نقد و رمزگشایی فیلم Ad Astra 2019 (به سوی ستارگان)
در فیلم " به سوی ستارگان" نیز "کلیفورد مک براید" به عنوان فردی که علیه طبقه بالادست (در اینجا سرمایهداران و سران آمریکایی) طغیان کرده، فردی روانپریش، مایوس و همچنان جنایتکار علیه بشریت معرفی میشود که بایستی با بمب اتم نابود شود!
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
تریلر اثر
فیلم “به سوی ستارگان” ساخته “جیمز گری” طبق معمول این دسته از فیلم های به اصطلاح علمی/افسانه ای، درباره سالهای آینده است
اگرچه در ابتدای فیلم سخن از آینده نزدیک می شود.
اما به هرحال وقتی فیلم درباره یک ماموریت فضایی برای یافتن حیات هوشمند در فضاهای دور است!
به سوی ستارگان با بازی برد پیت؛
نشان می دهد آدم ها به راحتی به کره ماه سفر کرده و از فروشگاههای مختلف آن خرید میکنند
و کره مریخ هم محل زورآزمایی قدرتها و باندهای جنگ طلب و
از این دست ماجراهاست در حالی که امروز هنوز دل بشر به همان سفر مشکوک و
دو سه نفره آپولوها به کره ماه در نیم قرن پیش خوش است
و پس از آن دیگر نه تنها میلیمتری سفرهای فضایی با حضور آدمها جلوتر نرفته بلکه
حتی در حد همان کره ماه هم سفر انسانی دیگری صورت نگرفته و
از حالا دلها را خوش کردهاند که گویا قرار است
در سال 2024 مجددا بشر همان سفر 55 سال پیش خود را
تکرار کرده و دوباره بر سطح کره ماه قدم بزند!
بگذریم، به هر حال در فیلم “به سوی ستارگان”، روی مک براید (براد پیت) فضانوردی با تجربه، برای یافتن سفینه پدرش و
پروژه ای به نام لیما (که 30 سال قبل برای یافتن موجود زنده هوشمند راهی فضا شده و
پس از 16 سال ظاهرا در اطراف سیاره نپتون گم شده) راهی یک ماموریت سری فضایی میشود. اگرچه گفته شده “کلیفورد مک براید “(تامی لی جونز)
یعنی پدر “روی” همان 14-15 سال پیش مرده اما پس از این که زمین تحت حمله امواجی مرگبار از سوی نپتون قرار گرفته ک
ه طی آن دهها هزار نفر کشته شده و اساسا حیات در کره زمین مورد تهدید واقع میشود،
شواهدی به دست آمده که گویا پدر “روی” زنده بوده و در فرستادن آن امواج مخرب دست دارد.
ابتدا قرار بر این است که “روی” به مریخ رفته و از آن جا به عنوان آخرین پایگاه انسانها در فضا برای پدرش،
پیامهایی بفرستد که
او را از تخریب زمین باز دارد اما وقتی پیامهای یاد شده کارساز نشده و “روی” متوجه میشود
که ماموریت دیگری به سوی نپتون برای منفجر کردن اتمی پروژه “لیما” بدون اطلاع او در حال انجام است،
به طور غیر قانونی خود را به آن رسانده و سعی میکند ماموریت آخر را خودش انجام دهد.
تا اینجا فیلم، کاملا اثر معروف فرانسیس فورد کوپولا به نام “… و اینک آخرالزمان” را به ذهن متبادر میسازد.
در آن فیلم نیز یک فرمانده ارتش آمریکا به نام سرهنگ والتر کورتز با بازی مارلون براندو، پس از ماموریتی که
در ویتنام داشته، در طی برخورد با فجایعی که در آن جا رخ میدهد، از ادامه خدمت برای ارتش آمریکا تمرد میکند.
سرهنگ کورتز در جنگلهای کامبوج برای خود گروهی تشکیل داده که
او را تا حد خدایی میپرستند و به وسیله آنها به قتل و غارت نیروهای آمریکایی مشغول است.
از همین جهت، افسری به نام ستوان ویلارد (مارتین شین) ماموریت مییابد به
کامبوج رفته و سرهنگ کورتز را به قتل برساند.
در بخشی از فیلم “به سوی ستارگان”نیز که “روی”، برخی تصاویر محرمانه از پدرش و ماموریت پروژه لیما را میبیند،
متوجه میشود در طی سفر طولانی مذکور، وقتی عدهای از اعضای سفینه به دلیل خستگی با “کلیفورد مک براید” مخالفت کرده و
خواستار بازگشت شدهاند، همگی توسط کلیفورد بیرحمانه به قتل رسیده و
در حال حاضر نیز او عامل فرستادن امواج خطرناکی است که کره زمین را به شدت تهدید کرده و رو به نابودی میبرد.
شروع و پیشرفت قصه بر اساس شخصیت “روی مک براید” و
سفر اودیسهوارش به سوی نپتون بی شباهت به سفر مشابه ستوان ویلارد به
طرف محل استقرار سرهنگ کورتز در عمق جنگلهای کامبوج و به قول ویلارد ، “آخر دنیا” نیست
که خود نپتون بر لبه دنیای منظومه شمسی قرار دارد. نریشن “روی” که از ابتدا در فیلم، نه فقط داستان را بلکه شخصیت او و
فراز و نشیبهای روحی و روانیاش در برخورد با ماجراها را شرح میدهد و
حتی موسیقی آرام و وهم آوری که این صحنهها را همراهی میکند،
کاملا به موارد مشابه در فیلم کوپولا شباهت دارد. اگرچه جای آن پایان و فرجام طوفانی فیلم “… و اینک آخرالزمان” در فیلم جیمز گری کاملا خالی است.
اما طرفه آن که فیلم “به سوی ستارگان” بیشتر با عنوان فیلم کوپولا همخوانی دارد و در واقع یک فیلم آخرالزمانی محسوب میشود،
در حالی که آخرالزمان در عنوان فیلم فرانسیس فورد کوپولا، کاربرد استعاری داشت.
فیلم “به سوی ستارگان” همچنان مانند دیگر آثار مطرح فصل جوایز امسال، از تم و درونمایه
مشترک آنها یعنی غلبه و طغیان قشر فرودست بر طبقه بالا دست، بهره میبرد.
در فیلم، یکی از دلایل مهم سفر اکتشافی و دور پروازانه “کلیفورد مک براید” از زبان پسرش، فرار و گریز از دنیای حاکم امروز ذکر میشود.
در صحنهای از فیلم که “روی” وارد کره ماه شده، با تصاویری از تبلیغات و فروشگاههای مختلف برندهای مشهور مواجه میشویم و
نریشن “روی” حکایت از مخالفت و ضدیت پدرش با این مظاهر و نمادهای مصرفی سرمایه داری دارد که میگوید :
“… تمام همه برنامه و امید ما برای سفرهای فضایی دوری و گریز از فروشگاههای تیشرت و آبمیوه فروشی و مانند آن بود،
یعنی همان چیزهایی که به خاطرشان میخواستیم از زمین فرار کنیم.
ما نابودگران دنیا هستیم. اگر پدرم این وضع را میدید، تمامش را نابود میکرد…”
اگرچه به روال دیگر فیلم های مطرح امسال که طبقه فرودست با صفاتی همچون
شارلاتان (در فیلم “انگل”)، گنگستریسم و مافیا (در فیلم “مرد ایرلندی”)، عقدهای و جنایتکار ( در فیلم های “جوکر” و “روزی روزگاری در هالیوود”) و … نشان داده شده و
قشر بالا دست را ولو دارای برخی نمودهای منفی اما منطقی و مهربان و متین و وفادار و با اصل و نسب نمایاندهاند،
در فیلم ” به سوی ستارگان” نیز “کلیفورد مک براید” به عنوان فردی که علیه طبقه بالادست (در اینجا سرمایهداران و سران آمریکایی)
طغیان کرده، فردی روانپریش، مایوس و همچنان جنایتکار علیه بشریت معرفی میشود که بایستی با بمب اتم نابود شود!
قابل ذکر این که تهیه کننده فیلم “به سوی ستارگان”، همان “آرنون میلچان” اسرائیلی و صاحب کمپانی “ریجنسی” است که
تامین کننده اصلی سلاح های هستهای اسرائیل به شمار رفته و
از سوی شیمون پرز، رییس سابق رژیم صهیونیستی، پسر خوب اسراییل لقب گرفت!
میلچان یکی دیگر از مهم ترین و مطرح ترین فیلمهای فصل جوایز امسال یعنی فیلم “زنان کوچک” را نیز تهیه و تولید کرده است.
در سالهای گذشته بسیاری از فیلم های آرنون میلچان جوایز اصلی اسکار را به دست آوردند،
از جمله: محرمانه لس آنجلس، جی اف کی، دوازده سال بردگی، مرد پرنده، رکود بزرگ، از گور برخاسته و راپسودی بوهمی!