مقالات و مطالب مفید

همجنسگرایی

مقدمه

شاید در چند دهۀ گذشته، کمتر کسی چیزی دربارۀ همجنسگرایی می‌دانست. امّا امروزه و به‌خصوص میان نسل جوان، موضوع اقلیت‌های جنسی یا LGBTQ+ بسیار مورد توجه‌است.

از عوامل عمدۀ این توجه، رسانه‌ها و به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی هستند. که می‌توانند بستر خوبی برای افزایش آگاهی باشند. البته اطلاعات اشتباه زیادی نیز در این بسترها رد و بدل می‌شود. که موجب شکل‌گیری تصورات نادرست درقبال برخی مسائل، از جمله همجنسگرایی شده‌است. بنابراین، تصمیم گرفتیم که در این نوشتار، به این موضوع پرداخته و آن‌را مورد بررسی قرار دهیم. امید است که این مطلب برای شما مفید واقع شود.

 

چیستی همجنسگرایی

برای دستیابی به درک درستی از همجنسگرایی، اول باید بدانیم که همجنسگرایی دقیقاً به چه معناست؟ و به چه کسی، همجنسگرا گفته می‌شود؟

من بارها در شبکه‌های اجتماعی دیده‌ام که افراد، معنای دقیق این اصطلاح را نمی‌دانند. که این مسئله می‌تواند به شکل‌گیری باورهای نادرستی در این زمینه منتهی شود.

همجنس‌خواهی، معادل Homosexuality است. و می‌توان آن‌را این‌گونه تعریف کرد: حالتی روانی که فرد از نظر جنسی، مجذوب جنس موافق می‌شود یا نهایتاً انجام رفتار جنسی با فرد همجنس.(منبع و منبع).

برخلاف افراد عادی که مجذوب جنس مخالف می‌شوند. همجنسگرا فردی‌ست که به‌لحاظ جنسی به جنس موافق جذب می‌شود. و تمایل دارد که با همجنس رابطۀ جنسی داشته باشد.

 

همجنسگرایی یک مسئلۀ جنسی است

شاید شما هم عباراتی مثل “عشق جنسیت نداره” یا… را شنیده باشید. اما باید بگوییم که این عبارات تاحدودی گمراه‌کننده هستند.

درست است که همجنس‌خواهی می‌تواند با وابستگی مرتبط باشد. اما وقتی‌که از همجنس‌خواهی صحبت می‌کنیم، اساساً داریم از یک موضوع جنسی حرف می‌زنیم. تاجایی‌که اغلب، از اولین سوالاتی‌که مردان همجنسگرا هنگام ملاقات از هم می‌پرسند، درخصوص نقششان در رابطۀ جنسی‌ست(منبع).

همچنین، Sexuality در ترکیب Homosexuality، به‌معنی تمایلات جنسی و شهوت است(منبع). پس صرف صمیمیت بین دو همجنس را نمی‌توان همجنسگرایی قلمداد کرد. و تعریف همجنسگرایی به دوست داشتن، تعریف درستی نیست.

 

به خودتان برچسب نزنید

ممکن‌است بسیاری از نوجوانان با خواندن مطالبی درخصوص همجنسگرایی، خود را همجنسگرا تصور کنند. اما باید بدانید که مسئله به این سادگی نیست. حتی اگر گاهی فکر می‌کنید که جذب همجنستان می‌شوید، به‌خودتان برچسب همجنسگرا نزنید. و فکر خود را به این مسئله مشغول نکنید.

تحقیقاتی‌که در این زمینه صورت گرفته، به ما می‌گوید که احساسات نوجوانی لزوماً به‌معنی همجنسگرایی نیستند(منبع و منبع). نوجوانانی‌که اکنون خود را همجنسگرا می‌دانند، ممکن است چند سال دیگر چنین نظری نداشته باشند.

 

گی و لزبین

معمولاً به همجنسگرایان مرد، Gay و به همجنسگرایان زن، Lesbian گفته می‌شود(منبع). این واژه‌ها درواقع، نشان‌گر هویت همجنسگرا هستند.

واژۀ گِی که گاهی برای زنان همجنسگرا نیز به‌کار می‌رود، دراصل به‌معنای شاد و بی‌خیال بوده. ولی در سیر تاریخی خود، تحولات معنایی پیدا کرد و مفهوم عیاشی و دوری از اخلاقیات به‌خود گرفت. تاجایی‌که در گذشته برای اشاره به فاحشه‌ها و فاحشه‌خانه‌ها به‌کار می‌رفت. یا به پسرانی‌که تن‌فروشی می‌کردند، گی گفته می‌شد. اما بعدتر، این واژه در جریان انقلاب جنسی، به‌عنوان مفهومی که نشانگر هویت همجنسگرا بود، مرسوم شد. و افراد همجنسگرا خود را گی نامیدند(منبع).

واژۀ لِزبیَن هم از نام جزیرۀ یونانی Lesbos گرفته شده‌است. این جزیره محل سکونت زن شاعری بود که اشعاری درمورد همجنسگرایی زنان می‌سرود(منبع).

همچنین بخوانید: انیمه و همجنسگرایی

 

تفاوت همجنسگرایی و همجنس‌بازی

گرچه همجنسگرایی از گذشته‌های دور در جوامع بشری وجود داشته. امّا معمولاً رفتارهای همجنسگرایانه مورد توجه بوده‌اند. و گفتگو از مباحثی چون تفاوت همجنسگرایی و همجنس‌بازی، کاملاً تازه و مربوط به چند دهۀ اخیر است.

در گذشته، اصطلاحاتی‌که به‌کار می‌رفته، عمدتاً ناظر بر رفتارها و روابط همجنس‌گرایانه بوده‌است. مثلاً اصطلاحاتی نظیر صحبت‌احداث، شاهد بازی و امردبازی، همه بر روابط همجنس‌گرایانه متمرکز بوده. یا الفاظی چون لواط، مساحقه و… بر رفتار جنسی دلالت می‌کرده.

البته این‌طور نیست‌که همجنسگرایی اصلاً مورد توجه نبوده باشد. برای مثال، تخنث به تمایل مردان به پذیرش مردان دیگر اشاره داشته‌است(منبع).

 

دوران معاصر

واژۀ Homosexual برای اولین‌بار درسال 1869م به‌کارگرفته شد. این واژه که به‌تدریج به‌مباحث علمی و روانشناسی راه یافت. به افرادی اشاره می‌کرد که امروزه به‌آن‌ها همجنسگرا می‌گویند.

در ایران، ابتدا واژۀ همجنس‌بازی برای اشاره‌به Homosexuality رایج بود. تا این‌که در اواخر دهۀ 60، تعدادی از همجنس‌بازان ایرانی پناهندۀ سوئد، در استکهلم دور هم جمع شدند. و گروهی‌را برای حمایت و عادی‌سازی Homosexuality در ایران، تشکیل دادند.

از کارهای این گروه، طراحی واژۀ همجنسگرایی به‌عنوان معادل جدیدی برای Homosexuality بود. چراکه آن‌ها معتقد بودند همجنس‌بازی دارای بار منفی‌ست و عادی‌سازی را مشکل می‌کند. همچنین، استدلال‌هایی در تمایز همجنس‌بازی و همجنسگرایی شکل گرفت(1).

به‌عبارت دیگر، همجنس‌بازی و همجنسگرایی واژگانی برای اشاره به‌یک مفهوم (Homosexuality) بودند. و از این حیث، تفاوتی نداشتند.

با این‌حال، در نتیجۀ تلاش فوق، امروزه تصور بر اینست‌که همجنسگرایی و همجنس‌بازی دو چیز متمایزند. و تعاریف متفاوتی برای آن‌ها ذکر می‌شود. البته عمدۀ این تعاریف، تاحدودی نادرست و جانب‌دارانه است. بنابراین، ما تصمیم گرفتیم که اولاً دو معنی متفاوت برای همجنسگرایی و همجنس‌بازی درنظر بگیریم. و دوماً، باتوجه به تعریف Homosexulaity، یک تعریف صحیح برای این‌دو اصطلاح ارائه کنیم.

 

بازتعریف دو واژه

چنان‌چه گفتیم، همجنس‌خواهی یا Homosexulaity شامل دو وجه است:

  • کشش جنسی به افراد همجنس (Same-sex sexual attraction).
  • رفتار جنسی با همجنس (Same-sex sexual behavior).

می‌توان از همجنسگرایی که به تمایل و کشش اشاره دارد، برای وجه اول. و از همجنس‌بازی که بار عملی دارد، برای اشاره به وجه دوم استفاده کرد. بر این اساس، همجنسگرایی یعنی این‌که فردی از نظر جنسی به جنس موافق جذب شود. و همجنس‌بازی هم یعنی هرگونه رفتار همجنسگرایانه. چه از روی تفنن باشد، چه از روی تمایل.

بنابراین تعریف، همۀ همجنسگرایان، لزوماً همجنس‌باز نیستند. چراکه ممکن است فردی همجنسگرا باشد اما با مقاومت مقابل امیال خود، رفتارهای همجنس‌خواهانه را انجام ندهد. همچنین، از آن‌جا که همجنس‌بازی جنبۀ عملی داشته و اختیاری‌ست. منحصر به همجنسگرایان نبوده و می‌تواند توسط دیگران نیز انجام بگیرد. درواقع، نمی‌توان از همجنسگرایی برای اشاره به رفتار جنسی همجنسگرایان استفاده کرد. چراکه این واژه اساساً بار عملی ندارد. ضمناً، هیچ توجیه منطقی و علمی وجود ندارد که ما رفتار همجنسگرایانۀ دیگران را همجنس‌بازی بنامیم. ولی رفتار همجنسگرایانۀ همجنسگرایان را همجنس‌بازی ننامیم!

همجنس‌بازی اشکال گوناگونی دارد و شامل طیفی از رفتارها و روابط همجنسگرایانه است. رابطۀ رمانتیک (عشق شهوانی)، همباشی، لواط یا مساحقه و… اشکال متفاوتی از همجنس‌بازی هستند. همجنس‌بازی ممکن است با رضایت طرفین صورت بگیرد و یا در قالب تجاوز جنسی باشد. همجنس‌بازی در کلی‌ترین حالت خود، شامل زیست همجنسگرایانه است. که امروزه در قالب ازدواج همجنسگرایان و… در غرب محقق شده.

 

نکته: با توجه به مطالب فوق، در ادامۀ متن، واژۀ همجنس‌خواهی به‌معنی عام Homosexuality. واژۀ همجنسگرایی به معنی جذب جنسی به همجنس. و واژۀ همجنس‌بازی به‌معنی رفتار همجنسگرایانه به‌کار رفته‌است.

