انیمیشن سینمایی
نقد و بررسی انیمیشن لئو (Leo)؛ مارمولک نجاتبخش و انسان تهی از معنا
انیمیشن لِئو ساختهٔ آدام سندلر کمدین معروف آمریکایی است. این انیمیشن پس از پخش از شبکهٔ نتفلیکس توانست مخاطبان خوبی جذب کند. نمرات منتقدان نیز نسبتا بالا بود.
انیمیشن لئو ماجرای مارمولکی با هفتاد و چهار سال سن است که به همراه یک لاکپشت در آکواریوم مدرسه زندگی میکند. او میفهمد که مارمولک ها در سن هفتاد و پنج سالگی میمیرند و میخواهد با فرار از مدرسه و رفتن در دل طبیعت، به زندگی خود معنا ببخشد.
لئو (همان مارکولک) نوبتی به خانهٔ دانشآموزان میرود و میخواهد فرار کند، اما به صورت ناخواسته در خانه میماند و به هر کدام از دانشآموزها مطلبی میآموزد. در پایان هم تمامی دانشآموزها و حتی خود معلّم با یادگیری از لِئو، رفتار خود را اصلاح کرده و زندگی بهتری را تجربه میکنند.
انیمیشن لئو علاوه بر جذابیتهای معمول انیمیشنهای جدید(از جمله رنگهای شاد، طراحی دقیق چهرهها و انعکاس احساسات بر روی صورت، شخصیتپردازی خوب و مناسب، ریتم مناسب کودکان، استفاده از شخصیتهای کودک برای همذاتپنداری بیشتر و به کار بردن موسیقی و محوریت آن در بعضی سکانسها) با طنازی خود توانست مخاطبین را با خود همراه کند. البته انیمیشن لئو سکانسهای طنزش را مدیون آدام سندلر است که علاوه بر نقش پر رنگش در فیلمنامه، گویندهٔ لئو هم بوده است.
در ادامه به بررسی محتوای این انیمیشن میپردازیم.+
۱. سبک زندگی غربی و مسألهٔ پت در انیمیشن لئو
در انیمیشن لئو، نگهداری حیوانات خانگی یا Pet موضوع مورد توجّهی است. هیچ دانشآموزی در ابتدا نمیخواهد مارمولکی را به خانهاش ببرد. اما لئو پس از ارتباط گرفتن با کودک و سخنگفتن با وی، دانشآموزان را عاشق خودش میکند.
پِت به تعبیر انگلیسی استفاده میشود زیرا با نگهداری حیوانات اهلی دیگر مثل مرغ و خروس در خانه متفاوت است. حیوانات خانگی در غرب ابزاری برای چشم و هم چشمی، رها شدن از تنهایی و مونسی برای انسانهایی است که در جهان پسامدرن امروز از همنوع خود بیزار شده و به دنبال حیوانی میگردد تا بتواند جای خالی رفیق یا خانواده را برایش پر کند. در سنت ما نگهداری مرغ و خروس و پرنده و… نه برای انس گرفتن و چشم و هم چشمی، که برای اغراض عقلانی مثل حفاظت از خانه، استفاده از شیر و تخم حیوانات برای مصرف خانگی، جذب برکت و… بوده است. یعنی فضایی شبیه به زندگی آن حیوان در طبیعت مهیّا میشد تا وی کارکرد طبیعی خود را برای صاحبش انجام دهد. اما امروز مثلا از سگها برای پیادهروی در پارک یا پُز دادن در مهمانیها استفاده میشود! این خردهفرهنگ پِت است که با نگهداری سنتی از حیوانات اهلی در خانههای قدیمی متفاوت است(منبع).
درواقع اثر با مطلوب نشان دادن نگهداری از حیوانات خانگی توسّط کودکان و مرشد بودن و راهنمایی کودکان توسط لئو(به عنوان یک پِت) در ذهن مخاطب جایگاه حیوانات خانگی را به عنوان نیازی ضروری تثبیت میکند.
فرهنگ نگهداری از حیوانات خانگی در غرب کاملا جا افتاده است. جالب توجه است که نود درصد انگلیسیها پِت خود را عضوی از خانواده میدانند(منبع).
صنعت پِت در امریکا در سال ۲۰۱۶ حدود ۶۶ میلیارد دلار هزینه داشته است(منبع). با توجه به گسترش فرهنگ پت در غرب، سوالات اخلاقی پیش آمده است که آیا ما میتوانیم حیوانات خانگی (مثل سگ و گربه) را به سلیقه و خواست خودمان مجبور به زندگی با خودمان کنیم؟ بعضی کارشناسان غربی معتقد شدهاند که پیچیدگی رفتاری و فکری حیوانات از آنچه ما میاندیشیم بسیار بیشتر است(منبع).
طبیعتا وقتی دیگر به حیوانات به شکل اسباببازیهای شخصی نگاه نکنیم، از جهت اخلاقی به خودمان حق نمیدهیم که یک سگ را در خانهٔ خودمان و خصوصا در آپارتمانهای تنگ و تاریک امروزی محبوس کنیم. به همین علت حتی در غرب هم غالب اخلاقدانان نگهداری از پِت را غیر اخلاقی میدانند.
حتی در بعضی شهرهای غربی قوانینی علیه مالکیت انسانها بر حیوان وضع شده و مثلا در نیوزیلند دیگر حیوانات به عنوان کالا شناخته نشده و موجوداتی دارای احساس به حساب میآیند(منبع). در یکی از ایالات امریکا هم تصویب شده بود که حداقل در عبارات این گونه بیان شود که کسی مالک حیوانات نیست، بلکه قَیّم آنان است(منبع). متاسفانه در امریکا سالانه چند صد هزار از گربه و سگی که در محلهای خاص نگهداری شده تا به فروش برسند، کشته میشوند(منبع).
باید در نظر داشته باشیم که اگر نگهداری از حیواناتی مثل گربه و سگ در خانه باعث اذیتشان شود، آنها ابزار مناسبی برای گفت و گو با ما ندارند تا احساس خود را بیان کنند. مثل اسیری که در بند شخصی که زبانش را بلد نیست قرار داشته و طبیعتا بعد از چند وقت خود را با وضعیت وفق میدهد.
متاسفانه فرهنگ پِت در ایران هم در حال گسترش است و خصوصا سگبازی در نگاه بعضی از مصادیق لاکچری بودن است! در حالیکه نگهداری سگ در خانه علاوه بر غیر اخلاقی بودنش که گذشت، باعث میشود موجودات الهی از خانه دور شده و در نبود فرشتگان، شیاطین در منزل حضور یابند.
متاسفانه انیمیشن لئو با ترویج ضدفرهنگ نگهداری از حیوان خانگی کودکان را نسبت به ارتکاب به عملی غیراخلاقی تشویق میکند.
۲. انسان چیست؟
در بعضی نگاههای فلسفی و روانشناختی در غرب، به دلیل اینکه انسان به موجودی مادّی تقلیل داده شده است، تفاوت متافیزیکی بین حیوان و انسان برقرار نیست. بله حداکثر میتوان انسانها را حیواناتی پیشرفتهتر از بقیهّ در اجزاء بدنی، سیستم عصبی و مغز قلمداد کرد(منبع).
در انیمیشن لئو میبینیم که نه تنها انسانها حیوان(موجودی صرفا جسمانی) هستند، بلکه برخی حیوانات (مثلا مارمولکی به نام لئو) حتی از انسانها هم والاتر بوده و به نصیحت انسانها و هدایتشان میپردازد! یعنی بعضی از حیوانات دیگر حتی از انسان هم جلوترند.
انسان موجود بسیار پیچیدهای است و شناخت انسان اصلا کار راحتی نیست. بسیاری از موجودات در شناخت انسان به خطا رفتهاند. شیطان لعین انسان را به گلی تقلیل داد که آتش وی در مقابل آن برتر مینمود. فرشتگان انسان را موجودی خونریز میدانستند و حکمت خلق وی را متوجه نبودند. حتی خود انسانها نیز در شناخت خود دچار اشتباه شده و به «فراموشی از خویشتنِ خویش» دچار میشوند[1].
یکی از دلائل به خطا رفتن در شناخت انسان، نشناختن ظرفیتهای انسانی و چیزی است که میتواند بشود. یعنی خیلی از ما انسانها مثل دیگر مخلوقات، وقتی به انسان مینگریم، ظاهری از همین انسانِ زمینی را میبینیم. طبیعتا با چنین نگاهی، انسان جز هوشمندی بیشتر نسبت به باقی حیوانات، توانایی دیگری ندارد. حتی شاید همین توانایی باعث جنگهای گسترده و خرابیهای بسیار شود و ما را به این نتیجه برساند که انسان از حیوان هم کمتر است. مثل انیمیشن لئو که خانوادهها و بزرگسالان اکثرا به فکر دغدغههای خودشان بوده و با کودکان رفتار درست و مطلوبی ندارند.
اما با توجه به دلایل محکم فلسفی، انسان فقط این کالبد مادی نیست. در نقد انیمیشن درون-بیرون اثبات شد که انسان دارای ابعاد ماوراء جسم است و منحصر به این تن خاکی نیست(اینجا).
انسان «میتواند» جانشین خدا بر روی زمین باشد، به درجهای برسد که حتی فرشتگان به آن راه ندارند و با شناخت و بالفعل کردن تواناییهای درونیاش، به عالیترین کمالات و لذتهای ابدی در جهان دست یابد.
انسان آفریده شده تا به خدا برسد، به تعبیری خداوند عاشق انسانهاست و هر چه انسان با ایمان و تعادل رفتاری خود سعی کند به خدا نزدیکتر شود، خداوند نیز بیشتر به او محبت میورزد. تا جایی که دیگر انسان از خود بیخود شده، به مرتبهای میرسد که دیگر جز حقّ چیزی نمیبیند و با فناءِ خودش، به دریای نامتناهی وجود متصل میگردد[2].
این لذت وصف ناشدنی و ابدی، در پرتو اتصال به خداوند متعال فراهم میشود و برای رسیدن به خداوند باید به شناخت خود رسید. اگر کسی خودش را مشغول لذتها و کمالات کوچک و حقیر کند، دچار «خودفراموشی» میشود. چنین فردی ممکن است در جهانهای بعدی (مثلا در سیر برزخی) به شکل حیوانات دربیاید و علیرغم گنج درونی که دارد، در حد حیوانات یا حتی پستتر از آنان شود[3].
متاسفانه انیمیشن لئو انسانها را در مقابل یک مارمولک حقیر نشان داده و این مارمولک را استاد اخلاق انسانها معرّفی میکند.
ترسیم هدف زندگی انسانها نیز در اثر کاملا زمینی و بریدهشده از جهانهای بعدی است. گویا انسان پس از مرگ تمام میشود و بایستی برای رهایی از این پوچی، با کمک کردن به دیگران به زندگی خود معنا ببخشد. اما همین کمک به دیگران نیز اومانیستی است و اصالتا برای ارضاء عواطف خود، نه برای کمک به دیگران.
۳. وقتی مارمولک استاد اخلاق میشود!
در ادیان باستانی و مشرکانه، حیواناتِ انساننما یا دارای ویژگیهای انسانی کارکرد ویژهای داشتند. بعضی از خدایان ترکیب بین انسان-حیوان یا حیواناتی با کنشهای انسانی شناخته میشدند(منبع). مثلا بعضی خدایان باستانی به شکل خزنده ترسیم میشدند(منبع). از جمله سُبِک (Sobek) که موجودی مقدّس در مصر باستان بود(منبع).
موزهٔ بریتانیا جدیدا به کشفی جدید راجع به مارمولک مومیایی شده در مصر باستان رسیده است. حیواناتی که از نظر مصریان مرتبط با بعضی خدایان بودند، پس از مرگ، مومیایی و در جایگاههای خاصی نگهداری میشدند. همچنین در هنگام حیات، این حیوانات در مکانهایی که مربوط به خدایی خاص بود قرار میگرفتند و تا آخر عمر از آنها در این مکانهای خاص نگهداری میشد[4].
در شیطانشناسی مسیحی-یهودی و غربی، بعضی شیاطین میتوانند به شکل حیوانات دیگر درآیند یا به شکلهای عجیبی مثل مار دو سر دیده شوند[5].
همچنین در نگاه اسلامی جنیان (به معنای عامّ) انواع و اقسامی دارند و طبق گزارشها، بعضی از جنیان میتوانند به شکل حیوانات درآیند.
در انیمیشن لئو، حیوانات دارای شعور هستند و خود لئو به شکل یک مرشد و راهنما، با دانشآموزها برخورد میکند.
این نگاه حیوانانسانانگاری متأثّر از اسطوره و بعضی باورهای دینی، پیام مناسبی ندارد. لئو همچون موجودات اسطورهای با انسانها ارتباط گرفته و البته این ارتباط به نفع انسانها تمام میشود. او تأکید دارد که ارتباط مخفی بماند و همچون موجودات غیبی و خارقالعاده، اگر دیگران نیز به تواناییهای وی پی ببرند او را اذیت میکنند.
هر چند به نظر میرسد فیلم مروّج اسطورهٔ به خصوصی نیست؛ چرا که حیوانات دیگری هم به شکل انسانی ترسیم میشوند. اما ترسیم مشاور و حلّال مشکلات روانی مردم در قامت یک مارمولک، علاوه بر اینکه مقام انسانی را تحقیر میکند مروّج نگاهی اسطورهزده و غیر واقعی به حیوانات است. اگر در عالم واقع قرار باشد حیوانی این گونه با کودکان ارتباط بگیرد، از دید غرب و شرق یکی از موجودات ماورائی و غیرالهی است.
