فیلم سینمایی

نقد و بررسی فیلم روشنایی های صحنه (Limelight)؛ روایت چاپلین از مرگ خودش

فیلم سینمایی روشنایی های صحنه محصول سال ۱۹۵۲ به کارگردانی چارلی چاپلین است. این فیلم از آخرین فیلم‌های چاپلین محسوب می‌شود که چندان رنگ و بوی کمدی ندارد و یک فیلم صامت هم نیست. در این فیلم کالورو(با بازی چاپلین) یک کمدین از رده خارج شده است که محبوبیت خود را از دست داده. وی شباهت زیادی به شخصیت خود چاپلین دارد به گونه ای که روایت داستان کالورو، همان روایت اواخر داستان زندگی هنری چاپلین است.

نقد و بررسی فیلم روشنایی های صحنه (Limelight)؛ روایت چاپلین از مرگ خودش
کالورو(چارلی چاپلین) و تری

خلاصه داستان فیلم روشنایی های صحنه

سال ۱۹۱۴ در لندن، کشور در آستانه جنگ جهانی اول قرار دارد. کالوِرو(چارلی چاپلین) که زمانی یک کمدین مطرح بود شهرتش را از دست می‌دهد و به الکل روی می‌آورد. او روزی در ساختمان محل سکونتش به یک رقصنده باله برمی‌خورد که ترزا آمبروز یا به اختصار تِری(با بازی کلیر بلوم) نام دارد و بخاطر بیماری و بداقبالی دست به خودکشی زده. کالورو او را نجات می‌دهد و می‌کوشد خودباوری و اعتماد به‌نفس را به تری بازگرداند. وی به تری کمک می‌کند تا بر مشکلات روحی فائق آمده و دوباره رقصندگی باله را شروع کند(با اینکه خودش در شرایط نابسامانی دست و پنجه نرم می‌کند). کالورو سعی دارد به صحنه نمایش برگردد اما در این زمینه چندبار با ناکامی روبه‌رو می‌شود.

تری قصد ازدواج با کالورو را دارد اما کالورو به خاطر اختلاف سنی زیاد و آگاهی از عشقی که یک آشنای قدیمی‌تری به نام نویل به تری دارد با ازدواج مخالفت می‌کند. کالورو تصمیم می‌گیرد برای آفریدن شانسی برای عشق تری و نویل، خانه و کاشانه را ترک کند. کالورو از راه نوازندگی در خیابان امرار معاش می‌کند. تری که چندی بعد به طور اتفاقی از محل نوازندگی خیابانی کالورو آگاه می‌شود به او در یکی از نمایش‌های خود نقشی می‌دهد و کالورو که ایده‌های جدیدی را برای نمایش طرح‌ریزی کرده با یک همکار خود باری دیگر نمایش مستقلی را در یک کنسرت خیریه اجرا می‌کند. این نمایش با استقبال تماشاگران مواجه می‌شود. در پایان نمایش اما کالورو سکته قلبی کرده و جان می‌بازد. همان‌طور که در نوشته‌های آغاز فیلم هم آمده، در جریان این نمایش آخر، «در زیر روشنی‌های صحنه، سالخورده‌ای با زوالی تدریجی رنگ می‌بازد و جوانی به منصه ظهور می‌رسد». کالورو از صحنه حذف می‌شود و تری به عنوان هنرمندی جدید ظهور می‌کند.

نقد و بررسی فیلم روشنایی های صحنه (Limelight)؛ روایت چاپلین از مرگ خودش

نام فیلم روشنایی های صحنه

واژه Limelight یا نور کلسیومی به نوعی از نورپردازی بر روی صحنه‌های نمایش اشاره دارد. به همین دلیل این فیلم در زبان فارسی روشنایی های صحنه ترجمه شده.

نقد و بررسی فیلم روشنایی های صحنه (Limelight)؛ روایت چاپلین از مرگ خودش

کالورو همان چاپلین است

کالورو در فیلم روشنایی های صحنه، خود شخص چاپلین است. چارلی چاپلین با بازی در نقش کالورو در اصل خودش را به تصویر کشیده و مرگ خود را به عنوان یک هنرمند اعلام می کند.

در روشنایی های صحنه کالورو به عنوان یک کمدین با لباس‌های کهنه نقش آفرینی می‌کند. دقیقا مثل چاپلین که شخصیت ولگرد کوچولو را خلق کرد و بیشتر در نقش ولگرد کوچولو بازی کرد. کالورو دوران خوبی داشته اما اکنون دچار افت محبوبیت شده و مخاطبی ندارد، حتی مخاطبین اجراهای جدید او را تماشا نمی‌کنند و صحنه را ترک می‌‌کنند. چاپلین هم با همین مشکل در اواخر دوران کاری خود مواجه شده بود. حتی دست کشیدن از ساخت فیلم صامت و حتی بعدا ساخت فیلم رنگی هم باعث نشد که چارلی به دوران اوج خود برگردد. گویا چاپلین هم وضعیت فعلی خودش را گفته بود هم آینده اش را پیشبینی کرده بود. کالورو در جایی اعتراف می‌کند که از نظر اخلاقی مشکل داشته و مثلا ۵ بار ازدواج کرده. چاپلین هم ۴ بار تا آن زمان ازدواج کرده بود و جنجال روابطش بارها تیتر یک روزنامه‌ها شده بودند.

نقد و بررسی فیلم روشنایی های صحنه (Limelight)؛ روایت چاپلین از مرگ خودش
شباهت بین تیپ کالورو و ولگرد کوچولو قابل مشاهده است. کلاه، عصا، لباس‌های کهنه و گشاد به علاوه سیبیل

چاپلین از دوران اوج خود فاصله گرفت و با افت محبوبیت شدیدی مواجه شد. او هرچه تلاش کرد به در بسته خورد و حتی فیلم دیکتاتور بزرگ با اینکه یک اثر ضد نازی بود، مورد انتقاد دولت آمریکا قرار گرفت(منبع: کتاب داستان زندگی من)! این افت محبوبیت شدید بخاطر سخنرانی کمونیستی بود که چاپلین انجام داده بود. خود او ادعا کرد که بخاطر مریضی سخنران از وی خواستند تا متن سخنرانی را قرائت کند. منتها این سخنرانی برای چارلی گران تمام شد و حتی بعدا باعث شد تا از آمریکا اخراج شود.

این تلاش‌ها، به در بسته خوردن‌ها، تمنا برای کسب رضایت مخاطبین و تلاش برای بازی در یک نمایش، اتفاقاتی است که در واقعیت برای چاپلین رخ داده و در فیلم روشنایی های صحنه برای کالورو هم اتفاق می‌افتد. کالورو همان چاپلین است و حتی نقش‌هایی که بازی می‌کند، شمایلی شبیه به ولگرد کوچولو دارند و می‌توانند رفرنسی به ولگرد‌کوچولو داشته باشند.

نقد و بررسی فیلم روشنایی های صحنه (Limelight)؛ روایت چاپلین از مرگ خودش

در اواخر داستان کالورو در یک نمایش خیریه بازی می‌کند. او با استقبال مخاطبین مواجه می‌شود اما متوجه می‌شویم که مخاطبین برای ترحم چنین حمایت و استقبالی از خود نشان می‌دهند. مخاطبین نمایش خیریه طبق دیالوگ‌های فیلم، می‌دانند که از رده خارج شده‌ها در چنین نمایشی بازی می‌کنند پس با حمایت سوری سعی دارند تا حداقل حال خوبی را به هنرمندان قدیمی منتقل کنند. در آخر کالورو در صحنه نمایش بعد از بازی برای دوستداران قدیمی خود جانش را از دست می‌دهد. او خاک صحنه خورده بود، سال‌ها در صحنه نمایش رشد کرده بود، در همین صحنه دوران حرفه ای اش به پایان رسیده بود و در صحنه نمایش جان داد. او حین اجرای تری جان می‌بازد. کالورو تلاش‌های زیادی کرد تا تری بر مشکلاتش غلبه کند و یکی از ستاره‌های نمایش‌های لندن بشود. حال که‌ کالورو آخرین اجرای خود را انجام داده، در همین صحنه اجرا که عمرش را در آن گذرانده و در حین اجرای کسی که خودش او را پرورش داده، جان می‌دهد.

استقبال مخاطبین از اجرای کالورو از سر ترحم است که در آینده همین استقبال ترحم‌گونه در مراسم اسکار افتخاری برای چاپلین رخ می‌دهد

به عبارتی چاپلین در حال روایت مرگ خودش است. چاپلین عقیده دارد پس از تشویقی ترحم‌گونه در صحنه نمایشی که عمرش را در آن گذرانده جان به جان آفرین تسلیم خواهد کرد و به تماشای کسانی می‌نشیند که از او الگو گرفته و در عرصه هنر پیشتاز شده اند. تقریبا هم درست است. چارلی به الگویی برای بسیاری از هنرمندان تبدیل شد. گرچه سبک کمدی او تقریبا از دور خارج شد و کسی از بازیگری او تقلید نکرد، اما به عنوان یک اسطوره سینمایی در ذهن‌ها باقی ماند. همچنین چند سال بعد او به آمریکا و جشنواره اسکار دعوت شد و یک اسکار افتخاری گرفت. بیش از ۱۰ دقیقه، ایستاده او را تشویق کردند و سپس چارلی به اروپا بازگشت و مدتی بعد دار فانی را وداع گفت. اسکار افتخاری و تشویق طولانی چاپلین همان ترحمی است که او در روشنایی های صحنه پیشبینی کرده بود. چراکه چاپلین واقعا لیاقت داشت در طول فعالیت هنری خود برنده جایزه اسکار بشود. اما او مثل آلفرد هیچکاک برنده اسکار نشد و بخاطر ترحم برگزار کنندگان اسکار، یک جایزه افتخاری گرفتند.

همانطور که آخرین اجراهای کالورو مورد استقبال قرار نمی‌گیرد و تماشاچی‌ها سالن را ترک می‌کنند، آخرین فیلم‌های چاپلین هم مورد استقبال قرار نگرفتند و این شباهت دیگر کالورو با چاپلین است.

لحظه مرگ کالورو که نمادی از مرگ هنری چارلی چاپلین است

کالورو شخصیتی است که چاپلین در عزای خودش آن را شخصیت پردازی کرده. وی هنرمندی از رده خارج شده است که باید پایان دوران خود را بپذیرد و با مرگ مواجه شود. چراکه وقتی اجرایی نباشد، برای کالورو زندگی معنایی ندارد. چاپلین به عنوان یک هنرمند خاک صحنه خورده غم این افت محبوبیت را درک کرده بود و با این فیلم مرگ خود را به تصویر کشید.

ناگفته نماند که این فیلم حاصل از پیشگویی چاپلین نیست. بلکه او بر اساس آنچه که تجربه کرده بود توانست سرنوشت خود را حدس بزند. مادر و پدر چاپلین هردو بازیگر تئاتر بودند. چاپلین ماجراهای تلخ افول هردوی آنها را دیده بود و از همان کودکی چنین دردی را درک کرده بود. حال بعد سال‌ها، خودش به سرنوشت والدینش دچار شده و در عزای وضعیت خود، فیلم روشنایی های صحنه را ساخته. اما جالب است که این فیلم عاری از ناامیدی است. کالورو با تمام مشکلاتش در طول داستان به بقیه امید می‌دهد و با سخنانش به آنها انگیزه می‌دهد. دوران کالورو(چاپلین) به سرآمده نه دوران سایر هنرمندان. این فیلم عزاداری برای چاپلین است نه برای هنر نمایشی. چاپلین می‌میرد اما هنرمندان دیگر ظهور می‌کنند و او به تماشای پیشرفت آنها می‌نشیند.

نقد و بررسی فیلم روشنایی های صحنه (Limelight)؛ روایت چاپلین از مرگ خودش

دوره مک‌کارتیسم

مک‌کارتیسم برای اشاره به فعالیت‌های ضدکمونیستی سناتور جوزف مک‌کارتی در آغاز دوره جنگ سرد بود، که موجب شد موجی از عوام‌فریبی، سانسور، فهرست‌های سیاه، گزینش شغلی، مخالفت با روشنفکران، افشاگری‌ها و دادگاه‌های نمایشی و تفتیش عقاید، فضای اجتماعی دهه ۱۹۵۰ آمریکا را دربرگیرد. بسیاری از افراد به ویژه روشنفکران، به اتهام کمونیست بودن شغل خود را از دست دادند و به طرق مختلف آزار و اذیت شدند. مک‌کارتیسم دوران سیاهی را برای هالیوود رقم زد و کارگردانان زیادی را به بهانه کمونیست بودن تحت تعقیب قرار داد.

با این حال این اعمال مختص به دوره مک‌کارتنیسم نبود. قبل از آن هم جان فرود بخاطر ساخت فیلم خوشه‌های خشم به کمونیسم بودن متهم شده بود و مجبور شد تا مدت‌ها در خط مقدم جنگ به تولید مستند جنگ بپردازد تا سابقه خود را پاک کند. با اینکه فیلم خوشه‌های خشم نه تنها کمونیستی نبود، بلکه برای تحریف رمان خوشه‌های خشم که مقداری انگیزه‌های کمونیستی در آن دیده می شود تولید شده بود(منبع).

در کل دوره مک‌کارتنیسم یکی از بدترین دوره‌ها برای سینماگران آمریکایی محسوب می‌شود و حتی کسانی که به آمریکا خدمات زیادی داشتند و حتی به سفارش دولت در تمجید از شوروی مستند ساخته بودند(به دلیل اینکه آمریکا و شوروی در زمان جنگ جهانی متحد بودند)، مواخذه شدند و حتی مثل چارلی چاپلین از آمریکا اخراج شدند. فیلم روشنایی های صحنه دقیقا در همین سال‌ها اکران شده و جالب است که دقیقا در حین اکران روشنایی های صحنه بود که چارلی چاپلین با تمام خدماتش از آمریکا اخراج شد.

نقد و بررسی فیلم روشنایی های صحنه (Limelight)؛ روایت چاپلین از مرگ خودش

اخراج چاپلین از آمریکا و تحریم فیلم روشنایی های صحنه

در حین اکران فیلم روشنایی های صحنه بود که چارلی چاپلین قصد برگشت به آمریکا پس از یک مسافرت را داشت، ولی متوجه شد که به آمریکا ممنوع الورود شده. به عبارتی چارلی چاپلین اسطوره‌ای با آن همه خدمات به آمریکا در زمان جنگ جهانی اول و ساخت فیلم پروپاگاندا و اجرای نمایش خیابانی برای فروش اوراق جنگ، بخاطر یک سخنرانی کمونیستی و فیلم عصر جدید که ادعا می‌شد کمونیستی است(با اینکه عصر جدید هیچ ربطی به کمونیسم ندارد و این مسئله را اینجا به طور کامل بررسی کرده ایم)، از آمریکا اخراج شد. این عمل آمریکا نشان می‌دهد که آمریکا با هیچکس شوخی ندارد و شما اگر چارلی چاپلین هم باشید، اگر ذره‌ای از سیاست‌های آمریکا فاصله بگیرید، از رده خارجتان خواهند کرد.

این روش آمریکا نشان می‌دهد که مسئله آزادی بیان شوخی بیش نیست. چرا که چاپلین برای سخنرانی کمونیستی خود و فیلم عصر جدید توجیهات قابل توجهی داشته که بسیار منطقی‌تر از اتهاماتی هستند که به او وارد شده. حتی بررسی دقیق فیلم عصر جدید اثبات می‌کند که او در حال نمایش وضعیت وخیم اقتصادی آمریکا در سال‌های رکود بزرگ بوده و اصلا قصد تخریب نظام سرمایه‌داری به نفع کمونیسم را نداشته(نمونه). همچنین این رفتار آمریکا مشخص می‌کند که با سلبریتی‌ها و ستاره‌های سینمایی نباید لطیف برخورد کرد. خود آمریکا هر وقت فقط ذره‌ای احساس کند که افراد مشهود برخلاف سیاست‌هایش حرکت می‌کنند، آنها را حذف می‌کند. پس تحمل و عدم برخورد قضایی با افراد مشهور، ستاره‌های سینما و سلبریتی‌ها امری مسخره محسوب می‌شود.

فلاکت و آوارگی آخر عمر کالورو می‌تواند نمادی از وضعیت خود چاپلین در زندگی هنری‌اش داشته باشد

نتیجه گیری و جمعبندی

روشنایی های صحنه با خلق شخصیتی همانند چارلی چاپلین، مرگ چاپلین را به عنوان یک هنرمند و کمدین اعلام می‌کند. چاپلین در این فیلم با استناد به تجربیات کودکی خود، پیشبینی می‌کند که چگونه از عرصه هنر خارج شده و عمرش به پایان می‌رسد. با این حال او همچنان اعتقادی به ناامید کردن مخاطب ندارد و فیلمش با امید به پایان می‌رسد.

رفتاری که با چارلی چاپلین شد و سرنوشت او نشان می‌دهد که مسئله آزادی بیان در آمریکا یک ادعای پوچ و مسخره است. با اینکه با همین فرمان انگ دیکتاتوری رسانه‌ای به کشورهای دیگری همچون کشور خودمان زده می‌شود، آمریکا اثبات کرده که در عرصه مهم رسانه و سینما، از همه دیکتاتورتر بوده و باکسی شوخی ندارد.

نوشته های مشابه

‫3 دیدگاه ها

  1. به نظرم آمریکا کار خوبی می کنه که این شکلی با سلبریتی هاش برخورد می کنه🙂

    1. کاش مسئولین ما هم یاد بگیرن
      ولی آمریکایی ها خیلییی نامردن
      چاپلین کلی خدمات داشته برای دولت آمریکا و با اتهامات واهی و غیرمنطقی پدرشو درآووردن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *