انیمیشن ربات وحشی(به تعبیر صحیحتر، ربات جنگلی) محصول سال ۲۰۲۴ توانست نمرات بسیار خوبی را از منتقدین و مخاطبان عمومی دریافت کند. این انیمیشن با حدود هشتاد میلیون دلار بودجه، توانست حدود سیصد و سی میلیون بفروشد. ربات وحشی اثر کمپانی دریم ورکس است(منبع). کلمه Wild به معنای وحشی میباشد اما نه وحشی غارتگر یا وحشی قاتل، بلکه متضاد اهلی است. به عبارتی ربات داخل انیمیشن قرار است تا در جنگل میان حیوانات وحشی زندگی کند و وحشی بودنش به معنای همان جنگلی بودن است.
چرا ربات وحشی انیمیشن جذابی است؟
انیمیشن ربات وحشی با اینکه حامی بازنویسی فطرت است و ربات داخل داستان برنامهنویسی اصلی خودش را تغییر میدهد، برای جذابیت فرمی و داستانی به مسائلی فطری متوسل شده. برای نمونه مسئله مادر بودن، تعلق، طردشدگی و تلاش برای پذیرفته شدن در اجتماع را در این انیمیشن شاهد هستیم که همگی مسائلی فطری هستند که تمام مخاطبین با آنها همذات پنداری میکنند.
در ابتدا رز رباتی طرد شده محسوب میشود که در جامعه جنگل پذیرفته نمیشود. این باعث همذات پنداری ما میشود، چراکه دلمان برای رز میسوزد چون کسی او را قبول نمیکند. پذیرفته شدن مرحله به مرحله رز و جوجهاش در طول داستان و رسیدن آنها به عالیترین درجات، دوباره فطری است و باعث جذب مخاطب به فرم این اثر میشود. همچنین مسئله مادر بودن با انبوهی المان احساسی از جمله ترک جزیره توسط جوجه، کشته شدن والدین واقعی جوجه و اینکه تنها کاری که رز میتواند انجام دهد بزرگ کردن جوجه است، یکی دیگر از مسائل فطری است که همذات پنداری مخاطب را برمیانگیزد.
مسئله صلح یک ملت(صلح حیوانات جزیره) یکی دیگر از مسائل فطری و دوست داشتنی این انیمیشن است. ما از ابتدا شاهد دعوا و درگیری دائمی بین حیوانات هستیم و دوست داریم این مسئله حل شود. پس وقتی حین داستان شاهد روندی هستیم که رز این وحدت را رقم میزند، بسیار از این مسئله لذت میبریم. جداییها، فراقها و وصالهای فراوان این انیمیشن هم در راستای تقویت احساسات حرکت میکنند. چراکه هدف انیمیشن ربات وحشی این است که احساسات را به هوش مصنوعی و رباتها نسبت دهد. پس لازم است تا برای نمایش این مفهوم به داستانی پر از احساسات و فراز و نشیبها متوسل شود.
علاوه بر تمام نقاط قوت داستانی، کیفیت گرافیکی و انیماتوری بسیار جذاب و پرجزئیات این انیمیشن نیز باعث جذابیت هرچه بیشتر آن شده که مسئلهای بدیهی است.
در ادامه به صورت مصور و به ترتیب روایت این انیمیشن به نقد و بررسی محتوایی انیمیشن ربات وحشی خواهیم پرداخت.
۱. بیداری ربات وحشی!
اولین سکانس انیمیشن با بیدار شدن رُز شروع میشود. رز یک ربات است و وقتی برای اولین بار چشمانش را باز میکند، گویی تازه به دنیا آمده است، در محیطی جنگلی خود را مییابد. رز امّا یک برنامهریزی درونی دارد، چیزی شبیه به فطرت که از ابتدای بیداری با وی همراه است.
این امر فطری، نیاز به هدفی برای زندگی است و رز به دنبال وظیفهای است که به وی محول شده و بتواند به دیگران کمک کند. رز اینگونه برنامهریزی شده است که با کمک به دیگران به صورت مکانیکی و به دور از عاطفه و احساس، به انجام وظیفه بپردازد.
۲. همزبانی با اهالی جنگل
رز در به در به دنبال یافتن نقش و وظیفه است و حیوانات بهدلیل اینکه او را نمیشناسند و زبانش را هم نمیفهمند، از وی ترسیده و با او همزبان نمیشوند.
تا جایی که رز وقتی به پوچی میرسد، سعی میکند با رفتن به موقعیتی در ارتفاع، به محلی که تولید شده بازگردد. اما صاعقه به رز برخورد کرده و بازگشت رز به آنجایی که از آنجا آمده، ناموفق میشود.
درواقع رز چیزی شبیه به انسان است، با فطریاتی که منجر میشود به دنبال هدف بگردد و البته اینگونه برنامه ریزی شده که پس از عمل به وظیفه، به موطن خویش بازگردد.
۳. معنای زندگی و خانواده
رز دوباره به جنگل بازگشته، با تجزیه و تحلیل زبان حیوانات با آنها همکلام شده و به صورت اتفاقی تخم یک جوجه را مییابد. رز هنگام تولد جوجه و شکستن تخم، به حسی جدید و ویژه دست پیدا میکند. گویا در این لحظه چیزی شبیه به عاطفه و احساس در او شکل میگیرد تا از رباتی که صرفا منطقی است به موجودی دارای احساس و اندیشه توأمان تبدیل شود. از اینجا به بعد هدف رز بزرگ کردن این جوجه و تربیت او است.
۴. موشمردگی!
رز در جنگل با حیوانات مختلفی آشنا میشود. ازجمله گروهی از موشها که در هنگام مواجهه با خطر خود را به موشمردگی زده و حتی موشهای کوچک نیز چنان در مورد مرگ سخن میگویند که گویا با پدیدهای ترسناک و ناشناخته طرف نیستند. مادر موشها نیز با مرگ کودکانش برخورد سرد و عجیبی دارد. درواقع این موشها به نوعی پوچگرایی در مقابل مرگ دچار هستند و بهدلیل نزدیک دیدن مرگ، دائم منتظر رسیدن وقت مرگشان هستند.
یکی از ایرادات اثر همین است. این انیمیشن با نادیده گرفتن جهانهای موازی و نقش آن در زندگی پس از مرگ، متاسفانه نگاهی سطحی و پوچگرایانه نسبت به زندگی دارد که در ادامه بیشتر در مورد این نگاه توضیح خواهیم داد. اما نگاهش به مرگ هم بهدلیل اینکه گمان میکند پایان زندگی است و چون از ادبیات تجربههای نزدیک به مرگ و تجربیات علمی پیرامون زندگی در جهانهای موازی اطلاعی ندارد، برای مخاطب حسی نامطلوب به مرگ میسازد که با واقعیات جهان سازگار نیست.
۵. کرمخواری و ماکیاولیسم
رز که میخواهد جوجهاش را بزرگ کند، طبیعتا باید به او غذا بدهد. در نظر داشته باشید که در ادامهٔ داستان، رز بین تمام حیوانات صلح ایجاد کرده و مدعی است تا وقتی حیوانات در نزدیکی وی زندگی میکنند، نباید همدیگر را بخورند. اما خودش برای رشد کودکش(همان جوجه) کرمهای زنده را به خوردش میدهد و فیلمساز نیز تحرّک کرمها را از نمای نزدیک نشان میدهد!
گویا رز حاضر است برای رسیدن به هدفش(بزرگ کردن جوجه) به هر وسیلهای، حتی وسیلهای که بعدا خودش آن را ممنوع میکند، دست بزند. اگر کشتن و خوردن حیوانات دیگر بد است، پس چرا رز کرمهای زنده را به خورد جوجهاش میدهد؟ اگر خوب است، پس چرا وقتی بچه از آب و گل درآمده، دیگران را از این کار منع میکند؟!
۶. پَدلر و تقلیل هدف زندگی به فرآیند زیستی
پدلِر یکی از حیوانات جنگل است که تمام زندگیاش را وقف کندن پایههای یک درخت میکند. فعالیتی که در نگاه دیگر حیوانات کاری بیهوده است، اما پدلر در پاسخ میگوید: «فرآیند(یعنی طی مسیر) هدف است و نه رسیدن به هدف!»
این جمله از آن سخنان عجیب و غیر منطقی است. هیچ عاقلی در پاسخ به اینکه چرا برای کنکور درس میخواند، پاسخ نمیدهد که چون درس خواندن خودش هدف است! اگر کسی برای کنکور بخواند، طبیعتا دوست دارد در کنکور موفق شود و درس خواندن وسیله است و نه هدف. این جمله که طی مسیر خود هدف است، منبعث از پوچگراییِ حاصل از دنیای مدرن است. وقتی انسان به جسم تقلیل پیدا کند، ابعاد متافیزیکیاش مورد توجه نباشد و اساسا زندگی در جهانهای موازی پس از مرگ مورد انکار عدهای کمدقت قرار بگیرد، طبیعتا زندگی در این دنیا پوچ میشود.
اما اگر انسانها مبتلا به پوچگرایی باشند، طبیعتا کار نظام سرمایهداری لنگ میماند! به همین دلیل آسمان ریسمان میبافند تا هدفی ساختگی و مبتذل مثل اینکه «همین زندگیت خودش هدفه!» برایش بتراشند.
۷. تکنولوژی در خدمت زندگی
رز با قدرت تکنولوژیکش برای جوجه، خودش و روباه، یک سرپناه جادار و جذاب میسازد. درواقع نگاه اثر به تکنولوژی تا جایی که در خدمت بشریت است، مثبت است. اما وقتی این تکنولوژی ابزاری برای استثمار دیگران میشود، اثر هم نسبت به آن موضعگیری منفی دارد. مجموعا نگاه منطقی و خوبی است که ما را نسبت به سوء استفاده از تکنولوژی زنهار میدهد.
نکتهای هم در مورد رز و هوش مصنوعی وجود دارد. اساسا از نگاه فلسفی غیرممکن است که یک ربات بتواند به فهم و شعور و احساسات دست پیدا کند، مگر اینکه دارای ابعاد فرامادی شود. زیرا ادراک و فهم نیازمند بُعدی فرامادی است که تمام اطلاعاتی که بر روی مغز ذخیره شده را یکجا دریافت کند. در حالیکه هر بخش از مغز گیرندهٔ اطلاعات خاصی است، موجودی یکپارچه و واحد نیاز است که به تمام قسمتهای مغز دسترسی داشته، اطلاعات را پردازش و ادراک کند و طبیعتا این موجود خود نمیتواند نوعی موجود جسمانی باشد و ما با بعد فرامادی میتوانیم چیزها را ادراک کنیم.
۹. مادری، هدف زندگی رز
رز هدفی جز بزرگ کردن جوجه ندارد. اما وقتی همین جوجه کمی بزرگ شده و به بلوغ میرسد، متوجه میشود رز در کودکی پدر و مادرش را کشته و مادر واقعیاش نیست. همین مسأله باعث میشود به رز بگوید که او مادرش نیست و رز که هدف زندگیاش در گرو بزرگ کردن فرزندخواندهاش است، دوباره به پوچی دچار میشود. اینکه اثر تأکید دارد هدف زندگی را به خانوادهداری تقلیل دهد ریشه در همان نگاه سطحی نسبت به انسان دارد.
رز هم به جایی که برای اولین بار آنجا بیدار شد، بازمیگردد و رباتی شبیه به خودش را پیدا میکند. ربات به رز میگوید که رز برنامهنویسی خودش را زیر پا گذاشته، معیوب شده است. درواقع رز در طول اثر بهدلیل ارتباط احساسی با جوجه، کدهایش را بازنویسی کرده و از ربات بودن و حالت فطری خودش دور شده است. نام اثر هم اشاره به همین نکته است، رباتی که جنگلی شده و اتفاقا ما هم با جنگلی شدن رز و دور شدن از فطرتش موافق هستیم.
۱۰. ویرانشهر انسانی در پیش است!
در بخشی از اثر شاهد نابودی تمدنهای بزرگ امروزی و رسیدن به یک آرمانشهر پیشرفته هستیم. در یکی از نماها، پل معروف سانفرانسیسکو به زیر آب رفته که نمادی از نابودی امریکا است.
از آن طرف آرمانشهری که انسانها ساختهاند، فضایی تصنعی دارد و البته انسانهایی که در آن زندگی میکنند نیز غرق در تاریکی، مشغول به استثمار رباتها هستند. نگاهِ اثر به انسانها تیره و تار است و حیوانات و رز هم باید در مقابل انسانها ایستادگی و مقاومت کنند.
۱۱. صلحِ بیمعنی!
رز دیگر در جامعهٔ جنگلی حل شده و حتی بدن فلزیاش نیز با گل و گیاه پوشیده شده است. اما در جنگلی که هر لحظه ممکن است یکی دیگری را بخورد، باید قانون حاکم شود. در حالیکه رز برای بزرگ کردن جوجهٔ خودش، کرمها را به کشتن میداد، به حیوانات توصیه میکند که تا وقتی اینجا هستید همدیگر را نخورید! این توصیه از طرف حیوانات پذیرفته شده و خرس با موش و روباه و… رفیق میشود.
مشخص نیست این شعارزدگی اثر با چه منطقی در فیلم گنجانده شده است. چگونه حیوانات گوشتخوار بدون خوردن حیوانات دیگر زنده میمانند؟ اصلا چرا رز برای رشد فرزندخواندهٔ خودش حیوانات دیگر را دَرید، اما حالا که بزرگ شده شعار صلح میدهد؟ به نظر میرسد راهکار اثر برای رسیدن به جامعهٔ آرمانیِ جنگلی، غیرمنطقی است. انیمیشن ربات وحشی میخواهد آرمانشهر انسانی را که غرق در تکنولوژی است، در ضدیت با شخصیتهای فیلم نشان دهد تا ما را نسبت به آن تمدن بدبین کند؛ اما راهکار خودش که زندگی جنگلی است، راهکاری غیرمنطقی و غیرقابل اجرا است.
۱۲. جدال با دشمن و روحیهٔ مقاومت
در سکانسهای پایانی ربات وحشی، رباتهای دیگر برای بردن رز به آرمانشهر انسانی جنگل را به آتش میکشند. حیوانات نیز در مقابل دشمن مقاومت میکنند و میجنگند. به عبارتی ما شاهد این مسئله هستیم که حیوانات برای یک هدف و حفظ رز هر تلفاتی را تحمل میکنند. پس انیمیشن ربات وحشی حامی مقاومت است. این انیمیشن بیان میکند که برای هدفی مشترک و ارزشی که برای یک اجتماع وجود دارد، باید با دشمن خارجی جنگید و هر تلفاتی را هم تحمل کرد. حتی میبینیم که حیوانات میگویند هرچندبار که لازم باشد، بازهم با دشمن مبارزه میکنند تا رز را حفظ کنند.
جالب است که کمپانی دریم ورکس با بینانگذاران یهودی(استیون اسپیلبرگ و دیوید گفن) که اتفاقا حامی اسرائیل هم هستند، از مقاومت و روحیه ای که در آن مقاومت دارد حمایت میکنند. ما شاهد ترویج و توصیه به مقاومت و هزینه کردن برای مقاومت هستیم. حتی سوختن نصف جنگل هم توجیه میشود چراکه در راستای مقاومت هر تلفات و هزینهای منطقی و حتی لازم است.
حال جالب است که همین افرادی که فطرتا مقاومت را لازم و توجیه پذیر میدانند، در اصل صهیونیست و حامی اسرائیل هستند(استوین اسپیلبرگ یهودی صهیونیست است: منبع او حتی فیلم فهرست شیندلر را برای حمایت از دروغ هلوکاست و مظلوم نمایی یهودیان ساخته است). یعنی با اینکه خود بنیانگذاران دریم ورکس فطرتا حامی مقاومت هستند و عقیده دارند برای ارزش یا هدفی مشترک باید هر تلفاتی را تحمل کرد، اما حامی رژیم منحوس صهیونیستی هستند که نقطه مقابل جبهه مقاومت و مقاومتِ مردم غزه محسوب میشود.
پس جالب است که از نظر فطری و ذاتی همه حتی حامیان اسرائیل هم مقاومت را قبول دارند و هر تلفاتی هم که به همراه داشته باشد، منطقی است. اینگونه حق از باطل جدا میشود. زمانی که حتی خود دشمن بدون اینکه قصدی داشته باشد، به حق بودن جبهه مقابل اعتراف میکند.
جالب توجه است که همان پدلر که عمرش را پای جویدن درخت تلف میکرد، با ترفندی درخت را کامل قطع کرده و با انداختن درخت در رودخانه، جریان آب را منحرف کرده و آتش را خاموش میکند!
یعنی فیلم مدعی است که تلاشهای بیهوده نیز روزی به کار خواهد آمد، که این هم شعاری غیرمنطقی است. مثلا کسی که از صبح تا شب به دنبال رفیق بازی است و فعالیتهای پوچش هیچ دردی را دوا نمیکند، با دیدن فیلم باید به خودش امیدوار شود که شاید روزی این فعالیتهای بیهوده به کار جامعه میآید! در حالیکه میدانیم چنین نیست و بیهودهگرایی که مورد تبلیغ تمدن غرب است فقط یک هدف دارد و آن هم تضییع عمر انسانها و دور شدن از اَبَرانسانی است که میتوانند به آن تبدیل شوند.
۱۳. بازگشت به اصل خویشتن
بازگشت رز به آرمانشهر انسانی، با اینکه این آرمانشهر پر از نور و رنگهای مثبت(مثلا سفید) است، برای مخاطب دوست داشتنی نیست. چراکه ما دوست داریم رز در جنگل بماند. یعنی ابتدای اثر شاهد سقوط یا همان حبوط رز به یک جنگل بیقانون هستیم و در ادامه بازگشت به همین اصالت برایمان مطلوب نیست. انیمیشن ربات وحشی میخواهد اصالت را زیر سوال ببرد و با اینکه رز در اصل به همان بهشت انسانی تعلق دارد، اما دوست نداریم که به اصالت خود برگردد. به عبارتی با اینکه انیمیشن ربات وحشی جذابیت خود را مدیون المانهای احساسی و فطری است، اما با فطرت، اصالت و اصل خویشتن مشکل دارد و میخواهد با حذف تمام اینها به پایانبندی مطلوب خود برسد.
۱۴. هوش مصنوعی
جریان خاصی در سینما درمورد هوش مصنوعی وجود دارد. سالهاست که فیلمهایی ساخته میشوند که قصد دارند به هوش مصنوعی احساسات ببخشند و مسئله عشق را در هوش مصنوعی بگنجانند.
یکی از دلایل این کار به رائلیسم برمیگردد. رائلیان بر این عقیده هستند که انسانها توسط خدا خلق نشدهاند بلکه توسط موجودات مافوق بشری مثل اجنه یا آدمفضاییها خلق شدهاند. برای توجیه این ادعا ذکر میشود که همانگونه که انسان میتواند هوش مصنوعی یا ربات بسازد، موجودات مافوق بشری هم توانسته اند ما را خلق کنند. به عبارتی طراحی هوش مصنوعی بینقص که توان حل مسئله و درک احساسات را داشته باشد و بتوان به آن به عنوان یک موجود زنده نگاه کرد، تلاشی است تا ادعای رائلیان در مورد خلقت تایید شود و وجود خدا نقض شود.
ممکن است که انیمیشن ربات وحشی با چنین هدفی تولید نشده باشد، اما چنین نگاهی در بدنه هالیوود وجود دارد و نهادینه شده است.
جمعبندی و نتیجهگیری انیمیشن ربات وحشی
انیمیشن ربات وحشی مضامین سیاسی، تربیتی و فلسفی جالب توجهی دارد، اما در ارائهٔ راهکار ضعیف عمل میکند. دغدغهٔ فیلمساز ترسیم جامعهٔ جنگلی به عنوان جامعهٔ تراز، زندگی حیوانی به عنوان زندگی تراز و هدف مادی و ایندنیایی به عنوان هدف تراز است.
اما راهکار وی برای رسیدن به یک جامعهٔ جنگلی، غیرمنطقی است و نمیتوان بین حیوانات گوشتخوار و گیاهخوار صلح ایجاد کرد. راهکار اثر برای رسیدن به زندگی تراز که زندگی حیوانی است نیز برای انسانها بیمعنی است.
رز فطرتش را بازنویسی میکند تا به اهداف ایندنیایی و پَست راضی شود. در حالیکه انسان ذاتا برای رسیدن به عالیترین لذات و اتصال به بینهایت خلق شده و اگر در این راه قدم برندارد، به زور او را به سمت درجات عالی خواهند برد. این یک قانون جهانی و غیرقابل خدشه است. درواقع انسانشناسی اثر بهدلیل تقلیل انسان به ساحت مادی و در نظر نگرفتن ابعاد انسان در جهان پس از مرگ، ناقص و سطحی است.
همچنین هدفی که انیمیشن برای مخاطب ترسیم میکند، بهدلیل نقصان در جهانبینی و انسانشناسی، ضعیف و ضد فلسفه است.
در نگاه دقیق فلسفی، انسان مملوّ از کمالات بالقوه است که برای فعال کردن آن باید با ساحات فرامادی مرتبط شده، هدفش رسیدن به بینهایت باشد. هدفی عالی که مورد غفلت فیلمساز قرار گرفته و مخاطبین را از افق دیدی بسیار لذیذ و مطلوب که فقط رسیدن به آن میتواند کمالطلبی ما را سیراب کند، محروم کرده است.