رمان و کتابمقالات و مطالب مفید

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند شرح جنگ داخلی اسپانیاست. جنگی که خود نویسنده رمان یعنی ارنست همینگوی، آن را تجربه کرده است. اصولا اسپانیا بستر بسیاری از داستان های اوست. در این کتاب نویسنده تصویری زنده، تکان دهنده و واقع گرایانه از جنگ ارائه می دهد که در بطن کشت و کشتار و خونریزی است اما در بستر روایت. ما شاهد عشقی خاص بین شخصیت اصلی یعنی جردن و دختری به اسم ماریا هستیم که توسط افراد مختلف تفاسیر مختلفی در مورد آن صورت گرفته است. ما سعی کردیم در این مقاله از واقعیت این عشق پرده برداریم و بیان خواهیم کرد که چرا در چنین داستانی، یک عشق به این پر رنگی باید وجود داشته باشد. این اثر جزو آثار مهم ادبیات جهان است. به گونه ای که مورد توجه سینما هم واقع شده و از آن اقتباسی ساخته شده است.

در این مقاله به بررسی دقیق رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند می پردازیم و برای این امر از متن صریح کتاب هم کمک خواهیم گرفت. بسیاری از جملاتی که در تحلیل ارائه داده خواهد شد، عینا در کتاب آمده اند و کسانی که رمان را خوانده اند به راحتی می توانند متوجه این مسئله بشوند.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

خلاصه داستان

داستان در بستر اسپانیا و در بازه زمانی جنگ داخلی اسپانیا رخ می دهد. شخصیت اصلی “رابرت جردن” آمریکایی است. رابرت یک چریک در جبهه جمهوری خواهان است. او باید در هنگام حمله جمهوری خواهان به مواضع فاشیست ها، نه یک دقیقه زودتر نه دیرتر، پلی را منفجر کند که تدارکات دشمن از آن عبور می کند. “آنسلمو” پیرمردی امین و راهنمای رابرت است. “پابلو” نیز مسئول نیروهای پارتیزان جهوری خواه کوهستان است. “ماریا” دختری زییاست که بخاطر انفجار قطار فاشیست ها از اسارت دشمن درآمده و فرار کرده.

رابرت و آنسلمو از پلی که باید منفجر شود دیدن می کنند و صحبت هایی رد و بدل می کنند. می فهمیم که پابلو چندان قابل اعتماد نیست و در ترسی خاص به سر می برد. همسر پابلو زنی زشت و گنده است که در کنار بقیه پارتیزان ها مبارزه می کند. همسر پابلو با پابلو بر سر فرماندهی دعوا می کنند و برنده می شود. همه جز پابلو با تخریب پل موافق اند چون این را برای بقای جمهوری مناسب می دانند. دسته پارتیزان های پابلو متشکل از حدود 8 نفر هستند که شخصیت های مهم آن، همسر پابلو، پابلو، ماریا، آنسلمو و رابرت هستند.

جنگ داخلی اسپانیا، جنگ بین فاشیست ها و جمهوری خواهان است. البته که در این جنگ که در بخش های بعدی به آن خواهیم پرداخت، بیشتر از دو جبهه فاشیست و جمهوری خواه حضور داشتند و انگار هزار تفکر مختلف در اسپانیا جمع شده بودند تا بجنگند. در رمان صرفا از فاشیست ها، جمهوری خواهان و کمونیست ها اسم برده می شود که جمهوری خواهان و کمونیست ها در یک جبهه اند.

علاقه ای بین ماریا و رابرت به وجود می آید. همسر پابلو به خوبی از ماریا مراقبت کرده و اجازه نداده هیچ مردی به او نزدیک شود. اما گارد او برای رابرت باز است و اجازه می دهد که رابرت و ماریا با هم باشند. ماریا قبل از اینکه با رابرت خیلی صمیمی شود برای او فاش می کند که هنگام اسارت، توسط فاشیست ها به او بارها تجاوز شده. اما رابرت به این قضیه توجهی ندارد و باز هم ماریا را دوست دارد.

رابرت، همسر پابلو و ماریا با چند نفر دیگر نزد “ال‌ساردو”(فرمانده یک دسته دیگر پارتیزان کوهستانی) می روند تا نقشه انفجار پل را تکمیل کنند. در مسیر همسر پابلو از حمله فاشیست ها و تسخیر روستایش می گوید و ادامه می دهد که پابلو به فاشیست ها حمله می کند و مردم با کمک پابلو از فاشیست ها انتقام می گیرند. هنگام رسیدن رابرت و بقیه به مقر ال‌ساردو و در مسیری که طی می کنند، ما روایاتی از نحوه ورود برخی شخصیت ها به گروه های پارتیزانی و جنگ را می شنویم که به هر کدام در بخش های بعدی به تفصیل خواهیم پرداخت.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

در جلسه ای که با ال‌ساردو برقرار می شود، گفته می شود که پل باید در روز منفجر شود بخاطر همین ماموریت خطرناکی است. همچنین طبق روایت هایی که از شخصیت ها می شنویم، متوجه می شویم که فاشیست ها آنقدر وحشی اند که سربازان جمهوری خواه حاضر به خودکشی یا کشته شدن توسط نیروهای خودی هستند تا اسیر فاشیست ها نشوند‌. رابرت یکی از دوستانش را که زخمی شده بود کشته و برخی پارتیزان ها نیز به هم قول داده اند که اگر زخمی شدند همدیگر را بکشند تا به دست فاشیست ها نیافتند. البته که جمهوری خواهان با فاشیست ها در اخلاق فرق چندانی ندارند و اگر آنها هم فاشیست ها را اسیر کنند چنین بلایی سرشان می آورند.

رابرت و ماریا هرچه داستان به جلوتر حرکت می کند، صمیمی تر می شوند. متوجه می شویم که رابرت ۱۲ سال قبل به اسپانیا آمده و در دانشگاه زبان اسپانیایی تدریس می کرده.

پس از جلسه با ال‌ساردو، همه به غار برمی گردند و برف می بارد. اگوستین(یکی از پارتیزان ها)، رابرت و همسر پابلو با پابلو درگیری لفظی پیدا می کنند زیرا پابلو مست است. پابلو دائم الخمر شده چون از کشتن پشیمان است. به پابلو تهمت ترسو بودن زده می شود و حتی پابلو را کتک هم می زنند اما او هیچ واکنشی نشان نمی دهد و فقط می خندد. همه برای کشتن پابلو نقشه می کشند و رای گیری می کنند. منتها وقتی می فهمند پابلو نظرش عوض شده و با منفجر کردن پل موافقت است، دیگر فکر کشتن او را از سر بیرون می کنند.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی
رابرت و ماریا

رابرت در حال طراحی نقشه تخریب پل است. بحث کوتاهی بین افراد در مورد سرنوشت، ترس و مرگ رد و بدل می شود تا شب. شب هنگام دوباره ماریا و رابرت با هم معاشقه می کنند و می فهمیم که چقدر ماریا تشنه توجه رابرت است.

صبح هنگام رابرت یک سوار را می بیند و می فهمد فاشیست است. او را می کشد و همه را آماده درگیری احتمالی می کند. تعداد زیادی سواره نظام فاشیست از مواضع رابرت می گذرند ولی رابرت با آنها درگیر نمی شود. در اینجا گفتگوهایی در مورد نهضت بین شخصیت ها رد و بدل می شود.

سواره نظام ها با ال‌ساردو درگیر می شوند و رابرت و گروهش به کمکشان نمی روند. دلیل این کمک نکردن و درگیر نشدن رابرت با فاشیست ها این است که اگر با آنها درگیر می شدند، حتما کشته می شدند و عملیات تخریب پل را نمی توانستند انجام دهند. همچنین دلیل حمله فاشیست ها این است که شب قبل ال‌ساردو از آنها اسب دزدیده و ردپایشان روی برف باقی مانده. ال‌ساردو با اینکه هوشمندانه می جنگد، اما با آمدن هواپیما های فاشیست ها، خودش و تمام دسته اش کشته می شوند. پس از درگیری، تحرکات فاشیست ها بیشتر می شود و رابرت نامه ای به یکی از پارتیزان ها می دهد تا به ژنرال جمهوری خواهان برساند. رابرت می خواهد ژنرال را از حمله منصرف کند.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

ماریا و رابرت شب قبل از حمله را با هم می گذرانند و درباره زندگی با با یکدیگر در مادرید رویا پردازی می کند. همچنین ما سرگذشت ماریا را می شنویم و متوجه می شویم که پدر و مادر او تیرباران شده اند و موی سر ماریا را هم وحشیانه تراشیده اند و سپس به او تجاو ز کرده اند. نصف شب همسر پابلو رابرت را بیدار می کند تا به او بگوید پابلو به وسایلش دستبرد زده. پابلو تعدادی از لوازم جانبی دینامیت ها را برده اما رابرت می گوید چیز مهمی نیست و می خوابند. زن پابلو در برابر جمهوری وظیفه زیادی حس می کند و در طول داستان هم روحیه مبارزه طلبی او را به وضوح مشخص است.

در مقر جمهوری خواهان خبر حمله به گوش همه رسیده. پیک رابرت با بدبختی سربازان نگهبان را قانع می کند که پیک است. او به دیدن یک کنلل می رود و برای یک ژنرال نامه ای می گیرد. وی به هزار بدبختی نامه را به ژنرال می رساند و ژنرال تصمیم بر توقف عملیات می گیرد. اما آنقدر دیر شده که دیگر توقف عملیات ممکن نیست. نامه خیلی دیر به دست ژنرال می رسد و دلیل این امر بی سوادی و عدم آموزش نیروهای پارتیزانی معرفی می شود. در طول رمان، بی نظمی، بی سوادی، تفرقه، خیانت، ضعف اطلاعاتی، کمک نکردن متحدان جمهوری خواهان به آنها(فرانسه و آمریکا) و… علت وضعیت نابسامان جمهوری خواهان معرفی می شود.

صبح شده، رابرت و دسته آماده عملیات می شوند. ناگهان پابلو برمی‌گردد. او قصد خیانت داشته اما احساس تنهایی سختی کرده به همین دلیل برگشته. با اینکه پابلو وسایل جانبی دینامیت ها را در رودخانه انداخته، اما با چند نیروی تازه نفس برگشته. او می گوید که از رابرت متنفر است اما با وجود پابلو، رابرت آرامش بیشتری دارد. دسته راهی عملیات تخریب پل می شود.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

رابرت ماریا را پیش اسب ها می گذارد و با بقیه پارتیزان ها محافظان پل را می کشد. وی با موفقیت پل را منفجر می کند اما آهن های پرت شده آنسلمو را می کشند. رابرت عصبانی است چون اگر پابلو وسایل جانبی دینامیت ها را نبرده بود آنسلمو کشته نمی شد(به این دلیل که برای انفجار دینامیت ها مجبور به تعبیه نارنجک در پل شدند و آنسلمو برای کشیدن چاشنی نارنجک باید نزدیک به پل می بود).

رابرت و دسته پس از انفجار پل فرار می کنند. اما هنگام فرار حادثه ای برای رابرت پیش می آید و پایش بدجور می شکند. او دسته و ماریا را راضی می کند تا او را رها کنند و به فرار ادامه دهند. رابرت در لحظات آخر عمر شدیدا از نظر ذهنی درگیر است و افکار مختلفی را از سر می گذراند(در بخش های بعد اشاره خواهیم کرد). سواره نظام فاشیست ها را پس از مدتی به محلی که رابرت در آن است می رسند. رابرت فرمانده دسته فاشیست ها را با تفنگ هدف قرار می دهد و رمان به اتمام می رسد.

به طور خیلی خلاصه، رابرت پل را با موفقیت منفجر می کند اما بخاطر حادثه ای که برایش پیش می آید نمی تواند با دسته اش فرار کند. عشق او با ماریا ناکام می ماند و تلاشش برای توقف عملیات علیه فاشیست ها نیز ناکام می ماند.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

بررسی فرم رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند

منتقدین بسیاری از رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند تجلیل کرده اند. برخی نیز از آن انتقاد کرده اند که چرا فقط به جبهه جمهوری خواهان پرداخته و جبهه فاشیست ها موشکافی نشده است(در ادامه به دلیل این کار نویسنده اشاره خواهیم کرد).

رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند به شدت پر دیالوگ است. به راحتی می توان گفت 70 درصد رمان را دیالوگ های آن تشکیل می دهند. تقریبا تمام روایت و افکار شخصیت ها توسط دیالوگ ها برای مخاطب افشا می شود. ما قرار است شاهد وضعیت 3 روزه رابرت در کوهستان باشیم و به نسبت 3 روزی که در کوهستان است، نویسنده فقط با دیالوگ می تواند بیشترین اطلاعات را به مخاطب منتقل کند.

بیشترین مسئله ای که به آن پرداخته می شود، عشق بین رابرت و ماریا است. پرداخت زیاد به چنین عشقی از طرف منتقدین و مترجمین تحلیل های مختلفی داشته است. اما به طور شگفت آوری تقریبا هیچکس به “عشق چریکی” اشاره ای نکرده است که دلیل اصلی ارنست همینگوی برای قرار دادن رابطه عاشقانه بین ماریا و رابرت می باشد. در ادامه مقاله، مقوله “عشق چریکی” را کاملا موشکافی خواهیم کرد.

رمان در اواخر خود، ریتمی کمی تند و هیجان انگیز پیدا می کند و ما به اوج داستان می رسیم. در آخر نیز با یک پایان باز روبه رو هستیم که البته چندان غیر قابل پیشبینی نیست.

عنوان کتاب برگرفته از یکی از آثار جان دان، شاعر انگلیسی‌زبان است. این کتاب را می توان ” این ناقوس مرگ کیست؟” یا  “ناقوس عزا در سوگ که می‌زند؟” ترجمه کرد که به مفهوم عنوان انگلیسی کتاب نزدیک‌تر است. منظور از «زنگ» در عنوان کتاب، ناقوس (زنگ کلیسا) است که هنگام تشییع جنازه نواخته می‌شود و به مرگ افراد در جنگ داخلی اسپانیا اشاره دارد.

رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند برای کسانی که به وقایع جنگ داخلی اسپانیا واقف هستند، یک شاهکار است. به طوری که با تعداد بسیار محدودی کاراکتر توانسته تمام جنگ را در دل داستانش خلاصه کند. اما این قضیه صرفا برای کسانی محرز می شود که نسبت به اتفاقات جنگ داخلی اسپانیا اطلاعات زیادی داشته باشند. یعنی مخاطبینی که چندان اطلاعاتی در مورد این جنگ ندارند، جز یک داستان عاشقانه چیز دیگری نمی بینند و حقیقت باطنی این رمان را درک نمی کنند. ناتوانی نویسنده در انتقال باطن داستان خویش به مخاطبینی که از جنگ، اطلاعات زیادی ندارند، از بزرگ ترین ضعف های این رمان محسوب می شود.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

بازه تاریخی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند

جنگ داخلی اسپانیا یکی از جنگ های بسیار خاص تاریخ معاصر محسوب می شود. این جنگ نمونه کوچکی از جنگ جهانی بوده. زیرا با اینکه این جنگ به جهان سرایت نکرد اما ملت های مختلف برای جنگیدن به اسپانیا آمدند. به حدی که مادرید که مقر جمهوری خواهان بود، حدود 30 ملیت را در خود جای داده بود که برای جمهوری خواهان می جنگیدند و قصد آزاد کردن اسپانیا را از چنگال فاشیست ها داشتند. در همین رمان رابرت یک آمریکایی است که به اسپانیا آمده و برای اسپانیا می جنگند.

داخل جبهه فاشیست ها نیز همین قضیه در جریان بود و نیروهای مزدور مراکشی، سربازان ایتالیایی و حتی آلمانی در جبهه فاشیست های اسپانیا حاضر بودند. حتی نیروی هوایی آلمان به کمک فاشیست ها رفت و خلبانان آلمانی بدون اینکه بدانند برای چه به این جنگ وارد می شوند، به جنگ داخلی اسپانیا وارد شدند.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

پس در وهله اول یک نمونه کوچک از جنگ جهانی را در اسپانیا شاهد هستیم. در آخر این جنگ، فاشیست ها و فرانکوییست ها پیروز شدند و اسپانیا را به دست گرفتند. جالب است که هنگام وقوع جنگ جهانی دوم، فرانکو اعلام بی طرفی کرد و هم جبهه متفقین که طرفدار جمهوری خواهان شکست خورده بودند و هم جبهه متحدین که هزینه زیادی در جنگ اسپانیا کرده بودند و به کمک اسپانیا نیاز داشتند، این بی طرفی را قبول کردند و هیچ تجاوزی به اسپانیا نکردند. گرچه فرانکو تسهیلات و کمک هایی هم در اختیار متحدین قرار داد تا لطفشان را جبران کرده باشد اما باز هم متفقین به اسپانیا دست درازی نکردند.

به طور کلی علت شکست جمهوری خواهان تفرقه داخلی، عدم حمایت متحدان خارجی آنها(صرفا نیروهای کمونیست و چریک به اسپانیا اعزام کردند) و تفکرات رادیکال آنها بود. به این دلایل با اینکه جمهوری خواهان تعدادشان از فاشیست ها بیشتر بود، اما شکست خوردند. این موارد را در رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند هم می توانیم ببینیم.

روایت دقیق ماجرای جنگ داخلی اسپانیا را می توانید از ویدئوی زیر که متعلق به سایت دوران می باشد را تماشا کنید:

آثار اقتباسی

فیلم سینمایی زنگ ها برای که به صدا درمی آیند محصول 1943 یک اقتباس دقیق و بسیار قوی از رمان ارنست همینگوی به شمار می آید. این فیلم تفاوت های بسیار کم و ناچیزی با رمان دارد. به راحتی می توان گفت که تماشای این فیلم از مطالعه رمان برای مخاطبین می تواند جذاب تر باشد. حتی صحنه های منکراتی فیلم از رمان بسیار کمتر است.

آثار فراوان دیگری هم در مورد جنگ داخلی اسپانیا یا با چاشنی جنگ داخلی اسپانیا تولید شده است. مثل فیلم جای اژدها، ستون فقرات شیطان، هزارتوی پن و… .

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

بررسی نیروهای پارتیزانی در رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند

چریک های جمهوری خواه و پارتیزان های کوهستان، شخصیت های اصلی داستان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند هستند. از تحلیل آنها می توان نکات جالبی را فهمید. مثلا جمهوری خواهان خیلی قائل به رای گیری بودند و برای هر کاری رای گیری می کردند. یا اینکه در اواسط رمان مشخص می شود که دولت جمهوری خواهان در حال کم کردن تفکرات افراطی خودش است. مثلا به جای اینکه همدیگر را رفیق خطاب کنند از القابی مثل سرکار و آقا استفاده می کنند.

پارتیزان های کوهستان از دسته پابلو

در جایی هم می فهمیم که جمهوری خواهان برای پیروزی هر کاری می کردند، حتی افراد سوء استفاده جو یا هرج و مرج طلب را به کار می گرفتند تا پیروز شوند. با اینکه خودشان هم با آنها مشکل داشتند و باور داشتند بعد پیروزی دستشان را از حکومت باید کوتاه کرد. همچنین شاهد هستیم برخی جمهوری خواهان آرمان گرا، برخی اخلاق گرا، برخی هوسباز، برخی ایدئولوژیک، برخی بی فکر و برخی هم جنایت طلب هستند. یعنی انواع آدم ها در جبهه جمهوری خواهان جمع شده اند که زبان مشترکشان فقط جنگ است و اگر پیروز می شدند، احتمالا بعد از جنگ همدیگر را پاره پاره می کردند. اتفاقا در یک دیالوگ، ژنرال مجارستانی به این مسئله صراحتا اعتراف می کند.

از طرف دیگر شاهد هستیم که برخی سران جمهوری خواه، در زمان جنگ وضع بهتری دارند تا صلح. یعنی خودشان هم از جنگ بدشان نمی آید. مثل کلنل میراندا که یکی از فرماندهان در این رمان است. همچنین جنگ در شرایط مرگ و زندگی، برای شخصیت ها بسیار پوچ می شود و دیگر انگیزه ای برایشان باقی نمی ماند. چون واقعا این جنگ یک جنگ بی دلیل و بی ایدئولوژی است. برعکس دفاع مقدس. به همین دلیل نویسنده بیان می کند:”زیر سلطه یک رژیم زندگی کردن آسان تر از جنگیدن با آن رژیم است.” این اوج بی انگیزگی را می رساند و به ما می فهماند چرا همه انقلاب ها، اغتشاش ها و جنگ هایی که با این روحیات احساسی رخ دادند، آتش‌شان در مدت کوتاهی فروکش کرد.

فرماندهان در زمان جنگ وضعشان بهتر از زمان صلح است

پابلو

شخصیت پابلو یک چریک و جمهوری خواه درجه یک بوده اما الان ترسو خطاب می شود و حتی در رمان خیانت هم می کند. دلیل این امر این است که او دست به آدم کشی زده. پابلو می گوید: “جز افراد مجنون هیچکس مایل به آدم کشی نیست، ولی وقتی این کار لازم باشد، من از آن روگردان نیستم”. همین صحبت پابلو و صحبت های دیگرش که در مورد عواقب آدم کشی است و اظهار پشیمانی اش از کشتن، به ما می فهماند که تغییر شخصیت او بخاطر این است که آدم کشی کرده. یعنی گناه و عذاب وجدانی گریبان گیر او شده که نمی تواند از چنگش خلاص شود.

تغییر او باعث شده تا مردانگی اش توسط همسرش و افراد دسته اش بارها خرد شود. این دلیل دیگری است که او از انسان ها دل کنده و بیشتر با اسب ها وقت می گذراند. اما زمانی که خیانت می کند و گروه را ترک می کند، بخاطر ذات اجتماعی که انسان دارد به شدت احساس تنهایی کرده و باز می گردد. البته از نظر رابرت امثال پابلو و کولی ها آدم هایی بودند که برای آسان شدن دزدی و راهزنی انقلاب را می خواستند. یعنی از نظر رابرت، پابلو آدمی به تمام معنا ماجراجو بود که می خواست در این میانه کلاهی ربوده باشد.

همسر پابلو

پابلو دیالوگ جالبی دارد:” ما یا باید همه فاشیست ها را بکشیم یا اصلا هیچکدامشان را نکشیم. یا همه یا هیچ”. همچنین در جایی می گوید:”به نظر من حتی یک اسقف را هم نباید کشت(جمهوری خواهان و کمونیست ها ضد دین و کلیسا بودند)، باید همه اسقف ها و فاشیست ها را مجبور به کارهای مفید کرد تا فایده ای داشته باشند”. این سخنان برآمده از چیست؟ خستگی از جنگ؟ خستگی از کشتار؟ سردرگمی؟ به نظر من بخاطر این است که ایدئولوژی مشخصی وجود ندارد. وقتی ندانی برای چه می جنگی، قاعدتا دچار فلسفه بافی و سردرگمی خواهی شد. پارتیزان ها بسیار بی سواد تر از این نمایش داده می شوند که بفهمند ایدئولوژی چیست و چرا در حال جنگ هستند.

پابلو آنقدر گمراه شده که حتی اطرافیانش هم باور دارند او هنگام عصبانیت با نارنجک بهشان حمله نمی کند. چون خیک های شراب هم از بین می روند. یعنی پابلو برای مشروب ارزش بیشتری قائل است.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی
پابلو، آنسلمو و رابرت

رابرت

یک استاد دانشگاه که از آمریکا 12 سال قبل از وقایع داستان، به اسپانیا آمده. او یک نیروی چریک است که ادعا می کند کمونیست نیست اما شک ندارد که در لیست سیاه کمونیست های آمریکا ثبت شده و راهی برای بازگشت به آمریکا ندارد. از نظر رابرت، آمریکا که مهد آزادی و دموکراسی و سرزمین آزادی و برای مدت طولانی پناه آزادگان بوده، در زمان جنگ اسپانیا شکل دیگری به خود گرفته و تمام دستگاه های مهم آن به دست کسانی افتاده که اعتنای خاصی به اصول و موازین دموکراسی ندارند. بلکه نفع مشترک خود را در جبهه ضد دموکراسی می جویند.

تقریبا هم همینطور شد. آمریکا در جنگ داخلی اسپانیا چندان حمایتی از جمهوری خواهان نکرد و صرفا نیروهای چریک کمونیست به آنجا ارسال کرد. با این کار عملا خودش را از شر چریک ها خلاص کرد و ادعای پوچ کمک رسانی به اسپانیا را منقضی نکرد. در رمان هم به این مسئله که متحدان جمهوری خواهان به آنها اسلحه نمی فروشند اما متحدان فاشیست ها از هیچ کمکی به آنها دریغ نمی کنند، اشاره می شود.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

رابرت چند بار به این مسئله پی می برد که پارتیزان ها به درد این جنگ نمی خورند. چون سواد و شم سیاسی ندارند. در تفکرات رابرت می خوانیم:”اینها آدم های ساده ای هستند و در جنگ نمی توان به آنها متکی بود. با وجود این نمی توان خود را از امثال این آدم ها بی نیاز کرد. جهلشان، بی خبری شان و عدم لیاقت شان، همه مولد فساد دستگاه های عریض و طویلی است که طی قرن ها بر این ملت ناتوان و بینوا حکومت کرده اند”.

یعنی رابرت بر این عقیده است که بی سوادی علت وجود فساد است. چون عدم وجود ایدئولوژی باعث می شود تا انسان برای هوس خود کار کند و این موجب فساد در دستگاه های دولتی است. جالب است که بخاطر همین بی سوادیِ پارتیزان ها، عملیات متوقف نمی شود. همه از ابتدا رابرت را انگلیسی خطاب می کردند با اینکه او آمریکایی بود. پیکی که رابرت او را برای توقف عملیات می فرستد، دائما خود را پیکی از سوی رابرت انگلیسی خطاب می کند با اینکه ژنرال رابرت آمریکایی را می شناسد نه انگلیسی. همین باعث می شود تا وقت تلف شود و عملیات لغو نشود.

پیک رابرت در حال اقناع نگهبانان تا نامه رابرت را به فرماندهی برساند

رابرت در گفتگویی که با ماریا دارد صراحتا می گوید که به دلیل ترس از مافوق(مثل فاشیست ها) از دستورات پیروی نمی کند بلکه برای هدفی که دارد می جنگد. همچنین او می گوید که کورکورانه از دستورات پیروی نمی کند بلکه اجرای دستورات به درک و فهم احتیاج دارد. یعنی رابرت یک شخص ایدئولوژیک است و بین این پارتیزان های بی سواد، او می داند برای چه می جنگد. اما فقط رابرت اینگونه است و همین چند دسته بودن در جبهه جمهوری خواهان باعث شکست آنها بود.

رابرت از مرگ هیچ واهمه ای نداشت تا زمانی که با ماریا آشنا شد. عشق او با ماریا حقیقتی تر از روابط قبلی او بود. این عشق از ایدئولوژی او هم قوی تر بود و رابرتی که تا قبل از این حاضر بود جانش را به راحتی فدا کند، قبل از عملیات انفجار پل در افکار خودش می گوید: “کاش بیشتر زندگی می کردم و امروز کشته نمی شدم. کاش باز هم کمی وقت برایم باقی مانده بود”. بدیهی است که ایدئولوژی پوچ جمهوری خواهان به هیچ وجه با روحیه اسلامی ما همخوانی ندارد و در چنین شرایطی دچار تزلزل می شود. رزمنده های ما تا آخرین لحظه شهادت طلب بودند و در دعاهایشان طلب شهادت می کردند، اما ایدئولوژیک ترین شخص در رمان، به متزلزل بودن تفکر خود و پوچ بودن ایدئولوژی که برای آن می جنگد پی می برد و حتی احساس تنهایی شدیدی می کند(چون خدا ندارد).

در آخر فقط چون رابرت این سه روز را با دوستانی جدید گذرانده و تجربیات جالبی داشته، باعث می شود تا به خودش تلقین کند:”در این حالت وضعم از هرکسی که در این حال باشد بهتر است.”

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

ال‌ساردو

شخصیت ال‌ساردو طبق اعتراف نویسنده، رنج های پی در پی کشیده و “زندگی” او را در هم شکسته با اینکه فقط 52 سال دارد. او نماینده توده محروم، طبقه زحمتکش، ملت رنج دیده و بی نصیب اسپانیا معرفی می شود. نماینده صدها هزار نفری که قوانین جانب دارانه به نفع سرمایه داران، او را از همه حقوق بشری محروم کرده اند. پس می فهمیم که دلیل ورود برخی از مردم به جنگ داخلی، وضعیت اقتصادی بد حاکم بر اسپانیا بوده است. آنها به انبار باروتی بدل شدند که با یک جرقه منفجر شدند و یک جبهه در جنگ تشکیل دادند.

ال‌ساردو

آنسلمو

تنها نکته جالب این شخصیت یک بخش از تفکراتش است. او در جایی با خود فکر می کند که برعکس آنچیزی که رابرت گفته، کشتن یک انسان مثل کشتن حیوانات نیست. زیرا شکار حیوانات باعث تفریح است اما کشتن یک انسان مثل این است که برادر خود را کشته باشی. حتی اگر دشمنت باشد.

دلیل این نگاه آنسلمو این است که جنگ داخلی اسپانیا جنگی پوچ و بی هدف است. بخاطر همین هرکس که اندکی وجدان درونش زنده باشد، در شرایط جنگی و کشت و کشتار عذاب وجدان می گیرد و ناراحت می شود.

در یک بخش کتاب به طور مفصل در خیالات آنسلمو سیر می کنیم. ملت اسپانیا از دید آنسلمو، ملتی بدبخت هستند که چیزهای زیادی را از دست داده اند. مثلا خودش تمام بچه هایش را از دست داده. ملت اسپانیا بدون تجهیزات و علم کافی باید در برابر فاسیشت هایی بایستند که تجهیزات کامل دارند. جالب است که فاشیست ها هم اسپانیایی هستند اما به آنها لقب “ملت اسپانیا” داده نمی شود تا موضع گیری نویسنده نسبت به این جنگ برایمان مشخص شود.

آنسلمو در رمان یک مرد بی سواد اما با وجدانی بیدار خطاب می شود. او بخاطر جنگ احساس تنهایی می کند اما به خودش تلقین می کند که وضعیت موجود عده بسیاری را اذیت می کند و او در این رنج تنها نیست. پس خود را مسئول می داند که تمام آنچه که از دستش برمی آید را انجام دهد تا دینش را ادا کرده باشد.

وضعیت اسپانیا قبل از جنگ

طبق روایتی که در دیالوگ های می بینیم، می فهمیم اسپانیا یک کشور به شدت افتضاح بوده. مردم بدون دزدی نمی توانستند شکم خود را سیر کنند، بدون جنایت نمی توانستند از معاش خود بربیایند، ثروتمندان مثل زالو خون مردم را می مکیدند و مردم حتی نان هم نداشتند که بخورند، نود درصد مردم به دارو دسترسی نداشتند و بی سوادی در جامعه موج می زد.

البته جالب است که این حرف ها از دهان جمهوری خواهان خارج می شود. مملکت اسپانیا قبل از جنگ داخلی توسط جمهوری خواهان اداره می شد. البته که بخش اعظم مشکلات به حکومت قبل از آن بازمی گردد، اما خود جمهوری خواهان هم لطفی در حق بهبود وضعیت کشورشان نکردند.

البته نویسنده این مسئله را با یک دیالوگ توجیه می کند. در جایی گفته می شود وقتی در سیاست علیه حاکمان و سرمایه داران عمل کنید، آنها با شما وارد جنگ می شوند و فرانکو(رهبر فاشیست ها) نیز حامی همان ها خوانده می شود.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

تفکرات جردن در مورد جنگ اسپانیا

جردن داستان های زیادی از کشته شدن و رنج کشیدن مردم در جنگ داخلی اسپانیا شنیده است. او قبل از انقلاب اسپانیا در این کشور حاضر بوده و تا جایی که یک خارجی می تواند، ریشه های این انقلاب را درک کرده است و با ملت اسپانیا آشنایی خوبی دارد. از نظر رابرت مردم اسپانیا در اثر قرن ها استعمار، ثبات و استقامت خود را از دست داده اند. زمامداران اسپانیا علم و دانش و سواد را از مردم باز گرفته و آنها را در تاریکی نگه داشته اند. از نظر رابرت علت شکست این ملت در جنگ همین نواقص است.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

بررسی رابطه عاشقانه جردن و ماریا

همانطور که پیش تر گفتیم، رابطه عاشقانه جردن و ماریا تفاسیر مختلفی توسط افراد مختلف داشته است. ارنست همینگوی در رمان دیگرش یعنی “وداع با اسلحه” نیز یک ماجرای عاشقانه را در داستانش جای داده است. عموم کسانی که جنگ داخلی اسپانیا را یک جنگ عادی می بینند و از جریانات مکتبی و فکری داخل جبهه جمهوری خواهان بی خبر هستند، صرفا این رابطه عاشقانه را یک خلوت برای قابل تحمل شدن جنگ دانسته اند. خلوتی دو نفره که نماد انسانیت در هیاهوی یک جنگ غیر انسانی است. اما واقعیت ماجرا چیز دیگری است.

برای شناخت دقیق ماجراهایی که در جبهه جمهوری خواهان اتفاق افتاده، بین تمام فیلم ها، فقط می توان به فیلم “جای اژدها” رجوع کرد و اطلاعات تقریبا دقیقی از شرایط حاکم در آن زمان کسب کرد. در این فیلم و تقریبا تمام آثار دیگری که در مورد جبهه جمهوری خواهان ساخته شده اند، ما شاهد روابط آزاد و عاشقانه زیادی بین شخصیت ها هستیم. زنگ ها برای که به صدا درمی آیند نیز چون یک رمان در راستای روایت جبهه جمهوری خواهان است، این تم عاشقانه را در دل خود جای داده است.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

این اتفاقات عاشقانه به این دلیل رخ می دهند که در مبارزه های شهری، چریکی، اغتشاشات و وقایع مشابه، غالبا تفکر کمونیستی، بی خدایی و ضد مذهبی بر افراد آن جبهه حاکم است. اصلا نوع مبارزه چریکی، شهری و اغتشاش طلبی از یک تفکر واحد نشات می گیرد که همیشه با شمایلی مشابه پیاده سازی شده است. ریشه این نوع مبارزات به “کمون پاریس” باز می گردد. از آن زمان هرگاه تفکر مشابه مارکسیسم های کمون پاریس خواستند علیه حکومت مرکزی جنگ راه بی اندازند، اغتشاش کنند یا مبارزه کنند، دقیقا با همان شمایل اقدام به این کار کردند.

یکی از رفتار هایی که در کمون پاریس رواج داشت، روابط آزاد بین زنان و مردان بود. زیرا تنها انگیزه ای که باعث می شد مبارزه ادامه پیدا کند، همین انگیزه های جنسی به شمار می رفتند. وقتی مردم مقلد یک ایدئولوژی خداناباور باشد، برای روحیه دادن و کسب انگیزه مبارزه به مواردی روی می آورند که در گرو سیر کردن امیال نفسانی انسان است.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

در کمون پاریس، جبهه جمهوری خواهان اسپانیا، اغتشاشات ایران، اعتراضات کمونیستی(فراکسیون ارتش سرخ) در آلمان 1967 الی 1977 دقیقا یک شمایل تکرار شد. نوع مبارزه و انگیزه مبارزه در تمام این اتفاقات تقریبا یکسان هستند. در تمام این وقایع، انقلابی نافرجام علیه حکومت مرکزی انجام شد که در آن مبارزان به دنبال روابط آزاد، انگیزه های احساسی برای مبارزه، کشتار، وحشی گری، تخریب اموال عمومی، از بین بردن شمایل مذهبی(سوزاندن اماکن مذهبی مثل کلیسا و مسجد یا از بین بردن کتب مذهبی یا اعدام و شکنجه روحانیون مذهبی) دیده می شود. به وضوح مشخص است که ریشه این وقایع یکسان است و با یک تئوری واحد در هر دوره ای، رخ می دهد.

حال می توان درک کرد چرا ارنست همینگوی در رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند، یک عاشقانه غلیظ را در داستان خود جای داده است. بخاطر اینکه اصلا مبارزه چریکی بدون روابط دوست دختر و دوست پسری ممکن نیست. حتی در ابتدای فیلم و اواسط رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند متوجه می شویم که رابرت با زن های زیادی رابطه داشته و اصلا زنان فاحشه در جنگ داخلی اسپانیا به حمایت از جبهه جمهوری خواهان، به مبارزان خدمات رایگان ارائه می دهند. این از شمایل اصلی مبارزه چریکی محسوب می شود و از کمون پاریس تا همین الان ادامه دارد.

در بخشی از رمان، رابرت صراحتا به این مسئله اشاره می کند که ارزش عمر به کیفیت آن است نه کمیت آن. یعنی کوتاه عمر کن اما حداکثر لذت را از آن ببر.

در ویدئوی زیر از سایت دوران می توانید اتفاقاتی که در کمون پاریس رخداد را تماشا کنید:

نگاه به دین

جمهوری خواهان کلا ضد دین و کلیسا بودند و در برابر اسقف ها واکنش های به شدت رادیکالی نشان می دادند. آنها به کشیش کشتن، زدن زیر کلاه کشیش ها(عمامه پرانی)، تخریب کلیسا ها و از بین بردن شمایل کلیسایی مشهور بودند. یکی از دلایل شکست جمهوری خواهان همین ذکر شده که رابطه فاشیست ها با دین بهتر بود و باعث شد مردم متدین از آنها حمایت کنند.

در رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند نیز بارها به دین و ضدیت جمهوری خواهان با دین اشاره می شود. دلیلش هم تفکرات کمونیستی آنهاست. چون کارل مارکس باور داشت “دین افیون توده هاست”، بخاطر همین کمونیست ها ضد دین و کلیسا بودند. گرچه انقلاب اسلامی ایران اثبات کرد که با تفکر دینی هم می شود انقلاب کرد و دین افیون توده ها نیست. به همین دلیل در آن زمان انقلاب اسلامی تیتر یک اخبار بود و پس از آن شاهد افول شدید تفکر کمونیستی در دنیا هستیم. تا جایی که اولین کسی که نابودی شوروی را پیشبینی کرد و علت آن را تفکرات و اعتقادات کمونیستی در دیدار با گورباچوف دانست، امام خمینی رحمه الله علیه بود.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

رابرت یک روز صبح یک سرباز سواره نظام فاشیست را می کشد. در جیب او نامه ای وجود دارد که از طرف خواهرش است. خواهر او در نامه به درگاه عیسی مسیح و مریم عذرا متوسل شده و یک کتاب دعا هم برای برادرش فرستاده. همچنین جمهوری خواهان را کفار خطاب کرده و برای سلامتی برادرش دعا کرده. این نامه نشان می دهد دید مردم اسپانیا به جمهوری خواهان چه بوده. طبق اعتراف ال‌ساردو، عموم سربازان فاشیست ها از بین طبقات محروم و بدبخت یا به عبارتی، کف جامعه بودند. پس این نامه نشان دهنده تفکر مردم کف جامعه به کمونیست ها می باشد.

در جایی رمان ادعا می کند که اسپانیا هیچوقت مسیحی نبوده و همیشه نوعی بت پرستی در کلیسا حفظ می شده. طبق شواهد و قرائن و تحقیقات ما این ادعای رمان کاملا غلط است. اتفاقا اسپانیا یکی از مذهبی ترین کشور های اروپا محسوب می شده. این ادعا نوعی دروغ رسانه ای بوده تا دین ستیزی جمهوری خواهان توجیه شود. آن مقدار وجود تحریف و تغییر در نظام دینی و کلیسایی اسپانیا نیز، بخاطر تحریفات و تغییرات آیین مسیحیت بوده نه سیاست کلیسا.

یک نکته جالب هم وجود دارد. جمهوری خواهان ضد دین و به قول خودشان ضد خرافات هستند. اما بر حسب عادت از برخی دعاها یا اصطلاحات خرافی استفاده می کنند، که بخاطر تفکر جدیدشان بلافاصله آن را اصلاح می کنند.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی

بررسی جبهه فاشیست ها از نگاه رمان

فاشیست ها در رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند خیلی توصیف نشده اند. صرفا در داستانی که زن پابلو تعریف می کند و داستانی که ماریا تعریف می کند شاهد هستیم که فاشیست ها جنایتکار هستند. حتی بارها در رمان می بینیم که پارتیزان ها و چریک ها از هم رزمان خود می خواهند که در صورت زخمی شدن، همدیگر را بکشند تا به دست فاشیست ها نیافتند و شکنجه نشوند. البته که در همین رمان هم در دیالوگ های داخل غار مشخص می شود، منش جمهوری خواهان در شکنجه و برخورد با دشمن چندان تفاوتی با فاشیست ها ندارد.

پیروزی جمهوری خواهان در جنگ روایت ها

در جنگ داخلی اسپانیا، فاشیست ها و هم‌قطارانشان پیروز شدند. اما جالب است که بیشتر رسانه های تولید شده در مورد این جنگ، روایتی به نفع جبهه شکست خورده یعنی جمهوری خواهان دارند. از جمله همین رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند که فقط راوی جبهه جمهوری خواهان است و جز چهره ای مخدوش و غالبا کریه چیزی از جبهه فاشیست ها و اتفاقاتی که در آنجا رخ می دهد برای ما نمی گوید. یعنی با اینکه جبهه جمهوری خواهان شکست خورد، اما چون هنرمندان به سمت جمهوری خواهان گرایش داشتند، بیشتر جبهه آنها را روایت کردند و برایشان داستان پردازی کردند. به همین دلیل امروزه شاهد روایت های فراوان یک طرفه و غیر قابل قضاوتِ هنری نسبت به جنگ داخلی اسپانیا هستیم.

این واقعه یک درس بزرگ می تواند داشته باشد. در کنار جنگ نظامی، جنگ رسانه ای به شدت اهمیت پیدا می کند. چراکه روایتی که در تاریخ ثبت می شود مهم است نه نتیجه جنگ. شما می توانید برنده واقعی جنگ باشید اما بخاطر شکست خوردن در جنگ روایت ها، چیزی از شما در یادها باقی نماند. به این دلیل است که بارها توسط آیت الله خامنه ای بر روایت صحیح و قدرتمند از دفاع مقدس و جبهه مقاومت تاکید می شود. چون حتی در صورت پیروزی در این جبهه ها، اگر در جنگ روایت ها شکست بخوریم، تصویری کاملا نادرست از ماهیت دفاع های مشروع ما مخابره خواهد شد. یعنی این جنگ ها طوری روایت خواهد شد که انگار نه انگار با هزاران زحمت و هزینه های بسیاری که بهمان تحمیل شده، ما برنده واقعی جنگ بوده ایم.

نقد و بررسی رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند؛ عاشقانه چریکی
لحظات پایانی رمان و زندگی رابرت

شبیه ترین جنگ دوران ما به جنگ داخلی اسپانیا

جنگ داخلی سوریه، شبیه ترین جنگ دوران ما به جنگ داخلی اسپانیا است که بین 80 تا 90 سال با همدیگر فاصله زمانی دارند. در جنگ سوریه شاهد هستیم که گروه های شبه نظامی قصد ساقط کردن نظام موجود را دارند و تفکرات و گروهک های مختلفی در این بین به وجود می آید که یکی از آنها داعش است. همچنین به جنگی بدل می شود که همه جهان خود را موظف می داند در آن موضع گیری کند و جبهه خودش را مشخص کند. مثلا اروپا، آمریکا، اسرائیل و عربستان از نیروهای ضد حکومت بشار اسد اللخصوص داعش حمایت کردند و کشور هایی مثل ایران، روسیه، لبنان و سایر جوامع شیعه مثل شیعیان افغانستان و عراق از بشار اسد حمایت کردند.

علاوه بر اینها شاهد گسیل شدن نیروهای نظامی و شبه نظامی از ملل مختلف به سوریه برای جنگ بودیم. برای مثال تعداد زیادی از نیروهای داعشی، اروپایی، چچنی یا از کشور های عربی مثل امارات بودند. از این سمت تیپ های زینبیون، فاطمیون به همراه سپاه پاسداران و حزب الله لبنان در جبهه سوریه علیه نیروهای ضد حکومت مرکزی جنگیدند.

در کل ما شاهد انبوه گروهک های ضد حکومت مرکزی مثل داعش، دولت موقت، دولت نجات، القاعده، جبهه النصره، حراس الدین، اداره خود مختار و کارگروه مشترک ترکیبی هستیم که ما را یاد انبوه گروهک های حامی جمهوری خواهان مثل کمونیست ها، آنارشیست ها، جبهه مردمی، کنفدراسیون کارگری، تیپ های بین المللی و… می اندازند. از سمت دیگر ما شاهد موضع گیری صریح و حتی ورود نظامی کشور های دیگر جهان به ماجرای جنگ داخلی سوریه مثل ایران، لبنان، روسیه، پاکستان، عربستان، آمریکا، کانادا، امارات، رژیم صهیونیستی، فرانسه، انگلیس و تیپ های بین المللی مثل چچنی ها، فاطمیون، زینبیون و… هستیم که عینا مثل موضع گیری صریح و مداخله نظامی مکزیک، پرتغال، آلمان، ایتالیا، شوروی و… در جنگ داخلی اسپانیا می باشد.

نکته مهم دیگر موضع گیری هنرمندان جهان به این جنگ ها می باشد. تقریبا در هر دو جنگ، رسانه ها و هنرمندان طرف بازنده جنگ یعنی جمهوری خواهان اسپانیا و نیروهای ضد حکومت مرکزی سوریه، ایستادند. اینگونه ما با شانتاژ های خبری وسیع علیه بشار اسد و هم پیمانان او مواجه بودیم. حتی در کشور های دوست حکومت مرکزی سوریه، شبهات و روایات ضد و نقیضی در مورد جنگ و علت ورود آن کشور به جنگ سوریه مطرح می شد. جالب است که در اسپانیا تا چند سال بعد از جنگ هنوز هم گروه های چریکی عملیات هایی را در اسپانیا انجام می دادند که شبیه عملی است که امروز داعش در سوریه انجام می دهد.

پس تاریخ عینا تکرار شده و جنگ داخلی اسپانیا با همان شمایل به جنگ سوریه تبدیل شده است. علاوه بر اینکه این همه شباهت نشان دهنده وجود دست های پشت پرده ای است که می خواسته با همان کیفیت، ماجرای اسپانیا را تکرار کند و حکومت مرکزی سوریه را نابود کند، ما متوجه می شویم عدم مطالعه دقیق تاریخ و موشکافی وقایع مهمی مثل جنگ اسپانیا باعث می شود تا در شرایط مشابه، مردم دچار خطا در تحلیل شوند. یعنی یک اتفاق عینا تکرار می شود اما مردم ممکن است اشتباهی را که بار قبل رخ داده بود را مرتکب شوند و به سرنوشت مشابه دچار شوند.

گرچه پس از جنگ داخلی سوریه متوجه شدیم که سران کشور ما(مثل سردار شهید قاسم سلیمانی و سید علی خامنه ای) تاریخ را دقیق مطالعه کرده اند و توانستند با موضع گیری صحیح، بدون تاثیر گرفتن از جو رسانه ای، از طرفی حمایت کنند که پیروزی اش به نفع منافع کشور ما بود. چراکه نابودی حکومت مرکزی برابر بود با تشکیل یک حکومت هزار ملت متشکل از انواع قومیت ها و تفکرات که همگی ضد علوی ها و شیعیان هستند و جز بریدن سر شیعیان و راه انداختن جنگ در منطقه، هدف دیگری ندارند.

پرت کردن قربانیان از بالای پش عملی بود که اسپانیایی ها مرتکب شدند و عینا در ماجرای سوریه هم اتفاق افتاد. علویان بسیار زیادی از بالای پل ها به پایین پرتاب شدند و کشته شدند

نتیجه گیری و جمعبندی از رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند

رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند، یک داستان نه چندان قدرتمند برای بیان باطن جنگ داخلی اسپانیا است. گرچه برای کسانی که با وقایع این جنگ آشنایی دارند، در دل خودش تمام جنگ را خلاصه کرده، اما نمی تواند برای مخاطب ناآشنا حقیقت را افشا کند. البته که نویسنده هم قصد افشای حقیقت را ندارد چون خودش طرفدار جبهه شکست خورده است.

با اینکه نمی توان با کمک این رمان و اطلاعات درون آن به حقیقت جنگ داخلی اسپانیا پی برد، اما اطلاعات بسیار زیاد و دقیقی به ما ارائه داده می شود که با کمک کلید واژه های آنها می توان تحقیق مفصلی کرد و به حقیقت پشت این جنگ پی برد. همچنین با کسب اطلاعات در مورد تفکرات جبهه های درگیر جنگ، می توان رابطه عاشقانه داخل رمان زنگ ها برای که به صدا درمی آیند را موشکافی کرد و با کمک این رمزگشایی می توان شمایل وقایع مختلفی را که از همان زمان تا الان در حال رخ دادن هستند را کشف کرد.

در کل برای من نویسنده، مطالعه این رمان و تحقیق در مورد جنگ داخلی اسپانیا، باعث شد تا به حقیقت نهفته پشت وقایعی همچون کمون پاریس، اغتشاشات ایران و اعتراضات دهه 60 و 70 آلمان پی ببرم و تصویرسازی دقیقی از وقایع سوریه در ذهنم صورت بگیرد. مطالعه چنین رمان هایی با نگاه نقادانه باعث می شود تا از تاریخ درس بگیرم و برعکس افراد بسیاری که در تاریخ زیست می کرده اند، تصمیمات درستی در شرایط مشابه بگیریم. امیدوارم در انتقال این مفاهیم به شما موفق بوده باشم و از این مقاله رضایت داشته باشید.

خوب است بخوانید:

نقد و بررسی فیلم زنگ ها برای که به صدا درمی آیند (For Whom the Bell Tolls)

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *