نقد و بررسی هری پاتر (Harry potter)؛ منجی یا آنتی کرایست؟

هری پاتر و ترویج کابالای جادوگرا

هری پاتر ، مجموعه رمان جادویی نوشته‌ی جی کی رولینگ است. تا ژوئن ۲۰۱۱، این کتاب در حدود ۴۵۰میلیون نسخه فروش داشته و به ۸۳ زبان دنیا ترجمه شده‌است. با اقتباس از این رمان، فیلم های هشتگانه‌ی هری پاتر ساخته شد. این سری فیلم با بودجه‌ی ۸۸۰ میلیون دلاری ، توانست سود تجاری آن بیش از ۹ میلیارد دلار بدست آورد.

مجموع سود تجاری فیلم و کتاب ها، بالغ بر ۱۵ومیلیارد دلار است قسمت های مختلف هری پاتر، از پر فروش‌ترین و پر بیننده ترین فیلم های تاریخ است. تا جایی که در ۷۵ کشور جهان، پر بیننده‌ترین چندگانه‌ی سینمایی به حساب می‌آید.
جی کی رولینگ نویسنده‌ی این اثر در هر دقیقه ۱۴۲ پوند پول درمی‌آورد!

در ایران نیز رمان هری پاتر یکی از پر فروش‌ترین کتاب های سال گذشته در بعضی بستر های مجازی بوده و پس از بیست سال هنوز در بازار های کتاب فروخته می‌شود.

همچنین این سری، الگوی بسیاری از کتاب و فیلم و سریال های با تم جادویی بعد از خود است.

البته شاید گمان کنید که هری پاتر صرفا یک رمان یا فیلم علمی-تخیلی است ، اما هم کتاب و هم سری فیلم های هری پاتر حاصل یک تحقیق گسترده در زمینه‌ی جادوگری و فرق مخفی می‌باشد.

علاوه بر اینکه بازیگر نقش هری پاتر، دنیل جیکوب ردکلیف، یهودی است، قوانین جادوگری کاملا در این سری رعایت شده است. از قانون شباهت گرفته تا پرواز بر جارو و سنگ فلاسفه .

حتی اسامی شخصیت های فیلم با فکر انتخاب شده است. مثلا سیریوس اوریون بلک از نام ستاره سیریوس که در صورت فلکی اوریون قرار داشته و در مصر باستان، پر نورترین ستاره به شما می‌آمده است. به این ستاره، ستاره‌ی سگ هم می‌گویند که می‌بینیم در فیلم، سیریوس تبدیل به سگ می‌شود.

Sirius orion black ستاره‌ای‌ست که به عنوان پر نورترین ستاره در مصر باستان در صورت فلکی اوریون قرار دارد.

 

همچنین بلک اشاره به سگ های سیاهی دارد که در فِرَق نهان روش از آن ها استفاده می‌کنند. به این ستاره، ستاره‌ی سگ هم می‌گویند. خود سیریوس بلک هم درواقع استعاره ای از همان سگ سیاه است. تتو های روی بدن سیریوس بلک نیز می‌تواند نشان‌گر عضویت او در فرق نهان روش باشد. یعنی حتی روی این جزئیات هم کار شده است.

همچنین نماد های مختلف ماسونی-جادویی-کابالیستی در این فیلم موج می‌زند. تا جایی که بسیاری از دین‌داران جهان در مقابل این فیلم ها ، جبهه گرفته و حتی کتاب های هری پاتر را آتش زدند! جدای از اینکه این کار درست است یا خیر، بالاخره در تمام ادیان الهی جادوگری عملی شنیع و جادوگر فردی از دین خارج شده است که مستحق شدید ترین عقوبت ها می‌باشد.

قبل از بررسی فیلم، به جادوگری و زندگی جادوگران در واقعیت می‌پردازیم تا تصویر جذاب و تخیلی فیلم درباره‌ی این آیین کفرآمیز، مشخص شود.

جادوگری در واقعیت

معمولا کسانی که اهل مطالعه نیستند، تفکرات خود را از رسانه و از جمله سینما، دریافت می‌کنند. این خیلی خطرناک است. چرا که رسانه دست پولداران خبیث است و نمی‌شود به رسانه ها به عنوان یک منبع محکم فکری، اعتماد کرد.

جادوگری هم دقیقا همین است. برخلاف چهره های جذاب جادوگران در هالیوود، در واقعیت جادوگری با اعمال بسیار شنیع و وحشتناک همراه است. مهم ترین مساله در جادوگری، ارتباط با شیاطین است.

برای اینکه شیاطین به جادوگر کمک کنند، او باید به مقدسات مثل انجیل یا قرآن کریم، توهین کند، نجاسات بخورد یا حتی خودش را برای استفاده های جنسی به شیطان بفروشد. شیاطین برای کمک به جادوگر، او را تحقیر می‌کنند و جادوگر مجبور می‌شود آن ها را به جای خدا بپرستد.

به صورت کلی، جادوگر با زیر پا گذاشتن تمام اصول انسانی و اخلاقی و حتی قتل انسان ها، فقط به دنبال لذت خودش است که حتی به آن هم نمی‌رسد. همچنین اوراد جادویی بسیار سخت و طاقت فرسا است و مثلا برای رسیدن به یک پیشگویی، باید روز ها و شب های زیادی را به گفتن اسامی شیاطین برای احضار آن ها مشغول باشد.

کسانی هم که می‌خواهند از شیاطین جدا شوند، توسط آن ها مورد آزار و اذیت های مختلف جسمی و روحی قرار می‌گیرند تا جایی که بعضی یا خودکشی می‌کنند و یا در بیمارستان های روانی بستری می‌شوند. همچنین اگر جادوگران واقعا مثل فیلم های هالیوودی، اینقدر قدرتمند بودند، پس چرا تا الآن جهان را قبضه نکرده‌اند؟

مگر نه این است که در این فیلم ها، جادوگر هر کاری که می‌خواهد، می‌کند، پس چرا این همه جنگ و خونریزی و بازی های سیاسی؟ خوب دشمنان را در یک چشم به هم زدن نابود کنند و این همه وقت تلف نکنند!

واقعیت این است  که جادوگری نه اینقدر به انسان قدرت می‌دهد و نه همان تکنیک های شعبده بازی را هم می‌توان به راحتی بدست آورد .به طور کلی دقت کنیم که نباید خوراک فکری خودمان را از فیلم ها و بازی ها بگیریم . چرا که حقیقت را دقیقا برعکس نشان می‌دهند.

تفاوت جادوگری با سلوک الهی

تفاوت اصلی بین سلوک شیطانی و الهی، هدف است. هدف جادوگر ها رسیدن به قدرت های دنیایی است. اما سلوک الهی به دنبال جدا شدن از جهان ماده است. این جهان پر از درد و رنج بوده و هست و جای ماندن نیست. سالک الهی به دنبال اتصال به بی‌نهایت و لذت بی‌نهایت است. اما سالک شیطانی، صرفا همین جهان را مد نظر دارد و افق دیدش از شیاطین جنی و ارتباط با آن ها، بالاتر نمی‌رود.

لذا هر عاقلی در این دوگانه، به دنبال رسیدن به خدا و اتصال به بی‌نهایت است. چرا که لذت بیشتری دارد و کمالی واقعی و دائم و ماندگار است که تا ابد با ما باقی خواهد ماند.
اما شیطان با راه های سلوکی اشتباه و بی‌راهه های معنویت‌، انسان را در چاله هایی می‌اندازد که گاهی خارج شدن حتی با مرگ هم پایان نمی‌پذیرد.

به همین علت اکثر کسانی که عضو فرقه های شیطانی و جادوگری می‌شوند، پشیمان شده و به جز شیاطین اصلی، باقی افراد که راه تسلط شیطان را بر خود باز کرده‌اند، از ترس این موجودات خبیث، در فرقه باقی می‌مانند.

در عرفان اسلامی، سالک با عبور از جهان های جذاب و نورانی، علاوه بر لذت و بهجتی که از مسیر می‌برد، با دلی مطمئن هدفی در حد و اندازه‌ی یک انسان تراز دارد و می‌خواهد بی‌نهایت شود.

اما جادوگر صرفا با کسب بعضی قدرت های این دنیایی، به دنبال آبادی همین جاست و از جهان های موازی و سیر و سلوک در عوالم جذاب نورانی وراء اینجا، غافل می‌شود.

بماند که جادوگری بدلیل اینکه مورد پسند شیاطین است، انواع و اقسام آزار و اذیت های روحی و جسمی را برای جادوگر به ارمغان می‌آورد. از کتک خوردن، تجاوز های جنسی توسط شیاطین، عدم کنترل شهوات و حتی در بعضی موارد حاد، دیوانگی و جن‌زدگی.

چقدر خوب است انسان پیش از اینکه راه این شیاطین را بر خود باز کرده و خود را بنده‌ی ایشان سازد، وارد مسیری الهی شده تا از گزند این موجودات در امان بماند.

در ادامه با بررسی مولفه های جادوی یهودی و ماسونی این فیلم، سعی می‌کنیم از باطن این اثر پرده‌برداری کنیم.

۱.دعوت به مجامع مخفی

در این فیلم مکررا به سری بودن جامعه جادوگری پرداخته می‌شود. مثلا در جایی که هری با ران سوار بر خودرو، پرواز می‌کنند، اسنیپ به آن ها نهیب می‌زند که شما سری بودن جهان ما را به خطر انداخته اید.

این حالت کتمان و رازورزی در تمام فیلم جاری و ساری است. این مساله کاملا بیانگر سری بودن سازمان هایی همچون فراماسونری است. چرا که جادوگران در طول تاریخ به این وسعت با یکدیگر همکاری نداشته اند که در کنار وزارتخانه های انگلستان، وزارت‌خانه جادو هم تشکیل شود.

این مساله که هری عضو یک جامعه مخفی بوده و اتفاقا آنجا را از خانواده خود بیشتر دوست دارد، کاملا ترسیم‌گر فراماسونری و انجمن های این چنینی است. تا جایی که بعضی از خانواده ها از تبلیغ فِرَق نهان روش در این فیلم ابراز نگرانی کرده اند. چرا که قدرت و ایستادگی جادویی هری در پرتو عضویت در چنین سازمانی ، بوجود می‌آید.

جالب توجه است که ویژگی هایی که استاد شفیعی سروستانی به عنوان مولفه های فِرَق نهان روش بر شمرده اند، کاملا در این فیلم دیده می‌شود،مواردی همچون غرور اعضا نسبت به مردم عادی، شخصیت های دوگانه و منافقانه، آموزش گام به گام برای جذب و آمدن منجی.

۲. نژاد برتر یهود

همانطور که می‌دانیم، یهودیان قوم خود را نژاد برتر و منتخب الهی می‌دانند. در سری فیلم های هری پاتر مکررا بر روی این موضوع تاکید می‌شود که افراد غیر جادوگر، ماگل (مشنگ) هستند و اصلا اسم خاصِ مردم غیر جادوگر، ماگل است. این مساله اشاره به نژاد پرستی یهودیان که غیر یهودیان را گوییم می‌نامند، دارد.

همچنین در فیلم افرادی هستند که نژاد پرستان افراطی بوده و اصلا حق حیات هم برای ماگل ها قائل نیستند و معتقدند غیر جادوگران، باید در خدمت جادوگران باشند. تا جایی که جادوگرانی که از غیر جادوگر زاده شده است را مثل هرماینی، تحقیر می‌کنند و لجن خون می‌نامند. همچون بعضی یهودیان که معتقدند غیر یهودیان خلق شده اند تا به آنان خدمت کنند.

البته هری و دوستانش ضد این مساله بوده و با کرامت با این نژاد پست برخورد می‌کنند! یعنی فیلم هم کاملا برتری نژادی را اثبات می‌کند اما افراطی گری را نمی پسندد. باید دقت شود که در مرام جادوگری اصلا بحث نژاد به این پر رنگی مطرح نیست و این مساله کاملا از یهودیت وام گرفته شده است.

۳. هری پاتر، خدای شاخدار

در یکی از جادو هایی که جادوگران فیلم برای دور کردن دیمنتور ها می‌کنند، حیوانی شبیه روح شخص در آن جادو تجلی پیدا می‌کند. جالب است که حیوانی که نماد هری پاتر است، گوزن شاخدار ( Stag) است که در قسمتی از فیلم هم بر آن تاکید می‌شود. جالب است که بعضی فرقه های جادوگر و شیطان پرست ، خدای شاخ‌دار را می‌پرستند و ما در این فیلم اشاره‌ی صریح سازندگان را به اینکه هری خدای شاخدار است یا روح شیطانی این خدا، حامی او است را می‌بینیم.

در بحث پرستش خدایان متعدد، باید عنوان کنیم که این خدایان اگر هم وجود داشته باشند، از طایفه‌ی جنیان هستند. راهکار جنیان در طول تاریخ این بوده است که با ترساندن انسان ها و دروغ و دغل، آدمیان را مرید خود سازند. به همین علت بهترین راه مبارزه با شیاطین جنی، نترسیدن از آن ها و تکیه بر قدرت الهی است.

۴. حجر الفلاسفه و نیکلاس فلامل

سنگ فلسفه یا جادو، نام قسمت اول سری فیلم های هری پاتر است. نیکلاس فلامل با کمک دامبلدور توانسته است سنگ جادو را کشف کرده و با استفاده از خواص این سنگ در کیمیاگری، عمر فلامل بسیار طولانی شده است. دامبلدور به هری می‌گوید او الآن ۶۶۵ سال دارد و کمی فرصت دارد تا کار هایش را مرتب کند و بعد بمیرد که اشاره به عدد ۶۶۶ که در کتاب مقدس، عدد شیطان است، دارد.

همچنین نام نیکلاس فلامل در کتاب تاریخ جادوگری هم آمده است و فیلم به نکته‌ای تاریخی اشاره دارد. نکته‌ی قابل توجه آن است که در تاریخ اینطور آمده که فلامل با کمک یک پزشک یهودی توانست به خاصیت سنگ فلسفه برسد، اما در فیلم به جای پزشک یهودی، دامبلدور جایگزین شده است.

۵. حروف گرایی و خاصیت جادویی الفاظ

در آموزش های هاگوارتز ما به صورت مکرّر تاکید اساتید را بر تلفظ درست عبارات جادویی برای تاثیرگذاری خارجی، می‌بینیم. این حروف گرایی ریشه در جادوی کابالیستی دارد. تا جایی که در کتاب تاریخ جادوگری گفته شده است کابالای عملی چیزی جز جادو نیست ، [کابالیست] می‌خواهد از طریق کلام گفتاری، نتایج معجزه آسا به بار بیاورد.

همچنین  پولسا دنورا ،  نفرین زبانی یهودیان ،کارکردی شبیه همین وِرد دارد  . جالب توجه است که در کتاب دایره المعارف کلمات جادویی باستانی، کلمه آبراکادابرا آمده است که شباهت به نفرین جادویی آواداکداورا در فیلم دارد. یعنی رولینگ حتی اوراد جادویی را هم بدون فکر انتخاب نکرده است!

 

۶. گولم و خاخام یهودی

در قسمت آخر فیلم، پس از حمله‌ی وولدمورت به هاگوارتز، پروفسور مک‌گانگال با اوراد جادویی، شوالیه های گِلی را زنده کرده و به کمک جادوگران هاگوارتز ، به صف می‌کند.

این اسطوره‌ای یهودی است. به این شکل که خاخام یهودی با نوشتن اسم خداوند بر پیشانی یک مجسمه‌ی گلی، او را زنده کرده و تحت سیطره‌ی خودش در‌می‌آورد تا اهداف خاخام را تامین کند. اسطوره‌ی گولم در فیلم ها و انیمه های مختلفی اقتباس شده است که جادوگر، با جادوی خود یک شیئ را زنده می‌کند و او را تحت قدرت خودش قرار می‌دهد.

۷. منجی ستیزی ، اسلام هراسی

ضدیت با اسلام در این فیلم بسیار آشکار است. از همان قسمت اول ، پروفسور کوییرل با عمامه‌ی روحانیت شیعه، شیطان را زیر پارچه‌ی عمامه‌اش قایم کرده است! پوشش وولدمورت نیز به عنوان ضد منجی که به هاگوارتز حمله کرده وبزرگترین دشمن بشریت است، کاملا لباس روحانیت شیعه را به تن کرده است. این لباس با سرپوش هندیان یا ردا های مسیحی، متفاوت است.

همچنین ولدمورت هنگام ظهورش، یارانش را توبیخ می‌کند که چرا به فکر بازگشت من نبودید؟ پاسخ می‌دهند که در زمان غیبت شما، اگر ندایی بود حتما دنبال می‌کردیم.

همچنین وولدمورت هنگام ظهور دوباره‌ی وولدمورت پس از چند سال، یاران او از ابر ها به محضر او می‌آیند. در اسلام و مسیحیت، اینکه یاران منجی سوار بر ابر ها به محضر او شرفیاب می‌شوند ، وجود دارد.

جالب توجه است که در کتاب مقدس آمده است که حضرت مسیح بعضی از مسیحیان مومن را قبل از ظهور، می‌رباید تا در کنار ایشان باشند. اتفاقی که در قسمت یادگاران مرگ شاهد آن هستیم.

همچنین آوردن اسم وولدمورت در فیلم قدغن است که شاید اشاره به باور مسلمانان بر نیاوردن اسم منجی علیه السلام باشد و یا اشاره به باور یهودیان راست کیش که اسم خدا را نمی‌آورند که این اشاره به ضد خدا بودن فیلم دارد.

به صورت کلی، الگوی وولدمورت، ضد منجی در اسلام و مسیحیت است. چرا که اساسا داستان بر فردی قدرتمند و دارای مریدان فراوان است که از دوره‌ای از چشم ها محو می‌شود و دوباره ظهور می‌کند.

این مساله دقیقا الگوی منجی‌گرایی در دو دین مسیحیت و اسلام را به چالش می‌کشد.جالب توجه است که هم هری هم وولدمورت از یک دودمان هستند که در برادران پِوِرل (که یادگاران مرگ از آن ها رسیده است) ، جدا می‌شوند. شاید این مساله اشاره به نسل حضرت اسماعیل و اسحاق باشد.

۸. هری پاتر، منجی قومی یا آنتی کرایست؟

در آخرالزمانی بودن این فیلم شکی نیست. حمله‌ی شیطان به هاگوارتز، لزوم نظامی‌گری، درگیری نظامی در سطح گسترده، قربانی شدن افراد مظلوم و بی پناه و… کاملا در فیلم مشهود است.

هری نیز همچون منجی مسیحی، در پایان فیلم کشته شده و دوباره در رستاخیز خود، به این جهان باز می‌گردد.
اما آیا هری پاتر منجی راستین و مورد انتظار ادیان است؟

به نظر می‌رسد اینطور نیست. اولا اشاره شد که روح باطنی هری پاتر ، همان خدای شاخدار یا مورد حمایت او است که کاملا جنبه مشرکانه‌ی فیلم را نشان می‌دهد. ثانیا وولدمورت به عنوان ضد قهرمان، کاملا ویژگی های منجی حقیقی را دارا است. سوم آنکه اصلا هری دغدغه نجات همه‌ی مردم را ندارد.

بلکه به عنوان یک منجی قومی، تنها به دنبال حفظ جادوگران است و ما مبارزه‌ی او را تنها در هاگوارتز (مدرسه‌ی جادوگری) می‌بینیم. وگرنه او در حال فرار برای حفظ جان خود است. در کنار اینکه اساسا هری یک جادوگر است ، گفتیم که هری پاتر در آخر فیلم، با در دست داشتن چوب‌دستی ، شنل نامرئی کننده و سنگ حیات، بر مرگ هم فائق می‌آید و تجلی دهنده‌ی نماد چشم دجال می‌شود.

۹.چشم دجال ، باطن ماسونی-شیطانی فیلم

دو قسمت پایانی فیلم، یادگاران مرگ نام گرفته است. یادگاران مرگ، سه شیئ است که اگر کسی آن ها را داشته باشد، بر مرگ نیز فائق شده و استاد مرگ می‌شود.

رولینگ، نویسنده‌ی اثر نیز پس از ده سال، در پرده برداری‌ای بی سابقه، گفته است نماد یادگاران مرگ را از فراماسون ها گرفته است . در پایان فیلم، هری با تصاحب چوبدستی ، سنگ حیات و شِنِل نامرئی کننده، تجلی دهنده‌ی چشم دجال می‌شود.

یعنی دقیقا دو نمادی که در بعضی آیین های شیطانی ، بر آن تاکید می‌شود، هری در فیلم با آن ها یکی می‌شود!

 

همچنین در تمام فیلم، فقط یک بار نام خدا آورده می‌شود و آن هم در جمله‌ی اوه خدای من! که بار تعجبی دارد، است. وگرنه در هشت قسمت چند ساعتی، حتی دیالوگ هایی که باید اوه خدای من! یا یامسیح! باشد، تبدیل به به ریش مرلین (از جادوگران مشهور قرون وسطی) یا عبارات دیگر شده است! یعنی حتی اسم خدا هم برای سازندگان قابل تحمل نبوده است. به نوعی هری نماد همان خدای شاخدار در آیین های شیطانی و چیزی شبیه به بافومت است.

۱۰.شوالیه های معبد و هاگوارتز

در هری پاتر، مدرسه‌ی جادوگری هاگوارتز در یک کلیسای قرون وسطایی است که مجسمه ها و ارواح جادوگران مختلف در کنار مجسمه‌ی شوالیه ها، دیده می‌شود. این مساله نشان از میراث داری فرق نهان روش ماسونی از شوالیه های معبد دارد. به طوری که عده‌ای مستقیم یا غیر مستقیم، فراماسون ها را امتداد جریان شوالیه های معبد و ژاک دوموله می‌دانند.

باید دقت شود که این مکان، کلیسای مسیحی نیست. گرچه در معماری و بعضی آداب و رسوم مثل کریسمس، مسیحی می‌نماید اما در باطن، مدرسه‌ی آموزش جادوگری و مشحون از نماد های ماسونی است.البته دقت شود که در کنار بحث شوالیه های معبد، نشان دادن آیین های مسیحی برای جذب مخاطبان مسیحی توسط سازندگان، ضروری به نظر می‌رسد.

۱۱.جادوگری به مثابه یک دین

در سرتاسر این فیلم، ما شاهد برتری جادوگران و جذابیت جادوگری، هستیم. به طوری که این سری با سوء استفاده از معنویت خواهی کودکان و نوجوانان، در جهانی که افراد غیر جادوگر مشنگ هستند ، جادو را بهترین مسیر برای رسیدن به آرامش معنوی و قدرت مادی، معرفی می‌کند.

جالب توجه است که در فیلم هری پاتر دقیقا طبق تعالیم جادوگران منحرف است. برای عده‌ای سوال شده است که چرا در هاگوارتز، اینقدر شمع روشن است و چراغ ندارند، چرا روی کاغذ پوستین با قلم و دوات تکالیف یادداشت می‌شود ، ریشه‌ی چوبدستی کجاست و… . بعضی از کتاب های شرک آلود، تاکید می‌شود که برای تاثیرگذاری بیشتر اوراد، حتما از شمع استفاده کنید، با قلم و دوات بنویسید و بر کاغذ معمولی هم یادداشت نکنید بلکه بر پوستین بنویسید! این ریزبینی ها در کنار مولفه های دیگر، نشان دهنده‌ی آیینی بودن فیلم و تبلیغ جادوگری شرک آمیز در این سری است.

در واقع فیلم در جهت تبلیغ سبک زندگی جادویی و حاکم شدن جادو بر زندگی افراد به جای ادیان الهی است. تا جایی که جادوگران با به خدمت گرفتن جنیان، آن ها را پیش‌خدمت خود کرده‌اند و این‌قدر رابطه‌ی با موجودات دخانی عادی شده است که بانک‌داران این جهان جادویی، جنیان هستند!

در واقع فیلم با تقسیم کردن جادو به جادوی خوب و بد، افق دید تکامل انسان را تعامل با موجودات دخانی و اجرا کردن اوراد جادویی می‌داند ، البته در یک فضای مشرکانه، بدون کمک و حضور خداوند! دقیقا همان کاری که جنبش شبتای زوی شیطان صفت در جایگزین کردن جادوگری به جای دین انجام داد.

جمع بندی:

به صورت کلی گرچه این فیلم بعضی شعار های انسان دوستانه دارد ،اما با هدف ترویج سبک زندگی جادو محور و بدون خدا ساخته شده است. نگارنده خودش هری پاتر را ده ها بار دیده است و از کودکی عاشق شخصیت های فیلم بوده ،اما در واقع این فیلم مدعی است که جادو می‌تواند به جای ادیان الهی، بشر را به سعادت برساند. سعادتی که در شهوت های دنیوی خلاصه شده و حتی متافیزیک را هم برای لذت بیشتر در این جهان، می‌خواهد. غیر قابل باور نیست که در چنین جهانی، منجی یک ماسون عالی رتبه است که در مقابل منجی ادیان الهی، خواهد ایستاد!

 

 

امروزه غرب را دیگر نباید در آثار چند دهه یا قرن پیش فلاسفه متوفی‌اش دنبال کرد. غرب امروز ، در هنر آن و آثاری همچون هری پاتر متجلی است و همین ویترین، آینده‌ی غرب را خواهد ساخت. غربِ فردا (و حتی امروز در مقیاس کوچک‌تر) جهان جادو و شرک و بت پرستی و بی‌خدایی خرافه است.

هری پاتر به عنوان یک الگوی موفق، تنها یک نمونه از خیل تولیدات رسانه‌ای جادوگری و بت‌پرستانه‌ی غرب است. رمان ، فیلم و سریال، بازی های کامپیوتری، مبلغان حضوری و مجازی جادوگری در سایت های مختلف، کمیک استریپ ها و… با تراکم عجیبی در حال تبلیغ خدایان پرستی (پاگانیزم و نئوپاگانیزم) و آیین های کابالایی-شیطانی، هستند.

در حالی که در عرفان اسلامی، لذات معنوی سرشاری وجود دارد که نه نیاز به ریاضت های شیطانی طولانی دارد و نه التماس کردن به مخلوقات پست! بلکه فقط و فقط با عشق به خدا و توجه به او می‌توان در مراقبه های اسلامی، هم لذت دنیوی را بدست آورد و هم لذت اخروی! تا جایی که امام سجاد علیه السلام امام چهارم شیعیان می‌فرمایند اگر کسی لذت محبت خدا را بچشد، به دنبال غیر او نخواهد رفت.

چند پرسش و پاسخ:

سوال: نماد های هری پاتر خیلی زیاد بود. مثلا زخم پیشونی هری پاتر که بعضیا می‌گن اشاره به هیرام در فراماسونری داره.
پاسخ: درست است.نمادپردازی در این سری بسیار گسترده‌تر از موارد ذکر شده بود و برای همین برای جلوگیری از طولانی شدن مقاله، فقط مواردی که در هدف اصلی فیلم و کتاب، نقش مستقیم داشت ذکر شد. وگرنه هم کتاب ها و هم فیلم خیلی دقیق طبق تعالیم جادوگری شیطان‌گرا نوشته و ساخته شده است.

سوال: مگه اسلام هم عرفان داره؟!

پاسخ: بله که دارد! اصلا تمام هدف دستورات دینی مثل نماز و روزه، توجه به عوالم نورانی دیگر و لذت های ماورائی است. متاسفانه ما این دستورات را بدون هدف و مثل روبات انجام می‌دهیم، طبیعتا بهر‌ه‌ای هم نداریم. برای فهم بهتر عرفان اسلامی، به کتاب سه‌جلدی بی‌نهایت از موسسه‌ی جوانان آستان قدس و سلوک توحیدی نوشته‌ی محمد حسن وکیلی، مراجعه فرمایید.

 

با تشکر از Arman عزیز و پیشنهاد های تیزبینانشون