مقالات و مطالب مفید
موضوعات داغ

یادداشت: آیا هالیوود در حال تجربه ی یک مرگ تدریجی است؟

چند هفته پیش بود که انجمن نویسندگان آمریکا برای بازپس گیری حقوق خود (از جمله عدم استفاده از ربات های نویسنده) اعتصابی را آغاز کرد. در طی این چند هفته بدلیل همین اعتصاب، فرآیند پیش تولید بسیاری از آثار هالیوودی روی زمین مانده است. 

اکنون نیز زمزمه هایی از اعتصاب احتمالی بازیگران شنیده می‌شود. با رخ دادن این اعتصاب عملا چرخ دنده های هالیوود از کار خواهند افتاد. اما چه شد که این اعتراضات بالا گرفت؟ بیایید با مرور اخبار چند ماه گذشته به نتیجه برسیم.

پرده اول: ظهور هالیوود

هالیوود را می توان یکی از مهم ترین پدیده های فرهنگی تاریخ بشر نام برد. آمریکا هرچه از ابرقدرتی داشت، بخاطر هالیوود داشت. هالیوود بود که توانست استعمار و جنگ های بی نتیجه ی امریکا را برای مردم داخل کشور و خارج آن توجیه کند. هالیوود فرهنگ امریکایی و زبان امریکایی را تبدیل به معیار جهان کرد. 

صنعت هالیوود به طور کلی به پنج ابرکمپانی تقسیم می شود. والت دیزنی، یونیورسال، کلمبیا پیکچرز، پارامونت و برادران وارنر که توسط یهودیان، سرمایه گذاران اصلی مهاجر آمریکایی ساخته شدند. 

آثار هالیوودی دارای دامنه مخاطبان بسیار گسترده ای هستند. اسپانیا، هند، چین، استرالیا، آمریکای جنوبی و حتی عربستان و امارات جزو تعدادی از کشور هایی هستند که آثار هالیوودی در آنها اکران رسمی می شوند. سرویس های استریم و انتشار های غیر قانونی را در نظر نمی گیریم.

پرده دوم: آثار هالیوود بر دنیا

ما داریم از یک امپراطوری فرهنگی حرف می زنیم. تمام مشکلات فرهنگی ایران از یک سر به این مرکز تولید فیلم می‌رسند. زمان به خوبی تاثیرات هالیوود را ثابت کرده است.

امروز آکادمی اسکار معیار های یک فیلم تراز را تعیین می کند. تمام کارگردانان و هنرمندان جهان باید از این معیار ها تبعیت کنند تا به عنوان هنرمند شناخته شوند. چهارچوب های هنر سینما توسط هالیوود نوشته شده است.

ماموریت اصلی هالیوود را می توان در یک بند خلاصه کرد: ساخت نسل امیدوار، نوآور و وطن پرست در آمریکا. در همین حال تربیت نسل ناامید، از خود بیگانه و بی هویت در دیگر کشور ها. 

پرده سوم: امپراطوری رو به مرگ

کافی است اخبار سینما را یک هفته پیگیری کنید که متوجه شوید در هالیوود همه چیز بهم ریخته است. برادران وارنر و دیزنی در آستانه ی ورشکستگی هستند و جدیدترین فیلم هایشان (فلش، المنتال، دنیای عجیب) حتی نتوانستند بودجه‌ی خود را برگردانند. در اکثر محافل جهانی حتی نامی از اقتباس های لایواکشن جدید دیزنی (پیترپن، پری دریایی کوچولو) برده نشد. 

وضعیت کلمبیا پیکچرز و یونیورسال نیز تعریف چندانی ندارد. فیلم های بزرگی مانند مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی نمی توانند دیگر شکست های تجاری را جبران کنند. یونیورسال گرچه در سال های گذشته فیلم های موفقی مانند سوپرماریو و آنچارتد داشت، ولی اخبار حاکی از آن هستند که سهام کلی شرکت رو به سقوط است و مدیران قصد دارند تعدادی از دارایی های معنوی خود را بفروشند.

اعتصاب های گسترده ی هنرمندان، امکان تولید فیلم های جدید را نیز مختل کرده است. شرکت ها یکی یکی در باتلاق فرو می روند و راه نجاتشان هم بسته شده.

پرده آخر؟؟: پس از هالیوود

اکنون می توان گمانه زنی (گمانه زنی…) کرد که هالیوود دیگر تاثیر سابق را در فرهنگ جهانی ندارد. احتمالا در غیاب آثار هالیوود جنگ سردی میان تولیدکنندگان اصلی فیلم برای تصاحب میراث هالیوود در خواهد گرفت. جناح های اصلی این نبرد احتمالی را می توان دو گروه دانست:

۱- اروپا. به هر حال اروپا زادگاه سینما است و بسیاری از جنبش های سینمایی از اروپا آغاز شده اند. آثار اروپایی همواره رقبای اصلی هالیوود بوده و هستند. 

۲- شرق آسیا. ژاپن با وجود سرمایه گذاری های گسترده ی هالیوود به یک غول انیمیشن سازی تبدیل شده است. کره جنوبی نیز با سریال ها و فیلم های پر سر و صدایی مانند بازی مرکب و انگل نیازی به معرفی ندارد.

در صورت وقوع، این یک بازی تاج و تخت تمام عیار خواهد بود. پیروز این نبرد، فرهنگ کشور خود را بر جهان غالب خواهد کرد. اگر تا دیروز سینماگران برای شناخته شدن باید به آمریکا می رفتند، این کشور x مقصد بعدی هنرمندان است.

آیا ایران هم یکی از کاندید هاست؟

سوال بسیار بلندپروازانه ای است! ایران چندین سال از رقبای شرقی و غربی خود در زمینه سینما عقب است. مفهوم ژانر در سینمای ایران تعریفی ندارد. همچنین دامنه مخاطب سینمای ایران به خانواده – بزرگسال محدود می باشد.

اما زیاد هم ناامید کننده نیستیم. ایران کارگردانان بزرگی مانند عباس کیارستمی را پرورش داده است. همچنین ایران نسبت به رقبای خود پشتوانه و ذخیره ی فرهنگی غنی تری دارد. اگر بدبین ترین آدم دنیا باشیم، ایران تنها کشور غرب آسیا است که آثار جهانی تولید می کند. پس هنوز هم دیر نیست.

اگر مسئولان فرهنگی بتوانند از این فرصت بهره برداری کنند و بودجه کشور را به تولید آثار فاخر ایرانی و تبلیغ جهانی شان اختصاص دهند، چنین هدفی بعید نیست. نسل z که تا چند سال آینده نیروی مولد اصلی جامعه هستند ثابت کرده اند می توانند کار های بزرگ انجام دهند.

شاید در آینده بتوان آرمان شهری را دید که در دنیا فرهنگ ایرانی را به عنوان فرهنگ تراز می شناسند و علاقه مندان به سینما مجبورند فارسی یاد بگیرند و کتاب های سینمایی ایرانی بخوانند.

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. ولی نمیدونم اون روز میرسه یا نه ؟؟؟
    تا زمانی که ما وابسته به فرهنگ غرب باشیم و فیلم سازی کشورمون در فیلم های بیهوده صدا و سیما (اغلب نه همه)و مبتذل نمایش خانگی(باز هم نه همه) خلاصه بشه هیچ تفاوتی ایجاد نمیشه و نخواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *