نقد و رمزگشایی فیلم Wonder Woman 2017 ( زن شگفت انگیز)
ابرقهرمان اکوفمنیست
چهارده سال گذشت تا «پاتریسیا لیجنکینس» دوباره پرده نقرهای را
قابل بداند تا بر روی آن هنرنمایی کند. چهارده سال از ساخت فیلم هیولا اولین و آخرین فیلم جنکینس میگذرد،
فیلمی که بهخاطر کارگردانی خارقالعادهاش بسیاری از منتقدین را
حیران کرد و «راجر ایبرت» این فیلم را بهترین فیلم سال و از بازی «شارلیز ترون» در این فیلم به عنوان
یکی از بهترین بازیهای تاریخ سینما یاد کرد و ترون برای این نقش ۱۷ جایزه از
جمله بهترین بازیگر زن اسکار و گلدن گلوب را کسب کرد.
این درام جنایی که به داستان نخستین قاتل زنجیرهای زن آمریکا میپردازد،
سال از سینما دور ماند و به ساخت چند اثر تلویزیونی اکتفا کرد؛ دور بودنی به وسعت تمام افتخاراتی که برای فیلم هیولا کسب کرد.
در حالی که تقریبا از صفحه سینما پاک شده بود با یک فیلم ابر قهرمانی و
بسیار موفق در گیشه به زادگاه اولیهاش یعنی سینما بازگشت و با بهرهگیری از نویسندگان توانایی
همچون «زک اسنایدر» و «آلان هاینبرگ» که تجربه فراوانی در اقتباس از کامیکها دارند، توانسته توجه بسیاری از
منتقدین را جلب کند و یکی از بهترین فیلمهای ابرقهرمانی چند سال اخیر را بر روی پرده سینما ببرد.
«مایکل فیلیپس» از شیکاگو تریبون در مورد زن شگفتانگیز نوشته است: «بعد از مدتی نسبتاً طولانی زمانی که تماشای یک فیلم از
دنیای دیسی را تمام کردم، آماده دیدن قسمت دوم آن بودم! «گل گدوت» در نقش «پرنسس دایانا» فیلم را برای خود کرده است و
کاری کرده تا نتوان کسی را غیر از او در این نقش تصور کرد.» گویا باز هم
جنکینس در مقوله بازی گرفتن استادانه عمل کرده است تا از گل گدوتی که
فقط سابقه بازی در در نقشهای درجه دو و سه فیلمهای اکشن و گیشه محور را
داشته است، یک بازی خوب در نقش اول این فیلم ببینیم.
زن شگفتانگیز روایتگر قهرمانی این بار از دل جنگلهای آمازون است،
روایتگر داستانی که قهرمان آن یک زن از دل طبیعت محورترین مختصات زمین است. وجود دو مقوله زن و طبیعت در
این فیلم یادآور اصطلاح اکوفمنیست است که «فرانسوا دوبون» نخستین بار در کتابش با عنوان «فمینیسم یا مرگ»
در سال ۱۹۷۴ به کار برده است. اکوفمنیستی که میخواهد جهان را نجات دهد،
صلح را برقرار کند، جنگی که انسانهای متمدن شهرنشین به راه انداختهاند را خاتمه دهد، اگر خانمانسوز نباشد.