انیمه سریالی
نقد و بررسی انیمه آکوداما درایو (Akudama drive)؛ آنیموس با ماسک یین
انیمه آکوداما درایو یک انیمه ژاپنی،محصول سال 2020 است که پخش آن بدلیل همه گیری کرونا به تعویق افتاده بود. ژانر انیمه اکشن و سایبرپانکی است. نویسنده انیمه هدف خود را از نوشتن فیلمنامه آن خلق شخصیت های سرکش عنوان کرده است.
داستان انیمه حول یک کارمند زن میگردد که این فرد بواسطه یک اشتباه کوچک توسط ماموران پلیس بازداشت میشود و پس از آن ناخواسته وارد اتفاقاتی میشود که منجر به تغییر نگرش و مسیر زندگی او میشود و موجب میشود او که تا دیروز شهروندی کاملا قانون مدار و نمونه بوده است اکنون به خطرناک ترین خلافکار ژاپن تبدیل شده و در نهایت کشته می شود.
خلاصه داستان آکوداما درایو
در انیمه آکوداما درایو ما شاهد هشت گروه هستیم: آکوداماها(خلافکاران)، ماموران پلیس، وزارت اعدام، منطقه شمالی کانتو، برنامه های تلویزیونی(آقای خرگوش و کوسه) و مردم عادی، تأسیسات کیوشو، خواهر و برادر بی نام. گروه آکوداما شامل کلاهبردار، پیک، نزاعگر، هکر، دکتر، اوباش و قاتل است.
شخصیت اصلی(دختر کارمند) متوجه میشود مشتری قبلی یک غذا فروشی(پیک)، سکه ای را اتفاقی برروی زمین میاندازد. وقتی شخصیت اصلی میخواهد سکه را به او برگرداند که او قبول نمیکند. پس از آن دختر به سمت مغازه می رود تا غذا بگیرد. هنگامی که میخواهد پول غذا را حساب کند صاحب رستوران میگوید که او تنها پول نقد را قبول میکند و امکان پرداخت با مهر(معادل کارت بانکی یا موبایل) وجود ندارد. شخصیت اصلی هیچ پول نقدی ندارد که به او بدهد و حاضر هم نمیشود پول مشتری قبلی(پیک) را به او بدهد. در نتیجه صاحب مغازه پلیس را خبر میکند و او بدلیل اینکه پول غذا را داشته است ولی پرداخت نکرده است کلاهبردار شناخته میشود.
برای پیک پیامی میآید مبنی بر آزاد کردن یک قاتل در ازای مقداری پول و دقیقا همین پیام برای دکتر، هکر و نزاعگر هم میرود. این افراد به مرکز پلیس حمله میکنند تا قاتل را آزاد کنند و شخصیت اصلی(کلاهبردار) هم به شکلی ناخواسته با آنها همراه میشود. پس از آزاد شدن قاتل میفهمیم خود قاتل هم پول گرفته بود مسئول اصلی عملیات، کس دیگری است. آزاد کردن قاتل فاز اول یک عملیات بزرگ است.
در ماموریت اصلی آنها میبایست محموله یک قطار را بدزدند. آکوماها پس از نفوذ به قطار در آنجا با ماموران اعدام درگیر میشوند و در طی این درگیری به شکلی ناخواسته وارد منطقه آلوده میشوند. قطار یک راه ارتباط میان منطقه شمالی کانتو و منطقه جنوبی کانسای است. در مسیر این قطار اگر از سمت کانسای به سمت کانتو بروید ابتدا وارد یک منطقه می شوید که در اثر جنگ داخلی که سال ها پیش در ژاپن انجام شده است، کل کانسای تخریب و آلوده شده.
آکوداماها وارد واگن محموله قطار میشوند و وقتی صندوقی را باز میکنند میبینند که یک خواهر و برادر در آن صندوق قرار دارند. این دو کودک محصول تاسیسات کیوشو هستند. تحقیقات هدف آنها ساخت دو کودک نامیرا بوده و این دو کودک نتیجه تحقیقات آنها هستند. پس از آنکه آکوماها به منطقه زیرزمینی میرسند می فهمند که لو رفته اند و کلاهبردار دخترک را به درون موشکی میبرد و برادر او موشک را فعال میکند. آنها میخواستند با موشک به ماه بروند ولی ماه در طی جنگ نابود شده بود و موشک هم نتوانست به ماه برود در نتیجه آنها سقوط کردند و پسرک را از دست دادند.
وقتی آنها به سمت کانسای برمیگردند متوجه میشوند تحت تعقیب هستند. در نتیجه بدنبال پناهگاهی امن می روند. پس همراه با پیک به مخفیگاه او میروند و در آنجا پیک و کلاهبردار باهم قرار میگذارند تا برادر این دختر کوچک رو بدزدند و فرار کنند. در همین راستا کلاهبردار پیغامی(شایعه ای) در اینترنت پخش میکند که آکوداماها طی امشب کانسای را فتح میکنند. در نتیجه آشوبی در شهر ایجاد میشود و شهروندان خواستار اعدام همه آکوداما ها میشوند و شهر بهم میریزد. مسئول بخش اعدام به رئیس پلیس شهر میگوید که تمام معترضان را آکوداما اعلام کند تا ماموران آنها را بکشند.
در پی این آشوب، قاتل دست به کشتار جمعی میزند و به اداره پلیس حمله میکند. کلاهبردار و پیک و دخترک باهم به مرکز پلیس حمله میکنند و در آنجا کلاهبردار با قاتل روبرو میشود و او را میکشد(در یک صحنه الهام گرفته شده از صحنه معروف shining). پس آن پیک و کلاهبردار وارد ایستگاه شینکانسن میشوند که ناگهان مردم عادی وارد ایستگاه میشوند و میخواهند که به کانتو بروند. کلاهبردار و پیک پسر مورد نظر را میگیرند و به داخل قطار میروند. در ادامه متوجه میشوند که کانتو در اصل یک مکعب سیاه تغییر شکل دهنده است که مردم کانتو پس از جنگ بدلیل تخریب، حافظه خود را در این مکعب آپلود کردند. حالا بدنبال این هستند که این اطلاعات را در ذهن این دو بچه نامیرا آپلود کنند تا جاودانه شوند.
کلاهبردار این امر را ظالمانه میداند پس بچه ها را آزاد میکنند و به کانسای برمیگردند. در راه کلاهبردار خود را قربانی میکند تا پیک و بچه ها فرار کنند و در همین هنگام فیلم کشته شدن کلاهبردار در حالیکه می گفت”من تنها یک فرد عادی هستم.” غوغایی برپا میکند و موجب شورش در کانسای میشود. در آخر پیک با بچه ها به مجمع الجزایر ژاپن فرار می کند.
تحلیل شخصیت های آکوداما درایو
کلاهبردار؛ فمینیسم و آنارشیسم
دختری دلسوز که بدنبال آن است تا از از افراد گزینشی مظلوم محافظت کند. او هرگز برای رسیدن به اهداف خود حق دیگران را ضایع نمیکند. منتها این دیگران گزینشی هستند. او برای آنکه بتواند وارد ایستگاه پلیس شود مردم را به جان آکوداما ها میاندازد و کل شهر را به آشوب میکشد. سکانس مرگ کلاهبردار بسیار جالب است. او که تا همین چند لحظه پیش خیلی قهرمانانه داشت از آکوداما ها یک شخصیت والا در ذهن بچه ها میساخت وقتی بیرون میآید خود را یک فرد عادی معرفی میکند و ماموران اعدام هم میدانند او کیست، به سرعت او را میکشند و او هم از این لحظه فیلم میگیرد و در رسانه ها پخش میکند. آشوب اولیه را خودش بواسطه یک دروغ درست میکند و آشوب ثانویه را هم خودش دوباره با یک دروغ درست میکند.
کاراکتر کلاهبردار با تیپ کاملا فمینیستی میتواند استعاره ای از انقلاب زنان باشد. تنها هدف آن ایجاد آشوب در کانسای و بازکردن راه فرار برای بچه ها است و در کل افرادی که از نظر کلاهبردار لیاقت توجه دارند توسط خود او گزینش میشوند. متاسفانه اکثر افراد گزینشی خلافکاران هستند درستی و نادرستی هرکار را هم خودش تعیین میکند و در هیچ جای سریال هم ملاک های ارزیابی خوب و بد افراد توسط او مشخص نمیشود.
ایجاد آشوب با شایعه او و ایجاد آشوب دیگر با مرگ او استعاره ای صریح از انقلاب زنان است. آشوب هایی که هیچ برنده ای ندارد و حتی کسی که رهبر این آشوب هاست جان خود را از دست می دهد.
پیک؛ وظیفه گرایی
شخصیت پیک اعتقادات خاصی دارد که هم خلافکار بودن او را نشان می دهد، هم وظیفه گرا بودن او را نشان می دهد و هم تکنواکراس(وابسته به تجهیزات فنی) بودن او را به ما می فهماند. او معمولا وظیفه حمل محموله را دارد.
او اگر در ازای انجام وظیفه ای مبلغی دریافت کند نمیتواند آن را رد کند، هویت او کار اوست و خارج از حوزه کاری اش کار نمی کند. همه اینها نشان از وظیفه گرا بودن اوست.
پیک بدون موتورش هیچی نیست و این وابستگی اش را به تجهیزات نشان می دهد.
چون از اشخاص خلافکار داستان است، هیچ خط قرمزی برای نابود کردن موانع از سر راهش نمی شناسد، هنگام مشکلات به کسی کمک نمی کند، برای رهایی از مشکلات،مشکلاتش را به گردن دیگران می اندازد، هیچوقت از دیگران تشکر نمی کند، تنها کار می کند و برای هرکسی هم کار نمی کند و راه های غیر مرسوم را انتخاب می کند. همه این اعمال برآمده از اعتقادات پیک هستند.
نزاعگر؛ مکتب قدرت
مکتب قدرت باور دارد که غایت انسان رسیدن به قدرت بیشتر است و انسان ها به اندازه قدرتشان ارزشمند هستند. مسئله ای که در نقد انیمه شیطان کش هم به آن اشاره کردیم و به نقد آن پرداختیم.
هدف نزاعگر نشان دادن جرئتش است. او هدف اصلی را رها کرده و از مسیر لذت می برد. به مشکلات اهمیت نمی دهد. تنها کار می کند. به دنبال کارهایی است که هیچکس تا کنون انجام نداده. هر آنچه را که نشان می کند مال خودش است. موانع برای او مهم نیستند. او اهمیت هیچ چیز خصوصا زمان را نمیفهمد بلکه دیگران باید اهمیت چیزی را به او ثابت کنند. در عقیده او شجاعت مهم است و نه مهارت.
کاری برای او معنادار است که بتواند بواسطه آن قدرت و جرئتش را نشان دهد. اتفاقات غیر منتظره برایش مهم نیستند. اگر چیزی باب میلش پیش نرود بعدا ادعا میکند که از همان ابتدا هم هدفش همان نبوده است. حواس پرتی یک نزاعگر گناه محسوب میشود. ادعا دارد به ترمیم و مراقبت نیاز ندارد. هیچ وقت قوی تر از خودش را ناامید نمی کند. هدف زندگی نزعاگر جنگیدن است. در اعتقادات او تنها دلیل عقب نشینی ترس است. پول برایش بی ارزش است.
همانطور که می بینید تمام تفکرات و رفتار های او پیروی خالصی از مکتب قدرت دارند. شخصیت نزاعگر فقط می خواهد قدرت خودش را نشان دهد و این را هدف غایی خود می داند. از نظر او تهدید ها تا زمانی کارساز هستند که شما به تهدید اعتماد و ایمان داشته باشید. همچنین ابزار او برای اعمال قدرت بر دیگران، “ترس از مرگ” است.
دکتر؛ بیو تروریسم،حکومت ارعاب و فردگرایی
اینکه یک دکتر با کمک دانش پزشکی خود یک خلافکار است نمادی صریح از بیو تروریسم به شمار می رود. بیو تروریسم یعنی انتشار عمدی عوامل بیولوژیک. این عوامل، باکتریها، ویروسها یا سموماند که ممکن است به شکل طبیعیشان یا به فرم دستکاری شده توسط انسان باشند.
دکتر با استفاده از ترس دیگران آن هارا در راستای اهداف خود به کار می گیرد. برای رسیدن به اهدافش تنها کافی است موانع را از سر راه بردارد. دکتر بقیه را مجبور به کاری می کند که توانش را ندارند تا کنترل بیشتری روی آنها داشته باشد. دکتر از اوباش برای رسیدن به هدفش استفاده می کند. همه اینها نشان می دهند که او شخصی است که با ترس و ارعاب حکمرانی می کند و به سمت هدفش حرکت می کند.
دکتر اعتقاد دارد هرزگی یعنی روراستی با خود. شخصیت دکتر به احتمال زیاد از هارلی کوئین الهام گرفته شده است. زنی که بدنبال کنترل زندگی و مرگ انسان هاست و قربانیانش را با جاذبه ها جنسی فریب میدهد.
از نظر دکتر اگر انسان توانایی خوددرمانی داشته باشی دیگر به کمک دیگران نیاز نداری. مهمترین عنصر در خوددرمانی نیز تلاش فرد است. در کل دکتر اعتقاد به فردگرایی دارد و کار گروهی را به پیش نمی برد. حتی یکبار برای تخفیف گرفتن در مجازات مکان بقیه اوباش را لو می دهد.
هکر؛ تروریسم سایبری و نهیلیسم
او همه چیز را به صرف یک بازی می بیند(لذت گرایی). جالب است در تفسیر های غربی داستان های هزار و یک شب هم همین مفهوم را میبینیم. از نظر هکر جهان بی هدف و پوچ است(نهیلیسم). بخاطر همین فقط سعی می کند خود را سرگرم کند. در بسیاری از آثار غربی و انیمه هم شاهد ترویج این تفکر هستیم(اینجا). این مفهوم در انیمیشن روح(soul) هم خودنمایی میکند. شخصیت اصلی پس از رسیدن به آرزوش دچار نوعی یاس فلسفی میشود. در پایان هم هدف زندگی را رها میکند و به نوعی از مسیر لذت میبرد.
هکر همیشه گوشه ای می نشیند و از دور نظاره می کند و هیچگاه مورد توجه قرار نمیگیرد. حمله کردن به چیزی که برای مردم مقدس است برای هکر سرگرم کننده است(ترول اینترنتی). برایش چیزی جالب است که تابحال انجام نشده باشد. چیز های قدیمی از منظر او کسل کننده هستند.(ضد سنت گرایی)
شخصیت هکر، کانتو را یک بهشت میداند زیرا تابحال آنجا را ندیده است ولی تعاریف خوبی از آن شنیده است(مشابه غرب زدگی در جامعه ایران). او آینده نگر نیست و نمی خواهد ببیند چه چیزی در انتظارش است.
قاتل؛ فرویدیسم
شخصیت قاتل وقتی عاشق چیزی است، مواظب است دیگران به آن چیز آسیب نرسانند. ولی خطر اصلی برای آن چیز خود اوست(ترکیب مسیحیت و بودیسم در موضوع غریزه جنسی). او کلا غریزه کار می کند و ادامه کار ها به گرایشات و غریزه اش بستگی دارد. برای او دستورات مهم نیستند و فقط دنبال غریزه اش می رود.
ما در مورد این نوع رفتار چند نوع دیدگاه داریم. از طرفی ما دیدگاه لاکانی را داریم که معتقد است مخالفت با غریزه جنسی موجب قوی تر شدن آن میشود. همچنین دیدگاه فرویدی را داریم که او هم سرکوب امیال جنسی را مضر و موجب پیدایش عقده میداند. از آن طرف ما دیدگاه داستایوفسکی را داریم با آن جمله معروف “اگر خدا نباشد همه چیز مباح است”. حتی دیدگاه مارکی دوساد را هم میبینم که اصل اعمال و حتی رستگاری بشر را در آزادی بی حد و حصر امیال جنسی میداند. دیدگاه مسیحی و بودایی اصیل نیز کلا با غریزه جنسی مخالف است. از طرفی هم دیدگاه اسلامی دکتر مطهری را داریم که معتقد است میبایست امیال را در جای درست تخلیه کرد.
برای قاتل مهم این است که چیزی که به آن گرایش دارد همانقدر فانتزی باشد که فکر می کند. مثل فیلم سرگیجه هیچکاک. فردی مامور میشود تا مراقب زن رفیقش باشد ولی خود او عاشق آن زن میشود و آن زن در واقع زنی است که توسط خود رفیق او استخدام شده است تا پرونده قتل او را بپوشاند و طبق برنامه زن بازیگر در میانه داستان خودکشی میکند و اکنون شخصیت اصلی در یک میهمانی با همان زن بازیگر مواجه میشود و سعی میکند آن زن را شبیه به زن خودکشی کرده درآورد.
طبق تفکرات قاتل همه به خاطر خون به یک اندازه قشنگ هستند پس می خواهد کاری کند همه مثل یک گل قرمز بزرگ شکوفه بزنند. از این منظر یعنی امیال جنسی صرفا مشتی موهومات ذهنی هستند که صرفا توسط خود ما پدید می آیند. این مفهوم در شرق و غرب با نتیجه گیری متفاوت وجود دارد. غربی ها می گویند چون این تفکرات و موهومات ذهنی است آنها را آزاد کن و بهشان بها بده، اما شرق و بودیسم می گوید به پدیده های صرفا ذهنی اهمیتی نده چون وجود خارجی ندارند. مشکل این دو دیدگاه افراطی بودنشان است. غرب در کل غریزه جنسی را کاملا مثبت میداند و بودیسم هم هم غریزه جنسی را کاملا منفی میداند. شخصیت قاتل نیز بیشتر به تفکرات غربی گرایش دارد.
مسئول؛ گربه هدایتگر بودیسمی
در طول انیمه آکوداما درایو یک گربه نقشه ها و عملیات ها را برای آکوداماها می آورد و توضیح می دهد. از نظر شخصیت مسئول مهم نیست کی از همه بهتر عمل کرده. او بدنبال توانایی شما است. این دیدگاه هم فایده گرایی جان استورات میل را تروج میدهد، هم تا حدی نظام سیاسی کمونیست را به نمایش می گذارد. اینکه بین هیچکس هیچ فرق نمیگذارد و تنها توانایی را معیار قرار میدهد همان دیدگاه مارکسیستی کمونیستی شوروی را ارائه میدهد. ولی از آن طرف این نگاه در دستان فردی است که از بقیه اعضای گروه مقام بالاتری دارد و در واقع ارجهیت دادن به توانایی های اعضای گروه را میتوان نوعی منفعت طلبی دانست.
شرایط برای شخصیت مسئول مهم نیست. مارکسیست در اوخر عمر خود چنین نتیجه گیری میکند: “من یک کارگر جهان شمول هستم فرقی نمیکند برایم کجا کار کنم”. مشکل اصلی این دیدگاه این است که محدودیت های خطرناک برای شروع کار را در نظر نمی گیرد. مسئول هم نمی داند چه چیزی در انتظار آنهاست و در نتیجه با اینکه احتمال خطر را می دهد اما با کله به دل خطر می رود. شبیه کاپیتان اروین در انیمه اتک ان تایتان. به نظر شخصیت مسئول، داشتن نقشه به معنای موفقیت نیست و جالب است که این مضمون هم در اتک ان تایتان مطرح شد. همچنین مسئول با اینکه نقشه را توضیح میدهد ولی هدف را توضیح نمیدهد. این شاید کنایه ای سیاسی به نظام سیاسی ژاپن باشد.
تحلیل عناصر و اتفاقات داستان آکوداما درایو
قطار شینکانسن
شینکانسِن یا «قطار گلولهای» نامی است که به شبکه قطارهای تندرو ژاپن داده شده و برای اشاره به خود قطارهای این شبکه هم استفاده میشود. ژاپن اولین کشور جهان بود که راهآهن سریعالسیر ساخت. این اتفاق در دوره پس از جنگ رخ داد. زمانی که در اکثر کشورها تصور میشد راهآهن دوره طلایی خود را پشت سر گذاشته و رقابت را به خودرو و هواپیما باختهاست. دقیقاً در این زمان بود که راهآهن ژاپن یک پروژه بلندپروازانه را آغاز کرد.
تاسیسات کیوشو اشاره به لشکرکشی کیوشو دارد که بخشی از لشکرکشیهای تویوتومی هیدهیوشی به هدف تسلط بر تمامی ژاپن بود. در انیمه تنها راه ارتباطی میان کانتو و کانسای همین قطار است. در ابتدا تصور میشد این قطار صرفا مسئول حمل و نقل بار میان این دو منطقه است. ولی در طول داستان متوجه میشویم که این قطار مسافرکشی هم میکند. پس امکان رفتن به کانتو وجود دارد.
این قطار محصولات تاسیسات کیوشو را به کانتو منتقل میکند و کانتو از آنجا تمام محصولات را به سراسر دنیا منتقل میکند. قطار کانتو ابتدا از منطقه آلوده میگذرد و سپس وارد منطقه ضدعفونی میشود تا آلودگی و مواد ارگانیک زائد از بین برود. قطار شینکانسن برای مردم کانسای مقدس است و احترام خاصی برای او قائل هستند. درحالیکه این قطار اصلا ماهیت ماورائی ندارد.
راه انحصاری میان کانتو و کانسای که برای انتقال بار میان دو شهر استفاده می شود در واقع بیانگر این موضوع است که کانتو تنها بدلیل استفاده از کانسای با آن ارتباط برقرار میکند. عبور از منطقه آلوده و سپس ضدعفونی برای رسیدن به کانتو میتواند اشاره ای به این موضوع داشته باشد که “تا آلوده نشوی نمیتوانی به درجات بالا برسی” که مروج نوعی شرگرایی است که با توجه به این همه عمل خلافِ قهرمانانه در انیمه آکوداما درایو، چنین محتوایی اصلا بعید نیست.
هدف کانتو از ساخت این راه آهن و تاسیسات کیویشو رسیدن به جاودانگی است. مقدس ساختن این قطار به این جهت انجام شده است که اولا مردم عادی هرگز فکر فضولی و حمله به آن را نکنند و ثانیا نشان دهنده این موضوع است که برقراری ارتباط با کانتو برای کانسای بسیار مهم و مقدس است. در اینجا تمرکز برروی تقدس گرایی است و نویسنده قصد دارد این مفهوم را برساند که اولا دین کاملا دروغین و ساخته دست بشر است. سیاستمداران آن را ساختند تا از منافع خود محافظت کنند. ثانیا، مقدس ساختن چیزی باعث ایجاد جاهلیت میشود. با توجه به عملیات هایی که آکوداما ها در قطار انجام می دهند و اتفاقاتی که در داستان می افتد، می فهمیم که انیمه آکوداما درایو عقیده سکولار دارد. یعنی باور دارد دین از سیاست باید جدا شود. چون در اصل دستمایه سیاست مداران برای فریب مردم است.
شهر زیرزمینی
شهر زیرزمینی آخرین پناهگاه مردم کانسای در برابر حملات کانتو است. به خاطر یک بمب هسته ای، شهرِ روی سطح زمین نابود شده و خود شهر هم فراموش شده. منظور از شهرزیرزمینی در اساطیر باستانی جهان پس از مرگ است و به نظر میرسد همین مفهوم در سینما هم به چشم میخورد. پناهگاه زیرزمینی منظور مکانی است که در آخرالزمان بخشی از مردم جهان به آنجا پناه میبرند تا از ویرانی عظیم در امان باشند. مردم پس از آخرالزمان از پناهگاه خود بیرون می آیند تا عصر جدیدی را آغاز کنند. به زیبایی مفهوم جهان پس از مرگ را با خود حمل می کند. در واقع مردم دوران باستان خیال میکردند چون جسد میت را در زیرزمین دفن میکنند، جهان پس از مرگ در اعماق زمین وجود داشته است.
انیمه آکوداما درایو کار را بسیار دقیق تر انجام داده است. آنها به شهرزیرزمینی میروند تا از آنجا با موشک به آسمان رفته و در پایگاهی درجه یک در ماه زندگی کنند. اینجا شهرزیرزمینی نماد قبر است و ماه نماد جهان آخرت و نابودی ماه یعنی جهان پس از مرگ وجود ندارد. جالب است بدانید نویسنده آکوداما درایو اذعان کرده که هدف او نوشتن شخصیتهای سرکش در کارهایشان بودهاست. تأثیرات گفته شده آکوداما درایو شامل آثار کوئنتین تارانتینو و همچنین فیلم بلید رانر است. اقتباس مانگای آکوداما درایو نیز واضح می باشد.
کانتو
یک شهر تخریب شده که ساختمان ها و بخش های مختلف شهر معلق است. خود کانتو هم یک مکعب سیاه تغییر شکل دهنده است که مردم کانتو حافظه خود را در آن آپلود(بارگزاری) کرده اند. کانتو به دنبال آن است که با تولید بچه های فناناپذیر، ذهن شهروندان خود را در آنها آپلود کند و از این طریق جاودانه شود. آپلود کردن ذهن مردم کانتو در ذهن بچه ها را میتوان استعاره از مفهوم جنگ نرم و جنگ فرهنگی دانست. دولتی که با آپلود کردن ذهن مردم خود در ذهن بچه های طبقات پایین تر سعی در جاودانه کردن خود دارد.
از طرفی ما تجلی مکتب دکارتی را در این بخش می بینم:”من میاندیشم پس هستم”. در انیمه هم می بینیم که جسم مردم کانتو از بین رفته است ولی آنها بواسطه آپلود شدن ذهنشان در مکعب سیاه هنوز زنده هستند و در واقع روح انسان را همان ذهن او میداند. این مفهوم در انیمه های دیگر هم مثل sword art online تکرار میشود. حمله به مکعب سیاه کانتو که طبق گفته خود انیمه، مجموعه ای از اذهان مردم کانتو است، میتواند اشاره به این مفهوم داشته باشد که برای بدست گرفتن قدرت باید به افکار جامعه هجوم آورد.
هکر از سمت دنیای مجازی کانتو و کلاهبردار از سمت دنیای واقعی سراغ بچه ها می روند و وقتی این دو همزمان به بچه ها میرسند میتوانند بچه ها را نجات دهند. امکان دارد این صحنه اشاره به تابلو معروف خلقت اثر لئوناردو داوینچی داشته باشد. بسیار جالب است که ما در انیمه تجربیات سریالی لین هم این موضوع را میبینیم. در ابتدای انیمه دوست لین در زمانیکه میخواهد خود را از بالای ساختمان پرت کند و به قول خودش در جهان مجازی وایرد وارد شود حالتی به مانند حالت انسان در همین تابلو داوینچی به خود میگیرد. این صحنه از انیمه آکوداما درایو میتواند بیانگر این موضوع باشد که اکنون عصر جدید و نو خلق شده است.
اغتشاشات
پس از فرار کلاهبردار از دست ماموران اعدام در شهر زیرزمینی، آنها به پناهگاه پیک پناه میبرند و در آنجا کلاهبردار نقشه ای برای آزاد کردن برادر دختربچه از دست وزارت اعدام میکشد. او پیامی را در اینترنت مبنی بر اینکه او هدایت همه آکوداماها را برعهده گرفته و تا مدتی دیگر شهر را فتح خواهد کرد وایرال می کند. پس از این اقدام مردم شهر شورش میکنند و شروع میکنند به کشتن آکوداماها. بواسطه همین شورش رئیس ماموران اعدام، پلیس را تحت فشار قرار میدهد که شورشیان را به عنوان آکوداما معرفی کند تا آنها اجازه کشتن شورشیان را داشته باشند. همچنین بیان می کند که ما اینکار را برای برقراری عدالت انجام میدهیم.
در اینجا انیمه مشکلی که برای قانون مداری معرفی میکند. قانون مداری موجب میشود که اگر مردم، پلیس را کم کار بدانند، خود دست به کار شوند. خب مشکلش کجاست؟ این اتفاق باعث هرج و مرج می شود. اگر فیلم های وسترنی را دیده باشید انتهای این مسیر را دیده اید. در فیلم های وسترن شما یک گروه خلافکار را همیشه میبینید که دست به قتل و غارت و ظلم زده و مظلومان ماجرا هم هنگامی که به سراغ کلانتر میروند میبینند کاری از دست او هم برنمیآید. چون اگر میتوانست کاری انجام دهد که این گروه خلافکار اینقدر قوی نمیشدند. پس کسانی که مورد ظلم قرار گرفته اند، میروند یک جایزه بگیر یا یک خلافکار دیگر را استخدام میکنند. مشکل اصلی این است که شما باید به یک خلافکار قوی تر باج دهید و این چرخه ظلم همینطور ادامه پیدا میکند.
در ادامه داستان آکوداما درایو شما میبینید هنگامی که کلاهبردار برای نجات جان بچه ها جان خود را فدا میکند و از این صحنه فیلم میگیرد تا مردم را تحت تاثیر قرار دهد به دروغ خود را یک شهروند معمولی معرفی میکند. در حالیکه همین چند ثانیه پیش داشت به آکوداما بودن خودش افتخار میکرد. بعد از این فیلم مردم شهر دوباره شورش میکنند اینبار بر علیه پلیس و وزارت اعدام و حرفشان هم این است “شما مردم عادی را کشتید چطور قرار است به ما رحم کنید”. یعنی با کشته شدن یک زن یک انقلاب علیه حکومت به راه می افتد که سناریوی بسیار آشنایی است. ما این را در فیلم وی مثل وندتا دیده ایم.
پس دوباره هرج و مرج به راه می افتد. منتها اینبار جامعه به دو دسته غارتگران و ظالمانِ قوی و مظلومانِ ضعیف تقسیم می شود. چون هیچ پلیسی وجود ندارد که جامعه را کنترل کند و حق مظلوم را از ظالم بگیرد. این مقوله را در فیلم های پسا آخرالزمانی زیاد میبینید. جامعه ای که بخاطر هرج و مرج به سمت قانون جنگل به پیش می رود. یعنی قوی تر ها حق دارند ضعیف تر ها را بخورند و هرکس قوی تر باشد می تواند به بقا ادامه دهد.
انیمه آکوداما درایو در این بخش صرفا ماهیت آنارشیستی(هرج و مرج طلبی) دارد و خیلی تابلو این محتوا را ارائه میدهد. وقتی اعدام دسته جمعی آکوداما ها را میبینیم، انیمه سعی میکند این واقعه را ترسناک نشان دهد. ولی هنگام شورش دوم نه تنها هیچ صحنه وحشتناکی نمی بنید بلکه خودکشی رئیس پلیس و تخریب اداره پلیس را هم امری انقلابی می بنید. تفاوت انقلاب و هرج و مرج در این است که انقلاب هدف دارد و میخواهد نظام سیاسی جدیدی را ارائه دهد ولی آنارشیست کلا وجود نظم و قانون و نظام سیاسی را رد میکند و گویا فقط بدنبال هرج و مرج است. آکوداما درایو هم با نمایش پایانی که از سرنگونی حکومت دارد خود را آنارشیست معرفی می کند. دقیقا همانگونه که نویسنده ادعا کرد که می خواهد شخصیت های سرکش(آنارشی) را به نمایش بگذارد.
تبدیل قانون مداری به قانون ستیزی
در شورش اول مردم شهر خواستار اعدام تمامی آکوداماها توسط ماموران اعدام هستند. در واقع مردم اینجا خواستار اجرای قانون هستند. ولی توسط ماموران اعدام کشته میشوند. آکوداما درایو در اینجا قانون مداری را نقطه ضعف معرفی می کند. یعنی انیمه آکوداما درایو در شورش اول بلایی سر مردم می آورد که به انبار باروت تبدیل شوند تا در شورش دوم منفجر شده و یا اعمال آنارشیسمی کشور را سرنگون کنند. البته که آکوداما درایو از این قضیه حمایت می کند و آن را یک حماسه نشان می دهد. آکوداما درایو با داستان خود و صحبت های نویسنده اثبات می کند که طرفدار خلافکاران سرکش است و می خواهد مردم هم همانند آنها شوند. چنین پیام های خطرناکی توسط انیمه آکوداما درایو به مخاطب مخابره می شود!
سوال مهم این است که چه کسانی گفته اند همه آکوداماها خلافکار هستند؟دولت و اداره پلیس. قانونی را که بواسطه آن این افراد مجرم شناخته میشوند را چه کسی تعیین کرده است؟ دولت و پلیس. مشکلات یک دولت سکولار را ببینید. دقیقا فرق بین قانون و مشروعیت دینی همین است،در مشروعیت دینی شما نمیتوانید امروز بگید این فرد خوبه فردا بگویید بد است. در شورش دوم قضیه کاملا برعکس است. مردم بر علیه وزرات اعدام و پلیس و قانون شورش کردند و یا بهتر بگویم مردم قانون ناپذیر شدند. حالا مشکل این یکی چیه؟ نویسنده ساکت شد.
دولت دست نشانده
آرزوی هکر این بود که به کانتو برود و آنجا را یک مکان رویایی فرض میکرد که خب دروغ بود و آنجا یک خرابه بیشتر نبود. ولی آیا هکر از موضع خود برگشت؟ به هیچ وجه! این قضیه شباهت زیادی به غرب زدگی و غرب پرستی در مردم کشور خودمان دارد. کشورهای غربی را چندین برابر بهتر از آنچه که هستند تصور می کنند و وقتی به آنجا می روند و با واقعیت روبه رو می شوند، به جای پذیرش واقعیت به زندگی در توهماتشان و بازگو کردن این توهمات در فضای مجازی می پردازند.
در انیمه آکوداما درایو وقتی مردم به وزرات اعدام حمله کردند، مردم علیه کانتو شورش کردند یا علیه دولت کانسای؟ روابط رئیس سازمان با دولت کانتو کاملا محرمانه است و حتی زیردستان او هم از این ماجرا خبر ندارند و مردم عادی هم بواسطه گرفتن انتقام کشته شدگان شورش اول، دوباره شورش کردند. پس اینجا آیا کانتو نقش منفی است یا دولت دست نشانده کانسای؟ در سکانس های پایانی انیمه میبینیم که ماموران اعدام و در کل ماموران دولتی از کار خود پشیمان شده اند و در دستورات و اعمال خود شک کرده اند. ولی تقدیرشان این است که سقوط کنند و کانتو که از قضا بین مردم بسیار پرطرفدار است نه تنها ضرر نمیکند بلکه برای خود کانتو بهتر هم هست چون میتواند عناصر مطیع تر خود را وارد دولت کند و مجددا به کار خود ادامه دهد. جالب است که در پایان رسانه هایی که مستقیما توسط کانتو اداره میشوند ناگهان تغییر موضع میدهند و از شورشیان دفاع میکنند.
یعنی در آخر چه کسی سود برد؟ همان کسی که دشمن اصلی مردم بود. این شورش بزرگ مردم در اصل علیه خودشان به اتمام می رسد. این است نتیجه هرج و مرج جاه طلبانه. البته که انیمه از اینجا به بعد خودش هم کم می آورد و با هیچ دلیل و روایت دیگری نمی تواند این گندی که به بار آمده را توجیه کند. یعنی اثری که در صدد تبلیغ و ترویج آنارشیسم با چاشنی کشته شدن یک زن بود، نتوانست حرف خودش را توجیه کند. خداروشکر اندیشه باطل این انیمه توسط خودش افشا می شود و پوچ بودن مسیر نهایی اش مشخص می شود. مخاطبی که کمی اندیشه کند از خط مشی این انیمه پیروی نمی کند چراکه خود تولید کننده نتوانست خط مشی خود را توجیه کند.
#اعدام_نکنید
جدا بودن وزارت اعدام و پلیس یعنی مخالفت با اعدام. در یکی از قسمت ها وقتی میبینیم که سه دزد(مشابه اتفاقی که برای میکاسا در انیمه اتک ان تایتان رخ داد)قصد دارند کلاهبردار و بچه ها را دزدیده و سپس به عنوان برده جنسی بفروشند. همین جا کلاهبردار با دزدان درگیر شده و برای محافظت از خود و دختربچه، دزد ها را میکشد(دقیقا عین اتک آن تایتان دزد آخری را هم یک نفر دیگر میکشد). پس در اینجا ما به وضوح می بنیم نویسنده مقوله اعدام را قبول دارد ولی گویا اعدام فقط در دستان اینها خوب و در دستان بقیه خیلی مضر است.
بسیار جالب است که آثار این چنینی که به مفاهیم انقلاب زنان، آنارشیسم، خلافکاری و… توسل می کنند، چنین تناقضاتی با خودشان دارند. یعنی تفکراتی که می خواهند نمایش دهند آنقدر افتضاح است که حتی خودشان هم در اثبات و نمایش صحیح آنها عاجز اند.
المان های یهودی
ماموران اعدام بدنبال آکوداماها ناگهان وارد قطار میشوند. آنها را تعقیب میکنند و در لحظه آخر واگن های آنها از هم جدا میشود و آنها با موجی از آلودگی به عقب رانده میشوند. هیچکس نمی تواند از منطقه ضدعفونی کننده بگذرد مگر اینکه همراه بچه ها باشد. پس از عبور از منطقه و رسیدن به مکانی امن، آکوداماها میگویند:ما غذا میخواهیم. بچه ها یک ظرف درمیآورند که از داخل آن هرغذایی که بخواهی در میآید و این تولید غذا بواسطه ترکیب کردن مولکول های هوا امکان پذیر است.
انیمه آکوداما درایو به زیبایی داستان فرار قوم بنی اسرائیل از دست فرعون و شکافته شدن و دریا و نزول غذا از آسمان را تعریف کرد. کل هدف بچه ها این است که به یک مکان امن بروند که از دست کانتو در امان باشند و از قضا آخر انیمه این مکان یک جزیره در نزدیکی ژاپن است. آنسوی جزیره یک دریای پهناور است و این سوی جزیره فقط به اندازه یک رود فاصله میان ژاپن و جزیره است. یعنی همان سرزمین موعود یهود که در انتها بچه ها به آن می رسند.
آکوداما یا آکوما
آکوما نامی است که در مسیحیت ژاپنی به شیطان و در بودای ژاپنی به پادشاه اهریمنی ماره اختصاص داده شدهاست. آکوما در مفهوم غربی به شیطان نزدیک است. در دین بودا، مارَه دیوی است که به هنگام رسیدن گوتاما بودا به مرحلهٔ “بیداری” و “فلسفه اشراق” کوشید تا بودا را فریب دهد. ماره به شکل زنی زیبا ظاهر شد که در برخی متون بودایی او را در شکل دختر بودا ذکر کردهاند.
در کیهانشناسی بودایی، ماره نماد بیمهارتی و “مرگ” زیست روحانی است. ماره اغواگر است و اندیشهٔ انسانها را از روحانی بودن جدا میکند. وی این کار را از طریق فریبنده نشان دادن جهان خاکی و مثبت نمایاندن منفیها انجام میدهد.
در انیمه آکوداما درایو هم می بنیم که کلاهبردار در انتها به شکلی واضح روی یک صلیب کشته میشود و لبخندی بر لب دارد. همچنین مفهوم گناه اصلی را در انیمه آکوداما درایو به صراحت میبینیم. کلاهبردار به این دلیل وارد این سیر اتفاقات شد که خواست سکه پیک را به خودش برگرداند. پس دادن سکه گمشده پیک به خودش میتواند کنایه ای از برگرداندن حق پیک به خودش باشد و ماجرا جالب تر هم میشه اگر بدانید که شیطان دقیقا با همین ترفند انسان را فریب داد. شیطان(طبق تعاریف تورات) به آدم و حوا گفت که شما روحتان از جنس خداوند است پس بروید از میوه ممنوعه بخورید تا به مقام خدایی برسید و حق خودتان را از خداوند بگیرید که دروغ محض بود. انسان نه تنها به علمی دست نیافت بلکه همان علمی را هم که خدواند به شخص او داده بود را از دست داد.
جمعبندی انیمه آکوداما درایو
انیمه آکوداما درایو از لحاظ سیاسی و فلسفی که به هیچ نتیجه ای نرسید. اتفاقا خیلی داشت سعی میکرد به نتیجه ای برسد و در پایان هم در ظاهر ما یک نتیجه گیری میبینیم، ولی اگر یک نگاه کلی به اثر بیاندازیم میبینیم که نتوانست هیچ حرف منطقی بزند.
آکوداما درایو تلاش هایی برای تبلیغ فمینیسم داشت که خب دکتر هرچی تیکه بود نثار فمینیسم کرد. میخواست آنارشیسم و نظام اشتراکی را تبلیغ کند؟ هر شورش و اتفاقی که در کانسای افتاد بواسطه فریب اذهان عمومی بود و مردم همواره یک جماعت خونریز و وحشی نمایش داده شدند. پس در این زمینه هم شکست خورد. همچنین آکوداما درایو میی خواهد بگوید مردم به قانون و دولت نیاز ندارند. اتفاقا برعکس اگر انیمه را بادقت ببینید و با دیدی انتقادی نگاه کنید شاید حتی لزوم وجود قانون و دولت برایتان روشن تر شود.
شاید آکوداما درایو قصد داشت مردم ژاپن را علیه مدرنیته و ایالات متحده آمریکا بشوراند. که خب با این پایان کانتو بازی را برنده شد. فقط دوتا بچه را از دست داد. کانتو هنوز استخر بچه ها را دارد. قطار شینکانسن رو دوباره میسازد. در زمانیکه دولت کانسای دست به کشتار مردم عادی زد، کانتو مردم را سوار قطار و راهی کانتو کرد و اینگونه برای خودش محبوبیت خرید. کانتو از دست یک دولتی که احتمال داشت شورش کند علیه ارباب خود، نجات پیدا کرد. پس در کل کانتو در آخر پیروز شد. پس اینجا هم انیمه آکوداما درایو شکست می خورد.
شخصیت ها در طول داستان هرکدام یا حرف های خودشان را نقض کردند یا تاوان حماقتشان را دادند. در کل امیدوار کننده ترین و تنها اتفاق مثبت آکوداما درایو این بود که بچه ها موفق شدند فرار کنند که احتمالا کانتو که اکنون به چنین قدرتی رسیده میتواند بعدا به سراغ بچه ها برود و آنها را برگرداند.
نتیجه گیری نهایی از آکوداما درایو
انیمه آکوداما درایو در 12 قسمت انبوهی محتوا را در خود گنجانده است. این یک ضعف بزرگ است و موجب محتوا زدگی این انیمه می شود. به دلیل پرداخت ضعیف داستان و شخصیت پردازی ضعیف تر، تفکرات شخصیت ها با تناقضات فراوان و شکست های متعدد رو به رو می شوند. همچنین در نهایت انیمه به نتیجه گیری مطلوبی نمی رسد. اگر انیمه قصد دارد محتوایی را به صورت مستقیم به مخاطب بگوید قطعا شکست خورده چرا که در این امر نا توان است و از نظر زیر لایه ای نقیض محتوای ادعایی خود را مطرح کرده. همچنین اگر می خواهد با نمایش یک سری اتفاقات بد از طریق ضرب المثل “ادب از که آموختی؟ از بی ادبان” مسائلی را برای مخاطب اثبات کند، باز هم شکست خورده. چراکه این ها را در ظاهر بیان نمی کند.
یعنی در کل انیمه آکوداما درایو یک اثر محتوا زده و شکست خورده است. انبوهی از محتوا را در دل خود جای داده اما همه آنها با تناقضات روبه رو می شوند و انیمه هم در رفع شبهات و اصلاح تناقضات ناتوان است. تنها هدف نویسنده نمایش یک مشت شخصیت سرکش بوده بیان شده است که با توجه به این حجم از محتوا بعید به نظر می رسد. یعنی او می خواسته محتواهای عمیقی را در دل اثر خود جای دهد اما ناتوان بوده به همین دلیل با این ادعا خود را توجیه کرده است. شباهت های داستانی زیاد با انیمه اتک ان تایتان نشان دهنده این است که نویسنده واقعا قصد داشته مفاهیم باطل خود را به صورت عمیق در اثرش بگنجاند. اما در این مسیر شکست خورده و آکوداما درایو هم به عنوان یک اثر تجاری عملا شکست خورده است.
با تشکر ویژه از #حسین_عبداللهی_کرمانی
لاکان:مخالفت با غریزه جنسی موجب قوی تر شدن آن میشود.
فروید:سرکوب امیال جنسی را مضر موجب پیدایش عقده میداند
اونوقت:مطهری:میبایست امیال را در جای درست تخلیه کرد.
خب این جای درست که میگید کجاست؟چطوریه؟خودتان میگویید مخالفت باهاش باعث تقویتش میشود،اگر هم انجام نشود عقده میشود،اونوقت میگید خودت رو کنترل کن؟مگه شما نمیگید مخالفت با غرایز جنسی موجب تقویتش میشود،خب الان با این محدویت ها فکر نمیکنید دارید تقویتش میکنید؟با این وضع گرانی که خودتان درست کردید،مگه میشه ازدواج کرد،خیلی از جوانان ممکنه تا آخر عمرشان فرصت ازدواج گیرشان نیاید،اونوقت پاسخ شما اینه که خودتان را کنترل کنید،شما وضعتون خوبه که اینو میگید.
اولا؛ خودتون کیه؟؟؟ لاکان و فروید و مطهری به هم چه ربطی دارن؟
ثانیا؛ ما وضع گرانی رو درست کردیم؟ داداش می دونم به هر دری می زنی بهت زن نمی دم اما به ما ربطی نداره ما کارمون چیز دیگه اس
ثالثا؛ معلومه که تاخیر در ازدواج باعث سرکوب و تقویت قوای جنسیه. ولی شما برو ببین آمار ازدواج و سن ازدواج بالاشهری های پولدار بیشتره یا کمتر، برو ببین کدوم قشر مردم بیشتر و در سنین پایین تر ازدواج می کنن(آخوندا دقیقا)، ملاک هاتو عوض کن. پارادایم برای خودت ایجاد کردی تا پول نباشه نمی شه ازدواج کرد با اینکه خیلی زیاد حتی توی اقوام خودمون هم آدم وجود داره که با حداقل امکانات ازدواج کردن و قوای عاطفی و جنسی شون رو درست تخلیه کردن
سلام بر کاربر عزیز!اولا ما کی گفتیم که نظریات این دو مورد تائید کامل ما است؟!بله اگر از منظر اونها نگاه کنید،طبیعیه که نباید جلوی امیال جنسی رو گرفت.نکته ای که اینجا مطرحه اینه که وقتی میگویم امیال جنسی،فقط شامل دگرجنسگرایی یا همجنسبازی که نمیشود،خیلی از انحرافات جنسی که نمیشود اینجا گفت را هم شامل میشود که آزاد کردن آنها میتواند موجب هرج و مرج و نابودی امنیت شود.فروید و دیگر روانشناسان غربی،اصل روابط انسانی و حتی هویت انسان را ذیل گرایشات جنسی تعریف میکنند و بهتره اینجوری بگیم،آنها هدف زندگی را ارضا نیاز های جسمانی میدانند و هیچ ارزشی برای بعد معنوی انسان قائل نيستند و بهتره اینجوری بگم انسان از نظر آنها فقط یک جسد است و بس.ثانیا شما گفتید گرانی،اصلا من میگم فرض کن توی نیویورک بدنیا آمدی و از بچگی هم تو کاخ زندگی کردی،یک حادثه طبیعی میِآید مثل زلزله،سیل،بیماری همه گیر یا هرچیز دیگر،طبق نظر شما دیگه هرنوع جنایت و اعمال شنیع و … باید آزاد شود چون وضعیت ایدهآل نیست دیگه،ثالثا این وضع خوبی که میگید چیه؟یعنی اخلاقیات فقط برای پولداران است،یعنی اگر کمی وضعیتمان بد شد اجازه داریم به هرکی به نفعمان باشد آسیب بزنیم؟خب اگر اینجوری باشد اون پولداری هم که میگی یک موقع دچار قرض،بدهی یا … شود اجازه داره سر دیگران کلاه بذارد یا دیگران را بدبخت کند؟!تعجبی ندارد که فساد و دزدی و … که میگید اینقدر تو کشور ریشهدار است.نکته بعدی اینکه مگر میشود دولتی به فکر گرانی نباشد؟کدام دولتی میخواهد با افزایش تورم و گرانی خود را در چشم ملت بد کند؟مگر اینکه یک دولت خائن باشد که خب سوال اینه خائن از یک فرد خارجی پول میگیرد که خیانت کند،که خب این دولت، یک دولتی است که به شکلی واضح دست نشانده است ولی آیا دولتی که میگوید”نه شرقی نه غربی” و اکثر کشور های جهان هم تحریمش میکنند،این دولت دست نشانده کیست؟موجودات فضایی؟!
نظریات فروید و لاکان به شدت نقد شده جناب داوود چون انسان رو اسیر و بنده عقده ها و مسائل جنسی می دیدند در حالی که مدیریت درست و خرج کردن امیال جنسی نه فقط در مسیر ازدواج و ارضا بلکه حتی در مسیر کار و تلاش و ورزش هم به تعدیل و تعادل رسوندن انسان کمک میکنه
پ ن : متاسفانه همانطور که قبلا گفتم این سایت به اسم اخباری بودن متن گاهی عقاید انحرافی رو اشاعه می دهند حتی ناخواسته اینو قبلا به مسئول سایت هم گفتن که در متن صرفا به گزارش عقاید مشغول نباشید تا ناخواسته و غیر مستقیم به سو تفاهم کشیده شود
ما صرفا دیدگاه هارو گفتیم،نقد مکاتب روانشناسی غربی رو هم به زودی انجام خواهیم داد.
نیاز نیست حتما نقدی مفصل در قالب یک مقاله منتشر کنید بلکه دادن چند تذکر نسبت به دیدگاه های غربی هم کفایت می کند صرفا به گزارش کردن آنها مشغول نباشید یا اگر ممکن نیست از ذکرشون خودداری کنید
“شخصیت هکر، کانتو را یک بهشت میداند زیرا تابحال آنجا را ندیده است ولی تعاریف خوبی از آن شنیده است(مشابه غرب زدگی در جامعه ایران).”خب مگه دروغه؟!نه لابد این کشوری که درست کردید بهشته،اونجا هم جهنم!خب وقتی شرایط خوبه و عالیه،چرا نباید رفت،حتما باید اینجا موند و بیکار موند و باندبازی و دزدی های شما رو دید،که چطور حق مردم رو خوردید و الان هم تجویز میکنید که “کجا میرید،بمانید و بسازید”آره بسازیم که شما هم برید باهاش قیافه بگیرید که و یک دلیل داشته باشید برای بدبخت کردن بیشتر مردم.
کسی نگفت اینجا بهشته و اونجا جهنم،ولی از قدیم گفتند “هرآنچه در پی آنی،آنی”،یارو تو ایران خار تو پاش میره زمین و زمان رو فحش میده،بعد که میره،خانه اش را از دست میدهد و گوشه خیابان کنار سگ و گربه تو کثافت میخوابه صداش درنمیاد،یاد اون فیلم نهنگ عنبر افتادم،دختره میخواد بره آمریکا،بعد پسره ازش میپرسه:چرا میخوای بری؟بمون ایران و همینجا تو مملکت خودت کار کن و بساز که از اونطرف هم میگه آمریکا سرزمین فرصت هاست!جالبه که خودت هم تهش داری میگی که نمیخوای خیری برسانی به این کشور!خب همه همینطور فکر میکنند،کی از شرایط خوب بدش میاد ولی نکته اینه،فردی که هیچ وابستگی و هیچگونه احساس مسئولیتی درباره این کشور نمیکنه،کاملا تابلوئه که حتی اگر تو سمت مدیربانک مرکزی هم قرار بگیره فقط به فکر اینه که چطوری یک پولی بالا بکشم و فرار کنم برم،کاملا مشخصه که وقتی تو سمت های مختلف قرار بگیره دنبال اینه که یکجوری به قول خودتان با باندبازی و دزدی و … یک راهی برای خودش بسازه که بتونه یک منفعتی کسب کنه که تهش بذاره بره.نکته بعدی اینکه شما دارید ابرقدرت،وقتی داریم میگیم ابرقدرت یعنی سرزمین غولها،یعنی وقتی شما به فکر مهاجرت افتادی مردم بقیه کشورها هم به فکر مهاجرت افتادند و نکته اینه،اونا از همه لحاظ بهتر از شما هستند و وقتی مهاجرت زیاد شود،مسئولان خارجی فقط بدنبال بهترین ها میافتند و این یعنی غول های هر حوزه وارد بازار کار میشوند و بقیه هم هیچی.شما میگید ما یک کشور فوقالعاده ضعیف هستیم،خب الان بقیه مهاجران از کشور های فوقالعاده پیشرفته تر به آنجا میروند،خب الان سوال اینه،کسب فرصت تو یک کشور ضعیف راحتتر است یا سرزمین غولها؟البته گاها ندادن سمت و مسئولیت به یک نفر بهتر از دادنش است.
کاش شما می رفتید مستند میراث آلبرتا یا برنامه هایی که در مورد مهاجر ها درست می کنند رو می دیدید. می دیدید که مهاجرین همشون می گن ما فکر می کردیم اینجا بهشته پس زندگی مون رو فروختیم و اومدیم اما دیدیم اصلا اون چیزی که تصور می کردیم نیست. حداقل برید ببینید سلبریتی هایی مثل ارژنگ امیر فضلی که رفتن خارج در موردش چی میگن. یک سر به کانال خودمون بزنید، #مهاجرت رو سرچ کنید و صحبت های مهاجرین بهشت رفته ایرانی رو بشنوید.
کاش زودتر از این خواب بیدار می شدید
و کاش اینقدر اکانت فیک با ایمیل فیک و اسم فیک برای کامنت گذاشتن زیر این مقاله درست نکنید که بقیه مثلا فکر کنن تعدادتون زیاده. ما ادمین های سایت با سرچ ایمیل می فهمیم که وجود خارجی نداره
دکتر با استفاده از ترس دیگران آن هارا در راستای اهداف خود به کار می گیرد.چقدر آشنا!احتمالا مسئولان کانسای هم در رسانه با هرحرکت گسترده اعتراضی مردم،شروع میکردند به امنیتی جلوه دادن ماجرا!
آره این رسانه های دست نشانده کانتو که داری میگی،آنقدر گرم سرکوب توده های اعتراضی مردم بودند که تهش دیگه گفتن بابا خسته شدیم بیا یکبار اغتشاش درست کنیم.جالبه تو این سریال هم از اول میآمدند میگفتند رسانه های تحت کنترل هستند و اونها هیچوقت واقعیت رو بازتاب نمیکنند بعد خودشان ته سریال از همین رسانه هایی که میگفتند دست نشانده هستند و واقعیت رو بازتاب نمیکنند،استفاده کردند و جالبه اون دروغی که خودشان درست کردند رو منتشر کردند،چی شد یکدفعه؟مگه رسانه ها ابزار شست و شوی مغزی نبودند،چیشد؟نه دیگه رسانه ها الان دیگه به اشتباه خودشان پی بردند و به راه راست برگشتند و … و دروغ شما را منتشر کردند.نکته بعدی اینکه من دارم میگم مسئله امنیتی بوده،کلی دلیل هم براش میارم ولی تو میگی نبوده،خب چرا نبوده؟جالبه از سالها قبل فیلمش رو ساختند،تو فیلم های اسرائیلی که اصلا واضح گفته بودند انقلاب زنانه علیه حجاب،تو فیلم های هالیوودی که کار رو تمام کرده بودند،خود شعار رو از قبل گفته بودند.همه چیز را از قبل گفته بودند و تو فیلم های زیادی هم گفته بودند بعد الان برخی از حامیان آنها…
محض اطلاعتون دکتر از خلافکار ها و اغتشاش گر ها بوده نه از مامورین امنیتی یا وزارت اعدام:)
“دین از سیاست باید جدا شود. چون در اصل دستمایه سیاست مداران برای فریب مردم است.”تنها حرف حقی که تو این مقاله بود.
بقیه مخاطبان توجه کنند،تحریف تو یک کلمه یعنی همین.یک تیکه از مقاله رو برداشتند که نقل قول بود.جالبه چند وقت پیش تو خود کانال آینقد یک مطلب بارگزاری شده بود که محتوای آن بدین شرح است:یک فیلسوف غربی گفته بود دین عامل جنگ و خشونت است،بعد توماس هابز،یکی از پدران سکولاریسم،گفته بود:انسان ذاتا خشونت طلب است.یعنی تا وقتی دین هست میگن تقصیر دینه بعد که میره،میگه نه اصلا طبیعیه،بعد الان کی مردم رو فریب میدهد؟
جالبه از سالها قبل هی میگفتند که ما فلان کار را میکنیم و حتی روند کارهایشان رو هم گفته اند ولی بعضی هنوز هم باور ندارند این حوادث برنامهریزی شده بوده.دست شما دردنکنه بابت مقاله،فکر کنم قبلا یکی از کاربران نقد این رو درخواست کرده بود ولی اونموقع یادمه گفته بودید، نمیخواید برید سمتش
خواهش میکنم،حقیقتش اون موقع گفته بودیم تو برنامه مون نیست ولی من سرخلوتم بود رفتم اثر رو نگاه کردم و بعد هم نقدش کردم.
این انیمه پتانسیل خوبی داشت میتونست تو سالی که پخش شد انیمه خوبی بشه البته اگر تلاش نمیکرد مفاهیم زیاد رو توی ۱۲ قسمت به مخاطب غالب کنه :/
شخصیت پردازی هم خیلی توش لنگ میزد و همه کاراکتر ها رو صرفا میشد توی چند کلمه هکر کلاهبردار و قاتل خلاصه کرد!
یادمه سالی که این انیمه پخش شد انیمه های قابل توجه زیادی داشتیم اما متاسفانه از اونجایی که اکثر طرفدار های انیمه به آثار کم ارزش تر بیشتر بها میدن آثار خوب همیشه میرن زیر سایه انیمه هایی مثل این که با یه گرافیک و داستان همه پسند و چنتا کاراکتر خوشگل دو روزه میشن محبوب دل همه…
سلام وقتتون بخیر
دوست عزیز شما رائفی پور هستید یا اینکه دنبال این هستی که رائفی پور بشی؟
چطور میشه نقد انجام بشه و اسموش گذاشت نقد ولی از ارت استایل و جلو های بصری و هنری صحبت نکرد؟ یا مدل روایت اثر استایل کمبت و…
تحلیلی که این فمنیسته و اون فاشیمه اصلا از کجا اب میخوره؟ شما چطور میتونید این موضوعات رو الکی به هم بچسبونید و یک سری فرضیه سازی هایی بکنید که عملا وجود خارجی نداره با اینطور تئوری سازی ها اصلا هیچ گونه کمکی به مخاطب نمیکنید برای اینکه متوجه بشه اصلا ایا این انیمه ارزش وقت گذاشتن داره یا نه
و اینکه شما توی بند اول مطلب نوشتی شخصیت اصلی کشته میشه اصلا یعنی چی این کار؟ شما باید درک کنی موقع این مدل نقد نوشتن توی جمله اولت اسپویل به این بزرگی انجام ندی
لطفا بیشتر دقت کنید و بدوند هدف نقد و ماهیت وجودی اون اصلا چی هست و مخاطب چرا باید بیاد این نقد رو بخونه
با تشکر
اصلا رائفی پور کیه؟ طرف توی نقد فیلم فقط چهارتا نماد شیطان پرستی پیدا می کرد و تمام ما کاملا ایدئولوژیک کار می کنم
در ثانی، کار این سایت نقد محتواییه و برای هر تحلیل دلیلش هم ارائه شده. نقد فنی و هنری و اینچیزا توی سایتای دیگه فراوونه دلیلی نداره همونارو تکرار کنیم
نقد محتوایی رو هم فقط کسایی میخونن که اثر رو دیدن. وقتی اثر تماشا شده اسپویل معنایی نداره. بدون روایت داستان اصلا نمیشه نقد محتوایی کرد
اینم بدونید بررسی فرم و جلوه هنری آثار اصلا مهم نیست. اینکه داستان چند پرده ایه یا کدوم مکتب هنری رو داره استفاده میکنه چه فایده ای واسه مخاطب داره؟ حداقل اینجوری چهارتا چیز یاد میگیره