تحلیل سریال چیز های عجیب و غریب
سریال چیز های عجیب و غریب، پر بینندهترین سریال شرکت نفلیکس است. این سریال با ایدهی برادران دافر ساخته شده است. آن ها مدعی هستند طرح خود را برای ۱۵ شبکهی کابلی ارسال کردهاند اما هر بار رد شده است. تا اینکه در اوایل سال ۲۰۱۵، تهیهکنندهای به اسم دن کوهن (یهودی) که فیلمنامهٔ برادران دافر را بهطور اتفاقی خوانده بود، آن را برای شاون لویل (یهودی) فرستاد. لوی و کوهن، برادران دافر را به دفتر خود دعوت کردند . آن ها حق ساخت فیلمنامه را از آنها خریده و حق تألیف را بهطور کامل را به آنها دادند.
پس از خواندن فیلمنامهٔ قسمت اول، نت فلیکس حاضر شد ساخت و پخش سریال را برعهده بگیرد.
این سریال علاوه بر جوایز مختلفی که دریافت کرده است، در لیست پربینندهترین های سایت IMDB پس از بازی تاج و تخت، پر بینندهترین سریال تاریخ شناخته شده است. این سریال اقتباس های مختلفی از داستان های علمی تخیلی معروف داشته است.
اما جدای از این موارد ، چیز های عجیب و غریب چند هدف اصلی را دنبال میکند که احتمالا نتیجهی حمایت مالی دو یهودی از برادران دافر است.
البته این سریال با اینکه مضمون ویژهای دارد، اما نتوانسته به خوبی از عهدهی داستان سرایی برآید و ما با شخصیت های بیخاصیتی مثل کالی که میآیند و میروند، طرف هستیم. بزرگترین مشکل سریال، فیلمنامه بوده و چون سازندگان با تعداد مخاطبین هر فصل، برای ساختن فصل آینده تصمیمگیری میکنند، معمولا پایان فصل ها به شکلی است که هم بتوانند آن را زود تمام کنند و یا چند فصل دیگر ادامه دهند.
این نکته باعث ظهور شخصیت هایی مثل کالی یا مادر الون شده که میآیند و میروند و ما نمیدانیم نقش اصلی این شخصیت در همان فصل، چه بود. گاهی هم حرکات سریع دوربین و ضربآهنگ بسیار تند فیلم باعث گیج شدن مخاطب و غافل کردن او از ماجرای اصلی میشود که البته شگرد قدیمی فیلم های اکشن و وحشت است.
در ادامه به تحلیل محتوای این سریال بسیار مشهور، خواهیم پرداخت.
۱. سبک زندگی آمریکایی
گفته میشود در امریکا ، ضد هنجار به هنجار تبدیل شده است و تابو های اجتماعی، به جای محدود ساختن نفس سرکش آدمی، بر رهاسازی نفس اماره تاکید دارند. این هواپرستی، بنیان سبک زندگی امریکایی را ساخته است. زندگیای که در چرخهی باطل کار و تفریح جسمانی خلاصه شده و متعالیترین مخلوقِ خداوند را از پست ترین حیوانات، پایینتر برده است.
سبک زندگی غربی در ر ابط دوستدختر دوستپسری، مشروب خوری و مواد مخدر و میهمانی های مختلط و مهمتر از همه، استقلال از خانواده و هر تعهدی به دیگران، خلاصه میشود.
در این سریال دقیقا رفتار نوجوانان ۱۲-۱۳ سالهی فیلم در جهت تبلیغ این سبک زندگی باطل است. بچه ها حرف پدر و مادر را گوش نمیدهند، به آن ها توهین میکنند و در آخر هم پدر و مادر هستند که بدهکار میشوند. جالب است که در این فیلم ،دو نقش اصلی فیلم که پسر و دختری ۱۲ ساله هستند، با هم وارد رابطهی عاشقانه و حتی معاشقه میشوند! همچنین دو شخصیت فیلم، یک دختر و یک پسر، همجنسباز هستند.
البته در منطق سرمایهداران غرب، فساد و روابط خارج از چارچوب ، محدودیتی ندارد اما ازدواج رسمی و حقوقی در ادیان الهی، کودک همسری نام میگیرد!
البته ردهبندی سریال نیز TV-14 است و بالای دوازده سال حق دارند فیلم را ببینند! یعنی سرمایهگذاری اصلی فیلم روی نوجوانان و جوانان است.
۲.تئوری توطئه، از خرافات تا واقعیت
یکی از نکات قابل توجه سریال این است که در کنار اقتباس های مختلف، اساسا بر روی اسناد واقعی تاکید دارد. ایدهی اصلی سریال محور قراردادن آزمایش های غیر قانونی دولت امریکا بر روی نمونه های انسانی است.
پروژهیmk ultra از پروژه های مخفی سازمان C.I.A بود که آزمایش هایی را بر روی نمونه های انسانی انجام داده و با شکنجه کردن افراد بوسیلهی شوک های الکتریکی ، هیپنوتیزم ، تجاوز جنسی و اقسام دیگری از شکنجه، به دنبال پیدا کردن راهی مطمئن برای اعتراف گرفتن بودند. این پروژه در کنار ارتش امریکا، در بیش از ۸۰ انستیتوی امریکایی نیز فعال بوده است.
ریچارد هلمز رئیس سازمان سیا و سفیر سابق امریکا در ایران ، در جریان واترگیت، دستور داد تمام اسناد ام کی اولترا نابود شود. با اینکه بیشتر اسناد نابود شد، ۲۰۰۰۰ صفحه مدرک از این آزمایش های هولناک و غیرانسانی، باقی ماند. جالب توجه است که بعضی از اسناد این پروژهی مخوف در سال ۲۰۰۱ منتشر شد، به دلیل حملات خودساختهی امریکا به برج های تجارت جهانی، توجه خاصی را جلب نکرد.
گفته شده است انسان های زیادی در این آزمایش های فوق سری امریکایی کشته شدند که البته به دلیل نابودی اسناد، آمار دقیق در دست نیست.
در اسناد سازمان سیا آمده است که یکی از اهداف این آزمایش های سری، کنترل ذهن و تصرف در رفتار دیگران و تغییر آن بوده است. همچنین در اسناد آمده است در پروژهی عظیم ام کی اولترا، در کنار هیپنوتیزم از جادو نیز استفاده شده است.
جالب توجه است که ام کی اولترا با این وسعت، تنها آزمایش این چنینی نبوده و در دوران جنگ سرد ،امریکا پروژه های این چنینی مختلفی را کلید زده است.
نبود منابع کافی و وسعت بیسابقهی این پروژه ها، باعث بروز نظریات مختلفی در مورد ماهیت واقعی این آزمایش ها شد. تا جایی که برخی این آزمایش ها را با هدف تربیت انسان هایی با قدرت های ماوراء الطبیعی مثل تصرف در ذهن دیگران یا حرکت اشیاء با قدرت ذهن، دانستهاند. واقعیت داشتن این موضوع با توجه به حساسیت عجیب رئیس وقت سازمان سیا و همچنین اشاره به جادوگری در اسناد سی آی ای، اصلا بعید نیست.
در این بین، سریال چیز های عجیب و غریب، کاملا بر وجود این آزمایش ها صحه میگذارد. الون در یکی از همین آزمایشگاه ها به قدرت خود دست یافته و البته همین شخص باعث نجات جهان میشود. ناگفته نماند که شیطان اصلی قصه هم در همین آزمایشگاه ها رشد کرده و اساسا نگاه فیلم حتی به شیاطین هم، اومانیستی و انسانمحور است.
یعنی شیطان را هم با نگاه انسان محور و حتی انسانوار نشان میدهد. اما نکتهی مهم اینجاست که سریال با نشان دادن فعالیت های شوروی برای باز کردن دروازه هایی به عالم شیاطین، به مخاطب القا میکند که اگر چنین آزمایشگاه های سریای وجود نداشت، طبیعتا الونی هم نبود که منجی جهان شده و گندکاری شوروی را پاک کند!
همچنین جالب است که در این سریال بعضی نظریات توطئه مثل وجود موجودات فضایی باطل شمرده شده و برخی دیگر مثل قضیهی آزمایش های سری با اهداف جادویی و ماورائی را میپذیرد. این نکته از این جهت قابل توجه است که سریال کاملا در حال ارائهی یک منظومهی فکری است و به مخاطب میگوید چه چیزی را بپذیرد و چه چیز را کنار بگذارد.
۳. شیطان گرایی
یکی از راهبرد های مهم شیطان برای گمراه کردن انسان ها، ترساندن مردم از خودش و با عظمت ، قوی و مستقل جلوه دادن خودش از خداوند متعال است. در آیهی شریفه ۱۷۵ مبارکهی مائده اینطور آمده است:
إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
در حقیقت این شیطان است که دوستانش را [با شایعه پراکنی و گفتار وحشت زا، از رفتن به جهاد] می ترساند؛ پس اگر مؤمن هستید از آنان نترسید و از من بترسید.
به فرمودهی استاد محمد حسین فرجنژاد، یکی از مولفه های اصلی سینمای کابالیستی، شرگرایی است. در این سریال نیز دقیقا قدرت عجیب و غریب شیاطین و بیپناهی انسان ها را میبینیم. در یک سکانس تکان دهنده، دوستپسرِ مادرِ ویل، (ویل، شخصیت همجنس باز و البته متصل به عالم غیب در فیلم) به او میگوید با ترس هایت رو به رو شو و با آن ها بجنگ!
ویل هم در یکی از مکاشفاتش همین کار را میکند اما در مقابل شیطان عظیم الجثهی فیلم، کاملا مقهور شده و حتی شیطان در کالبد او حلول میکند! این قدرتنمایی عجیب از شیطان در طول چند فصل، مسالهای نیست که با یک پایان خوش خنثی شود.
اساسا تاثیر قسمت های شیطانگرای فیلم و قدرت خارقالعادهی شیاطین، با یک پایان خوش از بین نمیرود. اگرچه این پایان خوش و نابودی شیاطین هم وابسته به الون، دختربچهی جادوگر فیلم است.
۴. اثبات عالم غیبِ شیطانی
این سریال با تاثیرپذیریای که از رمان های استیفن کینگ دارد، کاملا غیبگرا و ماورائی است. از ابتدای سریال ، وینونا رایدر که مادر ویل است، پسرش را در بُعد دیگری میبیند اما دیگران سخن او را باور نمیکنند.
خودش نیز شک دارد تا اینکه همچون افراد روانپریش، به این در و آن در میزند تا پسرش را پیدا کند . دیگران چون سخنان ماورایی وی را باور ندارند، او را به جنون متهم میکنند که البته در ادامهی داستان میبینیم حق با اوست.
این سیرِ اثبات عالم غیب در رسانه های غربی، بسیار پر رنگ است. تمدنِ غربِ امروز و غرب فردا، غرب جادو و شرک و بت پرستی است و دیگر از محوریت پوزیتیویسم و راسیونالیسم، خبری نیست. در واقع غرب در یک دوره شروع به نابود کردن تمام اعتقادات الهی و ماوراءالطبیعی کرد و تا حدی هم موفق بود.
امروز دیگر وقت بازسازی افکار عمومی با تزریق تفکر جایگزین و معنویت جادوگراست. در واقع جریان اصلی رسانهی غرب به دنبال اثبات عالم غیب اما با دیدگاه غیرواقعی خود است تا نتیجهاش جایگزینی جادوگر، به جای پیامبر و شیاطین به جای خداست.
در این سریال نیز ترسیم عالم غیب بسیار دهشتناک و هراسآور است. تا جایی که در سریال جهان موازی یا همان عالم غیب ، مساوی است با جهان شیاطین و دوزخیان!
طبعا راه یافتن به عالم غیب یا اختلاط مثال و ماده (جهان ما و جهان های موازی دیگر) نیز نتیجهای جز هجوم شیاطین به جهان انسان های بیگناه ندارد! البته با هوشمندی، به جای اسامی شیاطین، اسامی شخصیت های بازی کودکان برده میشود تا حس همذات پنداری مخاطبین نوجوان خود را بیشتر کند.
در اینجاست که منجی قصه وارد میشود.
۵.اِل یا الون، منجی جادوگر فیلم
در زبان عبری، اِل به معنای خدا یا گونهی خدایی است . در سریال استرنجر تینگز، شخصیت اصلی فیلم که در آزمایش های مخفی امریکا، به عنوان منجی تربیت میشود، دخترکی به نام الون یا یازده است.همچنین در مکاتب جادوگرا و کابالایی، عدد یازده نماد ترکیبی از عدد پنج نماد عالم ماده و عدد ۶ نماد عالم غیب است.( Understanding Aleister Crowley’s Thot Card ,Lon amilo DuQuette ,کتاب p44
یازده یعنی پنج (جهان ما) + شش (جهان بالا) در واقع ترکیب دو جهان ).
یعنی کسی که به عالم غیب دست یافته باشد ، در واقع تجلی دهندهی عدد ۱۱ است. پیوند دهندهی بین عالم ماده و غیب. دقت شود که این خرافات با مفهوم متعالی انسان کامل در عرفان اسلامی، فرسنگ ها فاصله دارد و کمال در مکاتب کابالایی منحرف، در رسیدن به قدرت های جادویی و این دنیایی است.
یعنی کسی که در مکاتب جادویی و کابالایی با مجیزگویی شیاطین به جایی میرسد، علاوه بر اینکه در چاه نفس خود بیشتر گرفتار شده، به هیچ وجه دارای کمال نیست و صرفا بازیچهایست در دست شیاطین جنی. اما به هر حال در این سریال، منجی الون است که به صورت مخفّف هم او را ال، خدا یا خداگونه خطاب میکنند.
الون در آزماشگاه های سری امریکا، قدرتی را بدست نمیآورد ، بلگه قدرت خود را پیدا میکند. یعنی قدرت های الون ناشی از تربیت و تمرین و علوم جدید نیستند، بلکه کاملا صبغهی جادوگری و عرفانی دارند.
مثلا یکی از حالاتی که الون میتواند به عالم دیگر متصل شود، غرق در آب در یک محفظه است .در این حالت معلق بودن در یک فضای آرام و تحریک نشدن حواس ، الون در خلسه فرو رفته و میتواند از عالم موازی مطالبی را دریافت کند. این حالت دقیقا در موسسات مخفی جادوگری-علمی و شیطانپرستی در غرب، انجام میشود و ساختهی ذهن نویسندگان نیست.
در واقع تکنولوژی برای سلوک شیطانی وی، زمینهسازی میکند و نه اینکه قدرت های الون، تکنولوژیک باشد.
۶. دفاع از انجمن های شیطان پرستی
در امریکا مدارسی تحت عنوان شیطانِ پس از مدرسه، تاسیس شده است . این مدارس پاسخی به مدارس اوانجلیکال مسیحی بوده و ادعا دارند ما به شیطان باور نداشته و با تاسیس جهان شناسی عقلی و علمی، شیطان را به عنوان سمبل طغیان در مقابل آتوریته، میدانیم. سوال اینجاست که آیا پیامبران الهی سمبل های مناسبتری برای علمگرایی ، تفکر عقلانی و مقابلهی با استکبار نیستند؟!
همچنین در دههی هشتاد میلادی، یک ترس عمومی از فرقه های شیطان پرستی شکل گرفته بود که باعث وحشت بسیاری از مردم امریکا شد. ادعا های مختلفی دربارهی تجاوز، قربانی انسان و اعمال شیطانی دیگر مطرح شد . میشل اسمیت در کتاب میشل به خاطر دارد، ادعا های مختلفی را مطرح کرد. تعداد قربانیان مراسمات شیطانی حدود ۱۲۰۰۰ نفر عنوان شده است.
اگرچه به صورت رسمی اعلام شده است که گروه های گستردهی فرقهای در کار نبوده، اما موارد بسیاری از جرم های شخصی (و نه سازمان یافته) اثبات شده است.
جدای از اینکه بالاخره در غرب شیطان پرستی تا این حد گسترده بوده یا است، سریال چیز های عجیب و غریب ، خصوصا در فصل چهارم، به دنبال عادی سازی عضویت در فرقه های شیطانپرستی و قبحزدایی از آن هاست.
