انیمیشن بچه زرنگ برنده سیمرغ بلورین جشنواره فجر سال 1401 میباشد. این انیمیشن در حدی فراتر انتظارات رفت و خوب عمل کرد که توانست تنها انیمیشنی در طول تاریخ جشنواره فجر باشد که برنده سیمرغ بلورین میشود. با تماشای این اثر ازنظر داستانی، کیفی، انیماتوری و محتوایی میتوان فهمید واقعاً این انیمیشن بهحق خود رسیده و لایق این جایزه بوده است. در این مقاله بهنقد و بررسی تمامی ابعاد این انیمیشن خواهیم پرداخت.
هشدار: این مقاله دارای اسپویل است و خطر شدید لو رفتن داستان وجود دارد.
خلاصه داستان
انیمیشن در مورد پسری است که توانایی درک صحبت حیوانات را دارد. این پسر با وسایلی(که معلوم نیست از کجا آورده) یک ابرقهرمان خود خوانده محسوب میشود. او با یک ببر در جنگل مواجه میشود و عملیاتی برای نجات او از شکارچیان طراحی میکند. در ادامه داستان پیچیدهتر میشود و مشخص میشود قدرتی مخفی در جنگل وجود دارد که میتواند درمان مرگ باشد و دست یافتن به آن جاودانگی را به همراه خواهد داشت.
تحلیل فرم انیمیشن بچه زرنگ
داستان کاملاً متناسب با مخاطب کودک خود است. ریتم تند و هیجانانگیزی دارد و صداگذاری خوبی انجامشده. در چند جای داستان استراحتهای کوتاهی میدهد تا مخاطب کمی استراحت کند و ریتم تند او را آزار ندهد. پایان، میانه و آغاز داستان بهخوبی طراحیشده و داستان دائماً بدون مقدمهچینیِ قابل حدس، غافلگیریهای مختلفی را به مخاطب ارائه میدهد.
داستان جوری پیش میرود که واقعاً نمیتوانید آن را حدس بزنید و اگر هم حدس بزنید آنگونه که تصور میکنید اتفاق نمیافتد و داستان خلاقیت به خرج میدهد. موسیقیهای با کلام مرتبط و دوبله خوب اثر از نقاط قوت آن هستند. علاوه بر طنز جذاب و متناسب بالاخره یک اثر ایرانی خوش دوبله را شاهد هستیم که از لهجهها، صداها، دیالوگها و ترانهها بهخوبی استفاده میکند. انیمیشن بچه زرنگ نمادگراییهای قابلفهمی دارد و وقتی حس میکند مخاطب دیگر مفهوم را کشف کرد خودش هم اصلیترین تعلیق داستان(داستان قلب جنگل) را شرح میدهد و حرف نگفتهای نمیگذارد. در آخر هم نتیجهگیری اخلاقی، معنوی و محتوایی اثر را شاهد هستیم که واقعاً زیبا و تأثیرگذار کارشده.
این انیمیشن تا حدودی از نمادگرایی هم برای ارائه محتوای خود و جذاب تر کردن داستان استفاده کرده. در طول داستان درجایی ببر روی نقشه ایران میخوابد که همان گربه ایران را یادآور میشود، درجایی شاهد بنرهای فیلشاه هستیم که یک حرکت تارعنکبوتی به آثار قبلی استودیوی این انیمیشن محسوب میشود و درجایی شاهد نمادگراییهایی برای بحث احتیاط و جسارت هستیم. این انیمیشن تا حدودی از نمادگرایی هم برای ارائه محتوای خود و جذاب تر کردن داستان استفاده کرده.
شروع داستان بچه زرنگ و الگوی ابرقهرمانی
انیمیشن با کمیکهای ابرقهرمانی آغاز میشود و نشان میدهد بچه زرنگ که یک ابرقهرمان خود خوانده است از شخصیتهای داخل کمیک الگوبرداری کرده است. حتی پدرش در اوایل داستان به این مسئله الگو گیری با توجه به اسباببازیهایش، کمیکهایش، عکس روی لوازمتحریر، لباس و پوسترهای دیوار اشاره میکند. گویا کارگردان قصد دارد ما را از تأثیرات تهاجم فرهنگی آگاه کند.
کارگردان به شیوه بسیار زیرکانه مفهومی خاص را در دل شخصیت بچه زرنگ قرار داده. او خرابکاری خبره است و به بهانه اعمال قهرمانانه حتی یک آپارتمان نیمهکاره را تخریب میکند. این مقوله خرابکاری را در بسیاری از آثار ابر قهرمانانه شاهد هستیم که یک قهرمان برای نجات شهر یا مبارزه با دشمن خرابی زیادی به بار می آورد. اتفاقاً تا آخر داستان هر وقت بچه زرنگ از وسایل بهاصطلاح ابر قهرمانانه خود استفاده میکند جز خرابکاری کاری نمیکند و کسی را نجات نمیدهد؛ یعنی تا وقتی این الگوها در دل این بچه جاری هستند کاری از پیش نمیرود چون خانه از اساس ویران است.
بچه زرنگ لباسی مبدل دارد که در نگاه اول ما را به یاد ترکیبی از بتمن و سوپرمن میاندازد. رنگ لباس، شنل لباس، طراحی ریز روی نقاب و بافت لباس (احتمالاً کولار که بافت لباس بتمن بوده و البته شباهتی ازنظر ظاهری به بافت لباس سوپرمن هم دارد) اینگونه طراحیشده. همچنین تجهیزات عجیبوغریبی دارد که ما را یاد بتمن میاندازد. این ترکیب بتمن و سوپرمن را در کتاب (لایت ناول) تنتن و سندباد میتوان مشاهده کرد. در این کتاب نیز شخصیتی داریم که بهصورت ترکیبی از بتمن و سوپرمن طراحیشده است (مثلاً قدرت زیاد و پرواز دارد اما روی لباسش شاهد علامت خفاش هستیم). احتمالاً انیمیشن بچه زرنگ نیز از کتاب تنتن و سندباد برای پردازش شخصیت اصلی خود الگو گرفته.
نسل Z
این انیمیشن بهخوبی ویژگیهای نسل جدید را به نمایش درمیآورد. این نسل همهچیز برایش بازی است و لحظهای آرام نمینشیند. وقتی صدای تیراندازی میآید انگار وارد بازی شده و صاف به دل خطر ورود میکند. این حقیقت نسل جدید است. این نسل با پر آدرنالین ترین تجربهها در بستر مجازی، بازیهای رایانهای و فیلمها مواجه شده. البته چون شرایطی که در آن قرارگرفته حالت مجازی داشته، آدرنالین، دوپامین و هیجان تزریقشده به بدن او کاذب بوده و عملاً مصرف نمیشود.
این بهاصطلاح هیجان درون شخص باقی میماند و به همین دلیل است که بعد از تماشای مثلاً یک فیلم اکشن باعث بروز فعالیتهای شدید و هیجان خواهانه در بازی کودکان میشود؛ یعنی بدن به نحوی میخواهد این هورمونهای تزریقشده را مصرف کند. یکی از دلایل فازی بودن (لحظهای بسیار شاد، لحظهای بسیار ناراحت، یکدفعه آرام و یکدفعه عصبانی) کودکان و نوجوانان در این سن همین است. حال فرض کنید مدتها این هورمونها در بدن تزریقشده و باقیماندهاند و تجربه مجازی بازیها و داستانها همراه بچههاست، در شرایط مشابه با داستانها یا بازیها چه اتفاقی میافتد؟ مشخص است که شخص میخواهد هر آنچه را که بهصورت مجازی تجربه کرده در واقعیت هم تجربه کند و حتی ممکن است نسبت به خطرات آن آگاهی هم نداشته باشد. گویا هنوز هم در رؤیا و بازی سیر میکند.
جالب است که بچه زرنگ حیوانات را به استفاده از ابزار و الگوهای غربی(بهاصطلاح خود انیمیشن وسایل انسانها) ترغیب میکند و رهبری حیوانات را برای مبارزه به عهده میگیرد؛ اما چه سود؟ اینجا یک فیلم نیست که ربات جنگجو بتواند برگ برنده باشد یا یک بازی نیست که اسلحه فانتزی باعث برتری شود. اینجا دنیای واقعی است و نمیتوان با اتکا به تجربیات مجازی و بدون داشتن نقشه، استراتژی، شناخت دشمن و… دشمن را شکست داد. چنین عملکرد جوگیرانه ای در داستان موجب شکست میشود. بچه زرنگ و حیوانات جنگل شکست میخورند، نه از دشمن بلکه از خودشان، شکارچیان حتی یک گلوله هم شلیک نمیکنند. عملکرد جوگیرانه خودشان باعث شکست خودشان میشود.
ظهور نیروی معنوی ناشناخته
در اواسط داستان وقتی عملاً ماجراهای اصلی تازه شروعشده و از نقطه عطف در حال عبور کردن هستیم اتفاق عجیبی رخ می هد که پشت پرده منقرض نشدن آخرین شیر و ببر ایرانی را فاش میکند. نیرویی معنوی که به آنها حیات دوباره میبخشد. چنگیز منقرض که شخصیت منفی داستان است از این نیرو که قلب جنگل نام دارد باخبر است و میخواهد با به دست آوردن آن به جاودانگی برسد.
قلب جنگل علاوه بر حفاظت از گونههای منقرضشده، رهبر جنگل هم هست و رهنمودهایی را اتخاذ میکند. او جنگ مستقیم را منع کرده و دستور به صبر و خودسازی به جنگلیها داده. دستوری که با ظهور بچه زرنگ و آزاد شدن شیر زیرا گذاشته میشود و جو حاکم اقتضا میکند تا جنگلیها خلاف نظر قلب جنگل با انسانها بجنگند. آماده نبودن و جو زده بودن جنگلیها باعث شکست آنها میشود و مشخص میشود چرا قلب با جنگ مخالف بود.
در اینجا قلب جنگل خود را تقدیم چنگیز میکند و ما او را در قامت یک آهو مشاهده میکنیم؛ یعنی قلب جنگل تاکنون یک آهو بوده است. آهویی که “ولی امر” محسوب میشود و داستان اثبات میکند که حتی اگر دلیلش را هم ندانید باید به رهنمودهای ولی امر پایبند باشید. دلیل اینکه چرا ولی امر کارهای خود را توجیه کلامی نمیکند هم این است که جامعه در آن لحظه توان درک و پذیرش توجیه را ندارند و اگر به رهنمودها عمل نکنند خودشان متضرر میشوند.
داستان آهو
تا اینجای داستان که جلو بیایید حتماً میفهمید چرا آهو و این آهو دقیقاً از کجا آمده. خود انیمیشن هم داستان آهو را شرح میدهد و میگوید که این همان آهویی است که امام رضا(ع) ضامن او شده و تاکنون زنده مانده و از جنگل و حیواناتش نگهداری کرده.
در سکانس قبل از نبرد بچه زرنگ سؤالی را مطرح میکند. او میگوید ابرقهرمانها قوی هستند و به مردم کمک میکنند به همین دلیل من هم یک ابرقهرمان شدهام؛ اما اگر ابرقهرمان کمک بخواهد و احساس تنهایی کند چه کسی به او کمک میکند؟ در اینجا شاهد فطرت ناتوانی انسان هستیم. انسان ازنظر فطری نیازمند است و هرچقدر هم قوی باشد بازهم درجایی به کمک نیاز دارد. به کمک یک واجبالوجود بینیاز که بتواند به نیاز او پاسخ دهد.
این واجبالوجود بینیاز و نامتناهی همان خداوند است که انسان در لحظات سختی بهصورت فطری او را مییابد و درک میکند. پسازآن شاهد مادر بچه زرنگ هستیم که در حال دعا برای فرزندش است و به اهمیت دعای مادر اشارهای میشود. در اینجا، درست کمی قبل از معرفی آهو، بحث توسل به امام رضا پیش میآید؛ یعنی انیمیشن علاوه بر آمادهسازی مخاطب برای درک چند دقیقه آینده در حال اشاره به این مسئله است که مسیر توحید از دل امام عبور میکند و برای رسیدن به خدا اول باید به امام توسل کرد. مقولهای که در کتابی همچون اکسیر محبت حسینی به آن مفصلاً اشارهشده است. نشان دادن آسمان پرستاره، فضای معنوی خاص و طبیعت اشاره دیگری به معنویت دارد که متناسب با این سکانس است.
پایانبندی محتوایی انیمیشن بچه زرنگ
بااینکه فعلوانفعالات زیادی رخ میدهد تا حیوانات در آخر انیمیشن آزاد شوند اما پشت پرده همه این انفعالات قلب جنگل معرفی میشود. او با تقدیم خود به شکارچی باعث این قضایا میشود گرچه میتوانست فرار کند. این کار آهو باعث میشود تا بچه زرنگ متحول شود و از شیوه صحیح واردشده و مبارزه کند، حیوانات دلیل رهنمودهای او را درک کنند و همچنین باعث نجات شکارچی چنگیز هم بشود. این کار آهو درنهایت باعث میشود تا چنگیز منقرض هم اصلاح شود؛ یعنی ضامن آهو فقط آهو را ضمانت نکرد، حتی شکارچی را هم ضمانت کرد. هرچقدر هم این پرونده تیره و سیاه باشد بازهم درهای بخشش و رأفت امام بسته نیستند. فقط کافی است خود شخص بخواهد تغییر کند. بقیه کارها را خود امام انجام میدهد.
در اینجا به این مسئله اشاره اساسی میشود. آخر داستان که گفته میشود خود امام رضا همه کارها را کرد به این مسئله اشاره دارد که تمام این نقاط بحرانی که باعث پیوند شخصیتها به هم و رخداد ماجراها بودند در راستانی تحول نهایی شخصیتهای بسیاری توسط خود امام به وجود آمده بودند. برای ملموستر کردن این مفهوم ما شاهد کاراکتر قلب جنگل یا همان آهو هستیم که نماینده امام در جنگل محسوب میشود.
گاف بچه زرنگ
بچه زرنگ از گاف های سینمایی جا نماند و یکی از آن بزرگهایش را داد. در سکانسهای آخر فیلم شاهد هستیم که ببر در قطار است و بچه زرنگ با شکارچی روی واگن قفس که از قطار جداشده مبارزه میکنند. ناگهان ببر را درون قفس میبینیم که با بقیه حیوانات همکاری میکند. پس از پایان کشمکش وقتی واگن میایستد و حیوانات آزاد میشوند و بچه زرنگ سوار بر قطار از آنها دور میشود، دوباره ببر را در قطار در حال حرکت میبینیم؛ یعنی دو بار بهصورت کاملاً گنگ این شخصیت جابهجا میشود.
نتیجهگیری انیمیشن بچه زرنگ
بچه زرنگ حرفهای زیادی را زد. از تأثیرات فرهنگی گفت تا ویژگیهای نسل جدید. از پتانسیلهای فراوان نسل جدید و قدرتشان گفت تا نقاط ضعفشان. حرف اصلیاش برای نسل جدید یک راهبر بود. نسل جدید میتواند و موفق میشود اگر یک راهنما داشته باشد؛ یعنی بحث اصلی بحث روشن کردن افق، برنامهریزی و تربیت است. نیازهای این نسل این مقولهها هستند.
همچنین این اثر به مقوله ولی امر یا رهبر توانایی که مستقیماً از سمت امام انتخابشده است اشاره کرد و بهصورت کاملاً قابلدرک لزوم پیروی از دستورات او را گوش زد کرد. به نحوی مسیر راه نسل جدید را اینگونه طراحی کرد. در طول داستان لزوم وجود خدا، عشق فطری خدا و مسیر به خدا رسیدن را شرح داد و استفاده زیبایی از نماز و دعای مادر در این بخش برد.
جالب است که در انیمیشن یک سؤال خیلی کوتاه مطرح میشود که باید از بچهها پرسید. لباس قهرمانهای واقعی چه شکلی است و چه کسانی قهرمانهای واقعی هستند؟
در آخر هم امام رضا را صاحب حقیقی این کشور نامید که سالهاست مانع نابودی و فروپاشی ماهیت این کشور شده. همانگونه که آهو مانع نابودی جنگل و انقراض حیوانات شده است. زیباست که انیمیشن پشت امام رضا پنهان نمی شود و برای فیصله دادن به یک داستان گنگ دست به دامن نیروی معنوی امام نمیشود. بلکه با سیری منطقی و درام به مرحله ای می رسد که مخاطب مفهوم حقیقی را درک کند. انیمیشن بچه زرنگ برای توجیه خود متوسل به امام رضا نمی شود و کاری می کند تا مخاطب با چشم دل مفهوم واقعی توسل را متوجه شود.
ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شمارا از خاطر نبردهایم که اگر جز این بود گرفتاریها به شما روی می آورد و دشمنان شمارا ریشهکن میکردند.
گویا این انیمیشن بسیار فراتر از بحثهای مطرحشده در مورد نسل جدید نگاه میکند و این نسل را شایسته شنیدن صیحه مهدوی میداند. زیرا مستقیماً این نسل را مورد خطاب قرار میدهد.
واقعا پویانمایی قشنگی بود 🙂 اون سکانسی که قلب جنگل خودشو تسلیم کرد، همونقدر که خود بچه زرنگ گریه میکرد منم اشکم دراومده بود🥲😂
یه بخش دلنشینی هم که برای من داشت این بود که اون انیمیشنه که امام رضا ضامن آهو شد و بچه شکارچی هم شفاشو از خدا گرفت و یادم میاورد و یجورایی انگار ادامه ی سرنوشت اون آهو بود
خلاصه که دمتون گرم🤝🏼
سلام دوست عزیز
نیمه اول پیامتون بخاطر اهانت به امام هشتم حذف شد و فقط نیمه دومش رو نگه داشتیم تا نکته ای رو متذکر بشیم. واقعا به نظرتون این سایت دولتیه؟😂🤣 و اینکه انتشار نکردن یک پیام به دروغ چه ربطی داره؟ باز اگر بگید ترسو، پنهان کار یا چیزای دیگه منطقیه اما دروغگو آخه؟؟؟؟😅😅😅😅
عالی!!!!! اصلا معجزه هزاره بود این بچه زرنگ!!! یعنی دیزنی و پیکسار و دریم ورکس رو بذارین کنار دیوار تیربارون کنین.
اخوی شیتیل ما فراموش نشه. از تهیه کننده ش بگیر بریز به حسابم. شماره کارت …..6037 غیره و ذلک
این انیمیشن هم مثل اغلب انیمیشن های ایرانی مشکل انسجام داستان داشت، هر چند در مقایسه با پسر کوسه ای خیلی بهتر بود.
فکر کنم تولید کننده های ایرانی اهمیت گرافیک و حتی دوبله رو در تولید متوجه شده اند اما هنوز برای داستان اهمیت کافی قائل نیستند.
این که ایده کلی فیلم منحصر به فرد و برگرفته از فرهنگ ایرانی بود باارزش بود.
بعضی ها میان اینجا از ایدئولوژیک بودن کارهای ایرانی گله می کنند؛ واقعا فکر می کنند بقیه استودیوهای فیلمسازی دنیا غیرایدئولوژیک می سازند!؟
(واکنشهایی که ادمین داره متناسب با محتوای ارزشمند این سایت نیست)
سلام
خیلی ممنون از نقد دقیقتون
خیلی از سوال هایی که درباره ی مفهوم فیلم بود و برام گنگ بود رو حلش کردین
ممنون
راستش آهوعه منو یاد اون موجود خداگونه شاهزاده مونونوکه انداخت که شکارچی ها دنبال شکارش بودن
سلام انیمیشن عالی بود لحظات طنز هم به خوبی کار شده بود و برای من که یک مازندرانیام یک دلگرمی خاصی داشت
واقعا پویانمایی قشنگی بود 🙂 اون سکانسی که قلب جنگل خودشو تسلیم کرد، همونقدر که خود بچه زرنگ گریه میکرد منم اشکم دراومده بود🥲😂
یه بخش دلنشینی هم که برای من داشت این بود که اون انیمیشنه که امام رضا ضامن آهو شد و بچه شکارچی هم شفاشو از خدا گرفت و یادم میاورد و یجورایی انگار ادامه ی سرنوشت اون آهو بود
خلاصه که دمتون گرم🤝🏼
اگه سایت مردمی باشی نظرمو میزاری که بقیه ببینن وگرنه یه دروغگویی.
سلام دوست عزیز
نیمه اول پیامتون بخاطر اهانت به امام هشتم حذف شد و فقط نیمه دومش رو نگه داشتیم تا نکته ای رو متذکر بشیم. واقعا به نظرتون این سایت دولتیه؟😂🤣 و اینکه انتشار نکردن یک پیام به دروغ چه ربطی داره؟ باز اگر بگید ترسو، پنهان کار یا چیزای دیگه منطقیه اما دروغگو آخه؟؟؟؟😅😅😅😅
دمتونگرم خیلی جالب و منطقی تحلیل کردین خوشم اومد
عالی!!!!! اصلا معجزه هزاره بود این بچه زرنگ!!! یعنی دیزنی و پیکسار و دریم ورکس رو بذارین کنار دیوار تیربارون کنین.
اخوی شیتیل ما فراموش نشه. از تهیه کننده ش بگیر بریز به حسابم. شماره کارت …..6037 غیره و ذلک
مهندس
وقتی فشاری میشی فکرت کار نمیکنه لازم نیست کامنت بذاری
این انیمیشن هم مثل اغلب انیمیشن های ایرانی مشکل انسجام داستان داشت، هر چند در مقایسه با پسر کوسه ای خیلی بهتر بود.
فکر کنم تولید کننده های ایرانی اهمیت گرافیک و حتی دوبله رو در تولید متوجه شده اند اما هنوز برای داستان اهمیت کافی قائل نیستند.
این که ایده کلی فیلم منحصر به فرد و برگرفته از فرهنگ ایرانی بود باارزش بود.
بعضی ها میان اینجا از ایدئولوژیک بودن کارهای ایرانی گله می کنند؛ واقعا فکر می کنند بقیه استودیوهای فیلمسازی دنیا غیرایدئولوژیک می سازند!؟
(واکنشهایی که ادمین داره متناسب با محتوای ارزشمند این سایت نیست)