انیمیشن سینمایی

نقد و بررسی انیمیشن پینوکیو گیرمو دل تورو؛ پینوکیو منجیِِِ ضد مسیح

انیمیشن پینوکیو اثر گیرمو دل تورو، برنده جایزه بهترین انیمیشن اسکار شد. ماجرای پینوکیو سال هاست مورد اقتباس قرار گرفته و از زاویه های مختلفی به ماجرای خلق پینوکیو توسط ژپتو، نگاه شده است. در پینوکیوی دل‌تورو، از ابتدا شاهد از دست رفتن پسر ژپتو در کلیسا هستیم. هواپیمایی از ناکجاآباد پیدا شده و سهوا بمبی را بر روی کلیسا می‌اندازد. کلیسایی که کارلو، پسر ژپتو نیز در آنجا حضور دارد و بر اثر انفجار کلیسا، کشته می‌شود.

ماجرای فیلم با اینکه در ایتالیای فاشیست رخ می‌دهد، اما بمب متفقین به هیچ وجه آنها را مورد اتهام قرار نمی‌دهد. زیرا هواپیما در حال تخلیه بار برای سرعت بیشتر بوده و قصد حمله به مردم عادی را نداشته است. قصه از خلق پینوکیو و حیات پیدا کردن وی شروع می‌شود.

علاوه بر مطالعه ادامه مقاله، می توانید نقد و بررسی این انیمیشن را از طریق ویدئوی زیر نیز تماشا کنید:

۱. پینوکیو، پسر ژپتو و مسیح، پسر خدا

ژپتو در ابتدای انیمیشن مجسمه‌ای چوبی از مسیح/خدا درست کرده و آن را در کلیسا قرار می‌دهد. در ماجرای انفجار کلیسا، دست این مجسمه قطع شده و ناقص می‌شود.
همچنین ژپتو پینوکیو را نیز در مستی می‌تراشد و با عنایت الههٔ زندگی، پینوکیو زنده می‌شود. در واقع دو مجسمه چوبی در نیمه اول فیلم مهم هستند پینوکیو که می‌خواهد جای پسر ژپتو را بگیرد و پسر خدا.

در رویارویی پینوکیو و مجسمهٔ پسر خدا، می‌بینیم که پینوکیو زنده است، پویایی دارد و می‌تواند به دیگران کمک کند. اما مجسمه مسیح‌خدا حتی از درست کردن بازویی برای خود عاجز بوده و به ژپتو محتاج است! در کنار توهین علنی فیلم به خدای انسانی مسیحیان، کشیش و کلیسا نیز حامی فاشیسم بوده و مدافع ظلم حکومت است.

هر چند خرافات مسیحی قابل دفاع نیست و تثلیث از بی‌پایه‌ترین و ضد عقل‌ترین بحث های الهیاتی به شمار می‌رود اما دل‌تورو با ارائه آلترناتیو و جایگزین، تمام ادیان الهی را زیر سوال می‌برد.

نقد و بررسی انیمیشن پینوکیو گیرمو دل تورو؛ پینوکیو منجیِِِ ضد مسیح

نقد و بررسی انیمیشن پینوکیو گیرمو دل تورو؛ پینوکیو منجیِِِ ضد مسیح
پینوکیو که با قدرت شیاطین زنده شده است، می‌خواهد جای مجسمهٔ چوبی و بی‌خاصیت خدای مسیحی را بگیرد؛ اما مردم عقب‌افتاده و استعمارزدهٔ شهر وی را شیطان می‌خوانند.

۲. الهه های شرک‌آمیز و اسطوره‌گرایی

پینوکیو با دو الهه که خواهر هستند روبه‌رو می‌شود؛ الههٔ مرگ و الهه‌ای که قدرت زندگی‌بخشی دارد. برخلاف کلیسا که نمی‌تواند کودکی که به محیط آنجا پناه برده را حفظ کند و به قتل‌گاه کارلو تبدیل می‌شود، این الهه های مونث جایگزین کارلو یعنی پینوکیو را به ژپتو می‌بخشند. الهه هایی با نیم‌تنه‌ای شبیه به مِدوسای یونانی که ماسک بر صورت داشته و قدرت مرگ و زندگی در دست آنان است.

علاوه بر اینکه فیلم مرگ را به ابتذال کشانده و طبق معمول فیلم های دل‌تورو ماوراء را زمینی می‌کند، نکته مهم‌تر ترسیم یک جهان مشرکانه است. جهانی که خدای یگانه در آن جایی نداشته و بایستی برای زنده کردن یا میراندن به موجوداتی اسطوره‌ای با شاخ هایی شبیه به شیاطین جنی، تمسک جست. حتی جیرجیرک نیز برخلاف نقشی که در داستان اصلی داشته و هدایت‌گر پینوکیو است، مغلوب پسر ژپتو می‌شود.

نقد و بررسی انیمیشن پینوکیو گیرمو دل تورو؛ پینوکیو منجیِِِ ضد مسیح

الههٔ اسطوره‌ای شبیه به مدوسا که پینوکیو را زنده می‌کند؛ بر اساس اساطیر یونانی، ماسک مدوسا مانع سنگ شدن دیگران با چشم های وی می‌شود.

۳. منجی پسرِ ژپتو است یا پسر خدا؟

پینوکیو به عنوان مخلوق ژپتو که اتفاقا می‌خواهد جای کارلو را پر کند، شبیه به مسیح‌ در اعتقاد مسیحیان است که زاده خدا نبوده اما به نوعی پسر وی محسوب می‌شود.
در رویارویی پینوکیو با مسیح، می‌بینیم که دست مسیح‌خدا قطع شده و به صورت نمادین قدرتی ندارد. اما پینوکیو با درایت خود می‌تواند ژپتو و باقی دوستانش را از شر فاشیست ها و نهنگ عظیم نجات دهد.

دقیقا فیلم با ایجاد یک تناظر بین پینوکیو و مسیح به عنوان پسران خدای خودشان، نشان می‌دهد که خدای مسیحی دروغین و کلیسا حامی فاشیسم است. اما خدا و خالق پینوکیو به داد وی رسیده و در آخر هم آنطور که هست وی را می‌پذیرد.

مردم مسیحی و معتقد شهر عمل ژپتو را شیطانی می‌دانند

۴. دروغ نجات‌بخش است!

در پینوکیوی دل‌تورو، جیرجیرک نمی‌تواند پینوکیو را اصلاح کند. پینوکیو هر کاری که دلش بخواهد انجام می‌دهد و خودش هم می‌تواند از مخمصه ها بدون کمک ژپتو خارج شود.

همچنین در پایان فیلم پینوکیو که برای نجات خالقش به دریا زده و وارد بدن نهنگ می‌شود. به پیشنهاد جیرجیرک شروع به دروغ گفتن می‌کند و همین دروغ است که می‌تواند با دراز شدن دماغ پینوکیو و ایجاد یک پل به خارج، دوستانش را نجات دهد!
در پایان نیز ژپتو وی را همانطور که هست، می‌پذیرد.

این مضمون بر اساس مکاتب ضد دینی و کابالیستی غرب است که اولا هر کاری دلت می‌خواهد انجام بده (عصارهٔ اومانیسم و کابالای شیطان‌گرا) و ثانیا، هر چه بیشتر در سیاهی و تاریکی گناه فرو بروی، مفیدتری. چنانکه پینوکیو با دروغ‌گویی منجی می‌شود و ژپتو نیز باید همین پینوکیوی دروغ‌گو را، آنطور که هست بپذیرد‌.

در نگاه الهی چنین نگاهی وجود ندارد. همهٔ ما درون خودمان ضعف هایی را احساس می‌کنیم و می‌فهمیم که با تلاش می‌توان این ضعف ها و خلقیات منفی را تغییر داد و اصلاح کرد. اما در مکاتب غیر الهی و روان‌شناسی ناشی از مبانی بی‌خدا، شعارِ آنچه هستی را بپذیر سر می‌دهند و انسان را در سیاهی اخلاق های رذیله‌اش، گستاخ‌تر می‌کنند‌.

انسان می‌تواند به عالی‌ترین درجات برسد و از فرشته ها هم سبقت بگیرد، اما برای رسیدن به آن درجات، مجاهده و تلاش و اصلاح نفس لازم است. هیچ کدام از این تلاش ها هم بدون عنایت خدای واحد و بی‌نهایت، امکان‌پذیر نیست. اما در پینوکیوی دل‌تورو، تمامی این گزاره ها معکوس ارائه می‌شود، گویا فیلمساز دوست دارد متضاد هر گزاره‌ای را که در دین پیدا کرده، ارائه کند.

کلیسا در آتش انفجار می‌سوزد و خدای مسیحی کاری نمی‌کند، چون وجود ندارد! این مغالطه معروف و سستی است که بی‌خدایان می‌کنند، چرا که در خوشی ها عنایت الهی را فراموش کرده و در ظلم هایی که انسان ها در حق یکدیگر مرتکب می‌شوند، یاد خدا می‌افتند. اقتضای اختیار، ظلم یا محبت انسان ها به یکدیگر است و قرار نیست خدای حکیم تماما جلوی ظلم را بگیرد.

۵. نتیجهٔ شِرک، پوچ‌گرایی است

در انتهای پینوکیوی دل‌تورو، طبیعتا منتظر انسان شدن پینوکیو هستیم. اما چنین نمی‌شود. در سکانس های مختلف، پوچی زندگی و سیاهی این دنیای پر از ظلم ترسیم شده و حتی متافیزیک نیز محل کارت‌بازی چند خرگوش و پرسه زدن الهه های مشرکانه است.

دل‌تورو می‌توانست همین جهان را دستمایهٔ امید قرار داده و ارتباط با این موجودات متافیزیکی را که در جهان موازی قرار دارند، پررنگ کند. اما در هالیوود نباید مردم به سمت ماوراء و امید حرکت کنند. بهترین مردم برای استثمار، انسان های ناامید و بی‌انگیزه هستند که در چرخهٔ باطل کار/استراحت خفه شده‌اند و امیدی به تغییر ندارند‌.
به همین علت انسان شدن پینوکیو که نمادی از رسیدن به کمال است، در فیلم ترسیم نمی‌شود. بلکه فیلم در یک پایان‌بندی پوچ و بیهوده، هیچ هدفی برای زندگی انسانی در نظر نمی‌گیرد و مرگ را پایان زندگی معرفی می‌کند.

برخلاف نگاه الهی که افق دید انسان را بر سیر در جهان های متعالی و هزاران بار جذاب‌تر از اینجا قرار می‌دهد و مقصد را نیز اتصال به بی‌نهایت و رسیدن به لذت نامتناهی، ترسیم می‌نماید.

نقد و بررسی انیمیشن پینوکیو گیرمو دل تورو؛ پینوکیو منجیِِِ ضد مسیح

پینوکیو
پوچ‌گرایی در کلام الههٔ مرگ

جمع‌بندی:

در پینوکیوی دل‌تورو همچون آثار پیشین وی، شاهد نقد ادیان الهی، منجی شیطانی و قدرتمندی الهگان و ترسیم جهانی مشرکانه، هستیم. علاوه بر این فیلم انسان را به پوچی کشانده و سعی می‌کند متافیزیک را هم این‌دنیایی و بی‌ارزش کند. به امید روزی که چنین آثاری در سیمای ملی یا بستر های پخش فیلم داخلی، یا پخش نشود یا به همراه نقد تخصصی پخش شود تا ناخودآگاه مخاطب بی‌گناه و خلع سلاح شده را بیش از این به خرافات مشرکانهٔ یهودی‌بنیان، آلوده نکنیم.

پ.ن: بعضی نقد ها که به داستان اصلی پینوکیو اثر کارلو کالودی مربوط است، همچون گولِم توسط جادوگر یهودی، اخلاق سکولار، سیر و سلوک عرفانی کابالیستی و… ، به زودی در مقاله‌ای مستقل با عنوان جریان‌شناسی آثار اقتباسی از پینوکیو منتشر خواهد شد. همچنین می توانید از اینجا مقاله نقد و بررسی محتوایی و جریان شناسی کلی محصولات اقتباسی از پینوکیو را مطالعه فرمایید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *