نقد و بررسی بازی بتلفیلد ۳ Battlefield
پیشنمایش داعش، سردار سلیمانی و ایران را ضد قهرمان داستان معرفی میکند!
مقدمه
معمولاً وقتی از رسانه صحبت میکنیم، توجه افراد بیشتر به سمتوسوی فیلم و اخبار متمرکز میشود؛ البته رسانه صرفاً اینها نیست. در این مطلب قصد داریم به بخش دیگری از رسانه، یعنی بازیها بپردازیم و Battlefield 3 را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
۱۰ سال پیش هنگامیگه این بازی تازه منتشر شده بود، بخاطر حمله به تهران، بسیار مورد اعتراض واقع گردید؛ فروش بتلفیلد ۳ هم بهعنوان یک بازی ضدایرانی ممنوع شد. اما این صرفاً بخش بسیار سطحی و کوچکی از پشتپردهی این بازی بود. بتلفیلد ۳ بسیار فراتر از یک بازی ساده ی جنگیست که صرفاً در آن به ایران حمله شده باشد.
بتلفیلد ۳ قبلاً بارها مورد نقد قرار گرفته است، با این حال احساس میکنم خیلی از مباحث مهم از قلم افتاده است.
خلاصهی داستان
داستان Battlefield 3 حول خاطرات یک سرباز آمریکایی با نام ” هِنری بلَکبورن” میچرخد. جوخهی میستیف ۱-۳ (جوخهی بلَکبورن) برای پیدا کردن یک گروه سرباز مفقود شده، راهی شهر سلیمانیه عراق میشوند. در جریان این عملیات، مشخص میشود که کنترل شهر در دست نیروهای پیالآر(یک گروهک ایرانی) بوده است.
در همان روز، پیالآر در ایران دست به کودتا میزند. درنتیجه ارتش آمریکا برای شکست دادن پیالآر به ایران حمله میکنند. پس از نفوذ نیروهای آمریکایی به تهران، آشکار میشود که پیالآر به ۳ بمب اتمی دسترسی داشتهاست. آمریکاییها یکی از بمبها را در بانک تهران پیدا میکنند، ولی محل دو بمب دیگر مشخص نیست.
در کنار همین روند، گروه دیگری از آمریکاییها به همراه یک سرباز با نام “جانی میلر” به کمک گروه میستیف ۱-۳ میآیند. در آخر پس از پوشش موفقیت آمیز میستیف ۱-۳، “جانی میلر” توسط پیالآر بازداشت میشود. ویدیویی به دست آمریکاییها میرسد که در آن “فرخ البشیر”، رئیس کودتا چند کلمهای سخنرانی کرده و سپس میلر توسط “سلیمان” سر بریده میشود.
به دنبال این ماجرا گروه میستیف ۱-۳ دوباره وارد تهران شده تا “فرخ البشیر” رو پیدا و بازداشت کند. در جریان این عملیات، فرخ البشیر مجروح و کشته میشود اما پیش از مرگ اطلاعاتی را لو میدهد. اطلاعات البشیر گویای قصد سلیمان برای دو انفجار اتمی در شهرهای پاریس و نیویورک است. آمریکاییها طی تحقیقاتی متوجه میشوند که یک دلال سلاح با نام “امیر کافاروو” با سلیمان و البشیر همکاری میکردهاست. گروه میستیف ۱-۳ بهمقصد ویلای کافاروو سمت مرز ایران-آذربایجان حرکت میکنند که با نظامیان روسی روبهرو میشوند.
سرانجام پس از رسیدن به ویلا، بلَکبورن با فردی روسی بهنام “دیما” برخورد میکند. دیما دربارهی نقشهی پیالآر با او صحبت کرده و از بلَکبورن برای خنثیسازی هدف سلیمان کمک میخواهد… (خلاصه کامل)
پیشنمایش داعش
اعزام جوخهی میستیف ۱-۳ به شهر سلیمانیه(واقع در کردستان، شمال عراق) در Battlefield 3 در تاریخ ۱۵ مارس ۲۰۱۴ میلادی رخ میدهد. چنانچه گفته شد، PLR به معنای ” نیروی مقاومت و آزادی خلق ” در سلیمانیه حضور دارد. پیالآر یک گروه شبه نظامی ایرانیست که بیشتر در محدودهی ایران و عراق به فعالیت نظامی و تروریستی میپردازد. نیروهای PLR شمایلی تیره و صورت هایی پوشیده دارند. فضای حضور پیالآر در عراق، شباهت عجیبی به دوران حضور داعش دارد.
ماجرا وقتی جالب تر میشود که بدانیم داعش هم دقیقاً در سال ۲۰۱۴ به عراق حمله کرد. حتی باید گفت انتخاب شهر سلیمانیه هم یک انتخاب اتفاقی نبوده، چرا که داعش حملاتش را از مناطق شمال و نواحی کردستان آغاز کرده بود. این شباهت عجیبی درحالیست که بازی Battlefield 3 در تاریخ ۲۵ اکتبر ۲۰۱۱ منتشر شد؛ یعنی ۲-۳ سال پیش از حملهی داعش به عراق. تنها همین نیست، بهطرزی بسیار جالب، پیالآر هم همانند داعش به فرانسه حملهی تروریستی میکند. درواقع این سؤال اساسی مطرح است که چطور بازی بتلفیلد ۳ حوادث آینده را پیشبینی کرده بود؟
این یک حقیقت است که نقشهی داعش از پیش تعیینشده بود. اوایل حملهی داعش به عراق، ارتش عراق (که وابسته به آمریکاست) هیچ مقاومت جالب توجهی نکرد و کشور را دو دستی تحویل داعش داد.(دقیقاً مانند قضیهی افغانستان و طالبان) درواقع نقشهی آمریکاییها در عراق چنین بود که ارتش این کشور در برابر تروریستهای داعش تسلیم باشد. شاید به این خاطر که هدف اصلی آمریکا هرگز عراق نبوده است.
پیشتر گفتیم که پیالآر یک گروهک ایرانیست که محدودهی ایران و عراق را در بر گرفته. آمریکا برای رساندن داعش به هدف اصلی(ایران) میبایست داعش را صحیح و سالم از سوریه به ایران منتقل میکرد. این یعنی داعش برای وصول به این هدف، باید از خاک عراق میگذشت. بنابراین آمریکا نیز باید خاک عراق را برای عبور داعش امن میکرد تا مانعی برای رسیدن به ایران نباشد. بتلفیلد ۳ نه صرفاً یک بازی، بلکه پیش نمایش و تریلر آمریکا از محصول جدیدش، یعنی داعش بود.
داعش کار ایران بود
بهوضوح میتوان فهمید که منظور بتلفیلد ۳ از پیالآر، همان داعش است. حالا ممکن است سؤالی شکل بگیرد، داعش که از سوریه فعالیت خود را آغاز کرد، پس چرا منشأ پیالآر در ایران است؟
مسلماً آمریکاییها قصد ندارند که در ناخودآگاه مردم کشورهای مختلف خودشان را منبع تروریسم معرفی کنند. آنها همواره با کمک رسانهها سعی میکنند کشورهای مخالف آمریکا را بهعنوان زادگاه و حامیان تروریسم جلوه دهند. ایرانی بودن پیالآر مىتواند ذهنها از قبل برای مجرم دانستن ایران آماده کند. علیرغم اینکه داعش توسط ایران با درخواست کمک رسمی دولتهای عراق و سوریه نابود شد، رسانههای غربی و وابسته به غرب همیشه در پی آن بودند که داعش را به ایران منسوب کنند.
این رسانهها حتی با کنار هم چیدن گزارههای بیربط این عملیات رسانهای را پیش میبرند. برای مثال در جریان ناآرامیهای عراق(سال ۹۸)، تروریستهای همسوی آمریکا، بعثیها و… برای تشدید ناآرامی، سلسلهی قتلهایی را در عراق انجام دادند. حالا رسانهای نامعتبر مثل ویکیپدیا با استناد به دیوچهوله(یک رسانهی ضدایرانی) حقیقت را اینطور تحریف میکند میکند: پس از حضور سردار سلیمانی در عراق برای کمک به کاهش ناآرامی، سلسله قتلهایی در عراق رخ داد. کنار هم گذاشتن این دو خبر موجب میشود که خودبهخود در ناخودآگاه بین حضور سپاه قدس و ترور و قتل یک پیوند شکل بگیرد.
علاوه بر موضوع ایرانی بودن پیالآر، مغز متفکر این گروهک نیز فردی به نام “سلیمان” است. در بازی Call of Duty Modern Warfare(2019) نیز شاهد یک گروهکی تروریستی هستیم. مسئلهی قابل توجه در خصوص این گروهک شباهت آن به داعش و رئیسی با نام ” عُمَر سلیمان ” است. شاید برای مخاطبان این آثار جالب باشد باشد که چرا دقیقاً نام “سلیمان”؟ چرا این نام با فاصلهای زیاد، داخل دو بازی رقیب بهعنوان رئیس داعش معرفی شدهاست؟ این انتخاب عامدانه بهدنبال چه مقصودیست؟
پیشروی تروریستهای داعش در عراق و سوریه با کشتار و وحشیگری بسیاری همراه بود. جنایات وحشیانهی داعش در خاورمیانه، نفرت عمومی زیادی را در سراسر زمین برانگیخت. در این میان قهرمان بین المللی کسیست که به جنگ داعش رود و آن را شکست دهد؛ بنابراین غرب باید پیش از انتشار داعش، جلوی شکل گرفتن این تصور را بگیرد. برای دستیابی بدینمنظور، غربیها میبایست از قبل علیه کسانیکه با تروریستهای غربپرورده مقابله خواهند کرد، دست به سیاهنمایی نمایی میزدند. نمونهی بارز این سیاهنمایی هم بازی Battlefield 3 و شخصیت سلیمان است که اشارهای مسقیم به “سردار سلیمانی” دارد.
Battlefield 3 قصد دارد با انتخاب موذیانهی این نام، یک پیوند ناخودآگاه بین تروریست و سلیمان(و به تبعش سلیمانی) شکل دهد. با شکل گرفتن این پیوند، اذهان بسیاری از مخاطبان آمادهاست تا با کوچکترین شایعات و دروغهای رسانهای، قضاوت و حکم نهایی را صادر کند. رسانههای همسو با آمریکا و اسرائیل، حضور ایران و افرادی نظیر شهید سلیمانی(ره) در سوریه را یک حضور تروریستی برای سرکوب مردم سوریه تعریف میکردند. این روایتهای دروغین وقتی اثرگذاری بیشتری خواهند داشت که از پیش، ناخودآگاه مخاطب برای پذیرش آنها آماده شدهاست.
نقطهی اوج این مطلب هم صحنهی کشته شدن “جانی میلر” توسط “سلیمان” است. رسانهها در بازی Battlefield 3 شاهد فیلمی از میلر هستند که توسط ایران منتشر شدهاست. در این قطعه فیلم که در تهران ضبطشده، فرخ البشیر خطاب به آمریکاییها کمی سخنرانی میکند. سپس سلیمان جلوی دوربین با یک چاقوی نظامی سر میلر را میبرد؛ درست عین القاعده و داعش. این سیاهنمایی کثیف رسانهای درحالیست که خود آمریکاییها با ترور بزدلانهی سردار سلیمانی کمکی عظیم به گروهکهای تروریستی، بهویژه داعش کردند. تروری که هرگز مدعیان حقوق بشر واکنشی در خور و شایسته بهآن ابراز نکردند.
حکومت، دشمن ملت
چنانچه در خلاصهی داستان آوردیم، هم زمان با عملیات میستیف ۱-۳ در سلیمانیه، پیالآر در ایران کودتا میکند. پس از این کودتا نیروهای تروریستی آمریکا با ادعای پوشالی برقراری صلح به ایران حمله میکنند. آغاز این حمله نیز بمباران فرودگاه مهرآباد است که داخل بازی بهصورت یک فرودگاه نظامی ترسیم شدهاست.
برای پرداختن به این موضوع لازم است که به حدود ۴۳ سال پیش بازگردیم. بهمنماه سال ۵۷ انقلاب اسلامی (که از سال ۴۲ شروع شده بود) در ایران به پیروزی رسید. پیروزی انقلاب اسلامی به معنای ظهور یک تهدید بزرگ برای منافع غرب و شرق بود. چنانچه در جریان دفاع مقدس، شوروی و آمریکا -علیرغم همه دشمنیهایی که با یکدیگر داشتند- از صدام علیه ایران حمایت کردند. شکست مداوم غرب در جنگهای سخت، بهتدریج آنها به سمت و سوی جنگهای نرم و رسانهای سوق داد. آمریکاییها میبایست با استفاده از ابزارهای رسانهای به جامعهی ایرانی نفوذ کنند. این نفوذ فرهنگی نیز باید از “تغییر واژه” به “تغییر رفتار” و در نهایت به “براندازی جمهوری اسلامی” دست پیدا کند.
رسانههای ضدانقلاب در راستای این هدف همواره از الفاظی مثل ” شورش ۵۷ ” بجای ” انقلاب اسلامی” استفاده میکردند. شورش، کودتا، اغتشاش، آشوب، اعتصاب، انقلاب و… هرکدام مفهومی خاص با معنای خاصیست. علیرغم این تفاوت معنایی، شما میتونید برای هدایت ناخودآگاه مخاطب به سمت مورد نظر، عامدانه این مفاهیم را بجای هم یا در کنار هم بکار ببرید؛ طوریکه بهمرور مفهوم منفیتر در ذهن مخاطب جای بگیرد. برای مثال واژهی انقلاب یک بار مثبت و مردمی دارد امّا شورش و کودتا علاوهبر بار منفی، یکنوع حس جدایی، شکاف اجتماعی و بیگانگی را نیز به مخاطب القا میکنند.
وقتی شما مکرراً از لفظ شورش و کودتا برای اشاره به انقلاب اسلامی استفاده کنید، نوعی حس بیگانگی نسبت به انقلاب در ناخودآگاه مردم ایران شکل میگیرد. این حس بیگانگی از جنس همان احساسات ملّیست که یک ملت دربرابر متجاوزین خارجی دارند و بر همین اساس دربرابر نیروهای مهاجم خارجی مقاومت میکنند. ما این فرایند در جنگنرم را ” تغییر واژه” مینامیم؛ اما خب، غرب قصد دارد که این تغییر واژه در نهایت به چه هدفی منجر شود؟
با تغییر واژه دربارهی مبحثی خاص، اندکاندک و ناخودآگاه، دید مخاطب نسبت به آن قضیهی خاص تغییر مییابد. با تداوم این فرایند رسانهای، مردمی که علیه ظلم و جنایات رژیم نامشروع پهلوی انقلاب کردند تدریجاً نسبت به انقلاب خود، احساس بیگانگی میکنند. این احساس بیگانگی کاذب، گروههای مردمی را مجاب میکند که علیه مفاهیم و رفتارهای انقلابی جبههگیری و مقاوت کنند. این حالت دوم را “تغییر رفتار” مینامیم. تغییر رفتار میتواند بهشیوههای مختلفی نمود و بروز داشته باشد. از ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی گرفته تا آشوب و جنگ خیابانی و براندازی که حالت مطلوب آمریکاییهاست.
دربازی Battlefield 3 هم دقیقاً شاهد چنین کارکرد رسانهای هستیم. درواقع کودتا کردن پیالآر می تواند القا کنندهی چنین مطلبی به بازیکنان باشد. البته باید توجه داشت ما نمیگوئیم لزوماً تکتک این نکتهها حسابشده و آگاهانه در یک بازی قرار گرفتهاند، گرچه هیچ بعید هم نیست. امّا در هر حال هنگامی که چنین نکاتی در مجاورت هم قرار گیرند، خواسته یا ناخواسته میتوانند ذهن مخاطبان را به چنین سمتهایی سوق دهند. القای این حس بیگانگی هم صرفاً در بحث کودتا خلاصه نمیشود، بلکه بتلفیلد ۳ بهشیوهی دیگری هم روی آن تأکید دارد.
در Battlefield 3 رهبری کودتای پیالآر را یک فرماندهی ایرانی با نام ” فَرُّخ البَشیر ” عهدهدار است. البته اشتباه نکنید، فرخ البشیر نهتنها عربی صحبت نمیکند، بلکه چهره و ظاهر او نیز شباهتی با اعراب ندارد؛ پس چرا “البشیر”؟! خب حقیقتاً من فکر نمیکنم کسیکه ایرانی بودن “فرخ” را تشخیص داده باشد، نسبت به عربی بودن “البشیر” بی اطلاع باشد. علاوه بر این، در تابلوهای تهران بجز تابلوهای فارسی، تابلوهای عربی هم به وفور بهچشم میخورد. برگردیم به موضوع رسانههای ضدانقلاب. این رسانهها برای القای حس بیگانگی، صرفاً به شورش خطاب کردن انقلاب اکتفا نمیکنند. آنها همواره تأکید داشتهاند که سران انقلاب اسلامی، “ایرانی” نیستند، بلکه “عرب” و بیگانه هستند.
رسانههای مزدور در کنار این ماجرا؟ تأکید زیادی هم بر “جنگهای اعراب و ساسانیان” دارند. آنها انقلاب اسلامی را یادآور حملهی اعراب و پهلوی را یادآور ایران باستان معرفی میکنند. رسانههای مزدور از این تشبیه بیاساس برای نفرتپراکنی علیه انقلاب اسلامی و نفرتزدایی از جنایات پهلوی سوءاستفاده میکنند. آنها همچنین با استناد به ادعاهایی ناسازگار با مستندات تاریخی قصد دارند ائمه(ع) را در حمله به ایران مقصر جلوه دهند. این درحالیست که نهتنها ائمه هرگز در این جنگها شرکت نداشتند، بلکه این ادعاها نیز نامعتبر و غیرقابل اعتنا هستند.
مورد قابل اشارهی دیگر در این راستا، پرچمهای داخل بازیست. هنگامیکه آمریکاییها به بانک تهران رسیدند، پرچمهای ایران در کنار پرچمهای حکومت بعث عراق دیده میشود. اول اینکه میدانیم داستان Battlefield 3 در سال ۲۰۱۴ رقم میخورد. یعنی سالها پس از سقوط حکومت بعثیها و امّا نکتهی دوم. با فاصلهی کوتاهی از پیروزی انقلاب اسلامی، حزب بعث عراق با حمایت بلوک شرق و غرب، به ملت ایران حمله کرد. در جریان این حملات پهلوی هم از جنایات و آدمکشی حزب بعث حمایت میکرد. امّا متأسفانه در دنیای امروزی اهمیتی ندارد که چه کسی قاتل است. مهم این است که چهکسی دارد قصّه را برای دیگران تعریف میکند.
مزدوران رسانهای برای پوشاندن حمایت غرب و پهلوی از صدام، انقلاب اسلامی را عامل حملهی صدام معرفی میکنند. آنها سعی داشتند و دارند که مقصر اصلی را نه صدام و حامیانش، کهامام خمینی معرفی کنند. دیده شدن پرچمهای حزب بعث در تهران(داخل بازی) مؤيد همین فرایند رسانهای است. علاوهبر این، در القای احساس بیگانگی هم که پیشتر توضیح داده شد ، مؤثر است.
پول ایرانیها صرف جنگافروزی حکومت
مرحلهی حمله به تهران، یکی از پرمفهومترین مراحل Battlefield 3 است. لذا بخش قابل توجهی از مطلب را به همین یک مرحله اختصاص دادیم. درواقع هدف این حمله ارزیابی خسارتهای جنگ و دستگیری رهبر کودتای پیالآر(فرخ البشیر) میباشد. گروه میستیف ۱-۳ پس از یک درگیری سخت، موفق میشوند که خود را به بانک تهران برسانند. بانک تهران در Battlefield 3 عنوان محل مشکوک به حضور البشیر تلقی میشود. آمریکاییها پس از ورود به بانک شهری در کنار “دلار”ها با یک بستهی مشکوک روبهرو میشوند. آنها پس از باز کردن بسته متوجه میشوند که داخل آن یک بمبِ اتمیِ تاکتیکیِ قابلحملِ روسی قرار دارد. البته ماجرا وقتی ترسناک میشود که می بینند جای دو بمب اتمی دیگر در کنار آن یک عدد، خالیست.
اعضای جوخهی میستیف ۱-۳ بهشدت آشفته و عصبی میشوند و در این بین یکی از سربازها بقیه را صدا میزند. تروریستهای آمریکایی پشت صفحهی کامپیوتر، تصویر البشیر را میبینند که گویا در مکان دیگری استقرار داشتهاست. جوخهی میستیف ۱-۳ برای خروج از بانک از گروه تانکهای آمریکایی درخواست کمک میکنند. سپس گروهی از تانکهای آبرامز که بیرون تهران مستقر بودند، سمت تهران بهراه میافتند. جانی میلر نیز که پیشتر دربارهی او صحبت کردیم، درون یکی از این تانکهاست. او در جریان پشتیبانی میستیف ۱-۳ توسط نیروهای پیالآر اسیر میشود.
شاید در نظر اولیه این سکانس برای مخاطب صرفاً یک سکانس عادی باشد. با این حال من بر این هستم که تکتک جزئیات این سکانس مفاهیم خاصی را در ناخودآگاه مخاطب جاسازی میکنند. پیش از هرچیز، قدرتنمایی توهمی آمریکاییها در بازیهایشان. آمریکاییها از همین توهّم قدرتمندی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود سوءاستفاده میکنند. مورد قابل توجه و عجیب بعدی، بانک تهران است. تروریستهای آمریکایی در Battlefield 3 حدس میزنند که محل استقرار البشیر، بانک تهران است؛ اما حقیقتاً چرا باید بانک باشد؟ انتخاب این نحا چه معنیای میدهد؟
از جمله مباحثی که رسانههای غربی آنرا مورد اغراقهای افسانهای قرار میدهند، بودجههای نظامی ایران است. آنها بودجهی نظامی ایران را یک تهدید قاطع برای زیادهخواهی خود تلقی میکنند. به همین دلیل در رسانههای فارسیزبانِ وابستهبهخود، سعی دارند دربارهی این بودجه به سیاهنمایی بپردازند. مزدوران غرب این بودجه را یک بودجهی بسیار کلان و مانع توسعهی اقتصادی ایران معرفی میکنند. هدف غربیها این است گه از طریق فشار ناآگاهانهی مردمی به دولت بتوانند از مقدار این بودجه بکاهند.
بودجهی نظامی ایران در سال ۹۹، حدود ۱۲۱ هزار میلیارد تومان بودهاست. بنابر گزارشات تنها ۵ درصد بودجهی دولت به امور نظامی اختصاص دارد.(پیش از انقلاب، ۳۵ درصد!) و جالبتر اینکه بعضیها که قصد اغراق در بودجه نظامی ایران را دارند، خود دارای پرهزینهترین مخارج نظامیاند. بهخصوص که هزینههای اینها برخلاف ایران، چندان نتیجهای هم ندارد. برای مثال در ۳۰ سال گذشته میزان هزینهی نظامی آمریکا در خاورمیانه، ۷۰۰۰ میلیارد دلار بوده؛ امّا هزینهی نظامی ایران تنها ۱۷ میلیارد دلار. با اینحال آمریکا با شکستهای نظامی پیاپی در عراق و افغانستان مواجه شدهاست.
مورد قابل بحث دیگر در خصوص این مرحلهی بازی، وجود دلار در بانک تهران است. ما میدانیم که واحد پول ایران دلار نیست ولی خرید و فروش تسلیحات نظامی با دلار صورت میگیرد. این نیز میتواند مؤيد نکتهی قبلی باشد. یعنی تکرار همان ادعای پوچ که همهی بودجهی ایران صرف امور نظامی میشود. نمایش پرچم عراق مقابل بانک تهران نیز ممکنست اشارهای به کمک ایران به عراق و سوریه باشد. ادعای مضحکی که بارها شنیدهایم؛ اینکه ایران تمام دارایی مردم را خرج سوریه و عراق میکند.
شاید اکنون دیگر مشخص باشد که چرا بمبهای اتمی باید درون بانک میبودند. این قضیه خود به خوبی القا کنندهی مباحث بالاست. بیانگر این ادعای دروغین که ثروت کشور صرف هزینههای کلان نظامی میشود. هزینههایی ضدبشری که خزانه را خالی کرده و دلیل اصلی فقر ایرانیاناند. در این میان باید پای روسیه نیز به عنوان رقیب آمریکا به ماجرا باز شود. روسیه ای که در اینجا هم دست یک گروهک تروریستی معرفی میشود. البته آمریکاییها کاملاً بشر دوستانه برای مقابله با این گروه وارد ایران شده و قصد دارند بشریت و مردم ایران را نجات بخشند. احتمالاً از جنس همان نجاتهای عراق و افغانستان!
دو قطبی کاذب حکومت-مردم
علاوه بر مطالب فوق، مسئلهی مهم دیگری نیز در Battlefield 3 چشم میخورد. وقتی جوخهی میستیف ۱-۳ وارد سلیمانیه میشوند، ما شنوای مکالمهای بین سربازان آمریکایی هستیم. آنها در این مورد صحبت میکنند که مقر اصلی پیالآر، ایران است نه عراق. همچنین میگویند دشمنِ ما آمریکاییها، تروریستهای پیالآر هستند نه مردم. این مکالمه ذهن مخاطب را برای یک تصویر انساندوستانه از تروریستهای آمریکایی آماده میکند. تصویری که در آن، تروریستهای آمریکایی کاری با مردم کشورهای هدف ندارن، بلکه فقط با حکومتها میجنگند. امّا چرا؟
غربیها در تلاشند نوعی احساس بیگانگی و شکاف اجتماعی عمیق بین مردم و حکومت ایجاد کنند. هم از طریق موارد رسانهای که قبلاً گفتیم و هم با حمایت از قدرتگیری افراد ناکارآمد در کشورهای هدف. چراکه ناکارآمدی این افراد منجر به تشدید شکاف اجتماعی و بروز اعتراضات میشود. طرف غربی همواره در وقت اعتراضات سعی بر بروز خشونت و درگیری مسلحانه دارد. غرب برای این منظور علاوهبر دعوت بهخشونت، تروریستهای وابسته بهخودشرا از قبل در کشور هدف مستقر میکند. تروربستکها تا با نفوذ به اعتراضات، جو را به سمت درگیری و شورش هدایت میکنند. سپس نیروهای نظامی برای کنترل وارد عمل خواهند شد که خسارات جانی در پی دارد.
در نتیجهی این حوادث، مردم مسلماً نسبت به حکومت بدبین خواهند شد. در این حالت، مردم نسبت به مخالفین حکومت احساس خوشبینی میکنند. بنابراین در این وهلهی حساس، آمریکا میتواند با ادعاهای فریبنده خود را تطهیر کند. ادعاهایی نظیرِ “آمریکا فقط با حکومت مشکل دارد، نه مردم”. اگر این حالت تداوم داشته باشد میتواند کشور را سمت چند دستگی و جنگ داخلی سوق دهد. یعنی مطلوبترین حالت برای غرب. چراکه با سوءاستفاده از این چند دستگی، تروریستها موفق میشوند کنترل بخشهایی از کشور را بهدست بگیرند. در ادامهی این فرایند هم آمریکا بهبهانهی دروغین مبارزه با تروریسم، به کشور هدف، حملهی نظامی میکند. حملهای که حاصلش جز سالها جنگ و بدبختی برای مردم آن کشور، نیست.
ایران، یک تهدید جهانی
غربیها اتهامات زیادی را به ایرانیان نسبت دادهاند. یکی از این اتهامات بیاساس، مربوط به سلاح هستهایست. آنها همواره قصد داشتهاند که ایران را برای دستیابی به سلاح اتمی، مشتاق جلوه دهند. غربیها از این توهم برای فشار و سلطه روی ملت ایران و تغییر رفتار استفاده میکنند. البته جالب آنجاست گروهک اسرائیل و کشورهای غربی و آمریکا، خود، خروارها سلاح اتمی در دست دارند. امّا کسی اجازهی انتقاد به آنها را ندارد.
دولتهای غربی برای پیشبرد هدف خود، نیازمند همراهی جهانی هستند. آنها برای جلب این همراهی نیز به یک شستشوی مغزی رسانهای متوسل میشوند. حتی وقتی یک دروغ خشک، بارها تکرار شود، آنرا میپذیرند؛ چه برسد به وقتیکه این دروغ، از راههای مختلف و نافذ به ناخودآگاه مخاطب القا شود. مثالش نیز همین Battlefield 3 است.
در Battlefield 3، ایران پول مردمش را خرج جنگافروزی و سلاح اتمی میکند. تروریستهای ایرانی این بمب ها رو در کشوری مثلاً بیطرف مثل فرانسه منفجر کنند و صدها انسان را میکشند. این تنها یک نمونه از دهها اثریست که ایرانهراسی / اسلامستیزی را در دستور کار خود قرار دادهاند. چنین آثاری تدریجاً مردم کشورهای مختلف رو برای همراهی با سیاستهای ضدایرانی-اسلامی اقناع میکنند. در نتیجه، غرب قادر خواهد بود تا اهداف سلطهگرانهی خود را راحتتر پیش ببرد.
همچنین نباید ارتباط ماجرا با صنعت هستهای ایران را نادیده گرفت. بازی Battlefield 3 در سال ۲۰۱۱ منتشر شد که همچنان صنعت هستهای ایران نورد توجه بود. چند سال بعد نیز مسائلی نظیر “برجام” مطرح شد تا پیشرفت هستهای ایران تحت فشار قرار گیرد. بنابراین غرب برای پیشبرد مسئلهی “مذاکرات هستهای” میبایست ذهنها را آماده میکرد.
با تشکر از همراهی شما.
فوق العاده نقد عالی بود ، توجه به جزئیات مطالب هم بسیار جالب بود . امیدوارم همیشه موفق باشید .
نقد های دیگه هم بخون
عجب پدر سوخته هایی هستن اینا…لامصبا به هیچی رحم نکردن
برسی خیلی دقیقی بود
عالی بود خیلی موشکافانه و ریز خیلی ممنون از شما خسته نباشید
اینم بک نوع دیگه از استعماره.. بازیکن ایرانی رو وادار کردن برای پیشرفت و به پایان رسوندن بازی کشور و هم وطن خودشو نابود کنه و از ایپ قضیه لذت هم ببره و احیانا جایی هم شکست بخوره چند تا فحش نصیبه حربف که همون هم وطن خودشه بکنه ای کاش ایران هم تو ساخت بازی وقت و هزینه بیشتزی میکرد چون بچه های این دوره افکارشون بیشتر با گبم همخوپی داره تا کتاب یا برنامه هاز مستند.. ممنون از تحلیل جالب و دقیقتون
ممنون از تحلیل دقیقت من رو از تهیه این بازی منصرف کردی چرا که باید برای تموم کردنش اشخاصی رو بکشم که در نقش هم وطنانم هست واقعا راست بود که هدف اصلی. (امریکا_داعش) عراق نبوده و ایران بوده
بازم ممنون از نقد و برسی سایتتون.
نقد ساندیس خوری بود 😪
خب
تمام بینندگان این مقاله خواهند فهمید که امثال شما کلا مخالف ماهیت و وجود ایران هستید در حدی که از نابودیش هم خوشحال میشید. بعدشم به بقیه میگید بی شرف با اینکه خودتون روی تمام بیشرف های تاریخ رو سفید کردید. حرام زاده ترین استعمارگران هم عرق ملی داشتند اما شما ندارید متاسفانه
به خوشمزگی آبمیوه ها و لیموناد های پاتایا و آنتالیا نمیرسه جیگر 😁