انیمه سریالیانیمه سینمایی

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

نقد و بررسی دو فصل اول

ماپا، نامی که از سال ۲۰۲۱ و با بر عهده گرفتن فصل چهار اتک ان تایتان بر سر زبان ها اُفتاد. حرف بی مورد نزدیم اگه بگیم الان استودیو ماپا به عنوان یکی از برترین استودیو های انیمه ساز ژاپنی شناخته شده است.

ماپا چه قبل از اتک ان تایتان و چه بعد از اتک ان تایتان استودیویی با آثاری قابل توجه و مهم بوده است. چه پیش از اتک که درودو را ساخته بود و چه زمانی که دست به ساخت چینسامن زد. اما در میان کار های ماپا یک اثر نقش بسزایی در محبوب شدن و رُشد این استودیو داشت: جوجوتسو کایسن

مانگای جوجوتسو کایسن به جرعت اثری بسیار محبوب و چشم گیر است. محبوبیت این اثر تا به آنجا بود که می‌توان گفت حتی آثاری مثل شیطان کش، چینساومن و… را کنار زده و در مسئله اقتصادی هم بسیار فروش بالایی داشته. ساخت انیمه اثری که مانگای آن فروشی چنین دارد طبیعتا سود هنگفتی برای تولید کننده ژاپنی و توزیع کننده آمریکایی دارد. فارق از سود انیمه، ماپا برای جوجوتسو کایسن کیفیت کاری خود را بسیار بالا بُرد. به حد و حدودی که بسیاری با تماشای کیفیت بصری فصل ۱و ۲ انیمه تحت تاثیر قرار گرفتند. ماپا جوجوتسو را به شاهکاری بصری بدل کرد. داستان جوجوتسو کایسن نیز داستانی هرچند به هم ریخته اما جذاب و هیجان انگیز است.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش
مقایسه میزان فروش مانگای جوجوتسو با چند اثر شاخص همچون شیطان کش، اسپای ایکس فمیلی، وان پیس، چیسناومن و…

نگاهی به فُرم جوجوتسو کایسن

جوجوتسو کایسن بدون هیچ شکی یک اثر فوق‌العاده زیبا از نظر بصری است. اجرای فوق‌العاده جذاب و دلنشین انیمیشن و خلق لحظات دلپذیر برای مخاطب در مبارزات واقعا خارق‌العاده انجام شده است. علاوه بر آنکه کیفیت بصری انیمه بالاست به لُطف کارگردانی و کاراکتر دیزاین اثر ما شاهد یکی از فوق العاده ترین چیز هایی هستیم که می‌توان دید. کارگردانی اثر در عین انیمیشن جذابی که خلق شده با موسیق مهیجی هم همراه شده .

یکی از نکات حائز توجه درباره انیمیت جوجوتسو کایسن این است که عوامل استودیو ماپا در اجرای انیمیشن خلاقیت به خرج داده اند. برای مثال سبک انیمیت نبرد ماهوراگا و سوکونا با سبک نبرد یوجی و چوسو بسیار متفاوت است. تصمیمات استودیو، انیماتور ها و کارگردانی ها در زمینه اجرای خلاقانه انیمیشن واقعا عالی است. دیگر تصمیمی که نشان از خلاقیت تیم تولید اثر دارد تغییر آرت استایل برای روایت آرک گذشته گوجو است که اجرای واقعا جذابی هم داشت. در مجموع واقعا جای تعجب دارد اگر کسی به کار کُلی استودیو ماپا در اثر ایراد بگیرد!

به سراغ مانگاکا و داستانش برویم. جناب گه‌گه آکوتامی داستان جذابی خلق کرده اما نه یک داستان شاهکار. هسته داستانی جوجوتسو کایسن در واقع جستوجوی ایتادوری برای یافتن یک‌مرگ‌ معنادار است. اما این امر متاسفانه در بین انبوه داستانک ها کمرنگ یا حتی محو می‌شود. برای مثال تنها در حین حوادث ایستگاه شیبویا و مرگ های آن است که دغدغه ایتادوری برای ما محوریت پیدا می‌کند. در باقی داستان چیزهایی که برای ما مهم هستند بیشتر نبرد ها و شخصیت های فرعی هستند.

حتی در آرکی که برای بار اول شاهد حضور ماهیتو هستیم نیز بیش از آنکه جذب ایتادوری بشویم ذهنمان یا مشغول نانامی است یا جونپی که هم مدرسه‌ای هایش دهانش را سرویس کرده اند. به شخصیت های فرعی جوجوتسو که نگاه می‌کنیم واقعا جذاب هستند. بخش عظیمی از این جذابیت به واسطه کاراکتر دیزاین شخص آکوتامی و البته استودیو ماپا است. البته که شخصیت پردازی ها نیز جذاب انجام شده اند. اما گاهی خود مانگاکا از بست و پردازش شخصیت ها جلوگیری می‌کند، آن هم با کشتن‌شان.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

یک چیز است که مانگاکا در آن عملکردی عالی دارد و آن شوک زده کردن مخاطب است. تمام مرگ های آرک شیبویا شوک آور و خُرد کننده اند. اما چرا نیاز به حذف نوبارا بود؟ آن هم وقتی که شخصیت می‌توانست همچنان پتانسیل فوق‌العاده ای برای شخصیت پردازی داشته باشد! این امر گواهی برای این است که مانگاکا گاهی شخصیت پردازی ها را قربانیه شوک دادن به مخاطب می‌کند.

از مهم ترین مسائل در مورد جوجوتسو کایسن دید متفاوتش نسبت به شونن های پیشین خود است. ژانر شونن عموما به خاطر مباحثی همچون هدف گرایی کارکتر ها شناخته می‌شود. برای مثال ناروتو را به خاطر هوکاگه شدن یا لوفی را به خاطر تلاشش برای تبدیل شدن به پادشاه دزدان دریایی می‌شناسیم. اما در شونن های جدید همچون جوجوتسو کایسن ما شاهد یک تفاوت با شونن های پیشین هستیم. اهداف شخصیت های اصلی در شونن های جدید به مراتب محسوس تر هستند. ایتادوری دنبال تبدیل شدن به بهترین جادوگر جوجوتسو نیست. ایتادوری دنبال آن است تا در هنگام مرگ شاد باشد. یا به عنوان مثالی دیگر دنجی در چینساومن نمی‌خواهد بهترین شکارچی شیطان شود، می‌خواهد زندگی شاد داشته باشد، یا مثال دیگرش هلز پارادایس.

در مجموع در میان شونن های جدید اهداف محسوس تر و البته فرد گرایانه تر می‌شوند. این را شاید بزرگ ترین نقطه تفاوت شونن های قدیم و جدید می‌توان تلقی کرد. همچنین نمایش خشونت و مرگ و مسائل این چنینی نیز در شونن های قدیم و جدید دارای تفاوت های قابل توجهی هستند. برای مثال در ناروتو به هنگام مرگ کارکتر ها ما مدتی کوتاه شاهد سوگواری برای آنان هستیم اما در شونن های جدید مرگ شخصیت ها به شکل بُهت آوری رُخ می‌دهد و به جای آنکه غم انگیز باشد بیشتر ترسناک یا میخ کوب کننده است. این امر را به وضوح در مرگ های جوجوتسو کایسن می‌بینیم.

در مجموع جوجوتسو کایسن از نظر بصری خلاق و زیبا و در داستان جذاب است.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

نقد محتوایی جوجوتسو کایسن

بخش اول؛ نگاهی بر جهان جوجوتسو کایسن

دنیایی که گه‌گه آکاتومی در اثرش خلق کرد ویژگی های عجیبی دارد. فارق از مسائل پیچیده اجتماعی که درون جامعه جادوگران هست(جلوتر بحث خواهیم کرد)، انسان شناسی و هستی شناسی در این اثر دو مسئله بسیار جذاب هستند. درون جوجوتسو کایسن علاوه بر انسان ها و موجودات مادی ما با پدیده‌ای به نام نفرین ها مواجهه هستیم. موجوداتی که وجود آن ها در تعارض محض با انسان هاست.

منشاء پدید آمدن نفرین ها انرژی نفرینی است که ریشه‌اش به احساسات انسان ها باز می‌گردد. انرژی نفرینی حاصل احساسات منفی همچون غم، خشم و ترس هستند. در میان انسان ها تنها جادوگران جوجوتسو قادر بر مدیریت و کنترل انرژی نفرینی خود هستند و باقی انسان ها در این امر ناتوان اند. حاصل این ناتوانی نیز پدیدار شدن انرژی نفرینی متراکم در قالب نفرین هاست.

نفرین ها سطح بندی های مختلف دارند که بالاترین سطح آنان را نفرین هایی مثل ماهیتو یا جوگو و… تشکیل می دهند. نفرین ها موجودات متافیزیکی و فراطبیعه دنیای جوجوتسو کایسن هستند. اما ریشه این موجودات به چه چیز باز می‌گردد؟ همانطور که گفتیم وجود آنان به احساسات انسانی و انرژی نفرینی وابسته است. به معنای دقیق تر علت وجود نفرین ها انسان ها هستند. این مقوله را قبلا در انیمه و مانگای نوراگامی هم دیده بودیم.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش
نفرین های سطح بالا ویژگی های بسیار منحصر به فردی دارند. هانامی نفرینی است که عاشق طبیعت است و می‌خواهد انتقام طبیعت را از انسان ها بگیرد. جوگو نفرینی عصبی، مغرور و معتقد به برتری نفرین بر انسان است. ماهیتو شخصیتی باهوش، حیله‌گر و بسیار بسیار دغل باز دارد. رفتار های انسانی در نفرین های ضد انسانی چیزی است که ریشه در منشاء نفرین ها دارد. نفرین ها رفتار انسانی دارند زیرا خالقشان انسان ها هستند!

دیدگاه جوجوتسو کایسن نسبت به این موجودات متافیزیکی نزدیکی جالبی با دیدگاه ماده گرایان به مسائل ماورا‌لطبیعه دارد. از دید ماده گرایان انسان به واسطه نیازهای مادی خود دست به ابداع موجودات ماورالطبیعه زد. برای ترس های خود شیاطین و برای خشنودی خود خدایان و فرشتگان را ابداع کرد. البته نکته‌ای قابل توجه اینجا مطرح می‌شود. اگر جوجوتسو کایسن منشاء تمام موجودات فراطبیعه را ماده بداند، تکلیف روح چه می‌شود؟ جوجوتسو کایسن وجود روح را به عنوان بخشی جاودان و نامیرا می‌پذیرد. گواهان این مسئله توجی و ریکا هستند.

روح از نظر جوجوتسو کایسن ماهیتی بسیار عجیب و توامان همراه با انرژی نفرینی است. البته جنس و سازنده روح انرژی نفرینی نیست. توجی مصداق این امر است. موجودی فاقد انرژی نفرینی ولی دارای روح. البته روح می‌تواند انرژی نفرینی را به وجود بیاورد. و گواه این امر نیز ریکا است.

گفت و گوی ماهیتو و نوریتوشی درباره روح

پس به طور کلی روح موجب انرژی نفرینی می‌شود،پ و عدم کنترل انرژی نفرینی موجب پدیدار شدن نفرین ها می‌شود. روح همچنین از دید جوجوتسو کایسن موجودیتی کاملا متغیر است. روح انسان دائم در حال حرکت است. این مسئله‌ای است که ماهیتو به آن پی می‌برد. “یک روح نفرینی”!

در گفت و گوی بین نوریتوشی و ماهیتو به رابطه میان جسم انسان و روح انسان اشاره می‌شود. نوریتوشی روح را عین جسم و جسم را عین روح می‌داند. ماهیتو این مسئله را می‌پذیرد اما با یک شرط که بعضی اشخاص همچون جادوگران جوجوتسو و خود ماهیتو و نوریتوشی از این قاعده جدا هستند. خب حالا این حرف ها به چه معناست؟

اول: روح در دنیای جوجوتسو با بدن است که معنا می‌گیرد. به طور دقیق تر روح عین جسم معنا می‌شود.

دوم: چنان چه ماهیتو گفت بین ارواح تفاوت است. روح جادوگران جوجوتسو، خود ماهیتو یا نوریتوشی شامل آن قاعده اول نمی‌شود و روح و جسم آن ها عین یکدیگر نیستند.

سوم:روح یک موجودیت ثابت نیست. روح از دید جوجوتسو کایسن یک وجود متغیر است. به نحوی که حتی می‌تواند بر جسم نیز اثر بگذارد. نمونه‌اش تکنیک ماهیتو که با دستکاری روح انسان ها شکل فیزیکیشان را هم تغییر می‌دهد.

چهارم: منشاء روح نامشخص است. شاید بگویید منشاء روح انرژی نفرینی است. برای اثبات خلاف این قاعده باید گفت:۱.توجی انرژی نفرینی نداشت ولی دارای روح بود. ۲.رابطه روح و انرژی نفرینی برعکس است. در واقع روح منشاءانرژی نفرینی است. البته یک احتمال اینجا مطرح می‌شود. آن هم این است که در واقع روح ریشه در جسم داشته باشد. که این نیز برای تمام انسان ها صادق نیست(مصداق نقضش جادوگران نفرینی هستند).

در مجموع آنکه گه‌گه آکوتامی سعی بر بحث در مورد روح و چیستی آن دارد. و شاید بتوانیم بگوییم منشاء روح را ماده و جسم معرفی می‌کند. البته می‌شود گفت که وجود روح در جوجوتسو در موردی همچون ریکا نیز می تواند فرا مادی باشد. اما این روح فرامادی بی هدف و کاملا کینه جو است. به نوعی از نظر منشاء و سرنوشت روح به نظرات آکوتامی نقد هایی وارد است.

بخش دوم؛جهان و جامعه جادوگران

جوجوتسو کایسن جامعه‌ای با ظرافت و دقیقی برای جادوگران جوجوتسو به تصویر کشید است که از مناظر مختلف قابل برسی است. یکی از قبایل بسیار مهم و قابل توجه در اثر قبیله زنین است. قبیله زنین به رهبری نائوبیتو زنین را می‌توان قبیله ای خاص به حساب آورد. در قبیله زنین(و شاید به طور کلی جامعه جادوگران جوجوتسو) مهم ترین چیز میزان انرژی نفرینی است.

ارزش افراد و اشخاص در جامعه جادوگران و قبلیه زنین با میزان انرژی نفرینی شان تایین می‌شود. میزان انرژی نفرینی افراد یک امر انتسابی است. به این معنا که این امر ابتدا به ارث می‌رسد و سپس کیفیت آن توسط اشخاص افزایش و کاهش می یابد.

می توانیم بگوییم که در جامعه جادوگران ارزش اشخاص با میزان انرژی نفرینی آن ها تعیین می‌شود. به عنوان نمونه گوجو دارای بالاترین انرژی نفرینی در میان جادوگران است. پس در عین حال شخصی محترم و با نفوذ است.

گوجو از خیلی جهات قابل بحث است. اینجا تنها بگوییم که گوجو یک عامل پارانورمال در دنیای جادوگران بود. گوجو حتی در کودکی یک عامل عجیب بود. به نحوی که توجی نیز هنگام برخود با وی در کودکی به عجیب بودن او اقرار می‌کند. گوجو جایگاه بالا و عجیبی در جامعه جادوگران جوجوتسو دارد.

اما این نظام اجتماعی مشکلات بزرگی هم دارد. نماد این مشکلات شخص شخیص توجی زنین است. توجی شخصیتی است که به خاطر نداشتن انرژی نفرینی طرد می‌شود. این طردشدگی به طور واضح موجب کینه وی نسبت به جادوگران جوجوتسو می‌شود. بروز این طردشدگی را می‌توان حین مبارزه‌اش با گتو و گوجو دید. آنگاه که خطاب به گتو پس از شکست دادنش می‌گوید که آن ها از یک میمون شکست خورده اند نه یک انسان.

این نفرت و بیزاری حتی در رفتار های تومی با عزیزانش هم دیده می‌شود. همچون مگومی که آن را ترک کرد و قصد فروشش به قبیله‌اش زنین را داشت. مصداق دیگر این امر ماکی زنین است. در هر صورت، تا به اینجا می توانیم بگوییم گه‌گه اوکاتامی قصد دارد با نمایش خاندانی چون زنین نشان دهد دستاورد اجتماع هایی که بر اساس ویژگی های انتسابی بنا می‌شوند چیزی نیست جز قاتلانی همچون توجی زنین. این یک نقد به این گونه جوامع است‌.

هنگامی که توجی به هویت مگومی پی برد و خودش را کشت را به یاد آورید. توجی هنگام مرگ لبخند به لب داشت و از دیدار با پسرش خوشحال بود. اما چیزی که او را عمیقا خوشحال کرده بود آن بود که پسرش به دست نالایق خاندان زنین نیافتاده بود.

بخش سوم: حادثه شیبویا؛ هرج و مرجی به سوی دنیایی جدید

آرک شیبویا مهم ترین بخش جوجوتسو کایسن است. درون این آرک ما شاهد رخدادهای قابل توجهی هستیم که هر کدام حائز توجه و بحث اند. آرک شیبویا نمایش یک بحران است. اما نه یک بحران در سطح خُرد که صرفا در حد و اندازه نابودی یک شهر باشد. آرک شیبویا در واقع نماد پدید آمدن یک هرج و مرج هدفمند است.

هرج و مرجی که نوریتوشی کامو آن را ایجاد می‌کند تا مدینه فاضله مورد نظرش بنا شود. کامو در پی آن است که با ایجاد یک هرج و مرج غیر قابل کنترل انسان ها را به سمت یک انتخاب اجباری برای بقا ببرد. نتیجه این انتخاب نه تنها بقاء بلکه از دید کامو تکامل نیز هست‌. تکامل انرژی نفرینی بشریت و بقای قدرتمندان. این تمام چیزی است که کامو در پی آن است. اما چرا؟

کامو یک جادوگر بسیار پیر و باهوش است. مصداق بارز هوش کامو را می توانید در ماجرای نقشه وی برای چوسو و ایتادوری ببینید. قرار دادن دو برادر در مقابل یک‌دیگر، ماجرای جنین های نقاشی مرگ و… همه گواه نبوغ کامو هستند. شخصی به سن و هوش کامو نوریتوشی صرفا در پی یک کار بی معنا نیست. به علاوه که وی با سوکونا آشنایی کاملی نیز دارد. کامو در پی باز آفرینی تمدنی خاص و قدیمی و احیای سوکوناست.

در مقابل کامو اما جادوگری خاص با عقایدی متفاوت قرار دارد: سوکومو یوکی. دیدگاه یوکی نسبت به نفرین و انرژی نفرینی نه تنها با کنجاکو بلکه با خود جادوگران جوجوتسو نیز تفاوت دارد. یوکی معتقد است در صورتی که بتوان انرژی نفرینی را از بین برد آنگاه می‌توان گفت بشریت به کمال رسیده و نفرین ها از بین می روند. یوکی برای اثبات عقیده خود به وجود شخصی مثل توجی که انرژی نفرینی نداشت اشاره می‌کند.

یوکی و کامو مانند دو روی یک سکه اند. یکی در پی افزایش انرژی نفرینی است و دیگری از بین رفتن انرژی نفرینی را آرزومند است. شاید بنوان این تقابل را به این صورت برداشت کرد:

یوکی در پی از بین بردن منشاء شر و به نوعی احساسات منفی در انسان است. در حالی که کامو خلاف این راه را پی گرفته و با انجام و آغاز آن طلسم ها به وضوح در این راه گام برداشته است. تقابل این دو را شاید بتوان تقابل دید به انسان به عنوان موجودی عاقل و اخلاقی(دیدگاه یوکی) و انسان به مثابه قدرت طلبی و تنازع بقا(دیدگاه کامو) دانست.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

به یاد بیاورید که یوکی وقتی نقشه کامو را شنید به او گفت که در محاسباتش ابعاد مختلف اخلاقی انسان را نادید و در لفظ دقیق انسان ها را دست کم گرفته است.

ورای تقابل ایده های این دو ابتکار و خرد کامو نیز فوق العاده دقیق است. ما تا الان به درستی نمی‌دانیم میان کامو و سکونا چه گذشته. ولی واضح می‌دانیم کامو به دنبال آزادی سوکونا و احیاء وی است. در باب چرایی اش باید مختصر اشاره کرد کامو دنبال روزگار طلایی جوجوتسو است و سوکونا تنها کسی است که یارای بازیابی آن زمان است.

نمونه دیگر هوش بالای کامو کاری است که با چوسو کرد. ظلم و بی آبرویی و جنایت کامو در حق برادران چوسو و خود چوسو یک پدیده فوق‌العاده عجیب است. اصلا چرا شخصی چنین نقشه‌ طولانی برای رویارویی چوسو ایتادوری بایستی طراحی می‌کرد؟ قطعا این دیدار و آشنایی خونی میان ایتادوری و چوسو اتفاقی نیست و حاصل هوش بالای کامو در استراتژی و درو اندیشی است، اما چرا؟ چرا کامو بایستی در پی انجام چنین دیوانگی هایی باشد؟ چرا به دنبال بازگشت به دوره هیان است؟ تنها چیزی که می توانیم بگوییم این است که کاموی کنجکاو در پی احیاء تمدنی قدیمی است. در رابطه با ویژگی های شخصی کامو حرف خواهیم زد.

یکی از جالب ترین بخش های شیبویا وقتی است که جایگاه اصلی نفرین ها برای ما مشخص می‌شود. نفرین های سطح بالا همواره بر این امر تاکید داشتند که از انسان ها برترند. دیدگاه ها و شخصیت های نفرین ها هر کدام جذابیت خاص خود را دارند. هانامی انسان را مسئول آسیب مشکلات طبیعت می‌دادند و شبیه وحش آرمان‌شهر گراهاست. جوگو یک رهبر خیر خواه است و مغرور است که همواره بر برتری بر انسان ها تاکید دارد. داگون حضور اندکی در اثر دارد اما همنوع دوستی آن بسیار واضح است. ماهیتو هم که پیچیده ترین نفرین است.

همه نفرین ها علارقم رفتار های خاص خود در یک امر اشتراک دارند. برتر بینی و حسادت به انسان ها. شخصیت جوگو فوق‌العاده مغرور است. حتی با آنکه از گوجو شکست می‌خورد اما باز هم غرورش را دارد. واضح است که حسادت و غرور در جوگو بیداد می‌کند.

نمونه دیگرش ماهیتو شخصیتی که علارغم هوش بسیارش در برخورد با انسان ها اما باز هم مغرور و حسود است. به یاد آورید ماهیتو با چه ذوقی سر نوبارا را منفجر کرد و بعد ایتادوری را کتک زد و با چه فریاد بلندی می‌گفت که پیروزی با او و نفرین هاست. او در پی اثبات وجود خود به ایتادوری با شکست و غلبه بر وی بود. گرچه در این امر ناکام ماند.

نفرین ها شیاطین جوجوتسو کایسن اند. نه فقط به خاطر شرارتشان، بلکه به خاطر حسادتشان و غرورشان نست به انسان ها. از ادیان الهی تا اساطیر شیاطین این خصیصه ثابت را داشته اند. اما خب با تمام کشتار ها در نهایت نفرین ها بازنده شیبویا بودند.ئهیچ یک از دوستان ماهیتو از شیبویا زنده باز نگشتند. داگون تکه تکه شد. جوگو سوزانده شد. هانامی لِه شد و ماهیتو هم بازیچه شد. البته بهتر است بگوییم همه نفرین ها بازیچه کامو شدند!

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش
یکی از بهترین و فوق‌العاده ترین لحظات فصل دو تعقیب و گریز در برف میان ماهیتو و ایتادوری بود. ماهیتو تا پیش از این سکانس با غرور و گردن کشی در مقابل ایتادوری جولان می داد. اما پس از خورد شدن زیر برق های سیاه تودو و یوجی به آخر خط رسید. این تعقیب و گریز با صحنه شکار گرگ و خرگوش آراسته شده بود. این ترکیب به زیبایی هرچه بهتر نشان داد که وضع ماهیتو چقدر خراب است. در نهایت هم دیالوگ های ایتادوری که نفرت در کلامش نشان می‌داد که به چه حد از ماهیتو و دیگر نفرین ها متنفر است. همه و همه نشان باخت نفرین به انسان ها بود. انسانی که علارقم خسارات زیادی که دید اما باز هم در صدر موجودات ماند و از جایش جم نخورد!

ماهیتو عجیب ترین نفرین بود، اما متفاوت ترین نبود. شخصیت چوسو با پیچش داستانی اش لایق لقب متفاوت ترین نفرین است. چوسو عمیق ترین نوع ارتباط را پیش از قتل دو برادرش به دست ایتادوری داشت. رابطه‌ای که نمود آن را در وفاداری به خون برادرانش می‌بینیم. البته بعد از اینکه به نسبت خونی اش با یوجی پی برد‌.

یکی از عجیب ترین و جانانه ترین دفاع های تاریخ انیمه را از ایتادوری کرد. چوسو از نظر هدف و دلیل برای پیوستن به گروه ماهیتو تفاوتی با باقی اشخاص داشت. او برای حمایت از دو برادرش آنجا بود نه برا انتقام از انسان ها. البته که منشاء چوسو و برادرانش به لطف کامو خیلی خیلی شگفت انگیز است. چوسو حاصل نقشه کامو برای حفاظت از حامل سوکوناست که این نقشه چندین هزار سال پیشینه دارد. چوسو منشاء متفاوت و رفتار متفاوتی در قیاس با بقیه دارد و همین او را خاص عجیب ترین نفرین می‌کند.

می‌رسیم به بخشی که واقعا کلمه حادثه را در ترکیب “حادثه شیبویا” معنا دار می‌کند. یعنی نبرد سوکونا و ماهوراگا.

ما از فصل یک می‌دانستیم سوکونا قوی است. اما بی تعارف خواب آن را هم نمی‌دیدم که چنین هیولایی باشد. ماپا استودیو در به تصویر کشیدن این نابودی عملکردی خیره کننده داشت. شما لحظه‌ای که به آن نبرد نگاه می‌کنید چیزی جز بی رحمی محض، خشونت دیوانه وار و نابودی بی نهایت نمی‌بینید. این واقعا اعجاب آور است.

در مقابل سوکونا اما موجودی ایستاده بود که تا الان عجیب ترین موجود جوجوتسو کایسن است. ماهوراگا یک ماشین عاشق نبرد که به طرز ترسناکی شکست ناپذیر است. حتی خود سوکونا نیز برای شکست او دست به دامان تیر آتشینش شد. فارق از همه این زیبایی ها کار سوکونا بی نهایت دهشتناک بود.

کشتار آن همه انسان، جوگو و کار بی رحمانه‌ای که بر سر ایتادوری آورد. سوکونا بی شک شخصیتی فوق العاده شرور است. اما علت این شرارت تا به حال مشخص نیست. نمی‌توان به مانگاکا خرده گرفت زیرا تازه در اواسط اثر هستیم. اما واقعا چه چیزی سوکونا را به این هیولای دیوانه تبدیل کرده است؟ پاسخ این سوال از واجبات است.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش
ماهوراگا پودر می شود

جمع بندی؛ آرک شیبویا آغاز نقشه

کامو برای ایجاد مدینه فاظله وی است. در این آرک تک تک نفرین های مطرح اثر از جمله ماهیتو، جوگو و… کشته شدند. دیگر بحث مقابله نفرین و انسان نیست. بلکه با توجه به حرف های کامو از الان مقابله و مبارزه جادوگران قدیم و جدید است.

کامو قرار است تا با کشتاری که بین جادوگران احیاء شده و جادوگران نوین راه می‌اندازد تکاملی اجباری را به بشریت تحمیل کند. در مقابل اما جادوگران نسل جدید همچون سوکومو یوکی نقشه کامو را یک بلند پروازی جاهلانه می‌دانند و در پی جلوگیری از آن هستند. باید تماشا کرد که در نهایت کدام پیروزند.

تحلیل و بررسی شخصیت‌های جوجوتسو کایسن

در طول این دو فصل شاهد شخصیت های متفاوت و رنگ و وارنگی در جوجوتسو کایسن بودیم. از نظر تنوع شخصیت پردازی جوجوتسو کایسن سنگ تمام گذاشته است.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

یوجی ایتادوری

یوجی ایتادوری به عنوان شخصیت اصلی جوجوتسو کایسن دیدگاه عجیبی در رابطه با مرگ و زندگی دارد. در طول اثر ایتادوری رفتاری دارد که بر خلاف شخصیت های معمول آثار شونن کمی بالغانه است. احتمالا یک پروآنتاگونیست معمولی شونن با ارواح ماهیتو مواجه می‌شد واکنشی که ایتادوری نشان داد را نشان نمی‌داد.

ایتادوری شخصیتی تقریبا واقع گرا دارد. البته این شخصیت واقع گرا در همان بدو ورود به دنیای جوجوتسو درون ایتادوری وجود نداشت. بذر این واقع گرایی را نانامی درون ایتادوری کاشت. همراهی با نانامی چیزی بود که واضحا دیدگاه ایتادوری نسبت به مرگ را واقع بینانه کرد.

ایتادوری درآغاز اثر تحت تاثیر وصیت پدر بزرگش تصمیم بر ورود به دکیای جوجوتسو گرفت. انگیزه ایتادوری چیز پیچیده ای نبود. تنها در پی آن بود تا با این کار به بقیه کمک کند و در قبالش به جایی برسد که هنگام مرگ تنها نمیرد. یک مرگ شاد در آغوش عزیزان و دوستان آغاز راه یوجی بود. اما رفته رفته دید یوجی به مرگ تغییر کرد.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

دو حادثه که هر دو با نانامی نیز مرتبط اند در تغییر دید یوجی نسبت به مرگ اثر گذار بودند. یکی مقابله با ماهیتو و دوم فاجعه شیبویا. ایتادوری در رویارویی با ماهیتو برای نخسین بار جان یک موجود زنده را گرفت. مرگ یک نفر به دست شما قطعا چیزی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت. در صورتی که نانامی آنجا نبود و ایتادوری را از آن حالت خارج نمی‌کرد به طور واضح ایتادوری به آخر خطر می‌رسید.

ایتادوری مجبور به کشتن آن نفرین ها بود. به علاوه که ایتادوری با اینکار آنان را از درد و رنجی که ماهیتو تحمیلشان کرده بود رها کرد. اما در شیبویا دیگر از این خبر ها نبود. در شیبویا ایتادوری با حجم عظیمی از کشتار غیر منطقی و بی رحمانه مواجه بود. به خوبی می‌دانیم که سوکونا باعث کشتار بود نه ایتادوری. اما کسی که عذاب وجدان به سراغش آمد یقینا ایتادوری بود.

حتی اگر آن حجم از مرگ انسان های عادی را نادیده بگیرم. باز هم مرگ کوگیساگی و نانامی دقیقا جلوی چشم ایتادوری یک ضربه واقعا شدید است. ایتادوری در معنای حقیقی توسط ماهیتو خورد و خاکشیر می‌شود چه از نظر ذهنی و چه فیزیکی. اما اینجاست که بار دیگر شاهد یک مرشد برای ایتادوری هستیم که او را نجات ، و هدایت می‌کند.

مرگ های آرک شیبویا بلامنازع بهت آورند. اما دو مرگی که پیش چشمان ایتادوری رخ دادند به شکل عجیبی شوک آورند. وقتی نوبارا می‌میرد نه موسیقی غمگینی پخش می‌شود و نه خبری است از عزاداری برای یک عزیز از دست رفته است. ایتادوری درحالی که شک زده است به جسد بی جان نوبارا نگاه می‌کند. این نحوه کشتن کاراکتر فوق‌العاده سهمگین و بر آمده از دیدگاه آکوتامی به مرگ است. مرگ در دنیای جوجوتسو واقعا عجل معلق است. بی سر و صدا می‌آید و به طرز شکه کننده ای کارش را انجام می‌دهد و می‌رود.

تودو شخصیتی بسیار عجیب و جذابی دارد. حضور تودو هنگام وردش به درگیری میان یوجی و ماهیتو دیالوگی می‌گوید:

“زنگ های صومعه گیون در هند با این هشدار منعکس می شود که همه چیز ناپایدار است. شکوفه های درختان سالا از طریق رنگ هایشان به ما می آموزند که آنچه شکوفا می شود باید محو شود. با این حال! ما استثناء هستیم!”

در دیالوگ تودو از صومعه گیون در هند که حائز اهمیت برای بودایی‌ها است یاد می‌شود. علاوه بر آن تودو در این دیالوگ به این حقیقت اشاره می‌کند که تمام موجودات فناپذیر و میرا هستند. همچنین اشاره به این مسئله که ما(جادوگران جوجوتسو) خاص هستیم.

فناپذیری و میرایی تمام موجودات قاعده‌ای پذیرفته شده در تمام ادیان و مکاتب است. اما تودو در عین حال به این امر اشاره می‌کند که جادوگران جوجوتسو گویا خارج از این قاعده اند. از این خاص بودن در وهله اول دو دیدگاه می‌توان برداشت کرد:

۱. جادوگران جوجوتسو به واسطه آنکه تنها کسانی اند که می توانند با نفرین ها بجنگند خاص هستند.

۲. جادوگران جوجوتسو به خاطر ادراک ماورا‌لطبیعه و کنترل انرژی نفرینی خاص هستند.

در هر صورت، تودو پس از یادآوری این امر به ایتادوری به مسئولیت جادوگران جوجوتسو در قبال انسان ها اشاره می‌کند. مسئولیتی که با برداشت اول از جمله تودو قابل تطبیق است. تودو به ایتادوری یادآوری می‌کند که او مسئول است. ایتادوری در مقابل خون نانامی و جان دیگر انسان‌ها مسئول است. این مسئولیت بود که ایتادوری را وادار به حرکت دوباره و مبارزه با ماهیتو و در نهایت شکست وی را موجب شد.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش
ایتادوری به واسطه رنجی که کشید قدرتمند تر شد و پشت ماهیتو را به خاک مالید. دید او نسبت به مرگ و زندگی متحول شد و به مسئولیت خود به عنوان یک جادوگر جوجوتسو پی برد. با وجود این پیشرفت چشمگیر، اما باید دید او با عذاب وجدان اتفاقات شیبویا و همچنین بدنامی که سوکونا برایش فراهم کرد چه خواهد کرد

کنتو نانامی

گفتیم نانامی نقشی استاد گونه برای ایتادوری داشت. اما فارق این نقش، نانامی مورد جالبی برای بررسی است. نانامی مصداق بارز شخصی است که به کارش تعهد شدیدی دارد. چه پیش از جادوگر شدن، چه پس از آن نانامی شخصی مسئول و متعهد بوده است. این تعهد به کار و مسئولیت پذیری نانامی چیزی است که نانامی را خاص می‌کند. فارق از این ها نانامی به طرز وسواس گونه ای انسان دقیقی است. مصداق این وسواس در دقت را در تکنیک نفرینی نانامی می‌توان دید.

اما این دو مورد چه نکته‌ای دارند؟ این دو ویژگی نانامی ویژگی های خوبی برای وی بود. اما هنگام مرگ دیدیم که نانامی با حسرت های شخصی اش روبه رو شد. نانامی با وسواس شدیدش و تعهد شدیدش، چمدان یک سفر به مالزی و آرامش را برای خودش بسته بود. این امر خیلی در مورد وی غم انگیز است.

در عین حال اما نانامی عمیقا انسانی با وجدان بود. او به کاری با آن میزان پول و مزایا پشت کرد و رو به جادوگری جوجوتسو آورد. فقط به خاطر آنکه رنجی از شانه بقیه بردارد. نانامی را شاید با وجدان ترین شخصیت این دو فصل جوجوتسو می‌توان قلمداد کرد.

یکی از دردناک ترین لحظات جوجوتسو کایسن لحظه ای بود که ما فهمیدیم نانامی با آن حجم وجدان و مسئولیت پذیری نتوانست به مالزی که مقصود دلش برسد. اما در مقابل می‌می با آنکه از میدان نبرد فرار کرد و منافع خود را به جان آن همه آدم در شیبویا ترجیح داد به مالزی رفت و در کمال آسایش شاهد آن فجایع بود. این پارادوکس بین این دو شخصیت بسیار جالب توجه است.

گوجو ساتورو

اگر بگوییم گوجو محبوب ترین شخصیت این دو فصل بود گزافه نگفته‌ایم. چه از نظر ظاهری چه از نظر رفتاری گوجو برای مخاطبین جوجوتسو کایسن جذابیت خاصی دارد.

اعتماد به نفس گوجو حاصل قدرت بی حد و اندازه اوست. در واقع اگر گوجو را با یک کلمه وصف کنیم آن کلمه “قدرت” است. گوجو در مقابل حریفان خود پیروزی های فوق‌العاده چشمگیری خلق کرده است. تنها کسی که توانست بر گوجو ضربت سختی وارد کند تودو بود که در نهایت خود تودو به دست گوجو کشته شد. اگر سوکونا را نادیده بگیرم گوجو قوی ترین موجودی است که در جوجوتسو دیده‌ایم.

این قدرت حکم وزنه‌ای سنگین را برای جادوگران در مقابله با نفرین ها دارد. تنها دلیل جولان دیوانه وار امثال جوگو در شیبویا این بود که گوجو در قلمرو زندان گیر افتاده بود. فارق از قدرت خدا گونه گوجو رفتار اون با قشر بالادست جامعه جادوگران نیز جالبه توجه است. گوجو در دفعات متعددی با رفتار و عمل خود اثبات کرده که برای بالادستی هایش ارزشی قائل نیست. مصداقش را در برخورد با رئیس کالج کیوتو می شود دید.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

دخالت او در اعدام ایتادوری و یوتا نیز نشان از سبک تفکر متفاوت او با بالادستی هایش است. علت این مخالفت را شاید در تجربه‌ محافظت از ریکو آمانای بدانیم. سیاست های پیرمردان دنیای جوجوتسو بود که زندگی معمولی را خواب و خیال آمانای کرد.

در عین حال گوجو قوی ترین جادوگر دنیای معاصر است. به طور خواسته یا ناخواسته گوجو در مقابل سوکونا قرار می‌گیرد. تقابل نمادین گوجو و سوکونا به عنوان نماد های جادوگری قدیم و جدید حائز اهمیت است. گذشته از آن گوجو شبیه به یک شخصیت برگزیده است. یک برگزیده و انتخاب شده ماورای انسانی‌. از همین رو است که تقابل های گوجو با دیگران فقط تقابل از جنس قدیم و جدید نیست. بلکه تقابل هایی از جنس زمینی و آسمانی هم هست.

گوجو با وجود اینکه خود را برگزیده می‌داند و بسیار بر قدرت خود می‌بالد اما یک برگزیده خود خوانده است. هیچ نیروی فراطبیعی گوجو را منتخب خود اعلام نکرده. گوجو حتی برگزیده تنگن هم نیست. اما به طور واضح تصویر سازی که از گوجو دیده ایم یک منجی، یک مدافع انسان در برابر شر و یک انسان کامل است. گوجو انسان کامل جوجوتسو است. گوجو یک بودای زنده است.

سوگورو گتو

اولین شخصیت منفی جوجوتسو و نماد یک سقوط فکری. این توصیف دقیقی نیست اما ویژگی های گتو کم و بیش در آن دیده می‌شود. گتو یک از شخصیت هایی است که گه گه آکوتامی عمیقا به او پرداخت و او را حتی با وجود زمان کم حضورش گسترش داد. سقوط گتو شاید عمیق ترین بخش این شخصیت پردازی باشد.

گتو را در قسمت اول فصل دو به یادآورید. مردی که با گوجو در باره اینکه جادوگران جوجوتسو در قبال انسان ها و جان انسان ها مسئول هستند بحث می‌کند. گتو در آغاز وظیفه جادوگران جوجوتسو را دفاع از غیر جادوگران می‌داند. اگر بی هیچ توجهی به ۴ قسمت بعد بروید و ببینید که گتو درون سینمایی جوجوتسو زیرو چه کار می‌کند بی تعارف از تعجب شاخ در می‌آورید. چگونه حامی غیر جادوگران به کسی تبدیل شد که راه حل را نابودی غیر جادوگران می‌داند؟! این است سقوط گتو. چرا گتو سقوط کرد؟

در پاسخ این سوال باید عوامل این سقوط را بیابیم و برسی کنیم. اول عوامل داخلی و تجربه شخص گتو را برسی می‌کنیم. گتو تجربه حفاظت از آمانای را پشت سر گذاشت. مرگ ریکو به آن شکل فجیع چیزی نبود که بتوان از آن گذشت. اما بعد از گلوله ای که مغز ریکو را منجر کرد مراسم دست زدن فرقه تنگن بالای جسد ریکو بود. غیر جادوگرانی که تنگن را می‌پرستیدند با نهایت بی وجدانی بالای سر جسد دختری بی گناه دست می زدند و می‌خندیدند. اینجا بود که گتو از خودش پرسید: اصلا فداکاری برای این افراد ارزشی دارد؟

پس از مرگ ریکو مرگ دیگری بود که مزید بر علت شد. هایبارا را خیلی کم در انیمه دیدیم. همکار اولیه نانامی که در جوانی کشته شد. گتو که تحت تاثیر مرگ آمانای بود با این مرگ جدید رو به رو شد. او این بار به طرز وحشتناکی شکست.

گتو از خود پرسید: امثال جادوگران جوجوتسو مثل هایبارا سعی و تلاش می‌کنند تا از مردم در مقابل نفرین ها محافظت کنند. اما در سکوت می‌میرند، هیچ کسی ارجشان نمی‌نهد و فراموش می‌شوند. در نهایت هم عده‌ای از غیر جادوگران بالای سر جسد آمانای بیچاره شادی می‌کنند!

در یک کلام گتو به خاطر تجارب شخصی اش از غیر جادوگران از آنان نا امید شد. انسان های ناسپاسی که کاری جز تولید نفرین های بی ریخت انجام نمی‌دهند و لایق نابود و مرگ اند.

فارق این تجربه تلخ دیدار با سوکومو یوکی نیز عامل بیرونی فکری گتو بود. طی دیدار با یوکی گتو به این نتیجه رسید بهترین و تنها ترین راه برای پایان این چرخه به وجود آمدن نفرین ها نابودی انسان هایی است که انرژی نفرینی را نمی‌توانند کنترل کنند. به طور کلی گتو به دنبال یک نسل کشی برای اصلاح انسان ها رفت.

جالب است که گتو بار ها از لفظ میمون برای خطاب کردن غیر جادوگران استفاده کرد. لفظی که اولین بار آن را از زبان توجی شنیدیم.

توجی فوشیگورو

یک تبعیدی، یک هیولا، کسی که پشت گوجو را به خاک مالید. هر چه بگوییم در نهایت توجی، توجی است. ویژگی خاص توجی در نداشتن هیچ انرژی نفرینی عامل قدرت بدنی فوق‌العاده اش بود. توجی الهام بخش یوکی برای این نظریه بود که می‌توان دنیای بی انرژی نفرینی را تصور کرد.

با آنکه از دید یوکی این یک فرصت و نکته مثبت بود اما خود توجی چندان از این وضعیت راضی نبود. تبعید از قبیله و به طور کلی از جامعه جادوگران جوجوتسو چیزی نیست که از کنار آن به آسانی بتوان رد شد. از دید نائوبیتو و احتمالا اکثر جادوگران قبیله زنین توجی یک هیولای نفرین شده بود.

هرچه باشد آنقدر قدرتمند بود که گوجو را غافلگیر کند و یک نفرین سطح بالا را پاره پاره کند. توجی پدر خوبی نبود. با این حال برای خانواده‌اش اهمیت قائل بود. این را می‌توان از وصیتش و آنکه به فکر همسرش بود فهمید. علت این علاقه ساده بود. زیرا همسرش اولین شخصی بود که او را پذیرفت.

پذیرفته شدن مفهوم ساده ای است. چیزی که توجی برای آن دست به کار های زیادی زد. از جمله به چالش کشیدن گوجو. توجی گوجو را یکبار در کودکی دیده بود. و از همان زمان حسادتش نسبت به این کودک چشم آبی آغاز شد. توجی تنها به خاطر پول وارد ماموریت کشتن ریکو آمانای نشد. او در پی در هم شکستن موجودی بود که صد در صد با او متضاد بود. هر چقدر گوجو برگزیده و غرق رحمت بود در مقابل توجی مقهور و منفور بود.

البته این حس حسادت فقط به گوجو نبود و آن را می‌توان متوجه تمام جادوگران دانست. چنان که توجی گتو را نیز به چالش کشید و شکست داد. او بعد از در هم شکستن گتو گفت که گتو و گوجو از یک میمون شکست خورده‌اند. با این حال اما طمع و حسادت توجی در نهایت به ضرر او تمام شد. انسان هرگز بر خدا غالب نمی‌شود. توجی به عنوان یک انسان بر شبهه خدایی مانند گوجو هرگز غلبه نمی‌‌یابد. لحظه‌ای که گوجو بر توجی غالب شد ما اوج تفاوت میان این دو را دیدیم.

یکی از اوج آسمان و غرق نور طلایی و عملا نماد خدایی. و دیگر بر روی زمین با گوشت و پوست و استخوان مقهور این شبهه خدا شد. با تمام این ها خانواده تنها ارزش توجی باقی ماند. ارزشی که در نهایت به مگومی ختم شد.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

ماهیتو

ماهیتو به عنوان منفور ترین و در عین حال عجیب ترین نفرین جوجوتسو کایسن تلقی می شود. ماهیتو را شاید بتوان انسانی ترین نفرین دنیای جوجوتسو لقب داد. اما به چه علت؟ ماهیتو مانند باقی نفرین ها در پی خُرد کردن و از میان بردن انسان ها بود. تحقیر کردن ایتادوری، بازیچه شدن جونپی، کشتن نوبارا و نانامی گواه این ادعا هستند. اما در طرز نفرت ماهیتو و باقی نفرین ها یک تفاوت عمده مشاهده می‌شود.

اگر از جوگو بپرسید مشکلت با انسان ها چیست، احتمالا چند فحش ناجور حوالی بشریت می‌کند. اما اگر همین سوال را از ماهیتو بپرسید ماهیتو جواب متفاوتی دارد. این جواب ریشه تفاوت تکنیک ماهیتو است؛ دستکاری ارواح!

ماهیتو بر خلاف باقی نفرین ها که فیزیک و جسم انسان ها را نابود می‌کردند با روح انسان ها سر و کار داشت. بارها و بارها دیدیم که ماهیتو در کمال بی‌رحمی انسان ها را به موجوداتی کریه المنظر که غیر قابل نجات بودند تبدیل می‌کرد. او روح آدمیان را در دست گرفته و با تغییر روحشان جسم و جان آدمیان را نابود می‌کرد.

پیش از این اشاره کردیم که روح انسان از دید جوجوتسو کایسن موجودیتی سیال و متغیر است. اما آیا در میان ارواح نفرینی موجودی بود که روحی سیال دارا باشد؟ بله! ماهیتو!

ماهیتو در حین نبرد با یوجی پس از ضربات رعد سیاه متعددی که خورد حقیقت وجودی اش را که روحش بود عوض کرد و به نبرد با یوجی پرداخت. حتی ماهیتو روح خودش را هم دستکاری کرد! و از همین رو می‌توان گفت اون نزدیک ترین نفرین به یک انسان بود. شاید از همین بابت بود که جوگو در مورد ماهیتو گفت:”مرگ برای انسان ها مثل یک آیینه است و اون آیینه ماهیتو است”.

ماهیتو به واسطه تواناییش درک جالبی از روح انسان داشت. او به همین خاطر بود که نفرین و دشمنی خطرناک برای جادوگران جوجوتسو بود. ادراک روح یعنی ادراک ترس ها، رنج ها و ضعف ها. از همین نظر بود که ماهیتو بسیار به یوجی و جادوگران جوجوتسو ضرر زد.

در کنار این ها اما ماهیتو به طمع ها و حرص و ولع آدم ها نیز واقف بود. برای همین بود که لحظه‌ای که نوریتوشی ماهیتو را کشت ماهیتو واقف بود که این آخر و عاقبت در انتظارش است.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

با این حال اما ماهیتو تنها لایه‌ای که روح آدمیلن را پوشانده بود می‌دید. ماهیتو قادر به درک عمیق روح انسان نبود. ماهیتو شاید متغیر بودن روح انسان را درک کرده باشد. اما آنچه از خصائص انسان فهمیده بود بسیار سطح پایین و پیش پا افتاده بود.

ماهیتو تنها ویژگی های منفی روح انسان را می‌دید. ریشه کینه جویی ماهیتو نسبت به یوجی نیز اینجا بود. ماهیتو خواستار نابودی تمام انسان ها و ویژگی های منفیشان بود و یوجی خواستار نجات. البته عدم شناخت عمیق از روح انسان ها بود که موجبات خورد شدن زیر دست و پای یوجی را فراهم آورد.

ماهیتو نمی‌دانست روح انسان ها با سختی کشیدن و مقامت دربرابر سختی صرف تغییر نمی‌کند. ماهیتو می‌پنداشت روح یوجی زیر آن فشار خُرد شده و اگر هم تغییر کند در راستای پس رفت است. اینجا بود که یوجی با رشد روح و توانش طومار ماهیتو را در هم پیچید!

یوتا اکوتسو

داستان شخصیت یوتا داستانی نبود که پیش از این نشیده بوده باشیم. پسری ترسو که در نهایت بر ترس خود غالب شده و قهرمان می‌شود. روایت سریع و مختصر آن دریک سینمایی اجرایی خوب داشت. یوتا از تنهایی رنج می‌برد. تنهایی پدیده ای بود که به واسطه نفرین بر وی حائل شده بود. یوتا در عین این تنهایی اجبار گونه خودش نیز خواستار و به دنبال این تنهایی بود.

در دبیرستان جوجوتسو دیدیم که ریکا حداقل نمی‌توانست کسی را بکشد. اما یوتا باز هم با باقی افراد صمیمی نمی‌شد تا زمانی که ماکی را نجات داد. یوتا از این می‌ترسید که مبادا در رابطه با باقی افراد به آن ها آسیب بزند آنان را دچار عقوبتی همچون ریکا کند. این ترس اما با درک باقی افراد و الخصوص کنار آمدن با ترس شخصی اش از ریکا رفع شد. با بر طرف شدن این ترس یوتا قادر به درک ریکا و اتحاد با وی شد. فراتر رفتن از این ترس یوتا را به قدرت و شکوت رساند.

ترس یوتا از ارتباط با افراد چیزی است که عده‌ای با آن به طور واقع مواجه‌اند. این ترس را می‌توان با دو چیز رفع کرد: ۱. رعایت اخلاق و ادب در روابط با آدم ها  ۲.سعی در پیدا کردن درک درست از اشخاص.

