انیمیشن سینمایی لوپتو دومین انمیشن اکران شده در سال 1401 به حساب می آید. این اولین سالی است که دو انیمیشن داخلی در ایران به نمایش در می آیند. لوپتو پس از پسر دلفینی دومین انمیشن ایرانی است که در این سال به اکران در آمده است. لوپتو توسط استودیوی فراسوی ابعاد تولید شده است. بر خلاف تصورات این انیمیشن حتی با اینکه مشکلات چهره پردازی و تحرک سازی روال در انیمیشن های ایرانی را با خود حمل می کرد، اما توانست با فضا سازی بسیار زیبای معماری کرمانی و ایرانی و همچنین محتوای جذاب خود نقص های خود را بپوشاند.
خلاصه داستان
لوپتو یک کارگاه اسباب بازی سازی است که در آسایشگاه بیماران روانی قرار دارد. سعید کمالی به عنوان روانپزشک این کارگاه اسباب بازی سازی را به همراه همسرش راه اندازی کرده تا به این شکل بیماران روانی را درمان کند. برعکس او خواهرش به داروهای شیمیایی معتقد است و دیدگاهش به بیماران روانی به عنوان اشخاص خطرناک است. طی یک توطئه کارگاه اسباب بازی تعطیل می شود و درمانگاه هم خالی می شود. اما پسر سعید یعنی علی کمالی با کمک دو نفر از بیماران روانی می تواند توطئه پشت تعطیلی کارگاه را برملا کند و باعث باز شدن مجدد کارگاه شود.
بررسی فرم انیمیشن لوپتو
انیمیشن لوپتو یک اثر حدودا نود دقیقه ای است. حدود پنجاه و پنج دقیقه اول این اثر آنچنان جذابیت های میخکوب کننده برای مخاطب کودک و بزرگسال ندارد. اما حد هیجان، شوخی ها و کشمکش ها در سی و پنج دقیقه نهایی انیمیشن آنقدر زیاد می شود و اوج می گیرد که مخاطب را به تکاپو و هیجان وا می دارد. خیلی بهتر بود اگر سازندگان 55 دقیقه ابتدایی را هم مانند 35 دقیقه نهایی جذاب تولید کنند. اما داستان و سایر موانع اجازه چنین چیزی را به سازندگان ندادند. اما چقدر خوب شد که برعکس طیف زیادی از آثار رسانه ای ایرانی که آغاز خوب اما روند و پایان نه چندان خوبی دارند، لوپتو توانست بیشتر از یک سوم نهایی خود را جذاب به اتمام برساند. پایان جذاب به یاد ماندنی تر از میانه یا آغاز جذاب است.
لوپتو با اینکه روند تندی دارد و وقایع پشت سر همدیگر رخ می دهند اما مهلت استراحت و فکر کردن هم به مخاطبش می دهد. این برای اثری که معنویات و پندهای اخلاقی را در داستان و محتوای خود گنجانده است بسیار عمل حساب شده ای است. لوپتو در ابتدا پر تحرک است، سپس استراحت می کند و فضای جدیدی معرفی می کند همراه با شخصیت های جدید، سپس با نقطه عطف مواجه می شویم که همه چیز را تغییر می دهد و دوباره تکاپوها آغاز می شود. دوباره همه چیز آرام می شود و در نهایت 35 دقیقه کشمکش و بازی فوق العاده عالی به نمایش در می آید. چنین سناریویی در سینمای ایران واقعا نایاب است.
بررسی محتوای انیمیشن لوپتو
لوپتو انیمیشنی برای مخاطب کودک است. به همین دلیل آنچنان زیاد راز آلود و زیرلایه ای عمل نمی کند و همه چیز را سر بسته به مخاطبش ارائه می دهد. شخصیت منفی از همان اول ورودش مشخص می شود و دست پشت پرده توطئه علیه کارگاه لوپتو هم به راحتی قابل حدس است.
کارگاه لوپتو یک کارگاه با کارگران متحد است. به همین دلیل یک نفوذی به داخل درمانگاه اعزام می شود. این نفوذی ابتدا در کارگاه خرابکاری می کند تا یکپارچگی و امید را در درمانگاه از بین ببرد و موفق هم می شود. با ورود عمه خانم تفرقه و جنگ داخلی در درمانگاه به راه می افتد. در حین تفرقه و جنگ داخلی است که نفوذی حربه نهایی اش را عملی می کند. با جابه جا شدن دارو ها تیر خلاص به درمانگاه وارد می شود و درمانگاه تقریبا تعطیل می شود. اینجاست که نفوذ نفوذی نتیجه می دهد. اول خرابکاری، سپس اشاعه نا امیدی، سپس تفرقه افکنی، سپس جنگ داخلی و در نهایت نابودی و تعطیلی. هنگامی هم که آسایشگاه تعطیل شود تر و خشک را با هم می سوزند و همگی را بیچاره می کند.
اختاپوس سلطه گر
در اتاق رئیس صنف اسباب بازی شاهد فضا سازی خاصی هستیم. تابلو ها، پالکت و رنگ کاغذ دیواری همگی نماد های خاصی هستند. در روانشناسی رنگ سبز تیره یک رنگ غیر جذاب و جدی برای دکوراسیون به محسوب می شود و نوعی رنگ ارتشی به حساب می آید. پس اتاق رئیس صنف نمادی خاص از ارتش و جنگ محسوب می شود. همچنین تابلوهایی در اتاق او وجود دارد که بر روی یکی از آنها بیشتر تاکید می شود. یک اختاپوس که بر روی کره زمین چنبره زده. اختاپوس نمادی از استعمار به شمار می آید که روی دنیا چنبره زده و آن را تحت سلطه خودپ در آورده. وجود این تابلو در اتاق رئیس صنف به معنای این است که او می خواهد با جنگ و زور صاحب قدرت بازار اسباب بازی (که استعاره ای از اقتصاد است)شود.
فرشته نگهبان
از همان ابتدا در مکانی با معماری حافظیه و تزئینات معماری اصیل ایرانی شاهد یک فرشته با لباسی بلند با رنگ ایرانی و تزئینات دوخته شده اصیل ایرانی هستیم. این فرشته مسئول حفظ امید انسان هاست و امید آنها را در فانوس هایی زیبا نگه می دارد. هنگام نا امیدی نزد شخص مورد نظر می رود و به او کمک می کند. در اصل پیشنهاد راه اندازی کارگاه به فرشته بر می گردد.
فرشته یک نیروی کمکی معنوی به شمار می آید اما نمی تواند به صورت صریح و عملی کاری انجام دهد. در وهله اول خود شما هستید که باید راه حل مشکلاتتان را پیدا کنید و برای رفع مشکلات اقدام کنید. فرشته نیرویی معنوی است که در شرایط حساس کمک هایی غیبی به شما می کند تا در جایی که دیگر باریکه امیدی باقی نمانده ناگهان متوجه شوید هنوز هم امید وجود دارد. فرشته به علی می گوید: شاید من را نبینی اما اگر دقت کنی و کمی فکر کنی نشانه های حضور من را درک خواهی کرد.
هرگاه علی از فرشته می پرسد که چکار کند فرشته می گوید نمی دانم. بله درست است. فرشته نمی داند. نباید انتظار داشته باشید همه کار ها را او به ما بگوید و همه چیز را برایمان فراهم کند. این خودمان هستیم که باید دست به عمل بزنیم و هرگاه کاری را شروع کردیم فرشته هم در حین کار به ما کمک می کند. از تو حرکت از خدا برکت دقیقا به همین معناست. علی تمام تلاشش را برای باز شدن مجدد کارگاه می کند. دقیقا همان جایی که فکر می کند همه چیز تمام شده متوجه کمک فرشته می شود که دوربین روشن مانده است. اما باز هم کار تمام نشده و علی باز هم باید تلاش و تکاپو کند تا به هدفش برسد. پند های انتهایی فرشته به علی در مورد امید، تلاش، زندگی بسیار زیبا و قابل تامل هستند. مخصوصا پس از آنکه نمونه ها و مثال هایش را در طول داستان دیده ایم که باعث می شود این پند ها حالت نصیحت نداشته باشند و به نوعی نتیجه گیری عینی انیمیشن باشند.
پرچم ایران
بارها در طول انیمیشن لوپتو شاهد پرچم ایران هستیم. مخصوصا در سکانس نهایی و پس از پیروزی که پرچم پشت رادیو و روی میز قرار دارد. این کار بدین معناست که شخصیت های مثبت داستان ایرانی هستند و علیه دشمنی که با ایران و اقتصاد ایران دشمنی دارد می جنگند. چنین روشی را تا امروز بارها در فیلم های آمریکایی شاهد بوده ایم و معروف ترینش به نهایی ترین صحنه فیلم اول مرد عنکبوتی باز می گردد.
حرف اخر لوپتو
معماری اصیل کویر و معماری اصیل ایرانی، رنگ ایرانی به همراه لباس های سنتی ایرانی، پرچم ایران و فرزند ایران(علی) با نام های اسلامی یکجا جمع شده اند تا بخشی از کشور ما را به تصویر بکشند. یک دشمن که در ظاهر خود را دوست معرفی کرده با فرستادن یک نفوذی خرابکاری می کند، اتحاد را می شکند، جنگ داخلی درست می کند تا در اقتصاد را تخته کند. اما مگر فرزندان ایران مرده اند؟ اما مگر خدا را از یاد برده ایم. پس نسل جدید است که تلاش و تکاپو می کند تا این اقتصاد را با کمک الهی زنده کند.
اصلی ترین پیام لوپتو امید است. هر وقت امید باشد برای پیروزی راهی خواهیم یافت. هرگاه امیدی نباشد حتی درهای گشوده و واضح پیروزی را هم نمی توانیم ببینیم.
سلام دوست عزیز ، قسمت نوشتن دیدگاه نکات انیمه بسته بود گفتم اینجا بنویسم
با نقد شما موافقم و خیلی چیزها را متوجه شدم
اما سوال بحث برانگیز من از شما اینه : چرا نوجوان ها انیمه میبینند؟ دوستان من در مدرسه ۴ دسته میشدنند یک کسانی که فقط فیلم ایرانی میبینند دو کسانی که فیلم مخصوصا آمریکایی میبینند سه اوتاکو ها چهار کتابخوان ها که از این دسته ها دسته ۱ و ۴ زیر ده نفر بودند و من خودم به علت فیلمنامه های تکراری و مضخرف سریال های ایرانی اصلا سمتشان نرفتم و وقتی با انیمه آشنا شدم تحول زیادی در زندگیم ایجاد شد من خودم اوتاکو هستم و دارم این مسائل رو بهتون میگم من خودم به شخصه به دلیل شخصیت پردازی و داستان های فوق العاده جدید و جذاب و گرافیک محشر انیمه ها اوتاکو شدم و از ایده ها ی ان برای نوشتن داستان هایم استفاده میکنم و به لطف گرافیک این آثار طراحی ام از صفر به ۷۰ رسیده
و ببینید در دهه ما یعنی دهه ۸۰ با جزء یکی از این ۴ دسته باشی حالا به نظر شما بهتر است یک نوجوان فیلم های آمریکایی که پر از صحنه های ناجور هست رو ببینه یا انیمه های خوبی رو ببینه که به پیشرفتش کمک کنه؟ خودتون قضاوت کنید…
من هدفم اینکه روزی صنعت انیمیشن سازی ایران به اندازه ژاپن قدرت مند شه و به همین خاط قصد دارم آثاری خلق کنم که از ایده های ناب انیمه ها استفاده کنه ولی خبری از مسائل جنسی و برهنگی نباشه و اینطوری شاهد آثار مناسب و خفنی هسنیم که مارا رشد میدهند
درباره مسائل دینی هیچ چیز بیشتر از همسن و سالان روی ادم تاثیر نمیزاره من خودم یکبار دچار شک به خدا شدم اون هم به خاطر حرف های دوستانم بود ولی بعد تحقیق کردم قران خواندم و شکم برطرف شد ولی انیمه آن قدر تاثیر ندارد از لحاظ دینی!
من خودم از ایده های تناسخ خوشم می آیید زیرا داستان را جذاب میکنند بهتر است آن است که بگن خوب طرف با جادو دوباره زنده شد !
ولی با آثار خدای احمق یا بازشسته موافق نیستم و به شدت اعصاب مرا خورد میکنند! اگر به آنها الهه یا فرمانروا گفته میشد بهتر بود تا کلمه خدا !
هدف حرف من اینکه بستگی داره به چه هدفی شروع کنی و چه اثری روت بزاره اگر موجب پیشرفتت شد که ادامه بده اگر نه اصلا سمتش نرو
به شخصه خودتان اگر حق انتخاب داشته باشید شخصیت انیمه با لباس ناجور بهتر است یا بازیگر آمریکایی با لباس ناجور؟
حاضرید دختر انیمه ای با موی بلند ببینید یا خانم بازیگر با موهای بلند و بی حجاب ؟
دیگر خودتان قضاوت کنید که برای نسل ما کسی که داستان پردازی با گرافیک چشم نواز میخواهد انیمه بهترین گزینه اوست!
سلام علیکم
انیمه وقتی مفید واقع میشه که با دیدگاه نقادانه دیده بشه. وقتی مفیده که مخاطب با آگاهی کامل و دیوار اعتقادی ببینه. مثل شما. اما نسل الان چی و چطکر میبینه انیمه رو؟
ما خودمون انیمه بازیم و اونقدر این صنعت رو میشناسیم که بگیم بله دقیقا هدف فردای این صنعت هدف امروز هالیووده. مشکل ما عدم سواد رسانه و اعتیاد به انیمه اس. داستانو گرتفیکو اینچیزا قطع به یقین توی استفاده آموزشی و غیره اش به گرد پای ما هم نمیرسید و خودمون کاملا بهش آگاهیم
حالا شما قضاوت کنید، چند نفر دیدگاهشون مثل شماست؟ چند نفر آثار خوب میبینند و دیدگاه اینچنینی دارن؟
درد اینجاست. درد اینجایت که مثل شما نیستن. ما هم فصد دارم تا جایی میتونیم این دیدگاه نقادانه رو ایجاد کنیم. هیچ جای مقاله نگفتیم انیمه نبینید و همه جا تاکید فراوون داشتبم به آگاهی
اثر مریض ژاپنی هم زیاد داریم، به نظرتون اونا مخاطب بیشتری ندارن؟
خب درباره انیمیشن لوپتو من به شدت نظر منفی دارم!
چرا؟ برای اینکه با یک داستان تکراری و کسل کننده طرف هستیم که سر و ته داستان کاملا واضح است و فقط کودکان به علت کمبود کارتون ایرانی مجبورند ببینند!
هسته اصلی داستان حول افزایش تولید ایرانی میچرخه که باارزشه ولی به قدری شورشو درآوردن از بس تبلیغ کردن که واقعا تعجب کردم! اثر خوبی مثل پسر دلفینی با این داستان پردازی محشر اصلا به اندازه این فیلم تو ایران تبلیغ نشد .. چرا؟ چون مثل این فیلم همش ایران ایران نکردن و یک قسمتی بود دزدان دریایی خانم بی حجاب بودن!
هرجا تلویزیون رو روشن میکردم تبلیغ این انیمیشن بود که واقعا به نظرم درحد کیمک خوبه ولی ارزش انیمیشن شدن رو نداره
ما که رفتیم سینما در دقایق اول که اون شخصیت تپل رو نشون داد به خواهرم گفتم گمونم این همون شخصیت بده باشه و کارو خراب کنه ودقیقا درست از آب دراومد!
افتخار به ایرانی بودن و تبلیغ ان خوب است ولی نه تاحدی که مخاطب زده شود و همه جا تبلیغ یک اثر سبک را ببیند
به شخصه انیمیشن پسر دلفینی را با اینکه چندین جا از آثار خارجی به وضوح تقلید کرده بود(لوکا، در جستجوی نمو، موانا) ولی به علت داستان پردازی انتهای داستان و گرافیک فوق جذاب از این انیمیشن بهتر است حتی میتوان تقلیدهای ان را با عنوان اقتباسی از انیمیشن های مطرح در نظر گرفت
توصیه میکنم فقط کودکان این اثر را ببینند و هیچ جذابیتی برای نوجوانان ندارد
اما انیمیشن پسر دلفینی در برخی صحنه ها کمی حس ترس را القا میند پس اگر کودک خیلی کوچک باشد ممکن است بترسد ولی برای بقیه حتی بزرگسالان سرگرم کننده و جذاب است
دلیل این چنین دیدگاهی از شما تلقین ها و باور های القا شده ای است که از طریق همون آثار خارجی و انیمه ها وارد ذهن میشه بحث تکنیک و فرم نیست بحث محتوا و چگونگی نمایش آن است مطمئنم اگر این فیلم یک اثر خارجی یا با موضوعاتی مشابه آثار خارجی بود دید خیلی مثبت تری به اثر داشتید اما چرا الان اینطور نیست ؟ جذابیت ها و نفوذ فکری که رسانه بر یک اثر یا مجموعه آثاری القا میکند باعث می شود دید حرفه ای و نقادانه و البته منصفانه با هیجان زدگی ، باور های ایدئولوژیک و تصورات احساسی خلط شود بسیار شده فیلم یا سریالی که آنچنان در حد و اندازه یک تبلیغ بزرگ نبوده یدفعه معروف می شود و فیلم یا سریالی دیگر حتی به فراموشی هم سپرده می شود رسانه خارجی طوری از هیجان زدگی استفاده می کند که نقایص اش در این بین پنهان می شود اما به ناخودآگاه سپرده می سود و وقتی بیننده اثر داخلی را می بیند آن نقایص از ناخودآگاه به حوزه خودآگاه آمده و مخاطب یک تصور خیالی از اثر داخلی مثل همین لوپتو پیدا می کند چون که اثر داخلی در حوزه هیجان و احساسات به این شکل عمل نمی کند یا از تکنیک ها یا فن های خلط شده با محتوا و ایدئولوژی غربی خالی است
این دید بیمارگونه کمال گرایانه ریشه روانشناسی اش به مواجهه غیر واقعی با یک عامل برمیگرده که ریشه اش در اینجا همان اثر خمارگونه خارجی است
خیر دوست عزیزم
از آثار به قول شما خمار گونه خارجی که داستان کلیشه ای و تکراری ای دارن هم خیلی انتقاد میشه برای مثال خیلی ها الان معتقدن پیکسار مثل قدیم آثار قوی و قدرتمند تولید نمیکنه چون واقعا طی چند سال اخیر آثارش تکراری و دست دوم بودن و واقعا بعد از روح و کوکو خیلی موفق نبوده .
دیزنی هم که اصلا بهتره حرف نزنم….
ولی متاسفانه انیمیشن ساز های کشور ما میرن اون ایده ای که هالیوود ده سال متوالی کپی پیست کرده تو آثارش و الان گندش در اومده رو ، روی آثار جدید انیمیشنی خودمون پیادش میکنن بعد ملتم چون انیمیشن ایرانی این مدلی ندیدن پشماشون میریزه و میگن واو
بجای اینکه دنبال ایده جدید باشن میرن از ایده های ۲۰ سال پیش هالیوود کپی میکنن (بخاطر این فقط میگم هالیوود چون ندیدم تا حالا انیمیشن هامون سبک و سیاق ژاپنی یا حتی کره ای داشته باشن )
البته که پسر دلفینی اثر خوبی بود و بنظرم میتونه شروعی باشه برای پیشرفت این صنعت توی ایران ….
ولی لوپتو نه چندان
به نظر من بازم لوپتو به عنوان یک اثر دارای استاندارد از نظر گرافیکی برای مخاطب کودک کاملا خوبه مخصوصا وقتی به بودجه اش نگاه می کنیم و میبینیم تیم سازنده اش اولین کارشون بوده
در برتری قاطع پسر دلفینی هیچ شکی وجود نداره. در مقایسه با تمام انیمیشن های تولید شده ایرانی تا به الان
سلام و عرض ادب
اگر به کامنت بنده دقت کنید گفتم بحث محتوا است نه تکنیک یا فرم یعنی چی ؟ یعنی اینکه یک اثر فرم و تکنیک اش هم به اندازه محتوا ، داستان و ارزش هایی که دارد اولویت ندارد زیرا تکنیک گرچه اهمیت داره اما همه چیز نیست فقط بخش کوچکی از کاره مثل گرافیک ، صداگذاری ، نورپردازی ، میکس و … و میشه اونا رو تزئینات و زرق و برق یک اثر دونست و فرم هم با محتوا و نوع اندیشه سازنده همراه است و به اون شکل جلو میره پس محتوا الویت داره حالا اگر سازنده هر دو را داشته باشد که عالی است ولی اگر یکی را داشته باشد یکی را نه باز آنکه محتوا دارد مخصوصا از جنس ملی و فرهنگی الویت دارد به آنکه فرم و تکنیک آنهم تا حدی تقلیدی و منفعلانه دارد لوپتو از همین آثاری است که محتوا را دارد و قرابت فکری مردم هم به آن نزدیک تر است
با سلام درود
ممنون از نقدتون اگه میشه به نقد و معرفی کمیک های ایرانی هم بپردازید با اینکه محدود و نسبتا ناشناخته اند به نظرم حق پرداختن بهشون رو دارند
مثل بیشتر فیلمای ایرانی اول یه غم بزرگ تو دل بیننده میذاره اونم مرگ مادر علی بخاطر مریضی نمیدونم چی میشد اگه یه خونواده کامل و شاد رو کنار هم نمایش بدن بعدشم فضای بزرگسال که وسط بیمارای روان پریش هست و اصلا فضا بچه گانه نیست من که واقعا پشیمون شدم بچم رو بردم فیلم ایرانی ببینه اونم با این محدودیت داستاناشون که حتی انگار قدرت تخیل نویسنده هم توی قوطیه
آثار ایرانی امروزه با توجه به دغدغه ها و مسائل موجود در جامعه میرن جلو که بعضی مشکلات و خلل ها هم جزوشه و فیلم برای تناسب بهتر با این فضا گاهی لازمه یکم مشکلات رو هم نشون بده یا با مشکلات تناسبی داشته باشه
منم هم نظرم با شما ، این فیلم مناسب روحیه کودکانه و شاد بچه ها مخصوصا بچه های ابتدایی نیست عده زیادی از دانش آموزان مدارس اصلا متوجه نشدن اینجا اسایشگاهه و رنگایی که توو انیمیشین بود خیلی سرد و بی روح بود
سلام
انمیشن خوبی بود کارگردان و نوسنده هاش سعی زیادی برای استفاده از موسیقی در انیمیشن و منطبق شدنش با فضایی انیمیشنی دوتا آهنگی که هومن شاهی خونده و یا جایی که میرن پیش اقای محبوب و نگهبانان با آواز خودشون رو معرفی میکنن.
و همچنین سکانس ها طنز مثل وقتی که عمه میخاد بیمار ها رو آمپول بزنه و یا اونجا که یه پیرمرد عصا رو برمی داره و خیابون رد میشه(سکانس آخر تعقیب و گریز) و…
اختاپوس استعمارگر هم نکته جالبی بود و تو پسر دلفینی هم شخصیت منفیش یه اختپوس رو بزرگ میکنه تا به اهدافش برسه.
این انیمیشن ها ثابت میکنن که ایران هم تو انیمیشن سازی حرفی برای گفتن داره و دیگه محتوا رو به مخاطبش داد میزنه. البته بازم جای کار داره.
به امید کار های بعدی و قوی تر شون.
سلام دوست عزیز ، قسمت نوشتن دیدگاه نکات انیمه بسته بود گفتم اینجا بنویسم
با نقد شما موافقم و خیلی چیزها را متوجه شدم
اما سوال بحث برانگیز من از شما اینه : چرا نوجوان ها انیمه میبینند؟ دوستان من در مدرسه ۴ دسته میشدنند یک کسانی که فقط فیلم ایرانی میبینند دو کسانی که فیلم مخصوصا آمریکایی میبینند سه اوتاکو ها چهار کتابخوان ها که از این دسته ها دسته ۱ و ۴ زیر ده نفر بودند و من خودم به علت فیلمنامه های تکراری و مضخرف سریال های ایرانی اصلا سمتشان نرفتم و وقتی با انیمه آشنا شدم تحول زیادی در زندگیم ایجاد شد من خودم اوتاکو هستم و دارم این مسائل رو بهتون میگم من خودم به شخصه به دلیل شخصیت پردازی و داستان های فوق العاده جدید و جذاب و گرافیک محشر انیمه ها اوتاکو شدم و از ایده ها ی ان برای نوشتن داستان هایم استفاده میکنم و به لطف گرافیک این آثار طراحی ام از صفر به ۷۰ رسیده
و ببینید در دهه ما یعنی دهه ۸۰ با جزء یکی از این ۴ دسته باشی حالا به نظر شما بهتر است یک نوجوان فیلم های آمریکایی که پر از صحنه های ناجور هست رو ببینه یا انیمه های خوبی رو ببینه که به پیشرفتش کمک کنه؟ خودتون قضاوت کنید…
من هدفم اینکه روزی صنعت انیمیشن سازی ایران به اندازه ژاپن قدرت مند شه و به همین خاط قصد دارم آثاری خلق کنم که از ایده های ناب انیمه ها استفاده کنه ولی خبری از مسائل جنسی و برهنگی نباشه و اینطوری شاهد آثار مناسب و خفنی هسنیم که مارا رشد میدهند
درباره مسائل دینی هیچ چیز بیشتر از همسن و سالان روی ادم تاثیر نمیزاره من خودم یکبار دچار شک به خدا شدم اون هم به خاطر حرف های دوستانم بود ولی بعد تحقیق کردم قران خواندم و شکم برطرف شد ولی انیمه آن قدر تاثیر ندارد از لحاظ دینی!
من خودم از ایده های تناسخ خوشم می آیید زیرا داستان را جذاب میکنند بهتر است آن است که بگن خوب طرف با جادو دوباره زنده شد !
ولی با آثار خدای احمق یا بازشسته موافق نیستم و به شدت اعصاب مرا خورد میکنند! اگر به آنها الهه یا فرمانروا گفته میشد بهتر بود تا کلمه خدا !
هدف حرف من اینکه بستگی داره به چه هدفی شروع کنی و چه اثری روت بزاره اگر موجب پیشرفتت شد که ادامه بده اگر نه اصلا سمتش نرو
به شخصه خودتان اگر حق انتخاب داشته باشید شخصیت انیمه با لباس ناجور بهتر است یا بازیگر آمریکایی با لباس ناجور؟
حاضرید دختر انیمه ای با موی بلند ببینید یا خانم بازیگر با موهای بلند و بی حجاب ؟
دیگر خودتان قضاوت کنید که برای نسل ما کسی که داستان پردازی با گرافیک چشم نواز میخواهد انیمه بهترین گزینه اوست!
سلام علیکم
انیمه وقتی مفید واقع میشه که با دیدگاه نقادانه دیده بشه. وقتی مفیده که مخاطب با آگاهی کامل و دیوار اعتقادی ببینه. مثل شما. اما نسل الان چی و چطکر میبینه انیمه رو؟
ما خودمون انیمه بازیم و اونقدر این صنعت رو میشناسیم که بگیم بله دقیقا هدف فردای این صنعت هدف امروز هالیووده. مشکل ما عدم سواد رسانه و اعتیاد به انیمه اس. داستانو گرتفیکو اینچیزا قطع به یقین توی استفاده آموزشی و غیره اش به گرد پای ما هم نمیرسید و خودمون کاملا بهش آگاهیم
حالا شما قضاوت کنید، چند نفر دیدگاهشون مثل شماست؟ چند نفر آثار خوب میبینند و دیدگاه اینچنینی دارن؟
درد اینجاست. درد اینجایت که مثل شما نیستن. ما هم فصد دارم تا جایی میتونیم این دیدگاه نقادانه رو ایجاد کنیم. هیچ جای مقاله نگفتیم انیمه نبینید و همه جا تاکید فراوون داشتبم به آگاهی
اثر مریض ژاپنی هم زیاد داریم، به نظرتون اونا مخاطب بیشتری ندارن؟
خب درباره انیمیشن لوپتو من به شدت نظر منفی دارم!
چرا؟ برای اینکه با یک داستان تکراری و کسل کننده طرف هستیم که سر و ته داستان کاملا واضح است و فقط کودکان به علت کمبود کارتون ایرانی مجبورند ببینند!
هسته اصلی داستان حول افزایش تولید ایرانی میچرخه که باارزشه ولی به قدری شورشو درآوردن از بس تبلیغ کردن که واقعا تعجب کردم! اثر خوبی مثل پسر دلفینی با این داستان پردازی محشر اصلا به اندازه این فیلم تو ایران تبلیغ نشد .. چرا؟ چون مثل این فیلم همش ایران ایران نکردن و یک قسمتی بود دزدان دریایی خانم بی حجاب بودن!
هرجا تلویزیون رو روشن میکردم تبلیغ این انیمیشن بود که واقعا به نظرم درحد کیمک خوبه ولی ارزش انیمیشن شدن رو نداره
ما که رفتیم سینما در دقایق اول که اون شخصیت تپل رو نشون داد به خواهرم گفتم گمونم این همون شخصیت بده باشه و کارو خراب کنه ودقیقا درست از آب دراومد!
افتخار به ایرانی بودن و تبلیغ ان خوب است ولی نه تاحدی که مخاطب زده شود و همه جا تبلیغ یک اثر سبک را ببیند
به شخصه انیمیشن پسر دلفینی را با اینکه چندین جا از آثار خارجی به وضوح تقلید کرده بود(لوکا، در جستجوی نمو، موانا) ولی به علت داستان پردازی انتهای داستان و گرافیک فوق جذاب از این انیمیشن بهتر است حتی میتوان تقلیدهای ان را با عنوان اقتباسی از انیمیشن های مطرح در نظر گرفت
توصیه میکنم فقط کودکان این اثر را ببینند و هیچ جذابیتی برای نوجوانان ندارد
اما انیمیشن پسر دلفینی در برخی صحنه ها کمی حس ترس را القا میند پس اگر کودک خیلی کوچک باشد ممکن است بترسد ولی برای بقیه حتی بزرگسالان سرگرم کننده و جذاب است
دلیل این چنین دیدگاهی از شما تلقین ها و باور های القا شده ای است که از طریق همون آثار خارجی و انیمه ها وارد ذهن میشه بحث تکنیک و فرم نیست بحث محتوا و چگونگی نمایش آن است مطمئنم اگر این فیلم یک اثر خارجی یا با موضوعاتی مشابه آثار خارجی بود دید خیلی مثبت تری به اثر داشتید اما چرا الان اینطور نیست ؟ جذابیت ها و نفوذ فکری که رسانه بر یک اثر یا مجموعه آثاری القا میکند باعث می شود دید حرفه ای و نقادانه و البته منصفانه با هیجان زدگی ، باور های ایدئولوژیک و تصورات احساسی خلط شود بسیار شده فیلم یا سریالی که آنچنان در حد و اندازه یک تبلیغ بزرگ نبوده یدفعه معروف می شود و فیلم یا سریالی دیگر حتی به فراموشی هم سپرده می شود رسانه خارجی طوری از هیجان زدگی استفاده می کند که نقایص اش در این بین پنهان می شود اما به ناخودآگاه سپرده می سود و وقتی بیننده اثر داخلی را می بیند آن نقایص از ناخودآگاه به حوزه خودآگاه آمده و مخاطب یک تصور خیالی از اثر داخلی مثل همین لوپتو پیدا می کند چون که اثر داخلی در حوزه هیجان و احساسات به این شکل عمل نمی کند یا از تکنیک ها یا فن های خلط شده با محتوا و ایدئولوژی غربی خالی است
این دید بیمارگونه کمال گرایانه ریشه روانشناسی اش به مواجهه غیر واقعی با یک عامل برمیگرده که ریشه اش در اینجا همان اثر خمارگونه خارجی است
خیر دوست عزیزم
از آثار به قول شما خمار گونه خارجی که داستان کلیشه ای و تکراری ای دارن هم خیلی انتقاد میشه برای مثال خیلی ها الان معتقدن پیکسار مثل قدیم آثار قوی و قدرتمند تولید نمیکنه چون واقعا طی چند سال اخیر آثارش تکراری و دست دوم بودن و واقعا بعد از روح و کوکو خیلی موفق نبوده .
دیزنی هم که اصلا بهتره حرف نزنم….
ولی متاسفانه انیمیشن ساز های کشور ما میرن اون ایده ای که هالیوود ده سال متوالی کپی پیست کرده تو آثارش و الان گندش در اومده رو ، روی آثار جدید انیمیشنی خودمون پیادش میکنن بعد ملتم چون انیمیشن ایرانی این مدلی ندیدن پشماشون میریزه و میگن واو
بجای اینکه دنبال ایده جدید باشن میرن از ایده های ۲۰ سال پیش هالیوود کپی میکنن (بخاطر این فقط میگم هالیوود چون ندیدم تا حالا انیمیشن هامون سبک و سیاق ژاپنی یا حتی کره ای داشته باشن )
البته که پسر دلفینی اثر خوبی بود و بنظرم میتونه شروعی باشه برای پیشرفت این صنعت توی ایران ….
ولی لوپتو نه چندان
به نظر من بازم لوپتو به عنوان یک اثر دارای استاندارد از نظر گرافیکی برای مخاطب کودک کاملا خوبه مخصوصا وقتی به بودجه اش نگاه می کنیم و میبینیم تیم سازنده اش اولین کارشون بوده
در برتری قاطع پسر دلفینی هیچ شکی وجود نداره. در مقایسه با تمام انیمیشن های تولید شده ایرانی تا به الان
سلام و عرض ادب
اگر به کامنت بنده دقت کنید گفتم بحث محتوا است نه تکنیک یا فرم یعنی چی ؟ یعنی اینکه یک اثر فرم و تکنیک اش هم به اندازه محتوا ، داستان و ارزش هایی که دارد اولویت ندارد زیرا تکنیک گرچه اهمیت داره اما همه چیز نیست فقط بخش کوچکی از کاره مثل گرافیک ، صداگذاری ، نورپردازی ، میکس و … و میشه اونا رو تزئینات و زرق و برق یک اثر دونست و فرم هم با محتوا و نوع اندیشه سازنده همراه است و به اون شکل جلو میره پس محتوا الویت داره حالا اگر سازنده هر دو را داشته باشد که عالی است ولی اگر یکی را داشته باشد یکی را نه باز آنکه محتوا دارد مخصوصا از جنس ملی و فرهنگی الویت دارد به آنکه فرم و تکنیک آنهم تا حدی تقلیدی و منفعلانه دارد لوپتو از همین آثاری است که محتوا را دارد و قرابت فکری مردم هم به آن نزدیک تر است
با سلام درود
ممنون از نقدتون اگه میشه به نقد و معرفی کمیک های ایرانی هم بپردازید با اینکه محدود و نسبتا ناشناخته اند به نظرم حق پرداختن بهشون رو دارند
مثل بیشتر فیلمای ایرانی اول یه غم بزرگ تو دل بیننده میذاره اونم مرگ مادر علی بخاطر مریضی نمیدونم چی میشد اگه یه خونواده کامل و شاد رو کنار هم نمایش بدن بعدشم فضای بزرگسال که وسط بیمارای روان پریش هست و اصلا فضا بچه گانه نیست من که واقعا پشیمون شدم بچم رو بردم فیلم ایرانی ببینه اونم با این محدودیت داستاناشون که حتی انگار قدرت تخیل نویسنده هم توی قوطیه
آثار ایرانی امروزه با توجه به دغدغه ها و مسائل موجود در جامعه میرن جلو که بعضی مشکلات و خلل ها هم جزوشه و فیلم برای تناسب بهتر با این فضا گاهی لازمه یکم مشکلات رو هم نشون بده یا با مشکلات تناسبی داشته باشه
منم هم نظرم با شما ، این فیلم مناسب روحیه کودکانه و شاد بچه ها مخصوصا بچه های ابتدایی نیست عده زیادی از دانش آموزان مدارس اصلا متوجه نشدن اینجا اسایشگاهه و رنگایی که توو انیمیشین بود خیلی سرد و بی روح بود
سلام
انمیشن خوبی بود کارگردان و نوسنده هاش سعی زیادی برای استفاده از موسیقی در انیمیشن و منطبق شدنش با فضایی انیمیشنی دوتا آهنگی که هومن شاهی خونده و یا جایی که میرن پیش اقای محبوب و نگهبانان با آواز خودشون رو معرفی میکنن.
و همچنین سکانس ها طنز مثل وقتی که عمه میخاد بیمار ها رو آمپول بزنه و یا اونجا که یه پیرمرد عصا رو برمی داره و خیابون رد میشه(سکانس آخر تعقیب و گریز) و…
اختاپوس استعمارگر هم نکته جالبی بود و تو پسر دلفینی هم شخصیت منفیش یه اختپوس رو بزرگ میکنه تا به اهدافش برسه.
این انیمیشن ها ثابت میکنن که ایران هم تو انیمیشن سازی حرفی برای گفتن داره و دیگه محتوا رو به مخاطبش داد میزنه. البته بازم جای کار داره.
به امید کار های بعدی و قوی تر شون.