در فصل چهارم پسری به نام مانسون (شاید اشاره به مرلین مانسون، خوانندهی شیطان پرست معروف و یا مانسون، شیطان پرست معروف امریکایی که با مارلین فرق دارد) انجمنی را به نام آتش جهنم تشکیل داده است. HELLFIRE CLUB یا انجمن آتش جهنم، در قرن هجدهم مجموعهای از انجمن هایی با این نام وجود داشت. یکی منتسب به دوک فیلیپ وارتون و دیگری به سر فرانسیس دَشوود. هر دوی این افراد از سیاستمداران عالیرتبهی انگلیسی بودند.
گفته شده است جلسات انجمن های هل فایر،تحت مدیریت دوک وارتون به ریاست خود شیطان برگزار میشده است.برخی هم گفتهاند ظاهرا آن ها شیطان پرست نبودند، بلکه خودشان را شیطان مینامیدند.
طبق حداقل یک سند، در مراسمات این انجمن، ادیان تمسخر میشدند. دوک پس از بسته شدن انجمن، به فراماسونری پیوست و استاد اعظم لژ انگلیس شد.
شعار اصلی انجمن های هل فایر به مدیریت سر دشوود، آنچه را میخواهی انجام بده، شعار اصلی هواپرستان و شیطان پرستان جهان است. دقیقا همان اصل یگانهی آلیستر کراولی که نقطهی مقابل کلمهی لااله الا الله است. بنجامین فرانکلین، از پدران بنیانگذار امریکا نیز هنگام اقامت در انگلیس، عضو انجمن هل فایر به ریاست سِر دشوود بوده است.
در سریال چیز های عجیب و غریب، نوجوانان سریال عضو یک فرقه به نام هل فایر یا آتش جهنم شده که در دید دیگران، یک فرقهی شیطان پرست است. اما در ادامه فیلم با تدوین موازی بین جلسات فرقهی هل فایر و بازی بسکتبال، به دنبال القا این مطلب است که جلسات این چنین فرقه هایی، دقیقا مثل بازی بسکتبال بوده و جای ترس و نگرانی نیست!
در ادامه هم مردم به ناحق قتل یک دختر را به دست یک شیطان، به عهدهی رئیس این انجمن میدانند ، غافل از اینکه وی مدافع انسان ها بوده و در آخر هم در راه دفاع از مردم، کشته میشود.
در واقع یک لبهی قیچی شیطانی غرب، کوبیدن و به سخره گرفتن اعتقادات الهی است و لبهی دیگر دفاع از تمام جنایتکاران جهان. کودکانه جلوه دادن یک فرقهی عمیقا سیاسی و شیطانی نیز در همین مسیر ارزیابی میشود.
۷.الون، ابیس و منجی-خدا
اَبیس Abyss ، در فرهنگ یهودی کابالایی، جهان مردگان و جایی است که ارواح شیطانی و نفوس شرور پرسه میزنند. یکی از ترجمه های این کلمهی انگلیسی، پوچیِ بی انتهاست. در آخرت شناسی متاخر یهودی، ابیس یکی از قسمت های هفتگانهی Gehenna یا دوزخ است.
(THE Encyclopedia of Jewish Myth magic & Mysticism,geoffry w.dennis, کتاب Abyss)
در بعضی طرح ها از درخت کابالا، سفیروت جدیدی به چشم میخورد که داث Daath نام دارد. این سفیروت نمایانگر ابیس است. طبق برخی مکاتب کابالایی سالک باید از این سفیروت (دات) که پوچی بی انتهای مرگ (ابیس) است بگذراند تا بتواند به سفیروت سوم دست یابد. (کتاب The 32 Secret paths of solomon, timothy w.hogan, p35 )
در سریال استرنجر تینگز، الون با حضور در یک مکان کاملا سیاه و پوچ، دروازهی شیاطین را باز کرده است. او با عبور از همانجا میتواند افراد را در مکان های دوردست، مشاهده کند و سخنان آن ها را بشنود. این فضا دقیقا با ابیس مطابق دارد. البته در سری بازی های پر طرفدار و به شدت اسطورهای و یهودی دارک سولز، دقیقا چنین مکانی با نام ابیس وجود دارد.
جالب توجه است که اگر ما سفیروت دات را هم به حساب بیاوریم، تعداد سفیروت های درخت کابالا ۱۱ تا میشود. به عبارت دیگر الون یا ال، کاملا نمایانگر خدای کابالایی است که در قامت یک دختر بچه در سریال نمود دارد.
دقت شود که الون مظهر خداوند نیست، بلکه خود خداست. چرا که سفیروت اول یا عین سوف یا همان درجهی یازدهم برای سالک کابالایی، مقام خدایی است و وراء آن هیچ چیزی وجود ندارد.
۸. تلما در سریال چیز های عجیب و غریب
شاید یکی از پر تکرارترین مضامین در سینمای هالیوود، عشق است. البته این عشق با مفهوم والای شرقی و ایرانی اسلامی از عشق، کاملا متفاوت است. عشقی که در هالیوود تبلیغ میشود، نه عشق مخلوق و خالق، بلکه عشق جسمانی دو موجود فانی آن هم در یک فصای اومانیستی است. (در مورد ریشهی عشق زمینی شده و جنسی در غرب، اینجا را ببینید.)
در سریال چیز های عجیب و غریب، بار ها بر تاثیر عشق و البته اراده تاکید میشود. این دو مورد، یعنی اتکاء انسان بر نفس خود و حاکم کردن ارادهی نفسانی-شیطانی بر زندگی انسان ها (که همان هواپرستی ،اومانیسم و چکیدهی تمدن غرب است) تحت عشق دنیوی قرار میگیرد. تا جایی که فیلم حتی معاشقهی دو بازیگر ۱۲ ساله را به نام عشق به تصویر میکشد.
جالب توجه است که به بیان آلیستر کراولی ،بنیانگذار یا احیاکنندهی شیطانپرستی در قرن بیستم، در کتاب قانون، تمام قانون را در یک چیز میداند: آنچه میخواهی انجام بده ،این تمام قانون است. ( Do what thou wilt shall be the whole of the Law ).
وی پس از ذکر چند نکته در باب کتاب میگوید: عشق، قانون است، عشق تحت اراده. ( Love is the law, love under will. )
( Liber Al, Aleister crowley, the comment section )
همچنین کراولی حالتی را در سلوک شیطانی خود به تصویر میکشد که Night Of Pan نام دارد. در این حالت آگاهی فرد دچار دگرگونی شده و احساس میکند به طور کلی نابود شده است. فرد باید در این حالت از ابیس گذشته و با پرسه زننده [موجودی در ابیس] دیدار کند.
سپس او در ابیس غوطه ور شده و دوباره متولد میشود. کراولی مدعیست این شخص در واقع از رَحِم بابالون که توسط Pan [خدای شاخدار مذکر،شبیه به بافومت] آبستن شده است، به تولدی دوباره میرسد.
این مساله را دقیقا در حالت خلسهی ال در سریال میبینیم. او در ابیس با یک هیولا برخورد کرده و درواقع این سفر ها به ابیس، نشان از سیر استکمالی شیطانی وی دارد. ( Sexual magick in Thelema, By Fr. In Sterquiliniis Invenitur , p8)
دقت شود که در تمام ادیان الهی، هدف رسیدن به خلوص و پاکی از هر آلودگیست تا خداوند متعال با جذبهی خود، این بنده را به محضر خویش راه دهد.
اما در این سیر و سلوک شیطانی، شخص درواقع با تکیه بر خود و نه خدا، سعی دارد هر چه بیشتر از خداوند دور شده تا در همین چند صباح دنیا، به قدرت های فانی دست یابد که البته اگر بر فرض هم برسد، در جهان پس از مرگ بینهایت برابر باید تاوان این شرک و کفر را پس دهد. چرا که گناه کبیرهی همچون جادوگری در تمام ادیان مذموم و جادوگر در دنیا و آخر مورد لعن فرشتگان الهی است.
در واقع در هالیوود هواپرستی انسانی مسلط بر عشق شده و به جای مفهوم متعالی عشق الهی در عرفان اسلامی، ما با یک مفهوم شیطانی به نام عشقِ نفسانی طرف هستیم. در چیز های عجیب و غریب، بار ها دیالوگ های مختلفی در باب اراده و عشق رد و بدل میشود. عشق زمینی و ارادهی منقطع از خداوند.
نتیجهگیری:
سریال چیز های عجیب و غریب با ترسیم یک جهان شرگرا و منجی کابالیست، سعی دارد مخاطبین نوجوان و جوان را با تعالیم شیطانی-کابالایی انس دهد و آن ها را به فرقه های شیطان پرستی، علاقهمند سازد. دقت شود دیدن چنین سریال هایی دست کم از مطالعهی کتاب های ضاله ندارد، اگر موثرتر نباشد.
نگارنده اطمینان دارد که بازیگران و عوامل فیلم هم از آنچه در پشت صحنهی این سنخ فیلم ها میگذرد و اهداف فرقه های شیطانی، اطلاع ندارند. البته نماد هایی هم در فیلم وجود داشت که کارگردان از روی نابلدی، هیچ توضیحی در مورد آن ها نداده بود و لذا در این نقد هم به آن ها اشاره نشد.
هر چقدر دین مبین اسلام، اصل و هدف زندگی انسان ها را رسیدن به عالم غیب با عافیت و سیر و سلوک الهی و تلاش برای نزدیکی به خداوند بیان میکند، این سریال با ترسیم یک جهان موازی شیطانی، کاملا همین زندگی پست دنیوی را محور قرار داده و هدف انسان ها را دفاع از این جهان میداند.
البته پایان فصل جهارم با یک تم آخرالزمانی تمام شد و فصل اخر به آخرالزمان دینی خواهد پرداخت.
جریان رسانهای غرب دارای یک پشتوانهی عمیق عرفانی کابالاییست. مخاطبین عزیز باید دقت کنند چه غذای فکریای را برای خود و خانوادهی خود انتخاب میکنند تا خدایی نکرده مجذوب شیطان یا آیین های شیطانی نشوند.
گرچه امر الهی حتمی است و به زودی ان شاالله با ظهور منجی حقیقی عالم (عج) ، وعدهی الهی محقق خواهد شد و تمام هنر ما انتخاب راه شقاوت و تعیین آیندهی ابدی برای خودمان است.
سلام ممنون از نقد. اما بعضی جاها زیاده روی کردید. دیدن این فیلم کم از خواندن…. ندارد؟!
برداشت دیگه هم میشه کرد
.1 بعضی از انسان ها فرقی با شیطان ندارند( شماره وان یا همون ویلن فصل 4)
2 انسان ها خودشان باعث میشن جهان دنویی تندیل به جهنم شود. خودت کردی که لعنت برخودت باشد منظورم
همونطور که وین به 11 گفت تو در بازگرذی من فرستادی وقتی دوباره باز کردی فهمیدی اشتباه کردی مقاومت کردی و جلوم گرفتی.
شما اصلا به این نکته اشاره نکرذید که داره میگه خود جادوگر ها برای اولین بار باعث شدن این دروازه باز بشه و به دنیای کنونی بیاد. لطفا منطقی نقد کنید نمیگم نقدتون اشتباه ولی یک طرفت واقعا یکطرفت مثل نقد وات ایف که به دروغ گفاید دکتر استرنج منفیه گفت دیدبان یک خدا در صورتی اصلا نگفتید دیده بان این زد کرد و گفت نه من خدام نه تو.
نمیدونمولی حس میکنم انگار انقداتون تغصبی تغصتی نه منطقی. هعی هعی هعی
سلام عزیز
ممنونم از نظرتون
حستون محترمه، ولی حق بدین که برای من منتقد، خود فیلم ملاکه نه حس خوب شما
دیدن فیلمی که کابالیستیه، کم از خوندن کتاب های کابالیستی نداره؛ این به نظرتون غیر منطقیه؟
حالا کابالیسم به نظر من یک فرقه انحرافیه، پس فیلم و کتابش میشه گمراه کننده
در مورد دو نکته اول، تاثیری در تحلیل نداره؛ من قرار نیست کل فیلم رو بازگو کنم؛ این نقد برای کسانی نوشته شده که فیلم رو دیدن؛ و هر کس فیلم رو دیده باشه نکات شما براش بدیهیه
من توی نقد سعی کردم جوانب پوشیدهترش رو بگم
فرمودین جادوگر ها اولین بار دریچه رو باز میکنن! کجا همچین چیزی رو نشون داد؟
اولین دریچه در فیلم به خاطر آزمایش های زیرزمینی سیآیای باز میشه و به جادوگران ربطی نداره؛ بله خود الون قدرت هاش شبه جادوگریه ولی زیر سایه علم جدید این کارو میکنه
پس ادعای باز شدن دریچه توسط جادوگران در فیلم وجود نداره
وات ایف رو نمیدونم و اگر نکتهای هست همونجا کامنت بزنین؛ ولی این نقد با این همه عکس و فایل ضمیمه، کاملا بر اساس فیلمه؛ هر جاییش چسبوندنی بود بگین تا توضیح بدم، یا اگر اشتباه بود، اصلاح کنم
البته باید یه دور دیگه ببینین، وقتی مهمترین و واضحترین نکته فیلم که استفاده از علوم روز برای باز کردن پورتال هست رو به جادوگران نسبت میدین، لازمه حتما دقیقتر فیلم رو ببینید
بازم ممنونم از نظرتون، به امید نداشتن تعصب روی فیلم ها و دقیقتر دیدنشون✌️🌺
یک سوال:چند وقت پیش تو یک کانالی دیدم که نوشته بود که در تفسیر نمونه علامه طباطبائی درست همان جلد اول وقتی در مورد بسم الله میخواد صحبت کنه در تفسیر کلمه الله میگوید که این اسم از دو اسم مجزا ساخته شده که شامل-ال و اله است که برای راحتی کار به این صورت نوشته شده و معنای آن هم یعنی “ال تقدیر شده” بعد رفتم کتاب رو چک کردم دیدم واقعا همین رو نوشته بعد قاموس قرآن رو هم چک کردم اونجا هم همین رو گفته ولی الان شما اینجا گفتید که اسم خدای شیطانی یهود ال است و بعد هم اینکه این اسم در اساطیر باستان هم استفاده شده است.میشه یک توضیحی در این مورد بدید.حدس خودم اینه که شاید ال واقعا اسم خداست و در این مورد شیطان پرستان عملیات روانی false flag رو انجام دادند.
والا الله از دو بخش اله و ال(الف و لام) تشکیل شده.
اون چیزی که تو اثر میبینیم اسمش را میگفتن اِل که مخفف Eleven میشد که اسمی بود که تو آزمایشگاه براش گذاشته بودن.
اون چیزی که تو تفسیر علامه گفتن فکر کنم ال(الف و لام) میشه.
حالا نویسنده مقاله هم یک توضیحی ارائه بدن ممنون میشیم.
اون مخفف که گفتین بهانه بود برای گفتن کلمه ال.تو خیلی از داستان ها از این تکنیک استفاده میکنند مثلا چند وقت پیش یک سریال دیدم میخواستم کلمه اِآ(یک الهه باستانی)رو میخواست بگه این رو تو دهن یک فرد نیمه لال و شیرین عقل گذاشته بود و داستان همین نیمه لال شیرین عقل دقیقا داستان همین الهه بود منتها با اقتباس.
جالبه
سلام عزیز
تفسیر نمونه یا المیزان؟ نمونه مال علامه نیست
به هر حال، El به معنی خدای قومی قبیلهای یهود در بافت فکری یهودیه؛ الف و لام اول لفظ جلاله، عدهای میگن اَل تعریف اله بوده
دقت بفرمایید، ال حرفیه که پشت اله که اسمه، میاد و خودش اسم نیست
اَل با اِل هم فرق داره
اما اینکه اسامی خدا در ادیان مختلف استفاده میشه، اما معنی تحریف شده، امر شایعیه؛ بر فرض که اِل یا آدونای واقعا اسمی از اسامی خداوند بوده باشه، رسمی که ما ازش در یهودیت میبینیم، انحرافیه
درواقع چیزی که اونا از ال اراده میکنن، خدای واحد و الله جل جلاله نیست، هر چند ممکنه از همون اسم استفاده کنن
من خودم نشنیدم در فضای اسلامی از اِل استفاده بشه، اما اگر هم بشه، معنی خدای بینهایت رو داره که با ال یهودی و آدونای و… متفاوته