انیمه سریالی

نقد و برسی انیمه فرشتگان مرگ (Angels of Death)؛ تفکرات یک ذهن خطرناک

احتمالا ساخت یک انیمه بر اساس یک مانگا که خود آن مانگا اقتباس از یک ویدیو گیم است یک ایده نچندان دلچسب باشد.

به علاوه تجربه نشان می‌دهد که آثاری مانند فرشتگان مرگ یا همان Angel of Death آثاری هستند که برای سود بیشتر ساخته می‌شوند .

فرشتگان مرگ در واقع یک ویدیو گیم است که از روی آن اقتباس هایی به صورت مانگا، لایت ناول، و انیمه ساخته شده است .

کم پیش می‌آید آثاری که اینگونه نوشته و ساخته می‌شوند آثار خوبی از آب دربیایند .

زیرا شرکت های سازنده اینگونه آثار چندان به کیفیت اثر بها نمی‌دهند و صرفا دنبال فروش بیشتر هستند .

نقد فرم فرشتگان مرگ: دیوانه خانه ای مرگبار

فضا سازی اثر پیش از هر چیز تداعی گر و یاد آوره اثری مثل رژه مرگ است .

ساختمانی که در هر طبقه آن فرادی که به قضاوت فرد مهمان در ساختمان می‌پردازند.

البته این مسئله کاملا بارز است که فرشتگان مرگ سعی می‌کند از فضای رمز آلود خود استفاد کند تا مخاطب را جذب خود کند . خب در این مسئله نیز تاحدی موفق است .

طبقات و چالش های هر طبقه متنوع اند .

اگرچه این تله ها حتی با وجود تنوع باز هم در مواقعی نمی‌تواند کشش و هیجان مورد نیاز را در مخاطب خود به وجود بیاورد.

می‌توان گفت طبقه کثی شاید پیچیده ترین و در عین حال پر چالش ترین طبقه برای زک و ریچل است.

گرچه تا حد بسیاری کلیشه ای به نظر می‌رسد که فردی باهوش مانند کثی آدمی خنگ را مثل زک به دردسر بیاندازد.

و همین مسئله است که هیجان طبقه کثی را صعودی می‌کند. و به نوعی آن طبقه را به برترین طبقه در طول داستان بدل می‌کند.

نکته دیگر که در باب فرشتگان مرگ مطرح است و شاید نقطه قوت(و در عین حال ضعف اثر) باشد کارکتر پردازی است .

تک تک کارکتر های فرشتگان مرگ دارای مشکلات‌روانی و آسیب های روانی کودکی اند.
آثار بسیاری در فرم خود کاراکتر های روان پریش دارند.

توکیو غول نمونه بارز این موضوع است و در این مسئله تا حد زیادی نیز افراط کرده باشد .

اما چیزی که مشخص است این است که از این مسئله درست استفاده کرده.

و فرشتگان مرگ در این مقوله به شدت افراط کرده و شور را از مزه برده است .

کارکتر پردازی ها در برخی مواقع به طرز غیر طبیعی و جنون آوری افراطی است .

گویا تنها نکته ای که کاراکتر ها را بالا می‌برد نه سیر شخصیتی آنان بلکه روانی بودن آن ها است!

تحلیل کارکتر های انیمه فرشتگان مرگ

ایزاک فاستر

نقد و برسی انیمه فرشتگان مرگ (Angels of Death)؛ تفکرات یک ذهن خطرناک

زک شاید محبوب ترین کاراکتر فرشتگان مرگ باشد . پسری جوان با گرایش و اشتهایی سیری ناپذیر به قتل .
زک کودکی خوبی نداشته .

او بچه ناخواسته بوده و به نوعی وبال گردن پدر و مادرش بوده است.

این مسئله موجب می‌شود پدر نامبرده که به قطع دارای مشکل روانی بوده سعی کند پسرش را بسوزاند.

البته زک این اقدام پدر را نیمه تمام گذاشت و پدرش را کشت.(مادر زک در تمام این مدت فقط تماشاچی بود و هیچ کاری نمی‌کرد!!!!!!!!!!!!!!!!).
پس از مرگ پدر زک ، مادر زک او را به یک یتیم خانه تحویل داد. یتیم خانه‌ای که به جرئت بدترین مکان برای زک بود .

مدیران آن یتیم خانه هیچ ارزشی برای بچه های درون یتیم خانه قائل نبودن . و همین مسئله موجب شد که کودکان زیادی در آن یتیم خانه از گرسنگی بمیرند .

همین مسئله موجب شد که زک با الهام از فیلمی که آن زوج در تلوزیون می‌دیدند . چاقویی به دست گرفته و آنان را در تخت خواب سلاخی کند.

ذات زک با خشونت پیوند بسیار بسیار ملموسی دارد. این یک ضعف در شخصیت پردازی زک است که تنها جذبه این کاراکتر برای مخاطب خشونت زیاد و سادگی کاراکتر وی است.

همانطور که گفته شد زک انسان ساده ای است . او تقریبا به هیچ چیز جز شهوتش برای کشت بها نمی‌دهد.

در طول انیمه البته او به قولی که به ریچل می‌دهد نیز به شدت وفادار است.

میل زک به کشتن را شاید بتوان به نوعی ریشه در کودکی او دانست.

او که دید چگونه انسان ها ممکن است نسبت به جان یکدیگر بی تفاوت باشند. و حتی گاهی حتی یکدیگر را برای منفعت شخصی بکشند.

همین مسئله باعث شد که زک برای برآوردن هیجاناتش به کشتن میل پیدا کند . هیجاناتی که موجبات تفکرات خطرناکی می‌شوند.

ریچل گاردنر

نقد و برسی انیمه فرشتگان مرگ (Angels of Death)؛ تفکرات یک ذهن خطرناک

به قطع یکی از دلایل محبوبیت فرشتگان مرگ رابطه زک و ریچل است .

ربطه ای که اصلا یا بهتر است بگوییم به هیچ وجه رابطه سالمی نیست.

زک برای خروج از ساختمان به هوش ریچل نیاز دارد. و ریچل نیز از آنجایی که زک انسان صادق و ساده ای است به او اطمینان کرده تا بیرون از ساختمان او را بکشد .
ریچل از همان لحظه اول و قسمت اول نشان می‌دهد که انسان سالمی نیست.

وقتی بدن مرده کبوتر را با نخ و سوزن به هم دوخت ما به وضوح فهمیدم ریچل انسان سالمی نیست .

و البته قولی که از زک گرفت نیز گواهی بر همین ادعاست که وی انسان سالمی نیست.
ریچل پدر و مادری داشته که هر کدام به شدت دچار مشکلاتی در زندگی بوده اند .

پدر ریچل یک انسان الکلی و مادر وی ضعف اعصاب شدید داشته . و در این میان ریچل فقط یک بچه بود.
وقایعه کودکی وی و دعوای بین پدر و مادر او موجب شد که ریچل به نوعی آرزوی این را پیدا کند که خانواده ای آرام داشته باشد .

و این آروز را به بدترین شکل به عمل در آورد.(کشتن پدر و مادر و دوختن جسدشان به یکدیگر.)

ریچل شخصی ناامید است زیرا می‌داند که کاری که کرده بشدت منزجر کننده است .

و این ناامیدی در ایمان و باور او به خدا بسیار بسیار ماموس است.

اینکه دقیقا فرشتگان مرگ چه مشکلی با بنیان خانواده دارد واقعا جای سوال است زیرا در سراسر فرشتگان مرگ کارکتر ها والدین افتضاحی داشته‌اند .

کثی

نقد و برسی انیمه فرشتگان مرگ (Angels of Death)؛ تفکرات یک ذهن خطرناک

کثی بعد از دکتر دنی نفرت انگیز ترین کاراکتر فرشتگان مرگ است . یک فرد سادومازوخیست است.(دگر آزار و خود آزار).
کثی شخص باهوشی است .

شاید طبقه او پر چالش ترین جذاب ترین و پرکشش ترین طبقه برای برای زک و ریچل باشد. جایی که زک گذشته خود را به یاد آورد و تا دم مرگ رفت.
در مورد کثی یک نکته قابل توجه است .

وی خودش را قاضی می‌داند که هرگز اشتباه نمی‌کند. و با نهایت سنگ دلی و قساوت متهمانش به فجیه ترین شکل می‌کشد .

کثی مغرور ، آزار دهنده و بسیار بسیار مکار است . این غرور بسیار و در عین حال اعتماد به نفس بسیار شاید عاملی بود که باعث شد زک و ریچل موفق به مغلوب کردن او شدند .

کثی را می‌توان نمادی از یک قانون‌گرایی اشتباه دانست.

ادی

نقد و برسی انیمه فرشتگان مرگ (Angels of Death)؛ تفکرات یک ذهن خطرناک

ادی کاراکتری است که شاید نتوان زیاد از آن سخن گفت.

حتی در مانگایی که پیش زمینه ای که برای داستان نوشته شده نیز چندان در مورد این کاراکتر حرف زده نشد .

ادی به معنای واقعی یک بچه است .

برخلاف ریچل و زک که نوجوانند و اعمال و رفتارشان با حساب و کتاب است، ادی کاملا یک بچه است .

همین مسئله نیز باعث شد که به راحتی در تقابل با زک و ریچل شکست بخورد و مانع بزرگی برای آن ها نباشد.

ادی خواسته خودش برای کشتن و دفن کردن را به نوعی مکمل خواسته ریچل می‌دانست و همین مسئله موجب جذب شدن او به سمت ریچل شد .

ادی را می‌توان نمادی دانست از شخصی که مرگ را یک اتفاق معنا دار می‌داند . و به نوعی معنایی غیر از نابودی و فنا برای مرگ متصور است.

دکتر دنی

نقد و برسی انیمه فرشتگان مرگ (Angels of Death)؛ تفکرات یک ذهن خطرناک

دکتر دنی کارکتری است که شاید پردازش خوبی داشته باشد . دلیلی پیوستن او به پروژه کشیش به نوعی به میل او برای کشتن بر می‌گردد.

بر خلاف باقی کارکتر ها او انسان نسبتا عاقلی است و با حساب و کتاب کار های خود را جلو می‌برد .

در مانگای پیش زمینه شاهد این هستیم که کشیش با پرسش های خود دنی را نسبت به پروژه خود جذب می‌کند و به نوعی آتش درون سینه او را شعله ور تر می‌کند .

او حتی وقتی پایش به پروژه باز شد باز هم آدم عاقلی بود .
گرچه با دیدن یک چیز عقل و خرد خود را از دست داد .

چشمان ریچل که به گفته او زنده بودند و در عین حال غرق در ناامیدی نیز بودند او را به یاد چشمان مادرش انداخت .

مادری که به خاطر نقصی که در بچه اش بود دست بر خودکشی زد .

دکتر دنی نمادی از علم گرایی است. اما چه نوع علم گرایی ای؟ سر تحلیل محتوا مفصلا به این مسئله می‌پردازیم .

کشیش

نقد و برسی انیمه فرشتگان مرگ (Angels of Death)؛ تفکرات یک ذهن خطرناک

شاید تنها کسی که میزان اندکی عقل در سرش باشد کشیش است .

شخصی که برای یافتن پاسخ سوال خود حتی حاضر به خطر انداختن آدم ها است .

کشیش به گفته خودش شاهد این بود که چگونه عده ای به نام خدا جنایت کرده و مردم را فریب می‌دادند.(احتمال بسیار اشاره به قرون وسطا).

پس او تصمیم گرفت تا خود را جای خدا قرار دهد تا دیگر از نام خدا سوء استفاده نشود.

گرچه این اقدام وی به این دلیل بود که پاسخ سوالی که در ذهنش می‌گذشت را بیابد : واقعا انسان گناهکار چه کسی است ؟

بعد ها در طی ملاقات با ریچل او پاسخ این سوال را یافت .

نقد محتوای فرشتگان مرگ: محکومیت در دادگاه و فرد گرایی

بیش از هر چیز لازم است که برای فهمیدن روایت فرشتگان مرگ و مفهوم آن سراغ این پرسش برویم که هدف کشیش از ساخت آن ساختمان و تمام این قضایا چه بود؟

هدف کشیش

چیز که مسلما در مورد کشیش وجود دارد این است که کاراکتر کشیش بر خلاف دیگر کاراکتر های فرشتگان مرگ شخصی است که تا حد امکان سعی می‌کند عاقلانه تصمیم بگیرد .

او در جوانی به گفته خودش این موضوع را فهمید که عده ای از افراد با سوء‌استفاده از نام خدا مردم را فریب می‌دهند و به نوعی با نام خدا گناهان بزرگ و مفاسد بسیار رقم زدند .

همین مسئله موجب شد این سوال در سر کشیش شکل بگیرد : واقعا گناهکاران واقعی چه کسانی اند؟ و اصلا گناهکاری وجود دارد ؟

این سوال ریشه های شَک را در دل کشیش کاشت.
همین مسئله موجب شد که او تصمیم بر تشکیل و ساخت مکانی بکند که در آن اشخاص حقیقتا گناهکار محاکمه شوند .

او خود را بر مسند خدایی نشاند تا دیگران از نام خدا سوء استفاده نکنند.(البته به فکرش نرسید که‌خودش دارد برای یافتن پاسخ سوالاتش این کار را می‌کند.)

اما خب طبقه گفته خودش برای اینکار به دستیارانی نیاز داشت.

و آن دستیاران چه کسانی بودند جز فرشتگان مرگ؟ به معنای بهتر فرشتگان مرگ اشخاصی هستند که با توجه به دیدگاه خود انسان هایی که به آنجا می‌آمدند را قضاوت می‌کردند .

نقد و برسی انیمه فرشتگان مرگ (Angels of Death)؛ تفکرات یک ذهن خطرناک

پس کشیش برای یافتن پاسخ سوالاتش آن ساختمان را تشکیل داد .

و از مجنونان و روان پریشانی مثل دنی ،کثی و ادی نیز کمک گرفت .

و شروع به قضاوت اشخاصی کرد که هیچ کدامشان شانسی برای بخشیده شدن نداشتند . تا آنکه نوبت به یک مورد متفاوت رسید : ریچل گاردنر .

قضاوت ریچل و دادگاهی برای گناهکاران

سوال و مفهومی که فرشتگان مرگ به دنبال آن است همان چیزی است که برای کشیش به وجود آمد: گناهکاران واقعی چه کسانی اند ؟ و یا بهتر است بگوییم اصلا گناکاری وجود دارد ؟

وی برای پاسخ سوالش به کمک اشخاصی مانند کثی و دنی نیاز داشت تا ببیند آیا گناهکاری وجود دارد که توانایی مقاومت در مقابل قضاوت های آنان را داشته باشد. و خودش را از زیر تیغ قضاوت آنان خارج و به سمت حقیقت کشیش را راهنمایی کند .

پیش از هر چیز نماد گرایی شخصیت های فرشتگان مرگ را مرور می‌کنیم :

زک و ریچل: دو محکوم
دنی : علم گرایی
کثی: قانون گرایی
ادی : شخصی که مرگ را زیبا می‌بینه(معنا بخشی به مرگ)

کشیش:دین گرایی و در عین حال شکاکیت
تمام نماد های نامبرده همه به نوعی توانایی قضاوت و تایین مفهوم برای انسان را دارند .

برای آنکه بهتره بفهمیم دقیقا این نماد گرایی چه معنایی دارد بهتر است به قسمت ۱۰ انیمه مراجعه کنیم و توصیفه هر کاراکتر از ریچل و قضاوت وی را به تماشا بنشیشنیم.

دادگاه ریچل

ریچل در قسمت دهم انیمه تا حد بسیاری مورد قضاوت و در عین حال محکومیت قرار گرفت .

این قسمت به خوبی نشان می‌دهد که چگونه ممکن است قضاوت های ضعیف و صد البته ملاک های ضعیف برای قضاوت انسان به اشتباه بیانجامد .

اثر در این قسمت بر خلاف آنچه نشان می‌دهد در پی محکوم کردن علم گرایی، قانون گرایی، معنا بخشی به مرگ و در نهایت محکوم کردن قضاوت شدن انسان در جامعه است .
اما این یعنی چه ؟

فرشتگان مرگ به دنبال این است که به ما بگوید آیا اصلا انسان ها می‌توانند با ملاک های مختلف یکدیگر را در یک جامعه محکوم کنند ؟

این سوال با پرسش کشیش نیز تا حد زیادی مرتبط است .

آیا اصلا فرشتگان مرگ (همان کارکتر های دنی کثی و ادی)می‌توانند ریچل را بابت کاری که کرده محکوم کنیم ؟

فرشتگان مرگ در قدم اول و در قسمت دهم خود به سوال کشیش و به پرسش اصلی خود پاسخ می‌دهد و می‌گوید : هیچ گناهکاری وجود ندارد ، و اعمال شخصی ما به دیگران هیچ ارتباطی ندارد .

چه بسا قضاوت کننده‌گان از محکومان دیوانه تر باشند !
فرشتگان مرگ به دنبال اثبات فرد گرایی است ، هدف اثر این است که فرد گرایی افراطی را اثبات کند .

فرد گرایی بر خلاف جامعه گرایی بر این مسئله تاکید دارد که هر شخص می‌تواند برای خودش زندگی کند و البته این در صورتی است که شخص به حقوق باقی انسان ها تجاوز نکند.

فرد گرایی رابطه انکار ناپذیری با مفهوم و تفکر لیبرالیسم دارد.

اما فرشتگان مرگ با نقد قانون گرایی به لیبرالیسم فردگرا نیز حمله می‌کند و فریاد فرد گرایی را به افراطی ترین شکل بروز می‌دهد .

به نحوی که این نوع فرد گرایی انسان را به یاد آنارشیست ها و آشوب طلب ها می‌اندازد .

و خب تفکری که موجب بروز هرج و مرج و آنارشیست شود. و به قطع تفکری برآمده از یک ذهن خطرناک است.

اما یک سوال :

آیا فرد گرایی افراطی اصلا چیز قابله بحثی است ؟

جواب در یک کلام این است ؛ خیر .
انسان در تمام جوانب و از هر لحاظ که حساب کنیم یک موجود اجتماعی است.و در اجتماع نقشی اثر گذار دارد.

وقتی فلاسفه غرب فرد گرایی را ترویج می‌کردند به هیچ وجه به دنبال رساندن آن به درجه افراطی نبودند .

حتی در کشور هایی که عمدتا جمعیت فردگرای بیشتری دارند .(مانند اروپاییان و کشور های سرمایه دار) قانون‌گذاری به حدی است که دست شخص را تا حد امکان از آسیب به عموم مردم دور کند.(البته در اشکال این قوانین نیز بحث بسیار است.)

و به نوعی فرشتگان مرگ دارد محتوای نامعقول و ابلهانه ای به مخاطب خود انتقال می‌دهد .

اما تحیلی دیگر نیز هست که آن نیز در خور نگاهی توجه است .

فرد گرایی بدونه قانون گرایی درست هرج و مرج را موجب می‌شود آن هم به بدترین شکل ممکن .

تحلیل دوم:اومانیسم ، صهیونیسم، و خداناباوری

نام های ریچل و زک در زبانشانسی یادآوره دو نام عبری هستند. (اسحاق‌ع‌ و رایحل (مادر یوسف ع))

عبور دو شخص با اسامی عبری از آن ساختمان جهنمی که تحت مالکیت یک مسیحی است یادآور بحث های یهودی ستیزی در قرون وسطاس. و خب صهیونیست ها نیز از این مباحثات سوء استفاده کردند تا حکومت خود را واقعیت ببخشند.

پس می‌توان این ادعا را کرد که اثر به دنبال نقد مسیحیت و تطهیر یهودیت است .
مسئله اومانیسم هم در اثر تا حد زیادی ملموس است.

وقتی ریچل زک را خدای خود معرفی می‌کند و به کمک او بر هر چیزی فائق می‌آید و او را تا حدی بالا می‌برد تا رو در روی کشیش بیاستد .

به نحوه دیگری اثر در حال بروز این مسئله است که انسان ها به وابسته اند به چیز که بتوانند به آن ها کمک کنند اما این وابستگی به این معنی نیست که می‌توانند آن را با گرایش به خدا(که به گفته اثر موجود نیست) پیش برد .

بلکه در مقابل این مسئله مطرح می‌کند که انسان ها بهتر است به یکدیگر تکیه کنند تا به خدا .
خداناباوری در اثر نیز از زبان کاراکتر های بسیار بیان می‌شود .

زک و کشیش هر دو اقرار می‌کنند که خدایی وجود ندارد بر همین حساب اعمال خود را توجیه می‌کنند و ریچل بر همین حساب زک را نجات می‌دهد و او را خدای خود می‌نامد.

در پایان اثر نیز این کاملا موضوعیت پیدا می‌کند که زک با وجود داس شکسته اش دوباره داس به دست به دنبال ریچل می‌آید و همراه با ریچل رهسپار نیستی می‌شود.
به نوعی پایان اثر حالت مکاشفه گونه دارد .

در پایان شایان لازم ذکر است مسئله ای را به طرفداران این گونه آثار بیان کنم . از خصیصه های یک اثر خوب این است که محتوایی مفید داشته باشد یا در کمترین حالت اینکه سرگرم کننده باشد. فرشتگان مرگ اثری است که در پاره ای از مواقع سرگرم کننده است اما ریتمش در برخی مواقع باطل می‌شود .

فارق از این مسئله اثر کمترین میزانه خلاقیت در کاراکتر پردازی را دارد و همین مسئله باعث می‌شود اثر قابل پیش بینی شود. و حتی در پاره ای از مواقع ازثر بی منطق می‌شود .چه کسی باور می‌کند مادری بی تفاوت به پسرش گوشه ای بنشیند و اهمیتی ندهد که همسرش دارد پسرش را می‌سوزاند و حتی پس از این ماجرا به جای مراقبت از فرزندش او را به یتیم خانه بفرستد !!!

دوستان لطفا بر روی هیچ اثر یا داستان تعصب نداشته باشید زیرا تعصب چشم آدم را از واقع بینی دور می‌کند .

نوشته های مشابه

‫32 دیدگاه ها

  1. سلام و درود
    خداروشکر از مدیوم انیمه کشیدم بیرون و جز آثار بزرگانی چون تاکاهاتا ، میازاکی ، ساتوشی کن و شینکای علاقه چندانی به دیدن باقی ندارم
    فی الواقع قصد من تشکر بسیار از زحمات خالصانه شما است
    تقاضا دارم هر چه زودتر نقدی هم بر فیلم پر تامل و نمادگرایانه wailing بنویسید

    1. سلام علیکم
      در دستور کار قرار می گیره. اگر خودتون نقدی بر این فیلم هم دارید خوشحال می شیم برای ما ارسال کنید.

      1. بنظرم انقدر هام بد نبود که میگفتین اینکه دو شخصیت در اخر موفق میشن قابل پیش بینی بود ولی باقی روند داستان بنظرم اصلا در مقابل باقی انیمه ها قابل پیشبینی نبود
        توی اسیب های کودکی زیاده روی کرده ولی نباید فراموش کنیم همچین مادر و پدر ها و ادمایی پیدا میشن
        بنظرم اسیب ناشی از رفتار بزرگسالا
        اینکه دنیا نمیتونه با دیدگاه ینفر سنجیده بشه
        اسم خدا برای بازی کردن نیست
        و… را به خوبی توی داستان جا دادن البته خب ضعف هایی هم داشت

        1. با احترام به نظرتون؛
          اثر فاقد کمترین میزان منطق ممکنه ، اثر موضوعاتی که دست گذاشته را نمی تونه درست دربیاره و بیشتر پشت مسائل عقیدتی و فکری مثل وجود خدا ، یا فرزندان بد سرپرست مثل زک و… قایم می‌شه.

          شاید تنها بخش خوب داستان(با ارفاق) چالش های طبقات مختلف باشن.

          به هر صورت نظرتون محترمه

        2. قبول دارم شاید محتوایی اصلی پر تناقض و مشکل دار بود اما محتویات جزعی داستان که گفتید خوب توصیف شد خصوصا بازی نکردن با اسم و کتاب خدا که کم پیش میاد توی مسیحیت نقد بشه واقعا برام جالب بود

    2. انیمه مضخرفی بود حیف این حجم بسته و زمانی که واسه فرشتگان مرگ هدر رفت.
      پایان خوش هم که نداشت!
      زک میزنه ریچل رو میکشه یکی از شخصیت های اصلی رو 😐
      واقعا انتطار این پایان رو نداشتم چه وضعشه

      1. با احترام از اونجایی که سلیقه عجیب. و بیزاری شدید نسبت به کلیشه دارم ممکنه این دیدگاه رو برام درست کرده ازنظر من اگه زک از کشتن ریچل منصرف و عاشق ریچل میشد شدیدا کلیشه ای تموم می شد. اما شاید اگه انتخاب زک برای اینده اش تغییر میکرد مثل اینکه قتل ریچل به خاطر قولش و بیزاری ریچل از زندگی اخرین قتل زک میشد یکم یکی از نقاط غیر منطقی داستان اصلاح می‌شد.

  2. فئودور داستایوفسکی جمله ژرف و تامل برانگیزی دارد : وقتی خدا نباشد هر کاری جایز می شود

  3. خدایی ی انیمه ای بود که واقعا مضخرف بود
    چه از نظر داستانی
    چه معنایی

      1. نمیشه به نظر بقیه خیلی چسبید خودت دوتا قسمت رو ببین شاید خوشت اومد

  4. تا نصفه خوندم ترسیدم این دیگه چیه مگه مردم روانین چرا اینجوری بود میخوان مردم جانی کنن مشکلشون چیه؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  5. نگین بده برای یکی خوبه برای یکی بده من که خوشم امد خیلی هم دارک وخشن بود

    1. نظر شما با سانسور فحاشی های که انجام دادید تایید شد
      چرا واقعا تا دو نفر باهاتون مخالفن فحاشی می کنید؟ اونم وقتی از احترام به عقاید و سلایق صحبت می کنید؟ از تناقضاتتون خسته نشدید؟ چرا اول خودتونو اصلاح نمی کنید بعد به بقیه بگید اصلاح بشن؟ فازتون چیه؟

    2. دوت عزیز توصیه می‌کنم به روانشناس یا روانکاو مراجعه کنید.

  6. سلام. نقدها‌ی سایت شما به نظر سنجیده میان.تلاش خوبی برای تحلیل محتوای انیمه ها انجام دادید که واقعا جاش توی اینترنت خالیه، اونم در حالی که طرفداران انیمه ها روز به روز بیشتر میشن.پس لازم می‌دونم ازتون تشکر کنم و بپرسم که آیا برنامه‌ای برای انیمهvinland saga دارید؟ اگه ندارید یا این انیمه رو ندیدید، حتما مشاهده کنید و نظرتون رو بگید. مشتاق شنیدن هستم.

    1. سلام علیکم
      ممنون بابت لطفتون
      فصل اول وینلند ساگا رو دیدیم و برای تحلیلش هم آماده بودیم که خیر فصل دوم اومد. منتظریم ببینم فصل دوم چیکار میکنه تا بعد اتمامش نقدشو بنویسیم

      1. به نظرم فرصت دارین تا انیمه کامل پخش بشه اگه مانگا رو نخوندید بخونید.چون ظاهرا قراره انیمه یه تفاوت هایی با مانگا داشته باشه.
        به هر حال باز هم ممنون از سایت خوبتون. خدا عاقبت به خیرتون کنه

  7. از این تقدتون ممنونم
    چون واقعا این مقدی که شما کردین خیلی عمیق بوده…
    ممکنه که توی این اثر بخوان گرایش به شخصیت منفی رو بیشتر کنند؟
    یعنی به صورت کاملا مخفی جای گناهکار و بی‌گناه(صهیونیسم و مسیحی) رو عوض کردن؟
    یعنی الان با این نقد، من نشستم ییک انیمه داغون و سیاه رو دیدم؟

    1. اصولا یکی از کار هایی که رسانه در دوران ما می‌کنه همینه (عوض کردن جای گناه کار و بی گناه)

      در رابطه با اینکه آیا این اثر سیاه هستش یا خیر متاسفانه بله سیاهه بسیار هم سیاهه ، اما به هر صورت می‌شه با دیدن یا تجربه آثار بهتر (که به اتفاق نقدشون در همین سایت هست) مثل کیمیاگر تمام فلزی یا مانستر و… این تجربه را پشت سر گذاشت.

      به علاوه خوش حال باشید ممکن بود آثار بدتر ، سیاه تر و به مراتب داغون تری را دید. همیشه حالت بدتری وجود داره.

  8. من انیمه رو تمام کردم با نقدتون موافقم این انیمه کلا دارک بود حالمو بد کرد واقعا …
    ولی بازم علاقه داشتم ببینم پایانش چی میشه و زک ریچلو می کشه یا نه

  9. دوستای گلم زک ریچلو نمیکشه در اصل ریچل‌خودش خودکشی میکنه =) کلی سناریو در این مورد وجود داشت ک من یکیشو میگم مثل اینکه زک رو صبح یکی از روزایی ک ریچل‌تو حیاط تیمارستانه اعدام میکنن ک شبم دکتر ریچل‌خبرشو بهش میده شب‌ریچل‌چشماشو می بنده و اخرین دکلمه اش با خودش اینکه میخوام تلاش کنم بخوابم ولی میدونم نمیشه … چند ثانیه بعد با صدای جیغ بیدار میشه و می بینه زک پنجره رو شکسته و رو ورودی پنجره نشسته و ادعا میکنه ک از زندان فرار کرده در صورتی ک صبح اون روز زک رو اعدام کردن ===) و خب دکلمه هاشونم کاملا گویای این بوده ک حضور زک تو تصورات ریچل بوده وگرنه طرف‌میخواد از تیمارستان فرار کنه میاد به کسی ک میخواد فراریش بده میگه منو بکش ؟ :))) و یه حرفی ک همون لحظه ریچل چندبار به زبون میاره اینکه ما بهم قول‌دادیم و احتمالا سر همینم خودکشی میکنه
    زک درسته به ریچل‌یه قول‌مسخره داد ک بکشتش ولی اگه قصدش کشتن ریچل‌بود چرا قسمت اخر وقتی ریچل زخمی بود و تیر‌خورده بود نجاتش میداد و میگفت تو نباید بمیری‌=))

    1. توی مقاله اشاره شد
      زک تبدیل به فرشته مرگ واقعی میشه بعد مردنش و میاد و جون ریچل رو میگیره

  10. داستانش یکم منو گیج کرد
    و پایانش واقعا بد تموم شد یعنی که چی زیک از زندان فرار کرد و رچیل کشت؟
    به دلیل پایان باز گذاشتنش خوشم نمیمود
    بنظرم قشنگ بود
    ولی بعضی وقت ها نمیتونستم درک کنمش
    چرا نصف شخصیت هاش روان پریش بودن
    و چرا علاقه ای زیادی داشتن وجود خدا را انکار کنند؟

    1. در اصل زیک فرار نکرد. زیک مرد و به فرشته مرگ واقعی تبدیل شد. ریچل هم در اصل خودکشی کرد و جونش رو تقدیم کرد به زیک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *