نقد و بررسی سریال Game of Thrones (بازی تاج و تخت)

سریال بازی تاج و تخت

بازی تاج‌وتخت (انگلیسی: Game of Thrones) مجموعهٔ تلویزیونی آمریکایی در ژانر درام-فانتزی است که به‌دست دیوید بنیاف و دی. بی. وایس برای شبکهٔ اچ‌بی‌او ساخته شده‌است.  جالب توجه است که جدای از شبکه اچ بی او که از اقمار ابر شرکت برادران وارنرِ یهودی بنیان است، بازی تاج و تخت اقتباسی از کتاب ترانه یخ و آتش نوشته‌ی جورج آر آر مارتین یک چهارم یهودی (پدربزرگ او یهودی است.) نوشته شده و سریال هم توسط دیوید بِنی‌اُف و دی بی ویس تولید شده است که هر دو یهودی هستند.
سریال بازی تاج و تخت در ۷۳ قسمت در حدود نه سال پخش شد. این سریال پر بیننده‌ترین سریال در تمام تاریخ جهان بوده و با کسب نمره ۹.۲ از ۱۰، سیزدهمین سریال برتر جهان از حیث رضایت مخاطب است.

بازی تاج و تخت توانست علی‌رغم صحنه های جنسی شبه پورنو و خشونت لجام گسیخته‌ی این فیلم، برای اولین بار در جهان مخاطبین بسیار زیادی پیدا کند و حرف خود را در تمام جهان پخش کند.
این سریال در کنار اقتباس های تاریخی متعدد از تاریخ جهان و از جمله انگلیس، (اقتباس های متعدد این سریال به جنگ بین خاندان های مختلف انگلیسی ، فساد ملکه سرسی که از ملکه های انگلیس اقتباس شده و همچنین شبیه سازی نبرد آرمادا محدود نیست و می‌توانید اینجا بخشی از آن را ببینید.) دارای فضای به شدت دینی و آخر الزمانی است. علاوه بر آغاز و پایان این سریال که کاملا آخرالزمانی بوده و از کتاب های عهد عتیق یا جدید الهام گرفته است، ادیان متعددی در فیلم به تصویر در می‌آید .

اما در کنار خدایان متعدد و بت های متکثر، سه آیین در این سریال کاملا جلوه‌گر است: آیین خدایان جدید یا دین اغلب مردم وستروس، آیین خدایان قدیم جنگل ، آیین پرستش خدای نور . البته آیین خدای چند چهره یا بی‌نهایت چهره نیز هست که صرفا یک گروه زیر زمینی تروریستی است و نقش مهمی در پیشبرد قصه ندارد.

در ادامه با نگاهی بر مولفه های متعدد دینی فیلم، سعی می‌کنیم به هدف اصلی فیلم‌ساز که معرفی منجی کابالیست و ترسیم آخرالزمان شیطانی است، برسیم.

۱. یهودیت کابالایی، مسیحیت و جادوگری شیطانی

گفته شد که در  سریال بازی تاج و تخت، ادیان مختلفی وجود دارد. اما سه دین موثر در وقایع فیلم ارواح مقدس در درختان در شمال که به عنوان خدایان قدیم نام برده می‌شوند، خدایان جدید که بیشتر وستروس به آن معتقدند و خدای نور.

الف. خدایان قدیم

خدایان قدیم در فیلم کاملا یادآور خدای عهد قدیم است. چرا که می‌بینیم در فیلم تمام عناصر قرون وسطایی برای این گروه رعایت شده و فقط تفاوت این است که در فیلم لفظ خدایان به کار برده می‌شود.
بخشی از مردم شمال که درخت های ارواح آن جاست و خدایان قدیم را می‌پرستند، کاملا با مردم جنوب همراستا بوده و تفاوت فقط در قدیمی و جدید بودن خدایان است.

 

پیروان این دین از جمله استارک ها، افرادی اخلاقی، سنتی و پایبند به اصول هستند و درختان خاصی را که در شمال وجود داشته و همه از یک نوع می‌باشد و همشکل همدیگر، مقدس می‌پندارند.
جالب توجه است که در یهودیت، اسطوره‌ی درخت ارواح وجود دارد . کابالیست ها معتقدند روح انسان ها در درخت ها ( کتاب Tree Of Souls,P145 ) تجمع می‌کنند و درختان چونان گهواره پذیرای ارواح انسان ها هستند. همچنین درخت اصلی که برن استارک، در داخل آن، مشغول به سیر و سلوک می‌شود کاملا نمادی از درخت کابالا است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. پس این دین کاملا نشانگر خدای عهد قدیم است. ( برخی منابع خاندان استارک که شمالی بوده و به درختان مقدس ایمان دارند را نامی در میان خاندان های یهودی داسنته و جنگ های استارک و لنیستر را در سریال اقتباس شده از جنگ های یورک و استارک در واقعیت می‌دانند. )

ب. خدایان جدید هفت‌گانه

در بازی تاج و تخت، خدایان جدید هفت خدا هستند که در واقع هفت تجلی از یک خدا به شمار می‌روند. این نیز در کنار کلیسای اعظم در شهر کینگز لندینگ ، پوشش روحانیون و حتی مقام پاپی، کاملا نشانگر دین مسیحیت است. حتی در جنوب، تعبیری مجعول، عبارت خدایان قدیم و جدید به کار می‌رود که بیانگر پذیرش خدایان قدیم و جدید توسط اکثر مردم مخصوصا جنوبیان است که اشاره به عهد عتیق و جدید که مورد پذیرش مسیحیان است دارد.

جالب توجه است که در باب اول مکاشفه در عهد جدید، هفت ستاره نماد هفت کلیسا است و در سریال هم نماد این دین، ستاره‌ی هفت پر است. همچنین هفت خدا درواقع هفت وجه از یک خدا هستند که اشاره مستقیمی به تثلیث مسیحی دارد. در عهد جدید آمده است: و از تخت، برق آذرخش برمی‌خاست و غریو غرّش رعد. پیشاپیش تخت، هفت مشعلِ مشتعل بود. اینها هفت روحِ خدایند.
مکاشفه 4:5
هفت خدا در واقع اشاره به هفت روح خدا دارد.

نکته‌ی اساسی این است که این دین برخلاف دین قدیم و خدای نور، هیچ فایده‌ای ندارد و دردی را دوا نمی‌کند و افراط و تفریط روحانیون در آخر باعث نابودی کلیسای مرکزی می‌شود. تا جایی که در کنار فساد اخلاقی مقام اعظم یا همان پاپ، گروهی افراطی در بین آن ها تشکیل شده و به شکل شکنجه های دوران تفتیش عقائد، حتی ملکه‌ی فاسد را مجبور به تاوان دادن با طی مسیر طولانی در شهر به صورت برهنه برای رسوا سازی او دارند.

دقت شود که هیچ وقت هم‌ذات پنداری ما با این دینی که صرفا آداب و رسوم است و هیچ فایده ای هم ندارد، نیست. در آخر هم کلیسای مرکزی آن ها توسط ملکه سرسی نابود می‌شود .

ج. خدای نور

در سریال بازی تاج و تخت، فرقه‌ای عجیب و رازآلود که کشیش های خدایان قدیم و جدید مخالف آن هستند، فرقه‌ی جادوگران قرمز است که از طریق آتش با خداوند ارتباط برقرار می‌کنند. جالب توجه است که در جای جای فیلم، این جادوگر قرمز می‌گوید خداوند یکتاست و چندگانه پرستی باطل است. خدای این فرقه درون آتش با روحانیان خود سخن می‌گوید. در نگاه اول این مساله شبیه به وحی حضرت موسی در درخت آتشین است. اما باید دقت شود که روحانیان این دین، زنان و مردان جادوگر بوده و ثانیا خدای آن ها، خدای نور می‌باشد.ثالثا خدای این فرقه دروغ‌گو بوده و نتیجه‌ی کار های او چیزی جز قدرتمندتر شدن پادشاه شب نیست.

جالب توجه است که روحانیان این فرقه، مشروب خوار، جادوگر و زناکار می‌باشند! تا جایی که استنیس براتیون با جادوی سیاه یک زن از همین فرقه، برادر خود را کشته و البته با راهنمایی های اشتباه او به قعر نابودی می‌رود.

نکته‌ی قابل ذکر دیگر آن است که جادوگران این فرقه لباس قرمز پوشیده و جادوگر اصلی فیلم، کاملا با لباس و مو های قرمز به تصویر کشیده شده است. وی نمادی از بابالون، شیطان مونثی است که آلیستر کراولی شیطان پرست، آن را جفت خود (که هیولا یا شیطان بود) می‌دانست و در عمر خود با مو قرمز های مختلفی را به عنوان تجلی آن شیطان باستانی، ارتباط داشت. در کتاب قانون کراولی، کشیش (priest) منتخب در جهان لایتناهی، جانور (beast) است و در زن او، زن سرخ، تمام قدرت های او است. یعنی شیطان از طریق زن سرخ، قدرت های خود را اعمال می‌کند که کاملا موید شیطانی بودن این فرقه است.

این مساله در کنار باور خرافی مسیحی-یهودی نسبت به شیطان، حقیقت این دین را نشان می‌دهد. در فیلم روحانیون سعی دارند با خدای نور ارتباط بگیرند . لفظ خدایِ نور در حد تتبع نگارنده، در کتاب مقدس نیامده است و تنها ترکیب موجود، خدا ، نور است یا نور خدا می‌باشد که با ترکیب اضافی خدای نور متفاوت است. برای ریشه‌یابی این مساله‌، آلبرت پایک، فراماسون عالی رتبه‌ی امریکایی و فرمانروای اعظم شورای عالی لژ اسکاتلندی ، چنین می‌گوید:
دین ماسونی باید به واسطه‌ی همه‌ی ما ماسون ها از دون‌پایه گرفته تا عالی رتبه، باید در خلوص دکترین لوسیفری باشد، دکترین شیطان گرایی [شیطان دانستن ابلیس لعین] کفر و ارتداد است و فهم فلسفی درست و خالص دین، باور به لوسیفر به عنوان همتای آدونای [خدای یهودی] است. اما لوسیفر، خدای نور و خدای خوبی، برای انسانیت در حال جنگ با آدونای، خدای تاریکی و شیطانی است.(کتاب  Evil.’
Albert Pike, 33rd Degree, 1889
Scarlet and the beast,P321 )

این عبارت علاوه بر نشان دادن باطن شیطانی ماسون ها و معنای واقعی حرف جی در نماد های ماسونی، دقیقا انطباق بر خدای نور در این سریال دارد. شایان ذکر است که متاسفانه این اعتقادات باطل ریشه در تعالیم تحریف شده‌ی کتاب مقدس و فرشته‌ی صبح دانستن ابلیس لعین دارد.

نام خدای نور، تجلی او در آتش ، جادوگری پیروان خاص او و فساد آن ها و همچنین هدایت های اشتباه این خدای نور، کاملا خبر از شیطانی بودن این آیین و پرستش شیطان توسط این گروه دارد. عبارت عهد جدید در این باب جالب توجه است:
زیرا چنین کسان، رسولان دروغین و کارگزارانی فریبکارند که خود را در سیمای رسولان مسیح ظاهر می‌سازند. و این عجیب نیست، زیرا شیطان نیز خود را به شکل فرشتۀ نور درمی‌آورد؛ پس تعجبی ندارد که خادمانش نیز خود را به خادمان طریق پارسایی همانند سازند. سرانجامِ اینان فراخور کارهایشان خواهد بود.
۲قرنتیان 11:13‭-‬15

۲. نفی معاد و جهان آخرت

در سریال بازی تاج و تخت، کشیش خدای نور، با عنایت او (!) می‌تواند یک نفر را چندین بار زنده کند. همچنین کشیش-جادوگر مونث خدای نور نیز با همین قدرت، جان اسنو را زنده می‌کند. در هر دو سکانس ، کشیش سرخ از هر دو نفر می‌پرسد که چه دیدی؟ یعنی عالم پس از مرگ چطور بود؟ هر دو جواب می‌دهند هیچی نبود و سیاهی مطلق و عدم!

این مساله تصریح به نفی معاد است که مکمل پازل شیطانی بودن فیلم می‌باشد. چرا که معاد اساس انگیزه‌ی تلاش مردم و هدفدار شدن زندگی است و خداوند متعال در قرآن کریم، با تعبیر بلندی می‌فرماید که آیا شما گمان می‌کنید که بی‌هدف خلق شده‌اید و به سوی ما باز نمی‌گردید؟ درواقع هدفمند بودن خلقت در رجعت به سمت خداوند متعال و عوالم برزخ و قیامت است. (أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ ، ۱۱۵ مبارکه مومنون)

۳. دیوار یاجوج و ماجوج و سپاه آخرالزمانی

از ابتدای سریال بازی تاج و تخت، ما با لشکری از مردگان متحرک آشنا می‌شویم. این لشکر در شمالی‌ترین بخش وستروس، حتی بالاتر از منطقه‌ی درختان مقدس قرار دارد و توسط دیواری بسیار بلند، شمالِ شمال را از شمال، جدا کرده است. در وراء این دیوار است که لشکری از مردگان متحرک به رهبری وایت واکر ها، جمع شده‌اند. همچنین گروهی از انسان ها نیز در آن جا حضور دارند که بین آن ها غول ها یا جاینت ها نیز دیده می‌شوند. (جاینت ها در فرهنگ یهودی به حاصل ازدواج فرشتگان با زنان انسان، نسبت داده شده است .طبق این اسطوره، باقی مانده‌ی آن ها در سیل نوح علیه السلام ، کشته شدند.)

در آیات متعدد کتاب مقدس، درباره‌ی حمله یاجوج و ماجوج یا به عبارت این کتاب، جوج و ماجوج ( ‌Gog And Magog )، اشاره شده است:
تو همچون توفانی بِدان بر خواهی آمد و مانند ابری خواهی بود که زمین را می‌پوشاند، تو و همۀ لشکریانت و قومهای بسیاری که همراه تو هستند. «خداوندگارْ یهوه چنین می‌گوید: در آن روز چیزهایی به ذهن تو خطور خواهد کرد و تدبیری شریرانه خواهی اندیشید، و خواهی گفت: ”به ضد زمینِ روستاهای بی‌حصار بر خواهم آمد و بر مردمانِ آرامی که در امنیت ساکنند حمله خواهم برد، بر آنان که همگی بی‌حصار ساکنند و پشت‌بند و دروازه‌ای ندارند،“ تو از دورترین نواحی شمال خواهی آمد، تو و قومهای بسیاری با تو، که همگی ایشان اسب‌سوارند، جماعتی عظیم و لشکری بی‌شمار.

تو به ضد قوم من اسرائیل بر خواهی آمد، مانند ابری که زمین را می‌پوشانَد. ای جوج! در روزهای آخر تو را به ضد سرزمین خود خواهم آورد تا قومها، چون قدوسیت خویش را در برابر دیدگانِ ایشان از طریق تو آشکار سازم، مرا بشناسند. خداوندگارْ یهوه می‌گوید: در آن روز، آنگاه که جوج به ضد سرزمین اسرائیل برمی‌آید، آتشِ خشم من افروخته خواهد شد.
حِزقیال 38:9‭-‬11‭, ‬15‭-‬16‭, ‬18
(همچنین ببینید: حِزقیال 38:14‭-‬15)
دقیقا در این فقرات بر دورترین نواحی شمال ، تاکید شده است.

همچنین در مکاشفات یوحنا، به اسب سوار سفیدی که مردگان از پس او می‌آیند، اشاره شده است. ( همین که نظر کردم اسبی سفید پیش رویم پدیدار شد. آن که بر آن اسب سوار بود، کمانی در دست داشت؛ به او تاجی داده شد و او پیروزمندانه به پیش تاخت تا ظفر بیابد. همین که نظر کردم، اسبی پریده‌رنگ پیش رویم پدیدار شد و آن که بر آن اسب سوار بود مرگ نام داشت و جهانِ مردگان از پی او می‌آمد. و به آنها بر یک‌ربع زمین قدرت داده شد تا بکشند با شمشیر و قحطی و بیماری مهلک و وحوش روی زمین.
مکاشفه 6:2‭, ‬8)
جریان یاجوج و ماجوج در تمام ادیان ابراهیمی آمده است . در قرآن کریم نیز بحث ساختن سد یاجوج و ماجوج و باز شدن آن در آخرالزمان، اشاره شده است. (۹۳ تا ۱۰۱ مبارکه‌ی کهف و ۹۶ مبارکه انبیاء )
جالب توجه است که سد یاجوج و ماجوج در برخی نظر ها، نه فیزیکی، بلکه سدی معنوی بین موجودات متافیزیکی همچون شیاطین جنی و انسان ها ترسیم شده است و ادعا شده است خوانندگان باستانی کتاب مقدس نیز همین معنای شمال متافیزیکی را از متن مقدس می‌فهمیدند.

جالب توجه ایت که نماد این گروه مردگان در سریال، یک Spiral است که بار ها نشان داده می‌شود. در فرهنگ کابالایی ، اسپیرال نماد پله هایی به بهشت است که در واقع راه هایی به عالم غیب به شمار می‌روند و چنین اشاره‌ای در فیلم به این معناست که لشکر مردگان از عالم غیب می‌آیند.
جالب توجه است که سازنده‌ی یهودی اثر در سوال اینکه این نماد به چه چیزی اشاره دارد، بیان داشته:
این نماد ها در دنیای کنونی ما وجود دارد، در فیلم هم هست اما معنای دقیق آن مشخص نیست!
آیا این بدین معناست که حتی سازندگان اثر نیز بازیچه‌ی دست های دیگری هستند؟

۴. تحکیم نظام سرمایه‌داری

علاوه بر اینکه تمام بازی تاج و تخت بر محور اشراف زاده ها ساخته شده و گویا مردم عادی هیچ سهمی در کشور ندارند ، تمام فیلم بر پایه‌ی پادشاهی بوده و دغدغه‌ی مخاطب این است که بالاخره چه کسی پادشاه یا ملکه می‌شود و اصلا اسمی از سنا و رای مردم و… نیست.

تصاویر مردم هم در کنار حماقت و گرسنگی ، چیزی بیش از وحشی‌گری و ددمنشی نیست.

۵. پایان مسیحیت و اسلام

در سریال بازی تاج و تخت، در شهر کینگز لندینگ که پایتخت وستروس، سرزمین مورد مناقشه‌ی اشراف زاده ها برای تصاحب در سریال، یک مکان مذهبی متعلق به دین ستاره‌ی هفت پر وجود دارد. این مکان در سکانس هایی در کلیسای جامع‌ گیرونا در اسپانیا که در دوره‌ای مسجد هم بوده ، فیلم‌برداری شده است. همچنین معماری این مکان کاملا شبیه به واتیکان و مخصوصا مسجد آبی استانبول است.جالب توجه است که مقام عالی این کلیسا که شبیه پاپ در میسحیت است، شخصی شهوتران بوده و باقی روحانیون منتسب به این دین نیز در پایتخت، افراد فاسدی هستند.

 

جالب توجه است که در فیلم علی رغم جادو های مختلفی که نشان داده می‌شود، روحانیون این دین، صرفا مشغول به طبابت و کار های روزمره‌ی دینی بوده و هیچ بعد فرامادی از آن ها دیده نمی‌شود. گویی صرفا این تشریفات عظیم برای تربیت یک عده سخنرانِ پوچ و تهی مغز و البته فاسد است. در جریان این فساد، یک فرد قدرت طلب دیگر جریانی افراطی شبیه به تفتیش عقائد راه می‌اندازد که منجر به مجازات ملکه نیز می‌شود.

این تضاد بین دربار و گروه افراطی جدید رد پایان منجر به حذف تمامی افراد این گروه و انفجار سپت اعظم بیلور توسط ملکه سرسی می‌شود. این اتفاق کاملا خبر از مرگ این دین داده و جایگزین روحانی اعظم قصر نیز یک جادوگر می‌شود که همچون اسطوره‌ی گولم و شخصیت خیالی فرانکنشتاین، محافظ شخصی ملکه را زنده می‌کند.

۶. دِنِریس تارگِریَن و لیلیث

دنریس تارگرین یا به اختصار، دَنی، دختری اژدها سوار است که در کنار جان اسنو، نقش اصلی فیلم و منجی احتمالی سریال بازی تاج و تخت به حساب می‌آید. دنریس در ابتدای فیلم پس از فرار از وستروس، سه تخم اژدها دریافت می‌کند .ظاهرا اسطوره‌ی تخم های اژدها به مادر اژدها در اساطیر چینی باز می‌گردد.

او با یک بیابان نشین ازدواج کرده و با تمکین در مقابل او، به موفقیت های بزرگی می‌رسد. در واقع شروع تقدّس دنریس، از همین جاست. پس از مرگ همسر دنریس، او در یک آتش سوزی در چادر خود، به همراه سه اژدهایش همچون یک الهه، از بین آتشی مهیب بیرون آمده و مردم وحشی بادیه نشین در مقابل او به سجده می‌افتند. او با هدایت قبیله به شهر های مختلف رفته و تمام بردگان هر شهر را پس از آزاد کردن، با رضایت آن ها به خدمت خود در می‌‌آورد. جالب توجه است که شهر هایی که دنریس از آن ها می‌ءذرد، شباهت بسیار زیادی به تمدن های باستانی همچون مصر، روم ،یونان و… دارد. دنریس پس از فراهم آوردن کشتی های متعدد، با همان برده ها و وحشی های قبیله ، یا یک لشکر چند ملیتی و سه اژدها، به وستروس باز می‌گردد.

جالب توجه است که ویژگی های این شخصیت، تا حد زیادی منطبق بر لیلیث، ملکه‌ی دوزخی و وجه مونث شیطان است. لیلیث در اسطوره های یهودی، دقیقا طرف مقابل شخینا ، وجه مونث خداوند است.

در اساطیر یهودی،لیلیث، زن اول حضرت آدم علیه السلام بوده که برخلاف حوا از دنده‌ی ادم خلق نشده و مثل آدم،مستقیما از خاک خلق شده است. به همین خاطر از آدم تمکین نکرده و از بهشت اخراج می‌شود. لیلیث در جهان مدرن نماد طغیان زنان در مقابل مردان است و از سمبل های مهم فمینیزم به شمار می‌رود.
(کتاب  Encyclopedia of jewish myth, magic and mysticism, Geoffrey W. Dennis, Lilith )
تصویر دنریس تارگرین نیز هنگام پخش سریال بازی تاج و تخت، به عنوان سمبل فمینیزم دست به دست می‌شد.
جالب توجه است که طبق بعضی تعالیم یهود، لیلیث در تمدن های مختلف ایرانی، بابلی، مصری یونانی انگلیسی و … با ظاهر های مختلف خود ظاهر شده است. دقیقا مثل دنریس که در تمدن های مختلف با لباس های متنوع حضور می‌یابد.
(کتاب  The encyclopedia of demons and demonology , rosemary ellen guiley,p 146)

همچنین لیلیث مادر شیطان است . جالب توجه است که اژدها در مکاشفات یوحنا باب ۱۲، به معنای شیطان است و دنریس نیز مادر اژدها! در اسطوره ها آمده است که لیلیث سوار بر یک اژدهای کور است، در کنار این مطلب، در اسطوره ها آمده است که یک اژدهای سه سر توسط حضرت سلیمان علیه السلام کور شده است. لذا بعید نیست که لیلیث سوار همین اژدهای سه سر باشد. (Ibid,108)

فقره‌ی زیر از کتاب مقدس قابل توجه است:
پس آن فرشته مرا در روح به بیابانی برد. در آنجا زنی دیدم نشسته بر پشت وحشی سرخ‌فام که پیکرش یکسره با نامهای کفرآمیز پوشیده شده بود، و هفت سر و ده شاخ داشت. و زن جامۀ سرخ و ارغوانی بر تن داشت و در برقِ طلا و جواهر و مروارید می‌درخشید. جامی زرّین به دست داشت سرشار از همۀ زشتیها و آکنده از ناپاکیِ هم‌آغوشی‌هایش.
مکاشفه 17:3‭-‬4
دنریس در سریال بازی تاج و تخت، کاملا شیطان مونثی است در بیابان با یک وحش سرخ‌فام .

طبق گفته های گرشوم شولم، کابالا شناس مشهور، لیلیث دقیقا مانند شخینا که مادر اسرائیل است، مادر افراد نامقدس از قوم های مختلف است که بر هر آنچه ناپاک است حکومت می‌کند. لیلیث و برخی شیاطین تا روز جزا زنده خواهند ماند. (کتاب  &358 Gerschom Scholem,Kabbalah, p322 )
دنریس نیز با اقوام متعدد کافر در فیلم، به وستروس حمله می‌کند.

همچنین بابالون، مادر قبائح و پلیدی ها و نماد زن هر جایی، شیطا مونث آیین تلمای کراولی، سوار بر اژدهایی قرمز است ،
احتمالا او همان فاحشه‌ی بابلی در باب ۱۷ مکاشفات یوحنا باشد.
بابالون در آیین های گنوسی مادر همه است . دنریس نیز در یکی زا شهر ها پس از آزاد کردن برده ها، میسا یا همان مادر خطاب می‌شود.
به صورت کلی، با توجه به فساد شخصیتی دنریس و ویژگی های دیگر، او کاملا نمایان‌گر لیلیث، وجه مونث شیطان است.

۸. جنگ آخرالزمانی یاجوج و ماجوج

گفته شد که لشکر مردگان در سریال بازی تاج و تخت ، دیوار و پادشاه شب، کاملا منطبق بر کتاب مقدس و همچنین بیانگر قوم یاجوج و ماجوج است. در فصل پایانی سریال، پس از صلح مردمان شمال و جنوب برای مقابله با تهدید مهم‌تر یعنی لشکر مردگان،پادشاه شب با لشکر بسیار عظیم که شامل مردگان اقوام مختلف است، با زنده کردن اژدهای دنریس تارگرین (که در پشت دیوار به خاطر راهنمایی غلط زن جادوگر آیین خدای نور کشته شد) دیوار حائل را شکسته و به جنوب حمله‌ور می‌شوند.

در این حمله‌ی بسیار هولناک، دژ اصلی دفاع از انسان ها، شهر وینترفل است. گفته شد که این شهر ، همان شهر میراثی استارک ها بوده که سانسا یا همان شخینا، پس از تبعید و آزار و اذیت و مورد سوء استفاده قرار گرفتن توسط افراد مختلف ، به این شهر مقدس باز می‌گردد.

همچنین جان اسنو با دنریس نیز سوار بر اژدها، در حال دفاع از شهر هستند و رئیس لشکر شیطان یا همان پادشاه شب، نه برای کشتن این دو نفر، بلکه برای نابودی برن استارک می‌آید! خواهیم گفت که برن در قسمت های قبل در درخت کابالا رشد کرده و تبدیل به یک انسان کامل کابالایی شده است.

به همین دلیل پادشاه شب به دنبال قتل اوست.
پس از حملات سنگین پادشاه شب و نابودی بیشتر شهر و تصرف ان توسط لشکر مردگان، پادشاه شب به صورت هالیوودی کشته می‌شود. البته در این بین جان اسنو سوار بر اژدها از آسمان و از میان ابر ها، در حال نابودی لشکر او دیده می‌شود.
شایان ذکر است که از بین رفتن سد یاجوج و ماجوج که توسط ذوالقرنین قدس سره ایجاد شده، از علائم اخرالزمان در تمام ادیان ابراهیمی است.
در اسطوره های یهودی نیز گفته شده است که جنگ یاجوج و ماجوج که موجوداتی ماورایی هستتد در آخرالزمان رخ می‌دهد. (کتاب  Tree Of Souls, ,Howard Schwartz, p488)
همچنین قابل توجه است که در انجیل مرقس، ظهور پسر انسان و آشکار شدن ایشان پس از ذکر مصیبت های مختلف، از میان ابر ها گزارش شده است. (مرقس، باب ۱۳، آیات اول تا ۳۱)

همچنین در انجیل متی آمده است:
آنگاه نشانۀ پسر انسان در آسمان ظاهر خواهد شد و همۀ طوایف جهان بر سینۀ خود خواهند زد، و پسر انسان را خواهند دید که با قدرت و جلال عظیم بر ابرهای آسمان می‌آید.
مَتّی 24:30
دقیقا همچون جان اسنو که سوار بر اژدها می‌آید.
در کتاب حزقیال نبی نیز آمده است که لشکر شیطان همچون طوفانی خواهد آمد و مانند ابری زمین را خواهد پوشانید. ( حِزقیال 38:9‭-‬11‭, ‬15‭-‬16‭, ‬18 )

در مکاشفه‌ی یوحنا آمده است:
آنگاه که آن هزاره سر آید، شیطان از زندان رها خواهد شد و در پی فریب قومها به چهارگوشۀ زمین – به جوج و ماجوج که به شماره چونان شنهای کنار دریا هستند – خواهد رفت تا آنان را برای نبرد گرد هم آورد. اینان بر پهنۀ زمین پیش رفتند و اردوگاه مقدسین، یعنی شهر محبوب را محاصره کردند. امّا آتش از آسمان فرود آمد و آنان را فرو خورد. و ابلیس، که آنان را فریب داده بود، به دریاچۀ آتش و گوگرد افکنده شد، جایی که آن وحش و نبی کذّاب افکنده شده بودند. اینان روز و شب تا ابد عذاب خواهند کشید.
مکاشفه 20:7‭-‬10
این اتش که توسط جان اسنو ایجاد شده، در آسمان رویت می‌شود.

در کتاب مقدس به صلح قبل از ویرانی نیز این گونه اشاره شده است:

 او برای یک هفته عهدی را با بسیاری استوار خواهد کرد، و در نیمۀ آن هفته، قربانی و هدیه را متوقف خواهد ساخت. و بر بال رجاساتْ ویران‌کننده‌ای خواهد آمد، تا پایانی که مقرر است بر ویران‌کننده ریخته شود.»
دانیال 9:27

زیرا خود نیک می‌دانید که روز خداوند همچون دزدی که شب‌هنگام می‌آید، فرا خواهد رسید. آن زمان که مردم می‌گویند: «صلح و امنیت حکمفرماست»، ناگهان هلاکت بر ایشان نازل خواهد شد، بدان‌سان که زن آبستن به دردِ زایمان دچار شود، و از آن گریزی نخواهد بود.
۱تسالونیکیان 5:2‭-‬8

۷. سانسا استارک و شخینا

سانسا استارک ، دختر خانواده‌ی شمالی استارک ، در ابتدای سریال بازی تاج و تخت، از وینترفل، شهر مادری او خارج شده و چون مادرش به قتل می‌رسد، زیر دست افراد با نفوذ کشوری ظلم های زیادی به او می‌شود. از آزار و اذیت های لفظی تا سوء استفاده‌ی جسمی. سانسا پس از تحمل مشقت های مختلف، سرزمین پدری را پس گرفته و به وینترفل باز می‌گردد.

این تبعید، سوء استفاده و بازگشت به سرزمین مقدس، کاملا اشاره به تبعید شخینا، وجه مونث خدا از سرزمین مقدس در اسطوره های یهودی دارد. در یهودیت گفته شده است که شخینا با قوم بنی اسرائیل در روز موعود به سرزمین مقدس برخواهند گشت و اسرائیل را دوباره پایه گذاری خواهند کرد. جالب است که در بازی تاج و تخت نیز علی رغم تصور همه، جان اسنو پادشاه نشده و سانسا استارک با جدا کردن سرزمین های شمالی از پادشاهی جنوب، به عنوان ملکه‌ی وینترفل، تاج‌گذاری می‌کند.

جالب توجه است که طبق تعالیم صهیونیستی، پس از بازگشت بنی اسرائیل از تبعید حمله‌ی یاجوج و ماجوج یا ضد مسیح، رخ می‌دهد. دقیقا در فیلم نیز پس از بازگشت سانسا، ماجرا های آخرالزمانی رخ می‌دهد.

۹. نابودی کینگز لندینگ یا بابل و سپس حکومت شیطان

 

پس از شکست خوردن لشکر مردگان، دنریس به جنوب لشکر کشی می‌کند تا تخت پادشاهی را بدست آورد. قابل توجه است که ملکه سرسی هیچ کمکی برای مبارزه‌ی انسان ها با لشکر مردگان ارسال نکرد. دنریس با یک حمله‌ی وحشیانه به کینگز لندینگ، علی رغم اعلام تسلیم شدن آن ها، تمام شهر را به آتش کشیده و تبدیل به خاکستر می‌کند.

دقیقا این مطلب در کتاب زکریا ذکر شده است:
و اگر طایفۀ مصر برنیایند و حاضر نشوند، بر آنان نیز همان بلا نازل خواهد شد که خداوند بر قومهایی که به جشن عید خیمه‌ها برنیایند نازل می‌فرماید. این است مجازات مصر و مجازات همۀ قومهایی که به جشن عید خیمه‌ها برنیایند.
زکریا ‬17‭-‬19
همچنین این شهر نماد بابل بوده که گفته شده نابود خواهد شد:

به صدایی سخت پرصلابت فریاد برآورد که: «سقوط کرد! بابِل بزرگ سقوط کرد! بابِل اینک به مسکن دیوان بدل شده است و به قرارگاه هر روح ناپاکی، و به جولانگاه هر پرندۀ ناپاک و نفرت‌انگیزی. از ترسِ عذابی که او می‌کشد دورادور خواهند ایستاد و ناله سر خواهند داد که: «دریغ، دریغ! ای شهر بزرگ، ای بابِل، ای شهر پرقدرت! چه شد که یک ساعته نابود شدی!»
مکاشفه 18:2‭, ‬10 ) لازم به ذکر است که بسیاری از مسیحیان صهیونیست ، امریکا را بابل نو دانسته و یکی از علائم اخرالزمان را نابودی آمریکا توسط بمب های اتمی دانسته‌اند. شبیه به منظره‌ای که با نابودی کینگز لندینگ ، محل فساد و فحشا و شهری پیشرفته و بی‌دین، توسط آتش سوزان اژدها ایجاد می‌شود.

مساله‌ی آمدن زمستان نیز شاید اشاره به همین مساله داشته و کنایه‌ای از زمستان اتمی باشد. چرا که گفته شدهواگر تعداد زیادی بمب اتمی در کرده‌ی زمین منفجر شود، زمین به یک دوره‌ی یخبندان را موسوم به زمستان اتمی، طی کند.
همچنین دود و خاک و خاکستر کینگز لندینگ کاملا نمایانگر حمله‌ی اتمی است.

در نتیجه‌ی این حملات، قدرت بلامنازع دنریس بر وستروس حاکم شده و او در هیبتی شیطانی ، خبر از نابودی کل جهان می‌دهد.  این نکته اشاره به حاکمیت شیطان در آخرالزمان دارد: از سرهای آن وحش، یکی گویی زخمی مهلک برداشته بود، امّا آن زخم مهلک بهبود یافته بود. تمام جهان در حیرت فرو شد و به پیروی از آن وحش گردن نهاد. مردم اژدها را پرستش می‌کردند زیرا که به آن وحش اقتدار بخشیده بود. نیز آن وحش را پرستش می‌کردند و می‌پرسیدند: «کیست آن که همتای این وحش باشد؟ کیست آن که بتواند با او بجنگد؟» همۀ ساکنان زمین آن وحش را خواهند پرستید – همۀ آن کسان که نامشان در آن دفتر حیات نیامده که از آنِ آن بره است که از بدو آفرینش جهان ذبح شده بود. آنگاه دیدم وحشی دیگر از زمین بیرون می‌آید. همچون بره دو شاخ داشت ولی مانند اژدها سخن می‌گفت. آیات عظیم از او به ظهور می‌رسید و حتی موجب می‌شد پیش چشم مردم آتش از آسمان بر زمین فرو بارَد.
مکاشفه 13:3‭-‬4‭, ‬8‭, ‬11‭, ‬13
نظم نوین جهانی دجال  کاملا مشابهت با دنریس و اژدهایش در بازی تاج و تخت دارد.

در ادامه دنریس توسط جان اسنو کشته می‌شود و منجی محتمل دیگر نیز تبدیل به ضد منجی شده و نابود می‌شود

.
به فقرات زیر توجه شود:
عصا از یهودا دور نخواهد شد، و نه چوگان فرمانروایی از میان پا‌های وی، تا او بیاید که از آنِ اوست، و قومها فرمانبردار او خواهند بود. «دان قوم خود را دادرسی خواهد کرد، چون یکی از قبایل اسرائیل.
پیدایش 49:10‭, ‬16
«دان قوم خود را دادرسی خواهد کرد، چون یکی از قبایل اسرائیل. دان ماری خواهد بود بر سر راه، و افعی در کنار مسیر، که پاشنۀ اسب را می‌گزد تا سوارش از پشت فرو افتد.
پیدایش 49:16‭-‬17
بعضی از دانشمندان معتقدند انتی کرایست یا ضد مسیح، از خاندان دَن خواهد امد.
ممکن است دان توسط کارگردان به دنی که همان لفظ صمیمی دنریس است، تغییر یافته باشد.

تو شیربچه‌ای، ای یهودا؛ پسرم، تو از شکار برآمده‌ای. او همچون نره‌شیری زانو خم می‌کند و می‌آرَمَد، و همچون ماده‌شیری است، کیست که او را برانگیزاند؟
پیدایش 49:9
همچنین شیر لنیستر ها احتمالا بیانگر شیر یهودا باشد اما این مساله در فیلم خیلی پر رنگ نیست و صرفا یک نماد است. چرا که شیر در اروپا برای خاندان های مختلفی به عنوان نماد خانوادگی، استفاده شده و مختص به قوم یهودا نیست.

۱۰. جان اسنو ، مسیح درمانده

پسر ند استارک، جان اسنو، از ابتدای سریال بازی تاج و تخت، یک شخصیت آرام، هوشمند و مدیر است.از ابتدای فیلم گفته می‌شود که وی حرامزاده است اما در فصل های پایانی مشخص می‌شود که اتفاقا وی حلا‌زاده بوده و فرزند دو نفر از اشراف است. جان در جریان خیانت زیر دست هایش کشته می‌شود و توسط جادوگر خدای نور ، زنده می‌شود.

این ویژگی ها شباهت زیادی به حصرت مسیح علیه السلام دارد. اینکه به ایشان توسط حواریون ایشان خیانت شد و طبق انجیل تحریف شده‌ی مسیحی کشته شده و دوباره زنده شدند . همچنین در مورد حضرت مسیح علیه السلام ، یهودیان معتقدند ایشان اگر واقعا ایشان ادعای منجی بودن داشته‌اند، نعوذ بالله دروغگو هستند و در تولد ایشان از یک بانوی مقدس، از دیدگاه یهودی، نیز شبهه وجود دارد. به همین دلیل ان ها به حضرت ایمان نیاوردند. البته طبق نص قرآن کریم، ادعا های جاهلانه‌ی یهودیان باطل بوده و حضرت ان شاالله در کنار حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف، ظهور خواهند کرد.

البته جان اسنو با تمام ویژگی های فوق‌العاده، از پادشاهی سر باز زده و در جریان قتل دنریس دستگیر می‌شود. وی در آخر فیلم به پشت دیوار ها تبعید می‌شود.
پس منجی اصلی و پادشاه به حق وستروس کیست؟

۱۱. برن استارک، پادشاه کابالیست

برن استارک، پسر ند استارک در ابتدای فیلم فلج می‌شود. پس از فلج شدن، وی یک دیده‌ی باطنی پیدا کرده و در رویا، یک کلاغ سه چشم را می‌بیند. در فیلم کلاغ نماد پیام رسانی است و کلاغ سه چشم یعنی پیام‌رسان از عالم غیب. در ادامه برن در مکاشفات خود در می‌یابد که جایگاه کلاغ سه چشم، در آن طرف دیوار و در یک درخت بسیار بزرگ و جذاب است.

 

 

 

گفتیم که در دین خدایان قدیم، درخت های ارواح مقدس است و این درخت خاص نیز دقیقا از همان نوع بوده اما بسیار بزرگ‌تر. برن با ماجرا هایی از دیوار (که گفتیم نماد مرز بین عالم ما جهان غیب است) عبور کرده و به درخت مذکور می‌رسد. در آن‌جا هنگام ورود بچه‌ های جنگل با هیبتی عجیب، از آن ها در مقابل باقی کسانی که می‌خواهند به درخت وارد شوند، دفاع کرده و با پرتاب آتش آن ها را نابود می‌کنند.
برن استارک در درخت با یک انسانِ با ریش بلند سفید و تنیده در درخت برخورد کرده و متوجه می‌شود وی، کلاغ سه چشم است. او چند وقتی تحت تربیت کلاغ سه چشم در درخت قرار گرفته و با سیر و سلوک، می‌تواند احاطه‌ی بر زمان گذشته پیدا کند.
برن تبدیل به کلاغ سه چشم شده و در دیالوگ های متعدد می‌گوید دیگر برن استارک نیست و او ، کلاغ سه چشم است.

در پایان سریال در یک اتفاق غیر منتظره‌، تمامی بزرگان وستروس به پادشاهی برن رای داده و وی، پادشاه نهایی تمام وستروس می‌شود و نه دنریس و نه جان اسنو که دو شخصیت محوری و جذاب فیلم بودند.

تمام این موارد، با درخت کابالا و سیر و سلوک عرفانی یهودی، مطابقت دارد. محافظین درخت که در یهودیت، چروبیم Cherubim نامیده می‌شوند، در واقع اقتباسی از محافظین باغ عدن هستند. جالب است که در یهودیت گفته شده است چروبیم به کسانی که حق ورود به باغ عدن را ندارند، آتش پرتاب می‌کند. (کتاب Encyclopedia Of Jewish Myth, Magic & Mysticism, second edition, Geoffry W Dennis, Cherubim ) گفته شده است از باغ عدن صدای خداوند می‌آید . (Ibid)

در سریال نیز صدای کلاغ سه چشم از داخل درخت به بیرون منعکس می‌شود. کلاغ در فیلم نماد پیام‌رسانی است و کلاغ سه چشم یعنی پیام رسان از عالم غیب.
عرفان یهود، تفاسیر متعدد و مفصلی دارد، اما به اجمال، سفیروت دهم در درخت کابالا، رابط و واسطه‌ی فیض بین این عالم و عالم غیب است. نماد این سفیروت درخت است. همچنین تمام ده مرتبه‌ی کابلایی نیز به شکل درخت کابالا، ترسیم می‌شود. جالب توجه است که این ده سفیروت، در یک انسان به عنوان آدم قدمون نیز ترسیم می‌شود. یعنی درخت و آدم قدمون، هر دو از نماد های مراحل سلوک کابالایی هستند. آدم قدمون، رابط بین خداوند و انسان هاست. (کتاب Symbols of the Kabbalah, Sanford L.Drob, p185 & 6 ) گرشوم شولم درباره‌ی درخت کابالا چنین می‌گوید:
اگر کسی فقط درخت دانش را استفاده کند و نه هم درخت دانش و هم درخت حیات ، یعنی فقط با ملخوت یا سفیروت پادشاه متصل شده است و لذا آن درخت، می‌شود درخت مرگ و نه حیات ،زیرا از خداوند جدا شده است. (Ibid, p245)
توضیح آن‌که در جریان هبوط حضرت آدم از نگاه کابالایی، در بهشت عدن دو درخت وجود داشت، درخت دانش و درخت حیات. حضرت آدم با توجه به درخت دانش و نادیده گرفتن درخت حیات، در واقع شخینا را پرستیده و از اتصال آن با دیگر سفیروت ها غافل شده است و این توجه به شخینا یا ملخوت که نشان دهنده‌ی عالم ماده است، باعث هبوط ایشان شده است. ( Ibid, p367 )
به بیان دیگر، تا وقتی درخت حیات که در شرق است و درخت دانش که در شمال است با هم‌دیگر باشند، تجلی رحمت است و اگر درخت دانش به تنهایی مورد توجه قرار گیرند، شیطان قدرت پیدا کرده و می‌تواند فعالیت کند. ( Ibid, p355&356)
یعنی درخت دانش به تنهایی باعث انحراف بوده و درخت مرگ است .(در مقابل درخت حیات) ( Ibid, p405)
همچنین گفته شده است که سفیروت دهم ، پادشاهی ، شخینا یا درخت، با بعد زمان مرتبط است. ( Ibid, p226-229 )

با توجه به این نکات، برن که در درخت در محضر یک انسان با ریش بلند که نماد خداوند در یهودیت است (کتاب Tree Of Souls, p xlvii) در حال سیر در زمان است این مطلب همان‌طور که گفته شد، دقیقا منطبق بر درخت کابالا، سفیروت دهم و ارتباط آن با زمان است.
البته باید توجه شود طبق مطالب پیش گفته، برن سیر نمی‌کند تا به خدا برسد، بلکه طبق تعالیم کابالایی، او چون فقط به درخت دانش که در شمال است دست یازیده، در واقع از خداوند دور شده و لذا سالک الهی نیست، بلکه سالکی شیطانی است.
یعنی برن با تکمیل سیر خود در درخت کابالا ، دانش و مرگ، تبدیل به کلاغ سه چشم شده و به همین دلیل هم با توافق تمام اشراف، پادشاه وستروس شد.
همچنین درختان ارواح دیگری که دقیقا به همین شکل هستند و در وینترفل نیز به عنوان سرزمین مقدس، وجود دارد، نشانگر اعتقاد کابالیست ها به درختانی است که ارواح انسان ها از آن شکوفه می‌زند ( Ibid, p165 )

باید توجه شود که برن و کلاغ سه چشم قبلی در سریال بازی تاج و تخت، هیچ اسمی از خداوند نیاورده و در یک فضای منهای خدا سلوک می‌کنند. در حالی که مکررا از زبان جادوگران مختلف، به وجود خدای واحد تصریح می‌شود اما در درخت خبری از این مسائل نیست. همچنین گفته شد که در این فیلم خبری از معاد هم نیست. پس می‌شود گفت برن استارک یا کلاغ سه چشم، در یک دنیای بی‌خدا و بدون معاد، یعنی کاملا ضد ادیان الهی، پادشاه پسا آخرالزمان می‌شود .

تذکر این نکته ضروری است که کابالا طیف های متعددی دارد، از کابالای شیطان پرستانه گرفته تا کابالای بعضی افراد خداجوی یهودی. البته اصول و مبانی کابالا به دلیل تحریف، جعل و اختراع بعضی مفاهیم، چه الهی و چه شیطانی، با خوش‌بینی ناقص بوده و با واقع بینی، باعث گم‌راهی مردم خواهد شد. ما در این مقاله سعی کردیم تا طبق بهترین قرائتی که می‌شود از کابالا ارائه داد، نقد را پیش ببریم تا بگوییم حتی بر اساس کابالا نیز نتیجه‌ی این فیلم حکومت شیطان در آخرالزمان و ترویج بی‌دینی است.

نتیجه گیری:

باید توجه کنیم که پایه های عرفان یهود یا همان کابالا، از جهات متعددی متزلزل است. مهم‌ترینِ آن ابتنا و وابستگی کابالا به کتاب عهد عتیق است. این کتاب به دلیل بی‌سند بودن و تحریف شدن، نه تنها مایه‌ی سعادت نیست بلکه ممکن است انسان ها را به گمراهی بکشاند.
در این سریال پر خرج و طولانی که میلیون ها انسان جهان را چند سال درگیر کرده بود، در کنار مسائل غیر اخلاقی ، نکات عرفانی و فلسفی بسیار عمیقی مطرح شده بود که برای فرد غیر متخصص، قابل تشخیص نیست. در واقع بینندگان با دیدن این قبیل فیلم و سریال ها با اسم سرگرمی، در یک کلاس درس ناخودآگاه، توسط یهودیان منحرفی همچون نویسنده‌ی این کتاب هستند . بهتر است دقت کنیم که غذای فکری و معنوی خود را از کابالیست های خون‌خوار و مستکبرین شیطان‌صفت عالم دریافت نکنیم.

 

با تشکر از Arman عزیز که مثل همیشه یاری رسوندن

 

پرسش و پاسخ:

سوال: شواهد بیشتری از فیلم بیارین.

پاسخ: اینجا فایل کامل اسناد فیلم را ببینید.

سوال: بالاخره اشکال کابالا چی شد؟

پاسخ: اشکال اصلی کابالا، بی‌سند بودن ادعا های آن است. یعنی هیچ دلیلی وجود ندارد که این گفته های عرفان یهود، چیزی بیش از توهمات یک شخص نباشد. ویژگی های نویسنده‌ی خود تورات هم معلوم نیست که چه کسی بوده و با چه غرضی نوشته، چه رسد به متون کابالیستی! برخلاف عرفان اسلامی که چون با قرآن کریم که سند متقن دارد، قضاوت می‌شود، کاملا قابل اطمینان است. یعنی در واقع از حیث تاریخی، سخنان تورات با داستان های شاهنامه (اگر بگوییم صرفا حاصل تخیلات جناب فردوسی‌ست) تفاوتی ندارد و صرفا یک داستان سرایی شاعرانه است.