فیلم سینمایی
نقد و بررسی فیلم های سایلنت هیل (Silent Hill)؛ اعادهی حیثیت از جادوگران!
نقد و بررسی دو فیلم سایلنت هیل و سایلنت هیل:مکاشفه
فیلم های سایلنت هیل، با اقتباس از بازی کامپیوتری به همین نام، توانست مخاطبین خوبی پیدا کند و با ۵۰ میلیون بودجه، حدود ۱۰۰ میلیون دلار بفروشد. این فیلم که دو قسمت آن پخش شده است و قسمت سوم نیز احتمالا ساخته شود، از فیلم های تاثیرگذار در ژانر وحشت است.
داستان سایلنت هیل، دربارهی عذاب در جهنم، قدرت شیاطین در جهان های موازی و جادوگری و جادوگرکُشی در مسیحیت است.
در ادامه به نقد و بررسی این فیلم میپردازیم.
۱. جهان موازی شیطانی
از ابتدای فیلم، شارون دختر بچهی محوری در فیلم، با چشم باطنی خود، یک جهان دوزخی را میبیند که همچون یک چاه است. در قعر زمین افرادی در این چاه، در حال عذاب شدن هستند. پس از ورود به شهر سایلنت هیل، درواقع پُلی که ما را به شهر میبرد، پلی بین جهان های موازی است. از این جهان به جهانِ دوزخیِ سایلنت هیل.
در تمام فیلم ما در این جهان، شاهد یک فضای رنگارنگ و شاداب هستیم. اما در جهان موازی، خبری از آرامش نبوده و در یک زمان خاص، شیاطین به انسان ها حمله کرده و آن ها را عذاب میدهند.
البته یک اشکال فیلمنامه این است که اهالی سایلنت هیل، نمردهاند و گفته نمیشود که چگونه در آن جهان، در حال زندگی هستند! در واقع این تغییر بین جهانی چگونه رخ داده است؟ چون نمیتواند حاصل نفرین شیاطین باشد. توضیح دیگری هم داده نمیشود
به هر حال جهان غیب و موازی در سایلنت هیل، همچون سریال استرنجر تینگز، یک فضای سیاه، خاکستری، پر از درد و رنج و کاملا شیطانی است.
۲. قدرت عجیب شیاطین
در جهانِ دوزخیِ سایلنت هیل، شیاطین حکمرانی میکنند و انواع و اقسام موجودات ترسناک، حاکم بر این شهر هستند. تا جایی که در اواخر فیلم متوجه میشویم این نفرین، از اساس با کمک یک شیطان که همزاد شارون و جنبهی تاریک آلِسا است، به این شکل درآمده و آلسا با کمک وجهِ تاریکِ خود، توانسته جهانی دوزخی را برای کسانی که او را به آتش کشیدهاند، بسازد.
اساسا شیاطین در این فیلم دست بالا را داشته و دیگر خبری از کشیش های جنگیر و ضد شیطان، نیست.
۳. سوزاندن ساحره ها و ویچ هانترز
یکی از کینه هایی که مشرکین و شیطان پرستان، از نظام کلیسایی و مسیحیت در دل دارند، آتش زدن جادوگران است. در تمام ادیان الهی، جادوگری یک فعل ضد انسانی و خلاف خواست خداوند است و جادوگر، کافر و دشمن خداست. در مسیحیت نیز به مقتضای حکم کتاب مقدس، جادوگران را میسوزاندند.
اینکه در دین تحریف شدهی مسیحیت، چنین حکمی وجود دارد، حتما مورد تایید ما نیست. اما جادوگران نیز با کمک شیاطین، گاهی زندگانی مردم یک روستا را مختل کرده، زن شوهردار را جادو کرده و تصاحب میکردند؛
همچنین مروج کفر و بتپرستی و پرستش شیاطین بودند و به همجنسبازی، روابط جنسی گروهی، خوردن نجاسات (خون، ادرار، مدفوع و…) و توهین به ادیان الهی و کتاب های مقدس، مردم را تشویق مینمودند. طبیعیست که نظام کلیسایی با همهی اشتباهاتش، جلوی این گروه کفرکیش را بگیرد.
اما در فیلم های هالیوودی، جادوگران افرادی مظلوم و کلیسا یک دژخیمِ ظالم ترسیم میشود که از انصاف به دور است. در این فیلم هم گروه شکارچیان جادوگر، افراد زیادی را آتش زدهاند و به بهانهی حرامزاده بودن آلسا، او را هم که دخترکی بیش نیست، به آتش میکشند!
انتساب این مساله به مسیحیت بسیار از واقعیت به دور است. زیرا مسیحیان معتقد به گناه اولیه بوده و همهی بچه ها را طبق خرافهی گناه آدم، گناهکار میدانند! با این منطق باید تمام کودکان شهر را آتش بزنند؛ به نظر میرسد این بهانهای بوده که فیلمساز مسیحیت را بکوبد.
۴. نماد صلیب و کلیسا، محافظ جنایتکاران
در سایلنت هیل، کلیسای شهر محلیست که شیاطین نمیتوانند در آن پا بگذارند و همان کسانی که یک کودک را به آتش کشیدهاند، در کلیسا پناه گرفتند. گویا کلیسا به هر مسیحی که هر کاری کند، فارغ از خوبی و بدی عمل او، پناه میدهد.
غافل از اینکه گناه آتش زدن یک دختر بچه، در وجود این افراد جاری است و با هیچ منطقی نمیتوان پذیرفت که کلیسا از هر کسی که وارد آن شود، حتی اگر قاتل و جانی باشد، محافظت کند. درواقع حافظت کردن کلیسا از جنایتکاران، نقدی دیگر بر کلیساست.
۵. حضور شیاطین در کلیسا
در سکانس های پایانی فیلم، مادر شارون که شخصیت اصلی فیلم است، شیطان را در جسم خود حلول داده و وقتی وارد کلیسا میشود، شیطان میتواند در آنجا تمام انسان ها را بکشد و به قتل برساند!
درواقع شخصیت اصلی فیلم، حامل خون شیطانی به کلیسا میشود و برعکس اکثر فیلم های جنگیری، این کلیساست که بازندهی جدال با شیاطین به عنوان حامیان عدالت، میشود. در واقع همذاتپنداری ما در تمام فیلم، با جبههی شر و شیاطین است، نه مسیحیان معتقد و دیندار.
۶. رستاخیزِ هولناکِ آلسا
اینکه اهالی ساینت هیل، با آتش زدن آلسا به او ظلم کردهاند، صحیح است. اما وقتی آلسا با کمک شیاطین، وارد کلیسا میشود، به فجیعترین شکل ممکن، تمام انسان ها را با سیم خاردار، تکه تکه میکند!
این انتقامگیری بیرحمانه از ده ها نفر، که در آتش زدن یک نفر دخیل بودهاند، خیلی غیر انسانی به نظر میرسد. جدای از اینکه آلسا هم نمرده است و اساسا قتلی رخ نداده! چگونه میتوان پذیرفت که در مقابل آتش زدن یک انسان، ده ها انسان دیگر تکه تکه شوند؟
۷.خدای مونث تثلیثی
در پایان فیلم، شاهد یکی شدن آلسا، جنبهی شیطانی آلسا و شارون در یک کالبد هستیم. این سه وجه زنانه در فیلم، اشاره به خدای سهگانهی مشرکین دارد که مورد پرستش بعضی فرقه های شیطان پرستانه است.
گویا فیلمساز پس از فارغ شدن از نابودی اهل کلیسا، تثلیث خود را در عین وحدت (شبیه خرافهی مسحیی تثلیث در عین وحدت) اثبات میکند، اما این بار نه با مسیح، روحالقدس و خداوند، بلکه با شارون، آلسا و شیطان! این رگه های شیطانگرایی و زنپرستی در آیین های مخفی ریشه داشته و این فیلم نیز مبلغ همان نگاه است.
سلام ممنون بابت نقد.
برنامه ای برای بررسی جوجوتسو کایسن و دیمن اسلیر هم دارید؟
سلام بله داریم. اما به دلیل در حال پخش بودن آثار مدتی زمان می بره. احتمالا دیمن رو قبل از شروع فصل ۴ منتشر کنیم
سلام یک نقد هم راجب سری بازیهاش هم لطفاً بزارید
سلام
فیلمش از روی بازیشه
و بازی منبع اقتباس بوده
قبلا بازی کردم ولی یادم رفته
شما اگر بازیش تو ذهنتونه پیام بدین نقدشو بریم
سلام و درود…
مقاله جالبی بود
خوبه با همچین برسی های جالبی بعضا اهداف اصلی فیلمارو رو میکنید….
خداقوت
سلام
نوکرم
خوشحالم خوشتون اومد🌺
سری فیلم های رزیدنت اویل رو هم نقد کنید.