فیلم سینمایی

نقد و بررسی ستیغ اره ای (Hacksaw Ridge)؛ سرباز مذهبی در جنگ آتئیست ها

خیلی از این مردها به اعتقادات تو اعتقادی ندارن، اما به اعتقاد بالای تو اعتقاد دارن

فیلم سینمایی ستیغ اره ای محصول 2016 یک فیلم جنگی و درام عالی در بازه جنگ جهانی دوم و بر اساس داستانی واقعی است. در این فیلم شاهد صحنه ها و روند عالی داستان هستیم. یک فیلم تمام و کمال که ارزش چندبار دیدن را دارد. این فیلم بر خلاف آثار جنگی بسیاری مثل فیلم اینک آخرالزمان، جنگ را واقعی تر نشان می دهد. گویا کارگردان فیلم به خوبی با فضای جنگ آشنایی دارد و بر حسب تخیلات خود این صحنه ها را طراحی نکرده. در این مقاله به نقد محتوایی این اثر می پردازیم و از آن جهت که فرم بی عیب و نقص رعایت شده، نیاز به پرداخت بیشتر به فرم نیست.

نقد و بررسی ستیغ اره ای (Hacksaw Ridge)؛ سرباز مذهبی در جنگ آتئیست ها

شروع فیلم ستیغ اره ای

در اولین تصاویر فیلم شاهد جنگ تمام عیار آمریکایی ها با ژاپنی ها هستیم. در این حین آیاتی از انجیل قرائت می شود که در مدح ارتش آمریکاست. ستیغ اره ای خدا را یاور و نیرو دهنده به سربازان آمریکایی می داند و از خدا پیروزی را می خواهد. این آیات انجیل سناریوی ستیغ اره ای را شرح می دهد:

“نشنیدید؟ پروردگان ما جاودان است. خالق دور دست ترین مکان های دنیا، او خسته و نا امید نخواهد شد و هیچکس درک و فهم او را ندارد. به خسته ها قدرت می بخشد و به ضعفا قدرت می دهد. حتی جوان خسته و مانده می شود و جوان می لغزد و سقوط می کند. اما کسانی که به خدا ایمان داشته باشند، قدرتشان را دوباره به دست خواهند آورد. همچون عقاب به پرواز در خواهند آمد، می دوند و خسته نخواهند شد. پیشروی خواهند کرد و نخواهند ترسید”.

در این آیات صراحتا مدح پروردگار توانمند و لزوم به ایمان به خدا را می بینیم. سپس گفته می شود در صورت ایمان داشتن پس از فرسودگی و ناتوانی به شما توان می دهیم تا پیروز شوید. در فیلم هم همین می شود. آمریکایی ها در نبرد اول پس از یک روز جنگ عقب نشینی می کنند و یگان های قبلی نیز هر کدام چندین بار عقب نشینی کرده اند. بعد از اینکه دزموند(شخصیت اصلی) با نجات 75 سرباز عملا یک معجزه را رقم می زند، به نیروها انگیزه ای مضاغف عطا می شود و پیروزی نسیب ارتش آمریکا می شود. دزموند سربازی بود که اسلحه به دست نگرفت و با جنگ مخالف بود و پای اصول مذهبی اش ایستاد. همه او را بزدلی می دانستند که پشت اصول دینی اش پنهان شده اما با نجات آن همه سرباز اثبات کرد از همه شجاع تر است و وقتی بقیه فرار کرده اند او در میدان نبرد مانده. سربازها به دزموند ایمان آوردند و او برایشان دعا کرد. پس از آن در جنگ پیروز شدند.

پس ستیغ اره ای سعی دارد اعتقاد به خدا را عامل پیروزی معرفی کند و آن را لازم بداند. ستیغ اره ای اعتقاد داشتن را لازم می داند و تا وقتی شخصی مانند دزموند نمی آید پیروزی میسر نمی شود. همچنین با اشاره ای که به عقاب در این آیه وجود دارد وجه شباهت دیگری را با ارتش آمریکا می بینیم. در نتیجه ستیغ اره ای در حال مدح ارتش آمریکا هم هست.

نقد و بررسی ستیغ اره ای (Hacksaw Ridge)؛ سرباز مذهبی در جنگ آتئیست ها

پوچی جنگ جهانی اول و هدفمندی جنگ جهانی دوم

پدر دزموند و افسردگی و اعتیادی که دارد به علاوه تمام اشاراتش به جنگ جهانی اول، نشانه پوچ بودن و بی هدفی حضور آمریکا در جنگ اول جهانی است. او بر سر مزار همرزمانش می رود و از فراموش شدن مرده و زنده آن جنگ ابراز ناراحتی می کند. انگار جنگ جهانی اول هیچ دستاوردی نداشته و همگی بی جهت کشته شده اند. بازمانده ها نیز در وضعیت نابسامانی بخاطر وقایع جنگ به سر می برند. اما جنگ جهانی دوم فرق دارد. در اینجا با تمام فجایع و کشتاری که می بینیم، در نهایت دزموند در حالی که قهرمانانه از ستیغ خارج می شود، لبخند می زند.

هاراکیری کردن فرمانده ژاپنی نماد نابودی ژاپن است. ژاپن در این سکانس به صورت نمادین خودکشی می کند. فیلم قصد دارد بگوید حمله ژاپن به آمریکا در پرل هاربر و اتفاقات بعدی باعث شکستش در جنگ شد و آمریکا را مجبور به چنین جنگی کرد. حتی از پرل هاربر اسم می برد و علت پیوستند دزموند به ارتش هم همین است. حال دلیل لبخند دزموند چیست؟ جنگ جهانی دوم عملا جنگ تبدیل شدن به ابرقدرت دنیا بود. فاتح این جنگ ابرقدرت بعدی بود. پس از نظر ستیغ اره ای جنگ دوم جهانی پوچ نبود و ارزشش را داشت.

در این میان کشته شدگان آمریکایی قهرمانان وطن پرست و ژاپنی ها شیاطین معرفی می شوند. گرچه واقعا ژاپنی ها جنایتکار بودند، مثلا اولین حمله شیمیایی را ژاپنی ها علیه چین انجام دادند و کشتارهای وحشیانه ای در چین انجام دادند، اما چیزی از جنایات آمریکا گفته نمی شود و آمریکا را مجبور به این جنگ نشان می دهند.

یک سرباز مذهبی

دزموند یک شخص مذهبی معمولی نیست. یعنی کسی نیست که از کودکی بخاطر فضای خانواده مذهبی شده باشد. بلکه مذهب و داستان هایش را درک کرده و به آنها عقیده دارد. او هنگامی که برادرش را با آجر می زند به یاد داستان هابیل و قابیل و دستور ششم خدا در انجیل مبنی بر قتل نکردن می افتد. او هنگامی که همه عقب نشینی کرده اند و مرگ رفیقش را می بیند از خدا شکایت نمی کند بلکه این را نشانه ای می بیند تا به جهنم وارد شود و دیگران را نجات دهد. همچنین در جنگل هنگامی که سوت می زند از طرف پرنده پاسخ دریاف می کند که رفرنس به داوود نبی است.

حال چنین کسی به ارتش می پیوندد. حتی حاضر هم نیست اسلحه به دست بگیرد. پس چرا می خواهد به جنگ برود؟ او می داند شرایط جنگ با شرایط مطرح شده در قانون ششم فرق دارد اما به دلایل شخصی حاضر به اسلحه گرفتن نیست و می خواهد صرفا دکتر باشد. او بخاطر همین که شرایط جنگ با شرایط عادی تفاوت دارد به ارتش ملحق می شود اما باز هم حاضر نیست اسلحه به دست بگیرد.

همین اعتقاد دزموند است که در نهایت باعث نجات جان 75 سرباز و البته نیرو گرفتن و پیروزی ارتش آمریکا می شود. جالب است که فیلم هر لحظه اعتقادات دزموند را به کمک انجیل همراهش یاداوری می کند. او انجیل را در جیب چپش یعنی روی قلبش گذاشته و چندین بار در بدترین شرایط در حال مطالعه انجیل است. اینگونه ما می فهمیم که توان دزموند از اعتقادات قلبی اش می آید. ستیغ اره ای قصد دارد بگوید این افتخار را مدیون تفکرات دزموند هستیم.

