بررسی و تحلیل فیلم Oxidan 2017 (اکسیدان)
همه چیز فدای گیشه!/ از شوخی های جنسی تا فرار از دست سفیر انگلیس؛ راه هایی برای رسیدن به کجا؟
قطعا اگر خانوادهای کودکش را – در فقدان نظام درجهبندی سنی مخاطب – برای تماشای اکسیدان به سینما ببرد، مجبور است در برخی صحنههای فیلم علاوه بر گوشها، چشمهای بچه را هم بگیرد! اکسیدان از ابتدای نمایشش ریتمی ناموزون در قالبی نامشخص را به کار میگیرد و با استفاده از عناصر جنسی بصریاش مخاطب را مجذوب داستان شکل نگرفتهی خود میکند. قصهی اکسیدان از جایی شروع میشود که نامزد «اصلان» (شخصیت اصلی داستان با بازی جواد عزتی)، ۵۰ میلیون پولش را برمیدارد و به قصد مهاجرت از کشور خارج میشود. مبنای تمام فیلمنامه دست و پا زدن اصلان برای پیدا کردن راهیست تا بتواند ویزا بگیرد و نامزدش را پیدا کند. این راهها همان عناصر جنسی و البته برخورد توهینآمیز و سطحی با اقلیتهای مذهبی را شامل میشود. معلوم نیست ژانر قالب در فیلم طنز است یا ملودرام؛ برای مثال سکانس گریهی تلخ اصلان در بدترین جای ممکن و بعد از یکی از خندهآورترین سکانسها جای داده شده است.
علاوه بر اینها اکسیدان در منطق رواییاش دچار مشکلات اساسی است؛ چطور میشود که اصلان با قضیهی رفتن نامزدش از ایران و برداشتن پولهایش آنقدر ساده کنار میآید و نرم برخورد میکند؟ نقطهی فاجعهبار فیلم پایانبندیاش به سبک فیلمفارسیهای قبل از انقلاب است. پایانبندیای که در عرض ۵ دقیقه کل بحرانهای فیلمنامه را حل میکند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود! ریتم فیلمنامه حالت ثابتی ندارد، در جاهایی که میخواهد ضعفش را بپوشاند، بیخود و بیجهت تند میشود و کندیاش در سکانسهاییست که حواس مخاطب به خاطر خندیدن پرت میشود. در واقع با یک شبه کمدی تجاری طرف هستیم که تکلیفش با خودش هم معلوم نیست!
اگر با ماهیت مفاهیم فیلم کاری نداشته باشیم، میتوانیم پراکندهگویی این مفاهیم را نقطه ضعف بزرگی برای فیلمنامه بدانیم. فیلمنامه به جای حرکت در مسیر اصلی، در ابتدای راه درجا میزند و به بهانه خنداندن تماشاگر از حرکت در مسیر خطی باز میماند. البته نمیتوان بازی خوب «امیر جعفری» و «شبنم مقدمی» در کاراکترهایشان را نادیده گرفت. اما نکتهی عجیب اکسیدان حضور «شقایق دهقان» به عنوان یک تیپ شکل نگرفته و کاملا زائد است. پشت رفتارهای این شبه کاراکتر با سایر کاراکترها هیچ منطق مشخصی وجود ندارد. کمک کردنش به اصلان یا حضورش در کلانتری برای کمک به او پس از اینکه تنها چند روز است او را میشناسد! جالب است که در پایان ماجرا هم همین شخصیت در عرض چند ثانیه جواب بله را به اصلان میدهد!
اگر دقت کنید میتوانید سکانسهایی در فیلم پیدا کنید که هدف از وجودشان صرفا این است که پروانه نمایش فیلم بدون هیچ مشکلی صادر شود. وجود یک روحانی تازه ملبس شده و مسلمان شدن یک مسیحی بارز ترین آن هاست که در سکانس آخر فیلم شدیدا توی ذوق میزند. جایی که روحانی مسلمان به عنوان نماینده اسلام پشت ترک موتور نشسته و روحانی مسیحی در صندلی کناری کوچک او و در سطح پایین تری قرار دارد و می ترسد و روحانی مسلمان در دیالوگهایی سعی دارد سکانس های پر از شوخی های جنسی و رکیک فیلم را به بهانه ی بالا بردن پرچم اسلام جبران کند! شاید اگر همین سکانس در فیلم شاخص دیگری بود، به بهترین سکانس آن فیلم تبدیل میشد. در مجموع ما در اکسیدان شوخیهایی میبینیم که تا به حال در سینمای ایران کمتر دیده شده و موارد خفیفترش بارها از طرف نهادهای مسئول مورد مواخذه قرار گرفته گرفته و حتی از پرده پایین کشیده شدهاند. معلوم نیست اکسیدان با چه پشتوانهای توانسته تا اینجا برسد و هم از چوب مسئولین و هم از ممیزی دور بماند!