نقد و بررسی انیمیشن ببعی قهرمان؛ یک برند شکست خورده
انیمیشنی که به شدت از رسانه ملی تبلیغ شد اما از نظر فنی، داستانی، فرمی و محتوایی اصلا کار قابل تقدیری نیست و حتی می تواند برای کودکان آسیب هم به همراه داشته باشد
انیمیشن ببعی قهرمان با اتکا به برند “ببعی” که یک کارتون سریالی موفق خردسال محسوب می شود، به سینما عرضه شد. این انیمیشن با یکسال تاخیر، ابتدا در جشنواره فجر 1402 اکران شد و سپس در مهر 1403 در سینماهای ایران اکران شد. این انیمیشن با فاصله یکساله از انیمیشن موفق بچه زرنگ، در سینما عرضه شد. انیمیشن ببعی یکی از مورد انتظار ترین انیمیشن های ایرانی محسوب می شود و بیشتر از یک هفته در شکبه پویا صدا و سیما، دائما تبلیغ شد و حتی برنامه های اختصاصی برای تبلیغ این انیمیشن تولید شدند.
در این مقاله به بررسی و نقد انیماتوری، فرم، داستان، سناریو، برندینگ و محتوای انیمیشن ببعی قهرمان خواهیم پرداخت. همچنین شما می توانید نقد و بررسی این انیمیشن را از طریق ویدئوی زیر تماشا کنید:
ایده ای که نابود شد
روند انیمیشن ببعی قهرمان یک روند بسیار خوب است. اینکه ببعی امید دارد و بخاطر یک رویا تسلیم نمی شود و شکست ها و پیروزی های زیادی را پشت سر می گذارد تا در آخر پیروزمندانه و با دستاوردش به وطنش بازگردد. اما متاسفانه این ایده خوب و این روند جذاب بخاطر باگ های زیاد در انیمیت، داستان و محتوای این انیمیشن، خراب شده است و نمی تواند یک محتوای امید آفرین و رویاساز را به مخاطب خود عرضه کند. همچنین دستاورد ببعی چیزی جز پرواز کردن نیست و هیچ سود دیگری به همراه ندارد. در ادامه به تمام باگ های این انیمیشن در ابعاد مختلف خواهیم پرداخت.
بررسی فرم انیمیشن ببعی قهرمان
دیالوگ ها
دیالوگ های انیمیشن ببعی قهرمان بسیار زیاد است. شخصیت ها در بیشتر انیمیشن در حال حرف زدن هستند. انیمیشن از نظر لغوی به معنای سرزندگی و حرکت می باشد(منبع)، پس بدیهی است از یک انیمیشن انتظار پویایی و حرکت داشته باشیم. اما ببعی نه تنها پویا نیست، بلکه به قدری دیالوگ دارد که می توانست یک برنامه رادیویی باشد.
حتی در بخش هایی از داستان که حرکت کردن و پویایی الزام آور است هم شخصیت ها فقط حرف می زنند. مثلا در بخشی که در آکادمی پرواز ببعی و دوستانش با پرنده های رقیب مسابقه می دهند، ما چیزی از مسابقه دادن نمی بینیم، بلکه فقط کری خواندن طرفین حین بازی را شاهد هستیم. همچنین مسابقات حذفی نمایش داده نمی شوند و فقط با دیالوگ گفته می شود که ببعی و دوستانش به فینال رفته اند. یا در قسمت های دیگر شاهد هستیم که ببعی بارها شکست می خورد و می گوید که تسلیم نمی شود، اما هیچ تمرین، تلاش یا اقدامی در راستای موفقیت را از وی شاهد نیستیم.
در انیمیشن ببعی قهرمان قرار است بارها از دهان ببعی بشنویم که او تسلیم نمی شود و ادامه می دهد. اما یکبار هم تمرین کردن، تلاش کردن یا پویایی او را در عمل و حرکت نمی بینیم. تنها بخشی از داستان که حرکت و کنش دارد، مسابقه نهایی است که آن هم بدون باگ نیست که در ادامه مقاله به باگ های آن خواهیم پرداخت.
ترانه ها
دلیل اصرار تولید کننده های ایرانی برای وجود ترانه در انیمیشن هایشان واقعا نامعلوم است. تقریبا در تمام آثار داخلی سینمایی که ترانه وجود داشته، ترانه ها به شدت کم کیفیت کار شده اند و اصلا جذاب نیستند. هم محتوای ترانه، هم متن ترانه و هم رقص شخصیت ها، بد هستند و جذابیتی ندارند. این باگ در انیمیشن مسافری از گانورا هم وجود داشت.
یک ترانه در انیمیشن ببعی قهرمان، قصد دارد تا گذشته شخصیت بوقلمون را برای مخاطب فاش کند. اما این ترانه در این امر ناموفق است و سوالات بسیار زیادی را در مورد گذشته این شخصیت باقی می گذارد و مخاطب باید به این سوالات با حدسیات خودش پاسخ بدهد. یعنی ترانه ها حتی توانایی روایت یک داستان ساده را هم ندارند.
یک ترانه این انیمیشن در مورد کتاب و کتابخوانی است که به زور در انیمشن گنجانده شده است. چراکه موارد استفاده از کتاب را توسط مردم روستا خیلی غیر واقعی نمایش می دهد(پیچیدن ساندویچ لای کتاب، پاک کردن دیگ، سوزاندن و…) به طوری که هیچکس با کتاب چنین کارهایی نمی کند. از نظر اقتصادی استفاده از کتاب برای کارهایی که در انیمیشن نمایش داده می شود کاملا غیر منطقی است و در جامعه هم ابدا شاهد چنین مصارفی از کتاب نیستیم. از روزنامه چنین استفاده هایی می شود اما کتاب خیر.
متاسفانه ترانه ها با لب زدن شخصیت ها نیز همخوانی ندارند. یعنی سینک موسیقی روی شخصیت ها موفق نبوده.
دوبله
با اینکه در کشور ما دوبلرهای بسیار خوبی در بخش انیمیشن فعال هستند، اما در انیمیشن های داخلی شاهد هستیم که دوبله ها اصلا خوب نیستند. انیمیشن ببعی با اینکه در نسخه کارتونی خود از دوبلرهای بسیار خوبی بهره می برد، اما صدای تمام شخصیت های خود را عوض کرده و دوبلرهای جدیدی به کار اضافه کرده که نه صدایشان با شخصیت ها همخوانی دارد و نه دوبله خوبی روی شخصیت ها انجام داده اند. دفعات زیادی پیش می آید که حتی لب زنی شخصیت ها با دوبله ای که روی آنها گذاشته شده همخوانی ندارد. بدیهی ترین کار ممکن این بود که حداقل از دوبلرهای ببعی کارتونی در انیمیشن سینمایی هم استفاده شود یا حداقل دوبلرهای بهتری برای اینکار به کار گرفته شوند.
ابراز احساسات و همدردی بسیار ضعیف
در انیمیشن بسیار پیش می آید که داستان برای ملموس تر کردن وقایع خود، احساسات مخاطب را برانگیخته کند. اما انیمشن ببعی نمی تواند هیچداکم از لحظات غم، مسابقات حیثیتی و شرایط اضطراری برای احیای مدرسه خلبانی را با ابراز احساسات برای مخاطب ملموس کند. یعنی از نظر احساسی هیچگاه پیش نمی آید که از ته دل با شخصیت همدردی کنیم یا اینکه از یک اتفاق شوکه شویم یا موارد دیگر. در انیمیشن های دیگر شاهد لحظاتی حساسی هستیم که مخاطب برانگیخته می شود.
مثلا در بچه زرنگ هنگامی که قلب جنگل تسلیم می شود، حس شکست شخصیت ها به مخاطب نیز منتقل می شود که همراه با ناراحتی و شوک هم هست. یا در انیمیشن لوپتو هنگامی که شخصیت علی متوجه می شود رئیس صنف اسباب بازی خودش پشت پرده تمام اتفاقات بوده، حس ناامیدی شدیدی به مخاطب منتقل می شود و به همین دلیل وقتی که علی متوجه دوربین فیلمبرداری شده و تمام نقشه های رئیس صنف را لو می دهد، مخاطب به هیجان افتاده و حس پیروزی می کند. اما در انیمیشن ببعی قهرمان هیچ احساسی به مخاطب منتقل نمی شود و این خودش یکی از دلایل حوصله سربر بودن این انیمیشن است.
هواپیماها از کجا می آیند
در آثار ژانر مسابقه ای، همیشه یکی از دغدغه ها فراهم کردن یا ساختن یک وسیله نقلیه برای مسابقه است. اما در انیمیشن ببعی به راحتی هواپیما در دسترس می باشد و حتی در آخر داستان هم پدر ببعی تراکتورش را که برای پرواز بهینه شده به او می دهد. در حالی که شاهد تکاپو برای فراهم کردن یا ساختن هواپیما نیستیم، این حجم از راحتی دسترسی به هواپیما بسیار غیر منطقی است. چراکه انیمیشن در فضای امروزی رخ می دهد و مثلا در آینده نیست که بگوییم دسترسی به وسایل پرنده هم ساده شده.
در آثار داخلی، می توان به فیلم منطقه پرواز ممنوع اشاره کرد که به خوبی تلاش و زحمت برای ساخت یک هواپیمای کنترلی را به نمایش می گذارد. از انیمیشن ببعی هم انتظار می رفت که دسترسی به اشیاء پرنده را محدودتر کند و ساخت این شی را در داستان خود بگنجاند.
بررسی انیماتوری انیمیشن ببعی قهرمان
باگ های انیماتوری انیمیشن ببعی کم نیستند. اول از همه برخی شخصیت ها پرداخت بسیار ضعیفی دارند. از مامان ببعی گرفته که یک شخصیت اصلی داستان است تا شخصیت های فرعی داستان و سیاهی لشکرها، بسیار از نظر هنری زشت طراحی شده اند. حرکات لباس ها اغراق آمیز است. شخصیت ها عملا فقط یک حالت چهره دارند و حالت دیگری برایشان طراحی نشده است. تحرک شخصیت ها بسیار کم است و همین باعث شده تا دیالوگ ها بسیار زیاد باشند.
حجم فانتزی سازی اشیاء پرنده به شدت بالا و غیر منطقی است و اصلا معلوم نیست حجم بالایی از آهن آلات چگونه با دو موتور به پرواز در می آیند. ابعاد فضایی اصلا درست رعایت نشده و سایز شخصیت ها و ساختمان ها با هم همخوانی ندارد(به طوری که سازه ها بسیار بزرگ هستند و شخصیت ها بسیار کوچک هستند). انمیاتوری ببعی نه تنها چشم نواز نیست، بلکه یک انیمیشن معمولی و متوسط هم به حساب نمی آید.
بررسی داستان انیمیشن ببعی قهرمان
داستان انیمیشن ببعی پر باگ ترین بخش این انیمیشن محسوب می شود. اولین باگ مهم داستانی این انیمیشن، عدم روشن شدن این مسئله است که چرا ببعی می خواهد پرواز کند؟ دقیقا چرا پرواز برای ببعی یک رویاست؟ در انیمه باد برمی خیزد شاهد هستیم که شخصیت اصلی که رویای پرواز دارد، حتی خواب پرواز می بینید و در مورد پرواز بارها رویا پردازی می کند. اما در انیمیشن ببعی هیچ زمینه چینی یا رویا پردازی در مورد پرواز وجود ندارد و ما درک نمی کنیم که ببعی چرا برای پرواز کردن اینقدر اصرار دارد. اگر از این مسئله هم گذشت کنیم، جز ببعی و سنجاب هیچ شخصیت دیگری مثل این دو رویای پرواز ندارد. پس دلیل پیوستن آنها به ببعی برای یادگیری پرواز چیست؟
مشکل بعدی این است که پرواز کردن هیچ دستاوردی به همراه ندارد. تلاش های زیاد ببعی، از بین بردن کدوهای روستا بخاطر پرواز، مسابقه های سخت پی در پی و… در داستان به وقوع می پیوندند تا ببعی بتواند پرواز را یاد بگیرد. اما همه اینها در آخر هیچ نتیجه ای ندارند. صرفا افراد روستا که تا دیروز با خودرو روی زمین حرکت می کردند، در آخر روی هوا پرواز می کنند. یعنی شاهد تاکید زیاد انیمیشن روی رسیدن به موفقیت در پرواز هستیم اما در آخر پرواز هیچ آورده و سودی برای مردم یا روستا ندارد.
یکی از باگ های عجیب داستان، تسلیم شدن مدیر در فینال مسابقات است. قبل از مسابقه نهایی شاهد یک مسابقه رده بندی حذفی که شباهت زیادی با مسابقه جارو سواری هاگوارتز(مدرسه جادوگری هری پاتر) دارد، هستیم. جز فینال چیز دیگری از این مسابقه نشان داده نمی شود و صرفا با دیالوگ گفته می شود که ببعی و دوستانش با کلی تلاش به فینال رسیدند. در فینال، بوقلمون، مدیر که یک جغد است را تهدید می کند و جغد در مسابقه تسلیم می شود و بازی را با اینکه به برد نزدیک است، واگذار می کند. این قضیه خیلی غیر منطقی است چون بوقلمون می گوید حتی در صورت برنده شدن شما باز هم مدرسه را تعطیل می کند پس تسلیم شوید. اما خب اگر قرار است در هر دو صورتِ باخت و برد مدرسه تعطیل شود، چرا باید بازی را واگذار کرد؟ ته قضیه تعطیلی مدرسه است، پس بهتر نیست حداقل مسابقه را برنده شد؟
یکی از باگ های اساسی داستان شخصیت بوقلمون است. اولا که اصلا جنسیت بوقلمون مشخص نیست. یکبار آقا و یکبار خانم خطاب می شود، صدایش مردانه است(در دوبله جشنواره ای اینگونه بوده و در دوبله سینمایی این قضیه اصلاح شده)، چکمه زنانه پوشیده و موهایش را بلوند کرده. در ثانی، علت دشمنی بوقلمون با جغد به خوبی برای مخاطب مشخص نمی شود و ما واقعا متوجه علت دشمنی او نمی شویم. همچنین نمی فهمیم چنین ثروت و تکنولوژی را از کجا آورده که یک آکادمی عظیم تاسیس کرده.
یک مسئله معروف در انیمیشن ها پنهان کردن نقشه ها از مخاطبین می باشد. بارها دیده ایم که یک گروه یواشکی و بدون اینکه مخاطب متوجه شود با همدیگر نقشه می کشند و ما در هنگام اجرای نقشه متوجه ابعاد این نقشه می شویم. اما در انیمیشن ببعی، نقشه ها به سادگی لو می روند و هیچ تعلیقی برای مخاطب باقی نمی ماند. مثل زمانی که تصمیم می گیرند یک کدو را کنار بوقلمون بگذارند تا صدایش را ضبط کنند. وجود این کدو می توانست بعد از ضبط شدن صدای بوقلمون فاش شود نه اینکه شب قبل از مسابقه مخاطب از وجود آن با خبر شود. بدیهی ترین و حداقلی ترین کار ممکن این بود که یک فلش بک برای این قسمت در انیمیشن کار می شد.
سرعت رخدادِ رویدادها به شدت بالاست. مثلا در انیمیشن پسر دلفینی شاهد هستیم که به اندازه کافی به هر مسئله ای از جمله رشد کردن پسر در دریا، ملاقات مادرش، شناخت اکسیر، شناخت محیط و مردمان بندر، پرداخته می شود و به مخاطب اجازه می دهند تا اتفاقات را هضم کند. اما در انیمیشن ببعی سرعت آنقدر بالاست که حتی در بعضی موارد فرصت فکر کردن به اینکه چه اتفاقی افتاده برای مخاطب ممکن نیست.
در مسابقه نهایی مشخص نمی شود که کواد کوپترها و پهپادها دقیقا چگونه باعث خرابی سایر اشیاء پرنده می شوند. می توان حدس هایی از جمله جنگ الکترونیک زد اما در انیمیشن چیزی روشن نمی شود و در حد حدسیات باقی می ماند. در انیمیشن کودک همه چیز باید تبیین شود و نکته مبهمی باقی نماند که این کار در ببعی انجام نمی شود.
فرار بوقلمون که می توانست به یک تعقیب و گریز جذاب تبدیل شود، با یک مگس خاتمه می یابد و کشتی هوایی بوقلمون از کار می افتد. همچنین سنجابی که دوست ببعی بود در طول داستان ببعی را قال می گذارد و با چتر نجات فرار می کند، اما در آخر می بینیم که به تراکتور پرنده ببعی چسبیده و می گوید که “من برگشتم”. خب دقیقا چطوری برگشتی؟ اصلا چرا رفتی که برگردی؟
اواخر داستان، شهردار، پلیس و مردم روستای ببعی از او حمایت می کنند با اینکه اول انیمیشن بخاطر خرابکاری هایش از او عصبانی بودند. اصلا مشخص نمی شود که چه اتفاقی رخ داد که این شخصیت ها یک چرخش 180 درجه ای داشتند و شروع به حمایت از ببعی کردند.
انیمیشن در ابتدا و قبل از معرفی تراکتور پرنده و بوقلمون، در خواب ببعی این موارد را نمایش می دهد. با اینکه خواب ببعی هیچ حالت پیشگویی ندارد، اما این شخصیت ها از همان ابتدا در داستان حضور دارند و عملا انیمیشن شخصیت های آینده خودش را لو می دهد.
دوش گرفتن یکی از شخصیت های دختر با لباس زیر دوش هم مسئله ای بسیار عجیب است. اگر منشوری و ممیزی اجازه برهنه کردن شخصیت را به ما نمی دهد، پس سکانس دوش گرفتن در انیمیشن طراحی نکنید یا حداقل یک پسر را زیر دوش ببرید.
بررسی سناریوی انیمیشن ببعی قهرمان
یک سناریوی بسیار عالی و پرطرفدار داریم که در آن فراز و نشیب های پی در پی و شدید را شاهد هستیم. به این شکل که یکبار امید وجود دارد و شخصیت ها می توانند به هدفشان برسند، اما ناگهان همه چیز خراب می شود. در ادامه دوباره همه چیز سامان پیدا می کند و باز خراب می شود. امید و ناامیدی پی در پی و غیر قابل پیشبینی را تا انتهای این داستان ها به شکلی بسیار جذاب شاهد هستیم.
انیمیشن ببعی سعی دارد همین سناریو را پیاده سازی کند اما متاسفانه توان اینکار را ندارد. به این دلیل که در چنین سناریویی لازم است تا شخصیت ها به شدت فعال و پویا باشند. قاعدتا شخصیت های حراف و بی تحرک انیمیشن ببعی نمی توانند اینکار را بکنند و نقاط عطف شکست و پیروزی با اتفاقات مسخره و شانسی به نمایش در می آیند. مثل زمانی که جغد یکهویی آموزش بچه ها را قبول می کند یا زمانی که پدر ببعی یک تراکتور به او می دهد تا جایگزین هواپیمایی کند که معلوم نیست بوقلمون چگونه نابودش کرده.
پشتکار، تلاش و تسلیم ناپذیری از مهم ترین عناصر این انیمیشن هستند. اما همگی اینها را فقط در دیالوگ ها شاهد هستیم و هیچ عملی از شخصیت ها در راستای این عناصر نمی بینیم. ببعی فقط می گوید که تسلیم نمی شود ولی تمرین کردن، تلاش کردن و سایر کارهایی که برای درک این مسئله لازم است، به نمایش در نمی آید. ببعی فقط در کلام تسلیم ناپذیر است.
همچنین شخصیت پردازی مطلوبی در انیمشین انجام نشده. یعنی علارغم وجود انبوهی شخصیت در این انیمیشن، هیچکدام آنها جز ببعی شخصیت پردازی نشده اند و ما در مورد درونیات آنها هیچ چیز نمی دانیم. انگار هیچکدام از آنها را نمی شناسیم.
بررسی برندینگ انیمیشن ببعی قهرمان
دلیل حمایت تلویزیون و شبکه کودک از انیمیشن ببعی قهرمان، استفاده این انیمیشن از یک برند موفق بود. شخصیت و کارتون ببعی یکی از بهترین و محبوب ترین برنامه های شبکه پویا محسوب می شود. حال تولید کننده روی این برند دوست داشتنی دست گذاشته و محصول سینمایی آن را تولید کرده است. اما اینکار نه تنها باعث پیشرفت و ارتقاء این برند نیست، بلکه باعث افت شدید این برند هم شده.
در انیمیشن ببعی قهرمان تغییرات بی دلیل و بسیار زیادی در ببعی به وجود آمده. صدای او عوض شده، محل زندگی از شهر به روستا تغییر کرده، خواهر او از نظر رفتاری و اخلاقی شدیدا تغییر کرده و افتضاح شده، پدر ببعی که کارمند بوده به کشاورز تبدیل شده، دوستان ببعی بلکل تغییر کرده اند و تغییرات فراوان دیگر در شخصیت پردازی ببعی و خانواده اش رخ داده.
این تغییرات حتی برند ببعی را بهبود هم نداده اند. چراکه ببعی کارتونی همچنان به مراتب قوی تر و جذاب تر از نسخه سینمایی خویش است.
بررسی محتوای انیمیشن ببعی قهرمان
سوژه اصلی داستان پرواز کردن است. هواپیما ساختن سوژه اصلی نیست چون در هر شرایطی یک هواپیما برای بچه ها جور می شود، پس سوژه اصلی پرواز کردن و یادگرفتن پرواز با این هواپیما است. پرواز کردن نمادی از پیشرفت است. حالا می تواند پیشرفت هسته ای باشد، پیشرفت ماهواره ای باشد، هوافضا باشد یا پیشرفت در هر صنعت دیگری. رویای پیشرفت ببعی باعث می شود تا اقتصاد روستا به کلی نابود شود. اقتصاد روستا یک اقتصاد کدو محور است(تنها محصول روستا کدو تنبل است) که فارغ از مسخره بودن این نظام اقتصادی(می توانست بر پایه کشاورزی یا حداقل صیفیجات و سبزیجات باشد)، ببعی با پرواز کردنش تمام این اقتصاد را نابود می کند. یعنی پیشرفت و رویای پیشرفت عامل نابودی اقتصاد است. در واقعیت این تحریم های ظالمانه و مدیریت نامطلوب برخی مسئولین است که باعث وضعیت نامطلوب اقتصادی شده، نه اهدافی مثل صنعت موشکی، هسته ای یا حتی فضایی. شاید این اهداف بهانه ای برای تحریم ها باشند اما خودشان به طور مستقیم عامل نابودی اقتصاد نیستند و اگر به ثمر بنشینند، فواید زیادی هم برای اقتصاد دارند. اما انیمیشن ببعی نشان می دهد که پیشرفت تاوان دارد و تاوانش هم نابودی اقتصاد است. پیشرفت و کسی که می خواهد پیشرفت کند باعث می شوند تا این اقتصاد نابود شود.
ببعی اصلا بخاطر کاری که کرده پشیمان و عذرخواه نیست. او زحمت یکسال روستایی ها را نابود کرده اما با پرویی می گوید:”بجاش پرواز کردم”. اینگونه شاهد تصویری منفی از روستاییان هستیم. قاعدتا کودک مخاطب انیمیشن ببعی قهرمان طرفدار ببعی است و بخاطر برخورد بهحق مردم بخاطر نابود شدن زحمتشان، از این قشر زحمتکش تنفر پیدا می کند. با اینکه در حقیقت این معاندین و دشمنان کشور ما هستند که در مسیر پیشرفت ما سنگ اندازی می کنند، ولی ببعی در وهله اول از مردم روستا انتقاد می کند. با اینکه حق با همین مردم بی نوا است.
یک بوقلمون دشمن ببعی محسوب می شود و نمی خواهد او پیشرفت کند. لوگو آکادمی بوقلمون با عقابی که در وسط خود دارد و رنگ های آبی، قرمز و سفید، پرچم آمریکا را برای ما تداعی می کند. یعنی دشمن ببعی و کسی که پرواز را انحصاری نگه داشته، بوقلمون(آمریکا) است. بوقلمون، ببعی و دوستانش را به آکادمی خودش می برد و شرایط شکست خوردن آنها را فراهم می کند تا از پیشرفت ناامید نشوند. اما ببعی و دوستانش به مسیرشان ادامه می دهند. گرچه این تسلیم ناپذیری در فرم انیمیشن اصلا مشهود نیست و ما شاهد تلاش کردن ببعی و دوستانش نیستیم، اما این قضیه در محتوا وجود دارد و انیمیشن هرچند ضعیف، اما قصد دارد این مفهوم را برساند.
در ادامه بچه ها به یک آکادمی دیگر رفته و پرواز را یاد می گیرند. سوالی که پیش می آید این است که اگر بچه ها توانستند پرواز یاد بگیرند دیگر چرا در مسابقه نهایی شرکت کردند؟ در اینجا اهالی روستا که در ابتدا مخالف بچه ها بودند، بی دلیل از بچه ها حمایت می کنند و این سوال هم بی پاسخ می ماند که چطور روستایی ها در برابر پیشرفت تغییر فاز دادند؟
اما نکته مهم و نتیجه گیری محتوایی انیمیشن است که اهمیت دارد. در آخر دستاورد این پیشرفت چیست؟ ببعی و دوستانش پس از اینکه به روستا برمی گردند، باعث می شوند تا اهالی روستا توانایی پرواز را کسب کنند. آنها که تا دیروز روی زمین با وسایل حمل و نقل جابه جا می شدند، الان روی هوا هستند. یعنی فقط از فاز زمینی به فاز هوایی تغییر فاز داده اند. اینکار نه موجب می شود که از نظر اقتصادی روستا پیشرفت کند و نه هیچ دستاورد دیگری برای روستایی داشته باشد که بخاطر این پیشرفت تاوان سنگین اقتصادی داده بود. عملا انیمیشن می گوید که بخاطر رویای پیشرفت، باید تاوان و هزینه زیادی پرداخت شود و در نهایت هم این چیزها برای مردم “نون و آب نمیشه”. این اصطلاح “نون و آب نشدن” چیزی است که بارها توسط مخالفین و معاندین کشور ما و حتی مزدورهای دشمن مطرح می شود تا دستاورد های هسته ای، پزشکی، فضایی، ورزشی، صنعتی، نظامی و… در چشم مردم بی اهمیت جلوه کند. حالا یک انیمیشن ایرانی دقیقا همین محتوا را به کودکان ما منتقل می کند و این یعنی فاجعه محتوایی در یک انیمیشن ایرانی.
ببعی عملا یک بچه لوس و خودخواه است که بخاطر خواسته خودش که هیچ سودی هم برای روستایی ها ندارد، تمام اقتصاد روستا را خراب می کند و در آخر هم بی هیچ دستاوردی، رسیدن به رویای خودش را جشن می گیرد. آیا این الگوی مناسبی برای کودکان ماست؟
جایزه جشنواره فجر و فروش موفق ببعی قهرمان
دیپلم افتخار جشواره فجر ببعی چیز ارزشمندی نیست. دلیل اینکه به این انیمیشن دیپلم افتخار داده شد این است که در جشواره فجر 1402 چهار انیمیشن جاضر شده بودند و هیچکدام حتی نامزد هیچ بخشی نشدند. به همین دلیل تیم داوران برای حفظ روحیه و انگیزه به یکی از این انیمیشن ها دیپلم افتخار دادند که اصلا جزئی از جوایز اصلی هم نیست. تاکید روی این جایزه هم به شدت عجیب است. چراکه عموم کسانی که به این جایزه اشاره می کنند، از منتقدین انیمیشن بچه زرنگ هستند. با اینکه انیمیشن بچه زرنگ در جشواره فجر 1401 نامزد انبوهی از جوایز اصلی شد و حتی سیمرغ بلورین جشنواره را از آن خود کرد. این رویکرد متناقض از کجا می آید؟
همچنین علت فروش موفق انیمیشن ببعی قهرمان، چیزی جز تبلیغات وسیع شبکه پویا و نهال نیست. این شبکه ها بیش از یک هفته قبل از اکران ببعی به صورت دائمی و حتی در خلال پخش انیمیشن ها این انیمیشن سینمایی را تبلیغ کردند. حتی عروسک ببعی تولید شد و در این برنامه ها حضور داشت. بسیاری از والدین اعتراف می کنند که بخاطر تبلیغات زیاد این انیمیشن بچه ها را به تماشای آن برده اند نه بخاطر کیفیت و انتظاری که از محتوای آن داشته اند.
قطعا تبلیغات در فروش موفق محصولات سینمایی موثر است و ببعی از برند خود به خوبی استفاده کرده، اما دو نکته حائز اهمیت است. اول اینکه چنین حمایت هایی چرا برای سایر انیمیشن ها در حین اکران وجود ندارد و انیمیشن هایی همچون لوپتو، بچه زرنگ و پسر دلفینی، در حین اکران صرفا به اندازه یک تیزر یک دقیقه ای حمایت شدند؟ دوم اینکه بسیاری از منتقدین انیمیشن های نامبرده شده، ادعا دارند فروش بالای انیمیشن ها(مخصوصا بچه زرنگ) بخاطر تبلیغات شبکه ای آنهاست. اما این منتقدین هیچ توجهی به تبیلغات ببعی ندارند و کیفیت این انیمیشن را عامل فروش آن می دانند!
نتیجه گیری از انیمیشن ببعی قهرمان
سال 1401 که با اکران انیمیشن های پسر دلفینی و لوپتو و با سیمرغ بلورین انیمیشن بچه زرنگ همراه بود، یک سال عالی برای تاریخ انیمیشن ایران به شمار می آمد و امیدها را به انیمیشن سازی ایران زیاد کرد. همچنین این انیمیشن ها در پلتفرم های آمازون و نتفلیکس پخش شدند و در کشورهایی همچون هند، روسیه، چین، تایوان، آلمان و حتی اسرائیل(این یکی کشور نیست) با دوبله های بومی، اکران شدند.
اما در سال 1402 با پخش انیمیشن مسافری از گانورا و انیمیشن هایی که در جشواره فجر شرکت کردند(ببعی قهرمان، رویاشهر، شمشیر و اندوه و ساعت جادویی) عملا با یک فاجعه انیماتوری و محتوایی مواجه شدیم. جز ساعت جادویی، بقیه انیمیشن ها همگی از نظر محتوا مشکلات عدیده ای داشتند و از نظر فنی و گرافیکی، تمام این آثار افتضاح بودند و باگ های داستانی و انیماتوری فراوانی در آنها وجود داشت.
محتواهای ضد تفکرات اسلامی و ضد فرهنگ ایرانی در برخی از این انیمیشن ها و شباهت محتواهایی که این آثار ارائه دادند این تئوری را در ذهن ما پررنگ می کند که ممکن است نفوذ خاصی در انیمیشن سازی ایران رخ داده باشد. چرا که محتواهای اسطوره ای، دینی، سیاسی و فرهنگی خالص ایرانی در حال تبدیل شدن به محتواهایی هستند که اصلا به تاریخ و فرهنگ ایران پایبند نیستند. در انیمیشن پسر دلفینی شاهد حضور اسطوره ایرانی یعنی آناهیتا هستیم اما در انیمیشن رویاشهر حتی امام زمان به صراحت به سخره گرفته می شود.
سلام علیکم
اول از همه ممنون بابت بررسی این پویانمایی غرض از مزاحمت فیلم باغ کیانوش که برای طیف نوجوان است از نهم آبان اکران میشه که تعاریف خوبی داشته داستان فیلم در دوران جنگ تحمیلی و در یکی از روستا های همدان رخ میده ، پیشنهاد میکنم شما هم ببینید
سلام وقتتون بخیر
واقعا نقد عالی و جامعی بود و حرف دل منه مادر که با تبلیغات زیاد بچه هام رو بردم سینما و هرگز انتظار یک همچین انیمیشن بی محتوا و سخیفی رو نداشتم. رفتن چند تا بچه با یک مرد غریبه به یک شهر دیگه از همه فاجعه تر بود!
امیدوارم این روند برنامه سازی هر چه زودتر اصلاح بشه.
۱۶ نکته قابل تامل در پویانمایی سینمایی ببعی از منظر نمادشناسی و محتوا، برای پدر و مادرای آگاه که به روح و روان و فرهنگ بچشون حساسن:
۱.وجود شخصیت خوک در داستان!
پلیس شهر، که شخصیت مثبتی دارد خوک است. هرچند در دوبله فارسی، او را خانم گاو صدا می زنند!! اما خصوصا در صحنه ای که سایه او از پشت پرده پیداست، دماغ خوکی او کاملا مشهود است. همچنین از تیم پنج نفره بچه ها که ببعی و ببعو دو گوسفند آن هستند، دو نفر بچه خوک وجود دارند که ظاهراً بچه های همان پلیس شهر اند. واضح است که خوک در فرهنگ ما، موجودی منفور و نماد شهوت رانی و بی غیرتی است به طوری که خیلی از خانواده های مسلمان ایرانی، اجازه نمی دهند فرزندانشان کارتونی که شخصیت خوک دارد ببینند. برخی از عوامل سازنده میگویند، گاو است نه خوک؛ خودشان و مخاطب را چه فرض کرده اند؟!
۲.وجود شخصیت دو جنسه!
شخصیت منفی داستان، یک بوقلمون است که صفات ظاهری اش (تن صدا، سینه، صورت، مو، و…) ترکیبی از خصوصیات ظاهری بوقلمون نر و ماده است. جالب اینکه در دوبله فارسی، یک بار او را آقای بوقلمون و بار دیگر او را خانم بوقلمون صدا می زنند!!
۳.پهپاد شرور!
پهپاد که نماد قدرت نظامی ایران است، ابزار دست شخصیت منفی (بوقلمون) است.
۴.گل سر ببعی!
همان گل سر ثابت مسیح علی نژاد معاند نظام است؛ در حالی که در نسخه تلویزیونی ببعی، چنین نبود و رنگ آن متفاوت بود!
۵. نماد همجنسگرایی!
رنگین کمانی که در تیتراژ پایانی نشان داده می شود، رنگین کمان شش رنگ است: نماد ال جی بی تی کیو پلاس (همجنسگرا، دوجنسگرا یا تراجنسی و…). احتمالاً این یک مورد را دیگر در اکران عمومی، اصلاح کرده باشند! شاید هم نه!!
۶. بار مشروب!
رستورانی که در یکی از صحنه ها ببعی به آنجا می رود و صاحب آن شبیه اعضای گروه خلافکار هلنز انجلز (فرشتههای جهنم)، موتور سیکلت هارلی-دیویدسن سوار می شود، رسماً بار مشروب دارد.
۷. جشن هالووین!
به جای اینکه عید غدیر یا لااقل عیدنوروز خودمان را در پویانمایی ایرانی ترویج کنیم، خودمان با دست خودمان به ذهن کودکانمان و با هزینه بیت المال، تهاجم فرهنگی می کنیم!
۸. رنگ موی ببعی و ببعو!
این را اجازه بدهید از ویکی پدیا انگلیسی نقل کنم: Beginning in the 2010s, and into the early 2020s, blue hair (and less commonly purple hair) has become associated with environmentalism, feminism, anarchism, communism, socialism, liberalism, abortion and the LGBTQ
۹. سازمان رسانه ای اوج یه موسسه شبه دولتی و وابسته به یکی از نهادهای نظامی جمهوری اسلامی چرا باید روی همچین اثر ضدایرانی، ضدفرهنگی و ضداسلامی سرمایه گذاری کنه؟؟! که این مورد بسیار عجیبه.
۱۰. حجم تبلیغات انیمیشن ببعی قهرمان!
با اینکه در چندسال اخیر انیمیشنهای زیاد و خوبی تولید و به اکران رسیدن اما به جرات میتونم بگم که برای هیچکدوم از اونها به اندازه ببعی قهرمان، تبلیغات و خصوصا در صدا و سیما و شبکه های پویا و نهال انجام نشده بود! حجم وسیع کمپین ها و سفرهای شخصیت ببعی قهرمان به شهرهای کشور بسیار عجیبه!
۱۱. پرچم آمریکا در کارتون ایرانی!
نماد مدرسه خلبانی شخصیت بوقلمون دقیقا از ترکیب رنگ پرچم آمریکا استفاده کرده و این پرچم رو در ذهن تداعی میکنه!
۱۲. زبان عبری در کتابها!
در ببعی قهرمان کتابهایی که به دست گرفته میشه به زبان عبری نوشته شده. چرا یک انیمیشن ایرانی نباید هیچ المان و نوشته ای از زبان فارسی توش دیده بشه. اگر تیم سازندگان, اکران در جشنواره های بین المللی رو دلیل این کار میدونن!، چرا نباید از زبان انگلیسی که جهانی تر هست استفاده کرد؟ بنظر میرسه ردپای صهیون در انیمیشنهای به ظاهر ایرانی ما هم نفوذ کرده تا مغز کودکانمون رو تسخیر خودش کنه.
۱۳. نابودی اقتصاد یک روستا برای آرزوی شخصی!
در محتوای ببعی قهرمان این به چشم میخوره که ببعی برای رسیدن به آرزوی شخصی خودش بسیار خودخواهانه تمام محصول و اقتصاد مردم روستا که کدو هست رو نابود میکنه و بدون حتی عذرخواهی میگه: عوضش تونستم پرواز کنم! این یعنی ناخودآگاه به فرزندان این سرزمین بگیم برای پیشرفت (که در اینجا شاید پیشرفت صنعت هوا فضای جمهوری اسلامی باشه) باید حتما اقتصادو به نابودی بکشونیم و چاره ی دیگه ای نیس و مردم روستا بدون هیچ توجیحی باید اجبارا با این نظریه ببعی همراه و همصدا باشن!
۱۴. استفاده از موسیقی رپ!
درسته که این اثر یه کار شاد و موزیکال معرفی شده اما حجم زیاد استفاده از موسیقی رپ (که خیلی از مواقع حتی بزرگترها هم با دقت زیاد ، متوجه منظور و اشعار در ترانه ها نمیشن!) در یک کار کودک چه معنی میتونه داشته باشه؟! این رو مقایسه کنید با ترانه های ماندگار و کودکانه زمان کودکی خیلی از پدر و مادرهای فعلی. کارهایی شاد مثل کلاه قرمزی و شهر موشها و… که بعد از گذاشتن سالیان سال هنوز هم هممون متن و ریتم آهنگهاشون رو حفظیم و بلدیم!
۱۵. جدا شدن بچه از پدرومادر عامل رسیدن به آرزوها و موفقیت!
این چیزیه که ببعی در این انیمیشن صراحتا به بچه هامون یاد میده که بی توجه به پدر و مادر و با کمک غریبه ها هم میتونیم به موفقیت برسیم. دقت کنید مخاطب این انیمیشن گروه سنی ۵.۶ ساله هستن نه یک نوجوان استقلال طلب!
۱۶. پیچیدن ساندویچ با برگه های روزنامه باطله یه چیز شاید عادی باشه اما اینکار با استفاده از برگه های کتاب هم یکی از صحنه های عجیب این انیمیشن هست که ارزش علم و کتاب رو سخره میگیره……
و هزاران نکته ریز و درشت دیگه که شاید از دید من مخاطب عام پنهون مونده باشه…
از طرف یک پدر دغدغه مند برای آینده فرزندان این سرزمین 🌹
سلام علیکم
اول از همه ممنون بابت بررسی این پویانمایی غرض از مزاحمت فیلم باغ کیانوش که برای طیف نوجوان است از نهم آبان اکران میشه که تعاریف خوبی داشته داستان فیلم در دوران جنگ تحمیلی و در یکی از روستا های همدان رخ میده ، پیشنهاد میکنم شما هم ببینید
سلام وقتتون بخیر
واقعا نقد عالی و جامعی بود و حرف دل منه مادر که با تبلیغات زیاد بچه هام رو بردم سینما و هرگز انتظار یک همچین انیمیشن بی محتوا و سخیفی رو نداشتم. رفتن چند تا بچه با یک مرد غریبه به یک شهر دیگه از همه فاجعه تر بود!
امیدوارم این روند برنامه سازی هر چه زودتر اصلاح بشه.
۱۶ نکته قابل تامل در پویانمایی سینمایی ببعی از منظر نمادشناسی و محتوا، برای پدر و مادرای آگاه که به روح و روان و فرهنگ بچشون حساسن:
۱.وجود شخصیت خوک در داستان!
پلیس شهر، که شخصیت مثبتی دارد خوک است. هرچند در دوبله فارسی، او را خانم گاو صدا می زنند!! اما خصوصا در صحنه ای که سایه او از پشت پرده پیداست، دماغ خوکی او کاملا مشهود است. همچنین از تیم پنج نفره بچه ها که ببعی و ببعو دو گوسفند آن هستند، دو نفر بچه خوک وجود دارند که ظاهراً بچه های همان پلیس شهر اند. واضح است که خوک در فرهنگ ما، موجودی منفور و نماد شهوت رانی و بی غیرتی است به طوری که خیلی از خانواده های مسلمان ایرانی، اجازه نمی دهند فرزندانشان کارتونی که شخصیت خوک دارد ببینند. برخی از عوامل سازنده میگویند، گاو است نه خوک؛ خودشان و مخاطب را چه فرض کرده اند؟!
۲.وجود شخصیت دو جنسه!
شخصیت منفی داستان، یک بوقلمون است که صفات ظاهری اش (تن صدا، سینه، صورت، مو، و…) ترکیبی از خصوصیات ظاهری بوقلمون نر و ماده است. جالب اینکه در دوبله فارسی، یک بار او را آقای بوقلمون و بار دیگر او را خانم بوقلمون صدا می زنند!!
۳.پهپاد شرور!
پهپاد که نماد قدرت نظامی ایران است، ابزار دست شخصیت منفی (بوقلمون) است.
۴.گل سر ببعی!
همان گل سر ثابت مسیح علی نژاد معاند نظام است؛ در حالی که در نسخه تلویزیونی ببعی، چنین نبود و رنگ آن متفاوت بود!
۵. نماد همجنسگرایی!
رنگین کمانی که در تیتراژ پایانی نشان داده می شود، رنگین کمان شش رنگ است: نماد ال جی بی تی کیو پلاس (همجنسگرا، دوجنسگرا یا تراجنسی و…). احتمالاً این یک مورد را دیگر در اکران عمومی، اصلاح کرده باشند! شاید هم نه!!
۶. بار مشروب!
رستورانی که در یکی از صحنه ها ببعی به آنجا می رود و صاحب آن شبیه اعضای گروه خلافکار هلنز انجلز (فرشتههای جهنم)، موتور سیکلت هارلی-دیویدسن سوار می شود، رسماً بار مشروب دارد.
۷. جشن هالووین!
به جای اینکه عید غدیر یا لااقل عیدنوروز خودمان را در پویانمایی ایرانی ترویج کنیم، خودمان با دست خودمان به ذهن کودکانمان و با هزینه بیت المال، تهاجم فرهنگی می کنیم!
۸. رنگ موی ببعی و ببعو!
این را اجازه بدهید از ویکی پدیا انگلیسی نقل کنم: Beginning in the 2010s, and into the early 2020s, blue hair (and less commonly purple hair) has become associated with environmentalism, feminism, anarchism, communism, socialism, liberalism, abortion and the LGBTQ
۹. سازمان رسانه ای اوج یه موسسه شبه دولتی و وابسته به یکی از نهادهای نظامی جمهوری اسلامی چرا باید روی همچین اثر ضدایرانی، ضدفرهنگی و ضداسلامی سرمایه گذاری کنه؟؟! که این مورد بسیار عجیبه.
۱۰. حجم تبلیغات انیمیشن ببعی قهرمان!
با اینکه در چندسال اخیر انیمیشنهای زیاد و خوبی تولید و به اکران رسیدن اما به جرات میتونم بگم که برای هیچکدوم از اونها به اندازه ببعی قهرمان، تبلیغات و خصوصا در صدا و سیما و شبکه های پویا و نهال انجام نشده بود! حجم وسیع کمپین ها و سفرهای شخصیت ببعی قهرمان به شهرهای کشور بسیار عجیبه!
۱۱. پرچم آمریکا در کارتون ایرانی!
نماد مدرسه خلبانی شخصیت بوقلمون دقیقا از ترکیب رنگ پرچم آمریکا استفاده کرده و این پرچم رو در ذهن تداعی میکنه!
۱۲. زبان عبری در کتابها!
در ببعی قهرمان کتابهایی که به دست گرفته میشه به زبان عبری نوشته شده. چرا یک انیمیشن ایرانی نباید هیچ المان و نوشته ای از زبان فارسی توش دیده بشه. اگر تیم سازندگان, اکران در جشنواره های بین المللی رو دلیل این کار میدونن!، چرا نباید از زبان انگلیسی که جهانی تر هست استفاده کرد؟ بنظر میرسه ردپای صهیون در انیمیشنهای به ظاهر ایرانی ما هم نفوذ کرده تا مغز کودکانمون رو تسخیر خودش کنه.
۱۳. نابودی اقتصاد یک روستا برای آرزوی شخصی!
در محتوای ببعی قهرمان این به چشم میخوره که ببعی برای رسیدن به آرزوی شخصی خودش بسیار خودخواهانه تمام محصول و اقتصاد مردم روستا که کدو هست رو نابود میکنه و بدون حتی عذرخواهی میگه: عوضش تونستم پرواز کنم! این یعنی ناخودآگاه به فرزندان این سرزمین بگیم برای پیشرفت (که در اینجا شاید پیشرفت صنعت هوا فضای جمهوری اسلامی باشه) باید حتما اقتصادو به نابودی بکشونیم و چاره ی دیگه ای نیس و مردم روستا بدون هیچ توجیحی باید اجبارا با این نظریه ببعی همراه و همصدا باشن!
۱۴. استفاده از موسیقی رپ!
درسته که این اثر یه کار شاد و موزیکال معرفی شده اما حجم زیاد استفاده از موسیقی رپ (که خیلی از مواقع حتی بزرگترها هم با دقت زیاد ، متوجه منظور و اشعار در ترانه ها نمیشن!) در یک کار کودک چه معنی میتونه داشته باشه؟! این رو مقایسه کنید با ترانه های ماندگار و کودکانه زمان کودکی خیلی از پدر و مادرهای فعلی. کارهایی شاد مثل کلاه قرمزی و شهر موشها و… که بعد از گذاشتن سالیان سال هنوز هم هممون متن و ریتم آهنگهاشون رو حفظیم و بلدیم!
۱۵. جدا شدن بچه از پدرومادر عامل رسیدن به آرزوها و موفقیت!
این چیزیه که ببعی در این انیمیشن صراحتا به بچه هامون یاد میده که بی توجه به پدر و مادر و با کمک غریبه ها هم میتونیم به موفقیت برسیم. دقت کنید مخاطب این انیمیشن گروه سنی ۵.۶ ساله هستن نه یک نوجوان استقلال طلب!
۱۶. پیچیدن ساندویچ با برگه های روزنامه باطله یه چیز شاید عادی باشه اما اینکار با استفاده از برگه های کتاب هم یکی از صحنه های عجیب این انیمیشن هست که ارزش علم و کتاب رو سخره میگیره……
و هزاران نکته ریز و درشت دیگه که شاید از دید من مخاطب عام پنهون مونده باشه…
از طرف یک پدر دغدغه مند برای آینده فرزندان این سرزمین 🌹