انیمیشن سینماییفیلم سینمایی
نقد و بررسی انیمیشن و لایو اکشن علاءالدین(Aladdin)؛ آزادسازی شیطان
انیمیشن علاءالدین محصول سال 1992 و فیلم لایواکشن آن محصول سال 2019 می باشد. به جز تفاوت هایی جزئی در داستان، لایو اکشن علاءالدین وفاداری خود را به انیمیشن حفظ کرده است. ناگفته نماند که تغییرات فراوانی در شخصیت پردازی، فضا سازی و توصیف محیط توسط لایو اکشن انجام شده است.
می توانید از طریق ویدئوی اختصاصی زیر نقد و بررسی انیمیشن و لایو اکشن علاءالدین را تماشا کنید:
جیب بری اعراب
هم وزیر یا همان جعفر و هم علاءالدین جیب بر هستند و در بی نظمی بازار های عربی این دزدی ها عادی محسوب می شود. حتی در جایی نزدیک بود از خود علاءالدین هم دزدی شود. از آن سو که فلسفه حاکم بر نظام سیاسی و حقوقی غرب نظم گرا است، برای ایجاد حس عقب ماندگی نسبت به یک جغرافیا از عنصر بی نظمی استفاده می کنند. یعنی علاءالدین قصد دارد اعراب را هر چند تمدنی پر شکوه و مجلل داشته باشند، عقب مانده معرفی کند. یکی از بالا مرتبه ترین مسئولین که وزیر جعفر است هم زمانی دزد بوده و در جایی اشاره می کند که سیاست مدار بودن در این جغرافیا خودش نوعی دزدی بزرگ محسوب می شود. جیب بر بودن در کشور های عربی از کلیشه های سینمای هالیوود محسوب می شود. حتی در بازی های رایانه ای مثل اساسین کرید میراژ هم شخصیت اصلی یک جیب بر است.
همچنین سر هیچ و پوچ، پای احکام سنگین مجازات به جریان باز می شود و برای یک عمل خطای کوچک قطع کردن دست یا غرامت سنگینی مثل النگوی طلا مطالبه می شود. اینگونه جامعه عربی بی رحم هم نمایش داده می شود. این بی رحمی علت خوبی است که ما طرفدار علاءالدین جیب بر باشیم. یعنی اعراب حقشان است که از آنها دزدی شود. اینگونه توجیه خیلی ظریفی نسبت به غارت منابع نفتی، طلا و آثار تاریخی کشور های عربی صورت می گیرد.
نکته حائز اهمیت آن جاست که در غرب فرق بین عرب و ایرانی را نمی دانند و همه ما را یکی فرض می کنند. یعنی دلسوزی ما برای کشور های عربی نیست. برای خودمان است. چراکه این دیدگاه ظالمانه نسبت به ما هم ایجاد می شود.
علاءالدین و جاسمین اروپایی
هم در لایو اکشن و هم در انیمیشن کلاسیک علاءالدین ما فقط شاهد چهار شخصیت مثبت هستیم. غول چراغ، علاءالدین، پرنسس جاسمین و کنیز جاسمین در لایو اکشن. سلطان شخص تقریبا احمق و مطیع جعفر نشان داده می شود، جعفر شخصیت منفی داستان است، مردم شهر بی رحم،احمق یا دزد نشان داده می شوند و سربازان هم از مردم بی رحم تر هستند. چهره پردازی سربازان و مردم هم به نحوی است که از دیدن چهره آنها احساس خوشایندی به ما دست نمی دهد. چهره پردازی مردم و سربازان شبیه چهره پردازی شخصیت های منفی انیمیشن ها است که باعث می شود احساس تنفر نسبت به این مردم عربی در ما تقویت شود.
اما در این بین محدود شخصیت های مثبت داستان با چهره پردازی و اخلاقیات خوب وجود دارند. این خوب بودن هم با اروپایی طراحی کردن چهره آنها به نمایش در می ِآید. اتفاقا یکی از انتقاداتی که توسط منتقدین به انیمیشن علاءالدین شده همین است. یعنی همین چند نفری که نقش مثبت دارند بیشتر به اروپایی ها شبیه هستند تا اعراب. انیمیشن و لایواکشن علاءالدین تمام تلاش خود را کرده اند تا مخاطب ذره ای احساس خوشایند به اعراب نداشته باشد.
فضای فمنیسمی حاکم بر لایو اکشن علاءالدین
در انیمیشن علاءالدین شخصیت علاءالدین قصد سلطان شدن و حکومت ندارد و این مسئله را در لایو اکشن هم شاهد هستیم. اما در لایو اکشن مسئله متفاوتی وجود دارد و آن هم این است که از ابتدا جاسمین سعی در متقاعد کردن پدرش برای اینکه یک زن سلطان شود دارد. اتفاقا فیلم هم طوری روایت می شود که ما حق را به او بدهیم. این فیلم قصد دارد برای اعراب طومار تکراری انقلاب زنان را بپیچد. در این فیلم لایق ترین شخص برای جانشینی جاسمین است و برای قبولاندن این مسئله به جامعه و حکومت باید انقلاب زنان راه بی اندازد. انقلابی که نمادش آوازخونی یک زن یا همان فحشا است.
نماد گرایی علاءالدین
چند المان مهم در علاءالدین وجود دارد. یکی غاری است که به شکل سر شیر به نمایش درآمده. یکی رنگ ارغوانی کلاه علاءالدین است، یکی غول چراغ جادو و دیگری پرنسس جاسمین می باشد.
غار به شکل شیر می تواند نماد برج اسد یا همان صورت فلکه شیر باشد. رنگ ارغوانی هم رنگ منسوب به ستاره قلب الاسد یا همان ستاره رِگولوس است. پرنسس جاسمین هم با پوشش خاصی که دارد می تواند نماد برج سنبله یا صورت فلکه دوشیزه باشد. علاءالدین از شیر عبور می کند و به جاسمین می رسد. یعنی ستاره قلب الاسد از برج اسد وارد برج سنبله می شود. اتفاقا در لایواکشن علاءالدین یک لحظه کتابی حاوی صُوَر فلکی به نمایش در می آید که در آن به سنبله، اسد و قلب الاسد اشاره شده و این نظریه ذکر شده را تقویت می کند.
پس از 2167 سال ستاره رگولوس در اواخر 2012 از محدوده صورت فلکی اسد وارد صورت فلکی دوشیزه شده است. این اتفاق نجومی توسط گروه های ماسونی، الحادی و پاگانی مقدس شمرده می شود. چراکه در عقاید الحادی این گروه ها این تغییر نجومی پایان دهنده به سیطره ادیان ابراهیمی است. آنها معتقدند جهان از آن پس وارد دوره کفر و الحاد می شود. البته که چنین برداشتی از صورت فلکی خرافه است اما بالاخره نماد مهمی برای فرقه های الحادی محسوب می شود. ملحدان معتقدند با این انتقال فلکی دنیا دچار دگرگونی شده و وارد عصر بی نظمی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می شود. این اتفاق باعث نابودی نظام فعلی دنیا شده و به سمت نظم جدید در دنیا به پیش می رود. جالب است که گروه های فمنیسمی هم معتقدند ورود رگولوس به برج دوشیزه نماد پایان مرد سالاری و شروع دوره فمنیسم و زن سالاری است.
هم انیمیشن و هم لایو اکشن علاءالدین با این تئوری های خرافی همخوانی دارند. در لایو اکشن پس از رسیدن علاءالدین به نمایندگی رگولوس به جاسمین به نمایندگی صورت فلکی دوشیزه، عصر حاکمیت زنان شروع می شود. جالب است بدانید قلب الاسد به اضافهٔ قلبالعقرب، دبران و فمالحوت چهار ستارهٔ باشکوه و خسروانهٔ ایران باستان بودند. دلیل نام گذاری شهری که علاءالدین در آن زندگی می کند به آگربا یا عقربه هم همین است. چون قلب العقرب همپای رگولوس باشکوه است.
هم در انیمیشن و هم در لایواکشن رسیدن رگولوس به صورت فلکی دوشیزه باعث آزادی غول چراغ جادو از بند می شود و می تواند به راحتی در دنیا سفر کند. حال غول چراغ جادو دقیقا چه موجودی است؟
غول چراغ جادو
علاءالدین بدون هیچ تلاشی به بزرگترین موفقیت ممکن دست پیدا می کند و این خودش الگوی صحیحی برای مخاطب نیست. اما مهم است که چگونه و با چه پیمانی به چنین موفقیتی دست می یابد. او با غول چراغ جادو پیمان می بندد. نماد های مختلفی وجود دارد که ما این غول را یک جن یا یک شیطان بدانیم. از جمله اینکه اسم غار، غار شیطان است و گل سرسبد گنجینه این غار غول چراغ جادوست. غول به رنگ آبی است که از کلیشه ای ترین رنگ های موجودات غیر انسان و جن نمای هالیوود است. جن آبی هفتمین راز از فرامین شیطانی محسوب می شود که از یاران معتمد شیطان و رابط بین شیطان و انسان است. حتی نگاره ای از او توسط آلیستر کرولی وجود دارد که شبیه موجودات فضایی به تصویر در آمده در هالیوود است.
پس برای رسیدن سریع به بالاترین موفقیت ها باید با شیطان و یارانش پیمان بست. این چیزی است که علاءالدین به ما یاد می دهد. غول چراغ جادو نماد شیطان یا اجنه است که با توجه به نمادگرایی رگولوس و صورت فلکی دوشیزه متوجه می شویم آزادی نهایی و سفر کردن غول چراغ به معنای آغاز عصر شیطان و آزادی او در امور زمین است.
بررسی سکانس عقد قرارداد بین غول و علاءالدین
غول شروع به آواز خوانی برای علاءالدین می کند. او می گوید اگر قدرت می خواهی من به تو می دهم. اگر غذا می خواهی من به تو می دهم. اگر ثروت می خواهی من به تو می دهم. سپس دو ستون معروف جهان غیب و جهان ماده به نمایش در می آید که نشان دهنده ارتباط بین ابعاد جنی یا همان غول و مادی یا همان علاءالدین هستند. در حین نمایش غول یا رنگ آبی خود را دارد یا به رنگ سرخ خاصی در می آید که بی شباهت به رنگ سرخ شیاطین نیست. در لایو اکشن نمایش داده می شود که علاءالدین عروسک خیمه شب بازی غول می شود و عملا می گوید چنین انسانی عملا بازیچه دست شیطان است. غول از نفس اژدها و آتش زنان فاحشه بیرون می دهد که به معنای در اختیار گذاشتن گناه می باشد. حرف از قرارداد به میان می آید که همان قرارداد بین انسان و شیطان است. برای عقد قرار داد غول عقاید علاءالدن را از مغزش بیرون می کشد و به باسنش می مالد، یعنی آن ها را دور می ریزد. سپس شیاطین با المان دست های متعدد بودا بر او تعظیم می کنند. حال چه عقیده ای از علاءالدین تفتیش می شود؟ درود به الله، مرتضی علی. او خدا را دور می اندازد و سپس شیطان به او تعظیم می کند.
سپس دریچه لذت و گناه برای او باز می شود که با زن فاحشه به نمایش در می آید. سپس ثروت(طلا)، قدرت(سرباز)، سرگرمی(میمون ها و فیل ها) و شهوت(زنان نیمه برهنه سرخ پوش) جلوی علاءالدین سبز می شوند. یعنی شیطان می تواند تمام لذت های دنیا را به انسانی که با او قرارداد می بندد هدیه دهد. غول می گوید هرگز دوستی مثل من نداشته ای، یعنی آنقدر لذت به تو بدهم که تصورش را هم نتوانی بکنی.
راحت بخواهیم بگوییم. در این سکانس کوتاه چند المان شیطانی را شاهد هستیم. از رنگ، ستون دنیای غیب و ماده، علامت دست شیطان پرستی غول و… . تفتیش عقاید را هم می بینیم و در نهایت باز شدن درچه های لاینتناهی گناه برای علاءالدین. بله دوستی و پیمان با شیطان همراه انواع لذت ها می باشد. همین لذت ها ابزار تبلیغاتی او هستند. علاءالدین هم برای این شیطان کم نمی گذارد و مسیر آزادی او و تصرف در زمین را برای او باز می کند.
مفاهیم سیاسی لایو اکشن علاءالدین
جعفر است در صدد دستیابی به قدرت و مالکیت تمام کشورهای عربی کنار خود است. او از ابتدای فیلم در تلاش است تا سلطان را راضی کند تا به شهرهای کوچک و بزرگ اطراف حمله و آنها را تصرف کند. نکتهای که در لایو اکشن هست اما در انیمیشن وجود نداشت. جعفر در انیمیشن علاءالدین یک جادوگر است و به دنبال چراغ جادو تا قدرتهای جادویی و ثروت خود را افزایش دهد ولی در این نسخه قصد آن دارد تا با تصرف چراغ جادو بتواند کشورگشایی کند.
سلطان یک شخص مهربان است که دوست دارد با کشورهای اروپایی دیدار کند و حتی دخترش را به همسر شاهزاده اسکاتلند درآورد. ولی این جعفر است که از اول مخالف ارتباط با متحدان اروپایی است و دوست دارد تا نه تنها با آنان دوست نباشد که حتی کشورهای کوچک اطراف خود را که با آنان دوست هستند را لگدمال کند و همه را تحت قیمومیت خود درآورد. جعفر در آخر فیلم نیز نابود نمی شود بلکه تبدیل به غول چراغ جادوی دیگری میشود و در آن همراه با طوطی خبرچرین خود زندانی میشود.
این تابلوی بزرگ پیام ضد سوری و بشار اسد در فیلم به جرأت نمایان است. تصویری که از یک شاهزاده عرب و جوان که داعیه کشورگشایی دارد و رویکرد ضد غرب او و تمایلش برای حمله به شهرهای کوچک اطراف که در رسانههای غربی به وفور بیان میشد جز درباره این فرد مصداق ندارد.
جعفر یک پاشنه آشیل دارد. او میداند که در قدرت دوم است و میخواهد قدرت اول منطقه باشد. زمانی که به او میگویند که تو قدرت دوم هستی خشمگین میشود و از غول میخواهد که قدرت اول شود و همین عامل تباهی او میشود. طمع اسد که آمریکا چندسال تلاش کرده تا آن را رسانهای کند و او را عاملی برای کسب قدرت اول در منطقه نشان دهد. او در این فیلم رسما تهدیدی برای مردم خاورمیانه و عجم و عرب است. قدرت اول احتمالا اسرائیل است. کشوری که در لایو اکشن باید از آن دفاع شود و جلوی جعفر گرفته شود. در طول تاریخ هم شاهد حمله سوریه به اسرائیل بوده ایم.
جالب است که مادر جاسمین از همان سرزمینی است که جعفر می خواهد به آن حمله کند. جعفر نماد اسد بود و سرزمینی که سوریه به آن حمله کرده همان اسرائیل است. با توجه به اینکه مادر جاسمین از همان منطقه است پس جاسمین از مادری اسرائیلی به دنیا آمده. در یهودیت انتقال نژاد از مادر صورت می گیرد پس جاسمین می تواند یهودی و اسرائیلی باشد. از نظر چهره هم بسیار زیباتر از زنان عرب داخل داستان نشان داده می شود. او می خواهد حاکمیت منطقه را به دست بگیرد اما همه از جمله جعفر مخالفت می کنند که شبیه مخالفت اعراب با اسرائیل می باشد. اما در نهایت این جاسمین است که به حکومت می رسد. پس حق برای اسرائیل است که کنترل و حاکمیت منطقه را به دست بگیرد و حاکم بر حق خاورمیانه اسرائیل معرفی می شود.
رگولوس و داعش
داعش در حوالی همان دوره انتقال رگولوس از برج اسد به دوشیزه به وجود آمد. داعش مخفف دولت اسلامی عراق و شام است که به انگلیسی می شود:Islamic State of Iraq and the Levant. اما به جای استفاده از مخفف isil از isis به معنای Islamic State of Iraq and the Suriya استفاده شد. که یک غلط رسانه ای است چرا که شام فقط محدود به سوریه نمی شود. اینگونه داعش به آیسیس معروف شد که هم نام با اسطوره ای مصری به نام آیسیس است. همتای بین النهرینی آیسیس لیلیث می باشد که یک زن است و نمادی از شیطان محسوب می شود. پیدایش داعش همزمان با انتقال رگولوس هم نام با اسطوره ای که المان زن و شیطان را باهم دارد به عنوان مظهر پایان دوره ادیان ابراهیمی کمی جالب و حساب شده به نظر نمی آید؟ با توجه به رمزگشایی هایی که انجام داده ایم، پس این داعش بود که وظیفه تسبیط حاکمیت مقتدر اسرائیل و شیطان در منطقه را داشت اما نقشه هایش کاملا نقش بر آب شد. احتمالا باید کمال تشکر را از کسی که علیه چنین برنامه ریزی سنگینی مبارزه کرد و باعث نابودی داعش شد را داشته باشیم.
علاءالدین و کارت های تاروت
طبق تجربه ما اگر یک اثر واقعا بخواهد شیطان را به نمایش در بیاورد از کارت های تاروت پیروی می کند. یعنی بررسی کارت های تاروت و پیدا کردن شباهت بین داستان و کارت تاروت اثبات کننده شیطانی بودن مسئله است. کارت های تاروت ابتدا با هدف ورق بازی و فال گیری استفاده می شدند اما بعد ها با جادو و عرفان های انحرافی تلفیق شد. البته تاروت تا قرون ۱۸ و۱۹ مورد اقتباس نهانجویان، رمز شناسان ویا انجمن های سری قرار نگرفتهاست. این سنت هنگامی باب شد که دی جبلین مطالعات خود را در سال ۱۷۸۱، دربارهٔ نمادهای مذهبی و آثار آن در دنیای امروزی منتشر کرد. او نخست اثبات کرد که نمادهای تاروت بیانگر رازهایی از خدایان مصری، ایسیس و تحوت است. از شناسایی کارتهای تاروت به وسیلهٔ «کتاب تحوت» صریحاً به این نتیجه میرسیم که تا به امروز تاروت در سیر تلاش نهانجویان برای عروج و کمال وجود داشتهاست.
در بخشی از کتاب تحوت نوشته آلیستر کراولی(پدر مذاهب شیطانی) در مورد کارت تاروت صفر می خوانیم: برای فهم کارت تاروت ابله(کارت تاروت صفر) به عصر مادر سالارانه و برون همسری رجعت کنیم. به زمانی که جانشینی نه از طریق اولین پسر بلکه از طریق دخترش بود. بدین ترتیب که شاه جدید یک غریبه و یک بیگانه بود و می بایست شاه قبلی را بکشد و دختر شاه را صاحب شود. این درون مایه به صورت پیوسته در قدیمی ترین افسانه های جنان و پریان تکرار شده است. غریبه ای جاه طلب اغلب یک دوره گرد و نوازنده است و تقریبا همواره پشت نقابی دافع پوشیده شده است. قصه علاءالدین تمامی این روایت را دقیق ارائه می دهد که با بحث فنی جادو همراه شده است.
پس در اینجا اساس افسانه شاهزاده سرگردان مطرح است و توجه کنید که او هموازه ابله خانواده می باشد. رابطه بین بلاهت و قداست یک سنت است(همانطور که در داستان بهلول یا داستان های ادبای فارسی شخص سر مست و ابله همان شخص قدیس و عاقل است). بلاهت شاهزاده سرگردان دلیل معصومیت او نیز هست و این شاهزاده اغلب شخص پاک و معصومی می باشد. شاهزاده سرگردان عموما یک سارق یا گانگستر است و اگر اینگونه نمی بود توانایی تصاحب پرنسس را نداشت.
همانطور که می بینید تمام شواهد حاکی از ارتباط عمیق یکی از کارت های تاروت با علاءالدین هستند به نحوی که نویسنده هم به این مسئله اعتراف می کند. علاءالدین نوازنده و آواز خوان است، دوره گرد است، سارق است، پاک است(به کودکان گرسنه کمک می کند)، ابله است و به راحتی فریب جعفر را می خورد، صاحب دختر پادشاه می شود و حتی تلمیحی پادشاه را می کشد. در انیمیشن جعفر قلعه ای می سازد و جاسمین را از آن خود می کند. علاءالدین با شکست دادن او صاحب جاسمین می شود. در لایو اکشن نیز جعفر شاه می شود و علاءالدین با شکست دادن او مقام پادشاهی را از او می گیرد. این میزان شباهت و دقت در همخوانی تاروت صفر و علاءالدین تیر خلاصی است که ما داستان را در حیطه نوید آزادی شیطان و پایان عصر سیطره ادیان ابراهیمی در بازه زمانی حرکت رگولوس از اسد به سنبله بدانیم.
سخن آخر علاءالدین
انیمیشن علاءالدین محصول 1992، 20 سال بعد از اکران خود را پیشبینی می کرد. پیشبینی که نه بلکه برنامه ریزی را افشا می کرد. برنامه ای برای آزاد شدن شیطان و پایان دوره سیطره ادیان ابراهیمی. پروژه ای که با تولد داعش شروع شد اما این پروژه شکست خورد و سالها به تعویق افتاد. در سال 2019 علاءالدین بازسازی شد و آن رویای آزاد کردن شیطان که با مانع برخورد کرده و محقق نشد. همچنان رویای آزاد کردن شیطان وجود دارد همانطور که در اتفاقات مختلف مدنی و اجتماعی دنیا چنین روندی را شاهد هستیم. اما فعلا در لایو اکشن به تسلط حاکمیت اسرائیل در منطقه بسنده کرده اند که آن هم توسط خود صهیونیست ها در حال فروپاشی است.
همچنان در دنیا شاهد هستیم که اجتماع های مختلف در حال کوشش برای زمین زدن دین و مذهب هستند. یعنی پروژه حاکمیت شیطان متوقف نشده است. اما با توجه به شواهد می توان فهیمد برعکس آنچه که از انتقال رگولوس به سنبله انتظار داشتند هم حاکمیت شیطان اتفاق نیافتاده. یعنی برنامه ها شکست خورده. به راستی چه کسی توانست جلوی برنامه های خود شخص شیطان برای پایان دادن به سیطره ادیان ابراهیمی ایستادگی کند و رگولوس خرافی(داعش) را سر جایش بنشاند؟ کدام انسان پاک، بزرگ و شجاعی توانست با خود شخص شیطان رقابت کند و برنامه های چند دهه او را به تعویق بی اندازد؟
با تشکر از Between و
سلام
خداقوت
این الان سانسور شده بود!؟
بله خیلی زیاد
یعنی امیدی نیست بتونیم اون بخشاهم ببینیم؟
اسامی رو صراحتا اسم نبردیم
یک بخش تحلیلش رو کم کردیم
سانسورها هم که مشهودن
در کل جوری ضبط و تولید مجددش کردیم که چیز زیادی از دست ندید