پدر جنگ دیده و مادر مذهبی

پدر دزموند چندان مرد مقیدی نیست ولی مادرش بسیار مقید است و حتی در کلیسا هم نقشی ایفا می کند. مادر دزموند در تربیت اعتقادی او نقش اساسی تری دارد و حتی ما این دو را در کنار هم در کلیسا می بینیم. پدر او هم با دعواهایی که با مادر دارد باعث می شود دزموند و برادرش بیشتر دلشان به حال مادرشان بسوزد و بیشتر او را دوست بدارند. این می تواند نشانه مظلوم واقع شدن مذهبی ها باشد. در آخر نیز عملکرد همین مذهبی ها باعث پیروزی در جنگ می شود. فرمانده می گوید گرفتن ستیغ یعنی گرفتن اوکیناوا و گرفتن اوکیناوا یعنی فتح ژاپن. پس کاری که دزموند کرد و باعث پیروزی شد، هم اندازه فتح ژاپن و پیروزی در جنگ ارزش داشت.

آمریکای اصول گرا

جالب است که در هنگام بحران ها و جنگ، سینمای آمریکا راه اصول گرایی، پایبندی به اعتقادات و خانواده را پیش می گیرد. در این فیلم می بینیم که مردم شهری بسیار زیبا و سرسبز با همدیگر در صلح و صفا مشغول زندگی هستند(حتی حادثه رانندگی هم در آرامش خاصی رخ می دهد و ختم به خیر می شود)، اعضای خانواده به هم محبت می کنند و تمام اعضا را بارها در یک قاب می بینیم، فیلم بر مذهب و عقاید دینی تاکید می کند، رابطه ای عالی بین دزموند و دوروتی به نمایش در می آید و مردم شهر پشت همدیگر هستند. با اینکه پدر و مادر دزموند بارها با هم مشاجره دارند اما باز هم شاهد خانواده ای از هم گسسته نیستیم. چندین بار شوخی ها و رفتار دوستانه این خانواده را می بینیم، حمایت اعضای خانواده از ازدواج دزموند را شاهد هستیم و حتی پدر دزموند او را نجات می دهد.

جالب است که رابطه دزموند و دوروتی هم بسیار خوب پیش می رود. آشنایی راحت است و گپ و گفت بعد آن و حتی قرار هایی که می گذارند بی عیب و نقص است. دوروتی به راحتی با خانواده دزموند خو می گیرد و ازدواجشان هم چندان سخت نیست. دزموند درخواست ازدواج می کند، دوروتی قبول می کند و حتی زمانش هم تعیین می شود. یک خانواده و جامعه کوچک آرمانی که آمریکا هر زمانی که در بحران است یا مسئله جنگ در میان است آن را مطرح می کند. زیرا می خواهد زیبایی ها، ارزش ها و کرامت های انسانی را نشان دهد و آنها را انگیزه ای به عنوان دفاع از آمریکا معرفی کند. چیزهایی که باید از آنها دفاع کرد و به کمکشان جوانان را به میدان جنگ فرستاد.

ستیغ اره ای این نقش اصول گرا را به خوبی ایفا می کند. بسیاری ارزش نشان می دهد که در خطر هستند و نیاز است که حتی دزموندی که همیشه دعا می خواند و اصلا به جنگاوری نمی خورد هم به میدان نبرد فرستاده شود. سرسبزی و آرامش شهر های کوچک آمریکا به راحتی ماندگار نمی مانند و جوانان باید برای حفظ آنها به نبرد با دشمن بروند. این حرف بسیار مهمی است که فیلم تا میانه داستان خودش تلاش می کند تا بگوید.

