فیلم سینمایی

نقد و بررسی فیلم خوشه های خشم (The Grapes of Wrath)؛ اقتباسی ماندگار و بی وفا

فیلم سنیمایی خوشه های خشم محصول سال 1940 به کارگردانی جان فورد از مطرح ترین کارگردان های آمریکایی، می باشد. این فیلم توانست اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کند و اقتباسی از رمان خوشه های خشم نوشته جان اشتاین بک می باشد. این فیلم به عنوان یکی از برترین فیلم‌های آمریکا در تمام دوران‌ها محسوب می‌شود. در سال ۱۹۸۹، فیلم خوشه های خشم جزء اولین فیلم از ۲۵ فیلمی بود که در فهرست ملی ثبت فیلم ایالات متحده آمریکا توسط کتابخانه کنگره به عنوان فیلمی فرهنگی، تاریخی و زیبایی شناسی قابل توجه، انتخاب شد. همچنین جیم دارول به عنوان مادر تام یا همان مادر شخصیت اصلی، جایزه اسکار نقش مکمل زن را دریافت کرد که با توجه با بازی او در این فیلم، چنین جایزه ای واقعا حق او هم بوده است.

ما پیش تر رمان خوشه های خشم که یکی از آثار مهم رئالیستی رمان محسوب می شود را نقد کرده ایم(اینجا). در این مقاله به بررسی فیلم خوشه های خشم و تفاوت هایی که با رمان دارد خواهیم پرداخت. با این حال توصیه می کنیم برای درک بهتر رمان و مفاهیم مهم و عبرت آموزی که در آن قرار داده شده، نقد رمان خوشه های خشم موجود در این سایت را مطالعه کنید. البته می توان مقاله نقد رمان خوشه های خشم را، پیش نیاز مطالعه نقد فیلم خوشه های خشم دانست.

خلاصه داستان خوشه های خشم

داستان خوشه های خشم در مورد تام جود و خانواده اش است. خانواده ای که بخاطر بحران اقتصادی آمریکا در دهه سی قرن بیستم میلادی مجبور به مهاجرت از اوکلاهاما به کالیفرنیا می شوند تا شاید یک کار حمالی با یک آلونک برای زندگی پیدا کنند. در مقاله نقد رمان خوشه های خشم، داستان کامل را به طور خلاصه برای شما قرار داده ایم که در فیلم به طور دقیق اقتباس نشده است.

نقد و بررسی فیلم خوشه های خشم (The Grapes of Wrath)؛ اقتباسی ماندگار و بی وفا
خانواده جود

تفاوت فیلم و رمان خوشه های خشم

تفاوت اساسی رمان و فیلم خوشه های خشم در جابه جا کردن دو بخش مهم است. جودها در رمان، پس از رسیدن به کالیفرنیا ابتدا به یک اردوگاه کثیف می روند و سپس به یک اردوگاه دولتی می روند. پس از طی یکماه از اردوگاه دولتی رفته و به شرکت سهامی هوپر برای کار می رسند. در آخر به مزرعه های پنبه شمالی می روند و داستان در همانجا به اتمام می رسد. اما در فیلم خوشه های خشم، جودها پس از ورود به کالیفرنیا و رفتن به اردوگاه کثیف، ابتدا به شرکت سهامی هوپر می روند و سپس به اردوگاه دولتی. در آخر هم ماجراها و اتفاقات مزارع پنبه حذف می شود.

این جابه جایی روایی و عدم وفاداری در فیلم به رمان، باعث می شود تا مفاهیم ضد سرمایه داری، انتقادی و افشاگرانه رمان در فیلم بازتاب پیدا نکند. در رمان داستان در ناامیدی تمام می شود و عمق اتفاقات ناگواری که برای مردم آمریکا در دهه سی رخ داده برای مخاطب فاش می شود. اما در فیلم خبری از این قضایا نیست و اتفاقا فیلم در امید به اتمام می رسد و هیچ خبری هم از اشاره به وقایع ناگوار دهه سی نیست. با همین کار، کل محتوای رمان خوشه های خشم که یک شاهکار محسوب می شود، به فنا می رود.

تغییرات کوچک دیگری هم در فیلم وجود دارد. مثلا خانواده ویلسون ها و ماجرای خرابی ماشین آنها در فیلم حذف شده. یا لاکپشتی که تام گیر می اندازد تا به عنوان سوغاتی برای بچه ها ببرد و یک فصل از رمان را به خود اختصاص داده بود، اصلا در فیلم نیست. یکسری از خورده روایت های داخل رمان که از زبان نویسنده یا شخصیت های داستان تعریف می شدند نیز حذف شده اند. برخی شخصیت ها و اتفاقات کوچک و شخصیت ها مثل خرید کردن مادر از سوپر مارکت شرکت تعاونی هوپر یا زن متعصب مسیحی در اردوگاه دولتی یا کدخدای اردوگاه کثیف یا… در فیلم حذف شده اند. این حذفیات کوچک در خدمت سینمایی کردن داستان خوشه های خشم هستند و عموما هم مشکلی در محتوای اصلی درست نمی کنند. اما تغییر اصلی که حذف قسمت های آخر رمان و جابه جا کردن دو بخش رمان است، محتوا را بلکل دستخوش تغییر می کند و عملا رمان را تحریف می کند.

نقد و بررسی فیلم خوشه های خشم (The Grapes of Wrath)؛ اقتباسی ماندگار و بی وفا

تحلیل فرمی فیلم خوشه های خشم

جان فورد استاد قاب بندی و استفاده از بازیگران غیر حرفه ای است. با اینکه ستاره های وقت هالیوود در فیلم بازی می کنند و اتفاقا صحنه های ماندگاری را هم خلق می کنند(خریدن یک تکه نان از کافه بین راهی)، اما قاب هایی که از بازیگران غیر حرفه ای به عنوان مهاجرین و آواره ها گرفته می شود نیز بی نظیر است. استفاده جان فورد از یک رمان کاملا ضد محتوای فیلمش و درآوردن محتوای دلخواه خودش، نشان دهنده توانایی بی نظیر او در کارگردانی می باشد. البته که این توانایی در مسیر اشتباهی استفاده شده.

نقد و بررسی فیلم خوشه های خشم (The Grapes of Wrath)؛ اقتباسی ماندگار و بی وفا

بازه زمانی وقایع داستان خوشه های خشم

در سال‌های پس از جنگ جهانی اول، آمریکا به اقتصاد برتر دنیا تبدیل شد. همچنین فرهنگی عیاش‌گونه و مصرف‌گرا بر جامعه آمریکا حاکم شد و هالیوود نیز متولد شد. سبک زندگی که در هالیوود تبلیغ می شد کاملا متضاد سبک زندگی اصیل آمریکایی بود. آمریکایی ها تا آن زمان با تفکر “حداکثر کار، حداقل مصرف” در اقتصاد فعال بودند. اما هالیوود سبک زندگی خاصی را مطلوب نشان می داد که مصرف گرایی، عیاشی، مصرف مشروبات الکلی و حتی روابط آزاد بخش جدایی ناپذیر آن بودند. این طمع مصرف و تولد رویای آمریکایی باعث شد تا مردم برای پاسخ به طمعشان از بانک ها وام بگیرند. آنها همان ماشین، قایق تفریحی، خانه یا هرچیز دیگری که که داشتند یا با پول وام قصد خریدش را داشتند در رهن بانک گذاشتند. همچنین فرهنگ مصرف زده مردم را به سمت کار نکردن سوق می داد به همین دلیل مردم سرمایه خود را یا وام هایشان را وارد بازار بورس کردند تا پول دربیاورند.

اما ناگهان در سال ۱۹۲۹ بازار سهام آمریکا سقوط کرد و تمام دارایی های مردم در بورس خاکستر شد. بانک ها نیز پولی را که قرض داده بودند مطالبه کردند و مردم ورشکسته مجبور شدند تمام املاک و دارایی های خود را در ازای وام هایی که گرفته بودند به بانک ها بدهند. با ظهور خشکسالی در شرق آمریکا، کشاورزان هم نتوانستند وام های خود را پس بدهند پس زمین هایشان را در ازای وام هایی که گرفته بودند از دست دادند. اما این پایان ماجرا نبود. به شیوه های مختلف دیگری که در ادامه مقاله بیان خواهیم کرد مردم چپاول شدند و دارایی های سرمایه داران روز به روز بیشتر شد.

رمان خوشه های خشم روایت گر داستان یک خانواده کشاورز شرقی است که بخاطر خشکسالی، برای گذران زندگی مجبور شدند تا وام بگیرند. اما بخاطر عدم توانایی در بازپرداخت وام، خانه و زمینشان را از دست می دهند و برای کار حمالی راهی غرب کشور و کالیفرنیا می شوند. در این مسیر شاهد هستیم که چه بر سر قشر کارگر و کشاورز آمریکا آمده و در آن سالها مردم چگونه زندگی کردند. در فیلم نیز همین مسائل دیده می شود اما با هنرمندی تمام طوری روایت می شوند که به اندازه رمان، دوره رکود بزرگ اقتصادی آمریکا را فاجعه نشان نمی دهد.

نقد و بررسی فیلم خوشه های خشم (The Grapes of Wrath)؛ اقتباسی ماندگار و بی وفا

تحلیل محتوایی فیلم خوشه های خشم

برعکس نقد رمان، در اینجا با توجه به ترتیب روایت فیلم خوشه های خشم، محتوای آن را تحلیل می کنیم و به بررسی تفاوت ها و شباهت های این فیلم با رمانی که از آن اقتباس شده نیز خواهیم پرداخت.

نگاه به دین

همانند رمان، فیلم خوشه های خشم نیز به دین نگاه چندان مثبتی ندارد. کیسی یک واعظ و کشیش قدیمی است که در زمان واعظ بودنش، آدم شارلاتانی بوده. در رمان و فیلم از دین و خدا شکایت می شود که چرا این بلاها سر مردم آمده. با این حال هم در رمان و هم در فیلم، مردم و خانواده جود به برخی سنت های مذهبی پایبند هستند. مثلا هنگام دفن پدربزرگ، کیسی با اینکه دیگر کشیش نیست اما برایش دعا می خواند. در رمان شاهد صحنه های سیاه غسل تمعید و متعصبین مسیحی در اردوگاه دولتی هستیم که در فیلم جایی ندارند و فیلم نسبت به رمان، نگاه لطیف تری به دین دارد.

نکته جالبی که فقط در فیلم پیدا می شود این است که کیسی بخاطر شرایط موجود به اصل دین و خدا شک کرده، اما به هیچ عنوان به آمریکا شک نکرده است. یعنی خدا و دین را بخاطر شرایط سخت کنار گذاشته اما هنوز به نظام آمریکا امید دارد و اصلا از نظام آمریکا شکایت نمی کند. پس از همین اوایل فیلم مشخص می شود که این فیلم در خدمت تطهیر و سفید نمایی آمریکاست. آن هم با اقتباس از رمانی که کاملا قصد دارد وضعیت اجتماعی آن زمان را نقد کند. یعنی جان فورد محتوای رمان خوشه های خشم را می خواهد 180 درجه تغییر دهد.

در آخر اینکه کشیش یا همان کیسی، در دوره رکود اقتصادی نگاهی پست مدرن به همه چیز پیدا کرده. این را از آنجا که می گوید هیچ چیز را نباید قضاوت کرد می شود فهمید.

نقد و بررسی فیلم خوشه های خشم (The Grapes of Wrath)؛ اقتباسی ماندگار و بی وفا

مقصرین فجایع دهه سی

در رمان خوشه های خشم، سرمایه داران و کلان زمین داران به علاوه بانک ها مقصر رخداد های دهه سی معرفی می شوند. همچنین به رئیس جمهور وقت دشنام داده می شود. اما در فیلم خوشه های خشم مباشرها و مقاطعه کارها بسیار محترمانه و منطقی برخورد می کنند(برعکس رمان) و حرفی از دولت زده نمی شود(جز یک تابلو). تمام تقصیرها گردن باد و خشکسالی می افتد که باعث بی محصول شدن زمین های کشاورزی شده. با اینکه فقط مشکل مردم شرق آمریکا خشکسالی بوده و مردم غرب حتی درگیر سیل هم شدند(در غرب خبری از خشکسالی نبود). اگر مشکل فقط خشکسالی بود، رکود بزرگ فقط دامن مردم شرق را می گرفت نه کل مردم آمریکا.

جالب است که پلیس ها نیز تقریبا رفتار محترمانه ای دارند. در رمان پلیس ها وحشی و حافظ اموال ثروتمندان هستند و از هیچ اقدامی علیه مهاجرین دریغ نمی کنند. اما در فیلم بسیار محترم تر تصویر شده اند. در بخش مهمی از داستان یک پلیس به دست یک زن به اشتباه شلیک می کند. در رمان پس از این واقعه، پلیس ها از کیفیت اسلحه تعریف می کنند و لذت می برند اما در فیلم با تاسف اسلحه را بی کیفیت و دارای خطا در هدف گیری خطاب می کنند. یعنی حتی بخشی از رمان که قصد تخریب پلیس و بی رحم نشان دادن پلیس را داشت، در فیلم اصلاح شده.

گرچه فیلم نمی تواند کشته شدن کیسی توسط پلیس و تلاش پلیس برای ایجاد دعوای صوری در اردوگاه دولتی را حذف کند. اما با برچسب کمونیست زدن روی کیسی که در رمان مطرح نیست، کشته شدن کیسی را کمی تلطیف می کند و از بی رحمی پلیس کم می کند. تلاش پلیس برای ایجاد دعوای صوری نیز به طور خاصی مصادره می شود. اردوگاه با توجه به گریم رئیس اردوگاه که شبیه رزولت(رئیس جمهور بعدی در بازه زمانی ماجرای خوشه های خشم و رئیس جمهور وقت در زمان ساخت فیلم) است نماد دولت بعدی آمریکا است و پلیس نمادی از دولت قبلی است که می خواهد اردوگاه را تصاحب و تخریب کند. در اردوگاه نیز ما قرار است وضعیت مطلوب برای زندگی آمریکایی ها و دموکراسی را درک کنیم. به همین دلیل نمایش رئیس اردوگاه شبیه رئیس جمهور رزولت معنای خاصی پیدا می کند.

سرمایه داری

با اینکه رمان خوشه های خشم به افشاگری و روایت انواع روش های سرمایه داران برای چپاول اموال و دارایی های مردم می پردازد(اینجا)، اما از این قضیه هیچ خبری در فیلم خوشه های خشم نیست. این مسئله که بخش مهمی از رمان هم محسوب می شود کلا حذف شده. یعنی نه شاهد سوداگران بازار خودرو و دلال های کالا هستیم، نه از امها محصولات کشاورزی چیزی می بینیم و نه از زمین خریدن کلان زمین داران چیزی نشان داده می شود.

نقد و بررسی فیلم خوشه های خشم (The Grapes of Wrath)؛ اقتباسی ماندگار و بی وفا
حتی هنگام مهاجرت خانواده روحیه شادی دارد. با اینکه در رمان چنین روحیه ای را شاهد نیستیم

خانواده اصیل آمریکایی

خانواده جود یک خانواده خوشه ای و اصیل است. پدربزرگ، مادربزرگ، عموی بزرگ، پدر، مادر، چهار پسر و دو دختر قد و نیم قد به علاوه یک همراه و یک داماد. این خانواده در طول رمان پاره پاره می شود. داماد خانواده و یک پسر خانواده، خانواده را ترک می کنند. نوزاد دختر بزرگ مرده به دنیا می آید. تام مجبور به ترک خانواده می شود. پدربزرگ و مادربزرگ هم جانشان را از دست می دهند. در فیلم جز تولد نوزاد مرده که حذف شده، بقیه اتفاقات و جدایی ها رخ می دهند اما شمایل جالب و جدیدی پیدا می کنند.

پدربزرگ در فیلم با احترام دفن می شود و تاکید می شود که مرده ها احترام دارند. نوآ که یکی از پسر های خانواده است، خانواده را ترک می کند اما ماجرای دعوایش با تام که در رمان هست، در فیلم حذف شده و رفتنش عملا بی اهمیت است. کانی یا همان داماد خانواده یک مرد بی عرضه نشان داده می شود که تنها هنرش گیتار زدن است(سر همین دختره عاشقش شده). پس انتظاری هم نمی شود داشت که با خانواده بماند. وضعیت روانی رُزاشارون(دختر بزرگ خانواده) پس از ترک شدن توسط کانی در فیلم بد نشان داده می شود، اما به شدت وضعیت نابسامان او در رمان نیست.

نقد و بررسی فیلم خوشه های خشم (The Grapes of Wrath)؛ اقتباسی ماندگار و بی وفا

مادر ستون خانواده

هم در رمان و هم در فیلم، مادر نمادی از مام میهن یا آمریکا است. کلا در ادبیات رمان و سینما، مادر نماد وطن است. در فیلم با کارت پستال هایی که مادر هنگام رفتن می سوزاند، متوجه می شویم که او واقعا نماد آمریکاست. مادر هم در فیلم به نظام آمریکا شک نکرده با اینکه در رمان دیالوگ های بسیار مهمی در نکوهش نظام سرمایه داری و ثروتمندان دارد. مادر تام در رمان دیالوگی داشت که تاکید می کرد ثروتمندان مرفه خواهند مرد اما مردم سختی کشیده کف جامعه زنده می مانند و مرگ ثروتمندان را می بینند. اما در انتهای فیلم مادر تام یک دیالوگ دارد که عین قانون اساسی آمریکا است(ما مردم هستیم) و عملا بیانیه می خواند. در اینجا یکبار دیگر مطمئن می شویم که مادر همان مام میهن یا نماد آمریکاست.

در خوشه های خشم خانواده پاره پاره می شود اما از هم نمی پاشد و این را میدون زحمات مادر اسطوره ای اش هستیم. بازیگر نقش مادر تام، اسکار نقش مکمل زن را دریافت کرد و این بخاطر بازی عالی نقش مادر تام در فیلم می باشد. مادر تام هنگام دیدن تام به شدت نگران او است. برعکس همه که فکر می کنند تام از زندان فرار کرده و به کارش افتخار می کنند، مادر او نگران است تا مبادا دوباره قانون شکنی کرده باشد و از زندان فرار کرده باشد. همچنین از نظر تربیتی پسرش را امتحان می کند تا مبادا زندان او را عوض کرده باشد. یعنی تام را امتحان می کند تا مبادا با ورود به خانواده نظام تربیتی خانواده را به چالش بکشد.

برعکس بخش های دیگر، نقش مادر بسیار عالی و دقیق و حتی کمی بهتر از رمان به تصویر درآمده. بازیگری بی نظیر جیم دارول باعث تقویت این نقش شده و مخاطب به خوبی احساسات این مادر سختی کشیده را درک می کند.

نقد و بررسی فیلم خوشه های خشم (The Grapes of Wrath)؛ اقتباسی ماندگار و بی وفا

حرمت و عزت

یکی از تلاش های فیلم خوشه های خشم، عزت دادن و حرمت بخشیدن به جامعه آمریکاست. جامعه مصرف زده آمریکای دهه بیست، بخاطر رکود بزرگ دهه سی بسیار تحقیر شد. این فیلم که کمتر از یک دهه پس از پایان وضعیت اسفناک اقتصادی آمریکا تولید شده، در تلاش است تا آن تحقیر بزرگ را از یادها ببرد. به همین دلیل است که این فیلم بسیار مورد توجه فهرست ثبت ملی فیلم و کتابخانه کنگره ایالات متحده قرار گرفت.

در جای جای فیلم می بینیم که جان فورد به آمریکایی های فقیر عزت نفس تزریق می کند. پدربزرگ حرمت دارد و باید محترمانه دفن شود. فقرا آبرو دارند و نباید بخاطر فقرشان با آنها بد برخورد شود. در سکانسی که پدر تام برای خرید نان به کافه بین راهی می رود، شاهد هستیم که حاظر به گرفتن نسیه یا صدقه نیست و صندوق دار بدون اینکه او بفهمد به پدر کمک می کند(قیمت ها را به دروغ کمتر می گوید). با توجه به رفتارهایی که در کافه می بنیم متوجه می شویم که این نگاه در ابتدا وجود ندارد و باید به تدریج ایجاد شود. با انجام عمل خیر توسط یک نفر، این عمل به بقیه هم سرایت می کند و جامعه، خودش از خودش حمایت می کند. یعنی در کافه از مرحله بی تفاوتی به مرحله همدردی و هم نوعی می رسیم.

فیلم تاکید دارد که اگر آدم با عزت نفس می بینی به او احترام بگذار و پاسخ احترامی که گذاشتی را دریافت خواهی کرد. همانطور که صندوق دار قیمت آبنبات ها را کمتر می گوید و راننده های کامیون برای جبران عمل خیر صندوق دار پول بیشتری را روی دخل برایش می گذارند.

کمونیسم

در منابع مختلف و کتاب های مختلف مثل کتاب و مستند five came back، ادعا شد که خوشه های خشم دارای مضامین کمونیستی می باشد. با اینکه در رمان خوشه های خشم و زندگی نویسنده تقریبا هیچ ردی از کمونیست وجود ندارد و در مقاله نقد رمان خوشه های خشم به این مسئله مفصلا پرداخته ایم(اینجا). فیلم هم نه تنها کمونیستی نیست بلکه حتی رمان را با لطافت بیشتری تولید کرده و یک اثر غم انگیز را تبدیل به فیلمی امیدبخش کرده.

شاید از کمونیست اسم برده بشود اما هیچ ریشه ای از کمونیست یا حتی نقش آفرینی خاصی از کمونیست دیده نمی شود. کمونیست بودن و سرخ بودن فقط بهانه پلیس برای دستگیر کردن مخالفین است و بس. واقعا هیچ جوره نمی توان این تئوری کمونیستی بودن خوشه های خشم را قبول کرد. مخصوصا زمانی که اینقدر به فیلم توجه شده و کارگردانش هم جان فورد است. انگار این قضیه صرفا بهانه ای برای کشاندن جان فورد به میدان جنگ برای فیلمسازی بوده.

و هیچکس نفهمید تقصیر چه کسی بود

سوالی پیش می آید و آن این است که این بلایی که در دهه ۳۰ بر سر آمریکا آمد واقعا تقصیر چه کسی بود؟

در رمان خوشه های خشم مالکان اصلی ناشناس هستند. ما هیچ مالک و سرمایه داری نمی بینیم و فقط وکلای آنها را مشاهده می کنیم. مردم هم به شدت دنبال مقصران و سرمایه داران اصلی هستند اما نمی دانند باید سراغ چه کسی بروند. انگار بانک یک هیولای مستقل است که هیچ آدمی آن را کنترل نمی کند. حتی خود وکلا می گویند مالکان بانک در شرق هستند و آمریکایی نیستند. آمریکا در آن زمان و حتی همین الان مقصرین آن فاجعه را نشناخته است. این مسائل در فیلم عملا حذف شده است و همه چیز تقصر زمانه و سرنوشت می افتد.

با بررسی وقایع پس از جنگ جهانی اول به چند مسئله مشکوک و مهم می رسیم. اول فرهنگ فراگیر سینما در آمریکاست. ۷۵ درصد مردم آمریکا بارها در طول هفته به سینما می رفتند. در حدی که سینما ها به شکل کلیساهای جامع ساخته می شدند. بازیگران نیز عملا رب النوع ها و الهه های این معبد بودند زیرا صف های بسیار طولانی برای دیدن فیلم در روز اول اکران تشکیل می شد تا مردم بتوانند بازیگرانی که در روز اول اکران در سینما هستند را ببینند. جامعه آمریکا از سینما و فرهنگی که سینما تبلیغ می کرد بسیار تاثیر پذیرفت. ظهور فلپرها، نمایش مشروبات الکلی در شرایط ممنوعیت الکل روی پرده سبنما، تبلیغ و ترویج فساد و فحشا، شروع نمایش فیلم های دارای صحنه های مبتذل، تبلیغ فرهنگ عیاشی و مصرف زده، نمایش روابط آزاد و… در سینما باعث شد تا مردم به این موارد علاقه مند شوند(در رمان هم به فساد هالیوود اشاره می شود). جامعه به سمت مصرف بیشتر و عیاشی کشیده شد و برای تحقق رویای آمریکایی که آن هم توسط سینما متولد شده بود، وام هایی گرفت که نمی توانست پس بدهد.

با نگاهی دقیق به هالیوود دهه ۲۰ و البته پشت پرده هالیوود به نکات جالبی می رسیم. هالیوود با سرعت باورنکردنی به هالیوود تبدیل شد. صاحبان استودیوهای بزرگ هالیوودی یعنی پارامونت، متروگولد مایر، یونیورسال، کلمبیا و برادران وارنر یک مشت دکه دار بودند و با دکه داری و گرداندن یک یا چند سینما نمی توانستند آن شهرک‌های عظیم سینمایی را بسازند. مشخص است که از نظر مالی از جای خاصی حمایت می شدند. جالب است که همه صاحبان این استودیوها یعنی کارل لملی، آدولف زوکر، جس ال لسکی، برادران وارنر و مارکوس لاو، یهودی بودند. یعنی چند یهودی تاجر و صاحب سینمای نه چندان ثروتمند و نه چندان معروف، یکهو شهرک های بزرگ سینمایی ساختند و پیوند آنها با یکدیگر تبدیل به هالیوود شد. هالیوودی که تاثیر زیادی در فرهنگ آمریکایی ها گذاشت.

اما آنها از کجا این همه پول را برای ساخت شهرک های سینمایی و بعدا برای ساخت سینماهایی با عظمت کلیساهای جامع آوردند؟ در اصل آنها تحت حمایت یهودیان ثروتمند منهتن و برادوی بودند. یهودی های ثروتمند از تعدادی یهودی دیگر حمایت مالی کردند تا فرهنگ مصرف گرایی و عیاشی را ترویج دهند و رویای آمریکایی را متولد کنند. سپس به مردم متقاضی رویای آمریکایی وام دهند و منتظر فرصت مناسب بمانند. با سقوط بازار سهام آمریکا و رکود بزرگ اقتصادی، انبوهی از اموال مردم که زیر رهن بانک بود به تصاحب یهودیان درآمد. همچنین سرمایه ها و وام هایی که در بورس سرمایه گذاری شده بودند جارو شدند و به جیب بانکداران بازگشتند. یک انتقال ثروت عظیم از جیب مردم به ثروتمندان یهودی. بانکداران و ثروتمندان با بی رحمی و حتی به قیمت جان مردم، تمام دارایی های مردم را صاحب شدند.

اما پول تمام ماجرا نیست. بعد از آن یهودیان عملا قدرت و سیاست را در آمریکا به دست گرفتند(با پرداخت بدهی بانک مرکزی آمریکا، عملا کشور آمریکا را خریدند). با روی کار آمدن روزولت و تعطیلی چهار روزه بانک ها، کل اقتصاد آمریکا درست شد و تقریبا به حالت اول برگشت. مگر ممکن است وضعیت اسفناک توصیف شده در خوشه های خشم به این راحتی درست شود؟ پس مشخص است دستی قدرتمند پشت اصلاح اقتصادی و به قدرت رسیدن روزولت بوده است. همه تقصیر ها نیز گردن رئیس جمهور قبلی افتاد و هیچکس به دنبال مقصرین اصلی نرفت. حتی در همین رمان به رئیس جمهور دشنام داده می شود و او به عنوان عامل بدبختی مردم معرفی می شود.

هنوز که هنوزه نامزد های ریاست جمهوری آمریکا برای عرض ارادت به دستبوسی یهودیان ثروتمند می روند تا از آنها برای انتخابات کمک بگیرند. در ازای حمایت مالی در طول ریاست جمهوری‌شان به آنها خدمات می دهند. یعنی از این بازه زمان تا به همین الان یهودیان علاوه بر ثروت باورنکردنی، به قدرت باورنکردنی هم رسیدند. آن هم در ازای جان آمریکایی ها.

نقد و بررسی فیلم خوشه های خشم (The Grapes of Wrath)؛ اقتباسی ماندگار و بی وفا
خراب شدن خانه مولی توسط راننده تراکتور به معنای پایان دوران رویای آمریکایی می باشد

اقتباس ایرانی از خوشه های خشم

یک خانواده که همراه پدربزرگ شیرین عقل سوار کامیون می شوند و به شهر دیگری می روند. این ایده شبیه به سریال پایتخت فصل اول نیست؟ اتفاقا همان کامیون عملا محل زندگی‌شان می شود و مثل خانواده جود، جایی درستی برای زندگی پیدا نمی کنند. اما خب این شباهت صرفا در بخش های فرمی اثر برای ما مشهود است و برای کشف شباهت های محتوایی نیاز به نقد دقیق تر دارد. همین شباهت روایی نشان می دهد که کاگردان سریال پایتخت(مثل بسیاری از فیلمسازان ایرانی) خلاقیت ندارند و از نظر داستانی کاملا وابسته به فیلم ها و رمان های خارجی هستند. همین نقص و اقتباس های مغایر با جغرافیای ایران باعث شده تا سینمای ما محل نمایش دغدغه و مشکلات مردم کف جامعه نباشد.

نتیجه گیری و جمعبندی خوشه های خشم

فیلم خوشه های خشم با اینکه اقتباسی از رمان خوشه های خشم است، اما به رمان در محتوا وفادار نیست. این فیلم هنرمندانه و دقیق یکی از بهترین رمان های رئالیستی جهان را تحریف می کند و محتوایی را ارائه می دهد که مورد پسند کسانی است که در رمان بهشان حمله شده بود.

اینها نشان از قدرت سینما و رسانه دارد. سینما می تواند با هنرمندی تمام طوری یک داستان را روایت کند که کاملا محتوای منابع اقتباسی اش را تغییر دهد. با توجه به اینکه مردم بیشتر اهل فیلم هستند تا رمان، قاعدتا تاثیر، مخاطب و ماندگاری فیلم خوشه های خشم بیشتر از رمان آن خواهد بود. پس عملا با ساخت استادانه این فیلم، رمان خوشه های خشم با اینکه یک شاهکار بود، به حاشیه رفت و محتوای مورد پسند سرمایه داران جایگزین آن شد.

این تحریف محتوایی احتمالا یکی از فرمول های سری هالیوود است. رمان های معروف را اقتباس می کنند اما با تغییراتی که در روایت آن وارد می کنند، محتوایی دیگر را به مخاطب منتقل می کنند. مخاطبین هم که حال رمان خواندن ندارند، فکر می کنند فیلم همان داستان رمان را روایت می کند و آن را باور می کنند. این عملیات فریب و تحریف به ما اثبات می کند که باید کتاب بخوانیم و با تقویت تفکر نقادانه به مقابله با این تکنیک های رسانه ای بپردازیم.

خوب است بخوانید:

نقد و بررسی رمان خوشه های خشم؛ داستانی از دوره رکود اقتصادی آمریکا

نوشته های مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. سلام خیلی ممنون بابت این نقد
    سریال the boys هم سریال جالبیه و قطعا ارزش نقد داره
    خیلی خوب میشه اگر به اون هم سری بزنید

    1. سلام علیکم
      با کامل شدن سریال نقدش رو هم روی سایت میذاریم
      وضعیت فعلی جوریه که نقدش بدون در نظر گرفتن فصل آخر خیلی ناقص میمونه

      1. سلام و عرض ادب جناب عبدالهی
        چیزی از سریال moving یا متحرک رو تماشا نکردید ؟ آن هم سریال قابل توجه ای به عنوان دارا بودن عناصر ابرقهرمانی در کنار موضوعات سیاسی و استراتژیک است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *