[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
تریلر اثر
.
[/box]
بزرگ شده توسط گرگ ها با بازی تراویس فیمل بازیگر مشهور سریال پر طرفدار وایکینگ ها و ابوبکر سلیم صداگذار و بازیگر شخصیت Bayek در بازی Assassin’s Creed Origins و آماندا کالین بازیگر دانمارکی کمتر شناخته شده،سریال علمی تخیلی آمریکایی است که در ۳ سپتامبر ۲۰۲۰ نمایش آن بر شبکهٔ اچبیاو مکس آغاز شد.
این سریال که نام اِرِن گازیکووسکی (Aaron Guzikowski) را به عنوان سازنده و نویسندهی اصلی خود معرفی کرده، از حضور نام بزرگ و چون ریدلی اسکات (Ridley Scott) کارگردان فیلمهایی چون فیلم Alien (بیگانه)، فیلم Gladiator (گلادیاتور)، فیلم The Martian (مریخی) و فیلم Blade Runner (بلید رانر)،فیلمPrometheus (پرومتئوس) در تیم تهیه و تولید خود سود میجوید. ریدلی اسکات البته خودش دو اپیزود اول سریال را نیز شخصا کارگردانی کرده تا امضای کارگردانیِ خود را بر سریال بزند!
در سپتامبر ۲۰۲۰، ساخت مجموعه برای فصل دوم به دلیل استقبال بالا تمدید شد
هنگامی که بزرگ شده توسط گرگ ها را دیدم، به یاد فیلم سینمایی ایرانی “ما همه با هم هستیم” افتادم. هر دو فیلم انبوهی از ستارگان ژانر خود را در خود جای داده اند. هر دو فیلم در تریلرهای خود عالی ظاهر شدند. هر دو فیلم خلاصه داستان و آغاز تامل برانگیزی داشتند. انتظار همگان از دو فیلم، یک اثر جذاب و پر معنا بود. اما چه شد؟ ما همه با هم هستیم، با اینکه انبوهی از ستارگان کمدی ایران را در خود جای داده بود، اما کلا دو دقیقه هم خنده ای بر لب کسی نمیاورد. ایده ابتدایی جالب بود اما ادامه داستان نه. در ضمن، در این فیلم به کرمانی ها نیز توهین شد. یک مشت اراذل و خلاف کار با لحجه کرمانی در فیلم ظاهر شدند. اگر توهین به کرمانی ها را فاکتور بگیریم، بزرگ شده توسط گرگ ها نیز همین روند را در پیش می گیرد.
اگر علاقه زیادی به تماشای راه رفتن و در افق محو شدن بازیگر ها دارید، بزرگ شده توسط گرگ ها پیشنهاد خوبی است. زمان زیادی صرف اتفاقات کاملا بی اهمیت در روند داستان می شود. حال اگر این اتفاقات کمی جذاب بودند، ایرادی نداشت. اما این اتفاقات واقعا حوصله سر بر هستند. گاهی دلتان می خواهد فیلم را جلو ببرید تا به جاهای خوب که نه، به ادامه داستان برسید. الان به یاد انیمه ناروتو می افتم. انیمه ای که 20 هفته قسمت های فیلر و جدا از داستان پخش کرد و مخاطبین دیگر داستان اصلی را از یاد برده بودند. اما حداقل فیلر های جذابی بودند. در سریال بزرگ شده توسط گرگ ها بخش های فیلر یا همان بی اهمیت در روند داستان، به شدت حوصله سر بر است و فقط قصد دارد زمان فیلم را پر کند.
خلاصه داستان
در دنیا یک جنگ آخر الزمانی رخ داده. بین چه کسانی؟ انسان ها و فضایی ها؟ انسان ها و زامبی ها؟ خیر جنگ بین انسان ها است. کدام دسته از انسان ها؟ میترائیست ها یا همان خورشید پرستان و آتئیست ها یا همان کافر ها. کل دنیا به همین دو دسته تقسیم می شود. میترائیست ها از تکنولوژی های خوفی برخوردار اند. آنها این تکنولوژی را از رمز گشایی کتاب مقدسشان به دست آورده اند.
یک آتئیست یا کافر، یک نکرومنسفر یا همان ربات کشتار جمعی را اسیر می کند. کافرها تکنولوژی ساخت ربات های هوشمند ندارد. به همین دلیل کمپیون یا همان کافری که نکرومنسفر را اسیر کرده، با اسیر کردن ربات ها و برنامه ریزی مجدد آنها، قصد دارد به اهدافش برسد. هدف او چیست؟ احیای جامعه بشر در یک سیاره دیگر به اسم کپلر 22 که ظاهرا برای بقای انسان ها مناسب است. کمپیون دو ربات که یکی ربات خدمتکار و دیگری یک اسلحه کشتار جمعی است را اصلاح می کند و با 12 جنین یخ زده به سیاره هدف می رساند.
شش جنین متولد می شوند و طی 12 سال فقط یکی از آنها زنده می ماند. باقی به دلایل مختلفی که دلیل اصلی رادیواکتیو بودن غذایشان است، می میرند. بچه باقی مانده کمپیون نام دارد. هم نام کافر ابتدای داستان. او نمی میرد چون به رادیواکتیو مقاوم است.
در ادامه یک سفینه حاوی متیرائیست ها فرود می آید و می پندارند که کمپیون همان منجی داخل کتاب مقدس است. کتاب مقدس گفته پیامبر شما که شاه شما می شود، یک یتیم است که در سرزمین بی آب و علف زندگی می کند. آنها قصد ربودن کمپیون را دارند که مادر یا همان نکرومنسفر اصلاح شده، از خجالتشان در می آید. مادر به سفینه می رود و 5 بچه را به جبران بچه های از دست داده اش به خانه می آورد. سفینه حامل میترائیست ها را نیز سقوط می دهد.
ادامه داستان شامل بحث های اعتقادی، دو داستان فرعی، سازش و کشمکش های بین کمپیون و باقی بچه ها است. تا زمانی که میترائیست ها برای نجات بچه هایشان به مادر و پدر (ربات اصلاح شده دوم) حمله می کنند. پس از آن شاهد داستان فرار بچه ها و یکی از کافرها که خود را به جای میترائیست ها جا زده هستیم. مادر نیز متوجه می شود که حامله است. بچه ای در شکم او در حال رشد است. خالق او یا بهتر بگویم اصلاح گر او، اینطور می گوید که بزرگ کردن جنین های قبلی تمرینی بوده برای به دنیا آوردن و بزرگ کردن بچه ای که حامله است. این بچه آخرین امید بشریت است.
وقتی مادر وضع حمل می کند، یک مار پرنده از دهان او متولد می شود و شروع می کند از بدن مادرش تغذیه کردن. مادر و پدر قصد نابود کردن این فرزند عجیب را دارند که موفق نمی شوند. مار کوچک، رشد چشمگیری می کند و به صورت یک مار غول پیکر به آسمان می رود.
نقد و تحلیل
شروع فیلم (نه داستان) با یک زن و مرد است که در سرزمینی بدون ساکن شش فرزند از نژاد های مختلف را به دنیا می آورند و بزرگ می کنند. به شدت شبیه به داستان آدم و حوا.
آتئیست ها و میترائیست ها
در دنیای کنونی، ادیان و مذاهب زیادی داریم. اما در سریال بزرگ شده توسط گرگ ها، تنها دو تا داریم. چه شده که باقی مذاهب منقرض شده اند. حتی مذهب به اصطلاح خداپرست نیز یک مذهب کهنه مربوط به 2500 سال پیش است. این سوال جوابی ندارد. احتمالا هدف نویسنده این بوده که مذاهب و ادیان کنونی را در ظاهر میترائیست ها و آگنوستیک ها و آتئیست های کنونی را در ظاهر کفار به ما نشان دهد.
میترائست ها، مذهبی های افراطی هستند. آنها خدایی به نام سول را می پرستند و از کتاب مقدس او پیروی می کنند. افراط آنها آنقدر شدید است که اعتقاد دارند از خود اختیاری ندارند و اعمالشان را سول رقم می زند. آنها عروسک و سول عروسک گردان است. اختیار انسانی در اعتقادات آنها جایی ندارد. افراط آنها به قدری زیاد است که در هر لحظه و هر جا از کلمات کتاب مقدس استفاده می کنند. ستایش از آن سول است. این جمله ورد زبان میترائیست ها است. مهندسین میترائیست، علم خاصی ندارند. اما روحانیون میترائیست با ترجمه و رمز گشایی از کتاب مقدس توانسته اند به تکنولوژی و پیشگویی های خیلی خوبی دست پیدا کنند. پس کتاب مقدس یک کتاب صرفا شامل آموزه های دینی نیست. در آن از علم و آینده هم سخن گفته شده. جالب اینجاست که وعده و ظواهر منجی میترائست ها نیز در آن آمده.
در میانه سریال، میترائیست ها به بنایی که در کتاب مقدس از آن نام برده شده و برایشان مقدس است می رسند. بنایی سنگی از سنگ های سیاه. میترائیست ها در کلیسا به پرستش خدا می پردازند. روحانیون آنها همچون اسقف های مسیحی لباس می پوشند. از اعمالی همچون غسل تمعید استفاده می کنند. عقل را به حاشیه می برند و در بدترین شرایط به جای تصمیم گیری درست از واژه “سول محافظ ماست” استفاده می کنند.
گفتیم میترائیسم نمادی از تمام ادیان و مذاهب الهی است. همین طور هم هست. به ویژگی های میترائیست ها که نوشتیم دقت کنید. به یاد کدام ادیان می افتید؟ اسلام و مسیحیت. بنای سنگی مقدس شباهت عجیبی به کعبه دارد. حتی حفره حجره الاسود در گوشه آن مشهود است. کتاب مقدس هم نام با انجیل مسیحیان است. مسیحیان نیز از واژه کتاب مقدس استفاده می کنند. در عین حال پیشگویی منجی را کرده و ویژگی هایش را بیان کرده است. در انجیل و البته تورات در مورد منجی یا پیامبر (در سریال از واژه پیامبر استفاده می شود) سخن گفته شده. هم محل زندگی اش و هم ویژگی اش. جالب است که پیامبر یا منجی، یتیم است و در سرزمینی بی آب و علف نزدیک به بنای مقدس یا همان کعبه زندگی می کند. حتی خانه اش بی شباهت به خانه های اعراب درقرن های خیلی دور نیست. چقدر شبیه به پیامبر اسلام. البته که این برداشت کاملا صحیح نیست. چراکه در سریال بزرگ شده توسط گرگ ها سه نفر نامزد پیامبر بودن معرفی می شوند. از نکات علمی کتاب نیز نباید گذشت.
قرآن نکات علمی زیادی را 1400 سال پیش مطرح کرده که برخی از آنها نیز توسط انسان کشف شده اند. البته نه در گذشته دور بلکه در تاریخ معاصر. مثل جاذبه، گسترش گیتی و… . کلیسای ذمیترائیست ها در بعد اول کلیسا است و در بعد دوم شباهت اندکی به مسجد هم دارد. نکرومنسفر ها یا همان ربات های کشتار جمعی که توسط میترائیست ها ساخته شده اند، هنگام پرواز خود را به شکل صلیب در می آورند و شباهت زیادی به زنان مصر باستان پیدا می کنند. باز هم شباهت با دین مسیحیت.
سول، ظاهرا با چند نفر در ارتباط است و مستقیما با آنها صحبت می کند. حال سول خدا است یا شیطان؟ چراکه صحبت کردن با نفر اول باعث تجاوز او به زنان در حال کما می شود. صحبت کردن با نفر دوم باعث می شود چند نفر کشته شوند، رابطه شنونده با همسرش خراب شود و قصد فرمانروایی و پادشاهی بر این سیاره را در سر بپروراند. صحبت کردن با نفر سوم نیز باعث می شود تا شنونده به کسی که مادر خود می دانست شلیک کند. می دانید هنگام شلیک چه گفت؟ سول دست من را هدایت کن.
بر اساس شباهت های نام برده، میترائست ها نمادی از ادیان الهی اند. مسیحیت و اسلام. شاید بتوان یهودیت را نیز ضمیمه کرد. اما خیلی کم رنگ تر. سریال بزرگ شده توسط گرگ ها سعی دارد افراد معتقد به ادیان الهی را، افرادی به شدت افراطی نشان دهد. خدای ادیان الهی یا همان خدای واحد را نیز با شیطان جابه جا می کند. خدایی که شروع به صحبت می کند، شنونده را در چاه می اندازد و سپس او را رها می کند. هم خدا و هم دین به شدت کوبیده می شوند. سریال بزرگ شده توسط گرگ ها در ظاهر می خواهد بی طرفانه کفار و دیندار ها را نقد کند. اما باطن همینی است که خواندید.
خود میترائیسم نیز یک دین خورشید پرستی است. دینی کهنه که البته هنوز هم پیروانی دارد. حتی نماد های استفاده شده توسط میترائست ها نیز همان نمادهای دین خورشید پرستی، مهر پرستی یا همان میترائیسم است. پس ادیان الهی در قامت یک دین مادی پرست و کهنه نمود پیدا می کند. چرا؟ اولا همان معنای کهنه بودن را می خواهد برساند. ثانیا قصد نزول دین الهی را در حد یک دین مادی پرست دارد. ثالثا سعی در تبلیغ خود میترائیسم دارد. شاید میترائست ها بد نشان داده شوند، ولی آدم های خوب هم دارند. پس از دیدن این سریال، شما به دنبال تحقیق راجع به اسلام و مسیحیت نمی روید. بلکه به دنبال تحقیق راجع به میترائیسم می روید. این یک فرصت مناسب برای تبلیغ این دین شیطانی است.
شاید باور نکیند. اما در زمان معاصر و حال برخی از افراد با نفوذ و قدرتمند میترائیست هستند. حتی تحریفاتی را در دین مسیحیت وارد کرده اند. در کشور هایی که تقویم میلادی تقویم رسمی آنها است، روز خورشید روزی است که به کلیسا می روند و خدا را ستایش می کنند. با اینکه در انجیل واقعی روز پرستش خدا روز یکشنبه نبوده و این تحریفی وارد شده بر این دین الهی است. فکر نکنید این تحریفات تفکرات من یا چند متوهم است. ورود میترائیسم به مسیحیت مسئله ای است که بارها مورد بحث واقع شده. گاهی رد و گاهی اثبات شده است. فقط یک سرچ کوتاه لازم است تا تاثیرات میترائیسم را بر مسیحیت ببیند. البته که برخی دانشمندان مسیحی این نظریات را رد کرده اند. اما از نظر حداقل من، دلایل رد تاثیرات میترائیسم بر مسیحیت قابل پذیرش نیستند و منطقی جلوه نمی کنند.
آتئیست ها یا همان کافران همچین خوب و معصوم نشان داده نمی شوند. آنها بچه ها را به میدان نبرد می فرستند. بچه ها را به جان هم می اندازند. از تجهیزاتی استفاده می کنند که انسان کشش استفاده از آن را ندارد. اما اما اما. کمپیون، اصلاح گر نکرومنسفر، یک آتئیست است. آیا سریال بزرگ شده توسط گرگ ها او را انسان بدی نشان می دهد؟ شخصیت کالب با بازی تراویس فیمل، عاشق همسر و فرزند خوانده اش است. آدم خوبی است. احساس بدی نسبت به او در شما ایجاد نخواهد شد. تا کی؟ تا زمانی که اعتقادات میترائسمی یا همان خدا پرستان بر او غلبه می کند. پس از این غلبه او عملا دیوانه می شود. رابطه اش با همسر و فرزند خوانده اش به هم می ریزد. آدم می کشد. اعمالش برای مخاطب تنفر بر انگیز است. شخصیت سو با بازی نیام الگار یک کافر است. در طول داستان احساس بدی نسبت به او به شما دست نخواهد داد. مادر و پدر هم اندیشه هایی شبیه به کافر ها دارند و سعی دارند فرزندانشان را با همین اندیشه ها بزرگ کنند.
دیدید. سریال بزرگ شده توسط گرگ ها در ظاهر بی طرف است. اما کفار و خدا پرستان را طوری نشان می دهد که شما از خداپرستان بیشتر متنفر می شوید. شخصیت های منفی عمدتا یا حتی کاملا میترائیست اند. مثل شخصیتی که به دختران در حال کمای سفینه تجاوز کرده. او آنقدر فرد معتقدی است که در بند هم ثنای خدا را می گوید. شخصیت سو چه می خواهد؟ کشتن میترائیست ها؟ نه. او فقط یک زندگی آرام و بدون مزاحم را در گوشه ای از دنیا می خواهد. چقدر لارج و صلح جویانه.
ساکنان کپلر 22
ساکنان این سیاره، که در انتهای سریال بزرگ شده توسط گرگ ها مشخص می شود انسان هستند، تمدنی شبیه به انسان های اولیه دارند. اما احتمالا آنها نیز دین دارند. چرا که بر روی دیوار های یک غار، پیشگویی آمدن مادر و پدر با سفینه و تولد یک مار آمده است. در این سریال اسمی از نظریه تکامل مطرح می شود. اما بلعکس. انسان های این سیاره در حال نزول هستند. با این حال هوش دارند و این را از تله ها، نقشه و سازه هایشان می شود فهمید. منظور از این ساکنان و دینشان چه است را نمی دانیم.
فرزند مادر
مادر از دهان زایمان می کند. چه چیزی؟ یک مار. ماری که به گفته خالقش یا همان اصلاح گرش، منجی است. ماری که تمام این 12 سال برای رشدش تمرین داده شده. مادر برای رشد او از خون موجودات پست سیاره و یک متجاوز استفاده می کند. با این حال او پس از تولد شروع به تغذیه از مادرش می کند. مادر تصمیم می گیرد مار را بکشد. اتفاقا ساکنان سیاره که توسط پیشگویی از تولد این مار مطلع بودند، قصد کشتن مادر را در دوره بارداری دارند. حال این مار واقعا امید بشریت و منجی است؟ یا قاتلی دیگر متولد شده؟ شاید به دلیل تغذیه از خون اشتباه به این شکل درامده. شاید از همان ابتدا ماهیتش همین بوده.
اگر بخواهیم مار را بیشتر تشریح کنیم، با دقت به ویژگی های مار به یاد چه می افتید؟ ماری که از بدن انسان نه تخم مار، متولد می شود و از انسان تغذیه می کند. اولین داستانی که به ذهنمان می رسد داستان ضحاک مار دوش است. مارهای او از بدن او متولد شدند و از مغز جوانان تغذیه می کردند. از آن سو که سریال بزرگ شده توسط گرگ ها به میترائیسم که یکی از ادیان معروف ایران باستان بوده استفاده کرده، بعید نیست از داستان های ایران باستان هم استفاده کند.
حال چرا ضحاک؟ زرتشتیان معتقد اند، روزی ضحاک از بند رها می شود و در دنیا آشوب به پا می کند. پس از آن منجی زرتشتیان با نام سوشیانس ظهور می کند و با کمک دیگر جاودانگان مثل گرشاسب به جنگ ضحاک می رود. این همان نبرد آخرالزمانی به زبان دین زرتشت است. پس دجال یا ضد مسیح خودمان، در دین زرتشت ضحاک نام دارد. در سریال بزرگ شده توسط گرگ ها نیز ما شاهد ماری با ویژگی های مارهای ضحاک هستیم. پس احتمال می دهیم این مار نماد دجال یا ضد مسیح باشد. حال سریال می خواهد این مار را ویران گر نشان بدهد یا منجی؟ نمی دانیم. باید منتظر فصل بعد باشیم.
روبه روی بز بافومت نیز یک مار با پیچ و تاب های شبیه به مار داخل سریال بزرگ شده توسط گرگ ها وجود دارد. ماری که هم شبیه به مار سریال است و هم شبیه به مار سازمان بهداشت جهانی. پس نباید انتظار خوبی از مار داخل سریال داشته باشیم. بر اساس شباهت های گفته شده، او نمی تواند معنا و مفهوم پاکی داشته باشد.
در سریال بزرگ شده توسط گرگ ها سوالات زیادی مطرح می شود که بی جواب می مانند. سوالات اعتقادی اصل این سوالات بی جواب اند. البته این راجع به کفار صادق نیست. آنها شبهات و اعتقادات همیشگی و کهنه خود را مطرح می کنند و مخالفت یا پاسخ ضدی نمی گیرند. شبهاتی که بارها با دلایل منطقی رد شده اند. با این حال سوالات دیگری که باقی می ماند، سوالات مربوط به مار و ساکنان قبلی سیاره و چگونگی راه یافتن گروه جدید کفار به سیاره است. سوالاتی که بی جواب می مانند تا در فصل آینده به آنها پاسخ داده شود. ما در میانه سریال اسکلت یک مار بزرگ را نیز می بینیم. آیا این مثل همان ماری است که در انتهای سریال به دنیا می آید؟ این هم بی جواب می ماند.
سریال بزرگ شده توسط گرگ ها خیلی سریال جذابی نیست. در ژانر و فضای خود، نسبت به آثار مشابه ضعیف تر عمل می کند. روایت کندی دارد. اگر اهل فیلم و سریال باشید، با سوالات اعتقادی این چنینی زیاد روبه رو شده اید. پس اینجا هم خوب عمل نمی کند و کلیشه ای است. به شدت نمادین است. مثل تمام سریال های بی خود یک پایان بی سر و ته با وعده فصل دوم را رقم می زند تا مخاطب را به زور دوباره به پای سریال بکشاند. جلوه های ویژه اصلا جالب نیستند. ارتباط و عاطفه شخصیت ها گنگ و کم رنگ است. تمام اینها نقص های این سریال هستند.
اگر در فضای اینترنت کمی بگردید، متوجه می شوید تنها سه سایت انیمه اتک تایتان را نقد محتوایی کرده اند. یکی از آنها سایت ماست. اگر در هر سه سایت وارد شوید و محتوا را بخوانید، متوجه می شوید کدام نقد بهتر است، صحیح تر است، منطقی تر است و منصفانه تر است. دلیل چیست؟ دلیل آن است که ما تمام قسمت های انیمه را دیده ایم و حتی انتهای مانگا را مطالعه کرده ایم. چون تمام داستان را خوانده و دیده ایم، توانسته ایم نقدی به مراتب بهتر و منطقی تر را ارائه دهیم. در مورد سریال بزرگ شده توسط گرگ ها نیز این مسئله صادق است. نقد ما کامل نیست. چراکه داستان را کامل ندیده ایم. اما تا به اینجای سریال، تنها چیزی که به ذهنمان می رسد همین است. ادامه اش را که ببینیم، شاید چیز های جدید تر و جالب تری بیابیم. اگر موضوعی از چشم ما پنهان مانده و به ذهن شما رسیده، خوشحال می شویم در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
با همکاری Between
موجودی که از شکم ربات مادر در میاد شبیه مار هست و من برام عجیبه که چرا توی فیلم هالیوودی حضرت نوح هم،شیطان تبدیل به مار شد و آدم و حوا رو گول زد؟….این شباهت براتون عجیب نیست؟!
لطفا برای درک درست از داستان ادم و حوا در کتاب مقدس سفر پیدایش رو بخونید تا قضیه مار رو متوجه بشید
من فصل اول رو کامل دیدم. من خوشم نیومد چون نکات منفی زیادی داشت. 1- اون چند وجهی مشکی رنگ وسط صحرا که میگفتن یه مکان مقدس هست شبیه به کعبه بود فرمانده که نماد یه یه فرد شیطانی بود باهاش صحبت میکرد و یه انسان رو قربانی کرد تا با روح مقدس یا سول(soul) صحبت کنه 2- کسانی که با ایمان جلوه داده می شدند و از کتاب مقدس صحبت می کردند و به ظاهر شبیه به مسیحی ها بودند تو مراسم هاشون پرچم هاشون از عکس کله بز استفاده می کردند که نماد شیطان پرستان هست و به نحوی داره مسحیت رو به انحراف میبره 3- معلوم نیست کی خوبه کی بد چون می خواد در اعنقادات شبهه ایجاد کنه و ذهن بیینده رو داره گیچ می کنه 4 – شخصیت مادر که حامله است میگه فرزندم کسی هست که قراره دنیا رو متحول کنه و برای تغذیه نطفه از خون یه فردی که به دختران زیادی وقتی خواب بودن تجاوز کرده استفاده می کنه و همچنین خون حیوانات پست – 5 سول که همون روح مقدس هست بقیه رو تشویق به قربانی کردن انسان می کنه که معنیش اینه که اعتقادات مذهبی جز اهداف شیطانی نیست – 6 ارتباط سول با بقیه در جاهای تاریک و نمور مثلا در غارها اونم با نمادهایی توی سقف غار هس۹ت که بازم شیطانیه نه مقدس ولی اینا رو درهم آمیخته!
با شروع سریال برخلاف غالب اوقات این آدما هستن که گویی بیگانه تلقی میشن و اتفاقا رباتها و اندرویدها برعکس، موجوداتی انسانیان. ما سمت رباتهای بیخدا رو میگیریم بیشتر!!!! با این که نقش اصلی یعنی مادر یه ماشین جنگنده هست و همه رو پودر میکنه و بیگانگان سریال اینبار آدمیانی مذهبیاند! این موقعیتیه که کاملا هوشندانه طراحی شده وجبههی خداباوران جامعهای متعصب، افراطی، با ظاهری دروغین و باطنی آلوده و با آیینهای مفصل تصویر شده که برای ادامهی حیات خودشون و ایدئولوژی شان از پیشرفتهترین تکنولوژیها و ابزار ممکن استفاده میکنه!…اما اصلا بیاییم بگیم که ربات ها بهتر از انسان ها هستند!….ولی آیا وقتی روی هرکدام عناوین خداپرست و آتئیست میذاریم…باز هم میتونیم دوباره این حرف رو بزنیم؟…مگه ما جای خدا نشستیم؟!….مگه اینکه بودجه ای کلان پشت سرمون باشه و بهترین بازیگرا و بهترین شبکه رو مهیا کنیم! تا بخواییم اهدافمون رو پیاده کنیم!!!!
آئین میترا درسته در ایران باستان بوده و تو اوج خودش بوده ولی در جنوب اسپانیا و آرژانتین و دیگر نقاط طرفداران خودشو داشته و پسران میترا یا معماران ازاد یا همون فراماسون ها هم خودشون رو میترائیست و پسران میترا میدونن و کسانی بودند که در زمان مسیحیت بعد از عروج مسیح مریم مجدلیه رو از اورشلیم فراری داده و به جنوب اسپانیا رفتن و در جنوب اسپانیا هم معبدی به اسم مریم مجدلیه است/تو این فیلم خودشونو به نقش کشیدن نه ما ایرانی هارو و متاسفانه آتئیست ها دیگر انسانها هستند یعنی مسلمان ها مسیحی ها یهودی ها و دیگر ادیان که جنگ اخر زمان بین همه ادیان با پسران میتراست برای اونها. دوستانی که علاقه دارن حتما کتاب اسرار میتراس رو بخونن!
احتمالا کسی که وحی میده به کیلب یه شخص شیطانیه چون کیلب اتئیسته.و جالبه که تو قسمت هفت میبینید کمپیون رو خدا پرست ها میخوان غسل تعمید بدن که بتونه بهشون اضافه بشه!
از جهاتی این سریال رو ترکیبی از سریال بازی تاج و تخت و وستورلد میدونم! چرا که پرداختن به تکنولوژی و قدرت طلبی اون هم با لحن مذهبی و قرون وسطایی !به شکلی گُل درشت به تصویر تبدیل شده است.
این فیلمسازا اگر متوجه بشن خلق سوال های پیچیده فلسفی و نشون دادن هزاران چیز عجیب و بدون پاسخ اونم در قسمت آخر و شاخ و برگ های اضافی سریال رو قوی نشون نمیده و باعث پیشرفتش نمیشه…..خیلی خیلی عالی میشد!
من نصف فصل اول رو دیدم. با اینکه کارهای رایدلی اسکات رو دوست دارم و از سریالهایی مثل وست ورلد هم خوشم میاد ولی خیلی با این سریال حال نکردم. به نظرم ضرب اهنگ کندی داره و جلوه های تصویری پسا آخرالزمانیش هم برای سال ۲۰۲۰ چندان چنگی به دل نمیزنه. از لحاظ حال و هوای علمی تخیلی زیاد واقع گرایانه نیست. به نظر میاد خیلی روی جزییات فکر نشده یا بودجه کافی برای اجراشون نبوده. یک جورهایی از لحاظ تصویرسازی آینده حال و هوای فیلمها و سریالهای علمی تخیلی درجه ۲ رو داره. مفاهیم فلسفی ای که قصد بیانش رو داره هم تا اینجا زیادی شعارگونه به نظر میرسه و بیان نسبتا صریحشون یکم توی ذوق میزنه.
سریال بیشتر از فیلمهای تخیلی حرف برای گفتن داره و به نوعی پیشگویی برای ایندگان و نقاط ضعف احساسات انسان مورد بررسی قرار میده
سریال پرورش یافته توسط گرگ ها یکی از ناب ترین ایده های ژانر علمی تخیلی را دار است و من بشخصه از این سریال لذت بردم البته باید به کسی که بیننده ی فصل اول تا اینجا نبوده بگم که ریتم سریال کند هست و خیلی روایت تندی نداره به غیر از سه قسمت اول ( خیلی ها هم همون سه قسمت اول گفتن ریتمش کند هست البته ) اما فضا سازی , موسیقی و کاگردانی بی نظیر هست با وجود چندین مشکل در فیلم نامه , این سریال داستان و ایده ای پرکششی داره که در کنار سوالات و بحث های فلسفی که گل درشت وسط داستان مطرح میشه مخاطبی که با ژانر علمی تخیلی حال می کنه رو همراه می کنه ; یه چیزه دیگه این سریال اگر فقط بخاطر جلوه های ویژه کامپیوتری می خواهید ببینید بهتره گول پوستر زیباش رو نخورید چون جلوه ویژه درجه دو است اما با این چراغ سبز فصل دوم نوید یک تغییرات مطلوب رای فصل دوم رو به ما می ده . ریدلی اسکات همین اسم بهترین تبلیغ برای این سریال هست فقط توی گوگل سرچش کن!
برام خیلی جالبه تو این دست فیلم ها اینقدر جالب همه چیو باهم قاطی می کنند و به خورد مخاطب میدن که مخاطب نفهمه از چی و کجا داره میخوره
فقط امیدوارم مخاطبان هم آگاهانه دنبال این فیلم و سریال هایی برن که آگاهانه و با هدف ساخته میشن
موفق باشید
سریال خیلی قشنگ و شیک نشون داد ملحدین نماد انسانهای شریف هستند،و بشریت و مذهبیها خطرناک و تاریک!…البته یه جاهایی ضعف هر دو گروه رو میگفت ولی بازم میشه گفت کارگردان طرف کی بود و مخاطب داشت با گروه آتئیست ارتباط بیشتری میگرفت!
نقد سریال بزرگ شده توسط گرگ ها
من که خیلی دوسش داشتم. مخصوصا اینکه رو دیدگاه هیچکدوم از 2 طرف اصرار بیخود نمیکرد و بی طرف بود حدوداً. بازی منحصر به فرد Amanda Collin واقعا یه چیز دیگه بود. ولی بازی ترویس اونچنان به دلم نشنست. بازیش توی وایکینگز رو نمیشد اصلا مقایسه کرد با اینجا. البته اینجا جای مانوور کمتری داشت.
خیلی از سایت ها و منتقد ها گفتن سریال مارو یاد فیلم های پرومتئوس و بیگانه ریدلی اسکات میندازه که اشاره داشت انسان ها و بناها،دست آورد فضانورد های باستان یا همون آدم فضایی هستند و خالق ما آدم فضایی هاست!
ولی از نظر من اینطور نیست….سریال اصن وارد فاز جدیدی شده و اصلا به خالق کاری نداره و داره نظریات جدیدی تو دل مخاطب قرار میده و درگیری میان دو گروه رو بیشتر نشون میده!
من سریال رو ندیدم ولی همون قسمت بدون اسپویل رو خوندم فهمیدم روی چه موضوع عظیمی دست گذاشتن ولی ظاهرا موفق نشدن
ولی من تا حالا ندیدم سریالی که دست روی موضوع عظیم فلسفی بزاره کاملا موفق بشه
حتی دارک هم کامل نتونست به لقمه اون بزرگی رو مدیریت کنه
طراح صحنهی این سریال برای اینکه خودش رو با نبوغ دستنیافتنی «ریدلی اسکات» در ساختن یک جهان پساآخرالزمانی و خلق منظرههای علمی تخیلی هماهنگ کنه، کارش رو به بهترین شکل انجام داده. طراحی صحنهی «بزرگشده توسط گرگها» به معنای واقعی خارج از این دنیاست. رنگ تیره و خاکستریای که تم اصلی فیلم رو تشکیل میده جنبهی زیباییشناختی ویژهای به اثر بخشیده و تا جایی که میتونید ساعتها به صحراهای برهوت نگاه کنید تا چشاتون در بیاد!@
کلا هر سریال و فیلمی که توش تراویس فیمل باشه ، سعی میکنن که شخصیتش رو شبیه به رگنار کنند.
تو فیلم وارکرفت هم همینکارو کردن.
بابا یه شخصیت خوبی بود و رفت دیگه نباید که همه شبیه به رگنار باشن.
سلام
نقد خوبی بود. فیلم رو ندیدم اما با این نقد نسبتا متوجه ضعف ها و نقاط قوت کار شدم شاید ببینمش.
سلام
واقعا سایتتون و نقدهاش وحشتناک ضعیفن. من نمیدونم چرا هرکسی فکر میکنه میتونه منتقد سینما و تلویزیون بشه. برام هم جالبه با این فاجعه سئوی سایت بالاس و توی اولین سرچ های گوگل میاد.
دوست عزیز این بز رو تو نصف مقاله هات گذاشتی. به چی میخوای برسی؟ تمام فیلم سازان غیر ایرانی از ژاپن گرفته تا اروپا و امریکا فراماسونن یا به قول خودت شیطان پرستن؟
شما متوجه ساخت جهان فانتزی و فانتزی پردازی و کلا اثر هنری نیستی گویا که انقدر فرم و حتی محتوا رو فدای نماد شناسی ای میکنی که به نظر میاد از همون هم سررشته ای نداری.
خود نویسنده گفته، میتونه مصاحبه هاش در مجلات مختلف رو ببینی، که ایده اولیه فیلمنامه شباهت زیادی به کتب مقدس داره. و اینکه خواهشا اسلام رو قاطی فیلمسازی های غربی نکنید. توی این فیلم واقعا اشاده خاصی به اسلام نشده. اگرم به نظر شما اون سنگ نماد کعبست شما کلا از تاریخ توتم پرستی و پرستش اشیا چند ضلعی اطلاعی نداری. بله کعبه هم نوعی توتم اولیس که قبل اسلام وجود داشته، بعد اسلام هم نماد اسلام شده. اما زیر مجموعه اشیای توتمی قرار میگیره.
شما لای کتاب مقدس رو باز نکردی و انقدر هم اطلاعات راجب ماسون ها داری؟ حداقل برو سمت ریشه بعد به شاخ و برگ برس.
شما که انقدر رفرنس میزنی به یهود و مسحیت ترجیحا یکبار یه نسخه انگلیسی از این دو کتاب رو بخون.
فیلم ریتم کندی داره. کاملا درسته. از قصد ریتمش کنده برای اینکه بتونه هرچه بیشتر مخاطب رو وارد سیاهی فضای پسا اخرالزمانیش بکنه. اگر ریتم انقدر کند نبود سنگینی اتمسفر بر مخاطب کمتر میشد. پس ریتم رو فدای اتمسفر کرده. خیلی ایراد فرمالی نیست. انتخاب کارگردانه. از نظر کات زدن خیلی جاها مشکل داره. اما فیلمبرداری در دوقسمت اول و دوقسمت اخر جزو بهترین فیلمبرداری های سریال های امریکاییه. سریال از نظر فرم خیلی خوبه. و واقعا نقد انچنانی بهش وارد نیست.
منطق داستان هم بنا بر ندانسته گذاشتن مخاطبه. بله به نظرم خیلی از اطلاعاتی که میتونست بده رو به فصل بعد موکول کرده که نقطه ضعف محسوب میشه. اما سیر منطقی و شخصیت پردازی، قوس کاراکتر ها تقریبا بی نقص و باورپذیر درونده.
ایده ها و نمادشناسی به نظدم عالیه.
فیلم کاملا لاوکرفتیه و خدای این فیلم هم احتمال زیاد لاوکرفتیه. باتوجه به اینکه کانلا متاثر از سینمای ریدلی اسکاته.
از این جهت بن مایه اصلی فیلم ترس از ناشناختس و واقعا خیلی ربطی به ادیان ابراهیمی و شریعت محور نداره. کلا حرفی که داره راجب مراتب بالاتر وجود و خدا میزنه برگرفته از ادبیات وحشت کیهانیه و نمیشه به هیچ وجه، به هیچ وجه این میترائیزم داخل سریال رو با ادیانی فرمودید مقایسه کرد.
یه داستان فانتزیه راجب یه گروه که با یه موجود برتر ارتباط برقرار کردن و ایین تشکیل دادن و مخالف هاشون. و باید بگم در ژانر وحشت کیهانی خدایان لاوکرفتی نه خوبن نه بدن فقط ترسناکن و برای انسان قابل درک نیستن. پس خواهشا ثنویت و دوگانه خدا شیزان رو وارد فلسفه این سریال نکنید.
در ضمن چند تا از نکات علمی قرآن رو که موجب کشفیات و اختراعات بشر شده رو هم دوست دارم بدونم چیا بودن. چون تا حالا توی یک مقاله نشنیده بودم همچین حرفی رو . نهایتا کتب دینی اموزش پرورش چنین حرفی بزنن.
شما اگر اعتقاد راسخ به اسلام داری، پس احتمالا برداشت اشتباهی از این کتاب داری. چون قران اصلا از نظر علمی موثق نیست و نبایددهم باشه. قرآن مجموعه ای از اموزه های دینی و اخلاقبه نه کتاب فیزیک هالیدی.
لطفا برای شعور مخاطب ارزش قائل باشید و بافته های ذهنی خودتون رو در قالب نقد فیلم به خورد مردم ندید.
تمام نقد هایی که شما میکنید از نظر درونمایه مشابه هستند
ممنونم از نظر شما و وقت گذاشتن بسیار برای آگاهی و مباحثه بیشتر با ما،قابل تامل هست و مارو مجبور میکنه تا بیشتر مطالعه کنیم و همه جوانب رو در نظر بگیریم…تشکر فراوان از لطف مکررتان…سعی میشه در نقد های جدید تر و فصل دوم بزرگ شده توسط گرگ ها نکات بیشتری رو لحاظ و چارچوب های بهتری رو به کار بگیریم
کامنت هایی از این قبیل کمی قابل تامل هستند از دو جهت
اول اینکه نصفه و نیمه مطالب مفید ارائه میدن
دوم اینکه ادب و نزاکت کمی درشون حاکمه و نظری رو که دارند نمیتونن مودبانه بیان کنن و حتما باید از ناسزا های صریح و تلمیحی استفاده کنند
پس از این نظر خودتون رو اصلاح کنید
اگر در حوزه تحلیل سینما مطالعه درخور توجه دارید خوشحال میشیم به آیدی ایتای h.abdollahi.k در بخش تماس باما پیام دهید و باعث پیشرفت مطالب سایت بشید
چه پاسخ خوب و حرفه ای. متاسفانه نقدی که گذاشتن بدون سواد و آگاهی مطلق از سینما فلسفه و ادیان هست که برعکس خیلی سعی کرده نشون بده که بلده و سر در میاره. طبل هر چه تو خالی تر پر صداتر.
سریال کاملا خط سیرش ضد خداباوری ضد معنوییت ضد مسیحیت و حتی میترایسم را به سخره گرفته است کسی که حداقل مطالعه ادیانی داشته باشد متوجه خط سیر این ثنویت و خروج شیطان از بهشت موعود و فرضی مسخره کردن هبوط ادم و گمراهی او توسط مار و ………در این فیلم خواهد شد. فیلم کاملا منطبق با باور آتئیستی است که گویا بهتان برخورده :))) منطق داستان که شما اشاره کردید ؟؟؟ شما در این داستان منطقی نمی بینید در دنیای فانتزی به باورها و نمادهای مذهبی و خداباوری حمله صریح شده است سوادتان انقدر در حد ابتدایی است که متوجه نشدید نمادهای مذهبی را به سخره گرفته است اتفاقا شما برای شعور خودتان ارزش قایل بشوید و مطالعه بیشتری در این زمینه داشته باشید. اشاره کردید به اعتقاد راسخ داشتن به اسلام و قران که به نظرم متلکی بجاست چون همین اعتقاد راسخ و اعتقاد تحقیقی نه تقلیدی ضمانتی است که این نمادهای شیطانی و اهداف خداناباوری در زمینه منشاء خلقت و …….خیلی شفاف تر و اسانتر فیلتر شود و تحت تاثیر این دنیای فانتزی انسان تسخیر القائات و وهمیات شیطانی نشود…..به امید تفکر و مطالعه بیشتر
سلام مجدد
بنده رسالت ارائه مطالب مفید در کامنت های یک مقاله در یک سایت رو ندارم .
حرفی که زدم صرفا انتقاد از مقالاتی بود که در این سایت خوندم.
من سعی کردم مودبانه حرفهام رو بیان کنم و فکر نمیکنم جایی به شخصیت شما توهین کرده باشم. اگر انتقادی وارد کردم بر نوشته های شما بود. اگر حرف رکیکی در نوشته های من پیدا کردید اونوقت میتونم این حرف شما رو که من ناسزاگویی کردم قبول کنم.
خوشحال شدم از اینکه کامنتم حذف نشد و پاسخ داده شده. اما پاسخی که شما دادید توهین به شخصیت بنده بود. چون نوشته های من رو مورد نقد قرار ندادید و گفتید این ادم ناسزاگویی کرده.
ترجیح میدادم وارد مباحثه بشیم تا اینکه صورت مسئله رو پاک کنید.
واقعا سریال دلنشین با فضاسازی عالی و ضرب آهنگ داستانی مناسبی بود .
اولش که شروع میشه میتونید دلهره عجیبی رو احساس کنید که این از نبوغ توازن کارگردانی و اهنگ سازی فیلم هست .
داستان فیلم اولین باره که نبرد بین دو گروه از انسان ها رو بخاطر مسائل مذهبی در اینده ای دور به تصویر میکشه .
از لحاظ هنری میشه این فیلم رو با آثار ونگوگ مقایسه کرد . حس تعلیق و روان بودن داستان از ویژگی این فیلم هستش که معمولاً در اثاری مشابه رعایت نمیشدند. به چالش کشیدن ذهن مخاطب و گنگ بودن آینده داستانی هر قسمت اونو خیلی خاص میکنه و شما رو مجبور میکنه تا لحظات اخر پای تلویزیون میخکوب بشید .
از لحاظ داستانی میشه با شاهنامه فردوسی مقایسه کرد.
داستانی حاوی مفاهیم حماسی ، عشق مادر به فرزند ، سیاست ،تلاش برای بقا،قصه های کهن ، روانشناسی ،مسائل مذهبی هستش که ذهن هر بیننده ای رو پر از سوالات پیچیده میکنه و احتمالا میخوان کاری کنن که در فصل های بعدی بتونن به سوالات بیننده پاسخ بدهند.
فیلم ورای از راه رفتن شخصیت هاست . با هربار نمایش کاراکتر ها سوالات پیچیده ای در ذهن بیننده جاری میشه که جای ساعت ها تفکر و بحث داره .
داستان فیلم برخلاف سایر آثار این دهه که غالبا قهرمان داستان یک هیروی شکت ناپذیر با معشوقه ها و ماجراهای آبکی و پایانی پوچ بودن ، روایتگر جنگ بین انسان هایی است که به علم باور دارند و انسان هایی با عقاید مذهبی که طبق معمول در این فیلم با افراطی ها طرف هستیم .
قلم نویسنده شخصیت ها ، نثری صریح و خط داستانی جذاب.
بیشتر سایتها نقد خارجی ها رو ترجمه میکنن که همش تعریف و تمجید هست بنظرم خوبه شما نقدی و منتقدین فیلم سریال منتشر کنید این لازمه که بگید نقذ به معنی تمجید یا حتی تخریب نیست و منتقد باید دیدگاه خودشو منتشر کنه
بد نیست نکات مثبت را هم دست کم نگیریم
اول:حس مسئولیت پذیری که مادر حتی تا پای جان برا بچه هاش میزاره
دوم:حس عواطف انسانی که بر ربات بودن قلبه میکنه و بارها نقش مادر و پدر به اون اشاره میکنن
سوم:نشان دادن افراطی گری حتی در بی خدایی ویا با خدا بودن میتونه چقدر انسان را به گمراهی بکشون
چهارم :بخشش هایی که از طرف افراد در برخوردها نسبت به هم
سریال خوبی بود اما انسان همزاد پنداری انچنانی با اون برقرار نمیکرد یه جورهایی غریبه بودن با اون محیط وآب هوا
سریال داستان جالبی داره
اما خیلی سوالات بی جواب میمونه
چرا مار به دنیا آورد
از اول در شکمش بود یا اونجا گذاشته شد
ولی قدرت خالق بودن انسان و رویاهای آینده رو به رخ میکشه
ببین چقدر تفکرها متفاوته در کامنتها و هرکس با فرهنگ خودش این سریال رو نقد میکنه
رباتها در این سریال جالب بودند اما میتونستند خیلی بهتر عمل کنند و ذهن پیشرفته تری داشته باشند
صحنه ها خیلی متفاوت بودن از جایی به جایی دیگه میپرید
نقش ها مشخص نبود خیلی وقت ها حوصله سربر میشد
نقش فیمل کمرنگ بود و بی معنی بود بهتر بود جای پدر باشه همه جا که نباید جنگجو باشه و همه رو بکشه
آینده خیلی جالبه کاش از این فیلمها بیشتر بسازند