 

همجنس‌خواهی، طبیعی یا غیرطبیعی؟

طبیعی بودن، می‌تواند تعاریف متفاوتی داشته باشد. برای همین، جهت پاسخ دادن به این سوال، ابتدا باید مشخص کنیم که منظورمان از طبیعی بودن، چیست؟

ما در این‌جا طبیعی بودن را به‌معنی تطابق با طبیعت و خلقت انسان به‌کار می‌بریم. بنابراین، چیزی طبیعی‌ست که با ساختار وجودی انسان و خصوصیات آن سازگار و هماهنگ باشد. و چیزی‌که این نظام و کارکردی که برای آن طراحی شده را درهم‌بریزد، غیرطبیعی قملداد می‌شود.

جوامع بشری از دیرباز بر منوال دگرجنس‌خواهی بوده‌است. به‌این‌معنا که افراد به جنس مخالف خود جذب شوند. خانواده تشکیل دهند و از این طریق، نسل خود را تداوم بخشند. این یک هنجار گسترده و فراگیر در تمام تاریخ بشر است. اما همجنسگرایی همواره یک پدیده‌‌ی محدود و نادر بوده. که البته بی‌دلیل نیست.

در مرحلۀ اول، بیایید سراغ کالبدشناسی (Anatomy) برویم. علمی که بخش‌های گوناگون بدن و کارکرد و ارتباط آن‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد.

 

آناتومی انسان

آناتومی و همجنسگرایی

زن و مرد از آناتومی و اندام‌های متفاوتی برخوردارند که بارزترین نمونۀ آن (چیزی‌که موجب تمایز دو جنس از هم می‌شود)، تفاوت در دستگاه جنسی‌ست.

دستگاه جنسی هر جنس، متناسب  با دیگری طراحی شده‌است. این تفاوت، موجب پیدایش یک زوجیت طبیعی میان زن و مرد شده. که آن‌ها را قادر به رابطۀ جنسی طبیعی با هم می‌کند. رابطه‌ای که حاصل آن، تولید مثل و بقای نوع بشر است.

بدن مردان سلول‌های جنسی خاصی را تولید می‌کند که با سلول جنسی ماده، متفاوتند. این سلول‌ها از طریق رابطۀ جنسی به بدن زنان منتقل شده و سلول جنسی ماده را بارور می‌کنند. این فریاند موجب شکل‌گیری نطفه و تولید فرزند می‌شود.

رابطۀ جنسی زن و مرد، همچنین فواید بسیاری در حوزۀ سلامت جسمانی و روانی به‌همراه دارد. طبق یافته‌های علمی، در طیف گسترده‌ای از معیارهای سلامتی، رابطه‌ی جنسی طبیعی با سلامت بهتر مرتبط است(منبع).

رابطۀ جنسی طبیعی، همین‌طور با رضایت جنسی(منبعخطر مرگ و میر کمتر و عملکرد روانشناختی بهتر نیز همبستگی دارد(منبع). که گویای سازگاری کامل آن با طبیعت انسان است(2). این‌ها درحالی‌ست‌که سایر اشکال فعالیت جنسی، اعم از خودارضایی، رابطۀ مقعدی و… با این معیارها رابطه‌ی منفی یا غیرهمبستگی دارند(منبع).

بنابراین، اجزای بدن دوجنس هماهنگ با هم، با هدف ترکیب و تولید مثل سازمان یافته‌است. این خلقت متفاوت، زن و مرد را به‌سوی هم می‌کشد تا زوجیتی اعتباری تحت عنوان نکاح را تشکیل دهند.

 

رابطۀ همجنسگرایی با آناتومی انسان

برخلاف مورد قبل، در رابطۀ همجنسگرایانه ما با شرایط دیگری مواجهیم. چراکه افراد همجنس، از اندام‌های یکسانی برخورداند. بنابراین، فاقد آناتومی لازم برای رابطۀ جنسی طبیعی هستند. و ناچارند برای انجام عمل جنسی، آناتومی خود را خلاف کارکرد طبیعی اش استفاده کنند.

مثلاً در رابطۀ جنسی دو مرد، مقعد برای آمیزش جنسی استفاده می‌شود. درحالی‌که کارکرد طبیعی مقعد، خروج مواد دفعی از بدن است و متناسب انجام دخول نیست. همین مسئله موجب آسیب‌دیدگی اسفنکترهای خروجی مقعد و بی‌اختیاری مدفوع می‌شود(منبع).

علاوه‌بر موارد فوق، رابطۀ مقعدی با ایجاد زخم‌هایی در مخرج، راه ورود باکتری‌ها و… را به بدن فرد باز می‌کند. و به سلامت کلی او آسیب می‌زند که در ادامه به تعدادی از این صدمات اشاره می‌کنیم.

در مرحلۀ بعد، باید گفت که هیچ دو همجنسی، قادر به بارور کردن دیگری نیستند. چراکه اولاً آناتومی آن‌ها همسان است و دوماً، هردو یک‌نوع سلول جنسی تولید می‌کنند. بنابراین روابط همجنسگرایانه به‌‌خودی خود در تضاد با تولید مثل قرار دارد. که یکی از کارکردهای طبیعی بدن انسان است.

کامیلا پاگلیا، نویسنده‌ی همجنس‌گرای آمریکایی اذعان می‌کند که همجنس‌خواهی مطابقتی با طبیعت انسان ندارد. و بازی با کلمات نمی‌تواند این واقعیت بیولوژیکی را تغییر دهد(منبع).

 

نگاهی انتقادی بر ایده‌های جایگزین

شاید برخی در پاسخ، اید‌های لقاح آزمایشگاهی و فرزندخواندگی را مطرح کنند.

توجه کنید که ما  داریم از طبیعی بودن صحبت می‌کنیم. مسئله این است که دو همجنس، به‌طور طبیعی قادر به فرزندآوری نیستند. گذشته از این، شیوه‌های فوق همه ایراداتی دارند.

خانواده و همجنسگرایی

از مهمترین این ایرادات، نیازمندی کودک به هردوی پدر و مادر است. پدران در کاهش رفتارهای ضداجتماهی و بزهکاری در پسران و فعالیت جنسی در دختران، برتری دارند. و مادران در تامین امنیت عاطفی کودکان و خواندن نشانه‌های فیزیکی و عاطفی نوزادان، سرآمد هستند(منبع). تحقیقات نشان داده که زوج‌های دگرجنسگرای متأهل بهترین محیط را برای رشد اجتماعی و تحصیلی کودک ارائه می‌دهند(منبع).

اما درخصوص لقاح آزمایشگاهی باید گفت که این ایده اثرات روانی بسیار بدی بر فرزند دارد. کودکان تشنۀ والدین واقعی خود هستند. و به‌همین دلیل، چنین کودکانی اغلب از مادران همجنسگرای خود، درمورد پدرشان می‌پرسند:

مامان، با بابای من چه کردی؟ می‌تونم براش نامه بنویسم؟ آیا او تا به حال من را دیده‌است؟ تو دوستش نداشتی؟ اون منو دوست نداشت؟ و… (منبع).

شواهد حاکی از آنست‌که کودکان والدین همجنس‌باز، بیشتر در معرض اختلالات جنسی و جنسیتی هستند. جودیت استیسی، جامعه‌شناس و مدافع ازدواج همجنس‌گرایان می‌گوید: والدین لزبین ممکن است دختران و پسران را از طیف وسیع اما نابرابر نسخه‌های سنتی جنسیت رها کنند. نتیجه‌گیری او در اینجا بر اساس مطالعاتی‌ست که نشان می‌دهد پسران لزبین‌ها کمتر مردانه‌اند و دختران آن‌ها مردانه‌تر هستند(منبع).

 

ثبات در روابط

گذشته از مطالب فوق، مقاله‌ای که در سایت APA PsycNET (وابسته به انجمن روانشناسی آمریکا) منتشر شد. نشان دهندۀ بی‌ثباتی و ناپایداری روابط همجنسگرایان است(منبع). درحالی‌که بهترین سلامت عاطفی، جسمی و جنسی را می توان در روابط بلندمدت یافت(منبع). چیزی‌که بیش از هرجا، در ازدواج زن و مرد دیده می‌شود. البته شاید برخی سعی کنند بی‌ثباتی روابط همجنسگرایان را به پذیرش اجتماعی نسبت دهند. اما مطالعۀ دیگری روی 6 کشور اروپایی، من جمله: نروژ، سوئد و هلند، همچنان نشان‌گر بی‌ثباتی این روابط است(منبع). لازم به‌ذکر است که 3 کشور نام‌برده، ازکشورهای مطرح در حوزۀ عادی‌سازی و پذیرش همجنسگرایی هستند. این مطالعه، همچنین نشان داد که حتی ازدواج دو همجنس هم تأثیر چندانی بر ثبات روابط همجنسگرایانه ندارد. و حتی با ورود فرزندان، این بی‌ثباتی بیشتر شد. (برخلاف موارد دگرجنسگرا که فرزندان تحکیم کننده بودند).

 

جنسیت و همجنس‌خواهی

داده‌های قابل توجهی، وارونگی جنسیتی را میان همجنسگرایان نشان می‌دهد. بدین‌‌معنا که مردان همجنسگرا تاحدودی زنانه و زنان همجنسگرا تاحدودی مردانه‌اند(منبع و منبع و منبع و منبع و منبع و منبع). درحالی‌که دگرجنسگرایان بیشتر با جنسیت خود انطباق دارند(منبع و منبع). ولی اگر بناست که جنسیت معنایی نداشته باشد، اصلاً چرا جنسی متولد می‌شویم؟

جنسیت یکی دیگر از بخش‌های طبیعی وجود ماست.

 

هر یک از ما با جنسیت خاصی متولد می‌شویم(3). که مارا مستعد بروز صفات و ویژگی‌ها، و نقش‌های به‌خصوصی می‌کند.

همجنسگرایی و جنسیت

ویژگی‌های اصیل جنسیتی، منشأ طبیعی دارند. و برساخت‌هایی نیستند که تماماً درون فرهنگ‌ها شکل گرفته باشند. البته باید توجه داشت که عوامل عوامل محیطی، فرهنگی و تربیتی و ارادۀ خود فرد نیز به‌نوبۀ خود مهم و اثرگذارند. به‌همین دلیل، صرف پسر یا دختر متولد شدن، باعث نمی‌شود که فرد حتماً شخصیتی مردانه یا زنانه داشته باشد. خصوصیات جنسی می‌تواند متأثر از عوامل دیگر، تضغیف یا تقویت شوند.

گفتیم که تمایلات جنسی همجنسگرایان، در تضاد با آناتومی آن‌هاست. حالا اگر چنین نباشد، چه می‌شود؟ اگر آناتومی و تمایلات جنسی این افراد، همسو و هماهنگ باشد. بدین‌معناست که آن‌ها دیگر همجنس نیستند، بلکه یکی‌شان زن و دیگری، مرد است. مردانگی و زنانگی، ریشه در طبیعت مردانه و زنانه دارند. و همجنسگرایی، از آن‌جایی که درتضاد با این طبیعت مردانه و زنانه است، موجب به‌هم‌ریختگی هنجارها و نقش‌های جنسیتی‌ست. داده‌های موجود، می‌گویند: مردان همجنسگرایی که نقش جنسی فاعل (Top) را دارند، در مقایسه با مردانی‌‌که نقش پذیرنده (Bottom) را ایفا می‌کنند. امتیاز بیشتری در ویژگی‌های مردانه دارند و خود را مردانه‌تر ارزیابی می‌کنند(منبع). و همجنسگرایانی که هردو نقش را می‌پذیرند، در حد وسطی میان خصوصیات مردانه و زنانه قرار دارند(منبع).

درواقع، افراد به‌میزان ورود به هنجارها و نقش‌های جنسیتی جنس مخالف، از طبیعت جنسیتی خود دور می‌شوند. شاید این حرف‌ها در نظر برخی کلیشه‌ای باشد. ولی انکار کلیشه‌ها یعنی سعی کنیم واقعیتی که درست مقابل چشمانمان قرار دارد را نادیده بگیریم.

وارونگی به همین‌جا ختم نمی‌شود

مطالعه‌ی دیگری نشان داد مردان همجنسگرا مشابه زنان دگرجنسگرا نسبت‌به تصویر بدن حساسند(منبع). چراکه سعی دارند مثل آن‌ها، مردان را به خود جذب کنند. درحالی‌که زنان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا این‌طور نیستند(همان). احتمالاً علت کمبود این حساسیت در زنان همجنسگرا، نقش جنسیتی مردانه‌شان باشد. و بد نیست بدانید که همجنسگرایان به مشاغل جنس مخالف جذب می‌شوند. عاملی که باعث می‌شود مردان همجنسگرا، زنانه‌تر به‌نظر برسند. حتی نحوۀ صحبت همجنسگرایان متفاوت از افراد عادی‌ست(منبع). تحقیقات به‌وفور همجنسگرایی را با عدم انطباق جنسیتی در دوران کودکی مرتبط نشان می‌دهد(منبع و منبع و منبع و منبع و منبع و منبع).  اما این مسئله میان دگرجنسگرایان، بسیار کمتر دیده می‌شود(منبع).

شاید این مسئله را بتوان به‌عنوان عاملی تأثیرگذار بر جهت‌گیری جنسی نیز درنظر گرفت. چنان‌چه برخی داده‌ها می‌گویند: مردان زن‌گونه (Feminine) ممکن است احتمال بیشتری داشته باشد که خود را به‌عنوان همجنسگرا بشناسند(منبع). گرچه در این مطالعه، ارتباطی درمورد زنان به‌دست نیامد.

مرد بودن، طبیعت هر مرد، از جمله مردان هجنسگراست. همینطور زن بودن درخصوص زنان. تمایل به همجنس، با هیچ جنبه‌ای از طبیعت انسانی تطابق ندارد و ما نمی‌توانیم این واقعیت بدیهی را نادیده بگیریم.

 

همجنسگرایی و ژنتیک

از دیگر مباحث قابل طرح در این‌جا، بحث ژنتیک و ارتباط آن با همجنسگرایی‌ست. این ایده به سال 1993م برمی‌گردد، وقتی‌که دین هامر ادعا کرد که یک منشأ ژنتیکی برای همجنسگرایی مردان پیدا کرده‌است. با این‌حال مطالعات بعدی، یافته‌های او را تأیید نکرد.

ژنتیک و همجنسگرایی

بزرگترین تحقیق صورت‌گرفته درخصوص رابطۀ همجنسگرایی با ژنتیک، مطالعه‌ای بود که سال 2019م در مجلۀ Science منتشر شد.

در این مطالعه، ژنوم نیم میلیون نفر مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به‌دست‌ آمده، بدین‌شرح بود:

  • هیچ ژن واحدی برای همجنسگرایی وجود ندارد(منبع).
  • ژنتیک در بهترین حالت، تنها 8 تا 25% موثر است(منبع و منبع).

پروفسور بن نیل باتوجه به یافته‌های این مطالعه می‌گوید: پیش‌بینی رفتار جنسی فرد از روی ژنوم او، غیرممکن است(منبع). البته این یک امر بدیهی بود، چراکه انسان اعمالش را با اختیار انجام می‌دهد.

مطالعات روی دوقلوهای همسان نیز نشان می‌دهد که ژنتیک عامل تعیین‌کنندۀ تمایلات و کشش جنسی نیست. چراکه بسیاری از دوقلوهای همسان، تمایلات جنسی متفاوتی داشتند(منبع).

 

چرا ژنتیک؟

شاید برایتان سوال شده باشد که اصلاً چرا محققان به‌دنبال منشأ ژنتیکی برای همجنسگرایی بودند. من در این‌باره دو احتمال را مطرح می‌کنم:

  • نخست این‌که از ژنتیکی بودن همجنسگرایی، عادی بودنش را نتیجه بگیرند.

اما از ژنتیکی بودن یک مسئله نمی‌توان چنین نتیجه‌ای گرفت. توجهتان را به ناهنجاری‌ها یا اختلالات ژنتیکی جلب می‌کنم. این مسائل، دسته‌ای از مشکلات ژنتیکی هستند. مثل دیابت نوع 1 که یک بیماری ژنتیکی‌ست.

  • نشان دهند که همجنسگرایان مسئول رفتار خود نیستند.

این نکته از تحقیق فوق قابل دریافت بود. چراکه محققان دنبال منشأ ژنتیکی برای رفتار همجنسگرایان بودند. این درحالی‌ست که همۀ ما از اختیار برخورداریم و اعمالمان را با اختیار انجام می‌دهیم. بنابراین، از قبل مشخص بود که نتیجۀ تحقیق چه می‌شود.

 

آسیب‌های همجنس‌خواهی

صدمات ناشی از عمل جنسی همجنسگرایانه، شامل طیف وسیعی از آسیب‌های جسمانی و بیماری‌های خطرناک است.

مردان همجنسگرا از بیماری‌هایی نظیر سرطان بیضه و پروستات(منبع). سندروم روده‌ای همجنسگرایان(منبع) و آبلۀ میمون رنج می‌برند. زنان همجنسگرا نیز با مشکلاتی نظیر سرطان رودۀ بزرگ(منبع). واژینوز باکتریایی، تریکوموناس، عفونت‌های روده، سرطان دهانۀ رحم و… مواجه‌اند. گزارشات نشان می‌دهد حتی زنانی‌که تنها یک شریک زن داشته‌اند، به بیماری‌های مقاربتی دچار می‌شوند(منبع).

آبله میمونی همجنسگرایان

بیماری‌های ایدز(منبع). عفونت‌های کلامیدیا و سوزاک، سفلیس، هپاتیت آ، بی یا سی(منبع و منبع) و… نیز میان هردوی  مردان و زنان همجنسگرا شیوع دارد.

بنابر گفتۀ دکتر ساتینوور، همجنس‌خواهی بین 25 تا 30 سال، عمر را کاهش می‌دهد(منبع). این درحالی‌ست‌که رابطۀ جنسی زن و مرد، در افزایش طول عمر، موثر است و سیستم ایمنی را نیز تقویت می‌کند.

 

پاسخی به یک اشکال

شاید برخی بگویند که این بیماری‌ها لزوماً منحصر به همجنسگرایان نیست. این درست است، اما با نگاهی به آمارها، می‌بینیم که شیوع آن‌ها بین همجنسگرایان بسیار بیشتر از عموم افراد جامعه است. مثلاً به گزارش مرکز کنترل بیماری(CDC):

درسال 2014م، 83%موارد سیفلیس اولیه و ثانویه در آمریکا، مربوط‌به مردانی بود که با همجنس رابطۀ جنسی داشتند. همچنین، مردان همجنس‌باز 17 برابر بیشتر از مردان دگرجنس‌گرا در معرض سرطان مقعد هستند(منبع).

همجنسگرایی و ایدز

در آمارهای سال 2020، بیش از 70% موارد انتقال ایدز مربوط به رابطۀ جنسی مرد و مرد(MSM) بوده‌است(منبع). این آمار چند برابر بیشتر از انتقابل ایدز از ظریق رابطۀ جنسی زن و مرد است. آن هم درحالی‌که همجنسگرایان درصد بسیار کمی از جمعیت را تشکیل می‌دهند.

 

همجنسگرایی و بی‌بند و باری

همجنسگرایی
منبع درون تصویر ذکر شده.

در یک مطالعه (که نتایج آن را در تصویر فوق می‌بینید.)، حدود نیمی از همجنسگرایان مرد، در طول زندگی خود، بیش از 10 شریک جنسی داشتند. از این میان، 22% بین 11 تا 30 شریک. 17% بین 30 تا 100 شریک. و 10% نیز بیش از 100 شریک جنسی درطول زندگی خود داشتند. این مسئله، خود موجب افزایش خطر انتقال بیماری‌ها میان همجنسگرایان می‌شود.

داده‌های دیگری نشان داد که اقلیتی از مردان همجنسگرا طی سال گذشته 0 یا 1 شریک جنسی داشته‌اند. و اکثریت، بیش از 1 شریک جنسی. که از این میان، 31% موارد طی سال گذشته 4 شریک یا بیشتر داشته‌اند. اکثریت قاطع مردان دگرجنسگرا، 0 یا 1 شریک داشتند. آمار در زنان همجنسگرا نسبت‌به مردان همجنسگرا بهتر بود. اما نه در مقایسه با زنان دگرجنسگرا(منبع).

بنابراین، می‌توان گفت که همجنسگرایی با بی‌بند وباری جنسی مرتبط است. و بی‌بندوباری خطر انتقال بیماری‌‌های مقاربتی و ایدز را افزایش می‌دهد. همچنین، مردانی که دارای شرکای جنسی متعدد هستند، ممکن است احتمال بیشتری برای تزریق مواد مخدر داشته باشند(منبع).

 

سلامت روان

گذشته از صدمات جسمانی، همجنسگرایان و سایر LGBTQ+ از نظر سلامت روانی هم بیشتر در معرض خطرند(منبع و منبع و منبع). بنابر برخی گزارشات، میزان بیماری‌های روانی میان MSM حدود 2 تا 3 برابر بیشتر از مردان دیگر است(منبع). داده‌های نظرسنجی ملی مصرف مواد مخدر و سلامت در سال 2020 نشان می‌دهد:

بیش از 50% بزرگسالان همجنسگرا و دوجنسگرا مبتلا به یک بیماری روانی بوده‌اند(منبع). که نسبت‌به داده‌های سال 2019م افزایش داشته‌است(منبع).

میزان افسردگی و اضطراب نیز در افرادی‌که با همجنس خود رابطۀ جنسی دارند، بیشتر از دیگران است(منبع و منبع). نوجوانان دگرباش 6 برابر بیشتر از سایر نوجوانان، علائم افسردگی را تجربه می‌کنند. و احتمال اقدام به خودکشی در آن‌ها 4 برابر بیشتر است(منبع).

همجنسگرایی و سلامت روان
منبع درون تصویر ذکر شده.

آمارها نشان می‌دهد که علائم اضطراب و افسردگی جوانان LGBTQ به‌طور کلی افزایش یافته‌است. همچنین تعداد جوانان LGBTQ که به‌طور جدی به خودکشی فکر کرده‌اند، از 40 به 45% افزایش یافته. در این میان، تنها آمار اقدام به خودکشی کاهش یافته‌است، آن هم تنها 1%.

آیا همه چیز بخاطر پذیرش اجتماعی است؟

سیاست‌ها سعی دارند این آمار را صرفاً به پذیرش اجتماعی نسبت دهند. این مسئله گرچه به‌نوبۀ خود تأثیر مهمی دارد. اما نمی‌توان آن‌را تنها عامل موثر دانست. به‌خصوص که در سال‌های اخیر، پذیرش اجتماعی و حمایت قانونی در بسیاری کشورها، از جمله آمریکا، افزایش داشته است(منبع).

همجنسگرایی ۲
منبع درون تصویر ذکر شده.

نمودار فوق نشان می‌دهد که اکثریت جوانان LGBTQ، محیط خود را تاحدودی/بسیار پذیرنده می‌دانند. همچنین، درصد مواردی که گزینۀ بسیار پذیرنده را گزارش کردند. از درصد مواردی که محیط خود را بسیار ناپذیرا یافتند، بیشتر است. همچنین، مواردی‌که محیط را تاحدودی  پذیرنده گزارش کردند، با اختلاف بیشتر است.

همجنسگرایی ۳
منبع درون تصویر ذکر شده.

اما همچنان میزان اقدام به‌خودکشی در محیط‌های پذیرنده، 21% است. که از این موارد، 8% مربوط به محیط‌های بسیار پذیرنده‌است. همچنین اقدام به‌خودکشی بین مواردی‌که حمایت بالای دوستان یا خانواده را دارند، به‌ترتیب، 12 و 6% است.

 

اعتیاد

از دیگر عوامل رایج میان همجنسگرایان، سوءمصرف مواد است. که با خطر انتقال HIV هم مرتبط می‌باشد(منبع و منبع).

همجنسگرایی و اعتیاد

بنابر گزارشی در 2017م، درحالی‌که سوءمصرف در جمعیت عمومی 9% بوده، این میزان دگرباشان بین 20 تا 30% بوده‌است. همجنسگرایان تا 200% بیشتر از دگرجنسگرایان از دخانیات استفاده می‌کنند. بین 20 تا 25% از دگرباشان جنسی، وابستگی متوسط یا شدید به الکل دارند. همچنین احتمال مصرف ماری‌جوانا در مردان همجنسگرا 3.5 برابر بیشتر است. میزان مصرف آمفتامین بین دگرباشان 12.2 برابر بیشتر. و احتمال مصرف هروئین بین آن‌ها 9.5 برابر بیشتر از افراد دگرجنسگراست(منبع).

همجنسگرایی و اعتیاد
داده‌های نظرسنجی ملی مصرف مواد مخدر و سلامت در 2020م.

آمارهای 2020م نیز، میزان بسیار بالای اعتیاد میان همجنسگرایان را گزارش می‌کنند(منبع). داده‌های نظرسنجی ملی مصرف مواد مخدر و سلامت در 2020م نشان می‌دهد:

بیش از 34% همجنسگرایان و دوجنسگرایان بالای 18 سال، اختلال مصرف مواد داشته‌اند(منبع). که نسبت‌به داده‌های سال 2019م افزایش داشته‌است(منبع).

همجنسگرایی و اعتیاد

تحقیقی نشان می‌دهد: میزان مصرف الکل همجنسگرایان و دوجنسگرایان(LGB) دبیرستانی، 25%. و میزان مصرف ماری جوانا 62% بیشتر از همسالان دگرجنسگرای آن‌ها بود. همچنین، جوانان LGB دو تا سه برابر بیشتر از مواد مخدر مانند کوکائین، هروئین و اکستازی استفاده می کردند(منبع و منبع). مصرف تنباکو توسط LGB درحال بدتر شدن است(منبع).

همۀ این‌ها درحالی‌ست که با گذر زمان، پذیرش اجتماعی و قوانین حمایتی افزایش یافته‌است.

این به‌وضوح نشان می‌دهد که عامل اصلی، چیزی به‌غیر از پذیرش اجتماعی‌ست. دراین خصوص، گزارشی مربوط به انگلیس داده‌های 2007 و 2014م را بررسی کرد. اما مشاهده کردند که علی‌رغم افزایش حمایت دولتی و پذیرش اجتماعی، آمار بیماری‌های رولانی و اعتیاد، بهبودی نکرده‌است(منبع). به‌عبارت دیگر، شاید باید نتیجه گرفت که این‌ها از تاثیرات منفی خود همجنس‌خواهی‌ست.

گذشته از این، باید بررسی کرد که عوامل چه بوده‌است؟ نمی‌توان بدون بررسی، همین‌طور همه‌چیز را به پذیرش اجتماعی نسبت داد. زیرا عوامل متفاوتی می‌تواند در این مسائل دخیل باشد. چنان‌چه برخی شواهد حاکی از آنست که یکی از انگیزه‌های مصرف مواد همجنسگرایان، لذت جنسی‌ست(منبع). و نه لزوماً راهی برای مقابله با واکنش‌های منفی جامعه!

 

همجنسگرایی یک اختلال است؟

برای پاسخ به این سوال، باید بررسی کنیم که همجنسگرایی با تعاریف اختلال هم‌خوانی دارد یا نه؟

در تعریف اختلال (Disorder) می‌خوانیم: اختلال، مرضی‌ست که عملکردهای طبیعی ذهن یا جسم را به‌هم می‌زند(منبع).

با توجه به آن‌چه گذشت، می‌بینیم که همجنسگرایی با تعریف فوق، مطابقت می‌کند. در درجۀ اول، دانستیم که بدن انسان برای رابطۀ جنسی همجنسگرایانه طراحی نشده‌است. عمل همجنسگرایانه، قوای جنسی را هدر می‌دهد و بدین‌ترتیب، مهمترین کارکرد آن، یعنی تولید مثل را مهمل می‌گذارد. همچنین بخاطر تحمیل رفتارجنسی ناسازگار با آناتومی بدن، کارکرد اندام‌ها را مختل می‌کند.

به‌جز ایجاد اختلال در تولید مثل و دفع (کارکردهای طبیعی بدن)، همجنس‌خواهی با بیماری‌های بسیاری مرتبط بود. و همچنین، میان همجنس‌خواهی و مشکلات سلامت روان و اختلال مصرف مواد نیز رابطه وجود داشت.

همجنسگرایی، حتی برای رابطۀ طبیعی نیز مانع می‌سازد. افراد همجنسگرا نسبت‌به جنس مخالف احساس بی‌میلی می‌کنند. و همجنسگرایی آن‌ها را برای عمل جنسی غیرطبیعی تحت فشار قرار می‌دهد. آن‌ها نمی‌‌توانند در یک رابطۀ طبیعی دگرجنسگرا به رضایت جنسی برسند. چنین رابطه‌ای برای برخی همجنسگرایان، منزجر کننده‌است.

همجنسگرایی با جنسیت انسان ناسازگار است. و این مسئله، به‌نوبۀ خود افراد را از چیزی‌که هستند دور می‌کند. از این جهت، همجنسگرایی به‌طور کلی باید به‌عنوان یک اختلال طبقه‌بندی شود.

 

همجنسگرایی و DSM

یکی از شبهات مطرح این است که اگر همجنسگرایی یک بیماری‌ست، چرا در DSM قرار ندارد؟

منظور از DSM، دفترچۀ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی است. که توسط انجمن روان پزشکی آمریکا (APA) تدوین و منتشر می‌شود.

در نسخه های پیشین DSM، همجنسگرایی در فهرست اختلالات قرار داشت. امّا چرا ناگهان در سال 1974 از این فهرست حذف شد؟ تصمیمی که البته از طریق رأی و بدون پشتوانۀ علمی انجام گرفت و مخالفانی داشت.

ماجرا چه بود؟

جامعۀ آمریکا در آن زمان از جهتی درگیر موج‌های فمینیستی و انقلاب جنسی بود. جریانی که به‌دنبال ادعاهای بی‌مبنای آلفرد کینزی شکل گرفت. و جامعۀ آمریکا را به سمت قبح‌زدایی از روابط نامشروع و حرکت به‌سمت ولنگاری تمام عیار جنسی سوق داد. در این بین، جنبش‌هایی نیز در حمایت از همجنس‌بازی شکل گرفت و خواستار قانونی شدن روابط جنسی همجنسگرایان شد.

 

همجنسگرایی

از سوی دیگر، رشد جمعیت برای سیاست های آمریکا یک تهدید جدی قلمداد می‌شد. تاجایی‌که ریچارد نیکسون -رئیس‌جمهور آمریکا- در کنفرانس خود در ۱۹۶۹م، خواستار کنترل جمعیت شده‌بود. در چنین شرایطی، پرستون کلود، نمایندۀ آکادمی ملی علوم، قانونی شدن سقط جنین و اتحادیه‌های همجنسگرایان را توصیه کرد. پیشنهاد کینزلی دیویس نیز ترویج اشکال غیرطبیعی آمیزش جنسی بود. در یادداشت فردریک جاف، معاون رئیس IPPF نیز، راه‌حل‌های کنترل جمعیت فهرست شده بود. که از جملۀ آن‌ها، ایدۀ تشویق و رشد همجنس‌خواهی بود(منبع).

مدتی بعد، در ژوئن 1969م، شورش های استون وال توسط همجنسگرایان آغاز شد. آن‌ها دریافته بودند که یکی از موانع مهم برای عادی‌سازی روابط همجنسگرایانه، اختلال تلقی شذن همجنسگرایی‌ست. بدین‌ترتیب، برای مدت چند سال، حرکت های شوکه‌کننده‌ای علیه انجمن روان پزشکی آمریکا صورت گرفت. و حتی اساتید مورد تهدید قرار می‌گرفتند. در این مدت، یک لابی رسانه ای هم برای اعمال فشار بر انجمن روان‌پزشکی شکل گرفت. حتی جالب است بدانید که فعالان همجنس‌خواه علی‌رغم رفتارهایشان، مصونیت قضایی یافته بودند!(همان)

همجنسگرایان
فعالان همجنسگرا در نشست 1972 APA.

این سلسله شورش‌ها و نفوذ فعالان جنبش همجنسگرایان به APA، سرانجام به رأی‌‌گیری و حذف همجنسگرایی از DSM انجامید. باربارا گیتینگز، مادر جنبش همجنس‌خواهان نیز، مدت‌ها بعد اذعان داشت: این هرگز یک تصمیم پزشکی نبود، بلکه یک تصمیم سیاسی بود(همان).

 

سانسور علمی

نمونۀ دیگری از قربانی شدن علم توسط سیاست را درمورد گزارش سوکاریدس می‌بینیم. گزارش علمی دکتر سوکاریدس 2 سال به‌طول انجامید ولی در نهایت توسط شعبۀ APA در نیویورک، رد شد. تنها به این دلیل که رئیس جدید شعبه، حامی ایدئولوژی همجنسبازی بود. ولی این گزارش نشان می‌داد که همجنسگرایی یک اختلال است. همچنین، به نویسندگان تحقیق مزبور تصریح شد تنها گزارشاتی تأیید خواهند شد که همجنسگرایی را عادی تشخیص دهند!(همان)

دکتر دین برد نیز اشاره می‌کند که بسیاری بخاطر مخالفت با سیاست‌های حامی همجنسبازی، طرد شدند. و دیگران نیز برای حفظ موقعیت خویش، سکوت کردند(همان).

آزادی بیان  </

حالا دیگر همجنس‌خواهی به‌مثابۀ یکی از خطوط قرمز دولت آمریکا درآمده‌است. به‌گونه‌ای که صحبت کردن علیه سیاست‌های حامی آن، می‌تواند برای افراد هزینه‌دار شود.

 

اصلی‌ترین مبنای حقوق همجنسگرایان

“همجنسگرایان همین‌گونه متولد شده‌اند و نمی‌توانند تغییر کنند. آن‌ها اختیاری در قبال همجنسگرایی خود ندارند. پس باید روابط آن‌ها را به‌رسمیت شناخت و مخالفت با این مسئله، چیزی شبیه نژادپرستی‌ست!”

عباراتی‌که خواندید، اصلی‌ترین مبنای جریان LGBTQ+ برای عادی‌سازی و قانونی شدن روابط همجنسگرایان است. تا این‌جا با اشاره‌به بدیهیات و استناد به گزارشات و مقالات علمی، دانستیم:

  • همجنسگرایی درتضاد با طبیعت انسان است.
  • همجنسگرایی یک اختلال است.
  • و صدمات فوق‌العاده‌ای به‌دنبال دارد.

حالا می‌پرسم‌که همجنسگرا متولد شدن چه‌چیز را تغییر می‌دهد؟ ناسازگاری آن با آناتومی‌را؟ آسیب‌هایش‌را؟ و تمام مسائلی‌که موجب می‌شود آن‌را یک اختلال بدانیم؟

مادرزادی‌بودن همجنسگرایی در برخی افراد، هیچ خللی بر مباحث‌فوق وارد نمی‌کند. ما همین الآن‌هم با اختلالات مادرزادی گوناگونی مواجهیم. مادرزادی‌بودن هیچ‌کدام آن‌ها سبب نمی‌شود که آن‌ها را اختلال ندانیم.

کسانی‌که برای دفاع از رفتارهای همجنسگرایانه(همجنس‌بازی)، این استدلال‌را پیش‌می‌کشند، متوجه یک نکته نیستند. این‌که تعدادی از افراد از بدو تولد دچار این اختلال باشند، صرفاً به‌معنی تمایل آن‌ها به رفتارهای همجنسگرایانه است. نه این‌که رفتارهای همجنسگرایانه، خودبه‌خود از این افراد سر بزند.

چنان‌چه خود APA نیز تصریح می‌کند، ما می‌توانیم انتخاب کنیم که براساس احساسات خود عمل کنیم یا نه(منبع). همۀ ما درقبال اعمال خود، از اختیار برخورداریم. و صرف وجود همجنسگرایی یا هر تمایل جنسی دیگری، مارا مجبور به انجام عمل خاصی نمی‌کند. بنابراین، این مسئله هیچ شباهتی با رنگ پوست و نژادپرستی ندارد. رنگ پوست یک رفتار نیست و آسیبی هم ندارد. درحالی‌که رفتارهای همجنسگرایانه، اعمالی اختیاری‌اند که موجب صدمات اسفباری می‌شوند.

گذشته از این، صرف وجود یک میل در برخی افراد، برای مجاز دانستن عمل به آن کافی نیست. چراکه در این‌صورت، باید وجود میل دگرجنسگرایانه در افراد عادی را نیز دلیلی برای مجاز دانستن روابط نامشروع و حتی تجاوز قلمداد کرد. یا صرف وجود میل حیوان‌گرایانه را دلیلی برای جواز زوفیلیا دانست. با این منطق، هر رفتاری صرف وجود میل در فرد انجام‌دهنده، مجاز خواهد بود. و این، مستلزم نقض تمام اصول اخلاقی و تمام حقوق است.

 

آیا جهت‌گیری جنسی همواره ثابت است؟

برخلاف تصور رایج، جهت‌گیری جنسی همواره ثابت نیست(منبع و منبع). طبق شواهد علمی جدید، تمایلات جنسی انسان عموماً پویاست(منبع). و جهت‌گیری یا ترجیحات جنسی فرد، بسته به شرایط، می‌تواند درطول زندگی تغییر کند(منبع و منبع و منبع و منبع و منبع). به‌نظر می‌رسد که این تغییرات در نوجوانی و نیز از اوایل تا اواخر دهۀ 20 سالگی رایج است(منبع و منبع و منبع).

در ادبیات علمی این مسئله را سیالیت جنسی (Sexual fluidity) می‌گویند(منبع و منبع و منبع). که می‌تواند شامل تغییر در جذب جنسی، هویت و رفتار شود(منبع و منبع).

در این‌خصوص مطالعات متعددی توسط پروفسور دایموند (که خود یک همجنسگراست) و سایر محققان صورت گرفته‌است. مثلاً در یک مورد، مردی‌که حتی با همجنس خود ازدواج کرده بود، پس از مدت‌ها ناگهان مجذوب یک زن می‌شود. با او ازدواج می‌کند و صاحب فرزند می‌شوند(منبع). سال‌ها پیش نیز یک مطالعه در نیوزیلند دریافت که بسیاری از تمایلات همجنسگرایانه، غیرانحصاری و ناپایدار هستند(منبع).

لیزا دایموند با تحقیقات خود نشان داد که برخی مردان و زنان همجنسگرا به‌طور متناوب، احساسات دگرجنسگرایانه را تجربه می‌کنند. و تغییر در الگوی جذب جنسی، تجربۀ نسبتاً رایجی میان اقلیت‌های جنسی‌ست(منبع). در برخی گروه‌های فرعی مورد بررسی او، بین 25 تا 75% از افراد اقلیت‌های جنسی. تغییرات قابل‌توجهی در تمایلات جنسی خود در طول زمان گزارش کردند.

دایموند در این‌باره گفت: این یافته‌ها با نتایج مطالعات گذشته‌نگر مطابقت دارد که نشان می‌دهد: افراد همجنس‌گرا و دوجنس‌گرا معمولاً به‌یاد می‌آورند که تحت تغییرات قبلی در جذب جنسی خود قرار گرفته‌اند(همان).

 

تصورات نادرست درمورد سیالیت جنسی

شاید در ظاهر سیالیت جنسی شبیه دوجنسگرایی به‌نظر برسد ولی لازم به ذکر است که این‌دو با هم متفاوتند(منبع و منبع و منبع و منبع و منبع). چنان‌چه دایموند در مقاله‌اش بیان کرد: سیالیت جنسی به‌این معنا نیست که همه دوجنسگرا باشند(منبع). دوجنسگرایی یک جهت‌گیری جنسی‌ست، درحالی‌که سیالیت جنسی، به تغییراتی در جهت‌گیری جنسی اشاره دارد. که ممکن است پایدار باشد.

همچنین، سیالیت به‌معنای گیج شدن درمورد جهت‌گیری جنسی یا انکار آن نیست(منبع).

با این‌حال، همجنسگرایانی‌که تغییر در تمایلات خود را تجربه می‌کنند. ممکن است از سوی جریان LGBTQ+ تحت فشار یا  مورد نفرت قرار گرفته و برچسب منحرف بخورد. درحالی‌که این فرد، حقیقتاً از یک انحراف نجات یافته‌است.

 

برخی عوامل موثر بر جهت‌گیری جنسی

عوامل مختلفی ممکن است بر این تغییرات موثر باشند. از جمله تأثیرات فرهنگی و اجتماعی، تجربیات و روابط شخصی باشد(منبع).

براساس مطالعه‌ای در دانمارک، افرادی‌که در پایتخت زندگی می‌کردند احتمال بیشتری داشت که با همجنس خود ازدواج کنند(منبع). که این مسئله به احتمال قوی بخاطر شرایط محیطی و فرهنگی نامناسب آن‌جاست.

اگر زنی برای مدت طولانی خود را میان زنان دیگر ببیند. ممکن است ناگهان احساس کند که از نظر جنسی به برخی از آن‌ها جذب می‌شود. زنانی‌که این فرد به‌‌آن‌ها جذب می‌شود، ممکن است ویژگی‌های مردانه‌ای داشته باشند. یا سایر ویژگی‌هایی که یک مرد را برای او جذاب می‌کند(منبع). و یا مردی‌که مدت طولانی بین مردان دیگر بوده‌است. و ممکن است خصوصیات زنانه در برخی مردان، باعث شود که به آن‌ها جذب شود. البته این مسلماً بدین‌معنا نیست که افراد با صرف قرار گرفتن در محیط‌های تک‌جنسیتی، همجنسگرا شوند.

بجز موارد فوق، انجام رفتارهای همجنسگرایانه در جوامعی که آن‌را پدیده‌ای عادی بپندارند، ساده‌تر است. مثلاً برخی افراد شاید احساس کنند که مقداری به همجنس نیز جذب می‌شوند. ولی به دلایل مختلف به آن توجه نکنند. اما در جوامعی‌که همجنسگرایی هنجار تلقی می‌شود، شاید فرد مقابل همان احساسات اندک نیز مقاومتی نداشته باشد. و به این فکر کند که شاید تجربۀ یک رابطۀ همجنسگرا چندان هم بد نباشد. به‌خصوص وقتی اطرافش را تبلیغات گستردۀ حامیان همجنس‌خواهی پر کرده باشد.

برخی تحقیقات نیز احتمال می‌دهند که یکی از دلایل  افزایش جمعیت LGBTQ+ در آمریکا، سیاست‌های حمایتی باشد(منبع). همچنین اغوا شدن مردان توسط مردی دیگر، می‌تواند بر همجنس‌خواهی موثر باشد(منبع).

 

فیلم پورن

هرچه بیشتر فیلم پورن ببینید، بیشتر احتمال دارد که تمایلات همجنسگرایانه را تجربه کنید. و با خودتان بگویید: شاید من آن‌طور که فکر می‌کردم کاملاً دگرجنسگرا نیستم. وقتی یک فرد فیلم پورن می‌بیند، همجنس خود را نیز مشاهده می‌کند. و این از نظر روانی، ممکن سرایت تحریک‌پذیری به همجنس شود. چنان‌چه فرد در اثر مشاهدۀ مکرر همجنس خود در فیلم پورن، به جنس موافق نیز میل جنسی پیدا می‌کند.

 

عوامل خانوادگی

یک مطالعۀ گسترده در دانمارک دریافت: کودکانی‌که طلاق والدین را تجربه می‌کنند، احتمال کمتری برای ازدواج دگرجنسگرا دارند. این مطالعه همچنین نشان داد که ازدواج دگرجنسگرا به‌طور قابل توجهی با این عوامل مرتبط است: والدین جوان، تفاوت سنی کم میان والدین، رابطۀ پایدار والدین، خواهر و برادری بزرگ و ترتیب تولد دیرهنگام.

ازدواج همجنسگرا برای مردان، با عواملی چون مادران مسن‌تر، والدین مطلقه، پدران غایب و کوچک‌ترین فرزند بودن، مرتبط بود. و برای زنان، مرگ مادر در دوران نوجوانی و تنها یا کوچک‌ترین فرزند بودن، احتمال ازدواج همجنسگرا را افزایش می‌داد(منبع).

همجنسگرایی

برخی گزارشات نیز اشاره می‌کند که تمایلات جنسی والدین بر فرزندان آن‌ها تأثیرگذار است. مثلاً کودکان والدین همجنسگرا بیشتر احتمال دارد که سردرگمی جنسی را تجربه کرده. یا در آینده خود را همجنسگرا بدانند. برخی مطالعات نشان می‌دهد که احتمال همجنسگرا شدن چنین کودکانی، 7 برابر بیشتر است(منبع).

نسبت قابل توجهی از کودکانی که توسط مادران همجنسگرا بزرگ شدند، گزارش داده‌اند که یک رابطۀ همجنسگرا دارند(منبع).

 

تأثیر رسانه‌ها

از دیگر عوامل تأثیرگذار بر کودکان، انیمیشن‌هاست. احتمالاً یکی از سوالاتی‌که پس از مواجۀ کودک با شخصیت‌های همجنسگرا در انیمیشن، ذهنش‌را به‌خود مشغول می‌کند، اینست: آیا من هم این‌طوری هستم؟

تحقیقات نشان می‌دهد که امروزه افراد در سن بسیار پایین‌تری خود را به‌عنوان یک LGBTQ+ شناسایی می‌کنند(منبع). که قطعاً یکی از دلایلش، افزایش سرسام‌آور تبلیغات همجنس‌بازی و سرایت آن به دنیای کودکان است.

باز لایتیر و همجنسگرا

هویت کودکان هنوز شکل گرفته و آن‌ها خود را به‌خوبی نمی‌شناسند. آن‌ها از مباحث جنسی آگاهی ندارند و این‌کار، صرفاً نوعی شستشوی ذهنی‌ست. وگرنه چه چیزی باعث می‌شود که یک دختربچۀ 11 ساله، خود را همه‌جنسگرا معرفی کند. و حتی با چند دختربچۀ دیگر، رابطۀ جنسی داشته باشد؟

همجنسگرایی و رسانه

بنابر اطلاعات مؤسسۀ گالوپ، آمار افرادی که خود را LGBTQ می‌دانند، طی ۱۰ سال، افزایش دو برابری داشته‌است! این رقم از 5.3% در سال ۲۰۱۲م به 7.1% در سال ۲۰۲۱م رسیده که بسیار قابل توجه است. این رقم در میان نسل Z (متولدین ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳م) حدود 21%  است. درحالی‌که در نسل قبل (متولدین ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۶م) نصف این مقدار است! (منبع)

موسسه گالوپ
شیب سعودی افزایش جمعیت LGBTQ+ در آمریکا.

در میان متولدین پیش از ۱۹۴۶م، این رقم کمتر از 1% است. به‌عبارتی، این رقم تا نسل Z، بیش از ۲۰ برابر افزایش داشته‌است. درحالی‌که رقم افراد دگرجنس‌گرای هر نسل در این مدت از ۹۲٪ به حدود ۷۶٪ کاهش داشته‌(همان). در تمام این موارد، تأثیر پذیرش همجنسگرایی و تبلیغات رسانه‌ای غیرقابل انکار است.

 

همجنسگرایی چه آسیبی به جامعه می‌زند؟

این پرسش مهمی‌ست که سعی می‌کنیم به آن پاسخ دهیم. در این‌خصوص بهتر است نگاهی به تحقیق تونگ و همکاران بیندازیم که نکتۀ مهمی را نشان می‌دهد.

بنابر مطالعۀ تونگ و همکاران، تعداد بزرگسالان آمریکایی که از 18 سالگی دست‌کم یک شریک همجنس داشته‌اند. بین اوایل دهۀ 1990م تا اوایل دهۀ 2010م، دوبرابر شده‌است(منبع).

اما در این میان چه‌چیز در جامعۀ آمریکا تغییر کرده بود؟ این‌که همجنس‌بازی و پذیرش اجتماعی آن بیشتر شده بود. تا 2014م، 49% بزرگسالان آمریکایی تصور می‌کردند که فعالیت جنسی همجنس‌بازان، اصلاً اشتباه نبوده‌است. درحالی‌که این مقدار در 1973م، 11% و در 1990م، 13% بود(همان).

این یافته‌ها نشان می‌دهد که میان پذیرش اجتماعی و افزایش همجنس‌بازی ارتباطی وجود دارد. همان‌طور که گفتیم، در جامعه‌ای که همجنسگرایی هنجار شده باشد. صرف احساس مقداری جذب همجنسگرایانه، می‌تواند بهانه‌ای برای داشتن تجربۀ همجنسگرایانه شود. و این را از افزایش بیش از دوبرابری رفتار دوجنسگرا(همان) می‌توان فهمید. اما افزایش همجنس‌بازی چه پیامدی دارد؟

 

عواقب افزایش همجنس‌بازی بر جامعه

تهدید سلامت عمومی: این مسئله در نگاه اول، به‌معنی افزایش شدید بیماری‌های ناشی از این رفتار است. همجنسگرایی همین‌طور با مشکلاتی چون افسردگی و اضطراب و خودکشی همراه است. که از این حیث، شیوع آن می‌تواند جامعه را در حوزۀ سلامت روان به چالش بکشد.

ایدز

افزایش اعتیاد و مشکلات مربوطه: دانستیم‌که میزان اعتیاد میان دگرباشان، بسیار بیشتر است. این موضوع علاوه‌بر آسیب‌های فردی، موجب صدمات و ناهنجاری‌های اجتماعی زیادی می‌شود. افزایش پرخاشگری، تصادفات به‌علت مستی، بیماری‌های مرتبط، تجاوزات و کج‌روی‌های اجتماعی و… همه با سوءمصرف مواد و الکل مرتبطند. و هرساله، خسارات مالی زیادی را به‌بار می‌آورند.

هزینه‌زایی: یک نقطۀ مشترک میان دومورد پیش‌گفته، هزینه‌هایی‌ست‌که صرف مقابله با این مشکلات می‌شود. بیماری‌ها توان و وقت کادر دارمانی را درگیر خود می‌کنند. و همچنین، هزینه‌های مدیریت این بیماری‌ها و هزینه‌هایی‌که سالانه صرف مشکالت ناشی از اعتیاد می‌شود، مسئلۀ مهمی‌ست. به‌جز هزینه‌های جبران‌پذیر، برخی هزینه‌ها جبران نشدنی‌اند. برای مثال، مرگ و میر ناشی از افزایش بیماری و اعتیاد و آسیب‌های روانی آن روی بستگان افراد و… قابل جبران نیستند.

خانواده

تهدید خانواده: خانواده در مفهوم حقیقی آن، نهادی حاصل ازدواج زن و مرد و زندگی آن‌ها با فرزندانشان است. شیوع همجنسگرایی می‌تواند نرخ ازدواج دگرجنسگرا را کاهش‌دهد. و می‌دانیم‌که روابط همجنسگرایانه، بسیار بی‌ثبات هستند. و نمی‌توان آن‌ها را خانواده تلقی کرد. بنابراین، این مسئله با فروپاشی خانواده و مضرات ناشی از آن، و افزایش بی‌بندوباری جنسی همراه خواهد بود.

جمعیت

تهدید جمعیت: افزایش همجنسگرایی با کاهش جمعیت مرتبط است(منبع و منبع). چنان‌چه کشورهایی‌که ازدواج همجنسگرایان را قانونی کرده‌اند، دارای پایین‌ترین نرخ‌های باروری در جهان هستند(منبع). جمعیت یکی از عناصر حیاتی جامعه و از عوامل پیشرفت و توانایی آنست. کاهش فرزند‌آوری موجب پیری جمعیت می‌شود. پیری جمعیت مساوی‌ست با کاهش نیروی کار جوان و با انگیزه. کاهش نیروی دفاعی و… و به‌طور کلی، جامعه‌را از جهات متفاوتی تضعیف کرده‌و به‌سوی سستی‌و فروپاشی می‌برد.

کودک‌آزاری

گرچه جریان حامی همجنس‌بازی به‌شدت این موضوع را انکار می‌کند. بنابر برخی شواهد، می‌توان پیش‌بینی کرد که افزایش همجنسگرایی با افزایش کودک‌آزاری همراه باشد.

برای مثال به داده‌ای که از مدافعان همجنسگرایی آورده‌ایم دقت کنید. می‌گویند اکثر کودک‌آزاران همجنسگرا نیستند. چراکه تنها 21% موارد کودک‌آزار، منحصراً همجنسگرا بوده‌اند. و نزدیک به 80% دیگر، دگرجنسگرا یا دوجنسگرا هستند(منبع).

اقلیت های جنسی

اما این‌طرز بیان درواقع، گمراه‌کننده است. از آن‌جایی که دگرجنسگرایان اکثریت مطلق جامعه هستند، برای رسیدن به درک واقعی‌تر، باید آمار را به‌صورت سرانه محاسبه کنید. در این‌صورت می‌بینید که احتمال کودک‌آزاری توسط هر فرد همجنسگرا، بسیار بیشتر است.

همجنسگرایان کمتر از 3% جمعیت آمریکا هستند، ولی 21% موارد کودک‌آزاری را به خود اختصاص داده‌اند. درحالی‌که مجموع دگرجنسگرایان و دوجنسگرایان، بیش از 90% جمعیت است و این یعنی هردصد این افراد، کمتر از 1% موارد کودک‌آزاری را دارد.

با این‌حال طرفداران ایدئولوژی LGBTQ+ با آگاهی کامل از این نکته، آمار را به‌صورت سرانه بیان نمی‌کنند. تا واقعیت را به‌شکلی وارونه منعکس کنند. گذشته از این، همواه دوجنسگرایی به‌عنوان اقلیت جنسی و در کنار همجنسگرایی در نظر گرفته می‌شود. اما چرا الآن باید دوجنسگرایی را کنار دگرجنسگرایی قرار داد؟ ضمن این‌که در این مطالعه، آمار 21% صرفاً مربوط به کسانی‌ست که منحصراً همجنسگرا هستند. درحالی‌که تعداد این افراد به‌شدت اندک است و اکثریت موارد، عمدتاً همجنسگرا هستند. این مطالعه تمام این موارد را نادیده گرفته است و کاملاً مغرضانه سعی کرده طوری محاسبه کند که با محدود کردن همجنسگرایان. و نادیده گرفتن یا حواله دادن باقی موارد اقلیت جنسی به گروه دگرجنسگرا(!) آمار کودک‌آزاری همجنسگرایان را کاهش دهد!

 

تهدید آزادی بیان

شاید این موضوع عجیب باشد، ولی حقیقت دارد. ایدئولوژی LGBTQ+، یک ایدئولوژی توتالیتر و فاشیستی‌ست که آزادی بیان را تهدید می‌کند. نمونه‌هایی از این مشکل را در بخش حذف همجنسگرایی از DSM ذکر کردیم. و حالا توجهتان را به نمونۀ دیگری جلب می‌کنیم: وزیر بهداشت ایرلند تنها به‌جرم بیان این واقعیت که کودکان والدین همجنسگرا ممکن است بیشتر مورد آزار باشند، مورد هجمه‌های رسانه‌ای قرار گرفت(منبع). تا حدی که ناچار شد بخاطر گفتن این حقیقت، عذرخواهی کند!

نمونۀ بارز دیگری از این مسئله، پروپاگاندایی‌‌ست که این جریان با طراحی هوموفوبیا به‌راه انداخته است. فوبیاها به ترس‌هایی شدید و غیرمنطقی اشاره دارند و منظور از هوموفوبیا، همجنسگراهراسی‌ست. هرکس که با همجنس‌بازی کنار نیاید، هوموفوب یا همجنسگراهراس خطاب می‌شود.

اما در حقیقت، مخالفت مخالفان، نه ناشی از ناآشنایی با همجنسگرایی و نه بخاطر فوبیاست. شاهدش نیز همین مطلبی که درحال مطالعۀ آن هستید. ما از ابتدای مطلب با دلیل و منطق و استناد به شواهد علمی، به ناهنجار و انحرافی بودن همجنسگرایی اشاره کردیم. پس نه‌تنها نمی‌توان این را هوموفوبیا نامید، بلکه مشخص می‌شود که لفظ هوموفوبیا، صرفاً حربه‌ای برای سرکوب دیدگاه‌های متفاوت است.

 

دیدگاه اسلام درقبال همجنس‌خواهی

چنان‌چه در ابتدا گفتیم، لفظ همجنسگرایی پیشینۀ چندانی ندارد. بنابراین، تصور غلطی‌ست که در متون دینی و غیردینی گذشته، به‌دنبال همجنسگرایی باشیم. بلکه باید دید که همجنسگرایی در این متون، چگونه مورد اشاره قرار گرفته‌است؟

قرآن کریم از قول یکی از پیامبران به‌نام حضرت لوط(ع)، نقل می‌کند که به قومش گفت: أَ تَأْتُونَ اَلْفاحِشَةَ ما سَبَقَکمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ اَلْعالَمِینَ (اعراف/80): آیا عمل بسیار زشتی را انجام می‌دهید که هیچ‌یک از جهانیان پیش از شما انجام نداده‌است؟! و در آیۀ بعد مشخص می‌کند که این عمل چیست: إِنَّکمْ لَتَأْتُونَ اَلرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ اَلنِّساءِ… (اعراف/81): شما از روی میل و شهوت به‌جای زنان به‌سوی مردان می‌روید؟! این آیه بیان می‌کند که قوم لوط، به‌جای زنان، تنها با مردان رابطۀ جنسی برقرار می‌کردند(4). لفظ شهوة نیز که در آیه آمده، به‌معنی میل جنسی است.

در قرآن کریم، از این‌کار به “الفاحشه” تعبیر شده(اعراف/80، نمل/54، عنکبوت/28.)، یعنی کاری‌که زشتی آن آشکار است(5). افزون‌بر این، قرآن تعابیر دیگری نیز برای این عمل به‌کار برده‌ که یکی از آن‌ها، “فسق” است(انبیاء/74). و این تعابیر نشانگر مخالفت شدید اسلام با این عمل می‌باشد.

درخصوص همجنس‌بازی زنان نیز، در روایتی با سند موثق آمده‌است که این عمل از قوم لوط شروع شد. وقتی مردان قوم لوط به هم اکتفا کردند، زنان بدون شوهر ماندند و به همجنس خود روی آوردند(الکافی، ج5، ص551). همچنین، در قرآن چند بار از گروهی با عنوان اصحاب رس نام برده شده(فرقان/38، ق/12.) که بنابر برخی روایات، زنان این قوم با هم مساحقه می‌کردند(الکافی، ج5، ص551).

 

اشارات دیگر به همجنس‌خواهی

شاید برخی تصور کنند که در اسلام تنها ماجرای قوم لوط و اصحاب رس مطرح‌شده است، درحالی‌که این‌طور نیست. در منابع حدیثی، به‌خصوص کتاب‌های الکافی، وسائل‌الشیعه و بحارالأنوار، به روایات متعددی درخصوص همجنس‌خواهی برمی‌‌خوریم. که علاوه‌بر رفتار جنسی دو همجنس، به آن‌چه که امروزه همجنسگرایی نامیده می‌شود نیز، اشاره شده‌است.

برای مثال، در یک روایت، تمایل همجنسگرایانه در برخی مردان با عنوان شهوت النساء مورد اشاره قرار گرفته(الکافی، ج5، ص549). یعنی مردی‌که مانند زنان، میل دارد که مردان با او آمیزش کنند و این، همان همجنسگرایی‌ست. و یا در روایت دیگری، مردی‌که تمایل داشت دیگران با او آمیزش کنند، از حالت خود با عنوان ابتلا به نوعی بلا یاد کرده‌است(الکافی، ج5، ص550).

تخنث

تخنث یعنی میل جنسی مرد، مانند میل زن به مرد باشد. و به شبیه شدن مرد به زن در رفتار جنسی گفته می‌شود(منبع). که برعکس آن در زنان، تذکر نام دارد. مخنث‌ها مردان همجنسگرایی با حالت  و منش زنانه بودند که دوست داشتند مورد آمیزش قرار گیرند. و به‌همین دلیل، مردان را به خود فرامی‌خواندند. اما اسلام صرف وجود چنین میلی را دلیلی برای جواز گناه نمی‌داند. بلکه از نگاه اسلام، شبیه شدن مرد به زن و فراخواندن مردان به‌خود، عملی حرام است که تعابیر شدیدی درمورد آن به‌کار رفته(همان).

عمرو روایت می‌کند که به امام باقر(ع) گفتم که فلان‌شخص، فرد عاقلی‌ست ولی مردم را به آمیزش با خود دعوت می‌کند. و خدا او را به این همجنسگرایی مبتلا کرده‌است. امام فرمود: در مسجد جامع مردم را به سوى خود فرامى‌خواند؟ گفتم: نه. فرمود: آيا جلوى در خانه‌اش چنين مى‌كند؟ گفتم: نه. فرمود: پس كجا اين كار را مى‌كند؟ گفتم: هنگامى‌كه در تنهايى و خلوت باشد. فرمود: بنابراين، خداوند او را مبتلا نكرده است. اين شخص شهوت‌ران است كه بر بالش‌هاى بهشت نخواهد نشست(الکافی، ج5، ص550).

درواقع، امام با پاسخ خود اشاره می‌کنند که گرچه برخی افراد همجنسگرا هستند، اما رفتارهای همجنسگرایانه یک مسئلۀ اختیاری‌ست. و اگر غیر این بود، می‌بایست این رفتار ناخودآگاه در هر موقعیتی از فرد سر می‌زد. درحالی‌که چنین نیست.

یا در رویاتی، اسحاق بن عمار به امام صادق(ع) می‌گوید که افراد مخنث نمی‌توانند مقابل تمایلات همجنسگرایانۀ خود مقاومت کنند. امام می‌فرماید: می‌توانند تحمل کنند، ولی می‌خواهند به‌وسیلۀ آن لذت ببرند(الکافی، ج5، ص551).

 

اسلام با تمام رفتارهای همجنسگرایانه مخالف است

همچنین، باید بدانید که مخالفت اسلام با همجنس‌خواهی، منحصر به رابطۀ جنسی نیست. بلکه سایر رفتارهای همجنسگرایانه نیز گناه هستند. مثلاً در روایتی از امام صادع(ع)، ایشان از رسول‌اکرم(ص) نقل می‌کند: هرکس پسری را با شهوت ببوسد، خداوند در قیامت اورا با لگامی از آتش، لگام خواهد کرد(الکافی، ج5، ص548).

یا در روایتی، از این‌که دو مرد لب‌های هم را ببوسند و برهنه با هم بخوابند، نهی شده‌است. (معاني الأخبار، ج1، ص۳۰۰). همچنین، در وسائل‌الشیعه، به بابی با عنوان تحریم مقدمات لواط، برمی‌خوریم. که با اموری چون بوسیدن و نگاه کردن با شهوت اشاره دارد. همچنین، دو باب دیگر با عنوان در تحریم هم‌خوابگی دو همجنس به‌صورت برهنه که ذیل هریک، احادیثی نقل شده‌است.

 

علت مخالفت اسلام با همجنس‌خواهی

باید بدانیم که از نگاه اسلام، زن برای مرد و مرد برای زن خلق شده‌است. چنان‌چه لوط(ع) به قومش می‌گوید: آیا از میان جهانیان به‌سوی جنس نر می‌روید…(شعراء/165) و آن‌چه خداوند از همسرانتان برای شما آفریده، رها می‌کنید؟!…(شعراء/166).

علامه طباطبایی در تفسیر آیه می‌گوید: اگر به خلقت متفاوت زن و مرد دقت کنیم. و همین‌طور به شهوت متفاوت آن‌ها که در یکی از مقولۀ فعل و در دیگری از مقولۀ انفعال است. مشخص می‌شود که غرض ازین خلقت متفاوت، اینست‌که زن و مرد را با هم جمع کند. پس یک مرد از این‌جهت که مرد است، برای یک زن خلق شده و برعکس. آن‌چه مرد را در خلقتش، مرد کرده برای زن خلق شده و برعکس. این، زوجیت طبیعی‌ست(6).

از سوی‌دیگر، اغراض و نتایجی‌که اجتماع یا دین در نظر دارد. این زوجیت را در مرزی به‌نام نکاح محدود کرده‌است که یک زوجیت اعتباری‌ست. و به دیگران اجازه نمی‌دهد که در این ازدواج شرکت کنند. پس فطرت انسانی، او را به‌سوی ازدواج با جنس مخالف سوق می‌دهد. نه ازدواج با همجنس(6). به همین دلیل از عمل قوم لوط، به اسراف و تعدی تعبیر شده‌است(اعراف/81 و شعراء/166). چراکه اینکار انحراف از قانون فطرت است(7).

همچنین درخصوص علت مخالفت اسلام با همجنس‌خواهی، در حدیثی از امام رضا(ع) می‌خوانیم: به‌این دلیل که طبیعت نزدیکی کردن بین زن و مرد است. و این‌که در نزدیکی مرد با مرد و زن با زن، انقطاع نسل، نابودی تدبیر و خرابی دنیا پدید می‌آید(بحارالانوار، ج6، ص94).

در روایت دیگری می‌خوانیم که از امام صادق(ع) پرسیدند چرا خداوند لواط را حرام کرده است؟ امام فرمودند: اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زن‌ها بی‌نیاز(و نسبت‌به‌آنان بی‌میل) می‌شدند. و این باعث قطع نسل انسان و از بین رفتن آمیزش طبیعی جنس موافق و مخالف می‌گشت. و این‌کار مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می‌آورد(بحارالانوار، ج10، ص164).

 

پاسخ به برخی شبهات

علی‌رغم آن‌چه گذشت، شبهاتی درخصوص مخالفت اسلام با همجنس‌خواهی از سوی برخی مطرح می‌شود. که در ادامه نگاهی به آن‌ها خواهیم داشت.

شبهه: آن‌چه در اسلام حرام شده، لواط است که یعنی بچه‌بازی.

پاسخ: خیر، لواط به‌معنی آمیزش مقعدی دو مرد است(منبع). چه هردو بالغ باشند یا نه. همچنین در بسیاری موارد، عمل جنسی دو مرد با تعابیر دیگری مورد شااره قرار گرفته. مثلاً در روایتی با سند حسن، از رفتار همجنسگرایانه در مردان با این تعابیر نام برده شده: مَنْ جَامَعَ غُلاَماً: هرکس با پسری آمیزش کند. اَلذَّكَرَ لَيَرْكَبُ اَلذَّكَرَ یا سوار شدن مردی بر مرد دیگر. و اَلرَّجُلَ لَيُؤْتَى فِي حَقَبِهِ یا مردی‌که با او آمیزش مقعدی می‌شود(الکافی، ج5، ص544). بنابراین، لواط نه به‌معنی مطلق بچه‌بازی‌ست. و نه تنها اصطلاحی که برای اشاره به رفتار همجنسگرایانه به‌کار رفته باشد.

شبهه: اسلام صرفاً به همجنس‌بازی اشاره کرده و نه همجنسگرایی.

پاسخ: وقتی لوط(ع) از قومش می‌خواهد که با دختران او ازدواج کنند، می‌گویند: …لَقَدْ عَلِمْتَ ما لَنا فِی بَناتِک مِنْ حَقٍّ…(هود/79): تو که می‌دانستی ما حقی در دخترانت نداریم. اما منظور آن‌ها از این پاسخ چیست؟ چه تفاوتی میان ازدواج با جنس مخالف و آمیزش با همجنس برای آن‌ها وجود داشت. که باعث می‌شد همجنس‌خواهی را حق خود قلمداد کنند و نه ازدواج را! برخی گفته‌اند معنی پاسخشان اینست که ما رغبتی به دختران تو نداریم. چون آن‌ها از جنس زنانند و ما میلی به آمیزش با زنان نداریم(8). بنابراین تفسیر، قوم لوط همجنسگرا بوده‌اند. همچنین، با مطالبی‌که در بخش‌های پیشین آوردیم، مشخص می‌شود که اسلام به همجنسگرایی اشاره کرده‌است.

شبهه: گناه قوم لوط تجاوز بود و اسلام با تجاوز مخالف است نه مطلق رفتارهای هجنسگرایانه.

پاسخ: در اسلام، صرفاً به عقوبت فرد فاعل اشاره نشده. بلکه از عقوبت مردی‌که با او آمیزش مقعدی می‌شود نیز سخن گفته‌شده است.(الکافی، ج5، ص544 و الکافی، ج5، ص550 و بحارالانوار، ج76، ص63). و نیز با توجه به مطالبی که در بحث تخنث و تحریم سایر رفتارهای همجنسگرایانه آوردیم، ادعای فوق رد می‌شود. همچنین، آن‌چه درخصوص علت مخالفت اسلام با همجنس‌خواهی گفته شد، منحصر به تجاوز نیست.

 

پی نوشت:

  1. مجلۀ ماها، شمارۀ 6.
  2. رابطۀ جنسی طبیعی و رابطۀ جنسی متقابل در این نوشتار، به‌معنی رابطۀ جنسی PVI است. بنابراین، شامل رابطۀ جنسی دهانی و مقعدی، حتی بین زن و مرد، نمی‌شود.
  3. گرچه جنسیت برخی افراد مبهم به‌نظر برسد و به‌سادگی نتوان آن‌را تعیین کرد. اما در نهایت، همۀ انسان‌ها در یکی از دو دستۀ زن یا مرد قرار می‌گیرند. و چیزی تحت‌عنوان جنس سوم، وجود ندارد.
  4. بنگرید به ترجمۀ تفسیر المیزان، ج8، ص233.
  5. تفسیر نمونه.
  6. ترجمۀ تفسیر المیزان، ج15، ص437.
  7. ترجمۀ تفسیر المیزان، ج8، ص233.
  8. تفسیر المیزان، ج10، ص510.

نوشته های مشابه

‫11 دیدگاه ها

  1. تجربه ثابت کرده یه LGBTQ+ از خود یه همجنسباز خطرناک تره

  2. از نظر من تمام ادما حق و حقوقی دارند و اونها خودشون باید برای خودشون تصمیم بگیرن نه برای دیگران پس لطفا سرتون توی زندگی خودتون باشه یکی هست اسکشواله یکی همجنسگراست یکی ترنسه یکی ام نه هیچکدوم از اینا نیست لطفا به عقاید، دین، فرهنگ و… هم احترام بزارید به اون خدایی که شاید خیلیا دوسش نداشته باشن ولی من عاشقشم باید بدونین که توی این زندگی فقط لذت ببر کسیو قضاوت نکن کسیو متهم نکن مسخره نکن اذیت نکن ما همه هم جنسیم هممون ادمیم فقط زبان و دین و کشورا خیلی چیزامون فرق داره ولی در اصل ما از یک روح و قلبیم

    1. آیا در این‌جا اطلاعات غلطی ارائه کردیم یا دروغی گفتیم؟ در غیر این‌صورت، چرا نباید این مطلب رو منتشر می‌کردیم؟ تنها به این دلیل که این مطلب مطابق تفکرات شما نیست؟ این یک بحث علمی‌ست و شما حق ندارید صرفاً چون این مطالب رو نمی‌پسندید، آزادی بیان دیگران رو نقض و عقاید خودتون رو بر دیگران تحمیل کنید. ما هم هیچ دلیل منطقی در دیدگاه شما مشاهده نمی‌کنیم که ما رو برای عدم انتشار این مطلب، قانع کنه.

    2. با این پاسخ شما من نتیجه میگیریم که داعشی ها هم حق و حقوقی دارن و باید به عقاید اونا احترام بزارم. ببخشید اینو میگم اما حرف شما حرف ترسو هاست. « بیاید به عقاید ( فارق از این که بعضی عقاید مشکل ساز و گاها منزجر کننده هستند بهشون ) احترام بزاریم. » این حرف رو کسی میزنه که می‌دونه عقیده اش اونقدر ضعیفه که نمیشه ازش دفاع کرد برای همین با پیش کشیدن احترام و… فرار رو به جلو می‌کنه 🙂
      از الان می‌بینم که امثال شما چند سال دیگه دارن از بچه باز ها حمایت میکنن، کثافت پشت کثافت در میاد دیگه، برای بقا همجنس‌باز باید پشت یه بچه باز دربیاید.

    3. حرف شما درست نیست باید دیگران را آگاه کرد و از خطر نجات داد و امر به معروف و نهی از منکر کرد

  3. خیلی ازتون ممنونم
    از بین تمام مطلب هایی که در این باره خوندم مطلب شما کامل تر و دقیق تر بود . خسته نباشید

  4. عالی بود این متن سرتاسرش با منبع و سند جمع آوری و نوشته شده برخلاف ادعاهای پوچ طرفداران همجنسگرایی که به جای آوردن دلیل و مدرک برای اثبات گفته هاشون تنها جوابشون اینه به عقیده من احترام بذارید چرا واقعا اگه اون بچه باز بگه به عقیده ام احترام بذارید مگر ما دیوانه ایم که تایید کنیم و به حقوق کودکان تجاوز کنیم این حرف از جانب یه انسان بی دین و یا لائیک هم قابل قبول نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *