نقد و رمزگشایی انیمیشن Ice Age: Collision Course 2016 (عصر یخبندان: دوره برخورد)

انیمیشن عصر یخبندان 5 (دوره برخورد) داستان گروهی از حیوانات است که با کشف یک پیشگویی از آخرالزّمان درباره اینکه شهاب سنگی به زمین می خورد و همه را از بین می‌برد به دنبال راه نجاتی هستند.

مقدمه

دوره برخورد، بدون شک، ضعیف ترین قسمت انیمیشن عصر یخبندان است به حدّی که معلوم نیست قرار است، کدام گروه سنّی، مخاطب آن باشند. یک داستان ضعیف و یک راه حلّ عجیب برای رفع خطر از جمله ضعف‌های این قسمت است. قسمت آخر انیمیشن یعنی جیوتوپیا بسیار کسل کننده است. از همه مهم تر اسکرت، سنجاب بامزه ایندفعه چندان هم بامزه نیست و گاهی کارهای جدی می‌کند. اگر دوره برخورد، پشتوانه بعضی قسمت‌های زیبای قبلی خود را نداشت، اصلا به طور جدی دیده نمی‌شد. با این حال، این انیمیشن، حاوی پیامهای زیادی برای مخاطبان خود است که در ادامه به آن پرداخته می‌شود. متاسفانه انیمیشن به شیوه‌های مختلف در پی انکار خالق است.

1. تصادفی بودن خلقت!

ابتدای انیمیشن، سنجاب را می بینیم که وارد یک سفینه فضایی شده و به فضا می رود. او یکی از سیارات را مانند یک توپ بیلیارد به بقیه می زند و سیارات را در فضا منتشر می کند و سبب ایجاد منظومه شمسی می شود! قبل از اینکه انیمیشن شروع شود هم گوینده می گوید فکر می کنید سیارات فکر شده خلق شده اند؟ شاید در اثر یک اتفاق احمقانه باشد! متاسفانه در دوبله فارسی، این جملات مهمل، منعکس شده است. انعکاس این جملات کفرآمیز، اصلا ضرورتی نداشته و مناسب نیست.

اسکرت در حال ایجاد تصادفی منظومه شمسی!

اتّقاقی بودن خلقت در انیمیشن «در جستجوی دوری»

داستان انیمیشن همانگونه که از اسمش پیداست، درباره گم شدن «دوری» است و مارلینِ دلقک‌ماهی و فرزندش به دنبال او می‌گردند. آنها ماجراهای مختلفی را که برایشان پیش می‌آید، پشت سر می‌گذارند تا اینکه یکی از پیام‌های سیاه انیمیشن توسّط دوری گفته می‌شود. او خطاب به هشت‌پا از اینکه هیچ کدام از آنان نقشه‌ای نداشتند و موفّق شدند، صحبت می‌کند و در نهایت تصریح می‌کند: «زندگی بر حسب اتّفاق است!» متاسفّانه این جمله در دوبله فارسی هم به طور مستقیم منعکس می‌شود. برای این انیمیشن، پیام‌های منفی دیگری هم گفته شده که در نقدهای دیگر موجود است.

رد اتّفاقی بودن خلقت

نظریه اتّفاقی بودن خلقت، یکی از مضحک ترین نظریات ارائه شده برای انکار خالق یا انکار خلقت این دنیای بیکران و منظم و زیباست. جالب است که اگر خورشید و زمین، کمی جا به جا شوند، حیات از بین می رود و همه چیز آن باید بر پایه تدبیر و نظم، آفریده شده باشد.

از کسی به قائل به این نظریه است می پرسیم: چرا همه چیز در جهان منظم و برنامه ریزی شده است؟ چطور می شود اتفاقا چند چیز به هم برخورد کنند و چیزی را در نهایتِ دقت درست کنند؟ مثلا یک کتاب را در نظر بگیریم. می شود گفت اتفاقا ذرات جوهر که خود به صورت اتفاقی تولید شده اند به ذرات کاغذ که به صورت اتفاقی از درختان تولید شده اند، برخورد کرده و ایجاد نوشته کنند و نوشته ها به صورت منظم حروف را تشکیل دهند و کلمات و جملات را بسازند و در نهایت جلدی هم به صورت اتفاقی به آن بچسبد و یک کتاب را تشکیل دهند!؟ خصوصا اگر آن کتاب، یک کتاب علمی باشد. همین را درباره این جهان بگویید.

به این داستان، دقت کنید:

«پادشاهي منکر خدا وزيري موجد داشت هر چه وزير برايش استدلال توحيد و خدا شناسي مي کرد اثري نداشت تا اينکه بدون اطلاع پادشاه دستور داد در مکاني خوش آب و هوا قصري با شکوه و جالب ساختند و انواع و اقسام درختان ميوه و گلهاي مختلف در آن قرار دادند روزي پادشاه را به بازديد قصر دعوت نمود، پادشاه بسيار خوشش آمد و پرسيد مهندس و بناهاي اين قصر چه کساني هستند؟ وزير گفت: پادشاها! اين قصر هيچ مهندسي و سازنده اي ندارد ما ناگاه ديديم اين قصر اينجا پيدا شده است پادشاه گفت مرا مسخره مي کني مگر ممکن است چيزي در عالم خودش بوجود بيايد؟ وزير گفت اگر ممکن نيست اين قصر کوچک بدون سازنده باشد چگونه ممکن است اين جهان بزرگ با همه عظمتش از آسمان و زمين و درياها و آنهمه موجوداتي که در آنهاست بدون آفريدگار باشد پادشاه متنبه شد و بر وزير آفرين گفته و خداشناس گرديد.»

و باز خطاب به طرفداران نظریه تصادفی بودن خلقت می گوییم:

چطور شما از تولیدات یک کارخانه، پی به برنامه ای که کارخانه دار برای تولیدات خود کرده می برید و نمی گویید تصادفی است یا اینکه می فهمید حتما کسی به یک نرم افزار برنامه داده تا بتواند یک برنامه کامپیوتری را بسازد اما به عنوان مثال، برنامه ریزی موجود در تخم مرغ و شکل دادن جوجه، خلقت یک شکل انسان و نظم دقیق اعضای بدن، مؤنث و مذکّر بودن و … و ساختار زییا و منظم منظومه شمسی را تصادفی می نامید؟ آیا دست، پا، سر، قلب، کلیه و… را دیده اید که چگونه هر کدام به انجام وظایف خود مشغولند؟ آیا درباره دنیای درون سلول، تحقیق کرده اید؟ شما همه اینها را دیده‌اید اما امان از هوای نفس، قدرت طلبی، تعصب و… .

حتّی اگر منکران خلقت، تصادف را توجیه کنند باز این سؤال مهم خودنمایی می‌کند که بالاخره خلقت از کجا شروع شده است؟ برای تصادف و اتفاق، باید چیزی در جهان باشد تا مثلا در اثر تصادف، چیز دیگری به وجود بیاید. آن مادّه اولیه از کجا به وجود آمده است؟ سؤال یادشده هیچ وقت از طرف منکران خالق، پاسخ داده نشده و نخواهد شد. بالاخره باید یک موجود فرامادی نامحدود را بشناسند و به آن ایمان بیاورند.

2. پیشگو و رهبر مردم در آخر الزّمان

انیمیشن اگر چه درباره دسته‌ای از حیوانات است، ولی با مشاهده خصوصیات انسانی که دارند مانند صحبت کردن، تعقّل و… می‌توان آن را بر جامعه انسانی تطبیق کرد. چیزی که انیمیشن، زیاد بر آن تأکید می‌کند، کلیدواژه «آخر الزّمان» است. به هر حال، قرار است شهابی به زمین بخورد، پس عمر حیوانات به آخر رسیده است. حالا که فهمیدیم آخر الزّمان شده، چه باید بکنیم؟ در این قسمت «باک» سمور چشم آبی تک چشم که هم‌زمان نماد فراماسون‌ها و انگلوساکسون‌ها است، وارد ماجرا می‌شود و با پیدا کردن یک لوح پیشگویی، ضمن خبر دادن از نابودی قریب الوقوع دنیا، رهبری گروه را برای رفع این خطر بزرگ به عهده می‌گیرد. در حقیقت او یکدفعه از زیر زمین بیرون می آید و مانند «منجی» عمل کرده و همه را نجات می‌دهد! کاری که قبلا در زیر زمین انجام می‌داد یعنی کمک به جانوران و نجات جان مظلومان و ضعیفان. لابد ما هم باید نتیجه بگیریم که در آخر الزّمان، رهبری خود را به دست فراماسون های چشم آبی آمریکایی-اسرائیلی بسپاریم و به پیشگوی آنها که احتمالا شخصیتی مانند «نوستر آداموس» است، گوش فرا دهیم!

باک و لوح پیشگویی

باک در حال رهبری گروه

همه اینها در حالی است که ما اصلا نیازی به پیشگو، لوح آن یا فراماسون ها نداریم. پیشگوی ما خداوند متعال است که همه چیز را می بیند و می‌شنود و مهربان و حکیم است. همو که در قرآن وعده داده است:

«اراده ما بر این است که بر ستمدیدگان نعمت بخشیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم.»

و از طریق پیامبر رحمت(صلی الله علیه و اله) درباره منجی فرموده است: «یملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا: زمین را از عدل و داد پر می کند در حالی که از ظلم و ستم پر شده است.»

وظیفه ما اطاعت از این منجی و تقوا(انجام واجبات و ترک محرّمات و دعا برای تعجیل) برای ظهور ایشان است نه منجی ساخته و پرداخته ذهن غربی ها که برای ریاست و حفظ آقایی آنها بر دنیا طرّاحی شده و هیچ کاربرد دیگری ندارد. ساختن این انیمیشن ها و فیلم ها برای تخریب اعتقاد به این منجی است هر چند در تحقق وعده خدا اثری ندارد و خداوند، نورش را کامل می کند اگر چه کافران را خوش نیاید.

3. انکار بهشت

ابتدای انیمیشن، دایناسور های پرنده متوجّه می‌شوند که جهان نابود می شود بعد خودشان را پادشاه جهان نابود شده تصوّر می کنند و آن را به «بهشت» توصیف می کنند.

در انتهای انیمیشن که متوجّه می‌شوند خودشان هم نابود می شوند یکی از آنها می‌گوید: «بهشتی وجود ندارد.»

این جمله مطلق، ایهام داشته دوپهلو است و شامل انکار بهشت و جنّت موعود الهی هم می شود. به هر حال برای کسی که اعتقادی به خداوند ندارد، انکار یکی از متعلّقات ایمان چیز بزرگی نیست.

4. فروکاست حضرت موسی در «باک» و انکار نبوت

اعضای گروه در حال سفر هستند که به یک رودخانه می رسند و متحیّر می‌شوند که چگونه از آن عبور کنند. در این هنگام «باک» در کنار رودخانه می‌رود و شبیه به حضرت موسی(علیه السلام) در فیلم های غربی می‌ایستد و رودخانه بالا می‌رود چرا که «اسکرت» در فضا، اشتباها ماه را به سمت زمین پرتاب کرده و سبب جزر و مدّ شدید و بالا آمدن آن شده است.

پرتاب ماه به زمین توسّط «اسکرت»

فروکاست حضرت موسی(علیه السلام) در «حیوان»

علاوه بر اینکه این قسمت از انیمیشن به دلیل نبوّت حضرت موسی(علیه السلام) بر بنی‌اسرائیل، تأییدی بر مشی اسرائیلی باک است، انکار نبوّت ایشان هم هست؛ چرا که این معجزه الهی را یک حادثه طبیعی قلمداد می‌کند.

5. نقد بدرفتاری پدرزن و مادرزن نسبت به داماد

نقد مزاحم فرض کردن داماد توسّط پدرزن و مادرزن تصوّر اینکه او می خواهد دخترشان را بدزدد و اذیت کردن داماد از نکات مثبتی است که از انیمیشن برداشت می‌شود. «منفرد» و جفتش البته در ادامه متوجّه اشتباهشان شده و او را برای ازدواج با دخترشان آزاد می‌گذارند.

منفرد از دامادش خوشش نمی‌آید!

6. تشویق به تشکیل خانواده

در این قسمت، تقریبا همه شخصیت های اصلی انیمیشن یا تشکیل خانواده داده‌اند یا به طرف آن می‌روند. حتّی «سید» در شرف ازدواج است. دختر «منفرد» نیز با نامزدش ازدواج می‌کند. «دیه‌گو» هم به فکر فرزندآوری است. واقعیت این است که غرب پس از ملاجظه فروپاشی بسیاری از خانواده های جوامع خود به دلیل انحراف‌های اخلاقی، فرار از بار مسئولیت و… خود به فکر تشویق مردم به تشکیل خانواده افتاده است. هر چند ممکن است این تشویق با معیارهای غربی همراه باشد. در قسمت «در جستجوی تخم ها» نیز به در کنار هم‌بودن خانواده تأکید می‌شود.

7. جسم انگاری و انکار خداوند

در قسمت دیگر انیمیشن «کراش» و «ادی» دو موشی که از قسمت دوم به این مجموعه اضافه شده‌اند، حرکتی را انجام می‌دهند که دقیقا مشابه تابلوی شرک‌آمیز «آفرینش آدم» کشیده شده توسّط «میکل آنژ» است.

حرکت دست دو موش

بخشی از تابلوی «آفرینش آدم» اثر میکل آنژ

از نمایی بازتر حتّی طرز نشستن آنها شبیه تابلوی مذکور است. این نقّاشی، خداوند را جسم و به صورت پیرمرد در کنار حضرت آدم(علیه السلام) نشان می‌دهد. بدیهی است که خداوند جسم نیست و هیچ گونه محدودیتی ندارد.

8. بازسازی تصویر «اینشتین»

در میانه داستان که جنگل توسّط ابرهای پر رعد و برق، احاطه می‌شود، دو موش داستان ما دچار برق گرفتگی می‌شوند که یکی از آنها شبیه اینشتین می‌شود.

موش سمت چپ، شبیه «اینشتین» است.

اینشتین

این شباهت، می‌تواند با نماد اسرائیلی ها در انیمیشن و نقاشی ها یعنی «موش» و شایعه طرفدار اسرائیل بودن «اینشتین» در ارتباط باشد. اگر چنین تحلیلی درست باشد، انیمیشن، اینشتین را یک صهیونیست طرفدار تفکّر خود، قلمداد نموده و به گمان خود، او را مدح کرده است!

9. انکار فرشتگان و جهان آخرت

دایناسورها به اشتباه به جای «باک» مادربزرگ «سید» را دستگیر می‌کنند. او که از خواب بیدار شده، اشتباها فکر می‌کند، دایناسور بالدار، فرشته مرگ است و انیمیشن او را شبیه به فرشته به تصویر می‌کشد. امّا پس از مدتی می‌فهد که او یک دایناسور است و این صحنه، وجود نداشتن فرشته را به مخاطب القا می‌کند.

انکار فرشتگان نیز به عنوان یکی از مظاهر قدرت الهی و پیک مرگ پس از انکار خداوند و در نتیجه، انکار جهان آخرت از این افراد، جای تعجّب ندارد. در حالی که ما عبث آفریده نشده و به زودی با مرگ خود به سمت خداوند برمی گردیم تا حساب و کتاب دنیا را پس بدهیم.

10. تبلیغ یوگا و مذهب شرک‌آلود آن

در اواخر انیمیشن، هنگامی که گروه به سمت یک شهاب سنگ حرکت می‌کنند، متوجه می‌شوند که حیواناتی در آنجا زندگی می‌کنند که با وجود سنّ بسیار بالا با تمرین «یوگا» خود را جوان نگاه می‌دارند. تنبل مادّه آنجا را «جیوتوپیا» می‌خواند که ظاهرا به معنای آرمانشهر منعطف و نرم است و اشاره به انعطاف بدنی و ذهنی ادّعایی در یوگا دارد. علاوه بر اینکه محیط اطراف آنها پر از کریستال است و گفته می شود کریستال، سبب آرامش و دورشدن از استرس است. سردسته آنها یک لاماست که یک مربّی یوگاست. او صدها سال عمر کرده ولی جوان به نظر می رسد.

بعد از اینکه کریستال ها توسّط اشتباه «سید» نابود شد، چهره واقعی پیر او را می بینیم:

امّا آیا یوگا فقط یک به ظاهر ورزش جسمی-ذهنی است یا اینکه پشتوانه مذهبی دارد؟ پاسخ این است که یوگا یک پشتوانه شرک آلود دارد و تعجّبی ندارد که انیمیشن به تأیید آن شتافته است. هندوها خدایی به نام «شیوا» دارند که او را اینچنین نقّاشی می‌کنند:

در اینجا مصاحبه‌ کوتاهی را با آقای مظاهری، رئیس موسسه پژوهشی بهداشت معنوی می‌آوریم که خواندنش خالی از لطف نیست:

«یوگا را نمی توان از هندوییسم جدا کرد. تعالیم یوگا بعد آیینی و شریعت هندوییسم بوده بطویکه ریشه آن در متون مقدس این دین آمده است. مظاهری درخصوص اسناد و مدارک گفته هایش با اشاره به “ودا” از کهن ترین متون هندویی گفت: می توان بخش چهارم “ودا” یعنی “اتهروه” را به عنوان ریشه یوگا شناخت و گفته می شود که در این “ودا” لغت نامه ها و نفرین ها و ادعیۀ سحرانگیز زیادی وجود دارد.