بررسی و تحلیل فیلم My Brother Khosro 2016 (برادرم خسرو)
در خانواده حذف برادر، در سیاست حذف رقیب
«My Brother Khosro» فیلمی از جنس فیلمهای اجتماعی «پوران درخشنده» روبرو هستیم. فیلمهایی که، نسخه سینمایی یک میزگرد تلویزیونی با حضور پزشکان و بیماران درباره معرفی یک بیماری معمولاً روانشناختی هستند. از «بچههای ابدی» و «هیس … دخترها فریاد نمیزنند» گرفته تا «زیر سقف دودی» که در نوبت اکران امسال است. «احسان بیگلری» کارگردان فیلم البته توانسته است پرداختن به بیماری را در دل یک قصه تا حدودی منسجم بگنجاند و از این بابت چند قدم از آثار درخشنده جلوتر است. در سینمای تقریباً یکنواخت و کمرمق این روزها، اصل پرداختن به چنین معضلاتی قابل تقدیر است، اگر که قصه و درام، فدای پرداخت پررنگ به آن بیماری یا معضل خاص نشود و در برادرم خسرو تا حد قابل قبولی این اتفاق افتاده است. مخاطب برای آشنایی با بیماریهای خاص و مشکلاتی که آن بیماری میتواند برای خود شخص بیمار، اطرافیان و جامعه ایجاد کند و احیاناً آشنایی با شیوههای صحیح یا غلط بیماری و پیامدهای هر کدام به سینما نمیرود
در «My Brother Khosro» قصه یک بیمار مبتلا به دوقطبی (خسرو با بازی شهاب حسینی) و حضور چند هفتهای، ناخواسته و برخلاف میل او در منزل خانواده برادر دندانپزشکش (ناصر با بازی ناصر هاشمی) روایت میشود. اینکه یک بیمار مبتلا به دوقطبی در عین حالی که میتواند لحظات شادی را برای میزبانان عادت کرده به رسمیت و زندگی عصا قورت داده طبقه نسبتاً مرفه فراهم کند و آنها را از زندگی کسالتباری که به آن عادت کردهاند و هرآنچه بجز آن را عجیب میبینند، خارج کند. در وقتهایی که وارد فاز شیدایی میشود نیز میتواند دردسرهای بزرگ و کنترلنشدهای را ایجاد کند، از بهم ریختن سبک زندگی و تربیت کنترل شده پسر نوجوان ناصر گرفته تا جرأتدادن به میترا برای رانندگی بدون گواهینامه در خیابانهای شلوغ وسط شهر گرفته تا آواز خواندن و گیتار زدن در محله و شکستن شیشههای خودروی همسایهای که دزدگیرش اول صبح به صدا درآمده است.
ناصر دندانپزشک موفقی است که علاوه بر کار در مطب، در حال نوشتن مقالهای است که قرار است ماه آینده در یک کنفرانس معتبر بینالمللیِ دندانپزشکی ارائه کند و نیاز به تمرکز دارد. شلوغکاریها و شیطنتهای خسرو که جزئی از بیماری اوست، مانع این تمرکز است. علاوه بر آن به هم زننده نظم و دیسیپلینی است که ناصر توانسته است در منزل و در تربیت شایان پسر نوجوانش اعمال کند. میترا همسر ناصر، که او هم دندانپزشک و همکار او در مطب است و به دلیل یک بیماری روحی، تمرکزش را از دست داده است و فعلاً در منزل استراحت میکند، وضعیت خاص خسرو را بهتر درک میکند و تا جایی که میتواند مانع از برخوردهای تند و خشن همسرش با خسرو در لحظاتی که خرابکاری میکند میشود
از ابتدا قرار بر این است که خسرو فقط دو هفته در منزل ناصر مهمان باشد. زمان ماندن که بیشتر میشود وضعیت بیماری خسرو وخیمتر میشود و نگرانی ناصر از ماندن دائمی خسرو، خودش را هم از حالت تعادل خارج میکند. شخصیت جذاب و هنرمند خسرو باعث جذب دیگران به او میشود. در همان مدت کوتاه، توانسته بود شایان، میترا و حتی خانواده همکار دندانپزشک ناصر را به خودش جذب کند. ترس میترا را از رانندگی در وسط شهر رفع کند و همسایهها را برای شنیدن موسیقی زنده با گیتار دور خودش جمع کند و حتی درآمدی هم از این راه کسب کند. همه این رفتارها اگر در همان دو هفته خلاصه میشد، برای ناصر قابل تحمل بود اما بعد از آن، به معنی فرو ریختن اقتدار ساختگی ناصر در زندگیش است. در ادامه متوجه میشویم که حتی خانهنشین کردن میترا و در ادامه بارداریاش هم طبق نقشه ناصر و برای مطیع کردن و وابستگی بیشتر به خود اوست
نقطه قوت فیلم «برادرم خسرو»، پرداخت صحیح و روانشناختی شخصیت ناصر است. ناصر برای حفظ اقتدار در قلمروی قدرتی که خودش در طول زمان ساخته است تلاش میکند و وقتی میبیند حضور خسرو مانع تداوم این اقتدار خودساخته است اوایل با دعوا و سرکوفت زدن و در ادمه با توسل به شیوههای ناجوانمردانهای که میتوانست به راحتی منجر به مرگ خسرو شود سعی در حذف این مانع به زعم خودش مزاحم میکند.
یکی از نقاط ضعف این فیلم، وارد نشدن به دلایل این تغییر رفتار ناصر است. اینکه چه اتفاقی باعث شده است، ناصری که در کودکی از منظر سرخوشی و شادابی، دست کمی از خسرو نداشته است الان چنان شخصیت خشک و رسمیای دارد که کوچکترین شوخیها را حتی در جمع یک مهمانی خانوادگی تاب نمیآورد؟ بخصوص که رفتار خانواده با ناصر بد نبوده و باعث پیشرفت تحصیلی و شغلی او نیز شدهاند. اتفاقی که درباره خسرو نیفتاده است و او هنوز بابت اینکه خانواده نامه پذیرشش از دانشگاهی معتبر در خارج از کشور را از او پنهان کرده بودند شاکی و گلهمند است و آنها را مقصر همه ناکامیها و بیمارشدنش میداند. اگر دلایل این تغییر رفتار ناصر برای مخاطب مشخص میشد، با یکی از کاملترین و کمنقصترین شخصیتها در فیلمهای ایرانی روبرو میشدیم.
یکی از نقاط ضعف این فیلم، وارد نشدن به دلایل این تغییر رفتار ناصر است. اینکه چه اتفاقی باعث شده است، ناصری که در کودکی از منظر سرخوشی و شادابی، دست کمی از خسرو نداشته است الان چنان شخصیت خشک و رسمیای دارد که کوچکترین شوخیها را حتی در جمع یک مهمانی خانوادگی تاب نمیآورد؟ بخصوص که رفتار خانواده با ناصر بد نبوده و باعث پیشرفت تحصیلی و شغلی او نیز شدهاند. اتفاقی که درباره خسرو نیفتاده است و او هنوز بابت اینکه خانواده نامه پذیرشش از دانشگاهی معتبر در خارج از کشور را از او پنهان کرده بودند شاکی و گلهمند است و آنها را مقصر همه ناکامیها و بیمارشدنش میداند. اگر دلایل این تغییر رفتار ناصر برای مخاطب مشخص میشد، با یکی از کاملترین و کمنقصترین شخصیتها در فیلمهای ایرانی روبرو میشدیم.
بازی سرخوشانه و شاد شهاب حسینی نیز، در اوقاتی که حال خوشی داشت کاملاً باورپذیر است. همین باورپذیری باعث همراهی مخاطب و همذات پنداری با این شخصیت میشود. اوج این همذاتپنداری، که به ترحم به حال شخصیت خسرو و تنفر از شخصیت ناصر میانجامد در صحنهای اتفاق میافتد که خسرو توانایی کنترل اجابت مزاج خودش را هم از دست میدهد و خانواده ناصر هم او را در این حالت ترحمبرانگیز میبینند. ناصری که خودش مسبب اصلی این اجراست حتی در آن لحظه هم دست از سرکوفت زدن و شماتت خسرو برنمیدارد. برعکس رفتار مشمئزکنندهی ناصر، هم میترا همسرش و هم شایان پسر نوجوانش، دلشان به حال عمو میسوزد و رفتار ناصر را برنمیتابند.
عدم تحمل دیگری، حتی اگر این دیگری، برادر بیمار و محتاج به پشتیبانی و کمک شما هم باشد، مسألهای است که گریبانگیر جامعه امروز ماست
در کنار فیلم پرویز از درام های خوب روانشناسی ایرانه و بازیگری استادانه شهاب حسینی هم تکمیلش میکنه