انیمیشن «فردیناند» داستان یک گاو است که بر خلاف پدر و دوستانش که شوق زیادی برای مبارزه با ماتادورها در مراسم گاوبازی دارند به گلها و بوکردن آنها علاقه دارد و برعکس هیکل بزرگش، موجودی صلحجوست. ایده سادهای که از ابتدا هم معلوم است کشش یک انیمیشن سینمایی را ندارد. برای همین نویسنده مجبور است صحنههایی از رقص را بدون اینکه ارتباطی با داستان داشته باشد به فیلم اضافه کند. انیمیشن یادشده در مقابل دیگر رقبای خود یعنی «کوکو» و حتّی «نانآور» به جهت ضعف در اصل داستان، حرف چندانی برای گفتن ندارد هر چند به دنبال اهداف مهمّی است امّا هدف ارزشمند برای جذّابیت یک فیلم کافی نیست. تنها چیزی که تا حدودی انیمیشن را قابل تحمّل میکند، نمک انیمیشن است که البتّه چندان هم زیاد نیست و گاهی حوصله سر بر است.
ابتدای انیمیشن، فردیناند را میبینیم که مشغول آبیاری و نگهداری از گل میخک است. گلی که گفته میشود گل ملّی اسپانیا و در نتیجه به نوعی نماد این کشور است. با توجّه به اقدامات فردیناند در آینده در مسیر مبارزه با خشونت، خصوصا گاوبازی، نگهداری از گل میخک میتواند به معنای توجّه فردیناند به اسپانیا و رشددادن و اعتلای فرهنگی آن باشد، هر چند ممکن است عدّهای گاو! آن گل را لگدمال کرده و در برابر مبارزات او بایستند.
انیمیشن تلاش دارد با نشاندادن یک گاو صلحجو که «نکشتن» را با نکشتن ماتادور به صورت عملی به او و مردم آموزش میدهد و همراهکردن مردم در انیمیشن برای جلوگیری از کشتهشدن گاو، مانع برگزاری جشنواره گاوبازی «تورو دلا وگا» در شهر «تردسییاس» اسپانیا شود. در این جشنواره، مرد گاوباز، یک گاو نر را دنبال میکند و در خاتمه با نیزه آن را میکشد. صلحجویی فردیناند با علاقه او به گل و کنارهگیریاش از مبارزه نشان داده میشود. در انیمیشن، هوراکشیدنهای مردم برای گاوباز و تلاش همگانی برای کشتن گاوی مظلوم در ابتدای مبارزه روی مخاطب کودک و حتّی بزرگسال، تأثیر میگذارد و او را ناراحت میکند تا شاید در آینده از مخالفان گاوبازی شده و تعداد این مراسم را در این کشور، بیش از پیش کاهش دهد. شاید بتوان علاقه فردیناند به گل را نشانی بر گیاهخواری گاوها دانسته و بر این تأکید کرد که گاو در شرایط عادی خطری برای کسی ندارد و این گاوبازها هستند که او را بی جهت برای مبارزه تحریک میکنند.
فردیناند یک پلّه بالاتر میرود و با تسلیم خود در برابر گاوباز نشان میدهد که اساسا کشتن در سرشت یک گاو نیست؛ بنابراین، دلیلی برای کشتن او وجود ندارد. هر چند پیام صلح در این مرحله یعنی تسلیم فردیناند به خاطر واکنش غیر منطقیاش در برابر یک قاتل بی رحم، آن هم در مسأله مهم مرگ و زندگی، نمیتواند به درستی به مخاطب منتقل شود. یعنی این مطلب که فردیناند آنقدر صلحجوست که حاضر است کشته شود ولی نکشد، چندان منطقی و عقلانی نیست و مخاطب نمیتواند آن را درک کند هر چند در نتیجه کشته نشود؛ زیرا فردیناند در انیمیشن اگر چه یک گاو است ولی ویژگیهای انسانی مانند تفکّر، تکلّم و… دارد و هیچ انسان عاقلی نسبت به مرگ و زندگی خود بی تفاوت نیست. به هر حال بر این نکته تأکید میشود که گاوها در اصل، موجوداتی نیستند که نیازی به کشتن آنها وجود داشته باشد. دوستی یک گاو بزرگ با یک کودک نیز تلاش دیگری برای اثبات کم خطربودن این حیوان است.
البته گفته میشود حرکت فردیناند در انیمیشن برگرفته از یک اتّفاق واقعی و واکنش یک گاو در دنیای واقعی در مقابل یک ماتادور است. در این صورت، نمایش این صحنه، یک بازآفرینی برای مخاطبان اسپانیایی با هدف یادآوری معصومیت گاوها است.
نکته دیگری که از انیمیشن برداشت میشود، پیگیری آرمانهای شخصی در عین مخالفت با دیگران است. آرمان فردیناند، بوکردن گلها در یک محیط آرام و زیبا همراه با صلح و صفاست در حالی که بقیه گاوها به شدّت به دنبال مبارزه با ماتادورها هستند. در حقیقت، انیمیشن بر همرنگ جماعتشدن، خطّ بطلان میکشد. فردیناند از تلاش برای رسیدن به هدفش هم فراتر میرود و سعی میکند با آگاهیبخشی به دوستان خود به آنها بفهماند که سرنوشتشان هر چقدر هم که قوی باشند، چیزی جز مرگ نیست و در نهایت نیز آنان را نجات میدهد. در نتیجه مخاطب میفهمد که نباید فقط به فکر خود باشد همانگونه که فردیناند با وجود امکان فرار، برگشت تا دوستانش را نیز با خود همراه سازد.
بحث آخر درباره خانواده است. میدانیم که خانواده در ساختار و بافت اجتماع نقش اساسی دارد به طوری که تربیت و رشد در خانواده است که سبب استحکام جامعه میشود امّا با کمال تعجب میبینیم که خانوادهها در بسیاری از انیمیشنهای غربی به صورت ناقص نمایش داده میشوند یعنی فرزندان یا پدر ندارند یا مادر ندارند یا هر دو را ندارند که در مورد آخر یا از والدین آنها خبری نداریم یا هستند ولی فرزندشان ترجیح میدهد به صورت مجردی زندگی کند. گویا اصلا مهم نیست که فرزند بدون والدین بزرگ شود و طبعا از محبت، تربیت و حضور آنان محروم باشد یا اصلا مهم نیست که فرزندان حلالزاده باشند یا حرامزاده. انیمیشنهای بسیاری اینگونهاند مانند تنتن، باباسفنجی و دختر نوجوان انیمیشن زندگی مخفی حیوانات که بدون والدین خود زندگی میکردند، اِگز در انیمیشن غولهای جعبهای مادر نداشت، دختربچه انیمیشن شازده کوچولو بدون پدر زندگی میکرد، تِد در انیمشن لوراکس هیچ خبری از پدرش نبود و… . در این انیمیشن هم از مادر دختربچهای که با فردیناند دوست است، خبری نیست. شاید بشود گفت او سعی میکند خلأ وجود مادرش را با نزدیکشدن به فردیناند پر کند هر چند قرینه محکمی در این باره در دست نیست و داستان زندگی او خیلی عادی روایت میشود انگار که مادرنداشتن اصلا مهم نیست.
انیمیشن فردیناند به دلیل عدم جذّابیت اصل داستان و همچنین گاهی کمتوانی برای انتقال پیامهای انیمیشن، چندان درخشان و یا به یادماندنی نیست ولی تا حدودی سرگرمکننده است و نکات مثبتی را هم میتوان از آن برداشت کرد که مهمترین آن مبارزه با گاوبازی است. مادرنداشتن دختربچه با نگاهی به انیمیشنهای غربی دیگر که فرزندان را بدون پدر یا مادر یا هر دو به تصویر میکشند و کم هم نیستند، قابل تأمل است.
??من با این که ندیدمش ،ولی ،این که یه نکته مثبت داره خودش خیلیه بیشتر انیمیشن های خارجی نکته منفی دارن و همش عشق ودنیای مادی رو نشون میده خودش ،می تونه موفقیتی باشه بر ،تغیر اینده امریکا یا اسپانیا با توجه به این انیمیشن!،!??یکم منصفانه ببینید ممنون
بله درسته. امیدواریم که تغییرات مثبتی داشته باشه.
منصفانه دیدم که نقد منفی خاصی وارد نکردم فقط بیشتر ضعف داستان رو متذکر شدم ولی خب نکات خوب و مفیدی داره که اشاره کردم. البته همه جا باید منصفانه دید ولی مثلا عصر یخبندان 5 رو هم بنده نقد کردم و متاسفانه پر از نکته منفی بود.
خیلی متشکر از نظرتون.
همیشه در کنار سایه، نوری هست! حتی در شب ماه و ستارگان میدرخشند! اگر نوری نمیبینی مشکل از چشمان توست!
ببخشید ?میشه ،ما کاربر ها بفهمیم بازدید سایت شما چقدره ،دوت دارم بدونم☺
والا نمی دونم دقیق فقط می دونم آمار بازدید این سایت رو به افزایشه.
می تونیدتو الکسا ببینید:
https://www.alexa.com/siteinfo/inaghd.ir
اگر خدا بخواد بزودی بازدیدهامون به بالای 1000 تا در روز میرسه، فعلا به دلیل اتفاقاتی که افتاده یکم پراکنده شدیم و سایت منسجم کار نمیکنه اما این شروع کار هست و برنامه بلند مدت چندین ساله داریم و به امید خدا آینده روشنی رو میشه متصور بود
واقعادنقد سطحی و پوچی بود. حیف وقتی که برای خوندن این اراجیف تلف شد????