در نهایت اما یوتایی که در شیبویا می‌بینیم زمین و آسمان با یوتای اول اثر فرق دارد. چه از نظر قدرت چه از نظر رفتار و اخلاق. به جد آیا یوتا خلاف گوجو رفته و حکم مرگ یوجی را اجرا می‌کند؟ فقط می‌توان منتظر جواب این سوال ماند.

مگومی فوشیگورو

فرزند توجی شباهت چندانی به پدرش ندارد. برخلاف پدرش که هیچ انرژی نفرینی نیست و از دید قبیله‌اش بی استعدادی زائد محسوب می شد، مگومی استعداد و انرژی نفرینی قابل توجهی دارد. مگومی از همان قسمت اول که به به ما معرفی می‌شود شخصیت توداری است. مگومی احساسات، میل ها و یا آرزوی های خودش را با باقی افراد درمیان نمی‌گذارد. این مسئله را هنگامی که داستان سومیکی را فهمیدیم درک کردیم.

مگومی به طور واضح توجی را نیز می‌شناسد اما از پدرش دل خوشی ندارد. چه به خاطر اسمی که بر او گذاشت و چه به خاطر آنکه او و خواهرش را رها کرد. با همه این ها وجه تشابهی میان مگومی و پدرش وجود دارد: نزدیکانت برایت مهم اند.

توجی دائم در فکر همسرش و مگومی دائم به یاد خواهرش بود. هر دوی آنان هرچند از بروز آشکار احساسات خود به عزیزانشان سرباز بزنند، اما در واقع ارزش مهم آنها نزدیکانشان است. نزدیکانی که مگومی برای مگومی به مراتب در نزد مگومی بیشتر اند. مگومی به واسطه آشنایی با ایتادوری و نوبارا حلقه آشنایان خود را گسترش داد. رفاقت با یوجی و نوبارا موجب شد مگومی دوستانی داشته باشد که برایش مهم باشند.

گذشته از اینها مگومی ذات با استعدادی دارد. شیکیگامی های مگومی و الخصوص ماهوراگا آنقدر قوی بودند که سوکونا را وادار به نبردی جدی کنند. و البته مگومی با سن کمش قادر بر گسترش قلمرو است. این موهبت الهی را بگذارید کنار پدری که قطره‌ای انرژی نفرینی نداشت. رابطه جالبی است.

در کنار این موهبت، خود مگومی شخصیتی حسابگر دارد. این حسابگری و منطقی علمکردن بار ها جان مگومی و ایتادوری را نجات داد. دقت و هوش و منطق مگومی در نبرد های درون شیبویا فوق العاده چشم گیر است. مجموع این فضائل و ویژگی ها توجه امثال گوجو و سوکونا را به مگومی جلب کرده است. جالب است که هم سوکونا و هم گوجو مگومی را به کسب قدرت بیشتر و بالا برد قدرت خود دعوت می‌کنند. خود این امر که قدرت طلبی در جوجوتسو کایسن چه نتایجی دارد نکته جالبی است. الخصوص که نام و رسم سوکونا با قدرت نیز گره خودره است.

در نهایت اما نکته ای که گوجو نیز اشاره کرده تقابل ذاتی قدرت های مگومی و گوجو است. تقابل جادوگران دو خاندان یکبار رخ داده و این تقابل تنها یک برنده داشته است. باید منتظر ماند و دید گه‌گه آکوتامی چه خوابی برای این تقابل درون داستان دیده است.

ارجاعات فرهنگی و اسطور های شرقی در جوجوتسو کایسن

گه‌گه اوکاتومی در جوجوتسو کایسن ارجاعات عجیبی به اسطوره های مختلف بودیسمی، شینتویی داشته است. در این بخش تک تک آنها را بررسی می کنیم.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

سوکونا از نیهون شوگی تا مومیای بودایی

به طور کلی می‌توان‌گفت گه‌گه آکوتامی برای خلق کاراکتر سکونا از چندین فلوکور ژاپنی اقتباس کرده است که به آن ها می‌پردازیم.

اولین مورد اسطوره ای هم نام با خود این شخصیت در کتاب نیهون شوکی است. نیهون شوکی یکی از منابع تاریخ نگاری ژاپن است. اما با این حال بخش هایی از آن رنگ اسطوره به خود دارد و از این لحاظ منبعی نیز برای شناخت اسطوره های ژاپنی است. در کنار نیهون شوکی کتاب کوجیکی نیز مبنعی بسیار مهم برای شناخت اساطیر و ادیان ژاپنی است. نیهون شوکی توسط یوسومارُ نُ اُ و به دستور شاهزاده تونری نوشته شده است.

نام سوکونا در نیهون شوکی به عنوان یک هیولای بسیار قدرتمند آورده شده است. این هیولا افراد بسیار را کشت. و تنها وقتی کشته شد که امپراطور ژنرال تاکفوروکوما نو میکوتو را برای کشتنش فرستاد. علاوه بر ویرانگری بسیار این شخصیت، شباهت های ظاهری وی با سوکونا نیز قابل توجه است. سوکونا در فرم بیست انگشته خود چهار دست دارد و این شخصیت نیز با چنین ظاهری توصیف شده است.

جالب است بدانید که اکنون سوکونای مذکور در برخی از مناطق یکی از استان های ژاپن به نام هیدا به عنوان یک کامی(خدا) خیر خواه شناخته می‌شود. حتی برخی از فلکورها و داستان های محلی او را تجسم بودا معرفی می‌کنند. علت این تضاد را می‌توان سیاست های امپراطور یاماتو دانست. به خاطر سیاست های وی و البته درگیری های دینی در آن ناحیه سوکونا شکلی اینگونه پیدا کرده است.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

مورد دوم که بسیار جالب است مومیایی بودایی الهام بخش برای خلق سوکونا است. می‌دانیم سوکونا روح خود را در ۲۰ انگشت خودش پراکنده کرد تا از نابودی خودش پرهیز‌ کند. در برخی فرقه های بودایی رسمی به نام‌ سُکوشینبوتسو وجود دارد. در این رسم راهب بودایی خود را زنده زنده مومیایی می‌کند تا به روشنگری برسد. منشاء این امر فرقه بودایی شینگون بود که بعد ها به ژاپن رفت.

اما وجه تشابه این دو فقط به این مورد محدود نمی‌شود. گه‌گه آکوتامی یکی منابع اصلی الهام سوکونا را داستانی محلی معرفی می‌کند که در آن یک نمونه از از مومیایی های بودایی ژاپنی باعث نحسی و فلاکت شدید شده بود.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

گوجو و توجی؛ تقابل میمون شاه و بودا

به این اشاره کردیم که تقابل گوجو و توجی تقابل زمین و آسمان بود اما در عین حال اسطوره‌ای هست که از نظراتی قابلیت همسان سازی با تقابل توجی و گوجو را دارد.

رمان سفر به غرب، اثری به زبان چینی است. این اثر دارای پیشینه‌ای شگفت آور و بسیار جالب است و در آن عناصر بودایی، تائویی و فلوکورهای چینی نقش خاصی ایفا می‌کنند. داستان این رمان از این قرار است که راهبی بودایی توسط شخص بودا مامور می‌شود تا به همراه سه دستیاری که بودا انتخاب می‌کند به دنبال سوتراهای بودایی در غرب بگردد. یکی از این سه دستیار سان‌ووکانگ یا همان میمون شاه است.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

در رمان پیش از روایت داستان اصلی ما داستان سان‌وو‌کانگ را می‌شنویم. سان‌وو‌کانگ به واسطه سنگی آمیخته با پنج عصر به نیرویی خاص دست می‌یابد. سان‌ووکانگ به واسطه قدرتی که به دست آورده بود درون بهشت پذیرش می‌شود.

اما به زودی سان‌وو‌کانگ دست به کارهایی می‌زند که موجب آشوب در بهشت می‌شود. علت این آشوب طمع سان‌ووکانگ برای رسیدن به قله بهشت بود. جایی که بودا سکونت داشت. سان‌وو‌کانگ همینطور به آشوب آفرینی ادامه می‌دهد تا آنکه مقابل بودا قرار گرفته و توسط بودا شکست می‌خورد و به مدت ۵۰۰ سال در زیر یک‌ کوهستان تبعید و زندانی می‌شود.

اما ارتباط این امر با تقابل گوجو و توجی چیست؟ می‌توانیم بگوییم توجی از لحاظی با سان‌وو‌کانگ قابل تطبیق است. اول آنکه هم توجی و هم سان‌ووکانگ هر دو طمع کار بودند. دوم هر دو تبعید می‌شوند و سوم، هر دو توسط بودا شکست می‌خورند.

اگر به یاد داشته باشید گوجو هنگامی که آخرین ضربه را به توجی زد این دیالوگ را گفت:”در تمام زمین و آسمان تنها برگزیده من هستم.” این جمله منصوب به بودا است. علاوه بر آن فضا سازی آن سکانس نیز وجهه الهی به گوجو داده بود که کم و بیش او را به بودا نزدیک می‌کند.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش
رنگ طلایی در بودیسم و عرفان های مختلف نماد کمال تلاقی می‌شود. نوع موسیقی و رنگ طلایی در فضا سازی به گوجو شکلی همچون الهه داده است.

عروسک کاهی نوبارا و شینتوئیسم

درون جوجوتسو کایسن تکنیک های عجیب و غریب بسیار وجود دارد. از هاله بنفش گوجو که ترکیب دو نیروی متضاد محسوب می‌شود تا خود تکنیک نفرین معکوس که حتی کاربرانش در توضیح آن عاجز است. یکی از این تکنیک ها که پشتوانه جالبی هم دارد تکنیک عروسک نوباراست. در این تکنیک نوبارا به واسطه یک عروسک کاهی و عضوی از بدن نفرین ها، نفرین را نابود می‌کند.

تکنیک نوبارا ریشه در مراسمی در آیین شینتو دارد. آیین اوشی نو کوکو مایری(ushi no koku mairi) آیینی است که در آن شخصی با استفاده از یک عروسک کاهی به نام وارا نینگو(Wara ningyo) شخص دیگری را نفرین می‌کند. این مراسم در دوران هیان پدید آمده و بعد ها در دوره ادو رایج شد.

ریشه این مراسم به داستان هاشهیم که در دوره ادو پدید آمده است، باز می‌گردد. داستان از آن قرار است که هاشهیم، دختر اشراف زاده جوانی بود که به واسطه حسادت خود به رقیب عشقی خود به یک شیطان بدل شد. او رقیب عشقی خود را کشت اما کنترل خود را از دست داد و برای کشتن معشوقش هم تلاش کرد. معشوق او نیز به معبد شینتویی رفت و در آنجا به واسطه عروسک هایی که اکنون وارا نینگو نامیده می‌شوند، توانست جلوی هاشهیم را بگیرد.

مراسم اوشی نو کوکو مایری در عصر هیان و طبق افسانه منشاء آن ابتدا راهی برای دوری از بلایا و شرارت های شیاطین تلقی می‌شد. اما رفته رفته به یک نوع مناسک جهت نفرین کردن اشخاص بدل شد. درست مانند تکنیک نوبارا، این مراسم نیز برای انجام شدن به عضوی از بدن اشخاص(ناخن، تار مو یا…) یا اسم آن ها نیاز دارد.

نقاشی که مراسم اوشی نو کوکو مایری را نشان می‌دهد

گسترش قلمرو ،علامت دست های بودایی و خدایان هندی ژاپنی

یکی از جالب ترین بخش های نبردهای جوجوتسو کایسن مبحث گسترش دامنه است. جادوگران جوجوتسو و البته نفرین با استفاده از انرژی نفرینی خود فضایی را ایجاد می‌کنند که در آن می‌توانند ضربات مرگباری به حریف خود بزنند. شخصیت ها هنگام استفاده از قلمرو های خود از علامت های دست خاصی استفاده می‌کنند. جالب است که بدانید این نماد ها به شکل جالبی ریشه های فرهنگی در اساطیر هندی، ژاپنی و بودیسمی دارد.

برای مثال نماد دست سوکونا در دین و آیین هندو نماد خدایی به نام یما است. معادله این خدا را در اساطیر ژاپنی اِما تن نامیده می‌شود. یاما در اسطوره های هندی به عنوان خدای صاحب دنیای مردگان و جهنم شناخته می‌شود. جالب است بدانید که در اسطوره ها نیز یاما پیش از تبدیل شدن به پادشاه جهنم یک انسان بوده است. در انیمه نیز چندین بار اشاره شده که سوکونا در وهله اول یک جادوگر انسان و سپس به نفرین تبدیل شده است.

مثال دیگر  نماد دست شخصیت گوجو در بودیسم مربوط به ساکرا است. شخصیت ساکرا در کیهان شناسی بودایی و هندی به عنوان الهه و فرامانروای بهشت شناخته می‌شود. همچنین ساکرا را مترادف با خدای هندی ایندرا در نظر می‌گیرند. ایندرا خدای خدایان در میان الهه های هندو است. به نوعی گوجو نمادی هماهنگ با قوی ترین خدای هندوان و پادشاه بهشت بوداییان دارد. نماد گرایی گوجو که پشتوانه های بودایی دارد هر لحظه غلیظ و غلیظ تر می‌شود!

شخصیت مگومی و نماد دست وی برای گسترش قلمرو نیز مفاهیمی در خودش پنهان کرده است. منشاء مگومی و قلمروش به شخصیتی جالبی در بودیسم می‌رسد. یاکوشی یا همان بایساجیاگورو شخصیتی در بودیسم است که به بودای طبیب مشهور است. در بودیسم ژاپنی وی را یاکوشی می‌نامند و در بودیسم هندی وی را بایساجیاگورو می‌نامند. چیزی که یاکوشی را به مگومی متصل می‌کند این است که یاکوشی در دیدگاه اسطوره‌ای ۱۲ ژنرال دارد که یکی از آنان ماهوراگا نامدارد. خب آیا لازم است به ده سایه مگومی که ماهوراگا یکی از آنان است اشاره کنم؟

بپردازیم به نفرین آتشفشانی عزیز یعنی جوگو. جوگو نیز دارای نمادگرایی جالبی است. جوگو و نماد گسترش قلمرو وی به اسطوره ای به نام دایکوکوتن در شینتوئیسم می‌رسد. دایکوکوتن خدای شانس است.

از نظر اسطوره‌‌ای در بودیسم و هندوئیسم، ماهاکالا با دایکوکوتن قابل تطبیق است. ماها‌کالادر واقع یکی از صورت های الهه چند چهره هندی، شیوا است. شیوا در هندوئیسم گاه خدایی مهربان است و گاه نیز خدایی است که باقی خدایان را به قتل می‌رساند(به داستان خدای گانش و شیوا رجوع کنید). به هر صورت اگر به فجایعی که جوگو در شیبویا پدید آور نگاه کنیم شباهتش به دایکوکوتن اصلا دور از ذهن نیست.

و در آخر نوبت ماهیتو است. پوچ گرای سیال گرا با دامنه مرگبار خود مفاهیم اسطوره‌ای جالبی دارد. ماهیتو دارای دو علامت گسترش قلمرو است که منشاء های خاص خود را دارند. یکی از آنها به شخصیت نیورای در اساطیر ژاپنی مربوط می‌شود که در آیین هندو تاتاگاتا معروف است.

تاتاگاتا به عنوان شخصیتی معروف است که می‌خواست همچون بودا به روشنگری برسد. ماهیتو نیز بسیار برای تکامل و رسیدن به کمال تلاش می‌کرد و اصلا برای همین امر با ایتادوری درگیر شد. اما حرکت دست دوم به شخصیتی در بودیسم اشاره دارد به نام کوجاکو. کوجاکو را در هندوئیسم به ماهامایوری می‌شناسند. در مورد این شخصیت ماهامایوری تلاش داشت تا دردها و بیماری های باقی آدم ها را از بین ببرد.

خب این چندان به ماهیتوی شرور نمی‌خورد. اما از لحاظی ماهیتو برای زندگی به احساسات منفی انسان ها نیاز داشت و در عین حال ماهامایوری نیز برای رسیدن به کمال به آن احساس ها و رفعشان نیاز داشت. اینجاست که شباهت ها مشخص می‌شود.

ماهوراگا ترکیب نمادها

ماهوراگا را به عنوان توقف ناپذیر ترین شیکی گامی مگومی می‌شناسیم. این هیولای بزرگ حتی توانست سوکونا را به چالش بکشد. خب حالا آیا این شخصیت نماد هایی در پی خود نیز دارد؟ ماهوراگا ترکیبی عجیب از نماد های بودایی و هندی است. از جمله نماد های بودایی درون این شخصیت وجود چرخی هشت پر در پشت سر وی است. هرگاه این چرخ بچرخد ماهوراگا با ضربات حریف مقابلش انطباق پیدا می‌کند.

این چرخ شباهت جالبی با چرخ دراما دارد. چرخ دراما نمادی است که هشت تعلیم اخلاقی اصلی بودا را در خود تجلی می‌بخشد. از نظر مفهومی طی شدن این چرخ برای ماهوراگا و عمل به هشت عمل موجب رسیدن هم سالک بودایی به هدفش و هم پیروز ماهوراگا بر حریفش می‌شود.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

پیش تر گفتیم ماهوراگا در کنار مگومی به عنوان یکی از ژنرال های ۱۲ گانه بودای طبیب محسوب می‌شود. ورای این، در اساطیر هندو، ماهوراگا نژادی از خدایان هستند که اغلب به صورت موجوداتی انسان‌نما با بدن‌های مارپیچ از کمر به پایین نشان داده می‌شوند. با این حال، ظاهر آنها می تواند بسته به سنت هنری متفاوت باشد، گاهی اوقات سرهای مار با بدن انسان نما دارند. ماهوراگا همچنین نمادگرایی ژاپنی نیز دارد. از جمله آن می‌توان به مسئله شمشیر هشت دسته اشاره کرد.

اصطلاح “شمشیر هشت دسته” به شمشیر هشت دست دراز، بخشی از میراث فرهنگی ژاپن و مرتبط با ده گنج مقدس بازمی گردد. این گنجینه‌ها که از «نیای آسمانی» اسطوره‌ای به Nigihayi no Mikoto منتقل شده‌اند، دارای اهمیت فرهنگی و جادویی هستند. گنجاندن این مرجع به شخصیت ماهوراگا عمق می‌بخشد و آن را هم در زمینه‌های فرهنگی ژاپنی و هم در زمینه‌های فرهنگی آسیایی پایه‌گذاری می‌کند.

نقد و بررسی انیمه جوجوتسو کایسن؛ جادوگری در جستوجوی یک مرگ با ارزش

جمع بندی جوجوتسو کایسن

جوجوتسو کایسن اثری‌ است که می‌توان‌گفت لیاقت شهرتش را دارد. انیمیت اثر به شکلی جذاب اجرا شده است که همه را خیره خود خواهد کرد. وارای آن داستان روندی متوسط داشته و قابل دفاع است. البته شخصیت پردازی های خوبی و کاراکتر دیزاینی شگفت آور. در مجموع کار گه‌گه آکوتامی و ماپا استودیو فوق العاده بوده است.

اما از نظر محتوایی در جوجوتسو کایسن چه می‌بینیم؟ جوجوتسو کایسن ماوراءالطبیعه را می‌پذیرد. اگر چه موجودات ماوراءالطبیعه در جوجوتسو کایسن منشاء انسانی دارند و بر علیه انسان ها شورش می‌کنند. انسان از دید جوجوتسو کایسن موجودی تک ساحتی و صرفا مادی نیست. روح در دنیای جوجوتسو کایسن وجود دارد و پیوندی عجیب و غریب با انرژی نفرینی دارد. همچنین انسان جوجوتسو کایسن بر تمام موجودات دیگر غالب است.

جوجوتسو کایسن در مواجه ایتادوری با مرگ، بر مسئول بودن انسان تاکید می‌کند. البته رنج را مایه رشد انسان می‌داند، مصداقش رنجی که ایتادوری کشید و در نهایت بر ماهیتو غلبه کرد. این مسئله رنج کشیدن و رشد کردن هم در آیین بودا وجود دارد و از ارکان اصلی آن است.

اینجاست که به بودیسم و لایه فرهنگی آن می‌رسیم. بودیسم درون جوجوتسو کایسن ریشه در فرقه های بودایی شینگون و تندای دارد. این دو فرقه در دوره هیان از چین وارد ژاپن شدند(این را می‌توان علتی دانست که چرا شخصیت نوریتوشی آنقدر بر آن وهله تاریخی تاکید دارد و آن را عصر طلایی جوجوتسو می‌داند). دو فرقه مذکور فرقه های عرفان گرای بودایی هستند. این فرقه بعدها درگیر نهضت دینی خاصی می‌شوند که شوگندو نام دارد. شوگندو مخلوطی از شینتویی عامیانه، بودیسم باطنی(شینگون) و سحر تائویی است(راهنمای ادیان زنده، جان ر هیلنز، ترجمه دکتر عبدالکریم گواهی صحفه۹۱۹ جلد دوم). گرچه این جریان دینی با مرور زمان و به خاطر علل سیاسی رو به افول رفت اما تعالیمش باقی ماند.

سازمان های شوگندو که ترکیبی تفکیک ناپذیر از این دو سنت دینی(شینتو و بودایی) بودند، دستور انحلال یافتند. هرچند بسیاری از افکار و اندیشه های شوگندو در سازمان های دینی جدید مطرح شدند. ایده هایی چون تملک روح، جن گیری(تخلیه ارواح)، ایمان درمانی و رهبرانی که به صورت کامی های زنده یا یک بودای زنده تصور می‌شدند.(راهنمای ادیان زنده جلد دو ، صفحات ۹۲۱ و ۹۲۳)

به نوعی می‌توان گفت که همسان سازی بودیسم و شینتوئیسم در سنت دینی ژاپن به شوگندو و فرقه های بودایی اثر هیان می‌رسد. حال می‌توان فهمید چرا انیمه و مانگای شیطان کش نماد های بودایی و شینتویی را همزمان در تانجیرو قرار داده است.

در نماد گرایی جوجوتسو کایسن پی بردیم که گوجو عملا بودای زنده درون اثر محسوب می‌شود. حتی اگر این مورد را نپذیریم باز هم فرقه تنگن نیز گرایشاتی از این امر را دارا بود. و البته در جوجوتسو کایسن نیز ما به طور واضح شاهد مسئله تملک روح بودیم. که مصداق بارزش شخص یوتا بود.

نتیجه گیری نهایی از جوجوتسو کایسن

در آخر به این نکته اشاره می‌کنیم، اگر به آثاری که بودیسم و شینتو را آمیخته و تحت تاثیر مکتب شینگون هستند بنگریم می‌فهمیم که این آثار مروج نوعی از جادوگرایی خاص شرقی هستند. جادوگرایی که گفتیم با تملک روح نیز آمیخته شده است. آثار این قسم به علت آنکه تحت تاثیر مکتب شینگون هستند مروج جادوگرایی خاصی هستند که ترکیبی از بودیسم و شینتو و تائو هست. چیزی که به طور واضح درون جوجوتسو کایسن نیز شاهدش بودیم. درون شیطان کش نیز رد پای شینگون را می‌بینیم. البته در شیطان کش خبری از جادو نیست و اثر صرفا همسان سازی الهه شینتو و بودا را درون خود داراست.

جوجوتسو کایسن دیدگاهی مادی گرایانه و پیچیده به ماوراءالطبیعه دارد، انسان را نسبت به اعمالش مسئول می داند و به واسطه آن زندگی کردن را معنا می کند و البته اشارات عظیم و گنجاندن مفاهیم بودیسم جادوگرا و خاص ژاپنی جوجوتسو، از نظر محتوایی بسیار غنی است.

 

منابع و مطالعه بیشتر:

راهنمای ادیان زنده، جلد دوم ، صفحات ۹۱۹،۹۲۱و ۹۲۳ نوشته جان ر هینلز ، ترجمه دکتر عبد الرحیم گواهی

Jujutsu Kaisen just referenced an Indian monastery in Uttar Pradesh that still influences Japan

Jujutsu Kaisen Domain Expansion Hand Signs Symbolism Explained! – Animehunch

How Jujutsu Kaisen’s Mahoraga makes the most of Hindu and Buddhist symbolism

Ushi no toki mairi – Wikipedia

‏‪Monkey King – Wikipedia‬‏

‏‪Jujutsu Kaisen: The Origins Of Nobara’s Strawdoll Cursed Technique – Animehunch‬‏

‏‫دوره هی‌آن – ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد‬‏

‏‪Jujutsu Kaisen: Every reference to oriental mythology in Sukuna’s backstory‬‏

‏‪Bhaisajyaguru – Wikipedia‬‏

Śakra (Buddhism) – Wikipedia

نوشته های مشابه

‫22 دیدگاه ها

  1. اینم از این مدتی طول کشید نقد
    پیشاپیش اگه مشکلی داره معذرت می‌خوام از تمام مخاطبین عزیز
    به محض انتشار فصل های بعد و پایان انیمه به طور کامل اثر نقد می‌شه.

  2. سلام،خیلی عالی بود خسته نباشید.
    ولی کاش همه شخصیت ها رو تحلیل می‌کردید😅
    ولی واقعا جامع و کامل بود،ممنون از شما.

    1. سلام علیکم
      خب شخصیت ها بسیار زیادن. اینم باید گقت که شخصیتی قابل تحلیله که هم ارزش تحلیل داره و حرفی پشتش برای گفتن هست(وگرنه میشه فکت دادن نه تحلیل) و هم شخصیت پردازیش کامله و میشه همه جانبه بهش نگاه کرد. مابقی شخصیت ها یا برای مخاطب واضح و قابل درکن یا شخصیت پردازی کاملی ندارن نمیشه تحلیلشون کرد

      1. بله درسته🌹
        میشه یه پیشنهاد بدم تو سایتتون یه بخش درست کنید که شما چه فیلم و سریال ها و انیمه هایی پیشنهاد میدید که هم دارای پیام بلندی باشن هم وقت آدمو تلف نکنن و هم از نظر اخلاقی و فرهنگی درست و درمون باشن. اکثر سایت‌هایی که الان برای این امر هست معمولا توجهی به این موارد ندارن«البته می‌دونم با هدف سایت شاید جور نباشه،ولی نیازه »
        و اینکه لطفا ریزیرو و وینلند و کلاس نخبگان و وایولت هم نقد بزنید.

        1. توی کانال ایتامون #پیشنهاد_تماشا رو سرچ کنید حدود 80 تا اثر مختلف رو با توضیحات معرفی کردیم. تو نظرمون هم هست چند تامقاله معرفی فیلم و سریال و انیمه و انیمیشن تهیه کنیم انشاءالله به زودی

  3. عجب نقدی!… برم ذخیرش کنم

    راستی انیمه سگ های ولگرد بانگو رو نقد میکنید؟

    1. سلام علیکم
      با بچه ها جلسه گذاشتیم در مورد سگ های ولگرد. این اثر هنوز تموم نشده و حداقل باید یک فصل دیگه هم داشته باشه. تولیدکننده هاشم خیلی اذیت می کنند و بریده بریده تولیدش میکنن. با پخش فصل آخر این سریال حتما نقدش می کنیم.

    1. سلام علیکم
      ما کار روشو شروع کردیم. چون مفصله طول میکشه تکمیلش. خیلی داریم روش کار می کنیم

    2. نقد سری اوانگلیون را از تابستون پارسال شروع کردیم.
      گرچه کم کاری شخص نویسنده و کسی که بالاسر اثره خیلی روند را کند کرده که بابتش پوزش می‌خوام.
      نقد دیر یا زود منتشر می‌شه و قول می‌دم نقد خوبی باشه.

  4. خسته نباشید!یک پیشنهاد!به نظرم داستان های ایرانی رو هم نقد کنید تا کاربران حداقل با ادبیات و نماد شناسی خودمان هم آشنا شوند مثلا به نظرم قصه های هزار و یک شب میتونه منبع خوبی باشه برای شناخت ادبیات خودمان!

  5. آقای سلمانی خیلی قلم خوبی دارید و از خوندن نقد های شما واقعا لذت میبرم با تشکر .

  6. سلام عالی بود
    مانگای شب بخیر پون پون هم از لحاظ محتوایی جالب و قابل بحثه خیلی خوب میشه اگر به اون هم بپردازید

    1. ببخشید کاربر maryam` شما خودتون خوندید مانگا رو؟ چجوری/ انگلیسی مسلطید؟ یا … چون من فارسیش رو جایی گیر نیوردم.. اگه فارسیش جایی هست بگید ما هم لخونیم چون امنگلسیس مسلط نیستم که بخونم..

      1. سلام خدمت شما واقعیت من خودم نسخه انگلیسی خوندم ولی اگر توی کانال های ترجمه مانگای تلگرام بگردید قطعا پیدا میکنید.
        فقط مراقب باشید سانسور شده نباشه

    2. مانگا شب بخیر پون و باقی کاری های آقای آسانو اینو از جمله مانگا های بسیار مطرح و قوی دنیای مانگا هستند. و در این امر هم شکی نیست. کار های آقای اینو چه از نظر محتوایی چه وز نظر داستانی جالب توجهه هستش.

      جالبیه ماجرا اینجاست که آقای اینو بر خلاف اکثر مانگاکا های ژاپنی تصویری که از جامعه ژاپن تو آثارش نمایش می‌ده اون قدر که عرفه رنگ و وارنگ و بی عیب و نقص نیست.

      مانگاکای متفاوتی هستند. و کارهاشون از هر نظر قابل بحثه. بعد ها اگه وقت پیدا کنیم و خدا توفیق بده بهشون پرداخته می‌شه.

      1. خیلی ممنون که پاسخ دادید
        فقط من باقی کار های آقای آسانو رو نخوندم اون ها هم به اندازه این کار ارزش دارن؟

        1. عموما پون پون را بهترین کارشون می‌دونند. اگرچه آخرین کارشون که Dead Dead Demon’s Dededede Destruction باشه(می‌دونم اسمش عجیب غریبه) را کار جالبی می‌دونند. اثر دیگه‌اشون سولاین اگه اشتباه نکنم اقتباس شده به صورت فیلم.
          Dead Dead Demon’s Dededede Destruction هم اتفاقا قراره چندتا انیمه سینمایی از روش اقتباس بشه.

          به طور کلی آقای اینو مانگاکای عجیبی اند. ولی باز هم کار های امثال نااُکی اورساوا یا تاکه‌هیکو اینوئه به مراتب از کارای آقای اینو سالم تر و زیبا تر هستند.

    3. شما که خوندید این مانگا رو افسردگی بعدش نگرفتید؟! حقیقتا غمناک و دلسوزه.. واقعا با دل من که خیلی بازی کرد…. واقعا حال بد میشد گریه و …
      رابطه بین شون عجیب و غریب بود … هع…
      💔

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *