فیلم سینمایی
نقد و رمزگشایی فیلم یک مکان ساکت 2؛نمایش جنگ سرد با افکت بیگانه سازی!
در سکانسهای پایانی فیلم میبینیم که دختر ناشنوا و برادرش هر کدام در دو نقطه متفاوت در برابر دشمن ایستادگی میکنند. یکی با بلندگو و دیگری با رادیو. هر دو از رسانههای سنتی و بسیار قدیمی و یا وسیله ارتباطی از نوع متکلم وحده بهرهمند هستند و .....

فیلم یک مکان ساکت 2 نشان میدهد که هالیوود به عنوان دستگاه پروپاگاندای غربی هنوز دغدغه دشمنی با بیگانگان و رقبای ایدئولوژیکش را در سر دارد اما این بار میخواهد با حربه بهتری غیر از سلاح گرم یعنی رسانه مسیر مقابله و نابودی بیگانگان خود ساخته را نشان دهد
یک مکان ساکت 2
از طرف دیگر، سالها است که هالیوود با ساختن دشمنان فرضی و مبارزه با آنها مخاطب را تحت تأثیر قدرت سینمایی و
قدرت تخیل خود قرار داده است. چیزی که شاید در بین ما به توهم توطئه مشهور باشد، عیناً در سینمای هالیوود نمود پیدا کرده است.
دو نمونه بارز این فیلمها جعبه پرنده و یک مکان ساکت است که در آنها در صورتی که انسانها موجود بیگانه را ببینند میمیرند و
یا صدایی از آدمها خارج شود موجودات بیگانه به آنها حمله میکنند. بیگانهها را نباید دید و
نباید با آنان صحبت کرد؛ نباید موجودات بیگانه صدایی از ما بشنوند و مدام افراد به هم علامت سکوت را نشان میدهند؛
به تعبیر دیگر ارتباط مستقیم با آنها اشتباه است بلکه باید از راه دور و از طریق رسانه آنان را نابود کرد.
این ایده مرکزی فیلم یک مکان ساکت 2 است. چیزی که میتوان از آن به جنگ رسانهها نام برد.

پشت صحنه یک مکان ساکت
از سوی دیگر فیلمهای مذکور دارای نقطه مشترک دیگری نیز هستند که جالب توجه است. توضیح اینکه این موجودات که
در این نوع سینما روز به روز عجیب و غریبتر، وحشتناکتر و تخیلیتر میشوند، انسان مدرن و امروزی را مجبور میکنند
که تمام اسباب و اساس زندگی مدرن را رها کرده و به بدویترین شکل ممکن به قبل بازگردد. شرایطی که انسان نه خانه، نه ماشین، نه گوشی تلفن همراه و
نه هیچچیز دیگر به دردش نمیخورد و فقط باید در پی حفظ جان خود فرار کند.
در واقع تمام دستاوردهای اخیر زندگی لوکس و مرفه به درد نخور میشود و
حتی وسایلی که قبلا مایه رفاه و آسایش او بودهاند، اکنون استفاده از آنها نه تنها خطرناک شده است بلکه بهای جان او خواهد بود.

اما تنها چیزی که در این بین میتوان از آن استفاده کرد که یک “دختر ناشنوا” آن را کشف میکند استفاده از
امواج ماورای صوت طبیعی است. امواجی که آن را میتوانند از طریق بلندگو و رادیو ایجاد کنند تا دشمن را شکست بدهند.
دشمنان و بیگانههای فیلم که الهامگرفته شده از فیلم بیگانه ریدلی اسکاتاند، از شنیدن امواج نابود میشوند. در
دیگر فیلمهایی که با محوریت بیگانگان ساخته شده است همواره پاشنه آشیل سمبلیکی وجود دارد که قهرمان داستان با کشف آن قادر به نابودی آن میشود. اهریمنان
یک مکان ساکت که معلوم نیست از کدام سیاره به زمین آمدهاند از این نقطه ضعف رنج میبرند و در گوشه رینگ میافتند و مختل میشوند و بعد هم با شلیک نابود میشوند.
بازخوانی همین مطالب به ظاهر ساده و آنالیز کردن آن به راحتی حقیقت ماجرا را تا همینجا برای خیلی از مخاطبان رو میکند.
به عبارت بهتر پیام فیلم این است که، دوره آخرالزمان هم که دشمنان زیادی غرب را تهدید میکند با استفاده از رسانه و
حتی استفاده از رسانههای سنتی میتوان در دل دشمن نفوذ کرد. امواجشان را بفرستند، دشمن را مسخ کرده و در نهایت آنها را نابود کنند.

در سکانسهای پایانی فیلم میبینیم که دختر ناشنوا و برادرش هر کدام در دو نقطه متفاوت در برابر دشمن ایستادگی میکنند.
یکی با بلندگو و دیگری با رادیو. هر دو از رسانههای سنتی و بسیار قدیمی و یا وسیله ارتباطی از نوع متکلم وحده بهرهمند هستند و یا به تعبیری با رسانهای غیر تعاملی و
صرفاً یک طرفه و از طرف دیگر هر دو کودکانی هستند که دچار نقص و خللی هستند. دخترک قادر به شنیدن نیست و
در واقع امواجی را تولید میکند که خودش نمیتواند بشنود و در او کارگر نیست و پسرک یک پایش زخمی است و
توان و قدرت راه رفتن به خوبی ندارد. اما در عین حال در برابر چنان دشمن قدرتمندی ایستادگی میکنند و با یک دست رادیو و بلندگو را جلوی دشمن گرفته او را مسخ و سپس نابود میکنند.

دشمنان بیگانه در یک مکان ساکت 2
زیر متن و رموز این تصاویر و صحنهها این پیام را به ما میگویند و منتقل میکند که باید با دشمنان و بیگانگان در آخرالزمان از راه رسانه جنگید حتی اگر رسانههای نوین از بین رفته باشند
کودکان ما نیز خواهند توانست بر دشمنان و رقبای ایدئولوژیکمان پیروز شوند.
این همان نقطهای است که مارشال مک لوهان 50 سال پیش، از رادیو با عنوان «طبل قبیلهای» یاد میکند.
جالب این است که اول تأثیر میگذاریم و طرف مقابل را مسخ میکنیم و سپس در زمانی که او حواسش نیست غافل به او حمله کرده و از بین میبریم.
این همان رابطه مرکز – پیرامونی است که غرب و خصوصاً آمریکا به آن علاقهای وحشتناک دارد. خودش را در مرکز عالم میبیند تمام تمرکز قوا و تمرکز صدا و رسانه و تصویر را
در خودش میبیند و دشمنانش که همان کشورهای مستقل جهان سوماند پیرامون آن قرار دارند و درصدد شکست این قبیله.
