انیمیشن سینمایی
نقد و بررسی انیمیشن پسر دلفینی ۲؛ پهلوانی هویت ساز

انیمیشن پسر دلفینی ۲ پس از گذشت ۲ سال از اکران قسمت اول خود، در جشنواره فجر 43 اکران شد و موفق به کسب سیمرغ بهترین انیمیشن شد. این انیمیشن ازنظر ساختاری و فرمی بهمراتب بهتر از قسمت قبلی خود عمل میکند و توانسته برند خود را ارتقا ببخشد. بااینحال در محتوا شاهد هستیم که این اثر چند برابر ضعیفتر از قسمت قبلی خود عمل کرده و به ارائه مفاهیم معمول اخلاقی بسنده کرده. در مقاله پیش رو به تحلیل فرم، محتوا و حاشیههای پیرامون انیمیشن پسر دلفینی خواهیم پرداخت.
توصیه میشود مقاله نقد و بررسی قسمت اول انیمیشن پسر دلفینی را نیز از اینجا مطالعه کنید.
خلاصه داستان پسر دلفینی ۲
در پسر دلفینی ۲ شاهد روایت دقیقتر قسمت اول هستیم. پایانبندی قسمت اول مقداری گنگ بود و روایت دقیقتر قسمت اول و افشای کاملتر نقش شخصیت منفی قسمت قبل بسیار کمککننده است. پسر دلفینی در قسمت دوم به قهرمانبازی کاذب مشغول است و بهدروغ هرروز مردم را از شر هیولاها نجات میدهد. هیولایی در کار نیست بلکه دوستان دریایی پسر با او همکاری کرده تا او نقش قهرمانانهاش را حفظ کند. به همین دلیل است که پسر دلفینی در خوابش هرروز از مادرش دورتر میشود؛ یعنی در حال از دست دادن حمایت معنوی اوست.
شخصیت ماجد که در قسمت اول نقش چندان زیادی نداشت، به دنبال جزیره پنهان و محلولی میگردد که در قسمت اول باعث به وجود آمدن هشت پای هیولا شده بود. پسر دلفینی هم که از هدف اصلی ماجد بیخبر است سفری را آغاز میکند که در آن اتفاقی پدرش را پیدا میکند. او حالا سعی دارد تا هویت خود را کشف کند؛ اما قاعدتاً کشف شدن هویت پسر دلفینی بدون یک ماجرای جذاب چندان کار عاقلانهای نیست.
به همین دلیل به خاطر نقشههای ماجد هویت فعلی و قهرمانانه پسر دلفینی در ذهن مردم بهطور کامل نابود میشود و او مجبور میشود هم هویت ازدسترفته خود را با شکست ماجد (که حالا به خاطر محلول به هیولا تبدیلشده) به دست بیاورد، هم به دنبال هویت اصلی خود یعنی نامش باشد. با اضافه شدن کمک معنوی مادر، پسر دلفینی به اهداف خود میرسد و هویت خود را کشف میکند.

نقد فرم انیمیشن پسر دلفینی ۲
انیمیشن پسر دلفینی ۲ از قویترین آثار ازنظر فرمی و داستانی تا زمان خودش به شمار میآید. در ادامه به چند نکته مثبت و قوی این انیمیشن در فرم قسمت دوم خواهیم پرداخت.
گرداب قسمت دوم
معمولاً دنبالههای آثار انیمیشنی، بهخوبی قسمت اول خود درنمیآیند مگر اینکه از قبل برنامهریزیشده باشند. تعداد محدودی از انیمیشنهای دنبالهدار توانستهاند از قسمت اول خود بهتر عمل کنند و برند خود را ارتقا دهند. برای مثال در دیزنی شاهد هستیم که دنبالههای انیمیشنهای پرنسسی مثل سیندرلا، موانا، پری دریایی و… چون در قسمت اول خود داستانشان را تمام کردهاند، در قسمتهای بعدی با ساخت ماجرای جدیدی قصد جذب مخاطب با توسل به برند خود را دارند. ولی این برند سازی با مشکل مواجه شده و به خاطر داستان جدید نهچندان جذاب، عملاً این دنبالهها شکست میخورند.
سهگانه علاءالدین یکی از ضعیفترین دنبالههای دیزنی محسوب میشود بهقدری که حتی کیفیت قسمتهای بعدی نیز از قسمت اول بهمراتب ضعیفتر بود. در همین دیزنی دنبالههای موفقی مثل اینساید اوت 2، رالف خرابکار 2 و داستان اسباببازی هم داریم که همسطح و حتی بهتر از قسمت قبلی خود عمل میکنند. موفقیت این دنبالهها به خاطر صرف زمان و کار باحوصله روی داستان قسمت جدید است.
در کنار شکستها و موفقیتهای دیزنی در ساخت دنبالهها، شاهد دنبالهسازیهای موفق دریم ورکس هستیم. بچه رئیس، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، پاندای کونگفو کار، ماداگاسکار و… همگی دنبالههای موفقی هستند که نهتنها افت نکردند، بلکه قسمت به قسمت پیشرفت کردند. دلیل موفقیت دریم ورکس در ساخت این دنبالهها و اسپین آف هایشان این است که یک مجموعه چند قسمتی از ابتدا برنامهریزیشده بود؛ یعنی پاندای کونگفو کار، ماداگاسکار و تربیت اژدها از ابتدا قرار بود سهگانه باشند و خط داستانی هر سه قسمت از ابتدا چیده شده بود. همچنین پروژههای گربه چکمهپوش و بچه رئیس که از ابتدا چند قسمتی برنامهریزی نشده بودند، با صرف زمان و هزینه مناسب در فیلمنامه، بهقدری در دنبالههای خود قوی کارکردند که حتی از قسمت اول خود پیش افتادند.
پسر دلفینی ۲ در نگاه اول قرار است شکست بخورد. چراکه همانند پروژههای دریم ورکس به نظر نمیرسد که از ابتدا بهعنوان یک دنباله طرحریزیشده باشد. اتفاقاً بسیار شبیه به دنبالههای ضعیف دیزنی است. چون تقریباً داستان خود را در قسمت اول تمام کرده و هیچ سوژهای برای ادامه داستانش ندارد. همچنین سریال نهچندان قوی پسر دلفینی که کمی با اتفاقات داخل نسخه سینمایی خود تناقضهایی دارد، این احتمال را برای ما قویتر میکند که سینمایی دوم پسر دلفینی شکست بخورد؛ اما تولیدکننده پسر دلفینی ۲ با هزینه زمان مناسب و کار روی فیلمنامه توانست از این گرداب نجات پیدا کند.
پسر دلفینی ۲ گرچه سوژهای از قسمت قبل خود ندارد، اما با توسل به موارد کمتر پرداختشده و مجهولات قسمت اول خود، هم میتواند داستان را بهخوبی پیش ببرد و هم آن را ازنظر فرمی ارتقا ببخشد. همچنین اضافه کردن بهجا و صحیح شخصیتهای جدید بهعلاوه گسترش جهان داخل انیمیشن به جذابتر شدن پسر دلفینی ۲ کمک کرده. به عبارتی محمد خیراندیش با صرف بهینه زمان و طرح یک فیلمنامه مناسب، قسمت دوم را بهتر از قسمت اول ساخته و برند پسر دلفینی را بهقدری ارتقا بخشیده که حتی میتواند چندین اسپین آف از آن تهیه کند.
روایت دوبعدی جذاب
یکی از بهترین و ماندگارترین تکنیکهای داستانی که در طول انیمیشنهای جدیدتر ایرانی و انیمیشنهای آمریکایی میبینیم، روایتهای دوبعدی جذاب در ابتدا یا میانه انیمیشن میباشد. انیمیشنهای سینمایی علاوه بر سبک سهبعدی خود، باید یک سبک دوبعدی خاص هم داشته باشند. پسر دلفینی توانسته باکیفیتی مناسب در ابتدای داستان و میانههای داستان خود، روایت دوبعدی را جای دهد و اینیکی از نقاط قوت پسر دلفینی ۲ است.
شروع جذاب
هنگامیکه شما قهرمان خلق کردید و قصد ساخت دنباله آن را دارید، باید در ابتدای قسمت بعدی یکی از قهرمانانهترین نقشهای او را نمایش دهید. حتی در انیمیشن گربه چکمهپوش 2 که قرار است قهرمان داستان به ورطه نابودی کشیده شود، حضور اولش در شروع داستان، قهرمانانه و جذاب است. پسر دلفینی ۲ با نقشی جذاب و قهرمانانه در قسمت اول، این شروع جذاب را رقمزده و نشان میدهد که از همان ابتدای داستان قرار است پایبند به اصول انیمیشنسازی باشد.
دوبلهها
یکی از اصلیترین ایرادات هر دنباله این است که گاهی صدای شخصیتها در قسمت جدید با صدایشان در قسمت قبلی متفاوت است. در پسر دلفینی ۲ عموم شخصیتهای صدای قبلی خود را حفظ کردهاند و فقط شاهد تغییر صدای ناخدا هستیم.
همچنین همچنان شاهد مشکلات لب زنی در انیمیشنهای ایرانی هستیم. گرچه پسر دلفینی ۲ این مشکل را تا جایی که توانسته پوشش داده اما در برخی جاها مثل کل کشیدن زنان بندر، شاهدیم که یا صدایی روی تصویر نیست یا صدا با لب زنی شخصیتها همخوانی ندارد.
اضافه کردن صحیح قهرمان دختر
یکی از احمقانهترین کارهایی که یک استودیو در دنبالههای خود میتواند انجام دهد، اضافه کردن یک شخصیت مؤنث است. اتفاقاً این کار میتواند یکی از عاقلانهترین تصمیمهای استودیو برای دنبالهسازی هم باشد. قطعاً اضافه شدن شخصیتهای مناسب و جذاب در قسمتهای بعدی باعث پیشرفت داستان خواهند بود. مثل شخصیت مرگ در انیمیشن گربه چکمهپوش 2 که تقریباً تمام جذابیت اثر را هندل کرد؛ اما گاهی پیش میآید که استودیوها شخصیتهای نهچندان جذابی را برای دنبالهها انتخاب میکنند. مخصوصاً زمانی که استودیو بیهیچ دلیلی سعی دارد یک شخصیت مؤنث را اضافه کرده و بدون مقدمهچینی مناسب آن را به قهرمان داستان تبدیل کند.
اضافه کردن شخصیت مؤنث مخصوصاً اگر دلبستگی بین او و شخصیت مذکر اصلی به وجود بیاید، کار غلطی نیست. منتها باید جوری انجام شود که منطق داستان حفظ شود و فقط برای اضافه کردن زورکی یک دختر، داستان به قهقرا نرود. پسر دلفینی ۲ بهخوبی این کار را انجام میدهد. شخصیت لیلا بهخوبی به داستان اضافه میشود و اجرای نقشی همانند پسر دلفینی توسط او، بهخوبی مقدمهچینی شده و توجیه میشود. او میتواند به حیوانات دریا به کمک حس لامسه ارتباط برقرار کند و قوت لامسه در او به خاطر ناشنوا بودنش است. همهچیز کاملاً حسابشده است.
لیلا باید در آخر نقشی بسیار مهم ایفا کند و به عبارتی در کنار پسر دلفینی قرار بگیرد. او نباید یکهو به قهرمانی همرده با پسر دلفینی تبدیل شود و لازم است که کمکم تربیت شود. به همین دلیل در سیری منطقی، تولیدکننده لیلا را در سفری قهرمانانه قرار میدهد و در طی این مسیر او از دختری که نیاز دارد چند بار نجات داده شود، به دختری تبدیل میشود که میتواند نقش قهرمانانه ایفا کند. همچنین نقشه اصلی قهرمان آفرینی لیلا را پسر دلفینی میچیند و او عملاً با مربیگری پسر دلفینی بهعنوان قهرمانی باتجربه پا به عرصه میگذارد.
تولیدکنندگان پسر دلفینی ۲ مثل خیلی از آثار انیمیشنی دیگر مثل آخرین داستان، فقط به خاطر جذابیت جنسی، نافرمانی مدنی و مسائل فمینیستی، یک قهرمان دختر به داستان اضافه نکردهاند. همچنین قرار نیست بدون مقدمه و ناگهانی با نقشآفرینی قهرمانانهای از لیلا شاهد باشیم. دلبستگی بین پسر دلفینی و لیلا هم اصلاً به منکرات و اتفاقات غیراخلاقی کشیده نمیشود و پتانسیل یک رابطه و عشق پاکبین این دو کاملاً حفظ میشود.
مقدمهچینیهای مناسب
فقط شخصیت لیلا با مقدمهچینی مناسب در انیمیشن پسر دلفینی ۲ کار نشده. شخصیتهای دیگری ازجمله بیبی زار هم در اثر مقدمهچینی کاملاً دقیق و حسابشدهای دارند. گل خان یک قهرمان بوده که الآن تقریباً از یادها رفته. داستان این شخصیت اوایل انیمیشن روایت میشود. هنگامیکه بیبی زار به مبارزه با ماجد میپردازد ممکن است برای مخاطب این سؤال ایجاد شود که چطوری یک پیرزن درمان گر یکهو به یک مبارز حرفهای تبدیل شد. هنگامیکه مشخص میشود بیبی زار همان گل خان است که سالها پیش مردم را از شروحشی ها نجات داده، این مسئله حل میشود و مخاطبی که سردرگم بود جواب سؤال خود را پیدا میکند.
در اواخر داستان هم پدر پسر دلفینی با دادن معجون به ماجد هم باعث عظیمتر شدن او میشود هم کنترل او را به دست میگیرد. این کار هم با مقدمهچینی انجامشده چراکه در قسمت اول دیده بودیم که هرکس که به هیولا معجون بدهد کنترلش را هم به دست میگیرد؛ یعنی شکست دادن ماجد به شکل آبکی رقم نمیخورد و برای مخاطب هم قابل پیشبینی نیست.
غیرقابلپیشبینی
یکی از نکات مثبت در فیلمسازی و انیمیشنسازی، غیرقابل حدس بودن ادامه داستان است. اگر یک داستان قابل حدس باشد، برای مخاطب جذاب نخواهد بود. چراکه مخاطب خود را روبه روی کلیشههای از پیش تعیینشده میبیند و اثر چیز جدیدی را به او ارائه نمیدهد. پسر دلفینی ۲ بسیار سعی کرده این اصل را رعایت کند. این انیمیشن حتی درجاهایی که مجبور است قابل پیشبینی عمل کند (مثل واردکردن ماجد هیولا به آب تا به حالت عادی برگردد)، سعی میکند با اضافه کردن یک اتفاق اضافه، این قابل پیشبینی بودن را تنوع بخشیده و مخاطب را راضی میکند (در همین سکانس با ماجد اول شهر را آباد میکنند بعد او را به آب میفرستند تا به حالت غیر هیولایی اصلی خود برگردد).
در بخشی که قرار است ماجد توسط مردم زمین زده شود، درنهایت مردم نمیتوانند او را شکست دهند که این برای مخاطب قابل پیشبینی نیست. مخاطب تصور میکند که با وحدت مردم دیگر ماجد شکست میخورد، اما ماجد به مردم هم غلبه میکند و درنهایت توسط پدر پسر دلفینی شکست میخورد. جریان عادی داستان هم دائماً با اتفاقات غیرقابل حدس است. مثلاً قرار است که دلفین سفید (برادر پسر دلفینی) تبدیل به هیولای ماجد شود اما ناگهان بیبی زار سررسیده و او را نجات میدهد. در ادامه قرار است یک خرچنگ به هیولای ماجد تبدیل شود اما بهصورت اتفاقی خود ماجد درون دیگ معجون افتاده و به هیولا تبدیل میشود.
طنز مناسب
انیمیشن و کمدی را نباید از هم جدا کرد. حتی انیمیشنهای جدی هم باید صحنهها یا لحظات خندهدار داشته باشند. انیمیشن پسر دلفینی چندین بار اتفاقات واقعاً خندهداری را رقم میزند. جذابترینش زمانی است که ناخدا با تیمور تنگه بند درگیری لفظی پیداکرده و او را پسر احمدنونوا خطاب میکند. تیمور در اواخر انیمیشن در حالتی واقعاً خندهدار با احمدنونوا مواجه میشود و احمدنونوا با صدایی جالب با او صحبت میکند. لحظات طنز تماشایی تیمور تنگه بند و سایر اتفاقات طنز داستان که برای کودکان هم قابلدرک هستند، به ارتباط هرچه قویتر مخاطب کم سن با انیمیشن پسر دلفینی ۲ کمک میکند.
عاشقانهای پاک
هیچ مخاطبی نیست که به اتفاقات عاشقانه در سینما و انیمیشن علاقه نداشته باشد. زمانی مخاطب با عاشقانهها به مشکل میخورد که این عاشقانهها به سمت ترویج روابط ناسالم و اتفاقات منشوری حرکت کنند. نمایش یک داستان عاشقانه یا یک چاشنی عاشقانه پاک که مناسب کودکان هم باشد از خلأهای اساسی رسانه انیمیشن در سراسر جهان است. طیف زیادی از آثار مروج روابط آزاد و حتی همجنسبازانه هستند و هیچ ردی از یک عاشقانه پاک را در آنها نمیتوان یافت.
انیمیشن پسر دلفینی ۲ با دیالوگهای لطیف بین لیلا و پسر دلفینی و قربان صدقه رفتنهایی که در لفافه بیان میشوند، بهخوبی یک رابطه عاشقانه پاک را به نمایش میگذارد. همچنین در این اثر شاهد منشوری شدن رابطه پسر و دختر نیستیم و حتی بازیهای بین پسر دلفینی و لیلا، بدون لمس خاص بدنی یا یک اتفاق منکراتی به نمایش درمیآید.
مثلاً هنگامیکه پسر دلفینی سنگ قشنگی از لیلا میگیرد و میگوید: “فکر میکردم قشنگترین سنگها مال دریاهای عمیق هستن “، انگار دارد قربان صدقه لیلا میرود و از زیبایی او صحبت میکند. دیالوگی که عاشقانه است اما هیچ حس خارج از عرفی برای مخاطب ایجاد نمیکند. همچنین انیمیشن در رابطه لیلا و پسر دلفینی زیادهروی نکرده و مخاطب را روی رابطه این دو حساس نمیکند که این حسن دیگر این انیمیشن است.
دلیل اصلی گرایش پسر دلفینی به لیلا هم یک نگاه عاشقانه یا جنسی معرفی نمیشود. پسر دلفینی به لیلا نزدیک شده چونکه لیلا با خودش دوست شده. یعنی لیلا به خاطر پسر دلفینی بودن با پسر دلفینی دوست نشده بلکه به خاطر شخصیت و اخلاقیات پسر دلفینی با او دوست شده. همین باعث گرایش پسر دلفینی به لیلا شده که ازنظر اصولی بهانه خوبی برای شروع یک رابطه عاشقانه پاکبین شخصیتهاست.
ظرفیت دنبالهسازی
قسمت اول پسر دلفینی ظرفیت دنبالهسازی چندانی نداشت و سریال آنهم چندان قوی و جالب نبود. منتها جهان سازی داخل پسر دلفینی ۲ بهقدری وسیع است که میتوان با توسل به همان نهتنها قسمتهای بعدی پسر دلفینی را ساخت، بلکه میتوان اسپین آف هایی در مورد گل خان و سایر شخصیتها نیز تولید کرد. انیمیشنی که بتواند چنین ظرفیتی را از خود بروز دهد، عملاً آینده برند خود را تضمین کرده. البته لازم است تا تولیدکننده به همین شکل بتواند قسمتهای بعدی و اسپین آف ها را نیز جذاب و خوشفرم طرحریزی کند.
نقد محتوای پسر دلفینی ۲
قهرمان دروغگو
بعد از شکست هشتپا در قسمت اول، بندر و جزایر اطراف به ثبات رسیدهاند و تهدیدی برایشان وجود ندارد. ناخدا برای اینکه کاسبی کند و اعتبار پسر دلفینی را بالاتر ببرد، او را ترغیب کرده تا دوستان دریاییاش را اجیر کرده و بهصورت نمایشی به ماهیگیرها و مردم جزیره حمله کنند. در این هنگام شیپور خطر تعبیهشده در بندر (مثل نشان بتمن) به صدا درآمده و پسر دلفینی مردم را بهصورت صوری نجات میدهد. به عبارتی شاهدیم که پسر دلفینی به یک قهرمان دروغین تبدیلشده و برای حفظ اعتبار خود خودش یک مشکل را ایجاد کرده و آن را حل میکند.
پسر دلفینی همچنان پسری شجاع است و در طول داستان هم نقشآفرینیهای مهمی انجام میدهد. یعنی ذات او تغییر نکرده. اما به دلیل نبود تهدید، با تحریک ناخدا، در حال نقشآفرینی و قهرمانبازی صوری است.
میخواهم عادی باشم
درحالیکه همه بچههای جزیره میخواهد در نقش پسر دلفینی باشند، پسر دلفینی میخواهد یک پسر عادی باشد و بتواند کارهای عادی با همسالان خود انجام دهد. بااینحال هر کارکنیم بالاخره پسر دلفینی نمیتواند نقش خاص قهرمانانه خود را رها کند. یعنی او باید به تعادل دست پیدا کند و بتواند در کنار نقش قهرمانانه خود، نقش معمول خود در جامعه را هم پیدا کند. هنگامیکه پسر دلفینی متوجه میشود بیبی زار قهرمانی به نام گل خان است، به این درک میرسد که میشود هم قهرمان بود و هم یک نقش عادی اجتماعی داشت.
در فیلمهای هالیوودی و انیمیشنهای زیادی شاهد این مفهوم هستیم که قهرمان دلش برای دوران پیش از قهرمانیاش تنگشده یا اینکه میخواهد فردی عادی باشد. اما معمولاً شاهدیم که آنها درنهایت همان نقش خاص قهرمانانه خود را بهعنوان نقش اجتماعیشان نیز میپذیرند.
پسر دلفینی از سیره دیگری پیروی میکند. در سیره ایرانی و اسلامی همه باهم برابرند حتی اگر درجه بالاتری در داشته باشند. پست و مقام اجتماعی و حتی درجات عرفانی بیشتر یک مسئولیت محسوب میشود تا برتری نسبت به مردم عادی. به همین جهت ائمه اطهار که همگی از انسانهای کامل بودند، در بین مردم میزیستند و حتی گاهی مثل مردم فقیرانه زندگی میکردند. ائمه همیشه در تلاش برای هدایت مردم بودند و درجات بالای اجتماعی، عرفانی، معنوی و حتی اقتصادیشان هیچگاه باعث نشد از این کار دست بکشند. یعنی مقام بالاتر باعث برتری بر مردم نیست، بلکه مسئولیتی مضاعف برای خدمت به مردم است. این مسئله به شکل زیبایی در انیمیشن پسر دلفینی نمود پیداکرده. گرچه بهخوبی و بهطور کامل به این قضیه پرداخته نشده اما بالاخره حرکت خوبی برای بها دادن به مفهومی مقابل آنچه رسانههای آمریکایی و غربی میگویند، انجامشده است.
هویت (آبان)
حتماً در خیلی از آثار ابر قهرمانانه دیدهاید که در انتهای قسمت اول که قهرمان خلقشده است، این قهرمان در انتهای یک سخنرانی حماسی اسم قهرمانانه خود را میگوید و آن را هویت خود معرفی میکند. در انیمیشن پسر دلفینی ۲، شخصیت اصلی برعکس قهرمانان غربی به دنبال هویت اصلی و واقعی خود است. او پسر دلفینی است و این هویت، هویت اصلی و اسم واقعی او نیست.
درنهایت او هویت خود را پس از گذراندن سفری طاقتفرسا و به کمک مادرش کشف میکند. نام او “آبان ” است. آبان معانی مختلفی دارد اما معنی که خود انیمیشن به آن تأکید میکند، نگهبان آب است. به عبارتی مسئولیت نگهبانی از آب و دریا مسئولیت اصلی پسر دلفینی است. مسئولیتی که در نام قهرمانانه او نمود ندارد بلکه در نام و هویت اصلی او نمود پیداکرده. برعکس بروس وین، پیترپارکر، مایلز مورالز، بری آلن و… که در انتها هویت قهرمانانه خود را برای معرفی خود به کار بردند، پسر دلفینی در انتها نام و هویت اصلی خود را که همان آبان است، بیان میکند.
این هویتسازی جدید و معرفی روش جدید برای قهرمانپروری و الگوسازی برای کودک ایرانی توسط سازندگان داخلی حرکت بسیار جذابی است که قابلتقدیر میباشد.
ابر پهلوان؛ ژانر جدید ایرانی
تلاشهای ناموفقی ازجمله کمیک ایلیا برای به وجود آوردن ابرقهرمان ایرانی انجامشده. تمام این تلاشها محکومبه شکست هستند. چراکه ذات و فطرت ایرانی و سبک ابرقهرمانی همخوانی ندارند. ممکن است که مخاطب ایرانی از ابرقهرمانهای آمریکایی خوشش بیاید، اما ابرقهرمان ایرانی به مذاق ایرانیها خوش نخواهد آمد و تاکنون هیچ ابرقهرمان ایرانی تولید نشده که محبوبیت پیدا کند.
مخاطب ایرانی ذاتاً به ابرقهرمانان (داخلی) علاقه ندارد. چراکه ابرقهرمان شخص ممتاز و برگزیدهای نیست و بدون اینکه برگزیده باشد قدرت زیادی به او بهصورت شانسی اعطاشده است. اگر قصد دارید یک قهرمان ایرانی خلق کنید، نباید از الگوهای ابرقهرمانان آمریکایی در این امر پیروی کنید. جایگزین ابرقهرمان در سبک ایرانی، پهلوان یا ابر پهلوان است. حتی اگر کمی دقت کنید میبینید که انیمیشنهایی مثل پهلوانان حتی با باگهای داستانی و تکراری شدن سناریو، همچنان برای مخاطب با سنین مختلف محبوبیت دارند.
ژانر پهلوانی یا ابر پهلوانی به این جهت برای مخاطب ایرانی جذابیت دارد چون ازنظر فرهنگی و تاریخی ما در این زمینه فعالیت بسیار زیادی داشتهایم و پهلوانان زیادی را در تاریخ خود دیدهایم. حتی امام علی علیهالسلام در نظرگاه دینی ما، یک پهلوان بلندآوازه است که توانست پهلوانان زیادی را در جبهه دشمن نابود کند و بهقدری قوی بودند که در قلعه خیبر را از جا کندند. چه ازنظر تاریخی و چه ازنظر فرهنگی و چه ازنظر دینی ما بیشتر به پهلوانان علاقه داریم تا قهرمانان. حتی همچنان در ورزش ما روحیه پهلوانی برای مردم ما اهمیت بیشتری دارد تا روحیه قهرمانی.
ابر پهلوان برعکس ابرقهرمان بهصورت شانسی به قدرت دست پیدا نکرده. پهلوان کسی است که با تلاش به قدرت و یا حتی عرفان دست پیداکرده و شخص کاملاً لایقی برای قدرتش است. در انتهای پسر دلفینی ۲ شاهدیم که پسر دلفینی از قهرمانی که به مردم دروغ میگفت، به پهلوانی تبدیل میشود که هویتش محافظت از دریا و مردم است. اینیکی دیگر از نکات جذاب و جدید انیمیشن پسر دلفینی میباشد.
مردمسالاری
در تیزرهای انیمیشن پسر دلفینی بارها صحبت از این میشود که مردم قهرمانهایشان را فراموش میکنند. ابتدا در ذهن ما این نکته ایجاد میشود که مردم، پسر دلفینی را از یاد بردهاند. با تماشای انیمیشن درمییابیم که اصلاً مشکل از مردم نیست. اتفاقاً مردم قدردان قهرمان خود نیز هستند و بعد از هر پیروزی از او تقدیر میکنند.
زمانی حمایت مردمی از دست میرود که مردم متوجه حقیقت میشوند. آنها میفهمند ماجرای شیپور قهرمان و حمله هیولاها دروغ بوده و پسر دلفینی نقش بازی میکرده. وقتی مردم متوجه میشوند که این اتفاقات همش کاسبی بوده، از پسر دلفینی رویگردان میشوند چون حقدارند. اشتباه از پسر دلفینی است و باید برای مردم جبران کند. مردم نقش قهرمانانه او در برابر هشتپا را از یاد نبردهاند، ولی وقتی میفهمند که او قصد منت گذاشتن و سوءاستفاده از موقعیت خودش را دارد، از او ناراحت شده و از او رویگردان میشوند.
مشکل از مردم نیست. انیمیشن پسر دلفینی گرچه چند دیالوگ اشتباه دارد و مردم را در دیالوگها مقصر نشان میدهد، اما در حقیقت مردم مشکلی ندارند و حقدارند تا چنین واکنشی نشان دهند. درنهایت این پسر دلفینی است که باید اشتباهاتش را جبران کرده و خود را خادم مردم معرفی کند تا اعتبار ازدسترفتهاش بازگردد. پسر دلفینی ۲ به ما یاد میدهد که حتی قهرمانان یک جامعه حق ندارند با تمسک به اعتبار خود بر سر مردم منت بگذارند و از آنها کاسبی کنند، اتفاقاً افراد قویتر و والاتر، مسئولیت بیشتری هم دارند و از تمام تواناییهای خود باید برای خدمت به مردم استفاده کنند. اساساً پسر دلفینی باور دارد تا مردم از کسی حمایت نکنند، وی در جامعه هیچ نقش مهمی نخواهد داشت و اینیکی از اصلیترین اصول مردمسالاری است.
نکته حائز اهمیت این است که مردمسالاری با دموکراسی تفاوتهای زیادی دارد و قرار گرفتن این مفهوم در مقابل دموکراسی و بیان تمایزها و برتریهای نگاه مردم سالارانه نسبت به دموکراسی در قسمتهای بعدی این انیمیشن، میتواند جذاب بوده و داستانی با محتوای خلاقانه را خلق کند.
مردمسالاری مهم است اما کافی نیست. مردم علاوه بر اینکه باید از شخص درست حمایت کنند، باید نقشآفرینی و حضور فعال هم داشته باشند. نظام مردمسالارانه بدون مردم دغدغه مند و فعال در عرصههای مختلف عملاً یک نظام ناکارآمد است. پسر دلفینی این مفهوم را در دل خود جا داده اما بهخوبی به آن نمیپردازد. انیمیشن صرفاً با یک دیالوگ که بیان میکند شما مردم همگی میتوانید قهرمان باشید، آنها را به نقشآفرینی و مبارزه با خرچنگ هیولا که همان ماجدِ جهشیافته است، تشویق میکند. پسر دلفینی ۲ خیلی بهتر میتوانست به این مفهوم بپردازد و صرفاً با اشارهای گذرا به این مسئله، موضوع به این مهمی را خاتمه میدهد.
تیمور تنگه بند و ماجد در برابر پسر دلفینی
تیمور تنگه بند دزد دریایی است و نقش خیلی کوتاهی در داستان دارد. نقش او بهقدری کم است که وجودش با ابهام توسط مخاطب روبهرو میشود. اگر قرار نیست به تیمور نقش اساسی یا خاصی داده شود، چرا این شخصیت وارد داستان شد؟
در اصل تیمور وارد داستان شده تا نقطه مقابل و عبرت پسر دلفینی باشد. تیمور به خاطر اینکه مردم قهرمانشان یعنی گل خان را فراموش کردهاند، قصد دارد از مردم انتقام بگیرد. اما پسر دلفینی این رویه را بهپیش نمیگیرد و در شرایط حساس، به مردمی که به او پشت کردهاند کمک میکند. این دلیل وجود شخصیت تیمور است تا ما بفهمیم تصمیم پسر دلفینی چقدر درست است و تصمیم تیمور غلط است.
ماجد نیز شخصیت منفی اصلی این قسمت است. او از اعتبار و ثروت زیادی بهرهمند بوده که همهاش را ازدستداده. او پسر دلفینی را مقصر میداند پس از او انتقام میگیرد. اما همین برای او کافی نیست پس سعی دارد تا از مردم هم انتقام بگیرد. ماجد کسی است که با قمار و نزول به ثروت دست پیداکرده بود و افرادی را دور خود جمع کرده بود. حالا که نتیجه اعمالش را دیده و تمام داراییاش را ازدستداده، بهجای اصلاح خود، میخواهد از بقیه انتقام بگیرد.
پسر دلفینی در حق مردم نامردی کرد و بعداً اشتباهش را جبران کرد. ماجد با او تفاوت زیادی دارد و عملاً جبهه مخالف اوست. وی در حق مردم نامردی میکرد و بعداً بهجای جبران اشتباهش، همیشه سعی داشت نقشهای بکشد تا از مردم انتقام بگیرد. از ابتدای انیمیشن نیز به دنبال معجون سیاه بود تا این انتقام را به نتیجه برساند و درنهایت بیهدف شروع به تخریب منازل مردم کرد.
ماجد، تیمور و پسر دلفینی سه دسته مختلف هستند. تیمور و پسر دلفینی قهرمانانی هستند که اعتبارشان را از دست دادند. یکی اشتباهش را جبران میکند و دیگری راه اشتباه انتقام را بهپیش میگیرد. اما ماجد نهتنها قهرمان نبود، بلکه شیادی بود که مردم را چپاول میکرد. او نیز با از دست دادن اعتبار روبهرو شد و بهجای جبران اشتباهاتش، شروع به نقشهریزی برای انتقام از مردم کرد. این سه نفر میتوانند نماد افرادی از جامعه باشند که بارها با آنها در تاریخ و در خاطراتمان مواجه شدهایم.
نمونهاش را میتوان مجاهدین خلق دانست که از ابتدا شیوه اشتباهی برای مبارزه با نظام شاهنشاهی انتخاب کرده بودند. آنها بعدازاینکه اعتبارشان را از دست دادند و بهصورت رسمی در جمهوری اسلامی پذیرفته نشدند، شروع به انتقام گرفتن از مردم کردند و علاوه بر کشتن نمایندههای مردم ازجمله شهید بهشتی، شهید رجایی و شهید باهنر، 17 هزار نفر از مردم کوچه و بازار را نیز به شهادت رساندند.
تیمور نیز شبیه انقلابیها و رزمندههایی است که زمانی پرچمداران مردم در میادین مهم بودند، اما الآن حس میکنند که چیزی عایدشان نشده و با مسئولیتی که دارند بهجای خدمت به مردم، باعث سختتر شدن زندگی به مردم میشوند.
انیمیشن پسر دلفینی ۲ با خلق شخصیت آبان، بیان میکند که مشکل از مردم نیست و هیچکس حق انتقام گرفتن از مردم را ندارد. اتفاقاً همه در قبال مردم وظیفه و مسئولیت دارند و تحت هر شرایطی باید به مردم خدمت کنند.

نیروی معنوی
در ابتدای داستان شاهدیم که پسر دلفینی در خواب از مادرش دور و دورتر میشود. او نمیتواند به وصال مادرش برسد و خوابهایش همگی به فراق ختم میشوند. او نمیداند که مشکل چیست و چرا نمیتواند دوباره مادرش را ببیند. دلیلش این است که پسر دلفینی به خاطر دروغگویی در حال دور شدن از کمک معنوی مادرش است.
مادر پسر دلفینی قرار نیست همیشه حاضر باشد و فقط در شرایط حساس بهعنوان یک امداد معنوی حضور پیدا میکند. اما اینکه حتی در خواب هم از پسرش دور میشود، به این دلیل است که پسر دلفینی در حال از دست دادن حمایت معنوی او به خاطر اشتباهاتش در نقشآفرینی قهرمانانهاش است. به عبارتی مادر نیست که در حال دور شدن از پسرش در خواب است، بلکه پسر دلفینی است که به خاطر اعمالش از مادرش دور میشود.
علم بدون ایمان
مادر و پدر پسر دلفینی، دانشمندانی بودند که روی اکسیر خاصی کار میکردند. این اکسیر درنهایت بهعنوان مادهای مخرب بهکاربرده میشود. در عین اینکه اکسیر مخربی وجود دارد، یک اکسیر شفابخش هم وجود دارد که هم پادزهر اکسیر سیاه است و هم بیماران را درمان میکند. اینکه مادر پسر دلفینی که نماد نیروی معنوی داستان است این پادزهر و اکسیر طلایی را درون خود حمل میکند، به ما نشان میدهد که علم بهتنهایی نمیتواند بشریت را نجات دهد.
علم گرچه منفعتهای زیادی دارد همانطور که قرار است این اکسیر ماهیها را بزرگ کند و علاوه بر پایان داده به مشکل گرسنگی، قرار است اقتصاد منطقه را نیز دگرگون کند، اما درنهایت این علم خالی فقط برای جامعه خرابی و ضرر به همراه میآورد. اما علم مادر پسر دلفینی (همان پادزهری که به خودش تزریق کرده) در کنار ایمان قرار میگیرد (ایمانی که بهقدری قدرتمند است که او را به نیروی معنوی داستان تبدیل میکند). این قرارگیری علم و ایمان باعث پدید آمدن اشک ناهید میشود. اشکی که درمانگر و شفابخش است. انیمیشن پسر دلفینی ۲ در بطن داستان خود علم بدون ایمان را چیز ارزشمندی نمیداند.
شروین حاجی پور؛ حاشیه اصلی انیمیشن پسر دلفینی ۲
شروین حاجی پور بهعنوان خواننده موزیک اصلی انیمیشن پسر دلفینی ۲ انتخابشده. وصله نچسب پسر دلفینی ۲، خوانندگی شروین حاجی پور است. همانطور که تا اینجا مطالعه کردید، پسر دلفینی ۲ یک اثر واقعاً خوش محتوا و خوشفرم است. آفت محتوای خوب و فرم خوب، حاشیه است. ایجاد حاشیه باعث میشود تا مسئلهای بهشدت بیاهمیت، موردتوجه مخاطبین قرارگرفته و محتوای اصلی انیمیشن بهدرستی درک نشود.
شروین حاجی پور بااینکه از طرف نظام بخشیده شده اما حاشیههای سیاسی او هنوز رفع نشده. او بعد از آزادی بازهم به تولید موزیکهای جنجالی سیاسی ادامه داد و همچنان در ذهن اذهان عمومی همان خواننده پرحاشیه است. شروین بهاندازهای محبوب نیست که خوانندگیاش باعث جذب مخاطب به سینما شود (اصلاً طیف حامیان شروین و دوستداران او به انیمیشنی همچون پسر دلفینی علاقهای ندارند). اتفاقاً باعث میشود تا مخاطبین مذهبی و طرفدار نظام (که بیشتر مخاطب این انیمیشن را تشکیل میدهند) از این اثر زده شوند. استفاده از خوانندهها و سلبریتی های بی حاشیه (مخصوصاً حاشیه سیاسی)، به انیمیشنسازها توصیه میشود. استفاده از افراد پرحاشیه فقط باعث میشود تا هدف اصلی و رسالت اصلی محتوای انیمیشن دیده نشود.
اینچنین اشتباهات و استفاده از افراد نادرست درجاهای حساس، عمری به قدمت عمر جمهوری اسلامی دارند و مسئولین و متولیان فرهنگی ما بارها دچار این اشتباه شدهاند. این افراد همیشه مخالفین را به افراطی بودن و تندرو بودن متهم میکنند و کاری به فعالیتهای افراطی و تندروییهای اشخاصی که از آنها حمایت میکنند ندارند. تجربه اثبات کرده که این مسیر همیشه به شکست منتهی شده و ضریب دادن به اشخاص حاشیهدار بیشتر از منفعتی که به همراه دارد، ضرر و زیان به همراه خواهد داشت.
آقای عبدالهی عزیز، از اونجایی که هر فردی جدا از شغلی که داره (مثل خواننده که مثال زدید یا هر کس دیگه ای) حق اظهار نظر در مسائل مختلف از جمله سیاست رو داره (حالا چه نظر درست و چه اشتباه) و همچنین معیار دقیقی درباره اینکه کسایی که آهنگ های شروین رو گوش میدن پس انیمیشن پسر دلفینی رو نمیبینن ارائه نکردید و من هم سراغ ندارم، با شما در این مورد که از ایشون برای این انیمیشن به اشتباه استفاده شده مخالفم.
شاید یکی از اهداف انتخاب شروین هم جدا از دلایل هنری، همین اتصال بین دو گروه سیاسی هست؛ اینکه با وجود تفکر های سیاسی متفاوت میشه در کنار هم کار کنیم و یا انیمیشن تماشا کنیم (البته این فرض من برای مخاطب بزرگسال هست نه کودک)
بزگوار این نکته رو نباید فراموش کرد که اون دیدگاه سیاسی متافوت که می گی دنبال بر ان ازی نظام حاکم جمهوری اسلامی بود خیلی فرق می کنه با نگاه متفاوت جناح های سیاسی با دیدگاه های متفاوت
سلام مرتضی خوش نژاد عزیز، ممنون از نظرت
خب چه ایرادی داره که از نظر یه نفر سیستم جمهوری اسلامی، سیستم حکومتی ایده آل نباشه و بنا به دلایل خودش موافق تغییر سیاست کلی کشور به یک ساختار بهتر بشه؟ خود شما هم ممکن نظرات سیاسی ای رو در جامعه تبلیغ کنید که اشتباه باشه. مهم تر این هست که کسی که نظرات مختلف رو میشنوه تفکر انتقادی داشته باشه.
البته از اونجایی که نگارش متن ممکنه باعث سوء برداشت بشه این رو هم اضافه کنم که این متن من جدا از قضاوت درمورد نظر سیاسی شروین بود و بنده قصد ندارم بگم که نظر سیاسی شروین اشتباه بوده یا درست بوده.
سلام علیکم
متاسفانه شما مسئله رو درست درک نکردید. همین الانم که اکران پسر دلفینی آغاز شده، عموم مصاحبه ها و صحبت های تهیه کننده در مورد حضور شروین هستش. یعنی کل محتوای پسر دلفینی رفته توی حاشیه و یک مسئله کاملا بی اهمیت شده مسئله اصلی و ذهنی مخاطبین و خبرگزاری ها. شاید تهیه کننده تونسته باشه با اینکار توجه جلب کرده باشه، اما محتوای انیمیشن به این قشنگی رو به باد داده و ظرفیت عالیش رو نادیده گرفته. یعنی به جای زوم روی محتوای غنی خودش، سعی در جلب نظر با حواشی داره. حتی خود شخص شما کل محتوای اثر رو ول کردید و در مورد حضور درست یا غلط این شخص به عنوان خواننده تبادل نظر میکند(که جوابتونو توی متن مقاله مفصل دادیم). این نشون میده که پیشبینی ما کاملا درست بوده و حاشیه بی اهمیت تبدیل به مسئله اصلی پسر دلفینی ۲ شده.
در ادامه پرانتز آخری که گفتم هم اضافه کنم که : چون اصلا مخاطب کودک براش نگرش شخصی سیاسی افراد سازنده اثر اصلا مهم نیست
سلام آقای عبدللهی ممنون از نظرتون
در مورد اون قسمت از حرفتون که گفتید من فقط درباره حضور شروین حرف زدم: به این دلیل من فقط درباره شروین حرف زدم چون با این قسمت از مقاله تون مخالف بودم و از اونجایی که من پسر دولفینی رو ندیدم، پس درمورد محتوای فیلم طبیعی هست که نظر ندم.
شما در مقاله این رو گفتید که: «اصلاً طیف حامیان شروین و دوستداران او به انیمیشنی همچون پسر دلفینی علاقهای ندارند). اتفاقاً باعث میشود تا مخاطبین مذهبی و طرفدار نظام (که بیشتر مخاطب این انیمیشن را تشکیل میدهند) از این اثر زده شوند.» که من مخالفتم رو با این قسمت بنا به دلایلی که گفتم اینجا نوشتم. توی مقاله هیچ جوابی برای اون مخالفتی که اعلام کردم هنوز پیدا نکردم اما از اونجایی که الان شما میگید که توی مقاله مفصل جواب مخالفت بنده رو نوشتید، ممنون میشم اون قسمتی که مربوط به جواب بنده هست رو برام توی نظرات کپی کنید.
با فرض اینکه گفته شما درمورد اینکه «عموم» صحبت های تهیه کننده فیلم درمورد شروین بوده هم درست بوده باشه بنظرم این موارد حواشی خبرنگار ها و رسانه ها همیشه هست و خود تهیه کننده غیر حرفه ای بوده که نتونسته این مورد رو کنترل کنه و اکثرا در مورد شروین مصاحبه کرده (باز هم تاکید میکنم فرض درست بودن حرف شما)
خوشحال میشم نظرتون رو بشنوم
سلام مجدد
من توی سه تا سینما در جاهای مختلف شهر تهران این انیمیشن رو دیدم و جامعه مخاطب اثر چه در شمال شهر چه در مرکز شهر مشخص میکنه مخاطب این اثر کیه. وقتی توی اکران ژولیت و شاه تعداد بچه ها ده درصد جمعیت باشه و بیشتر حضار تیپ روشنفکری داشته باشن و خانوما بی حجاب، یعنی این طیف به ژولیت و شاه چراغ سبز داده. وقتیم توی اکرانای پسر دلفینی ۹۰ درصد مخاطبین خانوم محجبه هستن و بیشتر از نصف سالن رو بچه ها تشکیل میدن، معلومه مخاطب اثر کیه. فقط کافیه برید سینما و بفهمید چه طیفی به چه رسانه ای علاقه داره
قاعدتا منی که مسئول مخاطب سنجی توی جشنواره هستم درک درستی از مخاطبین و استقبال مخاطبین از آثار جشنواره دارم نه کسی که انیمیشن رو ندیده و بین مخاطبینش حضور نداشته.
غیر حرفه ای بودن تهیه کننده در حاشیه سازیش مشخص میشه نه کنترل رسانه. هیچکس نمیتونه واکنش مخاطبین رو کنترل کنه وقتی همچین حاشیه خاصی واسه خودش میسازه. مخصوصا اینکه بعد عفوش آهنگ های تندتری خونده
سلام آقای عبداللهی، خوشحال شدم نظرت رو خوندم. با وجود اینکه تفکر سیاسی رو از تفکر مذهبی جدا میدونم و معتقدم که ممکنه کسی که محجبه هست نظر سیاسی نداشته باشه یا حتی مخالف جمهوری اسلامی باشه، با اینوجود به صورت کلی و از اونجایی که یکی از راه های شخصیت شناسی، قضاوت بر اساس پوشش افراد هست، استدلالت رو برای اون بخش از مقاله که باهاش مخالف بودم رو می پذیرم و دیگه نقدی نسبت به این مورد ندارم.
دوست نداشتم محتوا چی اثر برام اسپویل بشه تا بعدا بتونم اثر رو ببینم، اما با توجه به تجربه ای که بیان کردید یه تحقیق کوچک درمورد محتوای این اثر کردم و گفتم شاید محتوای سیاسی و یا مذهبی شدیدی داره که بنظر میرسه اینطور نیست. با وجود اینکه مخاطب هدف اصلی این اثر کودکان هستن و این اثر مضمون سیاسی آنچنانی هم نداره، با این حال خانواده های به قول شما موافق جمهوری اسلامی بیشتر میان و کودکان خودشون رو میارن شاید دلایل پنهان زیادی داشته باشه که نیاز به یه بحث جداگانه هست و برای خود من هم جالبه (شاید تهیه کننده با علم به این تجربه شما که این اثر مخاطب موافق جمهوری اسلامی رو داره و قصدش جذب مخاطب از گروه مخالف جمهوری اسلامی بوده، در این انتخاب تاثیرگذار بوده)
درمورد بخش دوم صحبتتون که فرموده بودید «غیر حرفه ای بودن تهیه کننده در حاشیه سازیش مشخص میشه نه در کنترل حاشیه» هنوز با شما مخالفم؛ چون شما انتخاب شروین رو حاشیه سازی میدونید نه مصاحبه های مکرر ایشون در مورد این انتخاب رو (به گفته خودتون عموم مصاحبه های ایشون در مورد شروین بوده). از اونجایی که یکسری از هنرمندان در ایران و مخصوصا در این سال های اخیر اظهار نظر های سیاسی کردن اما با این وجود در فیلم ها و سریال های مختلف بازیگری یا کارگردانی و یا مجری گری کردن و با وجود اینکه چندین رسانه به همین حاشیه ها می پرداختن، اما با کنترل همین موارد حاشیه ای از سمت عوامل همون آثار هنری، حاشیه های سیاسی عجیبی حول اون اثر ایجاد نشد.
خوشحال میشم نظرتون رو بشنوم
مصاحبه ها با ایشون میشه، یعنی ازشون در مورد این مسئله هی سوال میکنن. حواشی هم همش در همین حوزه اس. یعنی شخص خودش به مسئله دامن نمیزنه بلکه مخاطب همش بهش میپردازه که یعنی همون ایجاد حاشیه
ممنون که نظرتون رو به اشتراک گذاشتید آقای عبداللهی،
مثال های مشابه این مورد در فوتبال هم هست، اینکه خبرنگارها در کنفرانس خبری درباره یک مورد خاص و حاشیه ای درباره بازیکن ها و یا باشگاه از مربی سوال میپرسن . مربی ای که خوب باشه این سوالات و حرف ها رو کنترل میکنه. (لبته با این پیشفرض که خود تهیه کننده برای جلب توجه به اثرش که به قول شما باکیفیت هم هست دنبال کش دادن این حاشیه ها نباشه).
برای مثال در این چند سال مهران مدیری هم بوده که اظهار نظر های سیاسی داشته و در برنامه های اسکار و گل یا پوچ حضور داشته با این وجود این اثر ها به حاشیه نرفته و حتی گل یا پوچ از نظر تعداد مخاطب تا حدودی موفق بوده.
وقتی حضور یک شخص با سابقه منفی تو یک کار رو قرار میدی یعنی خودش حاشیه اصل قضیه رو باید درست کرد نه حواشی اش رو البته شما که معلوم نیست حتی به حکومت کشور خودت اعتقاد داشته باشی این چیزا رو نمی فهمی بی ادبی نمی کنم جدی حرف می زنم که دیگرون بدونن چه قدر از مرحله پرتی
حالا آقای عبدالهی بیا هی پاک بکن تو سایت خودتون حاشیه دارن درست میکنن شما نظر ما رو پاک کن به جای این صفر زاده
مقایسه فوتبال و سینما خیلی بی ربطه
سلام علیرضا عزیز، چون دیدم مثل دفعات قبل نظرت پاک نشد و برای اینکه یبار جواب به شما داده بودم ولی نظر شما و درنتیجه پاسخ من به شما پاک شد، پاسخم نسبت به نظر شما اینه؟
یک. اینکه سابقه طرف منفی هست یا مثبت رو با چه معیار هایی تعیین میکنی؟ مثلا مهران غفوریان رو با چه استدلالی میتونید بگید سابقه منفی داره یا مثبت؟
دو. مورد دیگه اینکه تعریف شما از حاشیه چیه؟ و به چه کسی میگید حاشیه داره و چه کسی نداره؟
سه. شما خودت داری میگی معلوم نیست که من جمهوری اسلامی رو قبول دارم، پس چطوری در ادامه همون جمله میگی نمیفهمم. در ضمن مگه فهمیدن یا نفهمیدن یه موضوع به تفکرات سیاسی آدما ربط داره. شما فرض بگیر که من تفکر سیاسی غلطی دارم، با چه استدلالی میگید که پس نمیتونم استدلال های بقیه رو بفهمم و حتی تغییر عقیده بدم؟ ( خود شما از بچگی تا به امروز تا حالا موردی نبوده که اشتباه فکر کنی و بعد که متوجه شدی تفکرت رو اصلاح کنی؟)
چهار. بر چه اساسی نظرات من حاشیه محسوب میشه و نظرات شما حاشیه محسوب نمیشه؟
چهار. تا الان چندبار اشاره کردید به پاک کردن و بایکوت نظرات بنده، شما یا هر کس دیگه ای اگر برای ایمان و اعتقادی که داره استدلال قابل دفاع و محکم داشته باشه و تفکر انتقادی داشته باشه، با دو تا نظر من یا شما، اعتقاد تون یا محکمتر میشه یا اصلاح و بروزرسانی میشه
یا مثال دیگه، مهران غفوریان در سریال زخم کاری
آقای صفرزاده خیلی خوبه ، از اینا که مثلا همه چیو میدونه و فک میکنه دنیا همه چیش سر جای خودشه، همه باهم مهربون هستن 🙂 بزرگوار نوشته چه اشکالی داره هرکسی بتونه داخل هر مطلبی اظهار نظر کنه ؟ بزرگوار فک کنم راننده تاکسی 🙂 خب همینه که داخل مملکت ما هیچ چی سر جاش نیست و همه فک میکنن دانشمندن:) / جای دیگه کامنتش نوشته از کجا میدونید طرفدار های شروین از این جور انیمیشن ها نمی بینند ؟ بزرگوار شما یه سر به سایت دوستی ها و بخش کامنت های پسر دلفینی یک بزن جواب این سوالت رو بهت میدن 🙂 بعدش داخل کشور ما ترازو حمایت از محصولات داخلی ( داخل هر صنعت و کاری ) به سمت قشر طرفدار نظام و مذهبی میچربه و بقیه مردم درصد کمتری نسبت به این دو گروه از این جور کار ها حمایت میکنند 🙂 این ها نشون میده شما علاوه بر اینکه حاشیه سینما رو نمیفهمید، داخل ایران هم زندگی نمیکنید 🙂 سینما هم که نمیرید مخاطب هارو نمیبیند کلا فقط گوشی دارید و کامنت میزارید . این که شروین حاجی پور اومده داخل این کار برای پول و اینکه داخل این کار هم ازش استفاده کردن برای اینه که یه حاشیه ای درست شه تا فیلم بازدید بیشتری بگیره ( مثل خیلی عظیمی از سینما ایران که ۹۰ درصد کار هایی که میکنن حاشیه اس برای بازدید گرفتن )
الان بزرگوار میاد در جواب من میگه همه حق اظهار نظر دارن :))))))))) و میتونم هر ترشح ذهنی که دارم رو بگم بدون فک کردن 🙂
سلام آقا رضای عزیز، ممنون که نظرت رو به اشتراک گذاشتی.
چند تا نکته اشاره کردید که بنظرم اومد باید نظرم رو بدم.
یک. اگه برای حرفی که زده میشه استدلالی آورده بشه که بتونم درک کنم حتما میپذیرم. همانطور که آقای عبدالهی قبل تر استدلال خودش رو در مورد اینکه چرا بنظرش این انیمیشن رو بیشتر مخاطب موافق جمهوری اسلامی تماشا میکنن آورد و من هم پذیرفتم. اما انتظار نداشته باشید که بدون استدلال قبول کنم (نمونه ش همین مواردی که گفتید درباره جامعه هدف کالا های تولید داخل بدون آوردن آمار ها و استدلال های که باعث شده به این نتیجه برسید).
دو. من ادعا نکردم که همه چی می دونن که اگه غیر از این بود به جای تبادل نظر محترمانه با بقیه، بهشون تیکه میانداختم یا بهشون پسوند نفهم میزدم و به تخریب بقیه می پرداختم؛ پس من از موضع بالا به پایین به کسی نگاه نکردم اینجا. من اغلب فیلم های نمایش خانگی رو میبینم و سینما نمیرم ولی دلیل نمیشه که در همین مجازی از تجربه افرادی مثل آقای عبداللهی استفاده نکنم یا اگه بنظرم چیزی با تجربه خودم منطقی بنظر نرسه، مخالفتم رو اعلام نکنم و نظرم رو نگم
سه. بله هنوز هم معتقدم که همه حق نظر دادن دارن و بقیه که نظرات رو میخونن باید تفکر انتقادی داشته باشند و درست و غلط رو تشخیص بدن؛ اگر غیر از این هست خود شما با چه ادعایی اینجا نظر میدید و اینکه اگر خودتون رو از طریق نظرات مخالف به چالش نکشید، چطور میتونید متوجه بشید که یه تفکر یا عقیده اشتباه دارید که اون رو اصلاح کنید (مخصوصا اینکه اکثرمون این پیشفرض رو داریم که تفکرات و عقاید ما درست هستن، درحالی که شاید توهم درست بودن داریم)
چهار. حقیقتش با این اطلاعاتی که از این فیلم متوجه شدم و همچنین حرف های آقای عبداللهی، من هم با شما موافقم و ایمان دارم که خود تهیه کننده برای افزایش بازدید همچین انتخابی کرده که مرتب میاد دربارش مصاحبه میکنه)
آقای صفرزاده عزیز سلام مجدد :
۱) شما سایت دوستی هارو مشاهده نکردید ، همچنین بازم تکرار میکنم داخل جامعه ایران نیستید و چیزی که به صورت تجربی میشه دید رو هم نمیبینید ( من گفتم ترازو نسبت به این افراد سنگین شما میتونید دریک گستره کوچک سایت هارو برای معرفی کالا های ایرانی و بخش نظرات رو مطالعه کنید )
۲) بزرگوار وقتی خودت چیزی رو تجربه نکردی یا باید از تجربه طرف مقابل واقعا استفاده کنی یا مثال نقض بدی همین جوری نظر بدی که نشد حرف ؟؟
۳) چه کسی گفته همه حق نظر دادن دارن ؟ این حق زمانی به وجود میاد که طرف مقابل درکی از مسئله داشته یا بتونه از نظر خودش دفاع کنه شما گذاره های تجربی رو نمی پذیری و گذاره سوالی مطرح میکنی یعنی از طرف مقابل میخوای برای چیزی که تو ارائه ندادی جواب طرح کنه ( راننده تاکسی ها همیشه همین جورین هرچی بخوان میگن اما میگی چرا میگن ماهم حق نظر داریم بازم تکرار میکنم این گذاره که نظر مردم محترم اشتباه، خود مردم محترم هستن ؛مامان بزرگ من درباره سیاست یا چیزی که نمیدونه نظر بده نظرش محترم نیست این خیلی چیز واضح هست اگر اینطور نباشه میشه وضع ما که همه داخل همه چی نظر میدن این به نظر شما درسته ؟)
۴) خدارو شکر بالاخره پذیرفتید این بخش رو چون تمام دعوا زیر همین بخش و داخل تمام صفحه ها به همین دلیل بود و به طور کلی خود انیمیشن به حاشیه رفته .
در مورد چیز هایی که گفتی یه سری موارد رو نیاز هست که بگم، منتهی این موضوعات باعث شده تمرکز فکری ام از روی کارم کمتر بشه و ناخداگاه به این چیزا فکر کنم. همچنین برای اینکه پاسخ عجله ای و بدون فکر ندم نیاز هست برای هر نظر یکم وقت بزارم. برای اینکه بی احترامی بهت نباشه و بگم که نظرت رو دیدم و دایورت نکردم، این پیام رو اینجا مینویسم. من آخر هفته( پنجشنبه و جمعه) نظرم رو نسبت به حرف هات اینجا مینویسم
سلام. محمد شکوهی هستم. نویسنده پسر دلفینی. از نویسنده این نقد و بررسی متشکرم. من معمولا نقدها رو که میخونم چه مثبت باشه و چه منفی برای یادگرفتن و رفع مشکلاتم تو کارهای بعدی استفاده میکنم و نظری نمینویسم. اما از دقت بالای نویسنده این متن شگفت زده شدم. تسلط شما به فیلم در هر دو قسمت و حتی سریال و بیشتر از اون در تیزرها باعث شد تا نظرم جلب بشه. خداقوت و دمتون گرم. بسیار استفاده کردم و امید که تو کارهای بعدی به لطف شما دوستان تحلیل گر بتونیم خطاهامونو کمتر کنیم. صمیمانه ازتون تشکر میکنم.
سلام علیکم
خیلی مخلصیم و خیلی خوشحالیم که برامون کامنت گذاشتید
لطفا به نوشتن فیلمنامههای جذاب و خوش محتوا ادامه بدید😋
سلام مجدد رضا عزیز، روز خوبی داشته باشی؛
مورد یک: از اونجایی که قبلا با آقای عبداللهی در این مورد حرف زدیم و استدلال و تجربه ایشون در این مورد مخاطب های پسر دلفینی برام قابل درک بود، بیا این موضوع رو ادامه ندیم. هدف من از اشاره به اون قسمت نظر شما درمورد تولید ملی هم این بود که اونجا هم شما استدلالی برای اون نظرتون بیان نکردید و بهم حق بدید که اگر من با تجربه و تفکر خودم، این موردی که اشاره کردید قابل درک نباشه، استدلال این حرفی که میزنید رو ازتون بپرسم و اگه باز هم برام قابل درک نبود قبول نکنم.
مورد دو: بنده استدلال خودم رو برای هر دو موضوعی که با نویسنده اختلاف نظر داشتم رو گفتم و حتی در ادامه مثال هم آوردم (مهران مدیری و گل یا پوچ)
مورد سه: من از اینکه همه حق نظر دادن دارم حرف میزنم، نه از احترام به نظر همه. اگر همون راننده تاکسی هم چیزی میگه که قبول نداری و حال و حوصله حرف زدن با اون راننده رو نداری، خب حرفش رو نپذیر
در ضمن باز هم سوالم رو از شما تکرار میکنم که اگه غیر از این هست، خود شما چرا فکر میکنید که حق دارید همینجا نظر بدید (احتمالا به همون دلیل هم بقیه حق دارن نظرشون رو بگن)
مورد چهار: اختلاف نظر من و آقای عبداللهی ( نه دعوا) در مورد این هست که به فعالیت های سیاسی شروین میگن «حاشیه سیاسی». درحالی که بنده فعالیت های اجتماعی رو اساسا حاشیه نمیدونم. تایید من از حرف شما به خاطر این بود که آقای عبداللهی گفتن که تهیه کننده و خبرنگار ها و افراد مختلف دارن بجای توجه به این اثر هنری، درباره خواننده اثر حرف میزنن که من هم نظرم این هست که تهیه کننده یا خبرنگاری که همش دراینباره حرف بزنه، خودش دنبال حواشی این اثر هنری هست (حالا برای جلب توجه یا هر دلیلی)