حجت الاسلام دکتر شهید محمد حسین فرج نژاد؛ شهید راه مبارزه با صهیونیسم
قبل و بعد از خواندن مقاله فاتحه ای را تقدیم به این شهید والا مقام کنید
مرحوم فرج نژاد متولد ۱۳۵۹ و اهل شهر ابرقو در استان یزد بود. به روایت یکی از دوستان نزدیکش، او یک نیروی حزب الهی که در مسیر ترویج انقلاب یک لحظه آرام و قرار نداشت و بسیار پرکار بود. او به شدت متواضع و خوش برخورد بود و علی رغم اینکه یک دانشمند و محقق بود اما هیچگاه در برخوردهایش احساس غرور و تکبر نداشت.
مرحوم فرج نژاد با اینکه سالها در حوزه قم سکونت داشت و مشغول درس طلبگی بود، ولی زادگاهش را هم فراموش نمیکرد و مدام با یزد ارتباط داشت و رفت و آمد میکرد. او در شهر یزد تشکیلات بزرگ تبلیغی و فرهنگی ایجاد کرده بود و جوانان دانشجو و طلبه را در آنجا آموزش میداد و برنامه های منسجم و اردوهای آموزشی و تفریحی داشت که برنامه های برای آموزش به جوانان تدارک دیده بود که خیلی مفید بود. اساتیدی را از قم و تهران دعوت میکرد و دوره های بسیار غنی ای برای جوانان برگزار می کرد.
آن مرحوم درباره جریان زرسالار جهانی یهودی و رسانه های این جریان دغدغه جدی داشت و دراین زمینه کار علمی کرده و بسیار مسلط بود.
به شهادت نزدیکان مرحوم فرج نژاد، او زندگی بسیار ساده ای داشت و وضع مالی اش هم خوب نبود. هر چه هم پول که به دستش میرسید صرف چاپ کتابهایش و کارهای فرهنگی اش در مسیر ترویج اندیشه انقلاب اسلامی میکرد.
از دست دادن محمدحسین فرج نژاد، مصیبت است. ایشان عضو سابق هیأت مدیره انجمن مطالعات سواد رسانه فضای مجازی حوزه علمیه قم و از اساتید برجسته سواد رسانه و صهیونیسمپژوهی بود. او از جمله محققان و پژوهشگران برتر کشور در حوزه سواد رسانه و صهیونیسم پژوهی بود. از مرحوم فرج نژاد آثار فاخری همچون «دین در سینمای شرق و غرب» ، «اسطورههای صهیونیستی سینما» ،«سینما و فلسفه شکگرایی و صهیون»، «هیورکایت و سینمای صهیونیسم» و «ارتباط کابالیسم یهودی و مدرنیته» به یادگار مانده است.
محمد حسین فرج نژاد آثار فاخری با موضوع رسانههای گروهی و صهیونیسم، از خود به یادگار گذاشت همچنین پروژه های پژوهشی بسیاری را نیز در مراکز علمی پژوهشی کشور تعریف کرد و نویسندگان دیگر زیر نظر و با راهنمایی و مشاوره او مطالعات را به ثمر رساندند. مهمترین تألیفات، این کتابهاست:
حجتالاسلام محمدحسین فرجنژاد که برای چاپ کتاب، ماشینش را فروخته بود، پس از دعای عرفه در مسیر بازگشت به خانه، سوار بر موتور همراه با خانوادهاش در تصادفی مشکوک فوت کرد.
تصادف مشکوک نویسندهای که برای تقویت جبهه انقلاب ماشینش را فروخت.
به اذعان همه دوستان و آشنایان، ویژگی بارز مرحوم فرج نژاد، داشتن روحیه، نگاه جهادی و انقلابی به کارهای علمی، پژوهشی و اجرایی بود. چرا که معتقد بود در این راستا و در جهت پیاده کردن منویات حضرت آقا و دنبال کردن اهداف انقلاب، کمبود بودجه، امکانات و سختی های زندگی بهانه خوبی برای یک نیروی جهادی و انقلابی نیست.
انصافاً خودش همین طور بود و گرنه به قول یکی از دوستانش، با معلومات و توانایی هایی که او داشت به راحتی می شد زندگی راحت و مرفهی برای خود و خانواده اش فراهم کند اما زیّ طلبگی در سایه ی روحیه انقلابی نمی گذاشت که عافیت طلب و منفعت طلب باشد بلکه نفع برای او خدمت در مسیر مقدس مکتب و انقلاب بود که معنا پیدا می کرد، خصوصاً آن جا که شناخت دشمن و رسانه هایش اهمیت و ضرورتی دوچندان می یافت و از این رو بی قرار و شورانگیزتر از هر زمانی می شد.
یکی از دغدغه های جدی اش، ناظر به لزوم کادرسازی برای جبهه انقلابی و باسواد شدن بچه هایی بود که به آنها آموزش می داد و یا با آن ها کار می کرد. روز دوشنبه همین هفته هم بعد از پایان مصاحبه ای حضوری به ایشان گفتند که چرا تا به حال برای عضو هیئت علمی شدن در جایی اقدام نکرده اید که با همان لهجه شیرین یزدی گفت: “دنبال این چیزها نیستم… کار عقب مانده زیاد دارم، بی خیال! ”
تسلط استاد فرج نژاد به مسائل مربوط به یهود و اسرائیل غاصب و حتی غرب در آثار مکتوب و سخنان این محقق وارسته مشهود است و پژوهش ها و مطالعات دقیق او در این زمینه وی را به یکی از اساتید کم نظیر در این حوزه تبدیل کرده بود.
دغدغه ها و فریادها و کوشش های خالصانه آن فعال فرهنگی و رسانه ای در تبیین فرهنگ ناب اسلامی، روشنگری و پرده برداری از باطن باطل غرب و صهیونیزم ره توشه ای برای لقای خدای سبحان باشد و چراغ راه و الگویی برای شاگردان و ادامه دهندگان راهش قرار گیرد.
نقل از محمد بهرامی
((ویژگی های شخصیتی
محمد حسین فرج نژاد ساده زیست بود، تلاشگر و پر کار و جهادی بود، سر بزیر بود و بسیار متواضع.
اخلاق خوب داشت و چهره ای همیشه خندان، در اولین برخورد بر هر کسی که انقلابی و با دغدغه بود چنان بود گویی سالهاست رفیقند.
گمنام و بی سر و صدا می رفت و می آمد و بدون پول و بودجه و… کار می کرد.
مخلص و بی ادعا بود و با عزت نفس زندگی می کرد.
فرصتهای مادی فراوان داشت اما زاهدانه زیست، هر چند پول در آوردن برایش کاری نداشت و خیلی ها او را می خواستند وقتش را برای پول نمیگذاشت و معطل آن نمیشد.
به درخواست های جلسه و ارائه و مشورت و… نه نمیگفت مگر در توان و وقتش نبود. همیشه میتوانستی او را ببینی و حجاب و حصاری نداشت.
ویژگی های علمی
بسیار پر مطالعه و جامع بود. خواندن بسیار و نوشتن فراوان جزء ذاتش بود و زندگیش شامل این دو بود. در علم جویی بسیار حریص و خستگی ناپذیر بود. اتاق و خانه اش پر بود از کتاب های مختلف و هزاران برگ نوشته. تا سقف خانه اش کتاب و جزوه و دست نوشته هایش بود.
کارهای او عمیق و دقیق و محققانه و راهگشا بود. هر جا که بچه های انقلابی اهل علم کم می آوردند و در موضوعی مشورت یا استاد می خواستند محمدحسین فرج نژاد جزء اولین گزینهها بود.
محقق عرصه های ناگشوده بود و به محض آن که مساله ای طرح می شد و برای انقلاب موضوعیت پیدا می کرد می دیدی که او به آن ورود کرد و اول و آخر آن را به دست آورده است.
قوت علمی و جامعیت و عمیق بودن و دغدغه مندی و نوع شخصیت علمی او باعث می شد که اطرافیان و شاگردان و همکاران علمی و همه کسانی که او را می دیدند به علم و دانش و تحقیق علاقهمند شوند. این خدمتی بزرگ و در خور ستایش و تقدیر است که او به علم و پژوهش و نهاد علم در کشور کرده است.
همیشه وقتی او را برای جایی معرفی می کردم توصیفم این بود که ایشان ۲۰ سال از خودش بزرگتر است و سوادی که دارد سواد یک انسانی است که بیست سال بیش از این عمر کرده.
تفکر راهبردی داشت و در مطالعات و بحث هایش عقبه و آینده و ارتباطات مسائل را می دید و در آن ها خلاقیت و نگاه موشکافانه و حلال مسائل داشت.
در تمام جلسات کاغذ و قلم داشت و تمام حرفهایی که افراد می زدند و احساس می کرد مطلب خوبی است می نوشت. به حرف تازه اهمیت میداد و آن را از هر جا و زبان هر کس می یافت ثبت می کرد.
از همه مهم تر جامعیتش در اشراف بر موضوعات بود. فلسفه علم، غرب شناسی، سینما، نقد فیلم، فضای مجازی، رسانه، صهیونیزم پژوهی، دشمن شناسی، جنگ شناختی، فلسفه غرب، ادیان و فرق، عرفان یهود، عرفان های کاذب، سلبریتیسم و فرهنگ شهرت، اقتصاد، مهدویت، فقه و طب و پزشکی، جنگ رسانه ای، سبک زندگی، هنر، علوم غریبه و امور ماورایی، سازمان های مخفی و سرویس های جاسوسی و بسیاری از موارد دیگر را تخصص عمیق داشت و استاد این عناوین بود و در موضوعات فراوان دیگری نیز مطالعات گسترده داشت.
رجوع و اشراف به منابع دسته اول داشت و معمولاً از کسانی که مثل خودش در فضای یک موضوع مطالعه داشتند پیش تر و عمیق تر بود.
محمد حسین بنیانگذار یک جریان علمی انتقادی صحیح و عمیق بود و یک عمر برای نشر حقایق و روشنگری و آگاهی بخشی تلاش هدفمند و موثر کرد.
ویژگی های انقلابی
مرحوم فرج نژاد یک انقلابی واقعی و به تمام معنا بود. اگر از من بپرسند یک معیار، تراز و الگو برای انقلابی بودن بگو می گویم محمد حسین فرج نژاد.
شناخت میدان های اصلی انقلاب و حضور علمی و محققانه در آنها ویژگی شاخص او بود.
در خط مقدم نیازهای انقلاب بود و همیشه هم لبه درگیری و هم عمق آن را می شناخت و در هر دو فعال بود.
دلسوز عمیق انقلاب و دین بود، شور و حرارت همیشگی برای کارهای انقلاب داشت و در کارها با غیرت و جدی بود.
دغدغه های دینی و انقلابی او تقدم دائم و کامل داشت بر مظاهر و منافع دنیایش و مگر انقلابی بودن غیر از اینها چه چیز دیگری نیاز دارد؟
ویژگی های تشکیلاتی
یکی از دغدغه های جدی او تربیت شاگرد بود و بسیار قوی و موثر عامل به این اصل و دغدغه بود. بسیار علاقه داشت که طلاب و دانشجویان و دانش آموزان و اطرافیانش را از آنچه می داند و به دست آورده برخوردار کند. یا دست آنها را در دست اساتید و کتاب ها و منابعی که حاصلش ارتقای علمی و افزایش آگاهی و روشنگری است بگذارد.
کار جمعی خصوصیت ثابت او بود و دوستان را دور هم جمع می کرد تا کار به اتفاق پیش رود و هم قوی تر به نتیجه برسد و هم در این میان رشد و هم افزایی اتفاق بیفتد. تیم درست می کرد، طرح بحث می کرد، تقسیم کار علمی می کرد و حلقه مطالعاتی می گذاشت. به هر کسی ارائه جلسه بعد را می سپرد، موقع ارائه کمک می کرد و بحث ها را عمیق تر می کرد. ده ها رفرنس و منبع معرفی می کرد و تشویق به رجوع به آنها و تقویت مطالب می کرد. مرتبا انگیزه های روحی و علمی را تقویت می کرد. بعد از ارائه ها بحث ها را منظم می کرد و جمع بندی می کرد و مباحث را با جمع تبدیل به جزوه میکرد و با هم منتشر و توزیع می کردند و…
دوستان و شاگردان و اساتید فراوان انقلابی داشت و ارتباطات بسیار گسترده ای با ایشان و مجموعه های انقلابی و فعال داشت. خودش هم در این میانه همیشه منشاء اثر بود و سازنده.
این چنین بود که یکی از ویژگی های متمایز او تربیت صدها شاگرد بود. یک مربی واقعی بود و نیروهای اندیشمند و خوشفکر و انقلابی بسیاری را پرورش داد.
هم اخلاقش تشکیلاتی بود و هم شخصیتش انگیزه بخش اطرافیان و حلقه وصل جمع بود و هم روش و مدل کارش تشکیلات ساز بود. هر جا که می رفت حلقات متعدد علمی ایجاد می کرد.
یک نفر خودش را تکثیر می کرد در ده نفر و پانزده نفر و سپس دستاورد جمع را در نشست و همایش و جزوه و کتاب و… به صدها و هزاران نفر عرضه می کرد.
محمد حسین فرج نژاد عالَمی بود نه بنشسته که ایستاده در میدان ها، در جریان بود و فعال، در خط مقدم نبرد.
بدون تعارف بگویم، رفتنش یک شکست است برای حوزه و انقلاب. روشن است که راهش ادامه دارد و فعالیت هایش و شاگردانش خیرات جاریه او در دنیا هستند اما نمی توان کتمان کرد که فرصتی بسیار بزرگ و شگرف بود که از دست رفت و صدها برابر می شد از او بهره گرفت. خیلی لازمش داشتیم، خیلی…))
نهایتاً پاسخ را در یک کلمه یافتم: “اخلاص”
او طلبه فاضلی بود، مدرک دکتری داشت، تخصص رسانه داشت، اخلاق خوب داشت، کتاب نوشته بود، در چند نهاد انقلابی خدمت کرده بود، تدریس داشت، فعالیتهای جهادی انجام داده بود اما هیچ کدام پاسخ سوال من نبودند.
آن چیزی که به تمام اینها روح میداد چیزی نبود جز اخلاص.
توجه دیگران به خبر فوت او و تشییع جنازهاش و نمازش در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها مرا به یاد تشییع جنازه شهید حججی انداخت. در آن زمان هم این سوال برایم ایجاد شده بود که چه چیزی از جوانی گمنام، حججی مشهور و ماندگار را ساخت. آنجا هم به چیزی جز اخلاص نرسیدم.
حضور و همدردی جامعه برای محمد حسین در برابر آنچه خدا برای اخلاص وعده داده، قطره ای بیش نیست همانطورکه امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:”لو جُعلَتِ الدُّنیا کُلُّها لُقمَةً واحدةً وَ لَقّمتُها مَن یعبُدُ اللهَ خالصاً لَرأَیتُ أَنّی مٌقَصِّرٌ فی حَقِّهِ; اگر تمام دنیا (برایم) یک لقمه شود و آن را به خوردِ کسی بدهم که خدا را با اخلاص عبادت میکند باز در نظرم در حق او کوتاهی کردهام! (بحار، ج ٧٠، ص ٢٤٥)”
بنظرم اخلاص عنصر گمشده بسیاری از فعالان عرصه علم و دانش و مبارزه و پاشنه آشیل مبارزان جبهه انقلاب است. اگر آن را تقویت کنیم اثر و ماندگاری تلاش ها صدچندان می شود. تلاش های روزانه، تدریس، تألیف، خدمت در نهادهای انقلابی و … همه کنش هایی مکانیکی هستند که بدون اخلاص فاقد روح و تقدس و در نتیجه اثر معتنابه خواهند بود.
در خبرها آمد که حجتالاسلام محمدحسین فرج نژاد، به همراه خانواده سوار بر موتور بودند که در تصادفی، فوت کردند. پس از این واقعه پیامهای متعدد تسلیت از سوی مدیران فرهنگی و حوزوی کشور برای ایشان داده شد. اما در خبرها نیامد که ایشان، چرا به همراه خانواده سوار بر موتور بودند؛ چرا با وجود سالها زحمت در حوزه نگارش و تحلیل سواد رسانه، از ماشین برای جابجایی استفاده نکردهاند. یکی از رفقای ایشان میگوید: اخیراً به او گفتم چرا ماشینت را فروختی؟ گفت: چون هر جا رفتم هزینه چاپ کتابم را ندادند و چون موضوعش را برای جبهه انقلاب لازم میدانستم، مجبور شدم ماشینم را بفروشم و هزینه کنم! موضوع کتاب ایشان در مورد دسیسهها و برنامههای صهیونیست بود!
اما مصیبت اصلی داستان تکرار مشکلات فرج نژادهاست. فرجنژاد به رغم مسؤولیتها و فعالیتهای فراوان در منطقه پردیسان قم اجارهنشین بود و برای چاپ کتابش ماشینش را هم فروخته بود.
داستانی تکراری در حمایت نکردن از فعالیتهای فرهنگی، پژوهشی و جهادگران عرصه فرهنگ. داستان تکراری مشکلات معیشتی طلاب. داستان تکراری توازن نداشتن بودجه کشور. بودجهای که اگر مقداری کم شود، اولین جا که از ردیف بودجه حذف میشود، حوزه پژوهش و فرهنگ و کتاب است. این است آن مصیبت اصلی که هنوز فرج نژادها با آن دست و پا میزنند.
با همین وضعیت اسفناک بودجههای فرهنگی، اما شاهد حیف و میل همین چندرغاز در سازمانها و نهادهای فرهنگی هستیم. اینها قرار بودن بودجه فرهنگی را به کار فرهنگی برسانند، نه اینکه عمده بودجه را به افراد و کارکنان حقوق دهند! نه اینکه خود را در قبال حمایت کردن از اقدامهای فرهنگی موظف ندانند.
این نگارش به معنای ندیدن اقدامها و حمایتهای فرهنگی نیست؛ اما آنچه میشود تا آنچه باید بشود فرسنگها فاصله دارد. چه خوب بود همین مسؤولانی که پیام تسلیت ارسال میکنند، پول چاپ کتاب را به دکتر فرخ نژاد کمک میکردند تا او مجبور به استفاده از موتور برای خانواده ۵ نفره خود نباشد.
به گزارش فارس، مرحوم فرج نژاد همراه با خانواده سوار بر موتور در روز سهشنبه ۲۹ تیر ماه هنگام بازگشت از دعای عرفه در بلوار الغدیر، روبهروی ورودی پردیسان پس از برخورد با خودروی سواری ۲۰۶، در دم جان باختند.
تصادف وی پس از مبارزه با صهیونیسم و به چاپ رساندن کتابی خاص، هم قابل تامل است و هم مشکوک. از مسئولین امنیتی، انتظامی و قضایی کشور درخواست داریم که حادثه تلخ درگذشت این پژوهشگر و محقق و فعال رسانه ای در حوزه صهیونیزم و غرب را با تأمل بیشتر مورد بررسی قرار داده و نتیجه نهایی را به مردم اعلام نمایند.
عالی عالی یک یک👌
الله یرحمه و یرحم اولاده و امراته
متاسفانه بعد از از دست دادن شون ، کتاب هایی که تالیف کردند هم تجدید چاپ نمی کنند. چاپ قدیم کتاب ها هم همه جا، پیدا نمی شود…..