بررسی و تحلیل فیلم Lucy 2014 (لوسی)
فیلم لوسی (2014) Lucy آخرین ساختۀ لوک بسون و نوشتۀ خود او، از سوم مرداد (25 ژوئیه) در سینماهای امریکای شمالی بر پرده رفته است. بودجۀ ساخت لوسی، چهل میلیون دلار بوده و محصول مشترک کمپانی یونیورسال و فرانسه است. فیلم، در سینماهای امریکا 125 میلیون دلار فروش کرد و اکران آن هنوز در سینماهای دنیا ادامه دارد. امتیاز مخاطبان سایتIMDb برای این فیلم تاکنون 5ر6 از 10 بوده است و منتقدان سایت متاکریتیک 61 از 100.
فیلم Lucy، ماجرای دختری به نام لوسی است که به سبب ورود ناخواستۀ یک نوع ماده مخدر جدید و بسیار قوی به بدنش، ارتقاء ذهنی مییابد و قدرتهای تازهای پیدا میکند و در نهایت از قالب ماده خارج شده، خداگونه میشود. Lucy ، حاوی نظریههای اثبات نشدۀ علمی است و فیلمسازان سعی کردهاند که آن نظریهها را دراماتیزه کنند و البته تا حدّی نیز از عهده برآمدهاند.
خلاصه داستان Lucy
در تایوان، لوسی (اسکارلت یوهانسون) به طور ناخواسته یک کیف با محتوای نامعلوم را به مقصد میرساند. گیرنده به نام جانگ (چوی مینسیک)، با گانگسترهایش او را دستگیر میکنند. کیف، حاوی چهار بسته مادۀ مخدر بسیار قوی به نامCPH4 است. آنها بستهها را از طریق جراحی، در شکم لوسی و سه نفر دیگر قرار میدهند تا به لندن، پاریس، برلین و رم بفرستند. به دلیل ضربۀ یکی از مهاجمان، بستۀ داخل شکم لوسی پاره شده و جذب بدن او میشود.
به طور موازی، ما سخنرانی پروفسور ساموئل نورمن (مورگان فریمن) را در پاریس میشنویم. او استاد زیستشناسی است و نظریهاش این است که دلفینها از بیست درصد ظرفیت مغزشان استفاده میکنند و ما انسانها حداکثر از ده درصد مغزمان. اگر این مقدار افزایش یابد انسان قادر خواهد بود در اشیاء و انسانهای دیگر تصرف کند و آنها را کنترل نماید.
نوشتهای درج میشود: 20%. لوسی با این قدرت، از دست مأموران میگریزد و در بیمارستان کیسۀ مادۀ مخدر را از بدنش خارج میکند. دکتر جراح، اطلاعاتی در مورد این ماده میدهد که قدرت بمب اتم دارد و جنین در هفتۀ ششم عمرش، مقدار ناچیزی از آن را جذب میکند تا استخوانهایش رشد کنند.
لوسی با جستوجوی اینترنتی، پروفسور نورمن را میشناسد و با او در پاریس تماس میگیرد و خود را معرفی میکند و اینکه قادر است در امواج نیز تصرف کند. لوسی ناگهان در تلویزیون اتاق نورمن ظاهر میشود. او به پاریس میرود لکن در هواپیما ناچار میشود مقدار دیگری از آن مادۀ مخدر را استفاده کند (40%). با یک پلیس به نام دلریو تماس میگیرد و اطلاعات سه نفر دیگر را میدهد و آنها دستگیر میشوند. لکن گروه تایوانی به بیمارستان حمله کرده و مواد استخراجشده را میدزدند. لوسی از راه رسیده، مواد را میگیرد و به ملاقات پروفسور نورمن میرود (60%). او تواناییهای خود را معرفی میکند و در نهایت از آنها میخواهد که مواد را به او تزریق کنند. گروه مهاجم برای قتل لوسی و به دست آوردن مواد آمدهاند. لوسی به توانایی 99% مغز میرسد. او در زمان سفر میکند و در عصر دایناسورها به یک میمون اولیه اشارهای دارد (یادآور تابلوی میکل آنژ). او ناگهان به آسمان میرود و سپس به زمان حال بازمیگردد و 100%. لوسی ناگهان ناپدید میشود و از دست جانگ میرهد. دلریو، جانگ را میکشد و از پروفسور میپرسد لوسی کجاست؟ پیامکی میآید که لوسی در آن نوشته است: «من همه جا هستم!»
یکی از شاخصههای فیلم و سریالهای امریکایی، «نظریه داشتن» آنها است. موفقیت فیلمنامهنویسهای مهم هالیوودی در این است که یک تئوری از علوم تجربی را در قالب درام و قصه، صورتپردازی میکنند. البته این کار به راحتی میسر نمیشود لذا استودیوهای فیلمسازی هالیوود برای چنین هدف مهمی، از 5 تا 20 درصد از هزینۀ فیلم را به فیلمنامه اختصاص میدهند. آنها برای نگارش چنین فیلمنامههایی، از یک گروه تحقیقاتی با تخصصهای مختلف بهره میبرند. از میان مشهورترین و تحسینشدهترین فیلمهای نظریهپرداز، میتوان به ماتریکس (1999)، باشگاه مشتزنی (1999)، آواتار (2009) و سرآغاز/ تلقین (2010) اشاره کرد. در عوض فیلمهای اروپایی سبک رئالیسم و بیان هنری را بیشتر میپسندند.
لوک بسون، یکی از خوشقریحهترین فیلمنامهنویسان و کارگردانان فرانسوی است که سبک فیلمسازی امریکایی را برای خود برگزیده است. موفقیت فیلم لئون (1994)، راه این کارگردان را در هالیوود هموار کرد و او فیلم عنصر پنجم (1997) را در آنجا ساخت. و فیلم لوسی بیش از همه به عنصر پنجم شبیه است.
فیلمنامۀ لوسی مانند تمام فیلمهایی که لوک بسون کارگردانی کرده، نوشتۀ خود اوست. فیلم، از تایوان شروع میشود و لوسی که معلوم نیست چرا برای تحصیل به آنجا رفته، ناخواسته به صید عدهای گانگستر میافتد که میخواهند چهار بسته از یک مادۀ مخدر جدید را به اروپا قاچاق کنند. جذب ناخواستۀ مقداری از این ماده قوی در بدن لوسی، او را به یک موجود برتر ارتقاء میدهد، موجودی که میتواند به راحتی در اشیاء و انسانها تصرف کند. لوسی در نهایت با تزریق آن چهار بسته به خود، ظرفیت مغز خود را به صد درصد میرساند و ناگهان غیب میشود. در انتها، او در دنیای خیالی علم تجربی به «خدای خالق» تبدیل شده است!
فیلمساز، دو نشانه برای خداگونه شدن لوسی به دست داده است
1. بیان تمثیلی: لوسی به زمان دایناسورها میرود و با میمونی که در حال آب خوردن است روبهرو میشود. او به مانند نقاشی میکل آنژ از خلقت آدم(ع)، انگشت خود را به سوی آن میمون میبرد و ناگهان به سمت آسمان (جایگاه خداوند) صعود میکند.
2. بیان ساده: پیامک انتهایی لوسی به پلیس که «من همه جا هستم».
فیلم در انتها، نظریۀ داروین را با ماجرای آفرینش حضرت آدم(ع) که در تورات و قرآن آمده است در هم میآمیزد. راهی که برخی دانشمندان دیندار برای جمع این دو نظریه یافتهاند این است که نظریۀ تکامل را قبول کنند و ماجرای خلقت انسان نخستین را نیز بر آن بیافزایند. به عبارت دیگر، خداوند سلول اولیه را آفریده و «تکامل» به تدریج شکل گرفته است. در نهایت، خداوند یکی از میمونها را به بهشت برده، به حضرت آدم(ع) ارتقاء میدهد و به زمین بازمیگرداند! این نظریه گرچه ممکن است با تورات خلاصهشدۀ کنونی در تضاد نباشد ولی با قرآن کریم هماهنگ نیست. زیرا قرآن تأکید دارد که حضرت آدم(ع) از گِل آفریده شد و به حضرت عیسی(ع) که بدون پدر متولد شده، شبیه است (آلعمران/ 59).
علاوه بر نظریۀ داروین، نظریۀ دیگری نیز به نام «ظرفیت مغز» در این فیلم مطرح میشود که ما آن را از زبان پروفسور نورمن میشنویم. این نظریه حاکی است که انسانها حداکثر از ده درصد ظرفیت مغز خود استفاده میبرند ولی اگر بر تمام ظرفیت مغز خود مسلط شوند، ابدی و بینهایت میشوند. مادۀ مخدر به لوسی این قدرت را میدهد که از تمام ظرفیت مغز خود استفاده کند.
ایراد مهم فیلم، در این است که چطور یک مادۀ مخدر که همچون شراب فعالیت مغز را کاهش میدهد، میتواند قدرت مغز را ارتقاء دهد؟! مضافاً که نظریه پروفسور نورمن در این فیلم، مبتنی بر انکار روح است. باید یادآور شد که انسان نه با مغز، بلکه به وسیله «روح» است که ادراک میکند. در واقع مغز، ابزار روح است آنچنانکه چشمها و گوشها ابزار بینایی و شنوایی هستند. چرا یک مرده، قادر به دیدن و شنیدن و خندیدن یا گریستن نیست؟ چون اینها از افعال روح هستند و فرد مرده گرچه مغز دارد ولی روح ندارد.
از کلود برنارد (1878-1813) Claude Bernard فیزیولوژیست متبختر فرانسوی که در علم تشریح، تجربیاتی کسب کرده بود نقل شده است که میگفت: من تا «روح» را در زیر چاقوی جراحی ام حسّ نکنم آن را باور نخواهم کرد. متأسفانه باید گفت که علم تجربی هنوز هم وجود روح را قبول نکرده است. به همین دلیل دانشمندان علوم تجربی، «عقل» را که از مشخصات انسان است به «هوش» ــ که در همه حیوانات وجود دارد ــ تقلیل دادهاند.
فیلم لوسی از جهت مضمون به فیلم راز کیهان (2001: یک ادیسۀ فضایی) ساختۀ استنلی کوبریک شبیه است. راز کیهان بر مبنای داستانی از آرتور سی. کلارک سعی داشت تا به یکی از ابهامات نظریۀ تکامل یعنی چگونگی پیدایش حیات در کرۀ زمین جواب گوید. کوبریک نیز از میمونها آغاز میکند و در ادامه به این نتیجه میرسد که حیات از کرات دیگر به زمین آمده است. دلیل این موضوع آن است که دانشمندان یک سنگ عجیب در کره ماه مییابند که وقتی میخواهند آن را سوراخ کنند موجی را به فضا میفرستد تا به کسانی که آن را بنیان نهادهاند خبر دهد که بشر توانسته به قمر زمین پا بگذارد. ما نمونهای از این سنگ را در ابتدای فیلم در عصر میمونها نیز دیده بودیم که اسباب آموزش آنها شده بود. به این ترتیب، یک سفینه مجهز در جهت آن موج و به سمت موجودات فضایی ارسال میشود که حامل پنج فضانورد است. چهار نفر از آنها به دلیل طغیان رایانه مرکزی سفینه میمیرند. اما قهرمان فیلم وارد تونل ستارهای میشود و در نهایت توسط موجودات فضایی به یک نوزاد تبدیل شده، به زمین بازگردانده میشود. در فیلم لوک بسون نیز میبینیم که لوسی بعد از اشارۀ انگشت به آن میمون اولیه، به سمت آسمان میرود و همان جایگاه و منظر را در آسمان مییابد.
فیلم راز کیهان (1968)، که با میمون اولیه آغاز میشود و با اَبَرانسان ختم میگردد
در خصوص نام لوسی برای این قهرمان نیز باید تأمل کرد. در سال 1974 اسکلت یک زن باستانی در اتیوپی کشف شد که نام او را با اقتباس از یکی از آلبومهای موسیقی بیتلها، «لوسی» گذاشتند. ریچارد در ابتدای فیلم در صحبت با لوسی، به این جسد که در موزه دیده است اشاره میکند و ما نیز همان لحظه، تصویری از آن را میبینیم. لوسی در آخرین دقیقه از فیلم، در مقابل همان میمون مینشیند و او را به انسان تبدیل میکند، جالب توجه اینکه ما در اولین نمای فیلم نیز همین میمون را در حال آب خوردن از رودخانه دیده بودیم.
کلمه لوسی «Lucy» از کلمه «Lucia» در زبان لاتین مشتق شده و از این معانی برخوردار است: “نور؛ آورنده نور؛ کسی که دانش (معرفت) را برای بشر میآورد.”1 باید توجه کرد که این اوصاف، در تورات و کتب انبیاء در وصف «مخلوق اول» آمده است؛ روح یک انسان، که قبل از هر چیزی آفریده شد و خداوند او را رئیس این جهان کرد. در کتاب عهدین با این عناوین از او یاد شده است: ن لوگوس/ عقل کل (که به اشتباه «کلمه» ترجمه شده) ، رئیس این جهان و… قرآن کریم، این انسان را که قبل از حضرت آدم(ع) آفریده شده با اصطلاح «خلیفة الله» معرفی کرده است او آخرین پیامبر خدا است و تا قبل از آنکه به طور جسمانی به این دنیا آید شاهد و ناظر فعّالِ اعمال بشر بوده است. او بعد از حیات مبارکش مقام خود را به دوازده فرزندش به میراث میدهد و آنها تا پایان دنیا، رئیس این جهان باقی خواهند ماند. و چون حکم پسر همانند پدر است لذا حضرت رسول الله(ص) به درستی میتواند در روز قیامت بر همه انسانها داوری کند. زیرا که آن حضرت، داور روز جزا نیز هست
اما باید توجه کرد که نام لوسی (Lucy) از لوسیفر (Lucifer) نیامده است. «لوسیفر» یکی از اوصاف زیبای ابلیس بود قبل از آنکه افول کند این نام به معنی ستاره صبحگاهی (زهره) است که در میان ستارگان درخشش بیشتری داشته و دارد. میخواستم بگویم که نام لوسی چرا برای این شخصیت که در انتها از دهانش نور میریزد و به نور تبدیل میشود، انتخاب شده که اجمالاً گفتم. فیلم دارد با این شخصیت، یک نوع دین جعلی را بر پایه علوم تجربی بنیان میگذارد.
از کارل مارکس نقل شده است که میگفت: «دین، افیون تودهها است». به این معنی که دین برای عوام الناس همچون تریاک، تخدیرکننده است و آنها را به خلسه فرو میبرد و قدرت تفکرشان را میگیرد. در حالیکه ما عکسِ این موضوع را در فیلم لوسی میبینیم. زیرا در اینجا افیون، همچون یک دین جدید ظهور میکند و برای بشر، خدای جدیدی از جنس مؤنث میآفریند!
به تفکرات فمینیستی موجود در فیلم نیز میتوان پرداخت، مخصوصاً که قهرمانان فیلمهای لوک بسون اصولاً زن هستند: نیکیتا (1990)، ماتیلدا در لئون (1994)، لیلو در عنصر پنجم (1997)، ژاندارک (1999)، آنجلا (2005)، سانسوکی در فیلم بانو (2011) لوسی در اواخر این فیلم، به یک ارتش تکنفره تبدیل میشود و یکتنه با عدۀ زیادی از گانگسترها میجنگد. اما آنچه وجه فمینیستی فیلم را افزایش میدهد خداگونه شدن لوسی است و میمون مؤنثی را که او به انسان تبدیل میکند. نام آن میمون نیز آنچنانکه در موزه دیدهایم «لوسی» است.
اگر این فیلم را یک امریکایی میساخت بسیار محتمل بود که آن را به یک فیلم در ژانر علمی ـ تخیلی تبدیل کند. هنر لوک بسون آن بوده است که این فیلمنامه را به عالم واقع پیوند بزند و آن را باورپذیر نماید. و فیلم از قضا به همین سبب خطرناک است. چون برخی مخاطبان عام که علوم تجربی را عین واقعیت میبینند ممکن است با استناد به این فیلم به مواد مخدر اقبال کنند. لهذا اگر روزی کشف شود که لوک بسون از برخی کارتلهای مواد مخدر برای ساخت این فیلم حق حساب گرفته است بنده تعجب نخواهم کرد.
لوسی در حال خواندن امواج موبایل
ایرادها و نواقص
1.اگر کسی همچون بنده، نظریات مطرحشده در فیلم را نپذیرد با آن ارتباط برقرار نخواهد کرد.
2.لوسی به قدرتهای فوق العادهای دست یافته است و میتواندمثلاً بر جاذبه غلبه کند و دشمنانش را با یک نگاه، به سقف بچسباند ولی عجیب است که برای رفتن به دانشگاه، به جای «طیّ الارض» رانندگی میکند.
3.فیلم عملاً تبلیغ کنندۀ مواد مخدر است. در حالیکه مواد مخدر همانطور که از نامشان پیدا است «تخدیر» میکنند و انسان را به عالم هپروت میبرند، نه اینکه او را به سمت عالم واقع و حقیقت راهبر شوند.
4.فیلمساز، شبهعلم (خرافات در ظاهر علمی) را به جای علم ترویج میکند.
5.فیلم خاستگاه مواد مخدر را در شرق (تایوان) معرفی میکند. در حالیکه خاستگاه مواد مخدر صنعتی، در غرب است و نه در شرق (آسیا).
پروفسور ساموئل نورمن (مورگان فریمن) صاحب نظریۀ ظرفیت مغز
نگاهی به نظریۀ تکامل (داروینیسم)
بنیان اصلی فیلم لوسی، نظریۀ اثباتنشدۀ تکامل از داروین است. در علوم تجربی هنوز وجود خداوند به عنوان آفرییندۀ جهان پذیرفته نشده است چون اصولاً خداوند به تجربه و آزمایش درنمیآید. لهذا نظریۀ تکامل با وجود اینکه بارها به انحای مختلف ابطال شده چون جایگزین دیگری برای آن وجود ندارد، هنوز مورد استناد قرار میگیرد.
طبق نظریه تکامل، حیات در کرۀ زمین از یک سلول آغاز شده و انواع مختلف حیوانات به تدریج با تبدیل شدن به یکدیگر، پدید آمدهاند. انسان نیز در انتهای یکی از این زنجیرهها بر اثر تبدّلِ نوعی از میمون، به وجود آمده است. گونههای ناقصتر و ضعیفتر منقرض میشوند و گونههای قویتر و کاملتر باقی میمانند.
عنصر بسیار مهم در این نظریه، «زمان» است که به طور خطی در نظر گرفته میشود. لذا هر چه زمان به جلو میرود موجودات، کاملتر و هوشمندتر میشوند. به عبارت دیگر، انسان امروز از انسان چهار هزار سال قبل، کاملتر و هوشمندتر است.
البته این نظریه با قرآن سازگار نیست. مثلاً حضرت ابراهیم(ع) در چهار هزار سال پیش به مقاماتی دست یافته است که هیچ انسانی بجز حضرت رسول الله(ص) به آن دست نیافته. لذا است که قرآن حضرت ابراهیم(ع) را الگوی بشریت معرفی میکند
ادیان حقیقی به جای زمان خطی، زمان دورهای را مطرح میکنند. لذا اینطور نیست که همواره بشر رو به ترقی و تکامل باشد. بشر به طور کلی به سمت تکامل میرود اما دورانهایی هم هست که بشر افول دارد و پسرفت میکند. چنانکه عصر کنونی از بدترین اعصار تاریخ بشر است ولیکن بشر خود را دانشمندتر از همه وقت میشمرد. قرآن اشاراتی دارد که در سابق، اقوام بسیار زورمند بودهاند که اکنون منقرض شدهاند. به این نمونه توجه کنید:
أ وَ لَمْ يَسِيرُواْ فىِ الْأرْضِ فَيَنظُرُواْ كَيْفَ كاَنَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ و كاَنُواْ أَشَدَّ مِنهُْمْ قُوَّةً وَ مَا كاَنَ الله لِيُعْجِزَهُ مِن شیْءٍ فىِ السَّمَاوَاتِ وَ لَا فىِ الْأَرْضِ إِنَّهُ كاَنَ عَلِيمًا قَدِيرًا (فاطر/ 44).
آيا در زمين نمىگردند تا ببينند كه عاقبت مردمى كه پيش از آنها بودهاند و نيرويى بيشتر داشتهاند به كجا كشيد؟ هيچ چيز در آسمانها و زمين نيست كه خدا را ناتوان سازد. زيرا او دانا و تواناست.
به این موضوع در قرآن به انحاء مختلف اشاره شده است.
زنجیرۀ تکامل داروین، حلقههای مفقودهای دارد که برخی از آنها عبارتند از
1.چگونه طی فرایند مهبانگ (big bang)، سلول اولیه از مادۀ بیجان به وجود آمده است؟
2.یافت نشدن موجودات ناقص در تحقیقات باستانشناسی دلالت دارد که نظریۀ انتخاب اصلح نمیتواند صحیح باشد
3. «هوش» در انسان چگونه به وجود آمده است؟ («عقل» یا آنچه دانشمندان «هوش» مینامند از اختصاصات بشر است)
4. از آنجا که طبیعت شعور ندارد تا کمال و نقص را بشناسد پس چگونه تکاملات پدیدآمده در یک موجود برای نسلهای آینده حفظ میشود؟
اوایل متن مشخص میشه که یه بسیجی چنین متنی رو نوشته و اصرار داره که تو متنی که به اصطلاح خودش”نقد فیلم” هست قرآن و الله رو جا بده!
دوست عزیز این مجموعه ، تحلیل فیلم ها رو میزاره نه نقد فیلم رو
شما مشکلی دارین با اینکه یه بسیجی نقد فیلم کنه؟ چشم هر آنکه نتواند دید کور بشه
چند نکته راجع به نقد یا تحلیلتون:
1- ماده مصرفی مخدر نبود، بلکه طبق ادعای فیلم مانند نمونه مصنوعی یکی از مواد بدن تولید شده بود.
2- حتی جایی که مشروبات الکلی مصرف میکنه به حالت نابودی میره و در حال مرگ میشه حتی.
3- اون میمون ماده ای که میبینید و اسمش هم لوسی هست، حالت بازسازی شده یک فسیل انسان هست که در قرن 14 کشف شده و هنوز نگهداری میشه و 40% سالم باقی مونده بوده.
4- شما حتی توی فیلم هیچ جا 100% شدن رو توی نوشته ها نمیبینید و هیچوقت نشون نمیده که 100% شد، درحالیکه 10% به 10% بالا رفتنش رو نشون میداد.
5- هوش در جیوانات هم هست، مثال دلفین رو در فیلم هم اشاره میکنه. اون بحث شعوره که در انسان هست و در حیوانات نیست.
6-بحث گذر زمان و نامیرایی زمان رو که میکنه فیلم فکر کنم در طی الارض فقط مخصوص معصومین نیست و کسانی که به هستی وجودشون بیشتر احاطه پیدا کردن هم همین کار رو میکنند یا از زمین بلند شدن مرتاض ها و …
بهتر بود نویسنده از لحاظ علمی هم این بحث رو روشن سازی میکرد.
درضمن شما چقدر کوته فکری که فکر میکنی روشن فکری! آخوند چه ربطی به قرآن و سخن خداوند داره؟
وجود خدا و برتری دین اسلام ناب (چیزی دروغین) نبوده و نیست، یاد این آیهای از قرآن کریم افتادم که میگه قبول نمیکنند انسانهایی که هیچوقت نخواستن حقیقت رو بپذیرند. خب شما نپذیر چون قرار هم نیست بپذیری!
این نظریه داروینیسم شما هم هرچقدر خفن باشه آخرش نتونسته وجود تک سلولی رو انکار کنه حتی تو همین فیلم لوسی هم جوابی برای وجود آن نداشته. خودتونو با این نظریهها خوش کردین و اسمتونو گذاشتین روشن فکر! روشن فکر یعنی کسی که قبل از پذیرش نظریه داروین حداقل خودش و دلیل وجودش رو شناخته باشه.
نویسنده عزیز دل شما نمونه یک انقلابی درجه یک هستید تمامی مقالات رو هم با حوصله بسیار زیاد نوشته اید . با قدرت و ایمان به خدا ادامه بدهید و خدواند شما را در زمره یاران مهدی صاحب الزکان قرار دهد شما در این دنیای بزرگ و کاملا شرک آلود سعی کرده اید گوشه ای از حقایق را ارائه بدهید . حاجی حلال اولسون دمت هم گرم 🙂
تشکر فراوان…انشاء الله🌹🌹🌹🙏
👏
اگه فیلم اصل رو دیده باشین ۱۰۰ درصد روهم نشون میده و اون لحظه ی اخرهست که به توانایی شکاف و ادغام هسته دست پیدا میکنه و بعد هم ناپدید میشه…در مورد اون ماده هم درسته که بطور طبیعی و به مقدر خیلی کم تو بدن مادر هنگام بارداری تولید میشه ولی تولید مصنوعی اون برای مصارف مخدر انجام شده بود…دقت درفیلم لطفا
حیوانات غریزه دارن نه هوش!
به جای این تحلیل آخوندی یه تحلیل حرفه ای و درست حسابی منتشر کنید. سایت آی نقد هم لطفا دیگه از آخوندا نخواه برات تحلیل بنویسن. من دیگه هیچ وقت به سایت شما سر نمیزنم چون معلومه بیشتر از اینکه دنبال تحیل فیم باشد دنبال تبلیغ اسلام هستید. جدای از این حرفها نظریه فرگشت کاملا از لحاظ ژنتیکی و شواهد تجربی ثابت شده و این آخوندی که این نقد رو نوشته معلومه در این زمینه مطالعه نداشته
حتی دانشجویان سال اول علوم ژنتیک می توانند به شما پاسخ بدهند که یکسانی یا انشعابی بودن انسان از میمون کاملاً مردود است
شما سر نزن به سایتشون، این سايت مخاطبای خاص خودشو پیدا می کنه
کاملا موافقم
انتظار داشتم منتقد باهموشتر باشه
فیلم جالبی بود
دیشب دیدمش
و بنظرم این کار شدنیه
این فیلم به هیچ عنوان روح رو نفی نکرده اتفاقا در انتهای فیلم با نابودی جسم شخصیت لوسی…و همینطور ثابت بودن جسمش در آزمایشگاه ولی سفر به زمانها و مکان های مختلف داره نشون میده که در حقیقت روح فردا ارتقا یافته و به توانایی های بیشتری دست پیدا کرده…. اون ماده ی مخدر هم به عنوان یه مثال برای ارتقای مغز و روح انسان اورده شده و ثابت نیس منظور اینه هر چیزی که باعث بشه انسان ظرفیت وجودی و روحی خودش رو بالا ببره در نهایت چه اتفاقی میفته….در دین اسلام هم گفته شده خدا از روح خودش در انسان دمیده و انسان جانشین خدا روی زمینه…پس میشه گفت که انسان نمونه ی محدود و دارای مرز از توانایی های خداست….چه بسا اگه این محدودیت ها برداشته بشه این توانایی ها هم در انسان ظاهر بشه….
ایوللل👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻 دمت گرم یوی از سوالای منو همینجا جواب دادی🙏🙏🌿
یوی: یکی
خدا قوت
الان بحث جهان هستی و انسان چه ربطی به آخوند داره؟؟
چون تحلیلگر صحبت از خداوند کرده معنیش اینه که بحث مذهبیه و به آخوند ربط داره؟؟
با سلام
من چند بار فیلم LUCY رو دیدیم و هربارم یه چیز جدید از این فیلم برداشت کردم ، پرفسور نورمن توضیحاتش خیلی تو درک فیلم کمک میکنه البته اگه بپذیریم ، ماده CPH4 همونطور که جراح برای لوسی شرح میده برای استخوان سازی جنین از بدن مادر ترشح میشه و همونطور که مغز انسان بدن انسان رو مدیریت میکنه پس در استخوان سازی جنین هم نقش داره ، از طرفی وقتی این ماده در بدن لوسی پخش میشه اون به دگرگونی لحظه ای دچار میشه و بعد از سازش بدن لوسی به حالت اولیه خودش برمیگرده این در حالیه که مغز در حال رشد و تکثیر سلولیه،در مورد سازش ماده CPH4 با بدن لوسی چند نکته رو میشه در نظر گرفت 1- چون لوسی جنسیت مونث بوده و بدنش قادر به تولید این ماده در دوران بارداری بوده بدنش تونسته با اون دوز بپذیره 2- چون ماده از راه استنشاق و دهان وارد بدن نشده تونسته سازش برقرار کنه 3- و یا اینکه جز تخیلات نویسنده و کارگردان بوده و واقعی نیست….. در زمان حال اگر ماده ی مخدری بیش از حد مصرف کنی دچار اسپاسم قلبی و تنفسی میشه و در نهایت باعث مرگ طرف میشه ، نمیشه به این ماده به عنوان محرک مغزی که باعث باز شدن مغز میشه دل بست و به امید این بود که بشه با مصرفش یکی بشیم مثل لوسی ولی در نهایت کارکرد مغز با توجه به درصدهای فیلم کاملا واقعی و شدنیه
برای این سایت متاسفم که همیچین نقد احمقانه ای رو منتشر میکنه، کاملا مشخصه نویسنده یک فرد امی و بیسواد هستش که چون فیلم با ضاعقه مذهبی ایشون تطابق نداشته فقط حمله کرده اون هم متاسفانه بدون هیچ دانش علمی!!! آیا در ایران باید همه چیز از زیر فیلتر مذهب و دین رد بشه؟؟؟ حتی تحلیل یک فیلم با این سطح علمی؟! کی گفته نظریه تکامل رد شده؟! رو کدوم مدرک و اساس علمی این حرف زد میزنید؟؟ نظریه تکامل به عنوان واحد درسی دروس پزشکی و دهم پزشکی و پسرا پزشکی در کل جهان تدریس میشه و اثبات شده است. در ضمن با کدوم رفرنسی میگید بقایایی از انسان های اولیه و شبه میمون پیدا نکردیم؟! اسم نئاندرتالها ها بگوش شما خورده!!؟؟ یا نه صرفا فقط پای حرفای رافئی پور و حجت اسلام عباس تبریزیان مینشینید؟؟این فیلم برای کسانی که ذهن آزاد و کنجکاو دارند توصیه میشه نه افرادی که قدرت تحمل عقاید مخالف رو ندارند
دوست عزیز شمایی که به ایشون توپیدی چرا قدرت تحمل عقیده ی مخالفش رو نداشتی؟نکنه این کار و تحمل فقط برای مخالفان شماست که حرف های بی ربططون رو قبول کنن چون باید قدرت تحمل شما رو داشته باشن؟یکم یاد بگیریم حرفی که میزنیم بر خلاف عملمون نباشه.
اصن داریم که میگه رطب خورده کی کند منع رطب
شمایی که تحلیل و نه نقد،ساده ی یک انسان رو تحمل نمیکنی چون بر خلاف عقیده ی شماست به چه حقی دیگران رو به این امر دعوت میکنی؟
همین که نویسنده متن در بخش ایرادات و نواقص فیلم ، به این موضوع اشاره میکنه که فیلم به اشتباه خواستگاه مواد مخدر رو شرق معرفی کرده نشان میده این تحلیل نه تنها جهت دار و از روی قرض بلکه توسط نویسنده ای بدون اطلاعات راجبه موضوع مورد بحث نوشته شده و همین یک مورد کافیه برای اثبات صادق نبودن نویسنده و جهت دار بودن تحلیل ، دوست عزیز شرق اسیا ( تایلند ، تایوان ، سنگاپور ) بزرگترین تولید و صادر کننده مواد از نوع صنعتی و محرک در جهان هست ، حتی توی ذکر نوع مواد هم باز کم سوادی نویسنده توی ذوق میزنه با توجه به این که مواد مصرفی در فیلم رو مخدر معرفی میکنه در صورتی که با یه تحقیق ساده به این موضوع میشه پی برد که در واقع یک نوع محرک هستش تا مخدر ، و در اخر بگم که سوای این بحث ها میشه بجای حمله به فیلم به بهانه ی تبلیغ مواد میشه برداشت کرد که مواد ابی رنگ تنها یه استعاره هست از هر چیزی که موانع و بلوک های اطراف ذهن رو از بین میبره، بهر حال در حال تماشای یک اثر سینمایی هستیم که باید در کنار تئوری علمی جذابیت داستانی هم برای مخاطب داشته باشه
به امید این که تحلیل های بعدی توسط افراد با اگاهی بیشتر و نه صرفا به قصد خوراندن اعتقادات شخصی به مخاطب انجام بشه
بدرود
شما تاریخچه ی ورود مواد مخدر به غرب آسیا رو میدونی؟ این همه اونا از روی غرض فیلم میسازن شما تحمل ندارید از روی غرض نقدشوندگی کنیم؟ بعدم قرض نه و غرض!
ںطریه ی فرگشت، نقد های کاملا جدی داره، که خود دانشمندان عوم تجربی هم پذیرفته ند(اونهایی شون که نقدها رو کامل خونده باشند)، یکیش اینه که جهش به مغز پیچیده ی انسان، خیلی بیشتر از زمان پیدایش زمین تا الان، وقت نیاز داره، لذا اصلا جهش نبوده، چون وقت اصلا و اصلا کافی نبوده، یکی دیگه از نقدها اینه که شاخه های دیگر جهش(که یکیش انسانه) اصلا وجود ندارند، درحالی که اگر واقعا تکامل واقعیت داشت، باید موجدات دیگه ای که خیییییلی شبیه انسان هستند ولی انسان نیستند، وجود داشته باشند(تفاوت میمون با انسان خییییییلی زیاده، خود میمون باید چندین بار دیگه جهش کردل باسه تا انسان شده باشه ولی جهش های دیگه اصلا وجود ندارند) و نقد های مهم دیگه که فعلا جاش نیست برای مطلعه بیشتر رجوع کنید به کتاب خداشناسی از مجموعه کتاب های معارف کاربردی محمد حسن وکیلی
مثل اینکه شما هم تحمل نقدی که بر اساس دین اسلام بود رو نداری! اول یه جوالدوز به خودت بزن هنگامه خانم
همه ی آفریده های خدا بر حساب علمه و هیچ شکی بر این نیست. اون موقعی که قرآن نازل شد بشر یک دهم الان علم نداشت و خدا ساده سازی کرد که آره انسان از گل ساخته شده. ولی اگه بشر امروزی با خودش بگه خدا اومده یه مجسمه ی گلی ساخته و اجی مجی لاترجی گفته و این آدم زنده شده سخت در اشتباهه. درسته بشر از گل سیاه هستش چون عنصر های توی بدنش عنصر های زمینی هستن. اما رد کردن نظریه ی تکامل بخاطر این که قرآن گفته بشر از گل ساخته شده کار اشتباهیه. چون نظریه داروین بهترین توجیح برای تکامل موجوداته. اگه غلطه به من بگین چرا اینقدر ویژگی مشابه بین همین میمون و انسان وجود داره؟ یه دفعه ای هم میمون انسان نشده. طی قرن ها و هزاره ها میمون ها کم کم تغییر کردن و گونه های مختلف انسان ها به وجود اومدن که آخرین اون ها انسان خردمند بود و باقی گونه های انسان منقرض شدند. آره انسان به واسطه ی روحی که خدا در اون دمیده متفاوته اما این دلیل نمی شه ریشه اش کاملاً از باقی موجودات مجزا باشه. دست از این کارا بردارید نصف قرآن از تمثیل و استعاره است. خدا گفته جهان رو توی شش روز آفریدم تو باید باور کنی که جهان توی 144 ساعت خلق شد؟ یا زمینی که گفته توی دو روز آفریده شده فقط 48 ساعته که بوجود اومده؟ این ساده اندیشی توهین به شعور انسانیتونه بخدا!
همه ی نقد رو خوندم و باخودم خیچی نگفتم ولی تا به بند آخر همون چهارمین سوالی که مطرح کردین دسیدم بلند گفتم واقعا که چرا وقتمو تلف کردم برا خوندن این وقتی فیلمی رو به قول خودتون تحلیل میکنین قبلش یه تحقیق کنین یا اصلا تحلیل فیلم نکنین درضمن جواب چهارمین سوالتون DNAهست اونه که باعث میشه صفات به نسل بعد منتقل بشن و موجوداتی از طبیعت حذف میشن که ضعیف بیمار ناسازگار و …باشن که اینا دلیل کافی برای نابودی یک موجوده لطفا لطفا ادعای عالم بودن نکنین لطفا!!!
همه ی نقد رو خوندم و باخودم هیچی نگفتم ولی تا به بند آخر همون چهارمین سوالی که مطرح کردین رسیدم بلند گفتم واقعا که چرا وقتمو تلف کردم برا خوندن این ،وقتی فیلمی رو به قول خودتون تحلیل میکنین قبلش یه تحقیق کنین یا اصلا تحلیل فیلم نکنین درضمن جواب چهارمین سوالتون DNAهست اونه که باعث میشه صفات به نسل بعد منتقل بشن و موجوداتی از طبیعت حذف میشن که ضعیف بیمار ناسازگار و …باشن که اینا دلیل کافی برای نابودی یک موجوده لطفا لطفا ادعای عالم بودن نکنین لطفا!!!
برای اینکه خوب متوجه منظور کارگردان بشوید نظر شما را جلب می کنم به نقدی تحت عنوان ” عرفان شرقی در سینمای هالیوود”
نقدی بی نظیر از این فیلم عرفانی است..
با سلام و احترام به نویسنده این تحلیل.با اینکه در جاهایی متن رو قبول دارم ولی با نگاه کلی ایشون مخالفم.همونطور که دوستان هم گفتن این متن با دیدگاه مذهبی و با هدف زیر سوال بردن نظریه فرگشت یا همون تکامل بیان شده.
درسته که این یک نظریه و تئوری هست و صددرصد ثابت نشده اما بسیاری از دانشمندان دنیا این نظریه و انتخاب طبیعی رو قبول دارند.و سوال هایی که نویسنده برای رد این نظریه مطرح کردند بسیاری شون جواب دارند و اون هایی هم که جواب ندارند نمی تونن ردی بر نظریه داروین باشند.
در ضمن اگر کسی قرار باشه در مورد رد نظریه داروین اظهار نظر کنه اون ما نیستیم بلکه متخصصان این زمینه هستند ما با این سواد اندکمون نمی تونم نظریه به این مهمی رو که طرف کل عمرش رو صرف اون کرده رد کنیم چون که با اعتقاداتمون هم خونی نداده.البته به نظر من نه بیگ بنگ و نه تکامل هیچکدومشون با خداشناسی و قرآن و اسلام در تضاد نیستند.
به قول دوستان خداوند ممکنه از زبان تمثیل هم استفاده کنه که میگه انسان از گل آفریده شده.این به این معنا نیست که خدا گل ورداشته توش فوت کرده انسان پدید اومده.بالاخره میشه اینجور چیزا رو باعلم توجیه کرد.
سلام بر کاربر گرامی و با تشکر از نظر محبت آمیز شما.
بد نیست بدونید نظریه تکامل اصولا به نظریه تبدیل نشده و ثابت نشده.بلکه فرضیه ای خام و ساده بوده که حتی ساده ترین دلایلش هم با پیشرفت علم رد شده(ارتباط ژنتیکی، شباهت های ظاهری و…) صد البته وقتی برخی جریانات دیدن با تفکرات خودشون میخونه حسابی بزرگش کردن و روش مانور دادن.
این هم مختصر دلایلی برای رد اساس این نظریه:
۱- در روزگار داروین سلول تنها به شکل چیزی که زنده است تعریف می شد و هیچکدوم از جزییات شگفت انگیز سلول در اون زمان کشف نشده بود. ۲- نظریه داروین به تنهایی فقط به ویژگی های ظاهری می پردازه در صورتی که بین انسان و میمون تفاوت های بسیاری وجود داره. حتی ژنتیک هم میگه که اصل و نسب تمام انسان ها به دو نفر میرسه
۳- تاکنون، جهش به شکلی که داروین میگه، مشاهده نشده. در صورتی که اگر نظرزه تکامل درست باشه، کلا باید علم زیست رو ببوسیم و بذاریم کنار. در این صورت جانداران هرگز رفتار ثابت نشون نمی دن و مدام در حال تغییر رفتار خواهند بود. چون اگر بر اساس تصور داروین میلیون ها سال پیش تکامل جانداری شروع شده باشه، باید تا الان حداقل چنتایی تکمیل شده باشن.
۴-داروین در نظریه خودش، دلیلی برای اینکه اولین بار چه چیزی باعث تمایز زنده با غیرزنده شده ارائه نمیده.
۵–تطابق انسان با شرایط محیطی نوعی تکامل نیست. بلکه به مبحثی به نام سازگاری مربوط میشه چون بدن برای زنده نگه داشتن خودش تلاش میکنه. در مناطق گرم بدن برای محافظت از پوست برای تبدیل شدن به توده سرطانی میزان رنگدانه رو در اونها بیشتر میکنه.
۶-بر اساس نظریه داروین وقتی شرایط جدیدی بوجود میاد موجودات یک گونه یا از بین میرن یا باهاش تطابق پیدا میکنن. در صورتی که طبیعت محل آزمون و خطا نیست و اگر وضعیت به اندازه کافی سریع باشه ، همه می میرند(مثل بلایی که سر یوزپلنگ یا شیر ایرانی افتاد). در مثال معروف اگر زرافه به خوردن برگ درختان تمایل داشنه و بخاطر اون گردنش دراز شده، مشخصا همگی تا مردن بخاطر گرسنگی به اندازه کافی وقت نداشتن که تبدیل به زرافه های گردن دراز بشن و اگر هم تونستن، اونقدر فرصت نداشتن که اون رو به نسل بعدی منتقل کنن.
۷- بر اساس قوانین ژنتیک، سلول به صورت ارادی نمیتونه دی ان ای خودش رو بازنویسی کنه و بر این اساس در صورت وقوع شرایط جدید، سلول ها نمیتونن ژنتیک خودشون رو برای تطابق با وضعیت جدید بازنویسی کنن
۸-یکم میریم تو فلسفه. سلول ها چطوری فهمیدن باید برای شانس بیشتر بقاء، با هم متحد بشن؟ سلول ها چطور فهمیدن با اسنفاده از قوانین نیروی رانش و بالابری، میشه بال ساخت و پرواز کرد؟ سلول ها چطور فهمیدن برای تنفس سلولی و استفاده از انرژی، به تنفس سلولی نیاز دارن؟ جواب دادن تمام این سوالات، نیاز مند اینه که برای تمام ذرات عالم شعور قائل بشیم. آیا یه تیکه سنگ شعور اینو داره که بال بسازه؟!
التماس تفکر، یا حق
نظریه بیگ بنگ به این علت با دین اسلام همخوانی نداره چون، گفته میشه همه ذرات جهان در ابتدا توی فضایی نامتناهی سرگردان بودن و برخوردهایی باهم داشتن که در نتیجه این برخوردهای “ناگهانی”، و به صورت” اتفاقی “باهم، ذراتی که ویژگی های مشابه داشتن در کنار هم قرار میگیرن و بعد هم که انفجار بزرگ…اتفاقی و تصادفی بودن این امر در جهان، نشون دهنده این هست که داریم هدفمندی و غایتمندی جهان و حرکت موجودات به سوی غایت برتر یعنی خداوند رو نفی میکنیم که به همین خاطر با دین اسلام در تضاد هست.
.پس چرا توی کتاب درسیمون بیگ بانگ مطرح شده
اینایی که با آبی نوشتین اصلا نمیشه خوند:/ خواهشا همه قسمت های متن رو با یه رنگ بنویسین که بتونیم بخونیم
سلام. چند نکته توی نقدتون بنظرم نیاز به کمی تغییر داره که عنوان میکنم. اول اینکه گفتید انسان با روح اداک میکنه اما اینطور نیست. در فلسفه، عقلی که در انسان هست پرتویی از عالم عقول هست. و عقل فعال پدیده ای هست که به عقل مادی انسان توان« ادراک» و اندیشیدن میده.
دوم اینکه گفتید عقل کل به انسان گفته میشه. درصورتی که در فلسفه عقل کل اشاره به خوده خداوند داره و حتی گفته میشه”جهان توسط عقل کل ب وجود اومده و اداره میشه”. به جای عقل کل برای اشاره به انسان باید از عقل اول استفاده بشه. چون ابن سینا و فارابی گفتن اولین مخلوق خداوند، عقل اول هست که موجودی کاملا مجرد از جسم و ماده هست.
و اخرین مورد اون مواد مخدر نبود. یه مواد بازسازی شده مشابه ماده اصلی و طبیعی بود.
به نظرم این فقط یه فیلم جذاب و زیباست که ارزش دیدن داره اما ارزش تحلیل نداره چون نه از نظر علمی و نه از نظر دینی هیچ حرفی برای گفتن نداره.
موافقم واقعا این فیلم را طوری ساخته اند که مخاطب جذب کند و ارزش تحلیل ندارد ..
وجود خداوند و قدرت الهی و آفرینش انسان و هستی کاملا مشخص است و قابل درک ..
متاسفانه فیلم سازان از هر روشی برای ابراز وجود استفاده می کنند وگرنه جهان هستی و قدرت خداوند چیزی نیست که به سادگی در یک فیلم ۹۰ دقیقه ای آن هم به زعم و قلم یک نویسنده فیلم ، بیان و توصیف شود…
خب خیلی جالب بود ب نظرم
چیزای گنگ زیادی در فیلم وجود داشت
در های جدیدی رو برای تفکر کردن در مورد بشر و ماهیت انسان باز کرد
فقط دلیل اونهمه مسائل +۱۸ ش رو نفهمیدم..
کاملا مخالفم اتفاقا من همهی این هارو دیدم هیچ مشکلی هم نداره یعنی نقش مادر بد نشون میده شما خودتون تو فیلم های ایرانیتون دبد تر نشون میده این یک سر گرمی عال واسه یک دختر 13 ساله است واقعا براتون متا سفم اگه نمیتونین ببینین نبینین چرا انتقاد میکنین همین شیطان کش انیمه ی عالیه خیلی کم انیمه پیدا میشه چیز بدی داشته باشه
درباره فیلم های ایرانی حتی میشه گفت مزخرفن ولی انصافا شیطان کش انیمهای هست که چیز بدی نداره؟! کل فصل دو داره توی مکانی اتفاق میفته که زن ها دارن تن فروشی میکنن و خیلی عادی حتی خوب و فوقالعاده هم نشون داده تازه خواستن با اسم منطقه سرگرمی روش ماله بکشن.
درباره خشونت قطع شدن عادی سر و تن و انفجار خون هم که نگم.نمیگم اثر بدیه اما با قطعیت می تونم بگم در نگاه اول هم به درد یه دختر سیزده ساله نمی خوره چه برسه کسایی مثل منتقدانی این سایت اونو نقد کنند.