نقد و رمزگشایی فیلم 2017 Mother! (مادر!)
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
تریلر Mother!
این اثر اهنگسازی ندارد.
[button color=”red” size=”big” link=”http://www.mediafire.com/file/pdz9xp7d5pefcmt/168-Mother%21%28CinemaGap-Kian-Toktam-13961109%29.mp3″ icon=”” target=”true” nofollow=”true”]دانلود پادکست نقد و بررسی اثر (56 مگابایت) یکی از بررسی های خوبی هست که توسط وبسایت سینماگپ کار شده، حتما گوش دهید![/button]
[/box]
در رابطه به اثر جدید دارن یعنی Mother! اگر با فیلم های قبلی آرنوفسکی آشنایی داشته باشید مخصوصا Pi ، The Fountain ، Noah بطور مستقیم تر و در بقیه فیلم هایش تا حدودی به طور غیر مستقیم همیشه سعی کرده برای ایدئولوژی خودش فیلم بسازد و فیلم هایش را می شود در جهت ادای دین به عرفان کابالا که اعتقاد اصلی فیلمساز هست تفسیر کرد؛ مثلا زمانی که فیلم Noah ساخته شد اکثر افراد موضع گرفتند و این سوال را مطرح کردند که چرا آرنوفسکی سمتِ چنین فیلمی رفته ولی اگر از این کارگردان شناخت بیشتری داشته باشید می دانید که روح متلاطمش آرام و قرار ندارد و برای ایدئولوژی ش حاضر است تن به هر کاری بدهد!! در فیلم Pi عددی که ریاضیدانِ در جستجوی خدا پیدا کرد را به عرفان کابالا رساند و در The Fountain بزرگترین ادای دینش را به کابالا انجام داد، شاید کابالایی ترین فیلم تاریخ!
واقعیت این هست که فیلم Mother اوج اینگونه فیلم ها بود که صرفا با تفسیر سطحی با کتب عهدین رمزگشایی نمی شود و نیازمند تحلیل توسط افراد متخصص در حوزه عرفان ها و ادیان می باشد!
یک مورد خیلی مهم و جالب در مورد Mother، شاید بد نباشد در موردش کمی فکر کنیم:
خدا که از این میزان گناه بنده هایش عاصی شده و از طرفی شیفته آنهاست، فرزندِ لاورنس را به آنها می دهد تا آرام شوند (در اینجا در نگاه اول لاورنس تبدیل به نماد حضرت مریم می شود و بچه ی او اشاره به حضرت مسیح! دارد) هنگامی که سراسیمه لاورنس در میان جمعیت دنبال فرزندش هست انسان ها گردن بچه را می شکنند و بعد آن را می خورند (اشاره به قربانی شدن مسیح برای گناهان انسان ها و خوردن گوشتش در مراسم کلیسا) حالا بگذارید با نگاه به شواهد و جزئیات باز هم دقیق تر شویم: 1- با توجه به زمانبندی اتفاقات درون فیلم، تولد بچه پس از جنگ های جهانی و دیگر حوادث آخرالزمانی دنیای مدرن رخ می دهد، 2- صدای الله اکبر! و هاللویا را در هنگام استقبال از بچه می شنویم، 3- تاکید آرنوفسکی که فیلمش با فیلم Rosemary’s Baby رومان پلانسکی رابطه دارد، حتی یکی از پوسترهای اصلی فیلم از روی پوستر فیلم بچهی رزماری کپی برداری شده (فیلمی که در آن بچهی شیطان پا به زمین می گذارد!!). بنابراین می شود گفت که منظور آرنوفسکی در باطن همان منجی ای بوده که همه ادیان منتظرش هستند (زمانبندی اتفاقات طوری است که پس از این حوادث، زمان آمدن منجی است و نه به دنیا آمدن مسیح. مخصوصا اشاره عجیب آرنوفسکی به صدای الله اکبر در این سکانس! که با زمان بندی و تئوری دوم سازگاری بیشتری دارد، آن زمان که کسی الله اکبر نمیگفته!! که البته با همراه شدن با صدای هاللویا نشان از اینکه ادیان مختلف در انتظار برای این فرد هستند دارد) و بعد از آن اشاره فیلمساز به اینکه این پروژه هم شکست خواهد خورد و دقیقا بعد از آن هست که جهان به کلی نابود می شود و شروع دوباره چرخه را شاهد هستیم!!!
«دارن آرنوفسکی» بعنوان فیلسماز همواره میان مرز تعمق و تحمق حرکت کرده است. از «پی» گرفته تا حماسهسازی منطبق با «کتاب مقدس» در فیلم «نوح»، از کشتیگیرها گرفته تا رقاصان باله، از معنای زندگی گرفته تا علاج دردِ مرگ، همه با هم در فیلمهایش ادغام شدهاند و با یکدیگر مجادله کردهاند.
آرونفسکی نوشتن فیلمنامه « Mother! » را پس از به اتمام رساندن پروژه « نوح » آغاز نمود. فیلمنامه ای که ظاهراً در 5 روز نسخه اولیه آن آماده شد و در نهایت پس از بازنویسی های چند باره به مرحله ساخت رسید. جالب آنکه لارنس و فایفر درباره بازی در این فیلم اعلام کرده بودند که پس از مطالعه فیلمنامه نتوانسته اند آن را درک کنند و همه چیز برای آنان گنگ و نامفهوم جلوه می کرده!
داستان Mother! در خانه ای در مکانی نامشخص رخ می دهد که طی آن زنی بی نام (جنیفر لارنس) به همراه همسرش (خاویر باردم) زندگی عاشقانه خود را آغاز کرده اند. مرد، شاعر مشهور و محبوبی است که مریدان فراوانی دارد اما مدتی است به بن بست ذهنی رسیده و تشویشی را در ذهن تجربه می نماید. بزودی غریبه ای ( اد هریس ) از راه می رسد و درب منزل آنان را می زند. او فکر میکند که خانه مذکور در واقع محلی برای استراحت است و نمی داند که ملک شخصی زن و شوهر است! با اینحال شاعر، او را در کمال تعجب همسرش به خانه دعوت می کند و سپس نوبت به ورود همسرِ مرد غریبه ( میشل فایفر ) می رسد که او نیز به خانه وارد شود و…
« Mother! » مقدمه ای عجیب و البته ساده دارد. در ابتدا فیلمساز از مخاطبش می خواهد تا شخصیت های اصلی داستانش را بدون آنکه نامی برای آنان تعیین شود، بپذیرد و با آنان همراه شود. در ادامه نیز شخصیت های متعددی وارد داستان می شوند که همگی آنان نیز مانند شخصیت های اصلی ، بی نام و هویت هستند و ما تنها با استفاده از ضمیر قادر به شناسایی آنان هستیم. تصمیمی که تعمداً گرفته شده و دلالت بر مفهومی دارد که افراد را تبدیل به نماد و نشانه هایی از رویکردهای طبیعی و اجتماعی می نماید. به نظر می رسد که آرونفسکی حتی پیش از رویت Mother! با استفاده از نام فیلم قصد داشته مفهومی را به مخاطب انتقال دهد. نامگذاری فیلم با عنوان « مادر! » شاید در ظاهر ساده و بی آلایش باشد اما زمانی که به علامت تعجب پس از کلمه مقدس مادر می رسیم، سوال بزرگی در ذهن شکل می گیرد که چرا از مادر با عنوان کنایه ای نام برده شده؟
در « Mother! » آرونفسکی می توان نشانه های فراوانی یافت. از انجیل مقدس گرفته تا اشاره هایی به آدم و هوا که هرکدام سعی دارند تلنگری به مخاطب بزنند. خانه ای که مرد و زن در آن زندگی می کنند به مثابه زمینی در نظر گرفته شده که شاید هجوم افراد مختلف به درون آن سبب تخریب و هرج و مرج و البته گاهاً رویکردهای خوشایند می گردد. شخصیت مرد نویسنده که در مواجه به انتقادات همسرش تنها یک لبخند از خود به نمایش می گذارد، به مانند پروردگاری معرفی می گردد که سعی در مدیریت شرایط و مادر ( شخصیت زن خانه هم که منزل متعلق به اوست و بطور کنایه آمیزی، باردار می شود ) دارد و البته مادر و منزل که نمادی از سیاره زمین هستند و بزودی میزبان مهمانان عجیب و ناخوانده ای می گردند.
« Mother! » برخلاف نیمه ابتدایی نسبتاً آرام و سر به راه خود، در نیمه دوم به جنون کشیده می شود. جنونی که در آن مرد تکلیف خود را با پیروان یا طرفداران خود مشخص می کند و مهاجمان خانه نیز وضعیت را برای مادر تیره تر می نمایند. مهاجمانی که به نظر می رسد آسیب اصلی را به زمین وارد می نمایند و سردرگمی مادری که نمی داند با وضعیت پیش آمده باید چطور رفتار کرد و به همین جهت رفته رفته دچار بحران می گردد و البته در این بین بارداری هم رخ می دهد که شاید باید از آن انتظاری تولدی مجدد را گرفت.
جدیدترین اثر آرونفسکی Mother! سرشار از نماد و کنایه و استعاره است و مشخصاً هر مخاطبی می تواند نمادها و تحلیل های فراوانی از آنچه که در فیلم مشاهده نموده را مطرح نماید. شاید فیلم در نگاه اول الهام پذیری فراوانی از شاهکار رومن پولانسکی به نام « بچه رزماری » داشته باشد، اما در اجرا تفاوت فراوانی به اثر مذکور دارد و به مراتب جسورتر و البته شلوغ است.
یکی از پوسترهای اصلی Mother!، به طور مستقیم از پوستر فیلم Rosemary’s Baby رومان پولانسکی برداشت شده و نوعی ارتباط بین این دو فیلم را نشان می دهد:
لاورنس در مصاحبهای با تلگراف گفته است:“Mother! صحنههایی از تجاوز و شکنجه زمین، مادر طبیعت، را نشان میدهد. این فیلم برای همه جذاب نخواهد بود. تماشای این فیلم دشوار است. اما واجب است که مردم کنایه و تمثیلهای مارا بفهمند. در فیلم مادر! من نقش زمین را بازی میکنم. خاویر که نقش یک شاعر را بازی میکند نوعی خدا را نشان میدهد، یک خالق. میشل فایفر نیز نقش حوا را برای هریس در نقش آدم بازی میکند. فرزندان این دو نیز در فیلم حضور دارند. طراحی صحنه نیز گاهی اوقات، باغ عدن را به نمایش میکشد.“
آرونوفسکی اظهار داشته است که علامت تعجب موجود در عنوان فیلم Mother! نشان دهنده اتفاق عجیب و غریب و بخصوص ۲۵ دقیقه پایانی آن است. درواقع این علامت تعجب نشان دهنده ۵ مرحلهای است که شخصیت لاورنس، به عنوان زمین، در رؤیاهای تب دار و ترسناک خود میگذراند.
واشنگتن پست اشاره میکند که آرونوفسکی قبل از گرفتن تصمیم نهایی، نام هایی دیگری مثل روز ششم، که در کتابهای مذهبی از آن به عنوان روزی یاد شده که خدا انسان را خلق کرد و مالکیت زمین را به او داد، را نیز در ذهن داشته است.
تلگراف در این باره نوشته است:“همانطور که در Mother! نیز دیده میشود، مخلوقات خدا تمایل زیادی به خارج شدن از روال عادی خود داشتند و این باعث میشد که خدا چندین بار همه چی را خراب کرده و از اول شروع کند. این کار تا زمانی که همه مشکلات حل شود ادامه خواهد داشت.
همچنین شخصیت خاویر باردم نیز نسبت به یک کریستال که در دفتر کارش نگهداری میکند، حساسیت عجیبی دارد. هیچکس حق ندارد به این کریستال دست بزند و خاویر با استفاده از این کریستال میتواند از لاورنس سو استفاده کند. اما لاورنس این موضوع را به راحتی قبول کرده و اصرار دارد که شوهرش به نوعی نابغه است و برای خلق کار های بعدیش نیاز به زمان دارد.“
در ابتدا، شخصیت تمثیلی آدم، جلوی در خانه لاورنس و باردم ظاهر میشود و از آنها میخواهد تا موقتاً در اتاق مهمانها زندگی کند. ظاهراً او در اواخر عمر خود است و در صحنهای نیز لاورنس، هریس را میبیند که با درد در سرویس بهداشتی خم شده و دندهاش مشخصاً کبود شده است.
لحظاتی بعد وقتی خود لاورنس وارد سرویس میشود، چاه آنها بسته شده است. وقتی سعی میکند چاه را باز کند با عضوی قرمز از بدن در چاه مواجه میشود. در حالی که بعضی از مخاطبین فکر میکنند که این عضو یک قلب است، برداشت من این است که بدلیل حضور باردم در سرویس بهداشتی، عضو مذکور از اعضای بدن آدم بوده است که بنا به دستور خدا جدا میشود. در صحنههای بعد به طور مشخص، زخم هایی روی پشت و قفسه سینه او دیده میشود. و صبح روز بعد نیز همسر او ظاهر میشود. نمیتوانم بطور قطع بگویم که برداشت من درست است اما با توجه به داستان فیلم، خیلی دور از ذهن هم نیست.“
همچنین آرونوفسکی در مورد بازی فایفر در نقش حوا نیز گفته است:“فایفر نقش حوا، اولین زن روی زمین، را بازی میکند.هنگامی که داشتم از خودم میپرسیدم حوا کیست و چیست به این نتیجه رسیدم که حوا موجودی بدجنس است. شما میتوانید با شیطنت او را برای خوردن سیب ممنوعه ترغیب کنید.(البته در فیلم مادر! بجای سیب ممنوعه از کریستال ممنوعه استفاده شده است) پس از این ماجرا ها به فایفر گفتم که این نقش را بازی کن و او مانند گربهای شروع به بازی با موشی به نام لاورنس کرد.“
علیرغم اینکه شخصیت باردم در صحنههای زیادی به مادر عشق میورزد اما هیچگاه نمیتواند از پرستش کنندگان خویش فاصله گرفته و همیشه آنها را به منزل راه میدهد.
در ادامه صحنه چاه بسته شده، میخواهیم جزئیات این بخش از فیلم Mother! را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.
مسینا میگوید:“این صحنه که در اوایل Mother! نشان داده میشود، برای مخاطبانی که هنوز فکر میکنند داستان در دنیای واقعی اتفاق میافتد شوکه کننده است و کم کم میفهمند که Mother! قرار است چقد دیوانهوار ادامه یابد. عضو بدنی که در چاه پیدا میشود، در پشت صحنه آن را سینه مرغ خطاب میکردیم. این عضو شبیه به قطعهای گوشتی و بینظم بود و برای من آنقدر مشمئز کننده بود که حالت قلب را تداعی نکند. این قطعه از سیلیکون ساخته شده و مانند یک عروس دریایی حجیم بنظر میرسد. این موجود شاخکهایی نیز داشت. آرونوفسکی تأکید زیادی روی نحوه فلاش شدن، گیر کردن و دوباره بالا آمدن آن داشت.
ما صحنه توالت را حدوداً ۳ بار فیلمبرداری کردیم تا همه چیز مرتب و کامل شود. در نظر داشته باشید که همه چیز فیزیکی بود ! چندین بار توالت را فلاش کردیم تا برداشت مناسب ثبت شود. خدا میداند که چقدر بر سر این صحنه بحث به راه افتاده بود.“
تا قبل از اینکه با مسینا به تحقیق و بررسی درمورد خانههای ویکتوریایی ها بپردازند، آرونوفسکی ایده خاصی در مورد شکل داستان نداشت. آنها دریافتند که خانههای بعضی از ویکتوریایی ها واقعاً به شکل ۸ وجهی بوده است. آرونوفسکی توضیح میدهد:“دانشمندان معقتد بودند که هشت وجهی، بهترین شکل برای مغز است.“
آرونوفسکی هرچه بیشتر در مورد این شکل هندسی تحقیق کرد، بیشتر از قبل آنرا میپذیرفت. در فیلم Mother! نیز نشانههای واضحی از هشت وجهی ها وجود دارند؛ دفتر کار باردم و نور پردازی آن، قاب های در و قاب های عکس همگی هشت ضلعی هستند.
او در ادامه میگوید:“کیمیاگران زیادی از شکل هشت وجهی صحبت کردهاند و همچنین خرافاتی در مورد عدد هشت و بینهایت بودن و باز زنده شدن وجود دارد. دلیل من به عنوان یک فیلمساز برای علاقه به این شکل آن است که هنگام فیلمبرداری از یک در، تنها دیواری تخت دیده نمیشود. شما دری را نگاه میکنید که به دیوار شکل داده و به فیلم، عمق اضافه میکند که همه اینها میتواند تصاویر جالبی ایجاد کند.“
در طول فیلم Mother! ، جنیفر لاورنس بار ها از نوعی نوشیدنی نارنجی مینوشد. مسینا در این باره گفته است که مخاطبان آزادند تا هر برداشتی از این اکسیر داشته باشند.
مسینا در مورد روند تولید میگوید:“Mother! تماماً از ذهن دارن بیرون آمده است و او میخواهد که مردم نظرشان را درمورد این فیلم بیان کنند. با توجه به فیلمهای قبلی دارن، مثل مرثیهای برای یک رویا، باید به فیلمهای او خو گرفته باشید. Mother! با زاویه های خاصی از نگاه لاورنس فیلمبرداری میشود و شما در طول فیلم بارها از خود خواهید پرسید که این زندگی واقعیست یا در رؤیا است.
دارن هیچگاه بصورت مستقیم احساسات خود را نسبت به Mother! بیان نکرد. ما بصورت گروهی بیان میکردیم که چه حسی نسبت به صحنههای مختلف داریم اما دارن هیچگاه پس زمینه خاصی برای ما مشخص نمیکرد.
بنظر من داستان Mother! در مورد چیزی است که زمین را به بند کشیده و نابود میکند. به محض اینکه انسان در خانه را میزند، میبینید که چه آسیب عظیمی به دنیا، خانه زمین، میزنند. نوعی تاریکی، زوال و قطعههایی که نابود میشود با ظهور انسان آغاز میشوند. به نحوی ، داستان فیلم Mother! شاید درباره خود درمانی هم باشد.“
در بعضی لحظات از Mother!، مشاهده میشود که شخصیت لاورنس به دیوار خانه نزدیک شده و آن را لمس میکند، گویا چیزی را درون دیوار حس میکند. ظاهراً لاورنس و آرونوفسکی درباره این موضوع بسیار صحبت کرده و به این نتیجه رسیدهاند که شخصیت لاورنس این دیوار را از خشت وجودی خودش ساخته است.
آرونوفسکی میگوید:“ما هردو تصمیم گرفتیم که او در تمام فیلم با پای برهنه در خانه راه برود تا ارتباط نزدیکتری با خانه داشته باشد. درواقع مادر و خانه یک ارگانیسم هستند. پس من به لاورنس گفتم تا کفشهایش را دربیاورد و پاهایش را روی چوب سخت خانه بگذارد. در این لحظه دیدم که او چه پیوند خوبی باشخصیت خود ایجاد کرده است. “
مسینا در ادامه میگوید:“ من و دارن در مورد ارتباط احساسی، تصویری و مستقیم مادر با خانه خود صحبتهای گوناگونی کردیم. در انتها تصمیم گرفتیم این ارتباط را “تاریکی تخیلاتش” نامگذاری کنیم. لحظاتی از Mother! که مادر دیوار ها را لمس میکند و مستقیماً با خانه ارتباط برقرار میکند، به عنوان لمس قلب تپنده برداشت میشود.“
در مورد لحظه ای که لاورنس انگشت خود را درون کف چوبی خانه میکند، بین مسینا و آرونوفسکی صحبتهایی مبنی بر اینکه جنس چوب چگونه باشد رد و بدل شده است. “ آیا باید خرده چوب میبود یا چوب با حالت اسفنجی هم مناسب بود ؟“
“بیاد دارم که دارن میگفت :، نه، کف خانه باید مثل یه زخم باشد، زخمی بزرگ. در لحظاتی از Mother! ما باید از فرهنگ لغتی که برای فیلم ساخته بودیم فاصله میگرفتیم. این یک خانه است، اما نیست. کف خانه چوبی است اما واقعاً چوبی هم نیست. ما مجبور بودیم که دنیای واقعی را در بخشهایی از فیلم نشان دهیم اما در بخشهای دیگری نیز باید کاری میکردیم که برداشتها و تفسیر های وسیعتری داشته باشید.“
وقتی که دو مهمان سعی میکنند به سرعت خانه را به مقصد یک مراسم خاکسپاری ترک کنند، سینک ظرفشوییایی را میشکنند که لاورنس به شدت از آن محافظت میکرد و دوست نداشت کسی آن را لمس کند. پس از این اتفاق آب سطح خانه را میپوشاند، که به نوعی بازسازی سیل حضرت نوح است، و مهمانها به بیرون رانده میشوند.
آرونوفسکی به ۲۵ دقیقه آخر، تصویری از خشونت در حال اوج گرفتن، اشاره کرده و میگوید:“پایان فیلم Mother! یکی از بهترین دستاورد های من است، فقط بخاطر اینکه یک کابوس است. این بخش به طور ممتد ترس و وحشت های دنیای ما را نشان میدهد و در نهایت مادری باردار را میبینیم.“
در نیم ساعت آخر فیلم Mother! ، آرونوفسکی به شکل معجزه آسایی شکنجه های کتاب مقدس و تاریخ جهان و بشریت را بصورت دنبالهای سردرگم کننده نمایش میدهد. لاورنس درحالی که ماههای آخر بارداری خود را سپری میکند، با چنگ و دندان خود را از مارپیچ وحشت میگذراند تا در اتاق خواب طبقه بالا به آرامش برسد.
مسینا میگوید:“ ما مدت زمان طولانی درباره ۳۰ دقیقه پایانی فیلم Mother! و نحوه مقیاس کردن آن برای فیلم صحبت کردیم. نمای داخلی خانه بسیار بزرگ و خوب بود اما آنقدری که در فیلم بزرگ دیده میشود، نبود ! ما مجبور بودیم که خانه را مارپیچ گونه و ناجور نشان دهیم. همچنین صحبتهایی در مورد اینکه ،چگونه یک جنگ و شورش پلیسی و استفاده از کوکتل مولوتوف را در این خانه بزرگ به نمایش بکشیم؟، نیز وجود داشت. حتی بحث از بزرگتر کردن خانه هم شد؛ درباره این صحبت کردیم که با جابجایی دیوار های خانه، آن را از لحاظ فیزیکی بزرگتر کنیم. اما دارن میخواست که خانه همیشه سرجایش بماند؛ گویی هیچوقت خانه را ترک نکردهایم. ما تمام فیلم را در یک فضای ثابت فیلمبرداری کردیم و تمام صحنههای آن در جای مشخص اتفاق میافتند. در این کار از هیچ حقه سینمایی استفاده نشده است.“
“در ملاقات های مخصوصی مشخص میکردیم که کدام بخش از خانه برای چه اتفاقی در نظر گرفته شود. مثلاً میگفتیم خب این بخش برای آخرالزمان و پر از خاکستر است، لاورنس تلاش میکند از روی جنازه ها بخزد. این بخشی است که به سر فلان بازیگر شلیک میشود. این قسمتی است که مردم سنگر خواهند گرفت. این تکه هم برای کمپ بازماندگان است. ما بعد از هر صحنه فیلمبرداری، به معنای واقعی کلمه طراحی داخلی و دکوراسیون خانه را تغییر میدادیم. تنها یک ست برای فیلمبرداری وجود داشت پس ما مجبور بودیم هر شب به خانه رفته و تغییرات فیزیکی لازم را با خراب کردن دیوار ها و ساخت بخشهای جدید اعمال کنیم. هر روز که صبح که به صحنه فیلمبرداری میرفتیم با خانهای جدید روبرو میشدیم. همچنین بحثهایی بر سر حرکت از دنیایی به دنیای دیگر درون فیلم وجود داشت.“
“ما Mother! را هنگام ساخت، ،رویای تبآلود، میخواندیم. در این رؤیای تبآلود، ۵ دنیا وجود داشت که باید دائماً بین آنها رفت و آمد میکردیم.“
حضور کریستن ویگ در فیلم Mother! به عنوان ناشر اشعار باردِم، کاملاً تصادفی بود. اما او توانست به خوبی با ایده رؤیای تبآلود آرونوفسکی سازگار و همراه شود.
کارگردان فیلم Mother! میگوید:“بازیگران زیادی بودند که ما برای این نقش با آنها صحبت کرده بودیم اما وقتی شنیدم کریستن نیز در دسترس است، گفتم :، حتماً !،. بنظر من حضور کریستن با تمام حس عجیبی که فیلم القاء میکند هم سازگار است. فرض کنید در اواسط فیلم ناگهان چهره آشنایی ببینید. نمیخواهم بگویم که کریستن در یک کابوس ظاهر میشود اما حضور او بسیار عجیب و غیرمعمولی خواهد بود. هیچکس انتظار حضور او را نخواهد داشت و همین عنصر، مخاطبین را شوکه میکند. تماشاگران خواهند گفت ،او در اینجا چه میکند، و در ادامه، چگونگی همراهی او با این سورپرایز ها چیزی است که به هیچ وجه از او انتظار نمیرفته است. این امر به نوعی جالب است؛ میتوان به عنوان هدیهای برای مخاطب به آن نگاه کرد.“
زمین مادر نوزادی را بدنیا میاورد.لاورنس میخواهد فرزندش را از شیاطینی که به خانهاش رفت و آمد میکنند محافظت کند. او روزها و شبها بیدار میماند و از دادن فرزند به باردم خودداری میکند؛ چون فکر میکند باردم نوزاد را به دست ستایندگان خود خواهد داد. به محض اینکه مادر خوابش میبرد، باردم دقیقاً کاری که نباید را میکند. ستایندگانش نیز در شادی و هیجان خود، گردن فرزند را میشکنند، اعضای بدن او را جدا کرده و میخورند. این دقیقاً اشارهای به بدن و خون حضرت عیسی مسیح دارد.
مادر در حالی که به حرفهای همسر خود که از او میخواهد ستایندگان را ببخشید، توجهی نکرده و تلاش میکند خشم خود را فروبنشاند؛ تصمیم میگیرد که تمام خانه و هر چیزی که را ساختهاند خراب کند.
یکی از نکات جالب و غیرقابل پیشبینی داستان این است که آرونوفسکی اعلام کرده است کتاب “درخت بخشش” (The Giving Tree) به نوعی الهامبخش فیلم Mother! بوده است.
در انتهای Mother!، جسم لاورنس به بدترین شکل سوخته و باردم او را از میان خاکستر خانهی نابود شدهاش بیرون میکشد. باردم از او یک چیز دیگر هم تقاضا میکند.
لاورنس به همسرش میگوید:“من همه چیزم را به تو دادم و چیز دیگری برایم باقی نمانده است.“ بعد از اینکه باردم اشاره میکند که او هنوز قلبش را با خودش دارد، مادر به او اجازه میدهد تا قلبش را هم بیرون بیاورد. او دستش را به درون قفسه سینه همسرش برده و آخرین قطعه از هستی او را نیز میگیرد.
آرونوفسکی در این باره میگوید:“در اینجا درختی میبینیم که همه چیزش را فدای پسر میکند. این تقریباً همان مسأله است.“
در اینجا جا دارد اشارهای به دین هندو هم داشته باشیم؛ آنها اعتقاد دارند خدا، جهان هستی را به دفعات نامحدودی خلق و نابود کرده است. این چرخه دوباره آغاز میشود: خاکستر ها، شیشه، خانهای جدید، مادری جدید !“
این معادل ها ناقص و اولیه هستند:
خاویر باردم = خدا / پروردگار
جنیفر لارنس = مادر طبیعت
خانه = سیاره زمین / دنیا
اد هریس = آدم
میشل فایفر = حوا
دو برادر = هابیل و قابیل
سنگ مخصوص = سیب / دانه خلقت
کتاب جدید شاعر = انجیل
بچه شاعر و مادر = عیسی مسیح
طرفداران شاعر = پیروان مسیحیت
پلیس ها و نظامیان = کنایه به دنیای پر از جنگ امروز
مرگ بچه و خورده شدنش توسط مردم = نالایقی انسانها و نابود کردن پیامبرشان
آتش و خون داخل انباری = جهنم
نابود شدن خانه توسط جنیفر لارنس = اشاره به غلبه طبیعت بر انسانهای بی ملاحظه
قلب جنیفر لارنس در دستان خاویر باردم = دانه خلقت/کنایه به شروعی دوباره پس از مرگ
بیدار شدن زنی دیگر در کنار خاویر باردم بر روی تخت بجای جنیفر لارنس = کنایه به زندگی پس از مرگ و ایجاد دنیایی دیگر توسط خدا به وسیله دانه خلقت
و…
تحلیل Mother (نوشته شده توسط A.N.P.X):
به نام خالق همه چیز و هیچ چیز
ضمن عرض خسته نباشید خدمت ادمین عزیز و تشکر بابت بررسی اثر
(نظر و استدلال شخصی است و میتونه اشتباهات کم و بیشی داشته باشه)
Mother! شدیدا درگیر استعاره و نماده و بنظرم هرچقدر در پایه گذاری مفاهیم موفق بوده در روایتشون متوسط بوده.اثر جدید ارنوفسکی از منظر تکنیکی تونسته در اجرا موفق باشه اما از منظر روایت و محتوا شلوغی عجیبی توش هست که باعث گیجی مخاطب هم میشه برای همین هم فروش پایین و امتیاز F رو گرفت از بینندگان برعکس منتقدا که حسابی خوششون اومده بوده.گرچه خود منتقدا هم جز تحلیل ژورنالیستی اکثرا وارد مباحث عمقی محتوا نمیشن تا Mother! در یه ابهام عجیب بمونه.گویا ارنوفسکی فراموش کرده سینما قبل از هرچیز سرگرمی است و سپس مباحث محتوایی و فلسفی و …(مشکلی که مخاطبان هم دچارش شدن(خصوصا در ایران) وفکر میکنن اثری که صرفا انفجاری از محتوای فسلفی و ..باشه یعنی یه شاهکار!!(بماند که همینها به اثار هیچکاک و جان فورد به صرف اثار سطحی و تجاری نگاه میکنن!!)
مادر هفتمین اثر ارنوفسکی کارگردان خوش ساخت و کمکار هالیوودی (همچون نولان و تارانتینو) در ظاهر داستان یه زن و شوهر عاشق رو روایت میکنه که عده ای غریبه وارد خانه انها میشوند و باعث اشوب و نابودی عشق و خانه ی انها میشوند(مطمئنا تحلیل سطحی عده ای رو دیدین که فیلم رو در همین لایه اولیه دیدن) اما اشارات متعدد و نمادها و استعاره های عجیب ارنوفسکی درون فیلم و همچنین مصاحبه خودش و بازیگران فیلم کاملا اثبات میکنه فیلم فراتر از این تحلیل سطحیه.از اونجایی که ارنوفسکی ارادت خاصی به عقیدش (عرفان کابالا) در تمامی فیلمهاش(کم و بیش((خصوصا پی و چشمه و نوح)) ) داره در این فیلم هم ما شاهد مضامین یهودی هستیم و از اونجایی که ارنوفسکی اتئیست یهودیست (مانند وودی الن و اسپیلبرگ و ..) بازهم شاهد نقد(بخوانید تخریب) جدی او به مباحث ادیان و تعریف خدا هستیم.عده ای از مخاطبان متاسفانه بخاطر عادت فرار رو به جلو سعی در توجیه داشتن که فیلم مضامین مذهبی داره ولی داره عقاید افراطی رو نقد میکنه و با کلیت دین مشکلی نداره و حتی داره از خدا و ادیان دفاع میکنه!!فیلم با سکانس چهره ی زنی در حال سوختن شروع میشه و بعدش ما کریستالی زیبا رو میبینیم که شخصیت شاعر در جایگاهش قرار میده و خونه ی ویرانه دوباره جون میگیره و زنی درون تخت پدیدار میشه(لاورنس) که چهره ای متفاوت با زن در حال سوختن سکانس ابتدایی داره.(اولین اشاره دارن به افرینش از نوع تناسخیش ((بازسازی پس از نابودی)) ).مهمترین چیزی که در اثر هست تجسم گرایی هست تمثیل و تجسم خدا و مادر طبیعت در قالب انسان بخوبی نشون میده که عقیده یهودی ارنوفسکی تو فیلم موج میزنه.یهودیان بشدت قوم تجسم گرا و حس گرایی هستن یعنی در همه چیز حسی عمل میکنند، و کمتر انتزاعی کار میکنند.در مورد خدا هم از این قاعده پیروی میکنن و میخوان خدا را ببینند یعنی خدای نادیده را نمیخوان و خدای حسی را میطلبند. یا جائی که گوساله سامری را به جای خدا عنوان میکنند یعنی نظام یهود بر همین علوم تجربی است و به شدت بر منفعت گرایی تأکید داره.در تورات نمونه هایی هستن از تجسم گرایی این قوم(که تحریف توراتو اثبات میکنه) مثل کشتی گرفتن یعقوب با خدا که یعقوب خدا را شکست میدهد! حتی خدا زمانی که میخواهد بر یهود نازل شود به شکل انسان نازل میشود و به شکل انسان در میآید. در تورات منفعت طلبی زیاد اومده؛ یهودیان بر اساس منافعشان احکام خدا را توجیه میکنن و اونو مخفی میکنن.بنظرم تفکر اومانیسم هم از اینجا شکل ابتدایی میگیره و بعدا در مسیحیت بیشتر خودشو نشون میده(قاعده تثلیثو اثبات تحریفی بودن انجیل و مسیحیت) و از دست پختای دیگه یهوده.پس علت تجسم خدا و مادر طبیعت رو فهمیدیم.خدایی که در اثر ارنوفسکی مطرحه خدایی سرشار از اشتباه و احساسات کور(شیفتگی دیوانه وارش به بندگانش و بی توجهی به سایر مخلوقات خصوصا مادر طبیعت و زمین) و خشمه که یاداور خدای توراته تا قران!(تجسم انسانی و احساسات و اشتباهات انسانی برای او).به نظرم ارنوفسکی خواسته با یه تیر چندتا نشون یزنه!هم خدای ادیان رو به سخره بگیره و دچار چالش کنه هم خدا رو از منظر عقیده خودش(کابالا و یهود) مطرح کنه(تبلیغ واژه بهتره ایه).ما خدایی رو از ابتدای فیلم میبینیم که دچار کمبود ایده برای خلق هست و درگیر یافتن ایده(همچنان تجسم انسانی یهود) که مبادا ایندفعه خلقتش دچار شکست نشه!(توهین به هوشمندی خدا) و میبنیم که بعد از مدتی ارتوپد(اد هریس)(خود واژه پزشک یا ارتوپد میتونه منظور دار باشه به این معنی که خدا بشر رو برای درمان یا بهبود و سرپا نگه داشتن زمین افرید اما برعکس باعث نابودیش شد) یا همون ادم ابوالبشر وارد خونه میشه(اوج توهین به خدا یعنی صرفا از کمبود ایده بشر رو افرید) و از همون اول نگاه معنادار لاورنس رو میبینیم که ادم رو مهمون ناخوانده میدونه هرچند بخاطر عشقش به خدا سعی میکنه باهاشون محترمانه و خوب برخورد کنه.
از همون ابتدا بد شدن حال لاورنس رو شاهدیم و حس فاسد شدن خونه رو(کنایه دارن به خدا که افرینشت یعنی بشر از ابتدا باعث ضرر به زمین بوده)در ابتدای فیلم هم اگر دقت کرده باشین لاورنس که مخلوق خداست چیزی از خاطرات گذشته به یاد نداره و خودشم نمیدونه مخلوقی مثل خودش قبلا بوده و چه بلایی سرش اومده.و حافظش طوری هست که گویا سالها عاشق خداست و باهاش زندگی کرده.و لباس بسیار نازکی رو بر تنش مشاهده میکنیم که امکان داره منظور این بوده که هنوز تازه خلق شدست و به تکامل نرسیده(مثل کره ی زمین که به مرور زمان افریده شد و به تکامل رسید ابتدا برهنه بود یا کم محتوا اما به مرور زمان رشد گیاهان و ..پوششش داد) و پابرهنه هم تو خونه راه میره که نشان از رابطه جدی و مستقیمش با خونه داره.استفاده از هشت ضلعی زیاد در فیلم مطمئنا منظوری داره که ارنوفسکی با توضیحی بی ربط و منحرف سعی در گمراه کردن مخاطبو داره.
برای اطلاعات بیشتر اینجا رو مطالعه کنید.
در ابتدا زمانی که لاورنس داره خونه رو رنگ امیزی میکنه ما متوجه عمق رابطه ی لاورنس و خونه میشیم که ابتدا یه رنگ رو از دید خودش میزنه اما پس از دست گذاشتن رو دیوار و ارتباط روحی و جسمی با خونه (که گویا موجودی زندست و صاحب قلب تپنده) میفهمه که خونه چه رنگی رو میپسنده و با اضافه کردن پودر زرد به رنگ نتیجه دلخواه رو بدست میاره و اونو در کنار نمونه ی خودش با کاردک به دیوار میزنه و مقایسه میکنه.(که این خودش استعاره از علاقه شدید مادر طبیعت به زمینه).در ادامه پس از ورود اد هریس به خونه ما شاهد نوعی رنجیدگی و افسردگی در چهره ی اون هستیم که دقیقا مصداقه تنهایی بشر در ابتدای افرینشه و بعدش خداوند برای جلوگیری از افسردگی منتهی به جنون ادم , حوا رو برای اون خلق میکنه(همونطور که در فیلم شاهد شکاف و زخمی در پهلوی اد هریس هستیم که مطابق دید توراته که حوا از دنده چپ ادم افریده شد برعکس دید قران که میگه هردو ر از یه خاک افریدیم) که شاهد برخورد تند خاویر با لاورنس هنگامی که تو دستشویی بالای سر اد هریسه هستیم(خدای عصبانی تورات) و در ادامه لاورنس هنگامی که میره تا از پایین لباس بیاره متوجه وجود دیواری میشه که گویا پر شده(دیوار یکدست و دست نخورده نیست معلومه قبلا باز بوده و به دلایلی پر شده)اینجا میتونه استعاره از مکانی شبه جهنم باشه که پشتش چیزی هست که نباید به غیرخدا کسی بهش دسترسی داشته باشه که موقعی که دیوار به لرزه درمیاد و اتیش شومینه روشن میشه میتونه کنایه از افتتاح جهنم یا اخطار و سرنخی به لاورنس باشه که در نهایت این دیوار باید شکسته شه و تو اینکارو میکنی.و علتشم ورود بشر به این جهانهو شروع فساد!(وسوسه شیطانی برای تخریب دیوار و نشون دادن اتیش شومینه که بعدا اشاره میکنم بهش) در ادامه ما باردم رو میبینیم که داره کریستال رو به اد هریس نشون میده و بهش در رابطش توضیح میده هرچند اجازه لمس اون رو حتی بهش نمیده (اشاره به میوه ممنوعه) و این دو بحثی سر کتاب قبلی باردم دارن که هریس کلی تعریف میکنه از اون(احتمالا منظور ادیان قبلیه) حس استرس و شکاکیت لاورنس از بدو ورود ادم تا اخر فیلم که به جنونش منتهی میشه باهاش همراهه.ما در کل فیلم از همه چی نماد تجسمی داریم جز شیطان!حرکتی هوشمندانه از ارنوفسکی که یک گزاره و یه نتیجه داره 1- شیطان وجود نداره و صرفا ساخته ذهن یا نوعی نماد خیالی از تاریکی و وسوسه و شرارته. که به این نتیجه منتهی میشه2-پس خدا مسئول این اتفاقاته و یجوری گول مالیده سر مخلوقاتشو(خدا شروره) یا گزاره دوم شیطان هست اما غیر قابل تجسم تر از خدا و مقتدر تر و باهوش تر و مرموز تر(پشت صحنه خودمون)!که به این نتیجه منهتی میشه پس شیطان برتره برای عشق و پرستش!شیطان یا نیروی شبه اون از ابتدا وجود داشته تو فیلم منتها زیرپوستی و پشت صحنه.عشق بی منطق لاورنس به خدا در ادامه به شکاکیت به خدا و حسادت تبدیل میشه.حس استرس و شکاکیت و ترس رو دقیقا میشه از بدو ورود ادم تو چهره ی لاورنس دید که شیطان به لاورنس الق میکنه و در زیرزمین مستقیما بهش تلنگر میزنه و این حسو بیشتر میکنه درونش خصوصا سکانسی که لاورنس فندک رو از میز میندازه ظاهرا به این معناست که از سیگار کشیدن خوشش نمیاد یا خواسته کمکی به اد هریس کنه بابت سرفه هاش اما باطنا علتش استعاره از وسوسه شیطان داره که بهش القا میکنه تا دیر نشده اتیشش بزن که فندکو میندازه تا بر وسوسه غلبه کنه.(حتی سکانسی که شومینه روشن میشه تو زیرزمین پس از لرزه دیوار نشون میده که شیطان از ابتدا لاورنسو وسوسه کرد با اشاره به اتیش زدن اونجا)که موقعی فندک میفته پژواک صداش تو گوشش میپیچه وحالش بد میشه که به این منظوره که تو گور خودتو با دستای خودت داری میکنی!و درنهایت به حرفای من میرسی(خطابه ی شیطان)!
میبنیم که لاورنس به حمام رفته و اونجا پودر زرد رنگ رو(که قبلا برای رنگ کردن دیوار ازش استفاده کرد) میریزه تو لیوان و میخوره و حالش خوب میشه(که ارتباط مستقیم بین مادر طبیعت و خونه رو میفهمیم وقتی که لاورنس قلبش میگیره و حالش بد میشه قبل تپنده خونه هم اینطوری میشه و از همون پودری میخوره که خونه برای التیام جسمش اونو میپسندید)پس هردو برای التیام جسمشون از پودر زرد رنگ استفاده میکنن ولی این پودر تا کی جوابگو هست قتی که روح و قلب هردو داره فاسد میشه!(علت فساد شیطانه نه انسان!)به نوعی اولین گناهکار و شکاک به خدا خود لاورنسه نه انسان ها!ارنوفسکی به قدری خدا رو ضعیف نشون میده که علت فساد تدریجی لاورنس رو تنها گذاشتن اون میدونه(شیطان این مواقع شروع میکنه به وسوسه!)در ادامه شاهد حس حسادت لاورنس هستیم زمانی باردم صبح فردا در دیالوگی به لاورنس میگه مردی بود با کلی داستان عجیب و کلافه کننده(یعنی خدا هم خسته شده بوده از این جاه طلبی و جهالت انسان) ولی ازش یجورایی خوشم میاد چون منو خیلی تحسین میکنه(غرور و خودشیفتگی کاملا در تضاد با الله خدای قران) و لارونس جواب میده منم تحسین میکن(که نشان از حسادت داره و کنایه به باردم که به منم توجه کن)که بعدش باردم میره دستشویی و لاورنس با عصبانیت داد میزنه حالش چطوره(منظور اد هریسه)!حالا شاهد ورود حوا به داستانیم!ورود حوا از همان ابتدا با نگاه تحقیر امیز ارنوفسکی بهش شروع میشه با بوسه ای که دونفر از هم میگیرن(ادم و حوا حتی در ادامه سر میز غذاخوری!) و در ادامه رابطه جنسیشون (که چندش اور القا میشه به بیننده) این قصد رو داره که بگه حوا صرفا برای ارضای جنسی ادم افریده شده نه بیشتر (برخلاف قران که میگه برای تکمیل ادم در همه ی ابعاد خصوصا روحی و روانی افریدمش)از همون ابتدا حوا شروع میکنه به خرابکاری داخل خونه شرارت علی لاورنس و تخریب شخصیت اون!(تخریب شخصیت حوا با بدجنس و شرور نشون دادن اون)و تیکه هایی که مدام به لاورنس میندازه مثل اینکه تو حامله نشدی چرا و بچه ندارین و ..نگاه حسادت امیز لاورنس سر میزغذاخوری موقع تماشای بوسه ادم و حوا توسط باردم مشهوده!حوا مرتبا مزاحم لاورنس میشه سکانس مربوط به رنگ امیزی دیوار نشون میده که بشر خصوصا حوا ریتم تکامل زمین رو کند کرده از ابتدا!طبق عهد عتیق هم گفته حوا ابتدا از میوه ممنوعه میخوره و گناه میکنه پس شیطان تسلط بهتری داره روش و این نگاه تحریفی درون فیلم هم القا میشه به مخاطب!(گویا شیطان درون حوا حلول کرده و حوا نمادی از اون شده برای وسوسه بیشتر لاورنس به گناه کردن)
در ادامه حوا با وقاحت تمام قصد ورود به اتاق شاعر(عرش خدا) رو داره که لاورنس جلوشو میگیره و حوا(بخونید تسخیر شده ی شیطان!) با گفتن تو خیلی دوستش داری قصد القای احمقانه بودن عشق لاورنسو داره و میخواد بهش بفهمونه اون تورو انقدر دوست نداره مصداقشم بی توجهی به تو از بدو ورود ماست.یعنی مارو بیشتر از تو دوست داره.دوباره سکانسی رو میبینیم که لاورنس به شومینه نگاه میکنه(استعاره از وسوسه مداوم شیطان برا اتیش زدن) در سکانس بعدی که موجود عجیب رو(شبیه عضوی از بدن انسان یا مشابهش هست) که تو توالت میبینیم لاورنس بیشتر به استرس میفته و ازاونجا خارج میشه که عکس باردم رو تو ساک ادم و حوا میبینه!(همچنان حسادت در نگاه لاورنس)بعدا شاهد شکسته شدن کریستال توسط ادم و حوا هستیم که شدیدا باردم رو عصبانی میکنه و اونهارو از اتاق بیرون میکنه و در اونجارو مهر و موم میکنه!(استعاره از اخراج ادم و حوا از عرش خدا و حتی برخورد شدیدا خشن خدا با لاورنس که باعث وحشت لاورنس میشه)اگر دقت کرده باشین کریستال (میوه ممنوعه) خاصیت زنده کردن همه چیزو داره طبق سکانس ابتدایی فیلم و تا زمانی که سالمه باعث جاودانگیه(به نظرم این دیدگاه از درخت زندگی کابالا میاد که اگر میوشو بخوری جاودانه میشه مث فیلم سرچشمه همین کارگردان) که بر خلاف عقیده قرانه!(چون این ایده وسوسه شیطان به ادم و حوا بود نه عین واقعیت!)بعدا شاهد حضور هابیل در ابتدا و سپس قابیل هستیم.برخلاف ارامش هابیل قابیل از بدو ورودش جنجال افرینه!توهین و بی احترامی به پدر و مادرش تا جایی که باردم یقشو میچسبونه به دیوار(اخطار خدا به قابیل) اما قابیل گوش نمیده و هابیلو طی یه درگیری میکشه!با استفاده از دستگیره دری که باردم موقع عصبانیت شکستش!(کنایه دوباره به خدا)و وقتی که سعی در اثبات بی گناهیش به مادر طبیعت با زور داره خدا با ضربه ای محکم بهش التیماتو میده و اونم مجبور به فرار میشه.پس از ترک خانه توسط باردم لاورنس دوباره تنها میشه و این یعنی فرصت دوباره برای شیطان!لاورنس هنگام رتباط مجددش با خونه متوجه میشه قبل تپنده داره میپوسه و پس از تمیز کردن کف خونه متوجه میشه چوب حالت عادی نداره وقتی میشکنه شروع به خونریزی میکنه خونه و لاورنس میره طبقه پایین و میبینه که خون رو دیواری که پر شده جمع شده!(وسوسه دوباره شیطان) بالاخره کنجکاویش باعث میشه دیوارو تخریب کنه و از داخل یه غورباقه میپره بیرون که میتونه نماد زشتی باشه!البته پس از بیرون اومدن غورباقست که اتفاقات جنون امیز فیلم شروع میشه!به نوعی میتونه استعاره از ازاد شدن کامل شیطان باشه که در اونجا بند شده بوده!که دقیقا وقتی صای شکستن رو از بالا میشنوه و بالا میره با عکس پاره شده ی باردم رو زمین برخورد میکنه که رو سرش دوتاشاخ و یه ریش بلند داره(تمثیل شیطان)که خودش دوتا مفهوم میتونه داشته باشه یا اینه که من حالا خدای واقعی هستم و ازاد شدم و از این به بعد جنون رو خواهی دید یا خدا خود شیطانه و من بیدار کنندت!!قابیل هم جمله معناداری رو به لاورنس میگه که گویا شیطان اون رو میگه(تو همه چی رو متوجه میشی مثل بقیه نیستی)(یعنی متوجه میشی که حق با منه ولی بازم ایمان داری به اون)بعدا بازگشت دوباره ادم و حوا اینبار با جمعیتی بیشتر رو برای عزاداری شاهدیم که دکلمه ای جالب رو باردم میگه که در انتهای فیلم هنگام ظهور مسیح و کشته شدنش توسط شبه پدر روحانی تکرار میشه!ورود هرچه بیشتر جمعیت انسان ها به خانه و تخریب و توهین به اون و مادر طبیعت پروسه شیطانو تکمیل میکنه اینکه به مادر طبیعت اثبات کنه بشر و خدا هردو در اشتباهن و تو باید خونه رو با همه ی اونا نابود کنی.جایی که انسان ها با وقاحت تمام و بدون اجازه مادر طبیعت خونه رو رنگ میکنن یا سینک رو میشکنن(استعاره از طوفان نوح که البته اینم تحریف شده داستان داره!!)بعدا در بحثی که بین باردم و لاورنس هست لاورنس با کنایه میگه اگه بچه میخوای پس بهم یه بچه بده!قبلش موقعی باردم تو بحث در رو باز میکنه و بعد میبنده که بیرون داره بارون میاد و این نماده بارون باعث باروری زمین میشه و این سکانس با سکانس بعدی کاملا در یه جریان هم معنا قرار میگیرن!لاورنس فرداش میگم حاملم و باردم ایده به سرش مزنه برا نوشتن کتاب جدید (انجیل احتمالا) و بچه هم مسیحه احتمالا اینجا داستان عجیب میشه!چطور میشه مادر طبیعت یهو به مریم مقدس تغییر وجه میده؟لاورنس در ادامه پودری که مصرف میکرده رو میریزه دور و اینجا اشتباه بدی رو انجام میده که بعدا بیشتر به ضررشه!در ادامه میبینیم که قسمتی که از کف خونه اسیب دیده بود خود به خود ترمیم شده!بعدشم که باردم کتابشو تموم میکنه و لاورنسم میخونه که شدیدا خوشش میاد که سکانسی رو میبینیم که دست در دست هم دنیا رو دوباره جون میدن که شاید منظورش قیامته البته لاورنس میگه که نکنه دارم از دستت میدم(که میتونه منظورش باشه که این کتاب به قدری قشنگه که ممکنه بقیم دیوانش شن و تو سرگرم بنده هات شی و منو فراموش کنی)که همینطوری هم میشه در نهایت!فرشته ها رم در فیلم نمیبینیم که بنظرم تلفن خونه واسطه ای برای ارتباط بااوناست شاید!در ادامه باال اومدن شکم لاورنس و جشن خصوصی که با باردم میخواد بگیره رو شاهدیم که دوباره با یه اتفاق پیش بینی نشده بهم میریزه!هجوم طرفدراای باردم به خونه!و شروعی برای پایان جنون امیز!انفجار فساد و هرح و مرج!یه تیکه هم از افسانه هلوکاست نشون میده(بخاطر یهودی بودن ارنوفسکی) و جنگ های جهانی بین انسان ها و شورش های امروزی!به نوعی ارنوفسکی به خدا تیکه میندازه که پس از پس مخلوقاتش برنیومده و اوضاع از کنترلش خارج شده تا جایی که اونا باهاش درگیر میشن و به چشماش اسپری میزنن(حکایت یهودی کشتی یعقوب و خدا) و تا عرشش نفوذ میکنن و مجبور میشه با هزاربدبختی درو بسته نگه داره!خدا که از این میزان گناه بنده هاش عاصی شده و از طرفی شیفتشونه و بهشون نیازمنده(کاملا برخلاف قران) مجبور میشه فرزند لاورنس رو بده بهشون تا ارومشون کنه(اشاره به مسیح شاید)هنگامی که سراسیمه لاورنس در میان جمعیت دنبال فرزندشه(بماند صدای الله اکبر که ضد اسلامی بود) گردنشو میشکنن و بعد اونو میخورن(اشاره به قربانی شدن مسیح برای گناهان انسان ها و خودن گوشتش مراسم کلیسا و ..شاید!)و(یه روایت دیگه رم میشه در نظر گرفت اینکه تولد بچه پس از هولوکاست و چنگ های جهانی و جهان پسا اخرالزمانی رخ میده پس میتونه منظور منجی باشه؟یعنی کسی که ادیان مختلف قول ظهورشو دادن؟ایا منظور ارنوفسکی اینه که این پروژه هم شکست میخوره و خدا موفق نمیشه مردمو درست کنه؟و شیطان پیروزه!با توجه به بازه تاریخی و زمانی درون فیلم این درست تره خصوصا صدای الله اکبر هم میتونه اعتقاد ادیان مختلف به این منجی رو نشون بده)حالا دیالوگ باردم تکرار میشه مبنی بر اینکه پسرت نمرده و صداشو میشنوی؟(تمسخر معاد توسط ارنوفسکی)و پس از اینکه از خشمش عده ای انسان رو میکشه انسانها هم برای تلافی شروع به زدنش میکنن که خدا برای دفاع میاد و میگه شما چکار کردین!ایندفعه با ارتباط با خونه لاورنس میفهمه که کلا قلب از کار افتاده پس به اوج جنونش میرسه و حتی رو خدا دست بلند میکنه!در اخر هم که فندکی که ابتدا انداختنش ناگهان پیداش میشه(لطف شیطان بخونید!) و باهاش کارو یکسره میکنه(نابودی زمین) و میبینیم که قلب لاورنسو رو از جا درمیاره و تبدیل به کرسیتال میشه دوباره چرخه تکرار میشه!
در نهایت فیلم در ظاهر تبلیغ کننده نچرالیسم یا طبیعت گرایی هست(مثل اواتار) اما مبحث اصلی چیز دیگریست!
توهین جدی و تمسخر خدا و مخلوقاتش توسط ارنوفسکی حد نمیشناسه(اتئیسته طبیعیه)!تجسم خدایی انسانی ضعیف مغرور بی توجه و حواس پرت و بی منطق و مجنون و دیوانه بنده هاش چیزی نیست که الله در قران حتی ذره ای شبیهش باشه!در نهایت این شیطانه که در فیلم پیروزمند منطقی باهوش و حق به جانب نشون داده میشه و لاورنس و سایر مخلوقات تنها اشتباهاتی در خلقت خدان!که شیطان هراز چند گاهی تو تکرار این چرخه ضعف و شکست دادن خدارو به رخش میکشه!
ببخشید پرچانگی کردم این اواخرم مجبور شدم سریع پیش برم وگرنه کلی حرف مونده(میشد از روایتی دیگر بررسی شه که اصا منظور از لاورنس همون کایا است دقیقا در اساطیر یونان که ربطهایی داشت یا حتی اینکه اصلا ایا واقعا باردم خالق بود یا نه یا لاورنس مادر طبیعت بود یا خود شیطان که البته احتمالش کمتر از چیزی بود که بهش پرداختم) هنوز چون اثار ارنوفسکی به لحاظ محتوا سنگینن.اما کلیت داستان این بود به نظرم امیدوارم بدرد خورده باشه.
تشکر بابت زحمات بی دریغ ادمین یا علی در پناه حق
نظرات کاربران:
– فکر کنم هیچکس متوجه نشد…اگه فیلم با صدای زیاد ببینی متوجه میشی و مشخصا مردم اروپا و آمریکا و خیلی جاهای دیگه تو سینما میبینن متوجه میشن!…اونجا که بچه رو دستاست صدای الله اکبر شنیده میشه!
– هر بار ک شاعر میگفت ببخشش ازشون بگذر یا اونایی جایی ندارن و سعی داشت ب مادر توضیح بده ک اونا لیاقت دارن بیشتر از خودم و ادما ها متنفر میشم چون حس میکنم ماهم همون ادم هایی ک هر کاری میکنیم و تهش ب خودمون میگیم خدا میبخشه ولی هیچ وقت سعی نکردیم ب خودمون بفهمونیم ک شاید باید داستان رو از زاویه ای دیگه ای دید
– به نظر من هدف از این چرخه تکرار و آفرینشها این بود که خدا به آدمها فرصت مجدد بده و بالاخره نسلی بیاد که شخصیت، رفتار و نحوه زندگیشون طوری نباشه که مادر در نهایت مجبور به نابود کردن همه چیز بشه…
– البته به نظر من یجورایی کل ادیان رو میبره زیر سوال .. مخصوصا اون صحنه که بچه دست به دست میشه و کشته میشه و خورده میشه .. همونطور که مسیحی ها هر یکشنبه تو کلیسا ها تیکه نونی میخورن که میگن بدن مسیح هست
– البنه آرنوفسکی در آثارش همیشه دینی که به یهود و عرفان کابالا داره رو یه جوری ادا میکنه.
– قبول اینهمه ارجاعات دینی خاص و شک و شبهه درباره پروردگار و آفرینش و مرگ و…برای مسیحیان معتقد هم بسی دشوار است و در واقع آرنوفسکی حتی پا را فراتر از وون تریر و ضدمسیح گذاشته و به اصطلاح:با دم شیر بازی کرده است.
– در این کابوس البته عناصری مثل جنگ، شورش خیابانی، سوزاندن یهودیان (فکر کنم آرنوفسکی یهودی است و دوست داشته به هولوکاست هم اشارهای ولو بیربط کرده باشد) سترون (نازا) بودن یک شاعر و نویسنده، توحش انسان متمدن نیز به این بهانه با ترکیب قدرتمندی از فیلمبرداری، تدوین، میزانسن و دکوپاژ به نمایش گذاشته شده.
اما لابهلای این هیاهو و کابوس داستانی شبیه به بچه رزماری هم روایت میشود که باید با دقت آنرا از لابلای شلوغی فیلم بیرون کشید. خانوادهای مرموز به شکلی مرموز وارد خانه نویسنده میشوند، زن حامله میشود، نویسنده در ازای معاملهای که با آنها کرده موفق میشود بنویسد و اثرش را چاپ و به سرعت به فروش برساند و در انتها فرزند به دنیا آمدهاش قربانی یک فرقه بچهکش شده و خورده میشود. بدون اینکه بخواهم به وادی تئوری توطئه قدم بگذارم چنین چیزهایی در جامعه آمریکا رخ داده و وجود دارد. عکس روی یکی از صفحات گرامافون گروه بیتلها آنها را در حالی نشان میدهد که همگی کودکی (البته از نوع عروسک) را کشته یا گردن زدهاند، تصویر دیگری هست که جان لنون به سبک پوستر فیلم بچه رزماری در آن به آسمان نگاه میکند.
– مادر هفتمین فیلم آرنوفسکی در 20 سال فیلمسازی وی است و قطعآ شخصی ترین و استعاری ترین اثرش نیز میباشد که یا بشدت آنرا خواهید پسندید یا از آن نفرت خواهید داشت،درست مثل اتفاقی که برای ضدمسیح وون تریر افتاد و خود تریر گفته بود:با اون فیلم روان درمانی کرده و یک فیلم کاملآ شخصی ساخته که هیچکدام از کاراکترها اسم نداشتند و دقیقآ آرنوفسکی درباره مادر نیز گفته بود:دوست داشتم پس از سالیان بسیار فیلمسازی حسابی داد بزنم و این فیلم تبدیل به زوزه ی من شده است و جالب میشه بدونید در این فیلم هم هیچ شخصیتی اسم و هویت معینی نداره،پس کاملآ مبرهن است که آرنوفسکی مسیری صددرصد مثل وون تریر و ضدمسیح رو در پیش گرفته و فقط به ارضاء افکار خودش پرداخته.
با توجه به کلیت فیلم وصف حال شیطان در فیلم همون مثل هست که میگه وقتی دزدی بره تو یه خونه برقارو روشن نمیکنه چون دوست داره شما فک کنید اون اصلا وجود نداره درحالیکه کار خودش رو میکنه ! درسته برداشتهای زیادی وجود داره از اینکه لاورنس واقعا در فیلم کی بود اما شاید یکی از دیدگاه های کارگردان همین وجود تناقض تو دنیاس! و در آخر اینکه اونا میخوان نور خدا رو با فوت هاشون خاموش کنن! چه محال خنده داری
توضیحات کامل بود اما تشابه ابتدا و انتهای فیلم به بیگ بنگ هم باید بهش اشاره بشه
باسلام.فیلم “مادر” فوق العاده آشغال بود. اینکه کارگردانِ فیلم فکر می کنه که در فیلم از تمثیل های متعدد و بی ربط استفاده کردِ دلیل بعد خوب بودَنِ فیلم نمیشود!.اصلا در فیلم مادر آنقد بی ربط موضوعات ارد فیلم می شوند که اصلا فیلم سرو ته ندارِ. مثلا یهو وسطِ فیلم پلیسِ ضدشورِش وسط خونه جنیفر لورِنس میاد،بعد اون دخترِ اصلی فیلم(جنیفر لورِنس) باردار وسطِ این درگیری قرار دارِ،یهو بعد خونۀ “جنیفر لورِنس” تبدیل میشه به زندان دخترهای جوان!بی سر و ته یهو موضوعات مختلِف در خانه اتفاق می افتد.حالا ممکنه اینها تمثیل بودِ ولی خیلی تماثیلِ بیخود و بی سروتهی بودِ.یا مثلا “اِد هریس”که در فیلم تقریبا نقشِ فعالی دارِ یهو واردِ فیلم شد بعد یهو خارج شد و مشخص نشد اصلا این شخصیت چی شد. اصلا این ضعفِ فیلمنامه است چون یک اصلی وجود دارِ که “باید شخصیتی پردازِش میشود باید ابتدا و انتهایی داشتِ باشد ولو اینکه شخصیت مرموز هم باشد ولی نباید اِبهام و نقص در داستان ایجاد کند”اینکه “اِد هریس”چی شد،سئوالِ؟. از طرفی خوردنِ اون نوزاد در فیلم فوق العاده مزخرف،بی ربط بود اصلا ترسناک نبود بلکه چندِش آور بود. به هر روی خوشحالم که نه پولِ سی دی فیلم را دادم و یا مثلا پولِ بلیط فیلم را دادم،وگرنه تا ابد پشیمان بودَم از این فیلم تمثیلیِ بی ربط و بی سروته پولِش رو دادِ بودم.
مادر رو نفهمیدید
مادر زمین است و شاعر نمادی از پروردگار
اد هریس آدمو فایفر حوا. پرورگار مهربان بندگانش را با همه آنچه در طول تاریخ زمین کرده اند دوست دارد و در انتها هم به مادر می گوید اونها پشیمونند باید راهی برای بخشش اونها پیدا کنیم. مادر باردار می شود ابتدا او را مانند همه ی مقدسین تقدیس و بعد نابود می کنند و در انتها پروردگار باز از عشق دنیایی دیگر می سازد چون تنها عشق نجات دهنده است.
و هزاران هزار استعاره دیگر. یک بار دیگر فیلم را با این دیدگاه ببینید
سلام
درمورد بخشی که گفتید پروردگار در انتها از عشق (قلب جنیفر لارنس) دنیای دیگری میسازه اشتباه میکنید! اگر دقت کرده باشید وقتی قلب رو از سینه لارنس بیرون میاره اون قلب خاکستر میشه و از میان اون دوباره گوهر ممنوعه (میوه ممنوعه) رو بیرون میاره و اون میوه یا گوهر قطعاً نمیتونه عشق باشه چون معنی نداره خدا دنبال عشق بنده هاش باشه بعد به بنده هاش بگه حق ندارید به عشق دست بزنید!
واقعا این فیلم محشر و پر از نماد
تمثیلتون واقعا قشنگ بود ولی خیلی غیرمستقیم بود طوری که شاید با بارها دیدن هم کسی به این نتیجه نرسه فیلم باید طوری باشه که نیت و مقصد اون تا حدودی مشخص باشه تا بیننده رو دچار دوگانگی نکنه و همیطور توی فیلم زیادی از اکپرسیونیسم استفاده شده بود که این به جای خودش زننده بود
داداش شما كه اينقد ايراد گرفتي از فيلم خودت چي ساختي؟تا حالا فيلم ساختي اصلا؟سبك سورئاليسم ميدوني چيه اصلاً كه داري اظهار نظر ميكني؟مثه خودت گستاخانه جوابتو ميدم.تو شعور فيلم ديدن نداري.بدرد آدماي بيشعوري مثه تو همون فيلم آتش بسِ رضا گلزار و مهناز افشار ميخوره.تورو چه به سبك سورئال؟برو دوغتو بنوش شما اسكل
تحلیل به دلیل کمبود وقت زیاد منسجم نوشته نشده اما تلاش خودمان را انجام داده ایم تا محتوای آن را با توجه به منابع متنی و فرامتنی و صحبت های خود کارگردان تحلیل کنیم، ولی در مورد دیدگاه شما عزیز بزرگوار باید بگم که یکم شاید پوست کلفت شدیم دیگه نمیشه کاریش کرد، با این دست دیدگاه ها زیاد مواجه داشتیم ولی مخاطب برای ما عزیزتر از این هست که برخورد مشابه داشته باشیم، باید بگم که آرنوفسکی از فیلمسازهای مورد علاقه بنده هست و مطمئن باشید سواد سینمایی بنده بیشتر از شما نباشد کمتر نیست و به خوبی با سبک های مختلف فیلمسازی از جمله سورئالیسم آشنایی دارم، از و سگ اندلسی بونوئل و Eraserhead لینچ یا اثری مثل “هشت و نیم” فدریکو فلینی که اثر مورد علاقه ام هست را تماشا کرده ام تا آثار جدیدتر فیلمسازان مختلفی که در این سبک کار کرده اند. در مورد سوالتون که تا حالا خودم فیلم ساختم یا نه، یکی از ابتدایی ترین و بدترین سوال های ممکن هست که تا حالا از بسیاری از منتقدین سینمایی در طول تاریخ پرسیده شده که نمیخوام جواب های تندی که وجود داره رو بدم و توصیه میکنم کمی به انگلیسی سرچ کنید دربارش و دیگه این سوالو از کسی نپرسید، خیلی سوال های ماهرانه و هوشمندانه تری برای زیرسوال بردن منتقد میشه پرسید
موفق باشید دوست عزیز
سلام
دوست عزیز iNAGHD.ir
شما در پاسخ(مت 21-02-1397 در 01:44)
این متن رو نوشتید.
باید خدمت شما عرض کنم که سوتفاهمی پیش اومده،منظور مت شما نبودید.
منظور ایشان(حسین04-02-1397در16:10) که چهارتا نظر بالاتر هستش بوده.
بله دقیقا منم متوجه این موضوع شدم ولی ادمین به اشتباه فکر کرده منظورشون ایشونه که البته به خاطر اینه که کاربر مت مستقیم کامنت گذاشته.
اره منظورش شما نبودی.. منظورش حسین بود که فیلم مادر رو اشغال حساب کرد..
من فیلم و بدون خوندن تحلیلها دیدم اول گیج شدم و سبک فیلم کارگردان هم اشنا نبودم ولی از خود فیلم لذت بردم (فیلمبرداری .. صحنه های خیره کننده مخصوصا نیم ساعت اخر فیلم) ولی الان بعد از دیدن تحلیل ها مشتاث شدم دوباره فیلم و ببینم… ممنون از ادمین
سایت شما نقد های متعصیانه و دل بخواهی منتشر میکنه
به ندرت یه نقد خوب پیدا میشه تو کار ها تون
به نوعی بیشتر وقت ها شما در حال نقد کارگردان یا تهیه کننده هستید یا با ملیت فیلم مشکل دارید ! اینا رو نقد میکنید نه خود اثر رو!
این مشکل رو هر چه زود تر حل کنید ! خودتون برید نقدی کع برای اسب سیمارون یا پروانه نوشتید رو بخونید! کلا نقدتون یه جوریه انگار خود فیلم رو ندیدید
تو به هیچ وجه حق اهانت به کسیو نداری . بیشعور خود شمایی با این حرف زدن . سبک سورئال کاملا سلیقه ایه . از نظر یکی مثل تو جذاب و از نظر خود من بسیار چرت و مزخرفه . چون نظر اون اقا با تو یکی نیست حق نداری توهین کنی فکر کردی کی هستی ؟ برای مدیر سایت متاسفم که نظرات توهین آمیزو منتشر می کنه
جناب مت.
وظیفه منتقد های این سایت ساخت آثاری با همچین محتوایی نیست اونا دارن زحمت میکشن و برای اطلاعات بیشتر و آگاهی ما این تحلیل ها رو در اختیارمون میذارن که با آگاهی بری سمت اثر مورد علاقت . من خودم بشدتتتت فن دارن آرنوفکسی ام اما این نقد رو با علاقه مطالعه کردم و احساس میکنم به اطلاعاتم اضافه شده یا تحلیل های انیمه سایت رو …. کسی نمیخواد شما رو از فیلم مورد علاقت دور کنه ، منتقد فقط میخواد در یک نقد کاری کنه که شما تحت تاثیر بعضی از محتوای های مخرب فیلم قرار نگیری ، ضمنا ادبیاتون واقعا زشته
کارگردان دقیقا روی شعور پایین و نداشته مخاطبانی مثل شما حساب باز کرده🙂
دست مریزاد
ایشون دارن نقد میکنن و وظیفه ی نقاد فیلم سازی نیست
سلام
نمادگرایی در فیلم بسیار فوقالعاده بود اتفاقا دوست من
کارگردان به گونهای تمام جنایات بشری رو به تصویر کشید،جنیفر لارنس نقش حضرت مریم و خاویر باردم نقش خدارو بازی میکردن برادر کشی هابیل و قابیل رو داریم توی فیلم و خیلیچیزهای دیگه،به عبارتی یک دوره تاریخ بشر گذرونده میشه با این فیلم،از نظر من عالی بود،پیشنهاد میکنم مجددا نگاه کنید فیلمو
داستانِ حضرت مریم و یا داستانِ آدمو حوا هیچکدوم به این بی رحمی و وشتناکی نبود …
چرا همه میخوان انقد پیچیدش کنن و ربطش بدن به ماجراهایِ دینی ؟..
حضرتِ مریم قلبشو به کی هدیه داد دقیقا ؟..
یا هوا قلبشو داد به آدم ..؟
به این بی رحمی نبود آدم و حوا هم به هم قلب ندادن ولی در کل فیلم جنیفرلارنس که نقش حضرت مریم رو بازی نکرد نقش مادر ز مین رو بر عهده داشت بعدم دادند قلب جنیفر لارنس به خاویر باردم ربطی به آدم و حوا نداشت اون قسمت اشاره به یه اعتقاد بودایی داشت اعتقاد به آفرینش مجدد
اوهوم اینم حرفی :دی
ولی ما مسلمونا هم اعتقاد به آفرینشِ مجدد داریم :دی فقط کافیه سرچشمه
اراده کنه .:P
به نظرم تویِشاهکارِ The Fountain زیباتر و بادردِ کمتری مادرِ زمین بودنو فرا از جنسیت یا بیماری به تصویر کشید .
این فیلم زیاد با اعصابِ آدم بازی کرد :دی
تو کدوم بخش از دین ما گفته اگه یک شخص بمیره یک شخص دیگه بجاش زنده میشه ؟! شما از لحاظ معنوی میگین پشتکار ولی این فیلم از لحاظ فیزیکی موضوع رو برسی میکنه در دین ما نهاین بحث سر عالم ذر هست که اونم اگر درست باشه به این نیست که کسی دیگ در آفرینش جدید جای مارو گرفته باشه موضوع کاملا متفاوته
من دیدنها رو خیلی شبیه بهم میدونم فقط ارکانِ یاد کردنشون از خدا باهم متفاوته … همین ..
و گرنه reserrection و حیاتِ مجدد تو همه ادیآنِ الهی باهم یکسانه …
اگر قبول دارین که هیچ ؛.. قبول ندارین هم من دیگه بحثی ندارم نازگلم هر کس هر نظری داشته باشه محترمه .
*من دینهای آسمونی رو خیلی شبیه بهم میبینم *
تفاوتاشون فقط تو نحوه ی شکرگزاریه … و گرنه فزقی نداره مسلمان باشیم یا یهود … هممون قلبی داریم که به سرچشممون محکم متصل شده . .
نیازی به سند بودن حرف شما نیست وقتی خدا میگیه تنها دین نزد من دین اسلام(یعنی تسلیم بودن در برابر من ) که شامل یهود و مسیح هم میشه دین الهی به دینی میگن که یکتا پرست باشه نه بودیسم اصلا شما دوتا چیز کاملا متفاوت و باهم یکی میدونین جالبه خیلی ! یهود و مسیح و … هرچی که باشن پیامبر ما هستن احترامشون به اندازه محمد(ص) واجبه نه به گفته من و شما به گفته قرآن اما بودیسم ضد همه اینا هست . بعدم لطف کنین با ذکر منبع بگین آفرینش مجدد درکدوم بخش قرآن . تورات و انجیل ذکر شده که شما اینقدر با اطمینان دربارش حرف میزنین شما اگ کلا به واژه دین اعتقاد نداین خب اون عقیدتون و محترم پاینده باشین ولی اگ به دین باور دارین همین اظهاراتتون که یک دین ضد خدایی و بت پرستی رو با دین های الهی یکی میدونین شرک محسوب میشه بعدشم کسی نگفته خود ساخته از لحاظ فنی مشکل داره یک فیلم عالیه با بازیگرای عالیه بحث ما سر حتوا اونه من نمیدونم خود عوامل فیلم 0 فیلمو سملیک معرفی کردن بعد نمیدونم شما چه اصراری دارین که بگین اینطوری نیست منم دیگ با شما بحثی ندارم . یا علی
مهم نیست چه برچسبی به اعتقادمون میخورن … یا چه اسمی … مهم اصلشه که درست و حقسقی باشه …
ممنون دوستِ گل و نازنینم … موفق باشید … یا محمد .
من هم دقيقا مشكل شما را داشتم.اين حجم از ايهام و تمثيل كه با شخصيت پردازي ضعيف و فيلمنامه بي سر وته…در هم تنيده شده يك معجون بدرنگ و بدمزه را ساخته كه تماشايش را به خودآزاري تشبيه ميكنم.
فيلم را دوبار و با فاصله زماني سه ماه ديدم.دفعه دوم افتضاح تر بود و ريتم كند و داستانش احمقانه تر به نظرم آمد.
در سايت imdb هم از 12000 نفري كه فيلم را ديده اند امتياز نه چندان خوب 6.8 را گرفته است كه احتمالا بدليل جنبه هاب فني و نقش آفريني هنرپيشگان فيلم است.
این حرف و ما خودمون فقط قبول داریم که میگیم خدا گفته نزد من فقط اسلام قابل قبوله وگرنه همه ادیان میگن خدا فقط خدای اونهاست که صادقه.اصلا چرا دین و قاطی این بحث میکنید .دین یه قرار داد هست که بواسطه این قرار داد یه عده ادم (از نظر من سواستفاده گر)میتونن به و با اسم خدا به کل جامعه که بخاطر عذاب وجدان دنبال بخششه سوار بشن و هر جور که دلشون خواست افسار جامعه رو به دست بگیرن.وگرنه خدای که من قبولش دارم و معتقدم که افریدگار نوع من و امثال من هستش نیازی به ۱۷رکعت دولا راست شدن نداره و فقط میگه به اندازه نیازت استفاده کن و سعی کن نقش خودتو تو زندگی اجرا کنی نه اینکه به جای من کارگردانی کنی تو فقط مسئول رفتار خودت هستی و تازه اگر ما بتونیم مسئولیتی که در جامعه داریم انجام بدیم به وظیفه خودمون عمل کردیم و نباید انتظار تائید و تمجید دیگران باشیم.این تازه یه گوشه از حقایق فیلم بود و بیشتر البته به نظر من داشت مساله تناسخ و واشکافی میکرد .من خودم مسئله تناسخ و نه تائید میکنم نه تکذیب.
چی میگی برادر؟؟حرف های نیچه رو مثل طوطی تکرار میکنی. این حرفا دیگه از مد افتاده مردم استدلال میخوان این نقد ها به مسیحیت تحریف شده وارده نه اسلام
دوره این شبهه های آشغالی صد من یه غاز سر اومده وگرنه به قول شما هفده رکعت دولا راست شدن… کلی فلسفه و حکمت پشتشه که علم فقط تونسته بخشیش رو اثبات کنه. اشتباه میکنی این دین نیست که میخواد افسار آدما رو دست بگیره، تفکریه که میگه دین من انسانیت و آدم باید آدم باشه و دین کیلویی چنده و…. میدونی چرا؟؟؟چون آدم دیندار که معتقده کار های دیگران بهش ربط داره و باید جلوی ظلم بایسته برای اینها خطرناکه. باید انسانی منفعل بار بیارن و با شعار های رنگی حقوق بشری تحویل جامعه بدن. این آدم ها همیشه به دین و دینداران می تازن اما هرگز قدرت های حاکم بر جهان که مردم رو برده خودشون کردن رو زیر سوال نمیبرن.
اگر میخوای بدونی کدوم ایدئولوژی توسط نظام سلطه به وجود اومده یا توسط اون تحریف شده،ببین کدوم ایدیولوژی در برابرش انفعال داره.
شما که میگی دین فقط برای سواری گرفتنه، از پروژه و طرح mind control کنترل ذهن خبر داری؟؟؟توسط همون هایی طراحی شده که این حرف ها روتو دهنت گذاشتن. به زبان دقیق تر تو و امثال تو پروژه موفق اونهایین که تونستن با مشتی شعار تو خالی فریبتون بدن.
به خاطر همون خدایی که دربارش حرف زدین ، برید و درباره شبهه هاتون تحقیق مفصلی بکنین از منابع معتبر تا چشمتون باز بشه ، نمیبینین این همه پروفسور و استاد دانشگاه رو که با تحقیقات مسلمون میشن؟؟؟
ممنون✨
برو منچ بازی کن شما
با دیدن این فیلم برای بار اول ممکنه حس بدی بهتون دست بده یا شما باهاش دست بدی. پیشنهادم اینه این فیلم رو ۳بار ببینید تا بتونید تمام زوایا و نمادهای آشکار و پنهانشو ببینید.فیلم آشغالی نیست..شاید باید زاویه دیدتون رو عوض کنید و یا بدون قضاوت و تعاریف از پیش شکل گرفته توی ذهنتون به این فیلم نگاه کنید.یجایی پای سلیقه و نوع دیدگاه مطرحه. یجایی هم فقط زیبایی هستش.مثلا خدا ٬ که همه با اتفاق نظر میگن زیباست یا حادثه دلخراش کربلا که عزیزی میگفت: { در ظهر عاشورا جز زیبایی چیزی ندیدم } .شاید اگه یک آنگلا ساکسون با نگاه به شمنیزم و طبیعت گرایی٬ صحنه ظهر عاشورا رو بدون پیشفرض میدید نظرش با اون عزیزی که جز زیبایی چیزی ندیده بود کاملا متفاوت میبود.فرضا موقعی که خانوم بارداری ٬ در حال بدنیا آوردن بچه اش٬ اگه ازش بپرسی میخوایی قید بچتو بزنی و به قبل بارداری برگردی تا همه ی دردها از بین برن؟ بنظرت اون خانوم چه جوابی بشما میده؟درد رو تحمل میکنه تا بچه بدنیا بیاد یا از درد قید بچشو میزنه؟ کسی چه میدونه! کلا دنیایه عجیبیه.شاید اگه یسری چیزها اتفاق نمیوفتاد یا یسریها ….. شاید خدا هم باید دکمه ریست رو بزنه! یا شایدم ALT +F4
کسی که نمیتونه حتی درست فارسی حرف بزنه و درست تایپ کنه که نمیتونه نظر بده
دوست عزیز فیلم مادر یک شاهکار بزرگی در راس سینما بود .گنگ بالای داشت که دفعه اول فیلمو تماشا کردن جز گیج بودن برای مخاطب نداره که در دفعه دوم تماشال کردن راز های فیلم اشکار میشود .
با احترام این فیلم از نظر شما اشغال هست ولیکن شما تجربه کافی تو فیلم دیدن یا نداری یا عشقه یه دسته از ژانر ها هستی وگرنه طرفداران سینما در اولین بار دیدن متوجه جذابیت فیلم میشون
برادر عزیز اگر درک درستی از فیلم نمیکنی دلیل بر بی ارزشی اثر نمیشه اون سکانسها همشون دلیل دارن اون سکانسی که شما گفتید مربوط به حوادثی میشه که در دورهای مختلف زمین تجربه میکنه مثل شورشهای شهری یا انقلابهای داخلی کشورها…
لطفا اگر درک درستی نداریم به حساب فیلم نزاریم.
کلا متوجه فیلم نشدید
این فیلم پر نماد و استعارست یه بار دیگه بادقت ببنید دیگه دوستان هم توضیح دادند نماد ها و استعاره هارو
پیشنهاد میکنم این فیلم رو دوباره یا سه باره یا هرچند باری که نیازه ببینید
مطمئن باشید اگه منظور و نماد های فیلم رو درک کنید فیلم براتون خیلی لذت بخش وشیرین و زیباتر میشه :))
عزیزم خوده کارگردان توضیح داده بوده که این فیلم به هیچ وجه کاراکتر پرداز نیست و به همین خاطر اگر توجه کرده باشید، اصلا برای شخصیتها اسمی قرار داده نشده بود حتی توی تیتراژ پایانی هم مقابل اسم لارنس و باردم نوشته شده مادر و him. و کارگردان فیلم کلا قصدش ساخت فیلمی بوده که پر از استعاره و تلمیح و اشاره اشه به وقایع زمین. پس باید هم اینقدر بیست و پنج دقیقه اخر شلوغ باشه صحنه. اد هریس هم مثل بقیه شخصیتها، نام نداشت، و تا لحظه ای که مراسم پسرش رو توی خونه مادر گرفت دیگه حضورش ضروری نبود و کارهاشو کرده بود. یه جا خوندم اگر فیلم مادر رو بدون توجه به اشارت ها و استعاره های فیلم ببینید و منتظر شخصیت پردازی باشید، این فیلم در نگاهتون به فاجعه ترین فیلم سال 2017تبدیل میشه
سلام
یک نکته جالب در فیلم هست که شاید دوستان بهش دقت نکرده باشن. در صحنه ای که جنیفر لارنس برای کشته شدن پسرش عصبانی میشه و به مردم حمله میکنه و مردم اون رو به زمین میندازن و کتکش میزنن و خاویر باردم میاد و اونو درآغوش میگیره، خاویر باردم به زبان فارسی میگه: ((ای خدای من!!!)) حدود این تایم: 1:48:30
سلام درست میگین ولی این چه معنایی میده؟
خودمم نمیدونم معنیش چی میتونه باشه. بیشتر هدفم اطلاع رسانی بود، شاید دوستان برداشتی داشته باشن
سلام . بنظر من ( البته فقط به عنوان یک نظر ) درسته که کشور های مسلمان زیادی در دنیا وجود داره اما خب تنها کشوری که علنا و با صراحت خودشو مسلمان معرفی میکنه و قوانین کشورش بر مبنای قرآن و تلاشش مبنی بر خوب جلوه نشان دادن این مذهبه ایرانه ! تقریبا اینو اکثریت دنیا میدونن یا حداقل اونایی در این زمینه مذهب و سیاست مطالعه داشته باشن . از طرفی سیاست های هالیوود همیشه نسبت به بد نشون دادن افکت های مختلفت از ایران بوده . (کاری به خوب یا بد بودنش ندارم در اینجا ) خب وقتی شما جلوه بدی که مرد خونه داره ( یا همون خدا ) که با دادن کودک خودش دست مردم باعث کشتن اون میشه و حس نفرت بیننده رو تحریک میکنه و صدایی الله اکبر که نماد دین اسلام نمایش داده میشه و سخن فارسی به اصطلاح خدا داستان ( میتونه مبتنی بر همین اصل موضوع داستان و فرق گذاشتن خدا بین بنده هاش باشه : صحبت کردن به زبون مردمی که دین و دستوراتشو قبول کردن ) رو میذارید کنار هم …. فکر کنم دیگ نیازی به گفتن نتیجش نباشه !
خیلی هم عالی ..!!!
من انقد تو شوکِ اون اتفاق بودم که اصلا متوجه نشدم اینو .
جدیدا خیلی بیش از پیش به ایران علاقه مند شدن و جالب که این علاقه رو دارن با فیلمها هم نشون میدونن از جمله سریالِ زیبایِ Legion که درش فاروک فارسی حرف میزد … خیلی زیآد .. !!
بنظرتون این نشون علاقه است به ایران ؟!!!!
این از اون سوال هشتصد امتیازیا هستا 😛
والا مردمینشون یا بهتره بگم توریستهایی که تا حلا دیدم از کشورهایِ مختلف همه عاشقو دلباخته ی
ایران بودن ؛.. جوری که طرف میگفت من همه عمرمو کار کردم تا تو این سن بتونم جهانگردی کنم و بیآم ایران .
یا یکی دیگشون ( زوجِ جَوونی بودن ) انگاری که ماه عسلشونو اومده باشن میگفت همیشه آرزوم بوده ایرانو از نزدیک بببینم …
و چیزی که برام جالبه همیشه وسعتِ اطلاعاتشون از ایرانه … چه از فرهنگمون و چه چه از مذهبمون .. !
و تو این اطلاعات تبلیغاتِ منفی ای که درباره ی ایران شنیدن بی تاثیر نبوده ( مثلِ همین مرگ بر آمریکا و نجس بودنِ غیر مسلمانان و … )
اونقد که از مهربون بودن مردمِ ایران تعجب میکنن که نگو … یعنی حتی یه درصد هم فکر نمیکنن انقد مردمانِ خوبی باشیم :دی
برام جالبه یه زنو شوهرِ میآنسال بودن دقیقا اندازه یِ بابا مامانِ خودم بدونِ بچه هاشون این همه راهو از استرالیا تا اینجا اومده بودن بعد میگفتن ما هم تو کشورمون توریست داریم ولی ما نمیریم ازشون بخوایم که با ما عکس بندازن ولی اینجا گله به گله از ما میخوان که عکس بندازیم میگفت یعنی شما انقد ما رو دوستدارین ؟.. 😀
احساس میکنیم آدم معروفی هستیم مثلِ این سلبرتی ها .
یکیشون بود تا یکم روسریش میرفت کنار موهاش معلوم میشد میزد تو سرِ خودش میگفت اِه مآی گاد … به حدِ مرگ میترسید فکر میکرد الآن ترورش میکنن یا سنگسار انقد
وحشت دارن از نظامه حاکمه …
حرف من اینه که تصورتشون از ایران نیآز به بازسآزی داره .. !!
اطلاعات دارن از ایرانو ایرانیآ ولی بینش اطلاعاتِ غلط هم هست … شاید اگه از نزدیک ملاقات میکردن ایرانیآ رو این علاقه جنبه ی منفی نمیداشت و تماما مُثبت میشد جنسِ این علاقه 😛
پس شما فکر کردین هدف امثال این منتقدان برای چی دارن فیلم و نقد میکنن ؟ برای اینکه تصویر بی در و پیکری که هالیوود از ایران داره میسازه رو پاک کن یا به جهان ایران حقیقی رو نشون بدن . اره اونا میترسم موهاشون بیرون باشه چون فکر کردن تو ایران یه مشت مسلمون واقعی زندگی میکنن براشون حجابم تو اولویته ! بعد این چیزی که الان شما گفتی محبت مردم ایران به سایر کشورا بود نه بالعکس یک جوون اسکاتلندی گفت تلویزیون ما مدام از ایران تبلیغات منفی نشون میده طوری که وقتی من خواستم به ایران سفر کنم خانوادم مخالف بودن . بعدم بحث مردم از سینما یا دولت جداست .طرف تو فیلمش از لحظه آدم و حوا تا همین وقایع مذهبی سیاسی اخیر و به سخره گرفته بعد شما میگی لابد دارن آرونوسفکی به ایران علاقه داره اونم حتما به عنوان یه یهود کابالایی .اون جشنای ایران کشی ام که یهود هرساله میگیره لاید دارن ابراز علاقه میکنن به ماها یا تحریم های دنیا علیه ایران نشان اینه که ما شما رو دوست داریم ولی خب حال میکنیم تحریمتون کنیم . اون فرد استرالیایی غیر مستقیم و شیک ایرانی ها رو تروریست خطاب کرده اونوقت شما از این موضوع ذوق دارین ؟ دیدتون سطحیه دارین میگین چون چند خارجی به ایران اومدن و خوشحالن و مردم ما رو خوب خطاب میکنن این یعنی خود کشورشون با ما مشکلی ندارند ؟! همه مثل ما ایرانی ها نیستن که امثال آمریکا مردم ایران رو تروریست و حیوون خطاب میکنه ولی ایرانی های امثال شما بازهم طرفداریشو میکنن اونا صبح تا شب تبلیغات منفی از ایران میبینن و بهشم بعضا ایمان میارن . اگ یکسری جوون تصمیم گرفتن فیلم های هالیوودی رو نقد کنن اتفاقا بخاطر اینه نشون بدن ایران خیلی بهتر است اون چیزی که تو فیلم ها نشون میدند
ببین من خودم انقد به سرم هست که الان تو این لحظه واقعا برام مهم نیست کی ایران دسته کی ایران نا دوسته …
اونایی که من دیدم واقعا ایرانو از تهِ دل دوست داشتن … و به هیچ وجه یه بارم بهم نگفتن تروریست و بی احترامی ای ازشون ندیدم … ولی جالبه حه از جانبِ جوونهایِ خودمو چرا راه میرفتن میگفتن اوه شت بهشون
ولی اونا فقط میخندیدن … تا این حد مبادیِ آداب بودنو احترام .
و برام سواله که چرا ما انقد منفی بافی میکنیم آخه ؟..
حلا ما که مسلمون هستیم همه ی احکامِ دینمونو به جا میآریم که مثلا دارن آرنوفسکی به جا بیآره و بره تو جشن ایران کشی ؟..
از اون گذشته یعنی یهودی هایِ ایران هم همه شرکت میکنن تو این مراسمِ خودکشی ؟.. 😀
امیدوارم روزی برسه که همه کشورها با هم در آرامشو صلح زندگی کنن ؛.. به دور از هر جنگو خونریزی یا تهمتو دعوایی …
کاش میشد سفیر ساطمان صلح میشدیم هممون :دی
من دیگه بحثی ندارم خدایی دوستِ گل و نازنینم …
فقط میدونم یه سری آثار هستن در عرصه ی هنر که بهشون میگن آثارِ هرمونتیک ” .
که هرکس باتوجه به روحیات و سلیقه ی خودش ازش برداشت میکنه .
و این برداشتها ممکنه متفاوت باشه … شاید این اثرِ هنریِ دردآلود هم همینجور باشه مثلِ خیلی از آثارهایِ زیبایِ دیگه .. 😛
ببینید کسی نگفته همه یهودی ها بدن یا آرونوسفکی تو جشن پوریم شرکت میکنه یا اینکه همه از ایران متنفرن … ولی اینقدر هم که شما خوشبین هستین نیست ! تو دنیا هم مسلمان خوب و بد وجود داره .بعدم بحث من و شما کاملا متفاوته شما میگی اونا وقتی میان ایران اینجا رو دوست دارن درحالی که من میگم کشوراشون تبلیغ سو علیه ما دارن به هر حال نه خوشبینی نه بدبینی هیچ وقت سودی برای کسی نداشته واقع بینی شرط عقله … حالا یکسری ها عیمک واقع بینی رو زدن اما خب دیدشون تغیری نکرده ماهم دید بر این میزاریم که لابد تحلیلای منتقداشون که علیه ایرانه اظهار لطفه دستشون درد نکنه . یا علی
شوما فکر میکنید من خوشبینم که با توجه به تبلیغاتِ منفیِ کشورشون درباره ی کشورمون اونا بازهم ایرانو دوستداشتن .
شما همین مهاجرینو در نظر بگیرین مگه کشورِ ما تبلیغِ منفی نمیکنه درباره ی خارج از کشور ؟.. ولی بازهم مهاجرین میرن خارج از کشور .
منتقدین هم کارشون اینه که که اتمو بشکافن …
و تو دهاتِ ما یا حتی بقیه وقتی اتم شکافته شه هم ذراتِ مثبتها میآد بیرون هم ذراتِ منفی ها … و به نظرم نمیشه بگیم فقط این عقیده درسته و دیگی اشتباهه … درهرحال همه یکسانن چون سرچشمشون همون اتم بوده فقط .
یآ محمدم … و دیگر هیچ -_-
یک سوال شما اهل تسنین ؟
نه ما شیعه ی دوازده امامی هستیم ولی در خانواده از اهلِ تسنن هم داریم که واقعا هیچ فرقِ خاصی با ما ندارن .
همه ی ما انسانیم و آدمیم فارغ از اینکه چه دین یا مذهبی داریم … چه رنگ یا نژادی داریم … چه زبان یا محله ای داریم … چه … هممون از یه داهاتیم به نامِ کره ی زیبایِ زمین …
حالا به جز اون هم قبلش وقتی جنیفر لارنس افتاده زمین دارن میزننش یه صدایی به فارسی میگه بابا ولم کنین! البته مثل آه خدای من با صدای خود بازیگر نیست! انگار روش صدا از یه فیلم دیگه یا چیز دیگه گذاشته باشن
فیلم بسیار بسیار بسیار عمیقی هست. تماشای اون رو به افراد درونگرای جزئی نگر پیشنهاد میکنم.
بنظر من هم تقریبا این نقد میتونه درست باشه چون هرچی که هست یک فیلم مدافع مذهب نیست یعنی امکان نداره باشه بخاطر اینه که مرد نقش اول فیلم ( خاویر باردم ) یک خداناباوره و آرنوفسکی بنظر من ماهرانه یا شاید تعمدا این کارو کرده که اگه اونایی هم که منظورشو در فیلم نگرفتن بهشون یه سرنخی بده …شاید بگین این خیلی بی ربط چون حرفه بازیگری ربطی به اخلاق شخص نداره اما به هر حال کسی که آشکرا بیان کرده که خداناباوره چطور میتونه ارتباط بگیره با این که نقش یک خدای عالی و بازی کنه … درضمن این شیوه هالیووده و ما نباید انتظار داشته باشیم منظور خودشو مستقیم بگه این یک شیوه است که با ناخودآگاه بیننده بازی میشه و کنترل اونو دست میگیره : حس طبیعی که در طول فیلم بیننده حس نفرت و به مرد خونه (خدا ) بخاطر فرق آشکارا بین بنده هاش و حس ترحم و دلسوزی نسبت به زن خونه که مورد ظلم قرار گرفته و آخر هم به حرف شیطان میرسه ! و این کاملا مخالفت رسمی و علنی داره با قرآن که بارها ذکر میکه به بنده ها که در آخر یقین به حرف خدا میارید بنظر من این فیلم ضد دینی نیست بلکه پاشو فراتر گذاشته و ضدخدایی
فیلم مادر پیچیده ترین و در عین حال بی نظیرترین فیلمی بود که تا به حال دیدم…ارزش چندین بار دیدن و داره واقعا
فیلم بسیار بسیار کم محتوایی
و پرداخت و کنلر هم گذاشتن های فیلم نامه اصلا جذاب نیست…
اگه فرصت فیلم دیدن زیاد ندارید اصلا وقتتونو نذارید.
من این فیلم رو پیش تر دیده ام و می تونست بهترم باشه؛ از تاریکی نگفتی با سرباز شدن خون ینی کشتن های دو باره و یا ترکیدن لامپ و نابودی روشنایی؛ ضمنن علم ثابت کرده پیش از آدم و حوایی که تاریخش رو تا حدودی توی ادیان گفتن، باز آدمیزاد وجود داشته؛ به هر حال سپاس از نقد و بررسی شما. فیلم ارباب حلقه ها هم بی ربط به داعش و حشد شعبی نیست؛ حتا جلد یکی از کتابای اصلی ارباب حلقه ها تداعی داعش هس؛ ینی داعش یک ایدولوژی غرب و قدرت های منطقه بود و هست؛ چیزی در حد یک اوباشی که بهش پول بدن کار خلفی انجام بده؛ کمی از موضوع نقد شما و ارباب حلقه ها دور شدم، اما لازم بود نظر خودمم بگم: شیطان سیاه سارون=ابوبکر بغدادی و اون شیطان سفید پوش هم سارومان=حشد شعبی؛ ینی من حس می کنم سیاستا و این ایدولوژی ها بیشتر از فیلمای هالیودی شکل می گیره.
یه فیلمی هم بود الان اسمش یادم نیس و یه دانشمند فراری بود سلاحای پیشرفته درست می کرد و یا با موادی که در آب شهری مخلوط می کرد و اگه هرکی اون آب رو می خورد و بعد یک نوع گاز رو استنشاق می کرد حس و جنبه حیوانی فرد خودش رو نمایان می کرد و به آدمای سالم تر حمله می کردن!؛ هدف اون دانشمند خلافی فقط فروش سلاحای پیشرفته خودش بود؛ خواستم اینم بگم که اگه به اینم توجه کنیم می بینیم درست ایجاد جنگ غرب در شرق و خاورمیانه واسه فروش سلاحاشون و یا از علم گاهی واسه جنبه های منفی استفاده می کنن؛ کافی هست فیلمای هالیودی رو با ذره بین ببینیم و هر تعبیری روش بذاریم! و فقط این فیلمساز نباشه بگیم همیشه پیچیده فیلم می سازه
فقط میشه گفت جلل خالق :دی
در اون قسمت نشد جوابتونو بدم … کسی نگفته کی انسان هست یا نه شما خودتو میگین بدبین نباشین اما متاسفانه در جواب اره یا نه من طومار نوشتین … شعارگونه سخن نگین وقتی عملش برای خودتونم سخته به هرحال که ممنون جواب دادین . پاینده باشین .یا علی
فازت چیه جناب؟ کتاب ارباب حلقه ها سال 1954 منتشر شده، یعنی 45 سال قبل از تاسیس اولیه داعش. چرا درباره چیزی که نمیدونی اطلاعات غلط میدی دقیقا؟ میتونی به جای مزخرف گفتن، فقط نظر شخصیتو بگی.
یکی از بهترین و عمیق ترین فیلمایی که تا حالا دیدم بود. باید فیلم شناس باشی تا زیبایی این اثر بی نظیر آرنوفسکی رو درک کنید.
اقای محترم هیچ ربطی به فیلم شناسی نداده اینا همش سلیقه اس حالا آدم چه فیلم شنلس باسه چه نباشه ممکنه از این سبک خوشش نیاد از نطر من بسیار بی معنی بود من اصلا نفهمیدم اون ادمایی که مثل وحشیا ریختن تو کی بودن
خب خیلی اثرای هنری هس که هرکسی نمیفهمه
یکی از ترسناک ترین آثارِ آرنوفسکیِ عزیز .!..
به نظرم باید بیشتر تو ژانرِ harror دسته بندییش کنن تا درام :دی
خیلی عالی و خوب بود … !!
ممنون از ادمین دوستداشتنیمون . ?
فقط خواهشم از هم وطنایِ نازنینم اینه که انقد همه چیزو پیچیده لازم نیست بکنیم … اگه اینجوری بخوایم فکر کنیم که همه نقشه ی خراب کردنِ ما و مذهبمون رو دارن خودمون بیشتر اذیت میشیم .. !!
زندگی رو شیرین و اتفاقات و هنرو مثبت در نظر بگیریم …
قانونِ جذب رو انقد دستِ کم نگیریم .
وقتی خودمون هی حس کنیم میخوان برا نابودیمون نقشه بریزن کائنات هم این انرژیو دریافت میکنه و واقعا هم ممکنه همینطور بشه ..
پس انرژیِ مثبت و شیرین بفرستیم برایِ کائنات و جهانیآن … تا طعمِ زندگیمون … مذهبمون … کشورمون … یا حتی عشقمون هم ناب ترو شیرین تر از قبل باشه .. !
کاش یه روزی بیآد که دیگه نه جنگو خونریزی ای به پا شه نه غمی باشه …
کاش یه روزی بیآد که همه جا پرچمِ صلح و آشتی برپا باشه … نه طلمو بی رحمی .. !
کاش یه روز بیآد که به قولِ شاملویِ آیدا ؛.. کوتاهترین سرود بوسه باشه . .
سلام کائنات! خوبید؟؟!! خخخخ قسمت اول حرفات خیلی خنده داره…یادم اومد مسئله کائناتو مامانم وقتی 5 سالم بود بهم گفت 😐 یعنی اونا مارو کاری ندارن ما داریم به کائنات انرژی منفی می فرستم خخخخخخخخخخ
منظورم اینه که انرژی ها و تلقینهایِ همه ی ما تاثیر میزاره رو شرایط …
اگه اصلِ شرایط رو هم تغییر نده ؛.. حداقل رویِ شدتِ مثبت یا منفی بودنشون تاثیرِ به سزایی داره .. !
شما حتی با یه گیآهِ هم میتونی این تاثیرو ببینی .
وقتی بهش حرفایِ خوب و انرژی دهنده بزنین گل از گلش میشکفه و هر روز سرحال تر از دیروز میشه و سبز تر از همیشه . .
اما وقتی باهاش دعواکنین نمیدونم بی احترامی کنین و وایب یا انرژیِ منفی بفرستین خشکو زرد میشه …
و چه بسا بمیره :(:
اگه قبول ندارین حرفمو میتونین خودتون امتحان کنین .. !!
حرفتون درست…ولی قرار نیست یه جا بشینیم تا خودمون به خاطر گیاه از بین بریم 😀
باج 8-!
سلام
لطف کنید اگه امکانش هست نقد و رمزگشایی فیلم ” چشمان کاملا بسته ” از استنلی کوبریک رو قرار بدید
ممنونم
یه مطلبی که نه توی نقد ها و نه توی نظرات بهش اشاره نشد این بود که خونی که از زمین می جوشه میتونه اشاره به زمانی داشته باشه که خولی سر امام حسین رو می ذاره تو تنور خونش و وقتی خون امام به زمین میریزه با پاک کردن از بین نمیره بلکه می جوشد… و بعد این خون باعث کشف انبازی و ترکیدن چراغو اینا میشه و…
جالب🤔
هوا (!) نه، حوا
مطلب ضعیفی بود
مادر!» آرونوفسکی در درجهی اول تمثیلی رستاخیزی است که علیه ظلم و نابودی رواشده بر دنیای طبیعی قد علم میکند. خانهی جنزدهی نیمهی اول بسیار شبیه «روانی ۳» Psycho III است که در آن ماریون کرین Marion Crane از رئیسش دزدی میکند. در خلال این سوءاستفاده، طنز هم وجود دارد. خودپسندی شاعر که باردم آن را تمام و کمال بازی کرده است، شاید تعمقی خودمتناقض در شخصیت رؤیاپرداز باشد که برای رسیدن به رؤیاهایش تلاشی نمیکند. خشونت و رنجی که دیده میشود گاهی شوکه کننده است، اما آرونوفسکی نهتنها از ایجاد عمدی آن شرمسار نیست بلکه در آن پیشروی هم میکند.
دمتون گرم عالی.. حیف که تو فضای نت سایت هایی مثل شما کم پیدا میشه(فک کنم همین سایت باشه)
امید وارم به اگاهی بیشتر هم وطنان بینجامد و ب اچشم هایی باز فیلم ببینیم
فکر کنم نویسنده خواسته بگه مادر شیطان هست. این فیلم از شیطان پرستی حمایت کرده
سلام ؛ کل جزئیات فیلم که دوستان بررسی کردند رو اگر بذاریم کنار ، درواقع این کلیت که مظاهر مجرد از ماده و روحانی رو به تماثیل مادی محدود کرده خودش بزرگترین اشتباهه ؛ و ما هیچوقت نمیتونیم از خدا تصوری داشته باشیم چون خودمونم محدودیم اگر خدارو وارد نمیکرد و مادر رو صاحب خونه(زمین) نشون میداد و بعد آدما میومدن خرابش میکردن و… خیلی بهتر بود اما نباید تصور ناقص و کنایه آمیز خودش نسبت به خدارو به بقیه القا میکرد ..
با ديدن اين فيلم براي بار اول ممکنه حس بدي بهتون دست بده يا شما باهاش دست بدي. پيشنهادم اينه اين فيلم رو ?بار ببينيد تا بتونيد تمام زوايا و نمادهاي آشکار و پنهانشو ببينيد.فيلم آشغالي نيست..شايد بايد زاويه ديدتون رو عوض کنيد و يا بدون قضاوت و تعاريف از پيش شکل گرفته توي ذهنتون به اين فيلم نگاه کنيد.يجايي پاي سليقه و نوع ديدگاه مطرحه. يجايي هم فقط زيبايي هستش.مثلا خدا ? که همه با اتفاق نظر ميگن زيباست يا حادثه دلخراش کربلا که عزيزي ميگفت: { در ظهر عاشورا جز زيبايي چيزي نديدم } .شايد اگه يک آنگلا ساکسون با نگاه به شمنيزم و طبيعت گرايي? صحنه ظهر عاشورا رو بدون پيشفرض ميديد نظرش با اون عزيزي که جز زيبايي چيزي نديده بود کاملا متفاوت ميبود.فرضا موقعي که خانوم بارداري ? در حال بدنيا آوردن بچه اش? اگه ازش بپرسي ميخوايي قيد بچتو بزني و به قبل بارداري برگردي تا همه ي دردها از بين برن؟ بنظرت اون خانوم چه جوابي بشما ميده؟درد رو تحمل ميکنه تا بچه بدنيا بياد يا از درد قيد بچشو ميزنه؟ کسي چه ميدونه! کلا دنيايه عجيبيه.شايد اگه يسري چيزها اتفاق نميوفتاد يا يسريها ….. شايد خدا هم بايد دکمه ريست رو بزنه! يا شايدم ALT +F4
نمی دونم که این فیلم ضد دین بوده یا نه ولی واقعا این سوال برام ایجاد میشه اون خونی که روی زمین بود و ازبین نمی رفت برای چی بود ؟
چرا ایجاد کرده بودن این بخش رو .چراچیزایی رو که حتی دست دختر داستانبود اینقدر تاثیر گزار بودن . چرا مرد داستان باید نماد خدا باشه؟
چرا قسمت اخر دختر داستان گفت تو عاشق من نبودی و عشق من رو نسبت به خودت دوست داشتی؟ اگه این جا مرد داستان خدا باشه مگه میشه چیزی که خلق میکنه رو خدا دوست نداشته باشه تور مرد داستان نسبت به شعری که خودش خلق کرده بود این همه عشق میورزید اما نسبت به چیزی که خودش خلق کرده بود نه /
چتورادهریس وقتی اون شیشه رو شکست عذر خواهی کرد و بعدش رفت توی اتاقشو به کارش رسید؟
مثلا الان میخواست نویسنده بگه که مارو برا سگرمی خدا فرستاده که فقط بهش ایهام بدیم ؟
وقتی که اون زن میخواس به اتاق مرد خونه بره و به اون کریستال دست بزنه لارنس جلوشو گرفت اینکه میگید لارنس خود شیطانه درست نیست. چون شیطان بود که حوا رو وسوسه کرد تا به میوه ممنوعه دست بزنه پس لارنس هم باید اونو وسوسه میکرد. بعدش میبینیم که اون زن به لارنس میگه خدا به دادت برسه که انقد عاشقشی انگار میدونسته قراره چه اتفاقی بیفته ولی لارنس میگه این خونه ی اون مرده ست. درحالیکه وقتی مزاحما بیشتر میشن میگه این خونه ی منه! این تناقض رو متوجه نشدم. تا اخر فیلم ما فکر میکردیم این مرد خونه با اینکه کاراش روی اعصابه ولی خیلی سخاوتمنده و اجازه میده انسان ها وارد خونش بشن. درحالیکه اخر فیلم میفهمیم که میدونسته قراره به سر لارنس چی بیاد و حتی بنظر من وقتی اون کریستال شکست بیشتر روی اعصاب لارنس رفت تا بتونه با از بین بردن قلب لارنس به یه کریستال جدید برسه. در واقع خدایی که توی فیلم نشون میده کسیه که نیاز به محبت و دده شدن داره و این پروسه با وجود زن خونه هست که کامل میشه اونجایی که به لارنس گفتن الهام بخش و خود مرد هم گفت که لارنس به خونه زندگی بخشید. در واقع اون مرد عاشق توجه هست نه لارنس یا ادم ها. و اینکه اگه توجه کرده باشید اواخر فیلم وقتی که مزاحما شروع میکنن به کندن وسایل خونه و دعوا سر استفاده از وسایل خونه و بی توجهی مرد خونه به این قضایا یه اشاره ای به دیدگاه کمونیستی میکنه که مالکیت معنا نداره حتی خود مرد بچشو به مردم تقدیم میکنه نه اینکه اروم بشن چون قبل از اینکه بچه رو نشون بده اروم شده بودن. برای این نشون داد چون میدونست که چه اتفاقی قراره بیفته و حس مالکیتی به هیچ چیز خونه به جز اون کریستال نداشت. حتی ثانیه های اخر فیلم نشون داد که این دور باطل قراره ادامه پیدا کنه. بعد از فیلم چیزی که به ذهنم اومد این بود که اولا اون کریستال لعنتی رو یه جای امن بذار که کسی دستش بهش نرسه دوما اگه واقعا هدف کارگردان این بود که نشون بده جهان دوباره و دوباره از نو ساخته میشه پس چرا همه چی باز تکرار میشه و هیچ بهبود و اصلاحی در این چرخه ای که فیلم نشون میده به وجود نمیاد! سوما در مورد دین هم اونجایی که اون مرد که شبیه راهب ها و مبلغ دینی بود کارگردان داره نشون میده که چقدر دین ابلهانه ست البته این نظر کارگردان و فیلمسازه نه من. چون وقتی میبینیم که مرد از مردم میخواد به صف شن و عشقشونو به شاعر نشون بدن و به دیوار نسب کنن و در ازاش علامتی روی سرشون میزنه به ذهنمون افکار منفی میاد و ناخوداگاه از چیزی که میبینیم بیزار میشیم درحالی کع مارو یاد مناسک دینی میندازه.
لارنس دقيقا شيطانه
افسانه افرينش در تورات با قران متفاوته
در تورات شيطان مانع خوردن سيب ميشه و اصلا نقش اغواگر نداره
در تورات اغواگر مار هست كه يك شخصيت متفاوت از شيطانه
به نظر من شاید بشه چیزهایی که گفتین رو تو بخشهایی از فیلم دید ولی از نظر من این فیلم کاملا فمنیستی و خونه قلب و احساسات اون زنه که هی داغون میشه و زخمی میشه و اون مرد مدام بهش آسیب میزنه و به جنگ و ویرانی می کشه. البته که صحنه های جنگ و اعتراضات و زندانی کردن زن ها و تجاوز و … چیزهای دیگه ای هستن که قلبشو به درد میارن ولی ویرانی اصلی وقتیه که مرد آخرین و مهمترین امیدشو ازش میگیره و اونوقت اون زن میتونه با دیوانگی همه چیزو نابود کنه ولی باز هم بعد از اون به مردی که بخاطر خودخواهی خودش نمی ذاره تموم شه و میخواد باز امتحان کنه اعتماد میکنه
به نظر من ارنوفسکی اصلا یک فیلمساز تمام عیار نیست. به قول خودش این فیلم رو ساخته تا زوزه بکشه. یعنی می خواسته یه لقمه بزرگتر از دهنش برداره که متاسفانه نتونست . شاید اگه یه فیلمساز دیگه ای اینو میساخت بهتر از اب در میومد. بهر حال نه ارنوفسکی و نه فیلمش رو نباید خیلی جدی گرفت . چونکه از هر منظری بخوای نقد ش کنی یه جای کار میلنگه . ( متاسفانه تبلیغات بیجا بعضی افراد که میخوان بگن ما هم چیزی بلدیم و البته رسانه ها ، که کارشون همینه باعث شده همه فکر کنن که این فیلم عمیقیه که در واقع نیست .و هرکسی هم بگه که این فیلم بدیه و خوب درنیومده فورا برچسب کم فهمی رو بهش می چس بونن . به هرحال این فیلمیه که زود فراموش میشه ) باتشکر
فيلم را از اين منظر نگاه كنيد كه لارنس نماد شيطان است
ممكن است به گوش شما نا اشنا بياييد مگر انكه داستان افرينش را از تورات خوانده باشيد
كسي كه داستان افرينش را از تورات خوانده باشد و به كابانا اشنا باشد نمادي جز شيطان براي لارنس در نطر نميگيرد
تیکه دوم نقد واقعا خیلی نزدیک بود. البته خودم حس میکنم شخصیت لارنس فقط مادر طبیعت نیست شاید به ظاهر مادر طبیعته ولی همزمان شیطان هم هست. حسادت شیطان ب انسانها . دیالوگش ب خاویر ک من انقدر دوستت داشتم چ نیازی ب بشر بود البته ب شکل تحریف شده ی مدل کابالا. وقتی این فیلمهارو میبینم و تلاششون برای قالب کردن خدای ناقص و پر اشتباه صهیونیستی و اینهمه هزینه و زمان میگم چقدر ما مسلمون ها کم کاری کردیم برا نشون دادن خدای عادل و جبار و کریم و … خودمون
من وقتی دیدگاه هارو خوندم دیدم یکی گفته فیلم اشغاله مگه میشه یکی بمیره بعد زنده بشه فیلم ترسناکه حتی دیدم یکی دیگه گفته بود فیلم پیام فمنیستی داره یکی دیگه راجب نژادپرستی حرف زده
اقا خدایی وقتی که حوصلتون نمیکشه فیلمو بیشتر از یکبار ببینین حتی سختتونه که یکبار نقدشو بخونین تا بفهمین داستان چیه چرا الکی نظر میدین و خودتونو فیلسوف حساب میکنین
این فیلم از عقاید یک فرد یهودی هست پس نخواین که با عقاید ماییکه شیعه هستیم جور در بیاد