فیلم سینمایی
نقد و بررسی فیلم یک مکان ساکت(a quiet place)؛صدای ترسناک سکوت
فیلم سینمایی یک مکان ساکت محصول سال 2018 یکی از جذاب ترین آثار در ژانر پسا آخرالزمانی و ترسناک است. در این فیلم نشان داده می شود که موجوداتی با حس شنوایی فوق العاده ظهور کرده اند و یک آخرالزمان را به وجود آورده اند. در این بین یک خانواده پنج نفره در این فضا در حال گذراندن زندگی هستند. فیلم یک مکان ساکت فضای غریبی دارد. فضایی را به نمایش در می آورد که نباید هیچ صدایی تولید بشود وگرنه موجودات بیگانه تولید کننده آن صدا را خواهند کشت. در کنار سکوت احساس ترس و احساس بقا مکمل های بسیار خوبی برای این محصول سینمایی هستند. ساکت بودن در هر شرایطی و همزمان به نمایش در آوردن فضایی ترسناک باعث می شود تا مخاطب به خوبی با فیلم ارتباط برقرار کند. مخاطب همزمان با شخصیت ها می ترسد، همزمان با آنها اضطراب می کشد و همزمان با آنها تکاپو می کند.
در فیلم های خاصی همچون جعبه پرنده هم شاهد هستیم که یکی از حواس پنج گانه محدود می شود تا با مرگ مقابله صورت گیرد. اما محدود کردن حس بینایی آن چنان با مخاطب ارتباط برقرار نمی کند. چون مخاطب از دیدگاه شخصیت ها نمی تواند به قضیه نگاه کند. اما در فیلم یک مکان ساکت ما با حس شنوایی طرف هستیم. در اینجا حس شنوایی فوق العاده بیگانگان باعث می شود تا شما ساکت باشید. اگر ساکت بودید زنده می مانید اما خود سکوت فضایی غریب و ترسناک را به وجود می آورد. در اینجا با قطع کردن صدای فیلم در هنگام تاکید بر شخصیت ناشنوا و عدم تولید صدا از شخصیت ها و عدم پخش موسیقی متن در لحظات سکوت شخصیت ها و حضور بیگانگان باعث شده تا مخاطب واقعا جو سنگین سکوت را در فیلم احساس کند. ارتباط عمیق مخاطب از نظر حسی یکی از نقاط قوت فیلم یک مکان ساکت است.
بررسی کارگردانی فیلم یک مکان ساکت
یک مکان ساکت از نظر داستانی عملکرد خاصی ندارد. صرفا شاهد خاطره ای تلخ و البته شوکه کننده از خانواده داخل فیلم هستیم که حتی اسمشان را هم نمی دانیم. سپس با نمایش چند روز از زندگی این خانواده مواجه می شویم. در این بین داستان خاصی را شاهد نیستیم بلکه با کارگردانی فوق العاده ای مواجه هستیم که حس ترس، بقا و ارزش سکوت را تداعی می کند. فیلم یک مکان ساکت کشمکش محور است. یعنی ما شاهد اتفاقات بین اعضای خانواده و بین خانواده و دشمنانشان هستیم. فیلم به خوبی در فضایی پر از ابهام آغاز می شود، با شوکی اساسی مخاطب را با خود همراه می کند، مخاطب را با کشف راز های داخل داستان سرگرم می کند و در نهایت در پرده آخر یک پایان طوفانی را رقم می زند.
انتخاب بازیگر این فیلم عالی است. شما می توانید در چهره و رفتار بازیگران به خوبی فضای ترسناک و حس ترس از دشمن را ببینید و بیشتر با این اثر خو بگیرید.
ژانر پسا آخرالزمانی
در ژانر پسا آخرالزمانی شما شاهد دنیایی نو هستید که کاملا برای شما مبهم است. دنیایی که با دنیای معمولی و طبیعی تفاوت دارد. علتش مشخص نیست اما عواملش مشخص هستند. مثلا مشخص است که بخاطر زامبی ها یا یک ویروس دنیا به این وضعیت افتاده اما اینکه چرا و چگونه این عامل ایجاد شده مشخص نیست. همچنین در فضای پسا آخرالزمانی رخداد های ابتدایی و اولیه وقوع آخرالزمان نشان داده نمی شود و بعضا با نمایش چند دقیقه ای یک ویدئو یا روزنامه ها سعی می شود تا وقوع آخرالزمان تداعی شود. در فیلم یک مکان ساکت هم ما شاهد فضایی پسا آخرالزمانی هستیم و از وقایع روز واقعه و علت آمدن بیگانگان بی خبر هستیم.
در ژانر های آخرالزمانی معمولا با به نمایش در آمدن نبردی بزرگ و آخرالزمانی سعی می شود به آخرالزمان پایان داده شود. اما در پسا آخرالزمانی دیگر پایان دادن به آخرالزمان بی معنی است. زیرا آخرالزمان رخ داده و تمام شده. در آثار پسا آخرالزمانی ما با دو نوع روایت مواجه هستیم. در نوع اول ما با دنیایی نو مواجهیم که انسان ها به شیوه ای جدید در آن زندگی می کنند و به بقای خود می پردازند. یعنی انسان ها علاوه بر وجود انواع خطرات مجبور به زیست در این محیط جدید شده اند. در نوع دوم راهی برای پایان به جهنم پسا آخرالزمانی یافت می شود و از این راه برای پایان دادن به آن استفاده می شود. یعنی دنیا در انتها به روال اول خود باز می گردد.
در فیلم یک مکان ساکت در ابتدا شاهد بقا و هم زیستی انسان با این محیط هستیم. انسان ها با شیوه های انسان گونه خود همانند کشاورزی، شکار و… زندگی می کنند اما همانند حیوانات طبقه میانه هرم غذایی هستند و هر لحظه ممکن است شکار شوند. برای انسانی که هزاران سال است در راس هرم غذایی است و به انواع مختلف از طبیعت بهره برده است یکی از مخوف ترین فضا ها می تواند فضایی پسا آخرالزمانی باشد که او دیگر در راس هرم غذایی نیست.
نوزاد موعود
شاید برایتان این سوال پیش آید که واقعا در چنین شرایطی لازم بود یک بچه به دنیا بیاید؟ بچه ای که گریه کردنش آن هم در بدترین لحظات می تواند جان همه را به خطر بیاندازد. در فیلم های پسا آخرالزمانی نوزاد به معنای امید است. تولد یک نوزاد یعنی طلوع خورشید امید. در اینجا ما با صحنه سازی خاصی طرف هستیم. به المان های موجود در اتاقی که برای نگه داری بچه تدارک دیده شده توجه کنید:
گهواره: بیشتر شبیه به یک صندوقچه است که درونش با پتو و حوله به شکلی در آمده که نوزاد در آن راحت باشد. این گهواره حتی یک بار شناور هم می شود. گهواره شکل امروزی ندارد و حتی با اینکه گوشه هایش از مقوا استفاده شده اما باز هم حالت خاصی دارد که آن را شبیه به یک گهواره قدیمی می کند. گهواره یا بهتر بگوییم صندوقچه حضرت موسی.
اتاق: فضای اتاق بچه شباهت زیادی با طویله دارد. در مسیحیت این اعتقاد وجود دارد که حضرت عیسی در یک طویله به دنیا آمد. اینجا هم پس زمینه تصویر طویله را در حال تداعی کردن است. حتی بالشت زیر سر مادر به شکل گونی های علوفه طراحی شده است. شمع های موجود در این اتاق فضای تولد مسیح را بیشتر هم تداعی می کنند. مسیحیان یادبود هایی از تولد مسیح ایجاد می کنند و اطراف آن چنین شمع هایی روشن می کنند. همچنین در نقاشی های هنری که از تولد مسیح در آنها یاد شده نوری همانند نور شمع از نظر رنگ و میزان نور به نمایش در آمده است.
پارچه دور بدن نوزاد: در ابتدا پارچه ای سفید دور بدون بچه است. اما در ادامه این پارچه عوض می شود و به پارچه ای راه راه سفید و آبی تبدیل می شود. جنس پارچه تداعی گر عیسی است. جنس خاصی همچون زیلو که در آثار هنری، نمایش ها و فیلم های مرتبط با این پیامبر به نمایش در آمده. چراکه از پارچه هایی است که در آن زمان توسط مردم استفاده می شده است. همچنین رنگ بندی پارچه همانند رنگ بندی پارچه هایی است که مصریان بر سر خود می گذاشتند. حضرت موسی نیز در مصر زندگی می کردند. یعنی جنس و زنگ پارچه دور نوزاد تداعی گر منجیان یهودی و مسیحی است.
نوزاد متولد شده یک شخص عادی نیست. او منجی است. منجی مسیحیان یعنی حضرت عیسی و منجی یهودیان یعنی حضرت موسی با هم ترکیب شده اند. دقت کنید که تولد این نوزاد با اتفاقات خاصی همراه است. همچون ورود بیگانگان به خانه، مرگ پدر و… . تولد عیسی مسیح و تولد پیامبر اسلام با اتفاقات خاصی همراه بودند که به آنها علائم و نشان های ظهور این پیامبران می گفتند. در اینجا هم هنگام تولد نوزاد این اتفاقات رخ می دهد که می تواند الگویی از علائم ظهور باشد. ناگفته نماند که از نظر کارگردانی نیز بهترین زمان برای مرحله پر استرس تولد نوزاد دقیقا همین زمانی است که بیگانگان به داخل خانه آمده اند. تداخل تولد و حمله بیگانگان استرس و ترس مضاعفی بر مخاطب تحمیل می کند.
حال دلیل نمایش منجی، امید و طلوع خورشید در اواخر فیلم چیست؟ دقت کنید، در بحبوحه تولد نوزاد است که دختر خانواده با صدایی عذاب آور مواجه می شود که برای بیگانگان هم به شدت عذاب آور است. پس از تولد نوزاد و در اواخر فیلم است که یک کشف مهم اتفاق می افتد و آن این است که صداهای با فرکانس خاص باعث ایجاد اختلال در بیگانگان می شوند و با این وسیله می شود آنها را گیج کرد و سپس کشت.
در نهایت کشیدن گلنگدن شات گان و بالا بردن فرکانس دستگاه های موجود در زیر زمین و همچنین حمله دسته دسته بیگانگان فضایی این را تداعی می کند که “دیگر پنهان شدن کافیست، وقتش رسیده تا از شر بیگانگان خلاص شویم”. یعنی نور امیدی به وجود می آید که به کمک آن شاید بتوان دنیا را از بیگانگان پاک کرد. اینجاست که منجی معنا پیدا می کند. تولد منجی باعث کشف راه مقابله با بیگانگان شد و حتی در قسمت های بعدی این فیلم سینمایی ممکن است خود این شخص به پاکسازی و نجات دنیا بپردازد.
ظهور بیگانگان
سالها است که هالیوود با ساختن دشمنان فرضی و مبارزه با آنها مخاطب را تحت تأثیر قدرت سینمایی و قدرت تخیل خود قرار داده است. چیزی که شاید در بین ما به توهم توطئه مشهور باشد، عیناً در سینمای هالیوود نمود پیدا کرده است. دو نمونه بارز این فیلمها جعبه پرنده و یک مکان ساکت است که در آنها در صورتی که انسانها موجود بیگانه را ببینند میمیرند و یا صدایی از آدمها خارج شود موجودات بیگانه به آنها حمله میکنند. بیگانهها را نباید دید و نباید با آنان صحبت کرد. نباید موجودات بیگانه صدایی از ما بشنوند و مدام افراد به هم علامت سکوت را نشان میدهند
به تعبیر دیگر ارتباط مستقیم با آنها اشتباه است بلکه باید از راه دور و از طریق رسانه آنان را نابود کرد. این ایده مرکزی فیلم یک مکان ساکت است. چیزی که میتوان از آن به جنگ رسانهها نام برد.
در این بین میتوان از آن استفاده کرد که یک “دختر ناشنوا” آن را کشف میکند استفاده از امواج ماورای صوت طبیعی است. امواجی که آن را میتوانند از طریق بلندگو و رادیو ایجاد کنند تا دشمن را شکست بدهند. دشمنان و بیگانههای فیلم که الهامگرفته شده از فیلم “بیگانه” ریدلی اسکاتاند، از شنیدن امواج نابود میشوند. در دیگر فیلمهایی که با محوریت بیگانگان ساخته شده است همواره پاشنه آشیل سمبلیکی وجود دارد که قهرمان داستان با کشف آن قادر به نابودی آن میشود.
اهریمنان یک مکان ساکت که معلوم نیست از کدام سیاره به زمین آمدهاند از این نقطه ضعف رنج میبرند و در گوشه رینگ میافتند و مختل میشوند و بعد هم با شلیک نابود میشوند. بازخوانی همین مطالب به ظاهر ساده و آنالیز کردن آن به راحتی حقیقت ماجرا را تا همینجا برای خیلی از مخاطبان رو میکند. به عبارت بهتر پیام فیلم این است که، دوره پسا آخرالزمان هم که دشمنان زیادی غرب را تهدید میکند با استفاده از رسانه و حتی استفاده از رسانههای سنتی میتوان در دل دشمن نفوذ کرد. امواجشان را بفرستند، دشمن را مسخ کرده و در نهایت آنها را نابود کنند.
دنیای پسا آخرالزمانی هم به شکل جالبی طراحی شده. انسان های غربی داستان(چشم آبی و موی بور) زندگی مدرن خود را رها کرده اند و از کالا های لوکس نمی توانند استفاده کنند. تلفن همراه و خودرو کاملا منسوخ شده اند. یعنی دوره دوره ای است که جامعه مصرف گرا و تکنولوژیک غربی ناپدید شده. اصطلاحا خبری از سیستم کاپیتالیسمی، لیبرالیسمی و سرمایه داری نیست. پس طبق نظر فیلم یک مکان ساکت عصری که نظام های غربی سقوط کنند آخرالزمان رخ داده است.
ظهور بیگانگان در فیلم اول یک مکان ساکت به نمایش در نمی آید. اما در فیلم دوم یک مکان ساکت روز ورود فضایی ها به زمین نمایش داده می شود. در اولین سکانس قسمت دوم یک مکان ساکت شاهد هستیم که مغازه دار در حال تماشای اخبار است. یکی از مصاحبه شوندگان طوری حادثه برخورد فضایی ها با یک ساختمان را بیان می کند که کاملا ما را یاد حادثه یازده سپتامبر می اندازد. مصاحبه شونده اشاره می کند که یک هواپیما نه موشک به ساختمانی بلند برخورد کرده. به نمایش در آمدن کعبه در صفحه اول یک روزنامه آن هم با تیتر ظهور فضایی ها و جایگزین شدن آنها به عنوان ساکنین جدید سیاره کد دیگری است که در فیلم یک مکان ساکت 1 شاهد آن هستیم.
زیر متن و رموز این تصاویر و صحنهها این پیام را به ما میگویند و منتقل میکند که باید با دشمنان و بیگانگان در آخرالزمان از راه رسانه جنگید حتی اگر رسانههای نوین از بین رفته باشند. کودکان ما نیز خواهند توانست بر دشمنان و رقبای ایدئولوژیکمان پیروز شوند. این همان نقطهای است که مارشال مک لوهان 50 سال پیش، از رادیو با عنوان «طبل قبیلهای» یاد میکند. جالب این است که اول تأثیر میگذاریم و طرف مقابل را مسخ میکنیم و سپس در زمانی که او حواسش نیست غافل به او حمله کرده و از بین میبریم. این همان رابطه مرکز – پیرامونی است که غرب و خصوصاً آمریکا به آن علاقهای وحشتناک دارد. خودش را در مرکز عالم میبیند تمام تمرکز قوا و تمرکز صدا و رسانه و تصویر را در خودش میبیند و دشمنانش که همان کشورهای مستقل جهان سوماند پیرامون آن قرار دارند و درصدد شکست این قبیله.
حرف آخر در یک مکان ساکت
فیلم احساسات را فراموش نمی کند. دوست داشتن و عشق ورزیدن از اصلی ترین عناصر بین اعضای یک خانواده سالم هستند. در اینجا هم ما عشق ورزیدن بین زوجین و والدین و فرزندان را شاهد هستیم. بنا به برخی اتفاقات رابطه بین پدر و دختر کمی سرد شده. دختر احساس گناه می کند و پدر در سدد یافتن راهی برای ساخت سمعک برای اوست تا نشان دهد او را دوست دارد. اما پدر به هدفش نمی رسد و باید دوست داشتنش را به شکل دیگری بیان کند. او در لحظه آخر عمر خود این کار را می کند و سپس با فریاد به مرگ سلام می کند.
فریادی که از سرچشمه اش یک سال و چند ماه گذشته است، فریادی برآمده از استرس نگه داری از خانواده در بدترین شرایط، فریادی بخاطر فرزند از دست رفته اش که نتوانست برای او گریه کند، فریادی از سر خستگی، فریادی برای آزادی. آزادی که فقط در پشت آبشار می توانست چند لحظه آن را تجربه کند. فریادی از سر مهربانی و دوست داشتن فرزندان. فریادی پدرانه و فداکارانه.
یک مکان ساکت از آن دسته فیلم های ژانر ترس است که با صحنه های چندش قصد ترساندن شما را ندارد. بلکه به سان فیلم اتاق 1408 و فیلم دیگران، فضای استرس آوری را تداعی می کند تا شما را بترساند. استرس و ترس از مرگ آن هم نه فقط مرگ خود بلکه مرگ عزیزان که با سکوت ترکیب می شود و یک فضای نسبتا جدید و عالی را تولید می کند. از اندک محتوای این سینمایی جذاب هم نمی شود گذشت و باید منتظر بود تا ببینیم این فیلم در قسمت های بعدی خود چگونه عمل می کند.
برای خواندن نقد و بررسی قسمت دوم فیلم یک مکان ساکت می توانید به مقاله زیر رجوع کنید:
نقد و بررسی فیلم یک مکان ساکت2
در مقاله زیر به نقش قهرمانان آمریکایی در فیلم های آخرالزمانی پرداخته شده است:
خداقوت جناب عبدللهی
لذت بردم