بنابراین انیمیشن لئو علیرغم اینکه پیامهای خوبی مثل نوعدوستی، توجه به همدیگر، مهربانی، تحمّل مشکلات و… را ترویج میکند، چون این پیامها از زبان موجودی اسطورهای و همراه با تحقیر انسان بیان میشود، طبیعتا از اثر مطلوبی نخواهد بود.
جمعبندی و نتیجهگیری انیمیشن لئو
سکانسهای پایانی انیمیشن لئو، بسیج شدن دانشآموزان و معلم مدرسه برای نجات دادن لئو از چنگال طبیعت وحشی است. جایی که خاستگاه لئو و امثال او بوده اما دیگر جای امنی نیست و مخاطب حق میدهد که مردم حیوانات را در خانهٔ خودشان و فضایی امن نگه دارند، تا طبیعتی که پر از خطر است.
در این انیمیشن مظاهر سبکزندگی غربی طبیعتا دیده میشود و شاهد رباتی دارای شعور هستیم که خیلی هم مهربان به نظر میرسد. انیمیشن لئو به جدّ قصد دارد حیوانات و هوش مصنوعی را همسطح با انسان نشان دهد.
انیمیشنهای غربی( نمونهٔ اخیر آن، انیمیشن اوریون و تاریکی) مملوّ از اسطورهگرایی است و متاسفانه در انیمیشن لئو هم شاهد همین نگاه اسطورهزده هستیم.
اینگونه انیمیشنها سعی دارد در دراز مدّت نگاه اسطورهای به هستی، انسان و خدا را ترویج کند تا مخاطب کودک و نوجوان برای تمدن غربی پیش رو که معنوی مشرکانه است آماده شود. چنانکه در ادیان جدید شیطانی شاهد گسترش چندگانهپرستی و پرستش موجودات عجیب و غریب هستیم و از علل گسترش این ادیان در غرب و شرق، رسانههای جدید و سینما است[6].
در انیمیشن لئو، مارمولک ۷۴ ساله با اینکه دیگران را نصیحت میکند، اما خودش مبتلا به پوچگرایی شده و به دنبال برآورده شدن آرزوهای مادی خویش است. در پایان هم هدف زندگی انسانها کاملا اومانیستی و این دنیایی تفسیر شده و هیچ خبری از پیوند انسان با ابعاد متعالی و روحانی خودش نیست.
سایر منابع
[1] تفسیر انسان به انسان، علامه جوادی آملی، ص۶۹
[2] همان، ص۴۴
[3] انسان در عرف عرفان، علامه حسنزاده آملی، ص۱۰
[4] The british museum, British Museum ‘unwraps’ secrets of ancient Egyptian lizard mummies, p1
[5] Encyclopedia of demons And Demonology, Rosemary Ellen Guiley, p21
[6] دایره المعارف ادیان جدید، ترجمه هادی وکیلی، ص۳۱
سلام راهی برای ارتباط با ای نقد هستش یا خیر؟از طریق ایدی تلگرام که گذاشتید اصلا ایدی شما پیدا نمیشه
سلام علیکم
@Hossein_abk این آیدی ایتای ماست
سلام و نور
خداقوت
ان شاء الله که این قبیل نوع نگاه به اثار هنری و…بیش از پیش شود به برکت کار خالصانه و خردمندانه جوانان
و روحیه انتقادی (منصف) در جامعه تقویت شود.
و قطعا اینقبیل کنش های ارزشمند و قوی و جدی و مبتکرانه و مستند، مقوم این مسیر رو به تعالیست ان شاء الله.
و ان شاء الله در توزیع مطالب هم کوشا باشید مثل تولید و مخاطبان هم فعال تر شوند در حوزه نشر و ترویج اینقبیل مطالب و وظیفه خودشون در قبال تولید کنندگان جهادی رو جهادی انجام بدن.
درمورد پویانمایی لئو فارق از مطالب ارزشمند و محدودیت های مقاله در سایت و… ای کاش بیشتر به مسائل روانشاسانه و جایگان روانشناسی و رواندرماندی و روانکاوی در غرب و تاثیر و تاثرش در اینقبیل اثار میپرداختید و سیری که داره در کشور ما میره.
به شخصه منتظرش هستم در بسته های الحاقی پیش رو…
🌹🙏🇮🇷