فیلم سینمایی

نقد و بررسی فیلم شیون(The Wailing)؛ مرثیه ای برای انسان امروز

جامعه ای دور شده از معنویات

مقدمه

این روزها شاید کمتر فیلمی یافت شود که بتواند ما را ساعت ها به فکر ببرد. نه به مجرد یک فیلمنامه پیچیده آوانگارد گونه، پایان باز مثلا متبحرانه یا استفاده از اِلِمان ها و مباحث علمی تخیلی که برای دسته ای جذاب باشند. بلکه با فکر به موضوعات و مفاهیم عمیق و اساسی زندگی تمام ما انسان ها که حداقل یکبار به آنها فکر کرده یا با آن درگیر شده باشیم. حال چه خوب فیلمی یافت شود که به همان اندازه که تامل برانگیز است، ترسناک وهیجانی هم باشد.

در مورد کارگردان

نا هونگ جین نویسنده و کارگردان این اثر در سال ۱۹۷۴ در سئول کره جنوبی متولّد شد. پس از فارغ التحصیلی از دانشکده هنری کره پا به دنیای سینما گذاشت. او ابتدا در سمت های فیلمبردار یا دستیار کارگردان و سپس کارگردانی فیلم های کوتاهی چون A Perfect Red Snapper Fish و Sweat توانست توجه جشنواره ها را جلب کند. اما با فیلمنامه نویسی و کارگردانی فیلم The Chaser بود که موفقیت تجاری و استقبال منتقدین را به همراه داشت. این فیلم برای وی جوایز و نامزدی های بسیاری از جشنواره های معتبر کره جنوبی چون بهترین کارگردانی را به ارمغان آورد. فیلم در بردارنده انتقاداتی سیاسی و اجتماعی چون فساد مالی و کارشکنی و عدم لیاقت مقامات دولتی و معضلاتی چون تن فروشی بود. وی پس از آن با فیلم Yellow Sea مجددا مورد تحسین منتقدین و فروش نسبتا موفق قرار گرفت. این فیلم نیز مانند قبلی دربرگیرنده انتقاداتی بود . در داستان این فیلم مردی چینی برای پول و خالی کردن حساب بدهی هایش بر اثر قمار باید در سفری به کره جنوبی فردی را به درخواست یک باند تبهکاری به قتل برساند. از وی میتوان به عنوان بهترین کارگردان نسل جدید سینمای کره نام برد . وی در سومین و واپسین اثرش یعنی Wailing بهترین کارتش را رو کرد .

بررسی محتوای فیلم Wailing فریم به فریم

فیلم The Wailing (با عنوان فارسی شیون یا مویه) با فاصله ۶ سال از ساخته قبلی نا هونگ جین تولید شد. ابتدا در بخش غیر رقابتی جشنواره کن به نمایش در آمد. مشخص است که کارگردان با سخت کوشی و وسواس به سراغ تولید این اثر رفته است. فیلم Wailing توانست در بازار داخلی و جهانی چندین برابر بودجه خود فروش کند. این فیلم کمابیش در بردارنده مضامین اجتماعی و سیاسی سابق است اما این بار با غلظت کمتر و در لفافه و توجه کارگردان به فرهنگ بومی و مضامین مذهبی و عرفانی معطوف شده است فی الواقع فیلم در قالب فیلمنامه ای جنایی، خانوادگی، معمایی، طنز و همچنین ترسناک، مخاطب را در جهان خود غرق کرده و لحنی هوشمندانه و تامل برانگیز دارد که ما را به فکر وا میدارد.

وقتی روستایی دچار بیماری مرموز و جنون آوری می شود که مردم دوستان، خویشاوندان و آشنایان خود را به قتل رسانده و سپس یا از فرط جنون زامبی وار میمیرند یا خود را می کشند. یک پلیس معمولی با نام جانگ گو مامور رسیدگی به پرونده می شود. آن هم زمانی که شایعه ای وجود دارد که این اتفاق را با ورود یک غریبه ناشناخته به روستا مرتبط می داند.

نقد و بررسی فیلم شیون(The Wailing)؛ مرثیه ای برای انسان امروز

جانگ گو و همکارش ابتدا به شایعات و حواشی خارج از پرونده توجهی نشان نمی دهند و مسبب احتمالی آن را نوعی قارچ می دانند. اما به تدریج شایعات رنگ و بوی واقعیت پیدا کرده و زندگی جانگ گو با بیمار شدن دخترش هیو جین مختل می شود. تا جایی که وی از پلیسی معمولی و دست پاچلفتی (و شاید بی عرضه و نالایق در حرفه خود) به کسی که حتی به قتل هم دست می زند تبدیل شود. در این بین پای کلیسا، ادیان شرقی و جن گیری هم به مسئله باز می شود.

به روستای ماتم زده داستان می توان به دو شکل حقیقی و استعاری نگاه کرد. حقیقی از آن جهت که روستا را همان روستا با ابعاد و مختصات خودش بدانیم و استعاری از آن جهت که روستا استعاره از جهان مدرن، صنعت زده و فاقد معنویت امروز است. در هر دو صورت چندان در تحلیل ما تفاوت ایجاد نمی کند. در فیلم می بینیم که افراد دچار شده به بیماری هر کدام پیش از آن گناهی را مرتکب شده اند. برای مثال زنی که در آتش سوزی خانه اش به جانگ گو حمله کرده یا برهنه جلوی ایستگاه پلیس می ایستد با افرادی از جمله پیرمرد ژاپنی روابط نامشروع داشته. یا اگراشتباه نکنم فردی دیگر غش و فریب در معامله داشته و این چنین به بیماری مبتلا شده است. حتی گناه همکار جانگ گو گویا بزدلی و عدم افشا جنایت پیرمرد است. فیلم می خواهد به ما بفهماند نتیجه چنین وضعیت تاسف باری خود اشخاص بوده اند. هرچند چنانکه زن سفید پوش می گوید: اعمال ما نه فقط بر خودمان بلکه بر دیگران هم تاثیر می گذارد و گناهانی که ما مرتکب می شویم دامن دیگران را نیز می گیرد. حضرت مولانا چه ساده و زیبا این موضوع را در بیتی شرح می دهد :

این جهان کوه است و فعل ما ندا

سوی ما آید ندا ها را صدا

نقد و بررسی فیلم شیون(The Wailing)؛ مرثیه ای برای انسان امروز

در اولین برخورد بین جانگ گو و زن سفید پوش شاهد سنگ پراکنی زن هستیم که می تواند برگرفته از یکی از روایات کتاب مقدس حمل بر اثبات بی گناهی باشد. ناهونگ جین که خود نیز مسیحی است به ما تلویحاً بی گناهی و پاکی وی را نشان دهد همچنین رفتار و شخصیت متفاوت او نشان دهنده تمایز او از دیگران است. ۳ بار بانگ خروس در اواخر فیلم نیز در روایات کتاب مقدس آورده شده که استقامت، صبر و ایمان را در بر دارد و جانگ گو در این امتحان شکست می خورد.

در پرده دوم و در نیمه های فیلم Wailing است که با اصرار مادر شخصیت پلیس، شامان یا جن گیر نیز وارد ماجرا شده و بیماری هیو جین و در معنایی عام تر کل روستا جنبه ای فرا طبیعی پیدا کرده و احتمال تسخیر توسط روحی شرور به میان می آید. جن گیر با انجام ضوابطی پی می برد که روح قدرتمندی دخترک را به تسخیر خود در آورده است و تنها با اجرای مراسمی سخت و مهم دخترک آزاد می شود. مراسمی که در نهایت توسط پدر متوقف می شود چیزی که ما می بینیم همراهی دو سکانس مراسم جن گیری با فعالیتی مشابه توسط پیرمرد ژاپنی است و این باور را به وجود می آورد که این دو در تقابل با هم عمل کرده و جن گیر به دنبال رهایی و پیرمرد به دنبال تسخیر بیشتر هیوجین است. در حالی که این ترفند با نام تدوین موازی صرفا برای گمراه کردن مخاطب و پذیرش تقابل این دو هست در حالی که یک کارعملا یکسان را انجام می دهند. علت ضعف پیرمرد و تغییر متعاقب دوربین با خنجر فرو کردن شمن، نزدیکی زن سفیدپوش به کلبه پیرمرد بوده است و می خواهد بگوید شر در مقابل خیر ضعیف است. خروس های سفید و سیاه می توانند نمادی بر ین و یانگ در ادیان شرقی بالاخص بودیسم باشند که نه تنها جدا از هم نبوده بلکه مکمل یکدیگر در رسیدن به یک هدف هستند.

شاید تصور کنید که ناتمام ماندن مراسم باعث بدتر شدن اوضاع باشد در حالی که در سکانس بعد خانه ای ویران را می بینیم که ادوات و وسایل مراسم و تشریفات شمنیسم در آن مشهود است و دو جسد از ساکنان خانه در چاه پیدا شده اند. پس از تصادف پیرمرد که به وسیله مجاورت زن به وی همچون مراسم دچار ضعف شده بود جمله ای را از زبان شمن می شنویم که موش به تله افتاد. در واقع جانگ گو هست که با انجام گناه قتل و پرت کردن جسد نیمه جان پیرمرد ژاپنی به دره در تله شیطان افتاده است و اینجا است که سکانس آغازین ماهیگیری معنا پیدا می کند.

در مورد رابطه جن گیر شمن با پیرمرد ژاپنی یا همان شیطان دو حالت وجود دارد. که یا از ابتدا با وی همکاری داشته و دستیار وی بوده. یا از اواخر و وقتی خودرواش مورد هجمه فضولات کلاغ (به عنوان نمادی از شیطان) قرار می گیرد. برداشت من حالت اول است به دلیل مسائلی چون اطلاعات بالا وی از ماهیت پیرمرد در همان ابتدا، خون بالا آوردن در مقابل زن و در نهایت داشتن جعبه عکس هایی که پیرمرد ادعا داشت سوزانده و در خانه اش موجود نبود. البته می توان با ذکر موضوعی حالت سوم و فرامتنی هم برای وی در نظر گرفت.

نقد و بررسی فیلم شیون(The Wailing)؛ مرثیه ای برای انسان امروز

در دین ما اسلام، جادو و جن گیری امری مذموم و مکروه و حتی در بیشتر شرایط حرام است. زیرا انسان را وارد دنیای تاریک و ناشناخته ای می کند جن گیر هم چه از ابتدا و چه از اواخر فیلم دستیار شیطان بوده باشد در هر دو حالت پتانسیل تحت سلطه قرار گرفتن شیطان را دارد. گذشته از روش های غلط و خرافی موجود در آیین های اولیه و شرقی مثل شمنیسم در واقع شاید پیام کارگردان به سبب پیوند این آیین ها با فرهنگ و تاریخ کشورش این باشد که وجود رسوم و سنن غلط و شیطانی در هم تنیده با فرهنگ مردم، انسان در نهایت به سرافکندگی، خواری و در سلطه شیطان قرار گرفتن می کشاند چنانکه این اتفاق برای شمن کاربلد نیز افتاد.

ژاپن نیز با سابقه ای زیاد دارای آیین های اولیه ای چون شینتوئیسم است و نا هونگ جین با انتخاب ملیت ژاپنی برای پیرمرد شیطانی علاوه بر سابقه سیاسی و نفرت تاریخی مردم کره از ژاپن به جهت اشغال و تجاوز در جنگ جهانی بار دیگر به این موضوع می تازد. همچنان که ماسک برگرفته از این رسوم در کلبه پیرمرد ارجاعی سینمایی به جی هارر (سینمای وحشت ژاپن و حضور تفکرات شیطانی  موجود در آن) هم می تواند باشد.

نا هونگ جین در فیلم Wailing به انتقاد از مسیحیت امروزه می پردازد. وقتی جانگ گو با کشیش جوان به دیداراسقف کلیسا می رود و اسقف به جای کمک رسانی به وی می گوید به بیمارستان (به عنوان مظهری از علم تجربی) برود. چیزی که با چشمانش ندیده را باور نکند و بقیه جز پزشکان را دروغگو می داند. این نشان می دهد مسیحیت امروزه نیز دچار مادیگرایی، تنگ نظری و فقدان معنویت شده است. در عین حال درماندگی پزشکان نیز نشان دهنده این است که ریشه این منجلاب را باید در جای دیگر و با راه حل دیگری یعنی معنویت جست.

شاگرد اسقف یعنی کشیش جوان، خواهر زاده همکار جانگ گو که از قضا مدتی هم در ژاپن زیسته است. هنوز رسما کشیش نشده و خادم است. یعنی اینکه خام و تازه وارد است و سرد و گرم روزگار را نچشیده است. وقتی وسط مبارزه جانگ گو و دوستانش با مرد زامبی آنها را از جنگ و ستیز دور می کند هنوز پلیدی و خباثت را درست نمی شناسد و به همین علت صورتش توسط زامبی مجروح می شود. زامبی یا مرد بیماری که جلوه فساد ها و ناپاکی ها است همان چیزی که در بالا آوردن مرد شمن هم می بینیم. البته کارگردان یک علامت دیگر هم به ما در ارتباط بین شمن یا جن گیر و پیرمرد می دهد و آن هم صورت خونینی که در مراسم جن گیری مرد شمن و حمله پیرمرد ژاپنی به صورت نسبتا برهنه وجود دارد. (حمله پیرمرد ژاپنی به شکارچی و جانگ گو که در قالب رویا می بیند در واقع همان دام و وسوسه شیطان است)

نقد و بررسی فیلم شیون(The Wailing)؛ مرثیه ای برای انسان امروز

در پرده سوم فیلم Wailing و سکانس نهایی و مهم، جانگ گو به عنوان نماینده ای از ما در دوراهی می افتد که نتیجه اش می تواند به نجات مردم روستا یا هلاکت خانواده اش بیانجامد. وقتی یا باید گفته های ناگهان تغییر یافته جن گیر را بپذیرد که به ظاهر با منطق و عقل بزک شده یا حرف زن سفید پوش را بپذیرد که تنها از وی می خواهد بهش اعتماد کند و متزلزل نشود. در واقع دوراهی میان عقل کلی، شهودی و همان عقل سلیم و قدسی و دارای ایمان با عقل جزئی یا تجربیات محدود و ناقص انسان است.

انسانی که از ایمان و معنویت تهی باشد راه دوم را انتخاب خواهد کرد و در چاهی به ظاهر درست ولی فریبنده می افتد. اتفاقی که با رخنه وسوسه و شک و تردید شیطان در دل کشیش یا خادم جوان هم افتاد و ایمان به کنار رفت و در نتیجه در سیطره شیطان قرار گرفت. شیطان به وی دست هایش را نشان می دهد و او را با ظواهر فریب می دهد که نگاه کن من گوشت و استخوان دارم و روح نیستم (تناسب با آیه به نمایش آمده کتاب مقدس در آغاز فیلم) و اثری از میخی که حضرت مسیح با آن به صلیب کشیده شد در دست های وی دیده می شود. که می تواند نماد ضد مسیح آخرالزمان در اعتقادات مسیحیت باشد.

وقتی انسان جز تجربیات محدود و ذهن منفعت طلبش به چیز دیگری نمی اندیشد این خداوند نیست که او را رها کرده است. بلکه به تعبیر قرآن کریم بر دلش مهر و موم زده شده است و نور حقیقت را نخواهد دید.

در واقع بشر مسبب مصائب امروزه خود می باشد و شیطان با کاشتن وسوسه و دام انسان را به سمت خود می کشاند. فیلم نا هونگ جین شاید رسما یک فیلم در ژانر معمایی ، هیجان انگیز و ترسناک باشد. ولی از طرفی یک فیلم معنا گرا است. اما با رویکردی سلبی و منفی یعنی نه با نشان دادن مستقیم معنویت بلکه با نشان دادن فقدان آن و چیزی که جایش را گرفته است. بسان معلمی که برای پیشرفت دانش آموزش تشویق و تمجید می کند و گاهی هم تنبیه و تحدید تا از این طریق دانش آموز بیدار شود.

فیلم در جنبه های فنی چون کارگردانی، فیلمنامه، صدابرداری، فیلمبرداری، تدوین و موسیقی نهایی فیلم بسیار خوب و طبیعی عملکرد داشته است و همین موضوع سبب انتقال بهتر پیام به مخاطب شده است.

در آخر جالب است که سکانس حذف شده فیلم سینمایی Wailing را تماشا کنید:

 

در این سکانس ارتباط جن گیر و شیطان اثبات می شود. همچنین نشان داده می شود که شیطان همچنان می خواهد قربانی شکار کند. از آن جهت که این روستا در نزدیکی سئول پایتخت کره جنوبی واقع شده و شیطان هم مهاجرت می کند، می توان فهمید که شیطان در حال حرکت از جز به کل است تا آرام آرام قلمرو های بشریت را فتح کند.

دلیل فتوحات شیطان در فیلم Wailing دور شدن مردم از معنویات یا همان زن سفید پوش هستند. شیطان در فیلم Wailing با معرفی خاص خود در انتها به ما می فهماند که همان ضد مسیح یا دجال آخرالزمان است. در فیلم Wailing گفته می شود که تدین مرده و جای خود را به علوم تجربی داده که در چنین شرایط حادی توانایی خاصی برای مقابله با شیطان ندارد. فیلم Wailing می گوید خدا انسان را رها نکرده بلکه انسان خدا را رها کرده. در زمان گرفتاری هم بجای آنکه به خدا پناه ببرد به سراغ جن گیر می رود. فیلم Wailing نشان می دهد که انسان در آزمون صبر و اعتماد به معنویات مردود شده و همین باعث نابودی خودش می شود. آیا ممکن است امیدی باشد؟ آیا ممکن است زن سفید پوش تنها، بالاخره بتواند جریان معنویت را زنده کند و جلوی ضد مسیح را بگیرد؟ آخرین امید بشریت معنویت زن سفید پوش است. خدا کند که این آخرین سنگر هم نابود نشود.

در اینجا آیه 7 سوره بقره خود نمایی می کند:

ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة

خداوند بر دلها و گوش كافران مهر زده و بر چشمانشان پرده اى است

 

مقاله ارسال شده توسط کاربر گرامی #علیرضا_محمد_زاده

ویرایش شده و تکمیل شده توسط #حسین_عبداللهی_کرمانی

Print Friendly, PDF & Email

نوشته های مشابه

‫12 دیدگاه ها

  1. تشکر از دوست عزیزم آقای حسین عبداللهی برای کمک به تصحیح و تکمیل مقاله و پشتکار در انتشار با ارزش آن و زحمتی که به ایشون علارغم مشغله های فراوان دادیم

  2. نقد بسیار جامع و خوبی بود و جواب بسیاری از سوالامو گرفتم، بسیار ممنون از شما؛ اما هنوز چند تا سوال سوال ذهن منو درگیر کرده.. که خب گناه دخترک ( هیوجین) چی بود اصلا؟ و یا اینکه کشیش چرا در سیطره شیطان قرار گرفت؟ مگه چی کرد؟

    1. سلام علیکم
      دختر تقاص گناه پدر رو پس دادکه چند تا احتمال براش مطرحه یکیش کم کاری یا سهل انگاری در کار میتونه باشه از دلایل دیگه بگذریم
      کشیش در سیطره شیطان نبود بلکه از راه خدا منحرف شده بود، به همین دلیل به سمت شیطان کشیده شده بود

      1. ضمن تشکر از جنابعالی بابت نقد خوبتون. شاید یکی از دلایلش تماشای رابطه ی جنسی پدر در خودرو و به طور مخفیانه بود که خود دختربچه هم اذعان داشت چندین بار این وضعیت رو تماشا کرده.

    2. نقد بسیار جامع و کامل عرض تشکر و خسته نباشید بسیار خدمت آقای عبدالهی

  3. سپاس فراوان از دوست عزیز که چنین نقد عالی رو نوشتن
    من بعد از دیدن فیلم خیلی دوست نداشتم ،فکر کردم وقتمو تلف کردم، ولی با خوندن این نقد ،به فکر فرو رفتم که چقدر این فیلم پر محتوا بوده و من نفهمیدم
    باز هم تشکر

  4. سلام
    این بهترین نقدی بود که تو اینترنت از این فیلم خوندم.
    ولی به نظرم شیطان اصلی زن سفیدپوش بود که درنهایت مرد ژاپنی و مرد جن گیر رو هم تسخیر کرد.
    1- همونطور که شما گفتید وقتی مرد ژاپنی داشت به همراه جن گیر “روح” رو از بدن دختر خارج میکرد به مرد ژاپنی نزدیک شد و اجازه ادامه کار رو به اون نداد. 2- وقتی جن گیر هنگام شب برای کمک به دختربچه اومد، زن سفیدپوش کاری کرد که مرد جن گیر حالش به هم خورد و فرار کرد. 3- در پایان فیلم وقتی پدر دختر با زن سفیدپوش روبرو شد پدر رو وسوسه کرد که تا “سه بار شنیدن بانگ خروس” صبر کن، و معطل کردن پدر باعث شد تا دختربچه ی تسخیر شده فرصت این رو داشته باشه تا مادر و مادربزرگ خودش رو بکشه.

    1. پایان فیلم مخاطب رو بر سر این دو راهی قرار میده که شیطان واقعی کیه و در مقطعی همه چی تغییر پیدا میکنه و اینطور وانمود میشه که زن سفید پوش ( به پوشش سفید او دقت کنید ) شخصیت شیطانه در حالی که مسئله همون مسئله ایمانه که جانگ گو از گمانی که به نظر خودش درسته و شیطان اصلی رو زن میدونه تبعیت میکنه و از یقین و ایمان دوری میکنه و در نهایت هم پیرمرد هویت اصلیش رو بر کشیشی که اونم دچار شک و گمان شده افشا میکنه که همون شیطان و به معنایی دیگر دجاله ، توجه کنید تا پیش از پرده نهایی فیلم رای جن گیر و زن در مورد شیطانی بودن پیرمرد یکیه اما جن گیر هم در اواخر دچار ترس میشه و از ترس دروغی رو سرهم میکنه که مانع کار شیطان نشه و از دیدگاه راسخش صرف نظر میکنه آیا یک جن گیر حرفه ای دچار یه اشتباه فاحش اونم در یه کار کوچیک اونم زمانی که مورد تهدید شیطان قرار گرفته میشه ؟ در خصوص مرگ خانواده پلیس هم چیزی که ما در هنگام دوراهی مرد پلیس میبینیم قتل و کشتار خانواده اش توسط دختربچه نیست بلکه اتفاقا ممکنه بعد از دوری مرد از زن سفیدپوش دست به این کار زده باشه
      اگر زن سفید پوش هم تسخیر گر جن گیر و پیرمرد بود یا همدست آنها بود قطعا مانع آنها و پلیس نمی شد و علاوه بر این نشانه های مذهبی وی و ارجاعش به کتاب مقدس مثل گفتارش اون رو به یک شخصیت مثبت و نجات دهنده می رساند نه منفی و شرور

  5. با سلام. زن سفید پوش فرشته نجات بود و حرفش درست درامد چون وقتی پلیسه وارد خونه شد گل های روی در خشک شد و توانایی شیطان یا مرد ژاپنی برای کشتن انها برگشت. جن گیر هم از ترس مردن خودش تسلیم شیطان شد و فقط هدفش فرستادن افسر پلیس به خانه بود تا هدف شیطان رو محقق سازد. و مرد ژاپنی هم چهره واقعی خود را نشان داد که شیطان اصلی بود

  6. واقعا متاسفم که هنوز در قرن ۲۱ اینچنین فیلم هایی با مضامین روح و شیطان و….ساخته میشه…و اینکه بذر کینه و نفرت را بین مردم دو کشور می کارند…
    تا آخر فیلم هنوز امید داشتم که فیلم به یک محتوا و نتیجه گیری منطقی و واقع گرایانه برسد …اما متاسفانه میسر نشد…و برای من فقط اتلاف وقت و هزینه بود

    1. سلام و عرض ادب
      فیلم چیزی برای عرضه کینه و نفرت نداشت این دو کشور امروزه به فعالیت و روابط خودشون با هم دارن ادامه میدن اما کینه و نفرت و در واقع درد ها و رنج ها از گذشته تا امروز با اونها بوده و سایه خودش را حتی در روابط امروزه و زندگی مردم هم نشون میده ، برعکس تصور گذشته فقط چیزی که گذشت نیست و اثرش است ( گذشته مهمه ) و این چیزی که شما محبت و مهربانی می دانید فقط سرکوب و پوشیدن درد و رنج هاست و انسانی که سعی در انکار و مخفی کردن دارد و واقعیت رو به آنچه اطرافش به صورت روزمره می بیند تفسیر می کند و نه چیزی بالاتر از آن و به خود هم توجه ندارد نمی فهمد با عرض احترام ، متاسفانه یک قید زمان مثل قرن ۲۱ و تکنولوژی و صنعت باعث این توهم شده که فراموش کنید هم شما هم بقیه حتی در گذشته انسان هستند و چی هستند

      شاید بد نباشه فیلم دیگر کارگردانش یعنی the chaser رو هم ببینید تا با واقعیت امروزه این دنیا بهتر آشنا بشوید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *