انیمیشن گیسوکمند یکی دیگر از انیمیشن های پرنسس محور والت دیزنی محسوب می شود. این انیمیشن روایتگر داستان راپونزل است که مثل انیمیشن های سفید برفی، پرنسس و قورباغه و سیندرلا، از داستان های برادران گریم اقتباس شده است. این انیمیشن یکی از پرهزینه ترین انیمیشن های زمان خودش محسوب می شود و بعد از اکران، آثار کوتاه و سریالی گیسوکمند هم ساخته شد که دنباله همین داستان می باشند.
تفاوت های انیمیشن گیسوکمند و داستان راپونزل
انیمیشن گیسوکمند با داستان اصلی راپونزل تفاوت های زیادی دارد. گرچه بن مایه اصلی این انیمیشن با داستان راپونزل یکسان است، اما تفاوت هایی هم وجود دارد. در انیمیشن قدرت شفا دادن اشک، بالا رفتن گاتل از قلعه با موهای بلند راپونل، اتفاقی برخورد کردن یک مرد با راپونزل، شکست خوردن یوجین از گاتل و چند مورد دیگر با ظرافت تمام گنجانده شده که در داستان برادران گریم هم آمده. اما در داستان اصلی، راپونزل قدرت جادویی ندارد، دزدیده نمی شود(بلکه به جادوگر تقدیم می شود یا در بعضی نسخه ها جادوگر او را به زور می گیرد)، راپونزل پرنسس نیست بلکه مردی که سراغ او را می گیرد پرنس است، موهایش بریده نمی شود و… . به عبارتی دیزنی از سوژه راپونزل استفاده کرده اما با تغییرات زیاد و اساسی که به داستان وارد کرده، یک روایت کاملا متفاوت و جدید را خلق کرده. این روایت در محتوا بسیار کارآمدتر از روایت اصلی برای دیزنی به شمار می آید که جلوتر به آن اشاره خواهیم کرد.
گاتل کیست؟
عبارت “مادر گاتل” در زبان آلمانی(برادران گریم آلمانی بودند) برای نامادری یا مادر خوانده به کار برده می شود. به عبارتی این عنوان این مفهوم را دارد که گاتل زشت سیرت.، نمادی از نامادری یا مادرخوانده هایی است که ادعا دارند دختر خوانده های خود را دوست دارند، اما در اصل به آنها سخت می گیرند و عملا آنها را زندانی کرده اند. در آثار دیگر برادران گریم مثل سیندرلا نیز رابطه نامادری با دخترخوانده اش بسیار بی رحمانه است.
جادو و معامله ناعادلانه
در داستان اصلی، گاتل در ازای مقداری سبزیجات که مادر راپونزل حین بارداری از باغچه او مصرف می کند، راپونزل را از والدینش می گیرد. در داستان های اروپایی که جادو محور هستند، این معامله های ناعادلانه نقش پر رنگی دارد. مثلا در داستان جک و لوبیای سحر آمیز هم می بینیم که جک یک گاو را با چند لوبیا معامله می کند. انگار جادو و قرارداد بستن با جادوگر یا حتی شیطان، یک معامله بسیار ناعادلانه و دو سر باخت است. با این حال در تمام این داستان ها، درایت یا شانس شخصیت ها باعث می شود تا این جادوی پلید خنثی شود و شخصیت های اصلی پایان خوشی را تجربه می کنند. جالب است که برادران گریم، جادوی مثبت یک جادوگر یا حتی پری را در داستانی مثل داستان سیندرلا هم حذف کرده اند و به پلیدی جادوگران پایبند مانده اند.
این مفهوم بسیار جالبی است که معامله با شیطان یا معامله با جادوگران، هزینه بسیار زیادی دارد و خیرش در آخر به کسی نمی رسد. یعنی یک معامله دو سر باخت. این رویکرد داستان های کهن اروپایی است که امروزه جایش را به داستان هایی داده که در آنها شرورهای داستان محور همدردی مخاطب هستند و حتی گاهی اوقات همین شیاطین یا جادوگران شخصیت اصلی داستان می شوند.
در انیمیشن گیسوکمند، معامله ای وجود ندارد و این قضیه کاملا از داستان حذف شده. مادر راپونزل در انیمیشن گیسوکمند، عین مادر راپونزل در داستان برادران گریم در حین بارداری به مواد معدنی خاصی نیاز پیدا می کند. اما در انیمیشن برعکس داستان برادران گریم، معامله ای با جادوگر انجام نمی شود و تیم جستجو به صورت اتفاقی گل جادویی را پیدا می کنند. اتفاقا جادو باعث نجات مادر راپونزل هم می شود و موهبتی به راپونزل اعطا می کند.
موهبت بی استفاده
در انیمیشن گیسوکمند، موهبتی که به راپونزل عطا می شود این است که موهایش می تواند شفا دهد یا جوانی را به افراد برگرداند. اما این موهبت او فقط به گاتل می رسد و صرفا این زن خبیث است که از موهبت راپونزل استفاده می کند. به عبارتی کلا موهبت راپونزل به درد هیچکس دیگری نمی خورد(جز یوجین در دفعات محدودی).
به عبارتی بن مایه دو سر باخت بودن داشتن جادو در داستان گیسوکمند حفظ شده. چراکه قدرت جادویی راپونزل بی استفاده می ماند. اتفاقا همین قدرت است که باعث می شود او سالها زندانی باشد و تا زمانی که از شر این قدرت خلاص نمی شود، آزاد نمی شود. انگار قدرت جادویی و موهبت راپونزل، چیزی جز بند اسارت او نیست.
البته قدرت جادویی راپونزل در انیمیشن گیسوکمند، از نظر فرمی و داستانی، به داستان راپونزل مقداری منطق اضافه کرده. چراکه در داستان های دیگر راپونزل، عموما علت اینکه چرا او موهایش بلند است مشخص نیست. اما در این داستان یک دلیل برای موهای بلندش وجود دارد.
نگاه به زنان
اصلی ترین مسئله محتوایی انیمیشن گیسوکمند، نگاه به نقش زن می باشد. در ظاهر مسئله اصلی انیمیشن، جادویی است که در موهای راپونزل نهفته شده. اما این ظاهر قضیه است و در باطن، نقش و کنشگری زن است که هدف این انیمیشن قلمداد می شود.
راپونزل یک دختر محبوس شده در یک برج است. او هر روز به کار خانه اعم از تمیزکاری و آشپزی مشغول است. نامادری او اجازه خروج راپونزل از برج را نمی دهد و او را از حضور در اجتماع منع می کند. گاتل به عنوان نامادری راپونزل، برعکس داستان اصلی جادوگر نیست، چراکه از او هیچ جادویی نمی بینیم. به همین دلیل پوشش او به احتمال زیاد با اینکه شباهت زیادی به ردای جادوگران دارد، اما ردای جادوگری نیست. بلکه یک حجاب است که نشانه ای از سنتی بودن گاتل به حساب می آید. درست هم هست. گاتل سالها قبل از اینکه این مکان به کشور تبدیل شود در اینجا زندگی می کرده و کهنسال بوده. یعنی گاتل نماد یک تفکر سنتی است که به زور جادو و جنبل خودش را جوان نگه داشته و به امروز رسیده.
این تفکر سنتی، راپونزل را می دزدد، در قلعه محبوس می کند، او را از حضور در اجتماع منع می کند و مجبورش می کند تا کارهای خانه را انجام دهد. واضح است که چه دیدگاهی به گاتل نسبت داده می شود. دیدگاه سنتی و نگاه فطری یا حتی دینی به زنان در داستان گیسوکمند، به گاتل تبدیل شده است. به عبارتی گاتل نماد نگاه سنتی به زنان است که آنها را محدود به آشپزخانه کرده. این تفکر به این متهم می شود که با توسل به زور و دروغ این بلا را سر دختران آورده است.
راپونزل آزاد می شود
راپونزل با کمک یک مرد که در اصل یک شیاد است آزاد می شود. او احساسات لذت بخشی را در طبیعت تجربه می کند و در اجتماع های مختلفی حضور پیدا می کند و حتی تبدیل به گل سرسبد این اجتماع ها می شود. او می فهمد که گاتل به او دروغ گفته و در ادامه هم گاتل دوباره با دروغگویی سعی در بازگرداندن راپونزل به قلعه دارد.
دروغ های گاتل که برملا می شود، راپونزل از او سرکشی می کند و با نابودی گاتل، به آزادی می رسد. سقوط گاتل و محو شدنش در هوا نمادی از نابود شدن یک تفکر کهنه و قدیمی است. به قدری قدیمی که در حین سقوط در هوا تجزیه می شود و به باد سپرده می شود.
متحوای انیمیشن گیسوکمند
با بررسی سرفصل های بالا متوجه می شویم که گاتل نماد یک تفکر قدیمی است. تفکری که راپونزل را در قلعه و آشپزخانه محدود کرده. راپونزل نماد نسلی است که علیه این تفکر شورشی مدنی می کند. او تمام گفته های گاتل را نادیده گرفته و همه کارهایی که از آنها منع شده بود را انجام می دهد. شاید رها شدن او از قلعه حق مسلم او باشد، اما مثلا راپونزل به عنوان یک آوازه خوان و رقاصه در شهر و کافه خلافکارها حضور پیدا می کند و با یک پسر رابطه برقرار می کند. اینها مبارزه مدنی محسوب می شود. گرچه همه این کارها زیر سایه آزادی راپونزل از قلعه توجیه می شوند.
قلعه و کار در آشپزخانه در انیمیشن گیسوکمند، حصار و زندان زنان معرفی می شود. با این حال حق برابری زن با مرد یا حق کار کردن یا حقوق دیگر مطالبه نمی شود. بلکه راپونزل به عنوان یک رقاصه و آوازه خوان در جامعه حضور پیدا می کند و به این شکل آزادی را به مخاطب خود نمایش می دهد. یعنی آزادی از قلعه به معنای رهایی از کار خانه و تحصیل در دانشگاه یا پیدا کردن یک کار و پیشرفت شغلی یا علمی نیست. بلکه آزادی از قلعه به معنای فحشا است. این فحشا در فضای کافه خلافکارها که راپونزل در آنجا همانند زنان بدکاره برای خلافکارها آواز می خواند، رقاصی می کند و بساط می و مشروب آنها را شادمان می کند، تجلی پیدا می کند.
به عبارتی راپونزل دنبال آزادی است. آزادی که مخاطب آن را حق مسلم راپونزل می داند. چراکه او 18 سال تمام است که حتی از قلعه بیرون نرفته. ولی خارج شدن راپونزل از قلعه با آزادی بسیار بی قید و شرطی همراه است. به عبارتی او از آن ور بام می افتد. منتها این قضیه جلوه بدی در انیمیشن گیسوکمند ندارد. یعنی انیمیشن نشان نمی دهد که محدودیت و افراط زیاد، باعث تفریط بیش از اندازه می شود و از آن جلوگیری نمی کند. بلکه همین تفریط را به عنوان حق مسلم راپونزل و آزادی مدنی او معرفی می کند. در آخر راپونزل با همین رویکرد جدید به مقام پرنسسی خود بازمی گردد تا همین جلوه تفریطی او برای مخاطب کودک به الگو تبدیل شود.
معجزه و جادو
در انیمیشن گیسوکمند ما کلا شاهد اسمی از خدا یا یک عبادتگاه نیستیم. با این حال در ابتدا شاهد یک معجزه هستیم. یک دانه نورانی از آسمان می افتد و به گلی جادویی تبدیل می شود. این جادو نیست بلکه معجزه است. دانه، جادوی سیاه از خود ساطع نمی کند بلکه ساطع کننده نیرویی حیات بخش و پاک است. همچنین این دانه نورانی از آسمان می افتد. یعنی تمام المان های این دانه نورانی حکایت از معجزه بودن این دانه دارند و حتی شاید یک معجزه الهی باشد. اما چه فایده؟ این دانه موهبتی به راپونزل می دهد که جز یک زن افریته کس دیگری از آن بهره مند نمی شود. قبل از این هم فقط همین زن افریته از نیروی گل استفاده می کرد. به عبارتی تفکر کهنه و سنتی گاتل، از این معجزه تغذیه می شود و حیاتش را سالهای سال حفظ می کند. گویا معجزه ای الهی، منبع تغذیه افراد رذل است و تنها نمادی در این انیمیشن که آن را می توان به خدا ربط داد، چنین نمود منفی در داستان دارد. در آخر هم موهای راپونزل بریده می شود و رها شدن راپونزل از همین موهبت الهی است که باعث آزادی او می شود.
تکلیف اشک راپونزل چه می شود؟
در آخر همانند داستان اصلی، شاهد هستیم که اشک راپونزل باعث نجات یوجین می شود. این اشک در داستان اصلی هم وجود داشته پس می تواند منشایی غیر از معجزه گل داشته باشد. از طرفی هم اگر منشاء این قدرت راپونزل را همان گل بدانیم، باز هم رها شدن از موهبت موهای راپونزل را شاهد هستیم که نمادی صریح از خلاص شدن راپونزل از معجزه است. هاله های نورانی خاصی هم که قدرت اشک ایجاد می کند، یادآور نیروی معنوی و ماورایی خورشید هستند که پیش از این اتفاق، در اتاق خواب راپونزل و پرچم کشور، تجلی این نیروی نورانی را دیده بودیم.
سرزمین خورشید
سرزمین پدری راپونزل که راپونزل پرنسس آن محسوب می شود، سرزمین خورشید است. این کشور عموما آفتابی است و روی پرچمش خورشید طراحی شده. حتی به صورت ناخودآگاهانه، راپونزل همین خورشید را لابه لای نقاشی های دیواری اش طراحی کرده است که نشان دهنده تعلق او به این سرزمین و جایگاهش دارد. در انتهای انیمیشن شاهد هستیم که خورشید های نقاشی های راپونزل، تجلی نورانی پیدا می کنند و اشک او پس از ایجاد هاله های نورانی به شکل خورشید باعث شفای یوجین می شود. به عبارتی راپونزل از شر گاتل و موهتبش خلاص می شود و به اصل خویش بازمی گردد.
حال جالب است که خورشید، خدای خورشید یا همان میترا و مطالب مرتبط با آنها، در اصل به آیین میترائیسم اشاره دارند. میترائیسم دین و آیین رسمی مشرکانه بسیاری از تمدن های باستانی اعم از ایران، اروپا، بین النهرین و مصر بوده. میترائیسم آیین قبل از مسیحیت در اروپا به شمار می رفته. یعنی انیمیشن گیسوکمند، یک معجزه الهی را بند و زندان راپونزل با زاندان بانی به اسم گاتل معرفی می کند اما در انتها پس از رهایی راپونزل از گاتل، او به اصل خویش یعنی خورشید بازمی گردد. به عبارتی به صورت زیرپوستی آیین های باستانی در حال مطالبه شدن توسط این انیمیشن هستند.
تا قبل از اینکه راپونزل اشک بریزد، ما هیچوقت ندیده بودیم که جادوی او به شکل هاله های خورشیدی دربیاید. همچنین انتظار می رود با بریده شدن موهایش، به کلی نیروی جادویی و ماورایی راپونزل محو شود. اما ناگهان می بینیم که راپونزل برای شفا دادن اصلا به نیروی گل نیازی نداشته و همین که پرنسس این سرزمین بوده، دارای یک نیروی ذاتی بوده است. نیرویی که هنگام گریه ای از ته دل از او خارج می شود. او تا این زمان به نیروی خود پی نبرده بود چون کسی را به این شدت دوست نداشت که بخواهد برایش گریه کند و همچنین نیروی ذاتی اش پشت نیروی موهایش که راحت تر فعال می شد، عملا مخفی مانده بود.
نیروی حیات
برداشت دیگری هم می توان از نیروی جادویی و نورانی داخل این انیمیشن داشت. نیروی چی یا نیروی حیات که در انیمیشن های پاندای کونگ فو کار، دنیای عجیب، انکانتو و… هم دیده می شود، نیروی زندگی در باورهای شرقی است. شرقی ها باور دارند که بین تمام موجودات یک نیروی موسوم به نیروی چی در جریان است که رگه های حیات محسوب می شود. تزریق این نیرو باعث زندگی بخشی و شادابی است و گرفتن این نیرو باعث پیر شدن و مرگ می شود. نیروی نورانی موهای راپونزل و گل جادویی، هم طلایی هستند و هم باعث جوانی و درمان افراد می شوند. اینها نمادهای صریحی از نیروی حیات شرقی محسوب می شوند که می تواند منبع اقتباس تولید کنندگان این انیمیشن برای داستانشان باشد. گرچه در صورت پذیرش این تئوری، جوابی برای سقوط دانه طلایی اول داستان نداریم. چراکه منشاء این نیرو آسمان نیست، بلکه زمین منشاء نیروی چی است. به همین علت احتمالا همان تئوری قبلی مبنی بر معجزه بودن این نیروی ماورایی و ارتباط آن به خدای خورشید، منطقی تر باشد.
آرزو
در انیمیشن گیسوکمند، آرزو به عنوان هدف زندگی معرفی می شود. در انیمیشن های دیگر کمپانی دیزنی مثل انیمیشن آرزو نیز این مسئله مطرح شده. هدف انسان در این آثار، “آرزو” است. یعنی آرزوهای انسان ها هدف زندگی آنها هستند که می توانند ریز و درشت باشند. گرچه آرزوها به زندگی انسان هدف می بخشند و باید دنباله رو بسیاری از آرزوهای خود باشیم، اما در نظر گرفتن آرزو به عنوان هدف انسان، تقلیل دادن جایگاه انسان است. جایگاه انسان بسیار والاتر و متعالی تر از آرزوهای کوچک است.
یک شیاد
اگر یادتان باشد، گفتیم که جادوگران افراد بد داستان های قدیمی هستند. در این انیمیشن گاتل جادوگر نیست و ما عمل جادویی از او نمی بینیم. با این حال مشخصا آدم بدی است. حال دختر پاکدامن و شاداب داستان نصیب یک پسر شیاد می شود. پسری که در کودکی فقر و یتیمی را تجربه کرده به همین دلیل به یک دزد و شیاد تبدیل شده تا آرزوهای خودش را برآورده کند. همین دزدی او هم باعث می شود تا راپونزل را پیدا کند. به عبارتی کارهای خلاف و منفی یوجین بخاطر گذشته ناراحت کننده او توجیه می شود و همین اعمالش باعث نجات راپونزل می شود. به عبارتی با نوعی ماکیاولی(توجیه هدف با وسیله) مواجه هستیم.
مدت کمی نیست که هالیوود سعی دارد تا برای شرورها همذات پنداری ایجاد کند. با این حال دوز این کار در انیمیشن گیسوکمند پایین است. چراکه در آخر یوجین به راه راست هدایت می شود.
مادر
گاتل شعرهایی می خواند و در آن خودش را مادر دلسوز راپونزل معرفی می کند. اما در رفتارش به وضوح می بینیم که او هیچ ارزشی برای راپونزل قائل نیست. او به حرف راپونزل گوش نمی دهد، به نیازهایش بی توجه است و حتی گاهی اوقات رفتار متناقض از خودش نشان می دهد. راپونزل برای او فقط یک ابزار است و این شعرها نیز وسیله ای هستند برای فریب دادن و قانع کردن راپونزل. با تمام این اوصاف، انیمیشن گیسوکمند مقام مادر را تخریب نمی کند و حتی در آخر راپونزل صراحتا از گاتل شکایت می کند که چرا از عبارت مقدس مادر استفاده دروغین کرده. در آخر هم در فضایی مناسب، راپونزل به پدر و مادر خود می رسد.
پرنسس پشت دیوارها
داستان راپونزل تمام نشده. سریال و قسمت های دیگری از شخصیت راپونزل در ادامه داستان انیمیشن گیسوکمند تولید شده است. جالب است که در همان قسمت های اول تولید شده دنباله گیسوکمند، شاهد هستیم که راپونزل بالای یک دیوار حائل می ایستد و به جهان ورای دیوارها نگاه می کند. این دیوارها را در انیمیشن نیمونا و انیمه اتک ان تایتان هم دیده ایم. گویا ماجراجویی راپونزل تمام نشده و او آزادی بسیار بیشتری می خواهد. به عبارتی بر اساس دنباله انیمیشن گیسوکمند می توان متوجه شد که عطش آزادی در راپونزل نهادینه شده و این شخصیت با همین عطش خلق شده است.
جمعبندی و نتیجه گیری
در انیمیشن گیسوکمند با استناد و اقتباس از داستان مشهور راپونزل، شاهد هستیم که دیزنی راپونزل را اسیر تفکری می داند که زن را به آشپزخانه محدود کرده است. این انیمیشن باور دارد تا یک تفکر کهنه و قدیمی زنان را در آشپزخانه حبس کرده و بخاطر منفعت شخصی خودش با دروغ و نیرنگ آنها را از حضور در اجتماع منع می کند. اما نسل جدید در دوره شکوفایی و جوانی اش، از بند آزاد می شود و با دنیای واقعی مواجه می شود. دنیای واقعی اصلا چیزی نیست که این تفکر کهنه به آن دامن می زد، بلکه دنیای بسیار زیبایی هم هست.
راپونزل آزادی از آشپزخانه و قلعه اش را در بی بند و باری، رقص، آواز خوانی و رابطه با یک پسر می داند. یعنی این انیمیشن در حال مطالبه حقوق برابر زن و مرد یا حق کار کردن و تحصیل زنان نیست، بلکه بی بند و باری را حق زنان معرفی می کند. معمولا اسارت در خانه و کار آشپزخانه دست مایه فمینیست ها برای اقناع جامعه است تا حقوق برابر زن و مرد را بپذیرند، اما در انیمیشن گیسوکمند، راپونزل آزاد می شود و مانند زنان بدکاره نقل مجلس می و مشروب می شود.
رفرنس های دینی به گاتل و گلی که باعث اسارت راپونزل شده وجود دارد. راپونزل هنگامی آزاد می شود که از شر این موهبت و گاتل خلاص شده و به دامان خورشید باز می گردد. این می تواند یک عقب گرد دینی از مسیحیت به میترائیسم باشد که اخیرا در هالیوود بسیار مشاهده می شود. در قرون وسطی در حق زنان بسیار اجحاف شد و همه تقصیرها گردن دین و کلیسا افتاد. با اینکه فیلسوف ها و اندیشمندان سکولار هم تفکراتی مشابه کلیسا در مورد زنان داشتند.
یعنی نگاه به زن ذاتا در غرب تحقیر آمیز بود و ربطی به دین نداشت. اما دین مقصر جلوه داده شد. در ادامه این اجحاف در حق زنان وجود دارد. چراکه از آنها انتظار می رود تا فراتر از توان خود در جامعه کار کنند. حال یا مثل مردان به کارگری و کارمندی مشغول شوند، یا مثل مطالبه انیمیشن گیسوکنمد، وارد صنعت فحشا شوند. به صورت جزئی شاهد اثبات عرفی خلافکار بودن یوجین و سایر خلافکاران به علاوه ماکیاولی هم هستیم.
به طور خلاصه ادعای این انیمیشن در مورد خیلی از جوامع دینی نمی گنجد. چراکه با سکولار شدن برخی نظام ها، باز هم نگاه به زنان تغییر محسوسی نکرد و یا اگر تغییری اتفاق افتاد، بیشتر به ضرر زنان تمام شد، چراکه فراتر از توان آنها از آنها کار کشیده شد. در حدی که در اروپا زنان نصف مخارج خانه را بر عهده دارند و تمام وظایف زنانه هم از آنها مطالبه می شود. در یک جامعه مثل جامعه ایران، با اینکه شاهد حاکمیت دینی و حتی پوشش اسلامی در زنان هستیم، اما مشاهده می کنیم که در دانشگاه ها، مراکز خرید، فروشگاه ها، ادارات، بانک ها و… زنان حضور فعال دارند و این حاکمیت دینی به معنای اسارت زنان در آشپزخانه نیست. حتی زنان موظف به پرداخت هزینه های زندگی هم نیستند. به همین دلیل است که انیمیشن گیسوکمند و آثار مشابه، حقوق برابر، تحصیلات و شغل زنان را مطالبه نمی کنند و آزادی را بی بند و باری و رقص جلوه می دهند. چون هالیوود چیزی فراتر را می خواهد. هالیوود می خواهد فساد و فحشا را گسترش دهد و برای اینکار از یک داستان عالی و توجیه شده بهره می برد. الگوسازی های هالیوود قرار است تا تعبیر جدیدی از آزادی داشته باشند تا جوامع را هرچه بیشتر از سنت های خود دور کند و ملاک های مورد نظر خود را روی آنها پیاده سازی کند.
سلام و عرض ادب
ممنون بابت تحلیل این انیمیشن از مهم ترین و محبوب ترین پویانمایی های دیزنی در قرن بیست و یکمه ، موضوعی هم که هست اینه که اساسا فمینیسم به دنبال ساخت کارگر یا ابزار از زنه و حقوق برابر هم دستاویزی برای همراهی بیشتر زن در سیستم کارگری و منفعته
یک سوال هم خارج از مطلب داشتم خواستم بگم اگر نقد فیلم دور باطل را کار کنم در سایت قرار میگیره یا به خاطر محتوای نامناسب و تاریک اش از انتشار صرف نظر می کنید ؟ این فیلم از جمله آثاری هست که تند ترین نقد رو به موضوع شهوت و امیال پست انسان میکنه و کیم کی دوک که کارگردان برجسته و البته درگذشته بهار ، تابستان ، پاییز و زمستان و ۳ آهنه این فیلم رو کارگردانی کرده
علیرغم این اوصاف از کیم کی دوک حتما فیلم تور یا the net رو ببینید کیم کی دوک کارگردان مذهبی و متفکریه که باید درک بشه در این فیلم یک ماهیگیر اهل کره شمالی به صورت تصادفی تو خاک کره جنوبی میفته و به بهانه شمالی بودن انواع شکنجه ها و بی رحمی ها رو دولت کره سرش میاره وقتی کم کم مشخص میشه کاره ای نیست دولت کره بهش پیشنهاد میده که همینجا پناهنده بشه و از نعمت آزادی بهره ببره !! ولی ماهیگیر قبول نمیکنه و میخواد پیش خانواده اش برگرده ولی دولت کره به زور اجبار هم شده اونو به دل جامعه آزاد و متمدن کره میفرسته تا از نعمت آزادی برخوردار بشه وقتی ماهیگیر همه چیز میبینه تکنولوژی ها رو میبینه یواش یواش اقناع میشه اما وقتی چند زن تن فروش رو که مورد کتک افراد و مسئولین کاباره ها قرار می گیرند رو نجات میده کم کم متوجه حقیقت کثیف و پول پرستی موجود در جامعه کره میشه و دوباره میخواد پیش خانواده اش برگرده در اونجا هم برعکس مورد بازخواست کره شمالی قرار میگیره و در نهایت میفهمه هر دو سر و ته یه کرباسن
اینه کارگردانی که در عین مذهبی بودن هوشمندانه همه چیز این جامعه به اصطلاح مدرن رو نقد میکنه و واقعیت رو جلوی چشم شما میزاره حالا شما بگید جدا از بحث خشونت اش و دیدگاه فکری اش نباید برای ما قابل تقدیر و ستایش باشه ؟
سلام جناب عبدالهی نقدی که از فیلم فرستادم رو مطالعه کردید ؟ نظرتون در مورد داستانش چیه ؟ قابل انتشاره ؟
حاجی
اونقدر فاجعه است که با هیچ سانسوری هم قابل پخش نیست
برای شناخت جوامعی که در ظاهر گل و بلبل ظاهر میشوند و برای عبرت خیلیا گاهی این آثار هم لازمه من که این فیلم رو از بهترین فیلم های ترسناک کره می دونم
ول کن حاجی
ما ول کردیم و انتظار هم نداشتیم که منتشر بشه ولی تو بیابان برهوتی که هیچ کی جرئت نقد از هوس و شهوت جنسی رو نداره و اگه ملایم هم بسازی یا بی اثره یا شعاری بیان میشه اینگونه اثر برای مخاطب خودش رعب آور میشه که چرا در یک خانواده مدرن ولی بدون اثری از بودا ( به بیان دیگر دین ) در خانه موجود نیست و هر کدوم از این اعضا و جامعه به معضلی دچاره که در دل چرخه ای از کارما و تاوان می چرخه و دور باطل رو تشکیل میده ، دوری از هوس و کثیفی اینه هنر کیم کی دوک که هم میتونه اثر زیبا و لطیف مثل بهار ، تابستان ، پاییز و زمستان ( جدا از محتوای دینی اش ) بسازه هم اثر ترسناک و رعب آور مثل همین دور باطل
نه همچین فیلم مزخرفی
قاعدتا اونام مثل ما فیلم سیاه نمایی دارن
هر فیلمی که حقیقت اون جامعه نیست
بحث جرئتم نیست. این قبیحه. وجدان آدم اجازه نمیده
سیاه نمایی زمانیه که جنبه تکان دهنده و هوشمندانه نداشته باشه مگه فیلم شیون تکان دهنده و ترسناک نیست ؟ مگه معضل و مشکلات بی دینی مردم رو نشون نمیده ؟ همین فیلم هم اگر چه ممکنه حاصل افسردگی و بیزاری کیم کی دوک از جامعه مدرن باشه ولی برای مخاطبی که با آثار معمولی اقناع نمیشه یا مخاطبی که بیشتر میخواد هوس رو بشناسه تکان دهنده است این فیلم تاریکه ولی سیاه نمایی نیست بلکه قصه ای تکان دهنده از شهوت و عواقب اونه خیلی وقتا ممکنه برای موضوعی مثل شهوت که همه درگیرش هستن و ساخت فیلم ملایم بی اثره و برچسب شعاری بهش میخوره کوبنده بیان بشه و البته فیلم برای همه مخاطبی نیست ولی بی معنی هم نیست متاسفانه بازم میگم تو بیابانی که خبری از ساخت فیلم انتقادی در مورد شهوت نیست و یه تابوی الکی مدرنه باید گاهی کوبنده و با محتوای سلبی پیام رو رسوند تا عمق فاجعه درک بشه
سلام جناب عبدالهی اگه موافق باشید نقد فیلم The Net رو بنویسم که داستانش رو گفتم
گزینه خوبیه برای تحلیل
فیلم موبیوس برای مخاطب با تجربه و مسن تر فیلم تکان دهنده تریه چون مستقیم رفته سمت ام الخبائث و کاملا دینی نگاه کرده اما فیلم تور هم گزینه خوبیه چون سیاسی و اجتماعی به دو کره جنوبی و شمالی نگاه گرده و مسئله هر دو کشور
هیچوقت همچین مزخرفاتی رو توی سایت نمیذاریم
متاسفانه شما هنوز بعضی آدم ها و بعضی جو ها رو نمیشناسید وقتی با حرف تلطیف شده و قشنگ قانع نمی شوند یا چیزی در میون نداریم که اقناع بشن و با حرف قشنگ فقط پر رو و گستاخ می شوند این وقت ها یک برخورد قهری و تند یک فیلم شاید اثر کنه منطق بنده که اینطوره شما رو نمیدونم ولی میدونم هنوز نگاهتون نمیتونه بعضی واقعیت ها رو بپذیره
واقعا نمی دونم جواب این پیام رو چی بدم
به هرکی اون فیلم و اون نقد رو نشون بدید بالا میاره بعد شما بهش میگید واقعیت و حقیقت جامعه
کاش می نشستید یکم فکر می کردید
سلام علیکم آقای عبدالهی
ممنون از اطلاعاتی که در کانال پیرامون شنگول و منگول گذاشتید خواستم بپرسم با توجه به اینکه فیلم باغ کیانوش دو هفته است اکران شده برنامه ای برای دستکم تحلیل آن در کانال ندارید ؟! من فیلم رو دیدم و اگه خواستید نظرم رو پیرامون فیلم میگم
سلام
توی شهر ما هنوز باغ کیانوش برای اکران نیومده متاسفانه
پیش زمینه و تصوری از فیلم دارید که دوست داشته باشید بیان کنید ؟ دوستان نظری داشتند ؟!
خیلی جالب بود واقعا، ممنون
و یه سوال، شما کرمانی هستید؟
سلام و عرض ادب
ممنون بابت تحلیل این انیمیشن از مهم ترین و محبوب ترین پویانمایی های دیزنی در قرن بیست و یکمه ، موضوعی هم که هست اینه که اساسا فمینیسم به دنبال ساخت کارگر یا ابزار از زنه و حقوق برابر هم دستاویزی برای همراهی بیشتر زن در سیستم کارگری و منفعته
یک سوال هم خارج از مطلب داشتم خواستم بگم اگر نقد فیلم دور باطل را کار کنم در سایت قرار میگیره یا به خاطر محتوای نامناسب و تاریک اش از انتشار صرف نظر می کنید ؟ این فیلم از جمله آثاری هست که تند ترین نقد رو به موضوع شهوت و امیال پست انسان میکنه و کیم کی دوک که کارگردان برجسته و البته درگذشته بهار ، تابستان ، پاییز و زمستان و ۳ آهنه این فیلم رو کارگردانی کرده
سلام
توی کارگروه بررسی میشه اگر چیزی ارسال کنید
نظر جمعی تعیین میکنه
اگر ممکنه نگاهی به خود فیلم در اینترنت یا در فهرست فیلم های ترسناک بکنید ببینید اساسا یک فیلم تاریک و ترسناک بر اساس شهوت قابل انتشار است یا نه ؟
علیرغم این اوصاف از کیم کی دوک حتما فیلم تور یا the net رو ببینید کیم کی دوک کارگردان مذهبی و متفکریه که باید درک بشه در این فیلم یک ماهیگیر اهل کره شمالی به صورت تصادفی تو خاک کره جنوبی میفته و به بهانه شمالی بودن انواع شکنجه ها و بی رحمی ها رو دولت کره سرش میاره وقتی کم کم مشخص میشه کاره ای نیست دولت کره بهش پیشنهاد میده که همینجا پناهنده بشه و از نعمت آزادی بهره ببره !! ولی ماهیگیر قبول نمیکنه و میخواد پیش خانواده اش برگرده ولی دولت کره به زور اجبار هم شده اونو به دل جامعه آزاد و متمدن کره میفرسته تا از نعمت آزادی برخوردار بشه وقتی ماهیگیر همه چیز میبینه تکنولوژی ها رو میبینه یواش یواش اقناع میشه اما وقتی چند زن تن فروش رو که مورد کتک افراد و مسئولین کاباره ها قرار می گیرند رو نجات میده کم کم متوجه حقیقت کثیف و پول پرستی موجود در جامعه کره میشه و دوباره میخواد پیش خانواده اش برگرده در اونجا هم برعکس مورد بازخواست کره شمالی قرار میگیره و در نهایت میفهمه هر دو سر و ته یه کرباسن
اینه کارگردانی که در عین مذهبی بودن هوشمندانه همه چیز این جامعه به اصطلاح مدرن رو نقد میکنه و واقعیت رو جلوی چشم شما میزاره حالا شما بگید جدا از بحث خشونت اش و دیدگاه فکری اش نباید برای ما قابل تقدیر و ستایش باشه ؟
سلام جناب عبدالهی نقدی که از فیلم فرستادم رو مطالعه کردید ؟ نظرتون در مورد داستانش چیه ؟ قابل انتشاره ؟
سلام مجدد
نه خداوکیلی
اگه کمی با سانسور داستان بنویسمش چطور ؟
حاجی
اونقدر فاجعه است که با هیچ سانسوری هم قابل پخش نیست
برای شناخت جوامعی که در ظاهر گل و بلبل ظاهر میشوند و برای عبرت خیلیا گاهی این آثار هم لازمه من که این فیلم رو از بهترین فیلم های ترسناک کره می دونم
ول کن حاجی
ما ول کردیم و انتظار هم نداشتیم که منتشر بشه ولی تو بیابان برهوتی که هیچ کی جرئت نقد از هوس و شهوت جنسی رو نداره و اگه ملایم هم بسازی یا بی اثره یا شعاری بیان میشه اینگونه اثر برای مخاطب خودش رعب آور میشه که چرا در یک خانواده مدرن ولی بدون اثری از بودا ( به بیان دیگر دین ) در خانه موجود نیست و هر کدوم از این اعضا و جامعه به معضلی دچاره که در دل چرخه ای از کارما و تاوان می چرخه و دور باطل رو تشکیل میده ، دوری از هوس و کثیفی اینه هنر کیم کی دوک که هم میتونه اثر زیبا و لطیف مثل بهار ، تابستان ، پاییز و زمستان ( جدا از محتوای دینی اش ) بسازه هم اثر ترسناک و رعب آور مثل همین دور باطل
نه همچین فیلم مزخرفی
قاعدتا اونام مثل ما فیلم سیاه نمایی دارن
هر فیلمی که حقیقت اون جامعه نیست
بحث جرئتم نیست. این قبیحه. وجدان آدم اجازه نمیده
سیاه نمایی زمانیه که جنبه تکان دهنده و هوشمندانه نداشته باشه مگه فیلم شیون تکان دهنده و ترسناک نیست ؟ مگه معضل و مشکلات بی دینی مردم رو نشون نمیده ؟ همین فیلم هم اگر چه ممکنه حاصل افسردگی و بیزاری کیم کی دوک از جامعه مدرن باشه ولی برای مخاطبی که با آثار معمولی اقناع نمیشه یا مخاطبی که بیشتر میخواد هوس رو بشناسه تکان دهنده است این فیلم تاریکه ولی سیاه نمایی نیست بلکه قصه ای تکان دهنده از شهوت و عواقب اونه خیلی وقتا ممکنه برای موضوعی مثل شهوت که همه درگیرش هستن و ساخت فیلم ملایم بی اثره و برچسب شعاری بهش میخوره کوبنده بیان بشه و البته فیلم برای همه مخاطبی نیست ولی بی معنی هم نیست متاسفانه بازم میگم تو بیابانی که خبری از ساخت فیلم انتقادی در مورد شهوت نیست و یه تابوی الکی مدرنه باید گاهی کوبنده و با محتوای سلبی پیام رو رسوند تا عمق فاجعه درک بشه
سلام جناب عبدالهی اگه موافق باشید نقد فیلم The Net رو بنویسم که داستانش رو گفتم
گزینه خوبیه برای تحلیل
فیلم موبیوس برای مخاطب با تجربه و مسن تر فیلم تکان دهنده تریه چون مستقیم رفته سمت ام الخبائث و کاملا دینی نگاه کرده اما فیلم تور هم گزینه خوبیه چون سیاسی و اجتماعی به دو کره جنوبی و شمالی نگاه گرده و مسئله هر دو کشور
هیچوقت همچین مزخرفاتی رو توی سایت نمیذاریم
متاسفانه شما هنوز بعضی آدم ها و بعضی جو ها رو نمیشناسید وقتی با حرف تلطیف شده و قشنگ قانع نمی شوند یا چیزی در میون نداریم که اقناع بشن و با حرف قشنگ فقط پر رو و گستاخ می شوند این وقت ها یک برخورد قهری و تند یک فیلم شاید اثر کنه منطق بنده که اینطوره شما رو نمیدونم ولی میدونم هنوز نگاهتون نمیتونه بعضی واقعیت ها رو بپذیره
واقعا نمی دونم جواب این پیام رو چی بدم
به هرکی اون فیلم و اون نقد رو نشون بدید بالا میاره بعد شما بهش میگید واقعیت و حقیقت جامعه
کاش می نشستید یکم فکر می کردید
سلام علیکم آقای عبدالهی
ممنون از اطلاعاتی که در کانال پیرامون شنگول و منگول گذاشتید خواستم بپرسم با توجه به اینکه فیلم باغ کیانوش دو هفته است اکران شده برنامه ای برای دستکم تحلیل آن در کانال ندارید ؟! من فیلم رو دیدم و اگه خواستید نظرم رو پیرامون فیلم میگم
سلام
توی شهر ما هنوز باغ کیانوش برای اکران نیومده متاسفانه
پیش زمینه و تصوری از فیلم دارید که دوست داشته باشید بیان کنید ؟ دوستان نظری داشتند ؟!
خیلی جالب بود واقعا، ممنون
و یه سوال، شما کرمانی هستید؟
سلام علیکم
بله