نقد و رمزگشایی فیلم Kingsman: The Golden Circle 2017 (کینگز من محفل طلایی)
بودن یا نبودن مسئله این نیست!
طنزی که مشروبات الکی را به عنوان جایگزین مواد مخدر پیشنهاد میدهد!
کینگزمن: محفل طلایی در ادامهی داستان قسمت اول ماجراهای «اگزی» مامور یک انجمن مخفی را روایت میکند. اگزی در این قسمت با شاهزادهی سوئد نامزد کرده است و در کار خود به جایگاه ثابتی رسیده است. تا اینکه حادثهای شرایط ایدهآل وی را بر هم میزند و زندگی خصوصی و کاری اگزی را با تهدید مواجه میکند. اگزی و همکارش مرلین مجبور به سفر به آمریکا میشوند. در آنجا مردان کینگزمن با پسرعموهای آمریکایی خود (استیتزمن) ملاقات میکنند که در تجارت مشروبات الکلی هستند. از اینجاست که میفهمیم باید منتظر انجمنهای سری در سراسر جهان باشیم و صد البته دنبالههای بیشتر برای این فیلم!
به نظر میرسد تکنیک مواجهی محافظهکاران سینمای غرب با انجمنهای مخفی همانی است که در مورد سرویسهای جاسوسی اعمال کردند. دیگر صحبت پیرامون واقعی بودن یا نبودن انجمنهای مخفی مطرح نیست بلکه هدف هالیوود دراماتیزه کردن قدرت و هژمونی آنها در کنار ضروری جلوه دادن وجود انجمنها است
مواد مخدر به عنوان یکی از جدیترین مشکلات جوامع، این بار در قامت تهدیدی جهانی ترسیم شده است. فیلم با اعتراف بر گستردگی دیوانهوار مخدرهای متنوع، در فرمی فانتزی اما مبتنی بر واقعیت عواقب استعمال مواد مخدر را هشدار میدهد. از این منظر، فیلم زبانی آموزشی برای انواع مخاطبان خود دارد. این طرح مسئله و معضل اجتماعی نه در فضایی که سیاه و خمود که اتفاقا در جشنوارهای از رنگها و با لحنی طنزآلود انجام شده است. آن قدر طنز که مشروبات الکی را به عنوان جایگزین مواد مخدر پیشنهاد میدهد!
کینگزمن در ظاهر برندی موفق در تجارت لباس است که قدمتی طولانی دارد. اما این تنها پوششی برای کار اصلی آنهاست. کینگزمن انجمنی سری است که از افرادی نخبه تشکیل شده است. وظیفهی این انجمن حفظ امنیت جهان از خطرات تهدیدکنندهی آن است. کینگزمن متشکل شده است از مردان و زنانی با مهارت و هوش بالا که از سختترین آزمونها به سلامت بیرون آمدهاند. این انجمن از پیشرفتهترین تکنولوژیها استفاده میکند تا پیچیدهترین جنایتکاران شرور را مغلوب سازند؛ کاری که از توانایی قدرتمندترین دولتها نیز خارج است و اصلا فلسفهی وجود این انجمنهای سری نیز همین است.
موضع فیلم در قبال دولت آمریکا نیز جالب است و ابایی برای اقدام علیه راس آن ندارد – که البته این مسئله را میتوان به خصومت هالیوود و ترامپ ربط داد. مانند سایر فیلمهای اینچنینی تروریستها در میان تمام جهان مستقیما به سراغ دولت آمریکا میروند. البته تروریست فیلم به صراحت اعلام میکند سازمان ملل عملا متوجه اوضاع نیست و به همین دلیل وی مستقیم سراغ رئیس جمهور ایالات متحده، به عنوان رهبر دنیای آزاد رفته است. این بار اما دولت حاضر به مذاکره یا مبارزه با تروریستها نیست. رئیس جمهور کراوات قرمز فیلم معتقد است نباید کاری کند تا مشکل تجارت مواد مخدر و معتادان به خودی خود طی یک بازی برد-برد حل شود. او مردی خود شیفته و احمق است که فرمانده نظامی نیز دائم او را تایید میکند. اینجاست که تنها امید دنیا، ماموران کینگزمن و استیتزمن هستند.
پرستیژ ماموران کینگزمن ما را به یاد جیمز باند میاندازد؛ مامور ۰۰۷ برگ برندهی فراقانونی بریتانیا در برابر سختترین رقباست. کینگزمن نیز مانند واحد جیمزباند در سرویس جاسوسی بریتانیا عملیاتی فراقانونی دارد که چارچوب آن تنها با اخلاقیات حاکم بر انجمن محدود میشود. غیرممکن بودن ظاهری عملیات شاید در نظر مخاطب صرفا جهت سرگرمی به نظر برسد اما در واقع وجود چنین قهرمانانی را، برای روزهای بحران لازم و ضروری جلوه میدهد.
زمانی تلاش برای مشروعیت بخشی به انجمنهای مخفی و صاحب قدرت را میتوان درک کرد که بدانیم روزگاری وجود سرویس مخفی جاسوسی امری افسانهای و توهم توطئه تلقی میشد. در همین ایران خودمان کم نبودند عشاق بریتانیا که در رد عملیاتهای جاسوسی قلمفرسایی میکردند و دست برقضا از روشنفکران و صاحبان اندیشه هم بودند. اما حال که سالهاست این تابو شکسته شده دیگر امکان انکار آن وجود ندارد. انجمنهای سری یا لژها یا هر نام دیگری که روی آنها بگذاریم نیز تابوی عصر ما بود که مدتهاست دیگر از حالت یک راز مگو خارج شده است. به نظر میرسد تکنیک مواجهی محافظهکاران سینمای غرب با انجمنهای مخفی همانی است که در مورد سرویسهای جاسوسی اعمال کردند. دیگر صحبت پیرامون واقعی بودن یا نبودن انجمنهای مخفی مطرح نیست بلکه هدف هالیوود دراماتیزه کردن قدرت و هژمونی آنها در کنار ضروری جلوه دادن وجود انجمنها است.