فیلم سینمایی عصر جدید از بهترین فیلم های سینمایی چارلی چاپلین و شاید حتی بهترین فیلم سینمایی او باشد. اکثر فیلم های سینمایی چاپلین از نظر محتوا چیز خاصی به مخاطب ارائه نمی دهند و فقط برای سرگرمی ساخته شده اند. همچنین خیلی از آثار سینمایی او صرفا چند سکانس خنده دار و جالب دارند و مابقی داستان نه جذابیت خاصی دارد و نه خنده دار است. اما عصر جدید هم پر است از صحنه های خنده دار و شوخی های زیاد، در حدی که لحظه ای مخاطب را رها نمی کند، هم از نظر محتوایی حرف های زیادی برای گفتن دارد و شرایط خاص دهه ۳۰ و رکود بزرگ آمریکا را فاش می کند.
رکود دهه ۳۰
در سالهای پس از جنگ جهانی اول، آمریکا به اقتصاد برتر دنیا تبدیل شد. همچنین فرهنگی عیاشگونه و مصرفگرا بر جامعه آمریکا حاکم شد و هالیوود نیز متولد شد. سبک زندگی که در هالیوود تبلیغ می شد کاملا متضاد سبک زندگی اصیل آمریکایی بود. آمریکایی ها تا آن زمان با تفکر “حداکثر کار، حداقل مصرف” در اقتصاد فعال بودند. اما هالیوود سبک زندگی خاصی را مطلوب نشان می داد که مصرف گرایی، عیاشی، مصرف مشروبات الکلی و حتی روابط آزاد بخش جدایی ناپذیر آن بودند. این طمع مصرف و تولد رویای آمریکایی باعث شد تا مردم برای پاسخ به طمعشان از بانک ها وام بگیرند. آنها همان ماشین، قایق تفریحی، خانه یا هرچیز دیگری که که داشتند یا با پول وام قصد خریدش را داشتند در رهن بانک گذاشتند. همچنین فرهنگ مصرف زده مردم را به سمت کار نکردن سوق می داد به همین دلیل مردم سرمایه خود را یا وام هایشان را وارد بازار بورس کردند تا پول دربیاورند.
اما ناگهان در سال ۱۹۲۹ بازار سهام آمریکا سقوط کرد و تمام دارایی های مردم در بورس خاکستر شد. بانک ها نیز پولی را که قرض داده بودند مطالبه کردند و مردم ورشکسته مجبور شدند تمام املاک و دارایی های خود را در ازای وام هایی که گرفته بودند به بانک ها بدهند. با ظهور خشکسالی در شرق آمریکا، کشاورزان هم نتوانستند وام های خود را پس بدهند پس زمین هایشان را در ازای وام هایی که گرفته بودند از دست دادند. اما این پایان ماجرا نبود. به شیوه های مختلف دیگری که در ادامه مقاله بیان خواهیم کرد مردم چپاول شدند و دارایی های سرمایه داران روز به روز بیشتر شد.
رمان خوشه های خشم روایت گر داستان یک خانواده کشاورز شرقی است که بخاطر خشکسالی، برای گذران زندگی مجبور شدند تا وام بگیرند. اما بخاطر عدم توانایی در بازپرداخت وام، خانه و زمینشان را از دست می دهند و برای کار حمالی راهی غرب کشور و کالیفرنیا می شوند. در این مسیر شاهد هستیم که چه بر سر قشر کارگر و کشاورز آمریکا آمده و در آن سالها مردم چگونه زندگی کردند.
چارلی چاپلین در دهه بیست قرن بیستم، با ساخت فیلم زن پاریسی اثبات کرد که با جریان های مصرف گرا و منحرف جامعه مخالف است. او فیلم عصر جدید هم دوباره دغدغه های اجتماعی خود را مطرح می کند و طرف مردم مظلوم و کارگران بیچاره دوران رکود بزرگ می ایستد. چارلی چاپلین با این دو فیلم اثبات کرد که شخصیتی مردمی دارد و برای وضعیت اجتماعی اهمیت قائل است.
روایت رکود بزرگ آمریکا در فیلم عصر جدید
در دهه ۳۰، بخاطر بیکاری کارگران و کشاورزان، آنها حاضر بودند به هر قیمتی هر کاری بکنند. در حدی که امپرار استیت نیویورک با آن عظمت در کمتر از ۱.۵ سال ساخته شد. چرا که کارگران برای حداقل دستمزد کارگری حاضر به کار سخت و زیاد بودند و سه شیفت کار می کردند. این فرصت بسیار مناسبی برای سرمایه داران بود تا املاک و دارایی های خود را گسترش داده و آسمان خراش های عظیم بسازند. یا اینکه با بهره کشی حداکثری از کارگرها، تولیدات کارخانه هایشان را افزایش دهند. ما این مسئله را در اوایل فیلم عصر جدید می بینیم. هنگامی که کارخانه دار شیک پوش از اتاق خودش بر کل کارخانه فولاد نظارت دارد و بدون در نظر گرفتن توان کارگران، رفته رفته سرعت خط تولید را افزایش می دهد. تا جایی که چارلی چاپلین که یکی از کارگران خط است، عملا دیوانه می شود.
در آثاری که در مورد رکود بزرگ آمریکا تولید شده، همیشه به زندان اشاره می شود. چراکه در زندان سقفی بالای سر زندانی ها و غذایی هم برای خوردن وجود دارد. در رمان و فیلم خوشه های خشم که در مورد رکود بزرگ است نیز به این مسئله که زندان جایی بهتر از جهان بیرون در چنین شرایطی محسوب می شود، اشاره می شود. فیلم عصر جدید هم از این قضیه مستثنی نیست. ما در عصر جدید می بینیم که چارلی چاپلین چندین بار کاری می کند تا به زندان برگردد تا راحت تر زندگی کند. البته شاهد این نکته هم هستیم که معشوقه چارلی در این فیلم قرار است بخاطر دزدیدن یک نان به زندان انداخته شود که رفرنسی به رمان مشهور بی نوایان است تا با مقایسه جدی وضعیت اجتماعی آمریکا با وضعیت حاکم در رمان بی نوایان، شرایط اسفناک حاکم بر آمریکا را برای مخاطب ملموس تر کند.
هالیوود بعد از رکود بزرگ، مقصرین این فاجعه اقتصادی را خلافکاران و گانگسترها معرفی کرد. از همان دوره فیلم های گانگستری روی پرده سینما نمایش داده شدند. با اینکه در زمان رکود بزرگ، گانگسترها و خلافکارها به تجارت مشروب(در آن دوره مصرف مشروبات الکلی در آمریکا ممنوع بود) و مواد مخدر مشغول بودند و اصلا FBI برای مبارزه با همین امر تاسیس شده بود، اما منطقی نیست که گانگسترها را مقصر رکود بزرگ بدانیم. یعنی هالیوود قاعدتا با ساخت فیلم های گانگستری، مردم را از یافتن مقصرین اصلی گمراه کرده است. با این حال جالب است که در عصر جدید چاپلین هم شاهد گانگسترهای مواد مخدر و درگیری آنها با پلیس زندان هستیم و حتی این نکته هم از چشم چاپلین دور نمانده.
در دوره رکود بزرگ، در شرق آمریکا خشکسالی بزرگی پدید آمد و بلعکس در غرب آمریکا سیل های شدیدی به راه افتاد. مخصوصا طغیان رودخانه می سی سی پی. در جایی که چاپلین برای شنا به درون رودخانه شیرجه می زند اما آب فقط تا مچ پاهایش می رسد، شاهد اشاره او به خشکسالی آن دوران هستیم.
رکود بزرگ با عث شد تا در آن سالها کارگران زیادی بیکار و با فقر مطلق مواجه شدند. دختری که معشوقه چاپلین می شود، پدرش یکی از این کارگران بوده و شاهد وضعیت اسفناک زندگیشان هستیم. همچنین می بینیم که چگونه این دختر با دله دزدی سعی دارد خودش و خانواده اش را سیر کند. این خانواده نمادی از کارگران بیکار دوران رکود بزرگ آمریکا هستند.
دوران رکود بزرگ به دوره جایگزین شدن ماشین آلات به جای انسان ها مشهور است. درست در زمانی که بیکاری موج می زد، ماشین آلات کشاورزی، صنعتی و ساختمانی به جای ده ها کارگر کار می کردند و بسیار پیش می آمد که بخاطر این ماشین آلات کارگران بیکار می شدند. در بخشی از فیلم عصر جدید تست یک دستگاه غذاخوری را می بینیم. علاوه بر اینکه کارگران کارخانه موش آزمایشگاهی برای تست این دستگاه هستند، این دستگاه نمادی از ماشین آلاتی است که در آن دوران به بازار عرضه می شد تا کارخانه دارها تولید خود را افزایش دهند. خرابی دستگاه و بد کار کردنش احتمالا اعتراض چاپلین به ماشینی شدن می باشد. چراکه در همان دوران نیز هنرمندان مخصوصا نویسنده های رمان، ماشین آلات را بسیار بد توصیف می کردند و از جایگزین شدن آنها به جای انسان ناراحت بودند. چاپلین هم همین رویه را به پیش گرفته و به ماشین آلات اعتراض می کند و آنها را به درد نخور خطاب می کند.
در عصر جدید به جنبش های کارگری هم اشاره می شود. همچنین به پرچم سرخ کمونیست و سرخ خطاب شدن معترضین هم اشاره می شود. در آن زمان هر جنبشی به معنای سرخ بودن و کمونیست بودن تفسیر می شد. گرچه کمونیست ها که عموما هم از کف جامعه آمریکا بودند، جنبش های اعتراضی بسیار بزرگی داشتند، اما در عصر جدید می بینیم که این مسئله برای همه جنبش ها صادق نبوده. چرا که چارلی بیچاره فقط پرچم سرخ اعلان خطر یک کامیون را برداشته بود تا پس دهد و هیچ ارتباطی با سرخ ها نداشت.
البته این بخش از فیلم تفسیر دیگری هم دارد. حوالی همین دوران بود که چارلی چاپلین به کمونیست بودن محکوم شد و چند سال بعد از آمریکا تبعید شد! چارلی در کتاب “داستان زندگی من” که روایتگر زندگی شخصی اوست، می گوید این اتهام بخاطر یک سخنرانی به او زده شد. البته وی خود را تبرئه می کند و می گوید آن سخنرانی را به این دلیل انجام داد که سخنران اصلی دچار بیماری شد و از چارلی خواستند تا جایش متن سخنرانی را بخواند. یعنی خود او باور دارد که بخاطر سوءتفاهم به او اتهام کمونیست بودن زده شده. به همین دلیل در عصر جدید شاهدیم که چارلی با اینکه نیت بدی ندارد و اصلا ارتباطی با کمونیست ها ندارد، سردسته کمونیست ها شناخته می شود و دستگیرش می کنند. چاپلین در عصر جدید خود را تبرئه کرده و بیان می کند که بخاطر سوءتفاهم به او تهمت کمونیست بودن زده شده است.
در دوره رکود بزرگ، ذاغه نشینی رواج زیادی پیدا کرد. مردم بسیاری در اردوگاه های کثیف هوور اسکان پیدا کردند. این اردوگاه ها اسمشان هوور بود چون مردم باور داشتند مقصر این ماجراها رئیس جمهور وقت آمریکا یعنی هربرت هوور است. در عصر جدید هم می بینیم که چاپلین با معشوقه خود در یک ساختمان چوبی قدیمی سکونت می کند و وضعیت این ساختمان بسیار هم اسفناک است.
در قسمتی از فیلم عصر جدید، چاپلین نگهبان یک فروشگاه می شود. شاهد هستیم که چاپلین و معشوقه اش از وسایل فروشگاه استفاده می کنند و کمی هم خوراکی می خورند. جامعه آمریکا در دهه ۲۰ یعنی بعد از جنگ جهانی اول، یک جامعه مصرف زده بار آمده بود و همه اش هم بخاطر تولد “رویای آمریکایی” بود. رکود بزرگ خیلی جامعه آمریکا را شکسته کرد، زیرا مردم به زندگی مصرف زده عادت کرده بودند و توان زندگی سخت دوران رکود را نداشتند. در سکانس نگهبانی از فروشگاه هم شاهدیم که چارلی چاپلین به تمایل جامعه به زندگی لوکس گذشته اشاره می کند.
در همین بخش نگهبانی از فروشگاه، شاهدیم که همکاران سابق چارلی به فروشگاه می آیند تا فقط شکم خودشان را سیر کنند. یعنی گرسنگی آنقدر به مردم فشار آورده بود که مجبور به چنین اموری برای سیر کردن شکم خود شده بودند. جالب است که بعد از مشکلات اقتصادی آمریکا در سال ۲۰۰۸، بارها خبرهای مشابه این را شنیده ایم، که یک بی خانمان به اغذیه فروشی دستبرد زده و فقط غذا دزدیده.
در فیلم عصر جدید می بینیم که محدود فرصت های شغلی متقاضیان زیادی دارند. یعنی بیکاری بسیار بیداد می کند. اما همان هایی هم که به کار مشغول می شوند بخاطر حقوق کم اعتصاب می کنند و کارخانه دوباره تعطیل می شود.
در اواخر داستان شاهدیم که چارلی برای کار گارسون و آوازه خوان یک رستوران می شود. معشوقه وی نیز یک زن رقاصه در رستوران شده است. قبل تر دیدیم که دخترک در خیابان می رقصیده و همین باعث شده تا صاحب رستوران او را استخدام کند. اینکه در این اوضاع آوازه خوان ها و رقاصه ها استخدام می شوند و درآمد مطلوبی هم دارند(می بینیم که معشوقه چاپلین بعد از رقاصه شدن لباس شیک و مرتبی خریده و ظاهرش آراسته شده). در دوره رکود بزرگ، تمایل به مصرف مشروب و موسیقی های سبک جدید و کلا هر چیزی که شادی لحظه ای با خود داشت، به وجود آمده بود. مردم برای فرار از فشار روانی رکود بزرگ، به زندگی “دم غنیمتی” روی آوردند و هر شادی کوچکی را پذیرا بودند تا از این فشار روانی برای مدتی هرچند کوتاه، فرار کنند. به همین دلیل در این دوره چند سبک های جدید رقص و موسیقی پدید آمد. این بخش از فیلم عصر جدید به همین قضیه اشاره دارد.
چاپلین هنگام آواز خوانی ترانه ای می خواند که بدون حرکاتش کاملا بی معنی می شود. این سکانس از فیلم هجوه ای است از طرف چاپلین به سینمای تازه متولد شده ناطق. چاپلین با سینمای ناطق مخالفت داشت و تقریبا هم با رسمیت یافتن و پیشرفت سینمای ناطق از رقابت درون سینما حذف شد. این سکانس از ماندگارترین لحظات بازیگری چاپلین محسوب می شود.
پلیس به شدت با معترضین برخورد می کند و دخترک فراری را با جدیت تعقیب می کند. پلیس نیرویی سرکوبگر قوی برای هر بزهکاری و معترضی به شمار می رود. به این مسئله در آثار دیگری همچون خوشه های خشم هم پرداخته شده. در تاریخ هم به طور جدی رد این مسئله پیداست. چراکه اولین جنبش های اعتراضی علیه رکود بزرگ، توسط تانک های ضد شورش پلیس سرکوب شدند. تانک هایی که تا قبل از آن نظیرشان دیده نشده بود. انگار برای حکومت(و حتی دستان پشت پرده) این رکود بزرگ و اتفاقات پس از آن قابل حدس بوده(شاید هم برنامه ریزی شده بوده) و از قبل برای سرکوب جنبش های مردمی اقدام به تولید تانک ها و وسایل مخصوص سرکوب کرده بودند.
در آخر چارلی و دخترک فرار می کنند و در جاده ای به سمت مقصدی نامعلوم حرکت می کنند. سفر جاده ای به مقصدی نامعلوم جزوی جدانشدنی از روایت رکود دهه ۳۰ است. چراکه مردم آواره تمام دار و ندار خود را فروختند تا خودرو تهیه کنند و مهاجرت کنند، شاید در جایی دیگر کار پیدا کنند. معمولا در فیلم های ایرانی، چنین لحظه ای اوج بدبختی و سیاه نمایی را شاهد خواهیم بود. اما چارلی چاپلین با اینکه در آمریکا به کمونیست بودن متهم شده و حتی در این فیلم در حال روایت انبوه مشکلات دوران رکود است، پایانی امیدبخش را به مخاطبین هدیه می دهد. هنگامی که دخترک نا امید شده و گریه می کند، چارلی به او دلداری می دهد و می گوید حتما از این شرایط هم گذر خواهند کرد و به روزهای خوب می رسند. الان شرایط خوب نیست اما آینده قطعا روشن است. حتی در آخر به او می گوید که لبخند بزند و چهره ناراحتی نداشته باشد. امیدبخشی چاپلین بعد از نمایش این همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی واقعا قابل تقدیر است.
چاپلین معمولا در فیلم های سینمایی اش، در آخر به دختر مورد علاقه اش نمی رسید. احتمالا بخاطر این بود که در فیلم بعدی زنی دیگر را بازیگر نقش مونث کند. چون وی حتی طبق اعتراف خودش مردی بوده که به زنان خیلی علاقه داشته و حتی 4 بار ازدواج کرد. اما در این فیلم او و معشوقه اش در انتها با همدیگر هستند و ما جدایی آنها را نمی بینیم.
در فیلم روشنایی شهر شاهدیم که چارلی در انتها باعث درمان شدن دختر نابینا می شود، اما به او نمی رسد. در فیلم سیرک هم واسط بین دختر مورد علاقه اش و مردی بندباز می شود و با فداکاری کاری می کند تا آن دو بهم برسند و در آخر خودش تنها می ماند. اما در عصر جدید جدایی او از معشوقه اش را شاهد نیستیم تا این فیلم در اوج امید و شعف به پایان برسد.
نتیجه گیری از فیلم عصر جدید
فیلم عصر جدید چاپلین از محدود فیلم های با محتوای او محسوب می شود. البته که این فیلم نسبت به بسیاری از فیلم های سینمایی دیگرش سکانس های طنز بیشتری هم دارد. اتفاقا داستانی هم که روایت می کند، جالب تر از داستان هایی است که مثلا در فیلم روشنایی های شهر، زن پاریسی یا سیرک روایت می کند.
چاپلین در این فیلم با تمام توان با مردمی که در سال ۱۹۳۶ به تازگی از دوران سخت رکود بزرگ خارج شده اند همدردی می کند و در انتهای این ۸۷ دقیقه همدردی، به آنها امید می دهد و می گوید هرگز تسلیم نشوند چراکه روزهای خوش در پیش است.
چاپلین با ساخت چنین فیلمی نشان داد که می توان از معضلات یک دوران نالید اما سیاه نمایی نکرد. او با داستانی فوق العاده طنز با تکیه بر همان فلسفه زندگی دم غنیمتی، با مردم آمریکا همدردی کرد و در انتها به آنها امید بخشید. کاش مدعیان سینمای ما که همگی عاشق سینه چاک چاپلین هستند، همین یک ویژگی او را به الگوی خود قرار می دادند.
سلام و عرض ادب جناب عبدالهی تشکر بابت مطلب و پرداخت به یکی از فیلم های مهم تاریخ
خواستم بگم بنده در حال نگارش مطلبی در خصوص بهترین فیلم های ترسناک کره ای هستم اگر علاقه مند هستید مایلید آن را در سایت هم قرار دهید یا به مطالب محتوا مدار شما نمیرسه ؟
سلام علیکم
ببخشید بابت مزاحمت خواستم بپرسم با توجه به اینکه مطلب بنده تا حد زیادی آماده و کامله ممکنه تا اوایل مهر منتشر بشه یا ممکنه بیشتر طول بکشه ؟
قصدمون برای اواخر مهره
خودم دوست داشتم اواخر شهریور یا اوایل مهر منتشر بشه اگر مقدوره نمیشه زودتر منتشر بشه ؟
نیمونا، لئو، معصوم، زندگی مخفی حیوانات خانگی یک و دو مدتی هست آماده شدن و توی صف انتشار قرار گرفتن
بعد اینها حتما کار شما منتشر میشه یکمم ویراستاریش مونده
سلام علیکم حسین آقا
دو سوال داشتم یکی در مورد ویس امروزتون و کمیک ایلیا است و اون اینکه جدا از غیر اسلامی بودن حداقل یه اثر خوب بی ضرر و با کیفیت است ؟
و دو اینکه سریال moving رو هم قصد ندارید ببینید چون اونم بر اساس یه کمیک کره ایه و سریال ابرقهرمانی اما سیاسی و استراتژیکی است ؟
سلام علیکم
نه متاسفانه
محتوا در باطن همون محتوای غربیه
از آثار غربی بهتره چون بالاخره مسائل خاکبرسری نداره
به هر حال سریال خوبیه و به عنوان معرفی پیشنهاد میکنم ببینید اثر قوی و مهم تر از همه سیاسی و استراتژیکی است که به خوبی ژانر ابرقهرمانی رو در راستای زندگی فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی کره قرار میده که میتونه الگوی خوبی هم در سریال سازی های فانتزی ولی مبتنی بر ارزش ها باشه
خوب براش خیلی زیاده
متوسط رو به پایینه
علت دیره شدنشم نبود اثر کمیک ملیه
خود فن هاش از داستان شاکی هستن
همچنین چیزی که فراموش کردم اینه که این سریال قلب نوجوانان و جوانان کشورش رو با مسائل سیاسی و امنیتی هم پیوند داده و همچنین به سیاست آمریکا هم نگاه کوچیکی داشته هرچند اون رو در حاشیه قرار میده
به شدت مسخره و با یک عالمه باگ اینکارو میکنه
کاش نمی کرد
حسین آقا منظور من کمیک ایلیا نیست منظور من سریال moving یا متحرکه اون یه سریال ابرقهرمانی و در عین حال استراتژیکه که میتونه الگو هم باشه 😉🌹
سلام علیکم
حسین آقا دیروز دو تا از انیمه های نامناسب رو تو یک سایتی گزارش زدم به خاطر محتوای زشت و کلمات رکیک و به مدیرش هم اعلام کردم مدیرش به جای عذرخواهی اومده طلبکار هم شده که من مسئولیتی ندارم و همه مسئول فقط کار خودشونن و یعنی من مدیر که میام این محتوا رو می گذارم مسئولیت ندارم تو بیننده مسئولیت داری نبینی که اونم اکثر این جماعت از سر هوس می بینن بعد کلی نفهم تر از خودش هم اومدن پشتش تا تونستن از خجالت ما در اومدن خواستم بگم اینقدر این مردم فلان فلان شده رو جدی نگیرید و زحمت پای شبهات و شایعات شون نکشید که ارزش وقت گذاشتن ندارند مگه کاربر امید بد میگفت ۸۰ درصد مردم امروز کافرن ؟ به خدا هر چه بیشتر برای این جماعت دل میسوزونی بیشتر میخوان پاچه ات رو بگیرن پیامبر اکرم میگه در آخرالزمان نگه داشتن دین ( و حتی شرافت ) سخت تر از نگه داشت آتش در دسته
اقا این نقد بازی 41148 چی شده خیلی منتظرشیم
یک فکت بگم که نام 41148 از allah گرفت شده
4=a
1=l
8=h
تا قسمت سوم بازی تموم شده
در حال بررسی قسمت چهارمش هستیم
سلام و عرض ادب جناب عبدالهی تشکر بابت مطلب و پرداخت به یکی از فیلم های مهم تاریخ
خواستم بگم بنده در حال نگارش مطلبی در خصوص بهترین فیلم های ترسناک کره ای هستم اگر علاقه مند هستید مایلید آن را در سایت هم قرار دهید یا به مطالب محتوا مدار شما نمیرسه ؟
سلام علیکم
ارسال کنید استقبال می کنیم
سلام مجدد جناب عبدالهی
لطف می کنید هر موقع مطلب فیلم های ترسناک را خواستید منتشر کنید اینجا یا ایتا خبر دهید
پیگیر میشیم
سلام علیکم
ببخشید بابت مزاحمت خواستم بپرسم با توجه به اینکه مطلب بنده تا حد زیادی آماده و کامله ممکنه تا اوایل مهر منتشر بشه یا ممکنه بیشتر طول بکشه ؟
قصدمون برای اواخر مهره
خودم دوست داشتم اواخر شهریور یا اوایل مهر منتشر بشه اگر مقدوره نمیشه زودتر منتشر بشه ؟
نیمونا، لئو، معصوم، زندگی مخفی حیوانات خانگی یک و دو مدتی هست آماده شدن و توی صف انتشار قرار گرفتن
بعد اینها حتما کار شما منتشر میشه یکمم ویراستاریش مونده
سلام علیکم حسین آقا
دو سوال داشتم یکی در مورد ویس امروزتون و کمیک ایلیا است و اون اینکه جدا از غیر اسلامی بودن حداقل یه اثر خوب بی ضرر و با کیفیت است ؟
و دو اینکه سریال moving رو هم قصد ندارید ببینید چون اونم بر اساس یه کمیک کره ایه و سریال ابرقهرمانی اما سیاسی و استراتژیکی است ؟
سلام علیکم
نه متاسفانه
محتوا در باطن همون محتوای غربیه
از آثار غربی بهتره چون بالاخره مسائل خاکبرسری نداره
به هر حال سریال خوبیه و به عنوان معرفی پیشنهاد میکنم ببینید اثر قوی و مهم تر از همه سیاسی و استراتژیکی است که به خوبی ژانر ابرقهرمانی رو در راستای زندگی فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی کره قرار میده که میتونه الگوی خوبی هم در سریال سازی های فانتزی ولی مبتنی بر ارزش ها باشه
خوب براش خیلی زیاده
متوسط رو به پایینه
علت دیره شدنشم نبود اثر کمیک ملیه
خود فن هاش از داستان شاکی هستن
همچنین چیزی که فراموش کردم اینه که این سریال قلب نوجوانان و جوانان کشورش رو با مسائل سیاسی و امنیتی هم پیوند داده و همچنین به سیاست آمریکا هم نگاه کوچیکی داشته هرچند اون رو در حاشیه قرار میده
به شدت مسخره و با یک عالمه باگ اینکارو میکنه
کاش نمی کرد
حسین آقا منظور من کمیک ایلیا نیست منظور من سریال moving یا متحرکه اون یه سریال ابرقهرمانی و در عین حال استراتژیکه که میتونه الگو هم باشه 😉🌹
ممنونم
چیزی از سریال moving رو تماشا نکردید ؟
سلام علیکم
حسین آقا دیروز دو تا از انیمه های نامناسب رو تو یک سایتی گزارش زدم به خاطر محتوای زشت و کلمات رکیک و به مدیرش هم اعلام کردم مدیرش به جای عذرخواهی اومده طلبکار هم شده که من مسئولیتی ندارم و همه مسئول فقط کار خودشونن و یعنی من مدیر که میام این محتوا رو می گذارم مسئولیت ندارم تو بیننده مسئولیت داری نبینی که اونم اکثر این جماعت از سر هوس می بینن بعد کلی نفهم تر از خودش هم اومدن پشتش تا تونستن از خجالت ما در اومدن خواستم بگم اینقدر این مردم فلان فلان شده رو جدی نگیرید و زحمت پای شبهات و شایعات شون نکشید که ارزش وقت گذاشتن ندارند مگه کاربر امید بد میگفت ۸۰ درصد مردم امروز کافرن ؟ به خدا هر چه بیشتر برای این جماعت دل میسوزونی بیشتر میخوان پاچه ات رو بگیرن پیامبر اکرم میگه در آخرالزمان نگه داشتن دین ( و حتی شرافت ) سخت تر از نگه داشت آتش در دسته