شخصیت پردازی دزموند در ستیغ اره ای

سخصیت پردازی دزموند داس بسیار بی نظیر کار شده است. ما اعتقادات قلبی او را می بینیم و حتی قرار گیری انجیل را روی قلبش مشاهده می کنیم. در کنار این باور دینی او عشقش را در درمانگاه پیدا می کند. عشقی که همان انجیل را به او داده است. یعنی دزموند برای کارهای درمانی ساخته شده(نجات جان جوان بعد از تصادف هم یک نمونه دیگر آن است) و عاشق این کار است. او حتی می خواسته دکتر هم بشود اما درسش خوب نبوده.

دزموند پر دل و جرعت است. به راحتی سراغ دوروتی می رود و با او گپ می زند، در رابطه اش شجاعت به خرج می دهد، در پادگان جلوی همه می ایستد، در دادگاه نظامی پا پس نمی کشد و تنها کسی است که در خط مقدم باقی می ماند. پس این شجاعت او را به شیوه های مختلف از اول داستان دیده ایم تا لحظه ای که او وارد جهنم می شود برایمان قابل درک باشد.

او پای اصول و عقایدش تا آخرین لحظه ایستاده. جلوی پدرش می ایستد و به جنگ می رود. جلوی ارتش می ایستد و سلاح به دست نمی گیرد. در میدان نبرد می ماند تا دستور خدا را انجام دهد. در سکانس آخر هم انجیلش را طلب می کند و آن را در میدان جنگ رها نمی کند. دزموند یک نمونه موفق برای قهرمان سازی در سینمای آمریکا است.

نقد و بررسی ستیغ اره ای (Hacksaw Ridge)؛ سرباز مذهبی در جنگ آتئیست ها
همه در انتظار اتمام دعای دزموند هستند تا حمله کنند

تاثیر رسانه در تبلیغ جنگ

دیالوگ پدر که می گوید: “پسرمون شبیه ستاره های سینما شده.” و نمایش فیلم مربوط به جنگ در سینما به علاوه تابلو های تبلیغی مختلف در شهر برای سرباز گیری نشان می دهد که رسانه و سینما چه نقش مهمی در ترغیب جوانان به پیوستن به ارتش داشته است. سینما عملا خودش را در اینجا مدح می کند. از نقش خودش در ترغیب جوانان به جنگیدن تمجید می کند و سینما و رسانه را بستر مهمی معرفی می کند. شیوه کارش را هم نشان می دهد. ارزش ها را یادآوری کن و برای حفظشان جنگ را ضروری نشان بده. اینگونه همه را به میدان نبرد خواهی کشید. از دزموند مذهبی تا بچه لات های آمریکایی که در پادگان حاضر هستند.

نقد و بررسی ستیغ اره ای (Hacksaw Ridge)؛ سرباز مذهبی در جنگ آتئیست ها

نگاه سایر سربازها به انجیل

سایر سربازها در جای جای فیلم انجیل را بی اهمیت می دانند. مثلا در پادگان یکی از سربازها انجیل را با مجله جنسی مسخره می کند. یا در جای دیگر یکی از سرباز ها انجیل را از دست دزموند می گیرد و دزموند را ترسو خطاب می کند. شب بعد از اولین عملیات جمعی از سربازان یک آیه از انجیل قرائت می کنند که خیلی به جا هم هست: “در زمان صلح پسران پدران را به خاک می سپارند و در زمان جنگ پدران پسران را”. این آیه بسیار به جا و دقیق است اما سربازها می گویند این آیات در اینجا بی اهمیت هستند و برای ما کاری نمی کنند.

ستیغ اره ای چنین باورهایی را غلط می داند و با کمک شخصیت دزموند کاری می کند که در آخر یک سرباز به میدان نبرد بازگشته تا انجیل ارزشمند دزموند را برایش بیاورد. اینگونه است که نتیجه جنگ پس از بارها شکست تغییر می کند. بله مبانی اعتقادی سربازها باید اصلاح شود و در اینجا دزموند و معجزه اش این کار را انجام می دهند.

دزموند هنگام مرگ همرزمش از خدا می پرسد از من چه می خواهی؟ و بعد به میدان نبرد باز می گردد تا زخمی ها را بازگرداند. اینکار صرفا دستوری از خدا برای نجات سربازان نیست. بلکه اینگونه معجزه رخ می دهد و سربازان اعتقادشان راسخ می شود و پیروز می شوند. یعنی ستیغ اره ای باور دارد که خدا طرفدار آمریکا است و تا وقتی سربازها به او ایمان نیاورند پیروز نمی شود. پس خدا دزموند را می فرستد تا ایمانشان را قوی کند و پیروز شوند.

نقد و بررسی ستیغ اره ای (Hacksaw Ridge)؛ سرباز مذهبی در جنگ آتئیست ها

ارتش و دیوان عادلانه آمریکا

نکات جالبی در مورد آمریکا و ارتش ایالات متحده مطرح می شود. اول از همه می شنویم که ارتش هیچوقت اشتباه نمی کند. یعنی مشکل از دزموند است که اسلحه به دست نمی گیرد نه ارتش. این حرف به قاطعیت زده می شود. در ادامه کم کم مشخص می شود که قانون حتی از دزموند هم حمایت می کند. یعنی درست است که ارتش اشتباه نمی کند ولی دزموند هم اشتباه نمی کند. روانشناس می گوید دزموند می تواند در ارتش به عنوان پزشک به شرط قبولی در همه مراحل فعالیت کند و منع خدمت شامل حالش نمی شود. در اینجا آمریکا خود را مهد آزادی معرفی می کند. تو حتی می توانی سرباز باشی بدون اینکه بخواهی بجنگی یا اسلحه به دست بگیری. آمریکا خود را کشور عدالت معرفی می کند و می گوید که به همه فرصت های برابر داده می شود.

در ادامه ما قاطعیت و برتری قوانین را می بینیم. قوانین باید اجرا شوند حتی توسط ارتش. ارتش نمی تواند دزموند را بیرون بی اندازد چون قانون اجازه نمی دهد. به همین دلیل گروهبان سعی دارد تا با سخت گیری دزموند را منصرف کند. همچنین دادگاه نظامی بسیار عادلانه عمل می کند و حرف کسی که مظلوم و متهم واقع شده را می شنود. اما باز هم از سر دل رحمی دزموند تبرعه نمی شود بلکه با دستور قانونی مافوق این اتفاق رخ می دهد.

در آخر هم می بینیم که دزموند برای اثبات نظریه و ایده هایش محکوم به موفقیت است. یکی از ثابت ترین مفاهیم داخل هالیوود. اگر می خواهی دیگران تو را باور کنند و از ایده هایت پیروی کنند و حرفت را به کرسی بنشانی، باید موفق بشوی. در اینجا هم نه دولت، نه حکومت و نه هیچ کس دیگری وظیفه ای در قبال تو ندارند. تو خودت باید تلاش کنی و به موفقیت برسی. آنگاه مدال افتخار و توجه دیگران را کسب می کنی.

ستیغ اره ای یک داستان واقعی است؟

فیلم های زیادی بر اساس داستان واقعی ساخته می شوند اما باید توجه کرد که دقیقا واقعیت را روایت نمی کنند. برای بهتر شدن درام داستان یا علل دیگر و یا حتی رساندن مفهومی خاص در داستان تغییراتی ایجاد می شود. تغییراتی که گاهی به کل مسئله و مضمون داستان اصلی را برعکس می کنند. در این فیلم هم شاهد هستیم که با توسل به داستان یک سرباز واقعی و البته خاص، سعی می شود تا مفاهیمی خاص به مخاطب ارائه شود. از آن جهت که مخاطب فکر می کند تمام روایت بر اساس واقعیت است، گاردش را پایین می آورد و تاثیر پذیری اش از داستان بیشتر است. در مواجهه با این فیلم ها باید دانست که باز هم مضامین خاصی در اثر می تواند وجود داشته باشد و نباید از آنها غافل شد.

نقد و بررسی ستیغ اره ای (Hacksaw Ridge)؛ سرباز مذهبی در جنگ آتئیست ها

آمریکا به جنگ نیاز دارد

همانطور که در فیلم هم مشاهده کردید، حتی با وجود صلح و صفا بین مردم بازهم اختلافاتی وجود دارد که موجب دعوا می شود. هم در پادگان و هم در خانواده ها. مثلا همرزم دزموند که شب با او در یک سنگر بود داستان تلخی از خانواده اش تعریف می کند و دزموند هم اختلافات خانوادگی را به طور خاص دیده، در حدی که نزدیک بود مرتکب قتل پدرش شود.

افراد داخل پادگان تنوع زیادی دارند. آمریکایی اصیل، مهاجر، شمالی، جنوبی، بی بند و بار، مذهبی و… . گاهی هم باهم به اختلاف و دعوا می پردازند. اما در میدان نبرد همگی پشت یکدیگر هستند و هوای هم را دارند. عین برادر.

شرایط آمریکا دقیقا همین است. کشوری پر از تنوع و اختلاف که خونین ترین جنگ هایش، جنگ های داخلی اش بوده است و هر چند وقت یکبار ندای جدایی طلبی یکی از ایالت ها بلند می شود. این ملت را با جنگ می توان متحد نگه داشت. بخاطر همین طبق گفته جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا، این کشور فقط 16 سال در جنگ نبوده و در تمام تاریخش در حال جنگیدن بوده. چون این کشور غصبی بر خون بومیان بنا شده و ذات سیاهی دارد. اگر این جنگ ها نباشند، خود آمریکایی ها خودشان را خواهند درید. الان هم همینطور است به صورتی که اصلی ترین عامل مرگ و میر کودکان در آمریکا، اسلحه گرم است(منبع).

نقد و بررسی ستیغ اره ای (Hacksaw Ridge)؛ سرباز مذهبی در جنگ آتئیست ها

نتیجه گیری ستیغ اره ای

فیلم ستیغ اره ای که یکی از بهترین آثار سینمایی مرتبط با جنگ محسوب می شود، به خوبی انگیزه جنگیدن و ماهیت جنگ های آمریکایی را نشان می دهد. راه اصول گرایی را به پیش می گیرد و سینما را برای کمک به پیروزی در جنگ مدح می کند. عقاید مسیحی و ایمان به خدا را لزوم پیروزی می داند و معجزه ای الهی به نام دزموند داس را می آورد تا باعث ایمان آوردن سربازان به خدایی شود که پشت بندگانش است. در جنگی که روبه رویشان شیاطین ایستاده اند.

این نگاه به جنگ و چنین اثر سینمایی واقعا قابل تقدیر است. قدرت سینما و رسانه این است که از یک جنگ وسیع جهانی با انبوهی جنایات و تلفات، چنین وجهی نشان دهد. آمریکا مدیون جنگ جهانی دوم است پس باید آن را ستایش کند و آثاری در مدح آن بسازد. حال سوال اینجاست. ما با داشتن تجربه دفاع مقدس و انبوهی کتاب از خاطرات و زندگی نامه شهدا، چقدر توانسته ایم با این کیفیت دفاع مقدس را نمایش دهیم و شهدایمان را مدح و ستایش کنیم؟

نوشته های مشابه

‫5 دیدگاه ها

    1. سلام علیکم
      بله حتما. هیچ ایرادی نداره. محتوا تولید می کنیم برای تغذیه امثال شما

  1. سلام و عرض ادب خدمت عوامل به خصوص جناب عبدالهی
    کارگردان این اثر یعنی مل گیبسون از جمله کارگردانان مقید و اصول گرا هالیوود است که پیش از این هم با آثاری مثل مردی بدون چهره ، شجاع دل و البته مصائب حضرت مسیح علیه السلام تبحر و بینش خود را به رخ کشیده بود و حرف های مهم و به جایی رو مطرح کرده بود

    1. شکی توش نیست
      بالاخره جزو محدود آثاریه که مذهبی هارو خیلی خوب جلوه داده
      اما طرف بالاخره اصولگراست، یعنی به آمریکا پایبنده

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *