فیلم سینمایی جوجه کشی در مورد خانواده فنلاندی است که در ظاهر زندگی به کام دارند. مادر خانواده در فضای مجازی بسیار فعال است و اخلاقی سلطه جویانه دارد. هر خانواده ای مشکلاتی هم دارد. این خانواده حالت مصنوعی خاصی دارد و به واسطه وجود زندگی اینستاگرامی که دارند این فضا ایجاد شده. همچنین دختر خانواده که تینیا نام دارد علاقه ای به ژیمناستیک ندارد و صرفا بخاطر پی گیری های سرسام آور مادرش به این ورزش می پردازد. حقیقتا روش تربیتی و رفتاری مادر خانواده پر از ایراد و اشکال است.
نقد و بررسی این فیلم را می توانید از ویدئوی زیر تماشا کنید:
خلاصه داستان
یک روز یک کلاغ وارد خانه یک خانواده به ظاهر شاد می شود و خانه را به هم می ریزد. دختر خانواده کلاغ را می گیرد و می خواهد آن را آزاد کند. اما مادر گردن کلاغ را می کشند و او را می کشد. با این حال کلاغ نمی میرد و نیمه جان به جنگل می رود. دختر(تینیا) به جنگل می رود و کلاغ را خلاص می کند. در همین حین یک تخم پیدا می کند و تصمیم می گیرد از آن نگه داری کند. تخم روز به روز رشد می کند و در نهایت یک هیولا از آن متولد می شود و دختر تصمیم می گیرد تا از آن نگه داری کند. این هیولا به کسانی که دختر به آنها حسادت می کند، از آنها تنفر دارد یا کسانی که باعث آزار دختر هستند حملات وحشتناکی می کند. هرچند دختر اصلا این مسئله را دوست ندارد.
دختر برای جلوگیری از اقدامات هیولا که روی آن اسم آلی را گذاشته به خودش آسیب می زند. دختر با هیولایی که برایش مادری کرده ارتباط دارد و اگر هر کدامشان آسیب ببینند به دیگری هم آسیب وارد می شود. او از همه آلی را پنهان کرده و آلی نیز روز به روز به تینیا شبیه تر می شود. شباهت به قدری زیاد می شود که همه فکر می کنند آلی همان تینیا است. در نهایت تینیا برای نجات آلی خودش را فدا می کند و همه با تینیای تازه متولد شده یعنی آلی روبه رو می شوند.
ماهیت آلی(جوجه هیولا) چیست؟
اول یک کلاغ خانه را به هم می ریزد. کلاغ می تواند نماد مشکل خارجی در این خانواده باشد که به صورت کاملا غیر قابل پیشبینی وارد زندگی می شود. البته کلاغ می تواند نمادی از سرپیچی گری تینیا هم باشد. روحیه ای که مادر به شدت با آن بد برخورد می کند و حتی خود تینیا هم آن را می کشد. یعنی خود تینیا تصمیم می گیرد کاملا مطیع مادرش باشد. گرفتن کلاغ می تواند نماد خودکنترلی تینیا هم باشد.
مادر خانواده برای حل مشکل(کلاغ) یک راه حل اشتباه را انجام می دهد و کلاغ را می کشد. چیزی که اصلا لازم نبود چون گرفتن کلاغ مشکل را حل کرده بود. همین اتفاق باعث می شود تخم مشکلات در وجود تینیا کاشته بشود و رشد کند. یعنی مشکل خارجی شد مشکل داخلی. یا بر اساس تحلیل دوم، کشتن روحیه سرپیچی تینیا تبدیل به تخم مشکلات وسیع تر در درون او شد.
این تخم جوجه می شود. یعنی از حالت سرکوب به حالت بروز تغییر حالت می دهد. بعد در وجود تینیا مثل یک فرزند که در رحم مادرش هست رشد میکند. اتفاقا نقش مادر از سمت تینیا به خوبی نشان داده می شود. اعم از مراقبت کردن، تمیز کردن، غذا دادن و… . آلی که یک هیولای ترسناک است به چشم تینیا زیبا جلوه می کند. همان ضرب المثل بچه های کلاغ برای مادرشان زیبا ترین بچه های دنیا هستند. چون آلی بخشی یا بُعدی از وجود تینیا است به همین دلیل تینیا برای او دلسوزی می کند. انگار برای خودش دلسوزی می کند.
جوجه وحشتناک موقع بروز تنفر، حسادت، اذیت شدن و استرس آزاد می شود و شروع می کند به آسیب زدن. اول سگ را می کشد چون صدایش مانع خواب تینیا بود و یکبار تینیا را گاز گرفته بود. بعد سراغ دختر همسایه می رود که رقیب تینیا محسوب می شود و مادر تینیا گفته بود “کارش خیلی خوبه” و تینیا حسودی اش شده بود. بعد سراغ کودک داخل گهواره رفت چون مادر تینیا بغلش کرده بود حسودی اش شد. در ضمن تینیا کودک را رقیب خود در عشق مادری اش می دید. یک بار هم سراغ برادر تینیا رفت چون دعوایشان شده بود و احساس تنفر ایجاد شده بود.
در هنگام حمله آلی تینیا دو بار می تواند با آسیب زدن به خودش جلوی او را بگیرد. او میله ژیمناستیک را رها می کند تا جان کودک داخل گهواره را نجات دهد. آلی رشد می کند، رشد میکند و رشد می کند. آنقدر رشد می کند تا عین تینیا می شود. یعنی تینیا تا آن موقع این روحیه را داشته و بُعدی از او به حساب می آمده. اما دیگر کم کم دارد جایش را به او می دهد.
تولد تینای جدید
چون آلی بخشی از تینیا است فقط خودش باید با او مقابله کند و اگر کس دیگری بیاید در اصل به تینیا آسیب می زند. در نهایت آن خانواده دوست داشتنی مصنوعی، آن فشار مادر، آن مشکلات سرکوب شده درونی و آن شرایط باعث می شوند تا تینیا کلا جایش را به هیولایی که درون خودش پرورش داده بدهد. در آخرین صحنه آلی به عنوان فرزند راستین خانواده روبه روی مادرش می ایستد.
مادر با صحنه سازی و اجبار خانواده بسیار سعی در زیبا و به کام بودن خانواده اش در فضای مجازی داشت. سلطه گری و اجبار او و عدم توجه او به علایق تینیا باعث شد تا دخترش درونش را بکشد و یک فرزند ایده آل جلوه کند. او هیچگاه فرزند ایده آل مادرش نبود چون بخشی از وجودش را همیشه پنهان می کرذ. هنگامی که مادر با آلی مواجه می شود با او بد برخورد می کند چون ایده آل هایش را مرده می بیند. هنگامی که مادر آلی و تینیا را در کنار هم می بیند و با حقیقت ذات فرزندش مواجه می شود وحشت می کند و نیت کشتن آلی را در سر می پروراند. اما به اشتباه تینیا را می کشد.
کشته شدن تینیا نمادی از این است که همین ایده آل گرایی باعث از بین رفتن و مرگ فرزند ایده آل خواهد شد. آنقدر پیش می رود تا فرزندش را نابود کند. در در آخرین لحظه است که حقیقت پنهان تینیا که همان آلی است در برابر مادرش می ایستد. او دیگر بخشی از تینیا نیست بلکه خود اوست. بُعد مثبت تینیا به واسطه سلطه گری و ایده آل گرایی کشته می شود و انسانی یاغی متولد می شود.
هدف دراماتیک فیلم جوجه کشی
نکته روانشناختی جالبی در این فیلم نهفته است. چگونه فرزندان ناخلف، ناخلف می شوند؟ یکی از مدل هایش این است. زندگی و نحوه تربیتی و رفتاری مادر ایده آل گرا یکی از شرایط تولد فرزندان ناخلف و جنایتکار از درون فرزندان معصومی است که حتی تحمل کشته شدن یک کلاغ را هم نداشتند و با تمام کارهایی که کلاغ کرده بود قصد داشت آن را آزاد کند.
جوجه کشی اثری روانشناختی
آلی هیولایی خشن است. این خشونت در بسیاری از کودکان، نوجوان ها و جوان ها مشاهده شده. در برخی بروز بیرونی دارد که میل به آسیب زدن به دیگران است. در برخی هم میل به آسیب زدن به خود است که همان میل به خودکشی، خودزنی یا نمونه هایی همچون تیغ زدن دست یا بریدن ساعد دارد.
این امیال در تینیا در ابتدا وجود نداشتند. آنقدر روش تربیتی و رفتاری مادر افتضاح بود و پدر آنقدر بی عرضه و منفعل بود که چنین میل یا روحیه ای در وجود تینیا رشد کرد. آلی میل به آسیب زدن به دیگران یا خشونت است. تولد این میل یا روحیه نیز به شیوه تربیتی باز می گردد. به خلافکاران، جانیان، قاتلان، کسانی که خودکشی کرده اند، اغتشاش گران و اشخاص بد دهن و خشن توجه کنید. در مورد آنها تحقیق کنید تا برایتان اثبات شود که بخشی از این اشخاص حاصل همین متد تربیتی هستند. صددرصد آنها اینگونه نیستند اما بخشی از آنها چرا. جوجه کشی هم ادعا ندارد که تمام دلایل را پوشش داده. این فیلم خودش اعتراف می کند که فقط روی یک دلیل زوم کرده است.
فضا سازی فیلم جوجه کشی
جالب است که فیلم جوجه کشی عملا در روز و فضای روشن رخ می دهد. خانه ترسناک با کاغذ دیواری های تاریک و تابلوهای وحشتناک وجود ندارد و این کاملا عکس سایر فیلم های ترسناک است. اینبار یک زن مو بلُند و چشم آبی مقصر اصلی ست. دلایل این همه کلیشه شکنی چیست؟
دلیلش این است که فیلم جوجه کشی قصد دارد بگوید همه چیز به آن زیبایی که تصور می کنید نیست. همه چیز مانند محتوای گوشی مادر خانواده به کام نیست. در همین فضای بسیار زیبا و لوکس هم ناهنجاری رخ می دهد. زندگی لاکچری یک خانواده غربی فنلاندی دلیل متمدن بودن آنها محسوب نمی شود. نژاد اروپایی مادر تینیا دلیلی بر صحیح بودن نوع عملکرد، اخلاق و رفتار او نیست. باید کلیشه ها را شکست و به همه گفت دقیقا در فضاهای لوکس و آرام هم به دلیل اشتباهات افتضاح خود غربی ها نه صرفا عوامل خارجی، نا هنجاری هایی رخ می دهد که جبران ناپذیر است.
حرف آخر در مورد فیلم جوجه کشی
امروز فیلم های ترسناکی که می بینیم ریشه در واقعیت دارد. یک اصل جنون و بیرون کشیدن اهریمن ها است. در روانشناسی بحث افسون زده و افسون زدایی مهم است که به بحث اسکیزوفرنی یعنی مجنون می رسد. دکارت یک نظر داشت، سقراط، اتمیان، اپیکوری توماس هابس، جان لاک یک جور می گفتند بعد نظرات مخالفان هم یک جور می گفتند.
اما کلا دو نظر مهم داریم در محور اینکه بعضی می گویند ذهن انسان یک فکر می کند و در پی آن یک فکر دیگر می آید اگر در پی این فکر، فکر جدید نیاید تو مجنون می شوی و اگر در پی فکر، فکر جدید بیاید تو سالمی. کلا اندیشه را ماشین و پیچ و مهره می دیدند.
امروزه ذهن را کشف کردند و هویت مادی به آن دادند. در گذشته اندیشه و ذهن را ما فوق ماده می دیدند. می گفتند ما یک ماده داریم یک ذهن داریم و انیموس ذهن انسان را از حیوان و گیاه جدا می کند. خلاصه این دو مطلب روانشناسی رو بنا کرد. بحث هزیان و هیجان هم یک بحث پیچیده ای ست، تعاریف امروزی را دور بی اندازید. ریشه یابی اش را باید بشناسید تا فیلم های ترسناک و روانشناختی را درک کنیم.
فیلم جوجه کشی پیرو همین نوع روانشناسی ها در سنیما است. برای ذهن و روحیات ماده قائل شده اند و آن را به شکل یک هیولا به تصویر در آورده اند. جنون کاملا مشهود است طبق تعاریف چرا که همه فکر تینیا در مورد آلی است و به چیز دیگر نمی تواند فکر کند. یعنی در پی فکرش فکر دیگر نمی آید پس مجنون است. بیرون کشیده شدن اهریمن را هم به وضوح می توان در این فیلم مشاهده کرد. پس فرمول فیلم های ترسناک روانشناختی را برای شما فاش کردیم و به عنوان مثال از فیلم جوجه کشی استفاده کردیم.
یه سوالی برام پیش اومد چون فیلم رو از اولش ندیدم، مگه اون مردی که تو خونه هست پدر خانواده نیست؟ پس چرا مادر تینیا داشت میگفت عاشق شده و اخر هفته رو با دخترش رفتن خونه ی ترو!؟
الان یعنی مادر هم شوهر داره هم دوست پسر و معشوقه؟؟
اخه سر میز صبحونه قبل رفتن به خونه ی ترو پیشونی شوهرشو بوسید،الان من نگرفتم جریان چیه
حقیقت ما هم دقیق نفهمیدیم اما چیزی که فهمیدیم این بود که مادره میخواست جدا شه بره با اون یارو ازدواج کنه این وسطم شوهرشو بچه ها همه اینا پشمکن تعهد به خانواده موج مکزیکی میزنه اصلا
یه موردم اضافه کنم اینکه خیلی خوبه آدم بتونه عقیده حقی که داره رو نشر بده ولی با شیوه درست و توی مکان مناسب
مثال اغتشاشگر یه جورایی وصله ناجور به متن بود!
سلام علیکم
اونو کلی گفتیم تو کل دنیا. این وضعیت فعلی یکم این واژه رو حساس کرده وگرنه قصد اونجوری پشتش نیست و بازم میگم چیزیه که تو کل دنیا حاکمه. کرواسی، فرانسه، اسپانیا، مغولستان، اسرائیل، لندن و… . همون عکس فرانسوی ها که دارن فروشگاهو با لبخند غارت میکنن مورد مناسبی برای درک عمق منظورمون میتونه باشه
عالی بود من ای فیلم دیدهه بودم قبلا ام اصلا نمیدونستم معنی داره. واقعا جالب بود . دلم میخواد اگه بشه این نقد تبدیل به کلیپ بشه وقعا نیازه
تبدیل شد. امیدوارم خوشتون بیاد
یه سوالی برام پیش اومد چون فیلم رو از اولش ندیدم، مگه اون مردی که تو خونه هست پدر خانواده نیست؟ پس چرا مادر تینیا داشت میگفت عاشق شده و اخر هفته رو با دخترش رفتن خونه ی ترو!؟
الان یعنی مادر هم شوهر داره هم دوست پسر و معشوقه؟؟
اخه سر میز صبحونه قبل رفتن به خونه ی ترو پیشونی شوهرشو بوسید،الان من نگرفتم جریان چیه
حقیقت ما هم دقیق نفهمیدیم اما چیزی که فهمیدیم این بود که مادره میخواست جدا شه بره با اون یارو ازدواج کنه این وسطم شوهرشو بچه ها همه اینا پشمکن تعهد به خانواده موج مکزیکی میزنه اصلا
یه موردم اضافه کنم اینکه خیلی خوبه آدم بتونه عقیده حقی که داره رو نشر بده ولی با شیوه درست و توی مکان مناسب
مثال اغتشاشگر یه جورایی وصله ناجور به متن بود!
سلام علیکم
اونو کلی گفتیم تو کل دنیا. این وضعیت فعلی یکم این واژه رو حساس کرده وگرنه قصد اونجوری پشتش نیست و بازم میگم چیزیه که تو کل دنیا حاکمه. کرواسی، فرانسه، اسپانیا، مغولستان، اسرائیل، لندن و… . همون عکس فرانسوی ها که دارن فروشگاهو با لبخند غارت میکنن مورد مناسبی برای درک عمق منظورمون میتونه باشه