نقد و رمزگشایی انیمیشن هتل ترانسیلوانیا
به راستی هتل ترانسیلوانیا کجاست؟ ساکنان آن کیستاند و قرار است در چه باب پرده از سخن بگشایند؟
ترانسلیوانیا نام منطقه ای است تاریخی در بخشهای مرکزی کشور رومانی. اما این منطقهی تاریخی قرار است بستر روایت کدام داستان شود؟ داستانی واقعی یا تخیلی؟
ترانسیلوانیا هر چند نامی واقعی است اما بستری میشود برای تخیل پردازی و روایت داستانهای خیالی. عمق چنین داستانی خیالی را نمیتوان در نام واقعی و فیزیکی آن جست؛ بلکه تاملی عمیق نیاز است در تاریخ تخیل پردازی هتل ترانسیلوانیا.
ترانسیلوانیا ظاهراً مکانی است،تاریک و سیاه. پردهی شب بر آن سایهی رعب و وحشت افکنده و فضایی هراسناک پدید آورده است. فضای ترسیمی موجود در هتل ترانسیلوانیا روگرفتی است از ترانسیلوانیای رمان معروف دراکولای برام استوکر.
استوکر نویسندهی کلاسیک ایرلندی است که عمدهی آثارش را در ژانر وحشت به رشتهی تحریر در آورده است.
هتلی در ترانسیلوانیا یا هتل ترانسیلوانیا که در بطن خود تاریخی تخیلی محبوس دارد مکانی است برای جولان هیولاها و موجوداتی ماورایی و شگفت انگیز. هر چند در عالم ژانر وحشت مخاطب منتظر وحشتی است که در آن قالب تهی کرده و موی بر تنش سیخ شود و حالتی مچاله و هراسان به خود گیرد، هتل ترانسیلوانیا در عین ترسیم فضای تاریک و ترس آلودش به دنبال خنداندن مخاطب است. آمیختگی ترس و خنده شاید تمسخر آمیز جلوه کند اما غیر ممکن نیست؛ در صورتی که سینمای وحشت از ماهیت واقعی خود فاصله گرفته و قدری جا را برای کمدی باز کند. اما چرا سازندگان آثاری نظیر هتل ترانسیلوانیا روی به ساخت آثاری ترکیبی از کمدی و وحشت آوردهاند؟
در عین ترس باید خندید! شاید این پاسخ قدری قانع کننده و البته پارادوکسیکال باشد اما در ژرفای خود مفهومی نهفته دارد. نکته اینجاست که نقشهای آمیخته با طنز و کمدی بیش از هر چیز دیگری در ذهن مخاطب مینشینند. مخاطب با نقشهای طنز انس بهتری میگیرد و آنها را بیش از سایرین محبوب دل خویش میداند. این مواجهه در نسل نو شدیدتر به نظر برسد. در هتل ترانسیلوانیا قرار است شخصیتهای تخیلی نظیر دراکولا که از چهرههایی مخوف و ترسناک برخوردار بودهاند، چهرههایی دوست داشتنی و محبوب ارائه شود. نقشهایی که شرارتهای آمیخته با وحشت گذشته را در باور مخاطب بشکنند و طرحی نو در ذهنش نقش زنند.
اما مگر دراکولا و زیردستانش کیستاند که صغری کبرایِ هتل ترانسیلوانیا بت چهرهی پلید آنها را در ذهن مخاطب میشکند و بتی مدرن و زیبا ساخته و در باورش جای میدهد تا قبح از چهرهی خوفناک هیولاها بزداید و چهره ای محبوب و دوست داشتنی از آنان به تصویر کشد؟
دراکولا را برام استوکر خلق کرد و رمانی معروف با همین نام به انتشار رساند. دراکولا مشهورترین خون آشام است. در رمان دراکولا او البته تنها حیوانی خون خوار، وحشی و زشت نیست، که اشراف زاده ای تنها و مرموز است. استوکر کنت دراکولا را بر مبنای شخصیت پرنس منفور رومانی (ولاد سوم) که در قرن پانزدهم میزیست و اعمال خلاف اخلاق و آزارهای ترسناک او معروف بود، ساخت. او خون دشمنان خود را مینوشید و آنها را به قتل میرساند.
دراکولا در زبان رمانیایی به معنای فرزند شیطان است. او یاغی در برابر خداست.
دراکولا پیش از دراکولا بودن، یک خون آشام است.
خون آشام در افسانهها و خرافات مردم اروپا، موجودی زنده است که شبها از گور برون آمده و برای تغذیه از خون مردم میمکد. خون آشام دندانهای نیش بلندش را در گردن زندهها فرو کرده و به مکیدن خون آنها مشغول میشود. او از قدرت ماورایی و زندگی جاوید برخوردار است. نتیجهی خون آشام گزیده، خون آشام شدن است. خون آشامها تسلطی اسرار آمیز بر حیوانات دارند. افسانهها از گرگها، خفاشها، جغدها و موشهایی سخن میگویند که زیر نفوذ شیطان به اعمال شیطانی میپردازند. آنها قدرت هیپنوتیزم دارند و خاطرهها را از ذهن میزدایند. ومپایر موجودی زاده شده در جهنم است و مخالفانش با حربههایی چون صلیب و آب مقدس به نبرد با او میروند.
در توهمات و تخیلات اسطورههای غربی خون آشام از حیات جاودان برخوردار است. او از جنس شیطان است. همان موجودی که در برابر خدا تکبر ورزید و از درگاه باری تعالی رانده شد. همان موجودی که به عزت پروردگارش سوگند خورد بشر را به گمراهی خواهد کشاند.
کنت دراکولا مدیر هتل ترانسیلوانیاست.
هتلی که تیرگی بر آن سایه افکنده و ظلمات بر آن چیرگی دارد. هتل ترانسیلوانیا در واقع نمادی است زمینی شده از ظلمات متکثر. ظلماتی که در مقابل نور قرار دارند. نوری که نماد الله است. الله نور السماوات و الارض.
کنت، در باطن واجد تمام صفات شیطانی و ظلمانی است اما چه میشود که قبح از چهرهی او زدوده شده و به عنوان قهرمان معرفی میشود؟ این خصلت شیطان است که از ظلمات و طاغوت قبح میزداید. اوست که در صدد به حاشیه بردن حق و نور و احیای ظلمات و پلیدیهاست؛ اما قرآن به نیکی کید شیطان را ضعیف و سست میخواند همانگونه که اولیای شیطان تکیهگاههایی ضعیف و سست همچون لانهی سست عنکبوتاند.
القای جاودانگی کنت دراکولا که اکنون در سن 539 سالگی خود به سر میبرد، نفی معاد باوری را در پی خواهد داشت؛ اما مگر میشود حیات مادی انسان در دنیا پایان نیابد و روح او پس از جدا شدن از کالبد جسمانیاش، به عوالم دیگر انتقال نیابد؟ این وعدهی الهی و اصلی از اصول دین مبین اسلام است. کید شیطان القای جاودانگی ظلمات و تاریکی است که البته کیدی باطل و سست است. آن هنگام که حق آمد یقیناً باطل برون خواهد شد. نور ماندنی است و ظلمات نابود شدنی. مرگ در تلقی غربی آن چندان خوشایند صاحبان تفکر امانیستی و شیطانی نیست از این رو مرگباوری تحت پوششهای تشکیل یافته از لایههای ظلمت هتل ترانسیلوانیا قرار گرفته و پوچ انگاشته میشود. دریغ از اینکه مرگ نعمتی الهی است و هر نفسی طعم آن را خواهد چشید.
کنت البته تنها نیست. او صاحب خانواده ای تک والدینی است. دخترش میویس نیز که 125 سال از عمرش سپری شده و چهره ای جوان دارد، دراکولایی مؤنث است که چندان از رویه و سبک زندگی پدرش پیروی نمیکند.
پدر (کنت دراکولا) هنوز میان دو راهی سنت و مدرنیسم گرفتار است. تعلیقی عمیق تمام وجود کنت را فرا گرفته است. آیا سنت را بپذیرد یا مدرنیسم؟ دختر خانواده البته پس از ازدواج با یک انسان رسوم پیشینیان را زیر پا گذاشته و هژمونی مدرنیسم را میپذیرد. او پذیرفته که میتوان با انسانها ارتباط گرفت و حتی از آنها بچه دار شد. او پذیرفته محل زیست دراکولا نه در میان جنگلهای انبوه و تاریک و نه در غارهای پر از حشرات و موجودات موذی، که در میان انسانها است. در سنت دراکولایی رسم است که انسانها را دشمن بپندارند و از دوستی با آنان پرهیز کنند. اما میویس بیش از پدر به شکستن چنین سنتی پای می فشرد. البته کنت بالاجبار نظر دخترش را پذیرفته، او را به عقد جاناتان 28 ساله در میآورد.
مدیر هتل هر چند حاضر میشود قدری از سنتهای دراکولایی فاصله گیرد اما هنوز به اصولی معتقد و پایبند است. اصولی که پس از تولد نوهاش، دنیس، بیش از پیش بر زبان کنت جاری میشود.
اینکه دیویس چه باید بکند و چه نباید بکند. البته مادر چندان پایبند به رعایت اصولی دراکولایی نیست اما پدربزرگ بر اجرای سنتها اصرار میورزد. جدالی میان آنها بالا میگیرد لیکن چندان دوام نمیآورد. کنت در ارتباط با تکنولوژی ساخت دست انسانها کند عمل میکند اما میویس دخترش با ساختههای دست آدمیان (به عنوان مظاهر مدرنیسم) رابطهی خوبی دارد.
خانوادهی کنت به دختر و نوه و دامادش محدود نمیشود. پدر کنت، ولاد، نیز با این وجود که نام زیادی از او در فیلم برده نمیشود و گویی به تاریخ سپرده شده است در بخشهایی از داستان ظاهر شده و به قدرت نمایی میپردازد.
او البته به شدت سنتها را وقع مینهد به اجرای آنها پایبند است. پدر کنت منزوی است و علاقه چندانی به ارتباط با انسانها ندارد. بدین خاطر انسانهای حاضر در هتل مجبورند نقش دراکولاها را بازی کنند تا فرزند کوچک خانواده و قهرمان آینده فرصت انتقال به جهان انسانها را پیدا کند.
سنت در باور سازندگان ترانسیلوانیا القا کنندهی انزوا و دور افتادگی است در حالی که مدرنیزم، نفی علقه های از پیش تعریف شده و ارتباط گسترده و بی حد و حصر با انسانها را به دنبال خواهد داشت. لذا گذار از سنت به مدرنیسم درسی است که خانوادهی دراکولاها به مخاطب میآموزاند.
فرزند کوچک خانواده ابرقهرمانی دو ماهیتی است که نیمی از آن انسان است و نیمی دیگر هیولا.
او نتیجهی پلی است که میان جهان انسانها و جهان هیولاها زده شده است. پلی که حاصل امتزاج سنت است و مدرنیزم. سنت دراکولایی که البته قدری از مواضع خود عقب نشسته و جا را برای مدرنیزم باز کرده است. ارتباط میان انسانها و هیولاها از یک سو زمینهای میشود برای صدور مدرنیزم و از سوی دیگر پذیرش نفوذ شیاطین در نفوس ساکنان جهان انسانها را دنبال می کند. انعقاد نطفهی دنیس حاصل مشارکت خون آشامی شیطانی (میویس) با انسانی امانیست (جاناتان) است که سیطره و تسلط شیطان را پذیرفته و به دستورات او سر تعظیم فرود آورده است. دنیس نیمی شیطان است و نیمی انسان. قهرمان آیندهی جهان، امروز کودکی است که از آمیزش شیطان و نفس سرکش انسان شکل یافته و قرار است رهبری آینده جهان را نیز عهده دار شود.
به زبان هتل ترانسیلوانیا ابرقهرمان و ناجی جهان کسی است که مدرنیزم را به عنوان فرض پذیرفته و از ماهیتی شیطانی – انسانی برخوردار است. ناجی نفسی سرکش است که در عین برخورداری از اعلا درجهی وحشت، مهر ورز، عاشق و دوست داشتنی است. در ظاهر به فرزند انسان میماند اما در باطن خویش آتشی برافروخته از جنس شیطان دارد. گداختگی چهرهی دنیس به هنگام خشم در مقابل دشمنانش یاد آور آتش سوزان جهنم و نمایانگر ماهیت طاغوتی اوست. در نگاه هتل ترانسیلوانیا ناجی آینده جهان پلیدی و قبح از چهرهی شیاطین میزداید و مسیری تاریک و ظلمانی آمیخته با غوایت و انحراف پیش پای مردم باز کرده و از حرکت به سوی نور حق بازشان میدارد.
رهبری دنیس و امثال وی نه امری اکتسابی و مجاهدانه بلکه امری ذاتی و ارثی است. ابرقهرمانی دنیس به رهبری پدر بزرگش کنت دراکولا گره خورده است. اگر کنت رهبر نمیبود خبری از قهرمانی دنیس نیز در میان نبود. این خون و ژن است که رهبران آینده را تعیین میکند. جهد، تلاش، تجربه، زهد و پارسایی عناصری ناموثر در تعیین رهبر دراکولاییاند. از پدران و مادرانی رهبر، فرزندانی رهبر زاییده میشوند. این پایبندی به اصول و تقوای الهی نیست که جایگاه حقیقی آدمی را تعریف میکنند و انسان را به مقام خلیفه اللهی میرسانند، بلکه قدرت و رهبری میراثی است از اجداد و پدران و مادران. در تلقی امانیستی دراکولا مآبانه، جهد و تلاش برای نیل به نور و حرکت در چارچوب حدود الهی هیچ انگاشته میشود و نسبتهای خونی جای آن را اشغال میکند. انبیا و ائمه به تقوا دعوت میکنند و خود در اعلا درجهی آن قرار دارند. آنان معصوماند و دامنشان را به گناه نیالودند و راه نفوذ شیطان را به خویش سد کردهاند. قلبشان مستحکم از ایمان و آکنده از نور و محل استقرار عرش الرحمن الهی است. اما در مقابل دنیسها قلبشان را با شرک پر کرده و پرده و غشاوهای از تاریکی بر چشم فوادشان افکندهاند. پس چگونه میتوان مهدی موعود را با دنیس مقایسه کرد؟!
حال که شیطانی بودن دنیس و خانوادهاش هویدا گشت، باید دانست هواداران، دستیاران، همکاران اصلی او کیستاند؟ چه کسانی خطوات شیطان را پی گرفته و به جنگ با حق شتاب میکنند؟
هیولای فرانکنشتاین؛ موجودی است زشت منظر، با بدنی تکه پاره و وصله پینه ای.
او شخصیتی تخیلی است که اولین بار در رمان « فرانکنشتاین؛ یا پرومتئوس مدرن» نوشتهی مری شلی ظاهر شد.
هیولای فرانکنشتاین تقلیدی است از پرومتئوس. پرومتئوس مری شلی، همانطور که از نام رمانیش نیز پیداست، پرومتئوسی است مدرن. پرومته اسطورهای یونانی، یکی از تیتانها، پسر پایتوس و کلیمنه و خدای آتش است.
زئوس در عصر آفرینش انسانها، پرمتئوس را برگزید تا همه چیز را به انسان بدهد جز آتش. پرومته دور از چشم زئوس آتش را به انسان داد. وقتی خبر به زئوس رسید او را به قله قاف (در قفقاز) برد و بست تا به سزای اعمالش برساند. هر روز عقابی میآمد و از جگر پرومته میخورد و شبها مجدداً جگرش از نو میرویید.
در پی این واقعه پرومته خطاب به خدای خدایان زئوس میگوید: «روزی خواهد آمد که پادشاهی و خدایی تو از میان برود و کسی بر تخت تو تکیه زند.»
پرومته نماد اسطوره ای شده از شیطان است. مخلوقی که از دستورات پروردگارش تمرد ورزید و از درگاه الهی رانده شد. پرومته خدای آتش است همانگونه که شیطان نیز از جنس آتش است و در پی اغوای انسان. در اسطورههای یونانی به گونه ای از پرومته یا همان شیطان یاد میشود که گویی در پی خیر رساندن به انسان بوده است در حالی که شیطان در برابر خدا سوگند یاد میکند، نسل بشر را به گمراهی خواهد کشاند. در راستای قبح زدایی از چهرهی شیطان، مری شلی پرده از چهرهی پرومتئوسی مدرن بر میدارد. هیولای فرانکنشتاین همان پرومتئوس مدرن است و داستان زندگیش تقلیدی آشکار از دیرین گونهی رانده شدن شیطان از درگاه الهی است. هیولا همان شیطان و ویکتور فرانکنشتاین خالق اوست.
هیولای فرانکنشتاین انتقام جویانه خالقش را میکشد! نهایت تمرد از دستورات الهی قطعاً مرگ است اما مری شلی پیش از اینکه نیچه به مرگ خدا برسد، در رمانش مرگ خدا را با زبانی رمز آلود بیان میدارد. نیچه میگوید «خدا مرد؛» غافل از اینکه این بشر است که با نفی خدا مرگ خود را رقم زده است. نه مرگی صرفاً مادی بلکه مرگی ناشی از خسران در دنیا و آخرت. انسان بی خدا هیچ است. ارزش آدمی به ارزش رب اوست. اگر خدا از زندگی انسان محو شود، زندگی مادی با وجود تمام آنچه که در تلقی امانیستی ارزش خوانده میشود پوچ و بی ارزش خواهد بود. این گرمای وجود رب است که به زندگی رنگ میبخشد و عیار ارزش آدمی را بالا میبرد. هیولای فرانکنشتاین در ظاهر خالق خود را میکشد، پرومته در ظاهر در پی غلبه بر خالق خویش است اما به راستی آنها خویشتن خویش را نفی میکند و راهشان تکرار و تقلید راه شیطان است. فرانکنشتاینِ قصه و یار شفیق کنت و دنیس نیز بر خلاف چهرهی ترسناک و کریهش گرچه فردی خوش مشرب، مهربان و دوست داشتنی است اما در پی قبح زدایی از چهرهی مرجع خویش یعنی شیطان است. فرانکشتاین شیطانی مدرن است که ابلیس مرجع تقلید اوست.
دیگر شخصیت محوری در هتل ترانسیلوانیا گرگینه ای به نام واین است.
گرگینه یا گرگ دیس (که در فیلم نام واین بر آن نهاده شده) موجودی افسانه ای و از خرافات مردم اروپاست. این افسانه اقتباسی است از داستان اسطورهی یونانی به نام لیکائون. لیکائون پادشاه بی رحم و ظالم ارکادیا بود. او برای جلب توجه زئوس، یکی از فرزندانش به نام نیکتیموس را قربانی و گوشت کباب شدهی او را برای خدای خدایان (زئوس) سرو کرد. در پاسخ به این عمل وحشتاک و نفرت انگیز، زئوس، لیکائون را به گرگ تبدیل کرد و بقیه 50 فرزند او را با رعد و برق کشت؛ اما نیکتیموس را به زندگی بازگرداند.
گرگینه شبهایی که ماه کامل است به صورت گرگ در میآید. اگر گرگینه طوری کسی را گاز بگیرد که بزاقش وارد جریان خون شخص شود، قربانی نیز به گرگینه تبدیل خواهد شد.
در کنار ریشه یابی افسانه گرگینه، شناخت خصوصیات و ویژگیهای گرگ نیز حائز اهمیت است.
گرگ نماد حرص، طمع و درندگی است و با متضادش، میش شناخته میشود. رابطهی گرگ و میش رابطه ای متناقض و ناشدنی است. به هیچ روی نمیتوان گرگ را دوست میش و بره دانست و میان آنان رابطهی عاشقانه و دوستانه برقرار ساخت. حرص و طمع گرگ نیز در مفهوم مادی و روبنایی آن خلاصه نمیشود که امور معنایی و ایدئولوژیک را نیز در بر می گیرد. به عنوان مثال شیطان بزرگ (امریکای جهان خوار) همچون گرگی است که چشم طمع به سایر ملتها دوخته است. دشمنی گرگ وار او تنها معطوف به منابع سرزمینی نیست بلکه دین و ایدئولوژی را نیز شامل میشود. از این رو گرگ صفتی امپراتوری منحوس امریکا طنین بلندی در کلام امام خمینی و امام خامنهای داشته و دارد.
واینِ هتل ترانسیلوانیا گرگینه ای است که دندان آن کشیده شده و قبح از پلیدی، خباثت و شیطان صفتی او زدوده شده است. این هنر هتل ترانسیلوانیاست که از چهرهی شیاطین زشتی و قبح را میزداید.
مامی نیز یکی دیگر از شخصیتهای پر رنگ و مؤثر در سرنوشت قهرمان اصلی انیمیشن است.
مامی موجودی مومیایی شده است که به زندگی بازگشته است. او اقتباسی است از شخصیت رمان «مامی: یا داستانی از قرن 22» که در سال 1827 توسط جین سی. لودون به رشتهی تحریر در آمده است. موضوع داستان این رمان در رابطه با یک مومیایی به نام چئوپس است که در سال 2126 میلادی به زندگی باز میگردد. برخی از تمها و ایدههای موجود در رمان مامی برگرفته از رمان علمی تخیلی معروف فرانکنشتاین (نوشته مری شلی) است. مامی مرده ای است که پس از سالها به حیات باز می گردد. بازگشت او نه در قیامت است و به منظور ورود به آخرت و نه به اذن خداوند است و با نفس مسیحای پیامبری؛ بلکه خودبخود یا به واسطهی جادو و طلسم است که خانهی مرگ را ترک گفته و به حیات دنیوی وارد میشود. از این رو مامی نیز مانند سایر کاراکترها نافی مرگ، معادباوری و قیامت است.
نتیجه گیری:
در هتل ترانسیلوانیا هر یک از نقشها به نحوی یا از جنس شیطاناند یا خطوات شیطانی را پی میگیرند. غلبهی عنصر دیونیزوس که در پی مرز شکنی و نفی نظم حقیقی است بر فضای تیره و تار داستان کاملاً مشهود است. از این رو هتل ترانسیلوانیا اثری پاگانیستی و کفرکیشانه است که در راستای احیای شر و شیطان و نفی نور، حق، عدل، نظم و حسن گام بر میدارد. هتل ترانسیلوانیا محل اجتماع موجوداتی خبیث و شیطان صفت است که با انسانها ارتباط گرفته و در پی نفوذ به قلب و تسخیر باور آنها هستند. اهالی جهان تیره و تار ترانسیلوانیا از جنس دراکولاهای خون آشام جهنمی، فرانکشتاینهای پرومتهای، گرگینههای متمرد و طمعگرا و مامیهای از جهنم بازگشتهاند. آنان در پی تخریب ایمان مخاطب خویشاند و ناجی آیندهی جهان را زاده و همیار شیاطین میدانند. هتل ترانسیلوانیا در یک دشمنی آشکار وحشت و ترس، خباثت و حق ستیزی از چهرهی هیولاهای شیطانی زدوده و نقشی زیبا و دلنشین از آنان بر لوح باور مخاطب حک میکند. در هتل ترانسیلوانیا کاراکترهای داستانی ژانر وحشت خنده به لبان نسل نو نشانده و عالمی با مدیریت و سیطرهی قهرمانان و ابرقهرمانان شرور پیش رویشان ترسیم میکنند
چرا این نگاه اسلامیزه شده رو از نقد ها برنمیدارید؟ چرا بیطرف نقد نمیکنید؟
حالم بهم خورد از این نقد مزخرف و بی سروته
از جنبه های زیبایی شناختی و گرافیکی کلا سردرنمیارید
فقط بلدید همه چی رو ربط بدید به مرگ بر امریکا
از اون لحاظ که واقعا عالیه توش بحثی نیست
سلام. تشکر از این نقد خوب شما.
فکر کنم مخاطب قبلی که با نام “Dq_2094” مطالبی علیه نقد و تحلیل شما نوشته است از بیماری فرمالیسم (فرم زدگی افراطی) رنج می برده است. کسانی که یکی دو کتاب درباره روش تحلیل و نقد فیلم خوانده اند می دانند که امروز دیگر فرمالیسم خیلی رنگی ندارد؛ گرچه جامعه منمتقدان بی شواد ایرانی را فرمالیسم پوشانده است. ولی روش هایی مانند روش نقد و تحلیل جان فیسک و خیلی های دیگر هست که اشارات و مبانی متافیزیکی فیلم ها را می کاوند و منتقدان فلسفی هم مبانی فلسفی و متافیزیکی فیلم ها را می کاوند و پدیدارشناسان هم ریشه های فکری و تاریخی و متافیزیکی فیلم ها را جستجو می کنند و همه فرمالیست نیستند. تازه خود فرمالیست ها هم به خاطر ضعف مبانی شان، برخی به سمت نوفرمالیسم رفته اند که ریشه های متافیزیکی و ایرئولوژیک فیلم ها را می کاود.
باز هم از سایت شما متشکرم که تحلیل های خوبی کار می کنید. ولی اگر روش شناسی را جدی تر بیان می کردید، دوستانی مانند همین دوست فوق الذکرمان، اینقدر تند نمی رفتند و به اشتباه نمی افتادند.
فرمالیسم یعنی ارزش دادن به هنر فهیمدن زحمتی که براش کشیده شده ودرک هنرمند نه اینکه مثل گاو اثرشو شخم بزنیم و چیزای ظاهرا مرتبطو مثل پارانوید ها به هم ربط بدیم و بکوبیم درحالی که خود هیچ برای ارائه نداریم .
برای مخاطب وقتی یک اثر زیباست یعنی زیباست و وقتی زشت است یعنی زشت کسی اهمیتی به پیام پشت آن نمیدهد چون هنر سرگرمی و جایی برای بیان عقاید است . عجیب است که فکر کنیم دین و عقیده ما از دیگران برتر است و همه چیز را از دیدگاه خود قضاوت کنیم درحالی که باید بدانیم از دید سازنده ودیگر مخاطبان این طور نیست
(عجیب است که فکر کنیم دین و عقیده ما از دیگران برتر است و همه چیز را از دیدگاه خود قضاوت کنیم): اگر هم از نگاه یک بی دین نگاه کنیم میتوانیم فرق خوب و بد تاریکی و روشنایی رو تشخیص بدیم. و اما از نگاه دین فکر نکنم تو هیچ دینی تلفیق شدن پلیدی و راستی ستایش شده باشه!
(ارزش دادن به هنر فهیمدن زحمتی که براش کشیده شده ودرک هنرمند): در نسل حاظر به هیچ وجه نمیتوانیم ساختن هر کارتون جذابی رو در زمره ارائه هنر قرار بدیم . و حتی توانایی شناخت دست اندرکاران این اثر را نداریم چون تنها منبع ما ارائه شده توسط خود آنهاست.
(برای مخاطب وقتی یک اثر زیباست یعنی زیباست و وقتی زشت است یعنی زشت کسی اهمیتی به پیام پشت آن نمیدهد) نمیخوام پر حرفی کنم سه تا کلید واژه (زیبا جلوه دادن) (پیوستگی) (نهادینه شدن یه عقیده در قلب و روح)
سلام دوست عزیز
اینکه شخص شما “اهمییتی به پیام پشت هر رسانه ای” نمی دهید به خودتان مربوط است . این عقیده خام خودتون را به “هر کس” تعمیم ندهید . اگر چیزی از دنیای رسانه ها ، نظریه گشتالت(که اتفاقا از روانشناسی به علم ارتباطات وارد شده! علمی که کلا هدفش تحقیق بر نظام روانی و فکر انسان هاست و از دید خودتون “پارانویید ها ” هم آنرا از خودشان نساختند … مگر آنکه امثال فروید و آدلر و یونگ را اساسا بیمار بدانید!) و طرحواره ها می دانستید می فهمیدید که هر رسانه ای دنبال آن است که ایده آل های خود را به جامعه تزریق کند . فهم مفاهیم پشت هر رسانه ای نه توسط ما “پارانویید ها” بلکه توسط همان محققان غربی توسعه یافته . بزرگترین مکتب آموزش سواد رسانه هم از دل کانادا و بریتانیا برخواسته نه خیابان های تهران ….
شما که سواد رسانه را به سخره میگیرید ای کاش لاقل کمی سطح مطالعه تون رو بالا می بردید . پیشنهاد میکنم چند تا رمان پادآرمانشهر بخوانید تا بفهمید چه کسی پارانویید است!
جواب دندان شکنی به طرف دادی.حیف که خیلی قلمبه سلمبه بود من هیچی نفهمیدم
جمع کنید این چرتو پرتارو چرا فک میکنید عقیده ما درسته و بقیه صف کشیدن اسلامو نابود کنند این کار شما نقد نیست و کوبش اثره چون اصلا ربطی به فیلم نداره و هی چیزای توشو به خودتون تعمیم میدین میگین همه ضد مان.
اولا برای هر اثر صد هانفر چندین سال زحمت کشیدن و مثل بیشتر کار های آبکی مسلمانان نیست و دوما هر فرد مطابق عقیده خودش اثرو میسازه ولی حواسش هست که یه وقت به کسی توهین نشه نه مثل ماکه تا میخوایم مثلا بازی بسازیم فوری کاملا افراط گرایانه عمل میکنیم، سوما ما به عنوان مخاطب آثار اهمیتی به پیام درونش نمیدیم چون وقتی یه چیزی زیباست، پس زیباست توطيه هم باشه بازم زیباست چونمیدونیم نمیتونیم باهاشون رقابت کنیم چون اینجا به اندازه کافی مشکلات داریم پس لازم نیست تنهادلخوشی مارو بکوبید وقتی خودتون برای پیشرفت این جامعه حاضر به هیچ کاری نیستید و منتظرید یکی بیاد درست کنه .
غرب اگر میخواست ضربه ای به اسلام بزنه سال ها پیش زده همینه که دو ملیارد مسلمونیم ولی ذره ای اتحاد بینمون نیست و اکثر افکار پوسیده و قدیمی هستند.
در جنگ هیچکس در امان نیست. حتی غیر نظامی ها. حالا بیا بجای سرباز و توپچی و خلبان، فیلمساز و نویسنده و مطبوعاتی بنشون و بجای اسلحه بهشون سیستم اخرین مدل و قلم و دوربین بده. در این جنگ هم شاید واقعا گلوله ای بهمون اصابت نکنه یا حتی ازش لذت هم ببریم، اما شک نکن هنوزم یه گلوله نصبیمون شده.
در یک تحقیق رواشناسی، به مدت یک هفته، در سینماهای خاصی، در لابلای فیلم ها، ۵ دفعه به مدت ۰.۳ ثانیه(یعنی جمعا در کل فیلم فقط ۱.۵ ثانیه) پیام های “گرسنه ای؟ پاپ کرن بخور!” رو پخش کردن و همون هفته در همون سینماها مصرف پاپ کرن ۵۷٪ افزایش پیدا کرد.
و اینکه آیا افکار اسلام و دستوراتی که علم و فلسفه تازه دارن به فوایدش میرسن و پیشگویی هایی که هر روز داره یکیشون رو میشه قدیمیه یا ثور و زئوس و دراکولا پرستی ای که از هزاران سال بیشتر از اسلام وجود داشتن؟! آیا الان غربی که خودش دم از کهنه شدن اسلام و خداباوری میزنه در حال ترویج افکاری نیست که هزاران سال پیش توسط ذهن هایی بیمار زاده شدن؟!
خدا قوت بسیار عالی و مفید بود
ممنون از شما که در تلاشید به جامعه بصیرتببخشید.
متاسفانه خیلی از مردم هنوز قدرت رسانرو دست کم می گیرن و باور نمی کنن که به وسیله همین فیلم ها و انیمیشن های رنگارنگ مارو از خیلی مسائل غافل می کنند؛
مردم خیلی زود تاریخ رو فراموش می کنن و براشون این سؤال پیش نمیاد که چرا اون دشمنی که چند دهه قبل گذاشت مردممون از گشنگی تلف بشن و غذای انبار های مارو به سر بازاش داد، الان اینقدر مهربون شده و برای فرزندان ما اینقدر هزینه می کنن و سرگرمی های گوناگون میسازن!!!!!
مردم هنوز باور نکردن که دشمن چقدر مکاره،حتی اگه به اندازه یک سایت براشون دلیل بیارید!!!
پشت تمام این شرکت هایی که برامون انیمیشن و سریال می سازن و ما در خیال این هستیم که به فکر تفریح ماهستن، صهیونیست خوابیده؛ اگه یکم بریم و قرآن رو مطالعه کنیم می بینیم که دشمن بیشتر از این حرفا برامون نقشه داره.
???
ببینید اولا این انیمیشن برای فرزندان ما نیست که برای کل جهانه.
دوما شما چرا به همه چیز سودجویانه نگاه می کنید؟!
از لحاظ روانشناسی این انیمیشن سعی می کند و تمام زور خود را می زند تا بتواند از ترس از این موجودات خیالی بکاهد.
و من واقعا برای این تفکر متاسفم که خیلی از افرادی که مثلا خیلی عاقلن فکر می کنند که تمامی فیلم های ساخته شده در اروپا و … مفهوم سیاسی دارند و بلاشک برای کوبش مسلمانان ساخته شده اند.
دوست عزیز این انیمیشم برای سرتاسر جهانه.چه یهودی چه مسیحی چه مسلمان.خنده داره که همه چیز رو بیایم به دین خودمون نسبت بدیم و فکر کنیم ما عاقلیم و می فهمیم اما دیگران نمی فهمند.
به همین دلیله امروزه تمام منتقدان حرفه ای به این مسائل کار ندارند و به گرافیک و داستان انیمیشن فکر می کنند.
دقیقا همینطوره… این انیمیشن داره سعی میکنه بچه ها رو از ترس از هیولا و… دور کنه و فقط یه انیمس همین… اخه این همه سیاست تو یه انیمیشن واسه بچه ها؟ اصن با عقل جور در نمیاد…
ساده لوح
شما بیماری {گل و بلبل انگاری شرایط} و داری
چه قدر جوشی !!😐
دوست عزیز من موافقم با بخش زیادی از حرفات اما باید بگم فقط بفکر تفریح ما و بچه های شما نبودن که ، میخوان پول درآرن ، پول 😂🤝 آخر همه چی به پول خطم میشه عزیز XDD آخه چرا حس میکنی اینهمه بودجه صرف این میکنن که فقط کودکان کودن مارو از راه به در کنن ؟
بساطشون جمع میشه اگه این نسل دهه نودی بیاد روی کار
نسل ما
نسلیه که در درجه اول انقلاب کرد و به رهبری فردی والا مقام جلوی ظلم و استکبار ایستادن(خیلی چیزیه)
در درجه دوم شاهد این بودیم که این همه جوان و نوجوان با وجود تکنولوژی پیشرفته جنگی امریکا و کشور های غربی و وجود صد ها کشور پشت رژیم بعث،رفتن و پرپر شدن(اگه خاطرات جنگ رو بخونید فداکاری های بزرگی می بینید)
در درجه سوم
نسلی بودیم که با وجود گرگی شیطان سفت که با هر روشی به اسم اسلام آدم می کشت و سر می برید و……و…….
رفتیم و از حریم اهل بیت پیامبر دفاع کردیم
و اکنون نوبت به دهه نودی ها و هزار و چهارصدی ها رسیده
اونا فهمیدن که این نسل امام زمانو میاره
کی دوست داره بساط یدرتش جمع بشه و …؟؟
مخصوصا اگه آمریکا و اسرائیل باشه؟؟؟
بله
اونا احساس خطر کردن
پس برای حداقل عقب انداختن ظهور میلیارد ها هزینه میکنند
نقدخوبی بودبچه ای که دورگه انسان و اجنه هست ازدواج انسان واجنه کلی داستانها تو این انیمیشن هست که حقیقت داره ودرغالب کمدی وکارتون نمایش داذه شده یجورایی دارن چهره اجنه وشیاطین رو زیبا وجذاب جلوه میدن مثلا بچه های من با دیدن این دست انیمیشن ها بجای خاله بازی وقهرمان نشون دادن خودشون همش هیولا بازی میکنن و دوست دارن هیولا باشن این موضوع وحشتناکه
سلام.ممنون از نقد زیباتون??
وافعا حالم به هم خورد از نقدتون… جمع کنید این مسخره بازیارو… همه چیز رو ربط میدین به اسلام و جنگ و ایران… هتل ترانسیلوانیا یک انیمیشن امریکایی است نه ساخته شده برای ایران و اسلام… الان اینکه تو انیمیشن های ایرانی روسری و سر دخترا میکنن پس باید ادیان دیگه بگن که ما داریم اسلام رو واسه اونا ترویج میدیم. درسته که از نظر ما اسلام کامل ترین و بهترین دینه و بقیه همشون خورده شیشه دارن ولی از نظر یه یهودی یا مسیحی یا… دین اونا بهتره و اسلام یه دین خیلی بده. امریکایی ها این انیمیشن رو با توجه به عقاید و فرهنگ خودشون ساختن نه واسه ما… پس دیگه لطفا ازین نقدای چرت نکنین
ببینید شما از خیلی چیزها خبر ندارید. خیلی مسائل پشت پرده رسانه هست و همش بر میگرده به نابودی اسلام. پس لطفا چشم عقلتون رو باز کنید و نگذارید کلاه سرتون بره.
شما وقتی میخوای دروغ بگی چی کار میکنی؟ یک سری حقایق رو با مسائل شیطانی و دروغین قاطی میکنی که اون مسائل شیطانی حقیقت جلوه کنه. یهود، چنین کاری میکنه.
لطفا دیگه نظر ندید و به جاش برید فکر کنید!
اینایی که میگین این انیمیشن برای سراسر جهان ساخته شده و مخاطبینش فقط مسلمان ها نیستند اولا اینکه در سراسر دنیا مسلمان وجود داره.
دوماااا پخش کردن و زیبا جلوه دادن پلیدی ها نه فقط واسه مسلمان ها بلکه برای تمامی مردم بده.فکر میکنین پیام های پنهان واسه بچه های اونا اثر نداره؟
شایدم خبر از ایلومیناتی و نفوذش ندارین که میخوان با همین چیزا کل دنیا رو دستشون بگیرن…
درضمن اونا از ماهایی که خودمونو زدیم به خواب بیشتر خبر از ظهور و این چیزا دارن ومیخوان با همین چیزا عقاید مردم جهانننن دقت کنین دارم میگم جهان رو عوض کنن.
حیف که کیفیت خوب کارتون و رنگی رنگی بودنش نمیذاره قبول کنین.
اونا خیلی وقته که دارن تحقیق میکنن چجوری غیر مستقیم روی ما اثر بذارن و ماهم موش آزمایشگاهی اونا شدیم و خودمون خبر نداریم یا شایدم نمیخوایم قبول کنیم که اینجوریه:)
سلام
والا عکس ها لود نمیشه ….
ولی من هتل ترانسیلوانیا را نمادی از اسرائیل و تشکیل یک کشور مستقل می دانم
حتی در قسمتی از داستان اشاره به سوختن مادر دختر در آتش سوزی ( هلوکاست ) می شود
مردم از آنها بدشان می آید ( اشاره به نفرت مردم اروپا از یهودیان ) ولی در نهایت آخر فیلم همه آنها را دوست دارند ( دوستی فعلی امریکا و مردم دنیا )
هنوز برام عجیبه که با وجود اینکه توی عصر آگاهی زندگی میکنیم باز هم یه عده که معمولا ایرانی هم هستن میان میگن کسی به پیام توجه نمیکنه..پیشنهاد میکنم سری به کامنتهای سلبریتی های معروفی که روحشون رو به هالیوود فروختن نگاهی بندازید میبینید که مردم غرب چقدر خونخوار بودن چهره های مشهو براشون مسئله ست و معتقدن باید این بساط برچیده شه. چه دلیلی داره این حجم از آثارشون مربوط به خون آشام ها بشه؟چرا باید سریال خاطرات خون آشام انقدر طولانی باشه؟جواب ساده ست چون خودشون هم از خون تغذیه میکنن ما حق اعتراض نداریم چون غذای اونهاهستیم .اونها میدونن آخرتی ندارن پس میخوان از شیطان بودنشون توی دنیا لذت ببرن و برای بقاشون هرتلاشی میکنن .میخوان یاران شیطان زیادشه تا کشتن امام زمان براشون راحت تر بشه.برای همین تصمیم گرفتن به انسان ها شیطانی شدن رو آموزش بدن از همین بچگی هم تربیتمون میکنن.
به امید روزی که انسان ها خودشون رو گول نزنن و به فطرتشون بازگردن