انیمه سریالی
نقد و بررسی انیمه موریاتی وطن پرست؛ اقتباسی متناقض و توجیه شده
شرلوک هلمز قاعده ای برای شکستن
سال ۲۰۲۰ بود که استودیو Production I.G با انتشار تریلری از یک انیمه، توجه طرفداران داستانهای جنایی و معمایی، مخصوصا طرفداران داستانهای سر آرتور کانن دویل را به خود جلب کرد. عنوان این انیمه چیزی نبود جز “موریارتی وطن پرست”.
این داستان، اقتباسی بر پایه داستان معروف شرلوک هلمز به نویسندگی سر آرتور کانن دویل است. اما با تفاوتها و تغییراتی فاحش در داستان اصلی. تفاوتهایی که هم از لحاظ ایده اولیه جالب و جذاب هستند و هم از لحاظ محتوایی جای تامل دارند.
ایده اولیه انیمه موریاتی وطن پرست
ایده اولیه این مجموعه ضدکلیشه، هم هست و هم نیست. ضد کلیشه ای نیست زیرا این قبیل ایده ها را به وفور در انیمه های ژاپنی دیده ایم. از جهتی ضد کلیشه ای هست زیرا به این شکل با داستان های شرلوک هلمز برخورد نداشته ایم. ما همیشه در اقتباسهای مختلف عادت داریم شرلوک هلمز را شخصیت اول داستان ببینیم. درنهایت نیز موریارتی را بزرگترین و خطرناکترین دشمن شرلوک هلمز به ما معرفی میکنند. این کلیشه چیز اشتباه یا نادرستی نیست و براساس وفاداری به داستان اصلی نوشته و پرداخته میشود.
اما اکنون داستانی را تصور کنید که در آن موریارتی دیگر شخصیت شروری نیست. یا بهتر بگوییم، این داستان، از آن نوع داستانهایی است که شخصیت منفی را تبدیل به ناجی دنیا میکند. برای مثال شخصیتهایی همچون شخصیت منفیهای دی سی نظیر هارلی کوئین و دیگران که در نقش ناجی دنیا ظاهر میشوند. طبیعتا پرداختن به چنین طرحهای داستانی چالشهای خاص خود را دارد. نمیتوان گفت نویسنده داستان موریارتی وطن پرست به خوبی از پس آن برآمده است یا خیر. در این داستان موریارتی در هیبت شخصیتی با اهداف متعالی، نظیر ایجاد عدالت و برابری در جامعه اما با روشهایی نادرست و شرورانه ظاهر میشود. شرلوک هلمز نیز مثل همیشه است. او اینبار با چالشی مواجه است. آن چالش این است که اگرچه با اهداف موریارتی که چیزهای خوبی هم هستند موافق است اما با روشهای رسیدن به این اهداف مشکل دارد.
شرگرایی
در واقع میتوان اینطور گفت درگیری جزئی این دو شخصیت، بر سر روشهای رسیدن به هدف است. مساله داستان این است که آیا «هدف وسیله را توجیه میکند یا خیر؟». منطق حکم میکند هدف وسیله را توجیه نمیکند. چهبسا این وسیله باعث نابودی دیگران در مسیر رسیدن به اهداف خودخواهانه شود. معمولا در این انیمهها و داستانهایی که شخصیت منفی داستان در نقش ناجی جامعه ایفای نقش میکند، یک توجیه بزرگ برای این مساله به کار میرود. این توجیه به ما میگوید زمانی که در جامعه راه قانونی و مثبتی مثلا برای رسیدن به عدالت و برابری نیست پس مجبور هستیم تا از راههای نادرست و شرورانه استفاده کنیم.
شرگرایی به معنای استفاده از شرارت، خشونت بیش از اندازه، سیاهی و پلیدی برای رسیدن به اهداف است. گاهی اینطور اثبات می شود که تا از شرارت و آسیب زدن به دیگران بهره نبرید، نمی توانید حق خود را بگیرید و بر دشمنان غلبه کنید. بروز شرارت در مقابل شرور ها در تعداد زیادی از انیمه های اکشن دیده می شود و هیچ راه عادلانه ای برای احقاق حق وجود ندارد. در این انیمه ها انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند، کسانی که آسیب می زنند و کسانی که آسیب می بینند(tokyo ghoul). دسته ای دیگر نیز در انیمه Black Butler مطرح شد. یک دسته می دزدند و دسته ای دیگر که از آنها دزدیده می شود.
در برخی انیمه ها نیز همچون موریاتی وطن پرست، برای رسیدن به اهداف خوبی همچون عدالت در جامعه، دست به اعمال پلیدی زده می شود. همان شرگرایی(انجام کار های پلید برای هدفی پاک) یا ماکیاولیستی(توجیه وسیله توسط هدف) که در طیف زیادی از انیمه های ژاپنی دیده می شوند. دستیابی به هر مقصد و هدفی هرچند مشروع، پسندیده و معقول باشد نباید جز با ابزار و سایل مشروع و معقول صورت پذیرد. قداست و ارزشمندی هدف هیچگاه نمیتواند ابزار دستیابی به آن هدف را توجیه کند. وسیله و ابزار خود باید مشروع و معقول باشد تا بتواند ابزار صحیح رسیدن به هدف مشروع باشد. بر این اساس گفته شده است که هدف، توجیه کننده وسیله نیست.
برای فهم بهتر این مسئله که آیا هدف وسیله را توجیه می کند اشاره می کنم به داستان هایی از حضرت علی (ع). امیرالمؤمنین در زمان حکومت خود، عدالت و مساوات را در تقسیم بیت المال میان مسلمین رعایت می کرد. جمعی بر او ایراد گرفتند. آنها گفتند این روش خلاف سیاست است. شما باید برای حفظ حکومت و قدرتتان به برخی از افراد بیشتر از دیگران از بیت المال بدهید.
امام در پاسخ این افراد فرمود:«آیا شما به من فرمان میدهید که برای پیروزی خود در حق کسانی که بر آنها حکومت میکنم، ستم کنم؟ (یعنی با ابزاری نامشروع به نام ظلم به زیردستان به هدفی مشروع – پیروزی و تثبیت حکومت – دست یابم؟) به خدا سوگند تا عمر من باقی و شب و روز برقرار است و ستارگان در آسمان پی در پی طلوع و غروب میکنند هرگز به چنین کاری دست نمیزنم.»
نمونه دیگر:در آغاز جنگ صفین، لشکریان معاویه، نهر کنار فرات را که دو طرف می بایست از آنجا آب بردارند تصرف کردند و نگداشتند لشکریان امیرالمومنین از آب استفاده کنند. امیرالمومنین در مقابل سپاه خویش خطابه ای کوتاه اما مهیّج و شورانگیز ایراد فرمود. پس از حمله به سپاه معاویه، لشگریان امام این نهر را تصاحب کردند. اما امام در برابر پیشنهاد یارانش که آب را به روی سپاه معاویه ببندند فرمود:«مانع استفاده آنها نشوید. من به این گونه کارها که روش جاهلان است دست نمی زنم. هرگز کسی را در تنگنای بی آبی قرار نمی دهم.»
شکست سپاه معاویه هدفی مقدس و خوب بود. اما نه با وسیله و ابزاری همانند بستن آب بر روی سپاهیان، که خلاف اصول انسانی و اخلاقی است.
ایرادات انیمه موریاتی وطن پرست
در فرم انیمه موریاتی وطن پرست مقداری تخیل و اغراق، چاشنی کار شده. این چاشنی برای داستانی نظیر داستان شرلوک هلمز آنچنان پسندیده نیست. البته ما همیشه در اقتباسهای مختلف در سینما شاهد به کار رفتن کمی تخیل برای جذاب کردن داستان و فروش بیشتر آن هستیم. اکثر شخصیتهای معروف داستان شرلوک هلمز در این انیمه حضور دارند. بیشتر تغییرات متوجه موریارتی و شرلوک هلمز بوده است. موریارتی در این داستان، صاحب گذشتهای دردناک شده که البته این گذشته روی آینده او نیز تاثیرگذار بوده است. اصلا به همین خاطر است که کودکی او را شاهد هستیم. نویسنده میخواهد به ما بگوید که کودکی چقدر در آینده اشخاص تاثیرگذار است.
شرلوک هلمز تقریبا همان شخصیت قبلی را دارد با این تفاوت که به خاطر شرایط داستان منفعلتر شده. نویسنده تا حدودی این حس را به مخاطب القا میکند که شرلوک هیچ شانسی در مقابل موریارتی ندارد. بنابراین متواضعانه تسلیم موریارتی میشود. تسلیمناپذیری یکی از ویژگیهای بارز شرلوک هلمز در مقابل دشمنان و پروندههای جنایی بود که ما در آثار سینمایی هم شاهد آن هستیم. متاسفانه در این انیمه این ویژگی نادیده گرفته شده است.
تناقض توجیه شده انیمه موریاتی وطن پرست
در این مجموعه برای مقبولیت طرح داستانی از تمهید فوقالعادهای بهره گرفته شده است. شاید بهتر باشد این تمهید را یک کلک زیرکانه از سوی نویسنده بنامیم. در سکانسی در قسمت آخر زمانی که قضایا به اتمام میرسند، جان واتسون کتاب ماجراهای شرلوک هلمز را مینویسد. جان واتسون به بقیه میگوید برای اینکه اهداف متعالی موریارتی عمومی نشوند و نقشههایش دچار خدشه و خلل نشوند، اصل ماجرا بین عدهای اندک بهطور محرمانه باقی خواهد ماند. من او را در داستانم کاملا شرور توصیف کردم و بقیه مردم با خواندن این کتاب، به نیت مثبت موریارتی پی نخواهند برد تا اهداف موریارتی به خوبی پیش بروند.
نویسنده زیرک این داستان رسما داستان اصلی آرتور کانن دویل را زیرسوال برده. او با این تمهید به داستان خود مقبولیتی کاذب اما گیرا داده است. یعنی غیرمستقیم به ما میگوید “شاید داستانی که من نوشتهام با نوشتههای آرتور کانن دویل متناقض باشد، اما من حقیقت را میگویم و داستانهای آرتور کانن دویل هستند که ماجرای حقیقی را از شما پنهان میکنند”. این یکی از نقاط عطف داستان بود که مقبولیت را به خود پیشکش میکند و جذابیتی نسبی به داستان میدهد.
خوب است بخوانید: نقد و رمزگشایی فیلم انولا هلمز
برای عاشقان ژانر معمایی و جنایی: نقد و بررسی انیمه سایکو پس
سلام عالی بود
جالب بود.ولی به این توجیه رفتار های شرارت امیز بزرگسالی با مصیبت های دوران کودکی، اصطلاحا “عذر فرویدی” میگن که چندان هم حرکتی حفره ای نیست، چون یکی از ساده ترین گزینه های توجیه شخصیت شرور محسوب میشه.
میشه انیمه Dragon Ball هم نقد کنید؟
سلام علیکم
خیییلللللیییی طولانیه
دیدنش ی عمر زمان میبره
هی عالی بود میشه انتقام جویان توکیو رو هم نقد کنین
سلام علیکم
اجازه بدید این اثر به طور کامل پخش بشه بعد در موردش تصمیم گیری می کنیم انشاءالله.
تحلیلتون خیلی جدید بود…
این نگاه از منظر جدید به دلم نشست
خداقوت(:
نمیدونم بگم فقط برای معرفی مانگا بود و ادامش قرار نیست ساخته بشه یا بگم قراره روزی شاهد فصل دوم این انیمه کیوت باشیم:(
سلام . گفتن اینکه این انیمه ای منفی طلب هست نادرسته. اگه شما به تاریخ بریتانیا برید به نتیجه ای می رسید که موریاتی رسیده. دقیقا مثل واقعیت های پنهان و آشکار جامعه ی خودمون که تنها راه حلی که درازا بر اون ها می تونه غلبه کنه … . به هر حال اصل این انیمه برای به رخ کشیدن تاریخ بد بریتانیا و اشراف گرایی و قیام ها ی اون بوده و هم چنین جامعه ی سرمایهداری که کمکم کشور خودمون هم… . اما چون نمی توان چنین کلیشه ها و واقعیت هایی را با پوششی شخصی اپیدمی کرد وبه همه شناساند می توان از کاراکتر ها مورد تحسین خود مخالفان کمک گرفت . این انیمه هیچ ترویج گرایی ضد دینی و … ای رو نداشته بلکه واقعیت هارو در پوشش داستانی فراگیر گفته تا بتونه حرف هاش رو به کل دنیا بگه . من شخصا به عنوان کسی که با علم های سیاسی و جامعه شناسی و تاریخ شناسی و تجزیه و تحلیل و… سرو کار دارم مفاهیم این داستان رو کاملا درک کردم ولی چون درک مفاهیمش در نگاه اول سطحی هست به افرادی که سطحی نگرند و یا کمتر از بیست سال سن دارند توصیه نمی کنم چون سازنده برای اینکه بتونه حرف هاش رو به همه برسونه بدون اینکه غربی های دیگه و هدف ها بهش اعتراض کنن مجبور بوده تا از کنایه و چیز های مختلفی بهره بگیره. هممون خیلی خوب می دونیم که هر کاراکتر سمبل چه چیزی هست. مثلا دولت و ملکه نماد چیه و قیام های فرانسه و … . این انیمه از طرفی به ما نشون داد که بدی و خوبی قطعا خونی نیست مثل برادر بزرگ موریاتی که با اینکه در خانواده ای ظالم بود ولی اینده ای متفاوت داشت . هم چنین این انیمه نشون داد که طبقه ی اجتماعی هر ادم هرچقدر هم که پایین تر باشه باز هم می تونه با تلاش و کوشش خودش به ادمی قابل تبدیل بشه و… .
در نقد فرمایش شما همین بس که شخص نویسنده یا کارگردان باید خواسته ها و اهدافش را هم در عمل و در محتوا و داستان اثرش هم نشان دهد نه همه چی نشانه و حاکی از چیز دیگری داشته باشد و برای توجیه و تحسین یکسری تز و تئوری های غیر مستدل یا غیر منطبق و متناسب با داستان و محتوا ارائه دهیم باید دید واقع گرایانه داشت
نفهمیدم که نظرم چه چیزی مرتبط با حرف های شما داشت و دلیل نوشتنتون هم ممکنه یه چیز دیگه باشه که میدونی. تعصب بد چیزیه😋 و شاید تعصب به ……….. از خودتون نباشه و سریع تحت تأثیر فلانی ها قرار می گیریر. ( منظورم از فلان این سایت و نویسنده محترم نیست)
به جامعه ی خودمون نگاه کن ، به روابط مردم نگاه کن ، به فرهنگ ها مون نگاه کن، به همه چی جغرافیا خوب توجه کن البته لازم نیس که خیلی به زحمت بیفتی و فقط کافیه به کشورمون نگاه کنی و بعد نگاه واقعه گرایانه به جهان داشته باش.
مشکل یا موفقیت من در همین است که همه جانبه هم دنیا را دیده ام هم کشورم را با همه شرایطش و به خوبی به اینکه چقدر یه چیز آنقدر تلقین شده که تبدیل به یک شبه واقعیت شده و چه چیزی که مردم ممکن است اصلا به آن توجه نداشته باشند می تواند واقعیت باشد آگاهم
کامنت من در نقد توجیهات بی دلیل و بی سندی در دفاع از این انیمه بود که از طرف شما انجام گرفت و تنها به آنچه محتوا یا معنی های درونی اثر که البته جنبه ذهنی و توجیه کننده دارد توجه داشتید و دید واقع گرایانه و البته مستدل رو از شما شاهد نبودم
من طراف دار هیچ اعتقاد خاص یا جنبشی غیر از اسلام نیستم و بخاطر همین می تونم بی طرفانه و منطقی تر صحبت کنم.
راستی یه چند کلوم هم با سایت حرف داشتم . نویسنده های محترم توجه داشته باشید که تقریبا همه ی نقد ها ی انیمه تون رو به یهودیت ربط دادید . مثل توکیو غول ، شما توش تقریبا همه چیز رو بر ملاک تک چشم بودن کانکی استوار کردید در حالی که از افسانه های نژاد زرد به خصوص ترک و ژاپن و چین بی خبرید . کلمه های غول، دیو ، گرگینه و چند هیولای دیگر از افسانه ها ی ترکی سرچشمه می گیرد. در افسانه ها از غول ها و دیو هایی با زاهری
ادم مانند و بسیار زیبا و تاریک و لی همراه با توانایی های خاص صحبت شده که با این حال انسان هستند ولی نه ادم و تقسیم بندی زیرگونه های انسان در این افسانه ها که بعضا به طور شگفت انگیزی واقعی بودند کمی متفاوت با دنیا ی ماست و در میان داستان های قوم هایی که بیشترین و بهترین ادبیات حماسی برای انهاست بعضا با منطقی عجیب از موجوداتی گفته شده که تک چشم بودند و چشم راست یا چپ انها زخمی بود و یا رنگ چشم هایشان با هم فرق داشت. . تک چشم بودن کانکی هم به دجال بودن او ربط نداشت بلکه به چند افسانه ی بسیار جالب دیگر مربوط بود و اصل این انیمه برای یاد اوری ظلم های انسان به زنجیره ی غذایی و مسائل دیگری همچون مسائل خاص و ظریف سیاسی و اخلاقی مربوط می شد . حتی کانکی کسی بود که نه ظلم کرد و هم در برابر ظلم شدن به خود و دیگران ایستاد.
در باره ی انیمه هایی هم که به پیروزی و مبارزه برای ساختن دنیای بهتر ساخته شده اند هم باید بگویم که گرچه خیلی از انها برای همایت از یهود ساخته شده ولی شما در همین موضوع گیر کرده اید و نگاه باز تری ندارید و این باعث می شود که بعضا نقد هایی دور از هدف ساخت برنامه داشته باشید.
با تشکر.
ببینید
میزان مطالعه و سطح سواد و حوزه مطالعاتی افراد با هم متفاوته
وقتی کار کامل و جامع اتفاق می افته که هر کس در حیطه خودش اطلاعاتش رو در میون بذلره با بقیه و مجموع این اطلاعات میشه یک نتیجه گیری جامع
متاسفاته برخی تا یکم اطلاعات کسب میکنن احساس برتری میکنن و فکر میکنن بقیه کلا هیچی نمیفهمن چون توی حوزه دیگه ای فعال بودن. معمولا هم برای تکمیل یک کار کمکی نمیکنن و با به رخ کشیدن اطلاعات و تخریب طرف مقابل جلو میرن
این میشه عقب موندگی
کسی متمدنه که اطلاعاتش رو با دلایل، منطق و منابع در اختیار طرف مقابل قرار بده و قطعا طرف مقابل پذیرای چنین اطلاعاتیه. اما ما چطوری هستیم؟ بله دقیقا فقط احساس برتری و خودبزرگ بینی داریم
وقتی همه بگن من میفهمم شما کلا دیدت بسته است وضعیت فعلی جامعه امون پیش میاد که هرکی ی نظری توی هر بخشی داره و معتقده که نظرش راهگشای تمام مشکلاته و بقیه ی مشت بی سواد بی بته هستن
به این مسائلی که شما گفتبد بنده و عوامل سایت هم واقفیم هرچند ممکنه با جزئیات کمتر باشه ولی اهداف تعین کننده و جهت بخش در آثار که به زبان سینمایی جنبه فرامتنی دارد یا به زبان ساده تر جهت گیری های فکری در اصول داستان و فیلمنامه است از مسائل دیگری نشات می گیرد مثلا افسانه ها و داستان های فولکلور شرقی که مثال زدید وقتی به اصل و متون قدیمی اش برمی گردیم یا همین الان وقتی از کارگردان یا کمپانی دیگر شاهد هستیم گرچه هر دو یک موضوع و داستان داشته باشد در جهت گیری و جهان بینی متفاوت هستند که بخش بارز اش برمیگردد به همان تفکرات هژمونی غربی یا نفوذ گر که یهودیت بخش قابل توجهی از آن است و در عموم داستان ها همواره تمثیلات یا ارجاعاتی را از آنها شاهد هستیم
بله در برخی نکات موافقم. همگی واقفیم که هر کدام از افراد از برنامه ها به جز ناخودآگاه نتایجی را می گیریند که ذهنشان از قبل برای ان اماده بوده و یا ذهن انها را اماده کردند ،متاسفانه در خیلی از موضوعات مورد پسند اکثر جوانا به خصوص جوانان کشور ما مضامین خاصی نهفته هست ، گرچه نتیجه گیری از انها به ذهنیت فرد بستگی داره ولی معمولا افرادی که دوست دارند خاصته هاشون رو به دیگران تحمیل کنند ارام رام نزدیک می شوند و معمولا علاقه ندارند که مستقیما داستانی با چنین حرف های رک به تصویر بکشند،پس یواش یواش پیش می ایند به طوری که کسی مقصر دیده نشود. برای مثال ابتدا
برنامه های بسیار مفید و پر طرفدار می سازند و پس از اینکه مشهور شدند بخش کوچکی از خاسته های خود را به طور ملایم در ادامه ی ماجرا جا می دهند.
در مرحله ی بعد که هنوز هدف کودکی افراد است برنامه هایی سرشار از زرق و برق می سازند تا بتوانند نماد ها را در سایه ی انها پنهان کنند. برنامه هایی که حتی بزرگ تر هارا به گونه ای مجذوب خود می کنند که غافل می شوند و اکثرا خود انها به دلیل اگاهی کم این برنامه هارا به کودکان پیشنهاد می دهند.
سپس چیز هایی مثل همجنسگرایی را مستقیما از سایه بیرون می اورند.
بعد از این هدف نوجوانی است.چون کنترل کردن و جذب نوجوانان کار اسانی نیست از این پس محتوا های بسیار گوناگون ولی در امتداد مستقیم و یا غیر مستقیم مسائل قبلی تولید می کنند. در اینجا هدف سخن گفتن با ذهن مخاطب و ایجاد یک کودتای نرم در ذهن اوست.
نوبت به اوج نوجوانی و اوایل جوانی می رسد. حال نیروی سرکش و سرشار مخاطب که تحت عوامل گوناگون به خصوص شرایط فرهنگ، خانواده، اجتماع، اقتصاد، گذشته، دیدگاه فردی و.،، فراسیر شده و اماده ی طغیان است می خواهد سرکشی کند و چون در ناخودآگاه و تفکرات او راه حل های گوناگونی ولی پنهانی وجود دارند راه حلی که سال هاست به او گوشزد شده معمولا زور تر از بقیه خود را اماده ی ارزه می کند و وای به ان لحظه که ان راه حل شیطان پرستانه باشد. توجه داشته باشید که شیطان پرستی لزوما به منعنی پرستش شیطان نیست بلکه به طور کلی به انحرافات و پوچگرایی چنین خطاب می شود.
حال نوبت به میانه های جوانی می رسد، در این مرحله انهاکلی سرباز در داخل کشور برای خود ایجاد می کنند، کلی مهره ی شطرنج برای بازی.
حال نوبت میان سالی و تشکیل خانواده است. افراد سرکش معمولا ازدواج رسمی با جنس مخالف را نمی پذیرند، اکثر فرزندان انها بچه های نامشروع هستند که خطر بزرگی برا کشور و مصیبت سختی برای قوه ی قضائیه است، خانه ی انهایی هم که می توانند یک خانواده ی شرعی تشکیل دهند تبدیل به کانون پرورش فساد می شود و معمولا به سختی می توان فرزندان سالمی از بین این همه تلاطم پیدا کرد.
حال به بقیه اتفاقات و نکته ها و عواقب این ها بیندیشید، قطعا به موضوع های مهمی خواهیم رسید بدای مثال فرهنگ سازی و چگونگی استعمار ذهن.
بله در برخی نکات با شما موافقم آرمان عزیز. همگی واقفیم که هر کدام از افراد از برنامه ها به جز ناخودآگاه نتایجی را می گیریند که ذهنشان از قبل برای ان اماده بوده و یا ذهن انها را اماده کردند ،متاسفانه در خیلی از موضوعات مورد پسند اکثر جوانا به خصوص جوانان کشور ما مضامین خاصی نهفته هست ، گرچه نتیجه گیری از انها به ذهنیت فرد بستگی داره ولی معمولا افرادی که دوست دارند خاصته هاشون رو به دیگران تحمیل کنند ارام رام نزدیک می شوند و معمولا علاقه ندارند که مستقیما داستانی با چنین حرف های رک به تصویر بکشند،پس یواش یواش پیش می ایند به طوری که کسی مقصر دیده نشود. برای مثال ابتدا
برنامه های بسیار مفید و پر طرفدار می سازند و پس از اینکه مشهور شدند بخش کوچکی از خاسته های خود را به طور ملایم در ادامه ی ماجرا جا می دهند.
در مرحله ی بعد که هنوز هدف کودکی افراد است برنامه هایی سرشار از زرق و برق می سازند تا بتوانند نماد ها را در سایه ی انها پنهان کنند. برنامه هایی که حتی بزرگ تر هارا به گونه ای مجذوب خود می کنند که غافل می شوند و اکثرا خود انها به دلیل اگاهی کم این برنامه هارا به کودکان پیشنهاد می دهند.
سپس چیز هایی مثل همجنسگرایی را مستقیما از سایه بیرون می اورند.
بعد از این هدف نوجوانی است.چون کنترل کردن و جذب نوجوانان کار اسانی نیست از این پس محتوا های بسیار گوناگون ولی در امتداد مستقیم و یا غیر مستقیم مسائل قبلی تولید می کنند. در اینجا هدف سخن گفتن با ذهن مخاطب و ایجاد یک کودتای نرم در ذهن اوست.
نوبت به اوج نوجوانی و اوایل جوانی می رسد. حال نیروی سرکش و سرشار مخاطب که تحت عوامل گوناگون به خصوص شرایط فرهنگ، خانواده، اجتماع، اقتصاد، گذشته، دیدگاه فردی و.،، فراسیر شده و اماده ی طغیان است می خواهد سرکشی کند و چون در ناخودآگاه و تفکرات او راه حل های گوناگونی ولی پنهانی وجود دارند راه حلی که سال هاست به او گوشزد شده معمولا زور تر از بقیه خود را اماده ی ارزه می کند و وای به ان لحظه که ان راه حل شیطان پرستانه باشد. توجه داشته باشید که شیطان پرستی لزوما به منعنی پرستش شیطان نیست بلکه به طور کلی به انحرافات و پوچگرایی چنین خطاب می شود.
حال نوبت به میانه های جوانی می رسد، در این مرحله انهاکلی سرباز در داخل کشور برای خود ایجاد می کنند، کلی مهره ی شطرنج برای بازی.
حال نوبت میان سالی و تشکیل خانواده است. افراد سرکش معمولا ازدواج رسمی با جنس مخالف را نمی پذیرند، اکثر فرزندان انها بچه های نامشروع هستند که خطر بزرگی برا کشور و مصیبت سختی برای قوه ی قضائیه است، خانه ی انهایی هم که می توانند یک خانواده ی شرعی تشکیل دهند تبدیل به کانون پرورش فساد می شود و معمولا به سختی می توان فرزندان سالمی از بین این همه تلاطم پیدا کرد.
حال به بقیه اتفاقات و نکته ها و عواقب این ها بیندیشید، قطعا به موضوع های مهمی خواهیم رسید بدای مثال فرهنگ سازی و چگونگی استعمار ذهن.
اقای عبداللهی به نکات جالبی اشاره کردید، شاید در بعضی حرف ها تند رویی کردید و ممکنه که مخاطب های دیگه متوجه منظور شما نشن ولی این اصل که ما ایرانی ها یه نکته ضعف اصلی داریگ و اون هم اینه که بعضا سریع خود بزرگ بین می شیم و بخاطر همین معمولا از کار گروهی گرزان هستیم.
یک ایراد دیگر ما ایرانی ها هم اینه که اگه کسی اصولی و ریشه ای بخواد مسئله ای رو حل و فصل کنه بهش انگ افراط گری می زنیم در حالی که افراط گری دقیقا دور شدن از مسئله و چسبیدن به چیزهای دیگر از سر خودخواهی و حرص و طمع است در حالی که جناب عبدالهی از همان خطی هستند که در عین توصیه به حق و جهاد علیه کفار و مشرکین توصیه به خیر الامور اوسطها هم می کند
راستش من خیلی ایشون رو نمی شناسم و چیز زیادی درباره ایشون نمی دونم و چیز خاصی هم از ایشون ندیدم پس نمی تونم در باره ی حرف هاتون نظری بدم و درباره ی او قضاوت کنم.. گرچه شما هم بعضا حرف های مهمی می زنید ولی نمی دونم چرا بعضا مسائل رو همین جوری الکی به هم ربط می دید و انگار خیلی دوست دارید که از همه چی به نفع خودتون استفاده کنید، چیزی که باعث می شه بعضا حرف های شما پچگانه به نظر برسه، البته اگه واقعا بچه نباشید چون از فضای مجازی بعید نیست 😅. یه بار با یکی بحث کردیم ، به ظاهر جوان بود و خیلی هم حرف های دهه هشتادی می زد که من گفتم باید ایشون رو ببینم تا کامل تر قضاوت کنم، پیر مرد ۵۸ ساله بود! باور کن هنوز هم دنیا برای من مثل قبل نشده.
من دنبال کش دادن بحث و سو دادن به مسائل شخصی نیستم اما رسالت و هدف این سایت آگاهی بخشی نسل جوان و بازشناسایی مفاهیم و موضوعات معنوی و ملی و مفاهیمی که آنرا سلب و نفی کند مثل همین محتواهای وارداتی از طریق انیمه و انیمیشن است طبیعتا باید ریشه ای و اصولی به مسائل نگاه کرد چیزی که ممکنه بعضی که عمقی به مسائل نگاه نمی کنن متوجه نشن
لطفا اگه میشه انیمه سگ های ولگرد بانگو رو هم نقد کنید
ممکن هست که سراغش بریم
انیمه در آرک جالبی هست و داستان هم جالبه
گرچه خب طولانیه
سلام خسته نباشید میشه لطفا نقد انیمه ی شیطان کش رو هم بزارید؟
سلام علیکم. توی دیتور کارمون هست اما با توجه به تموم نشدن انیمه مدتی زمان میبره