انیمیشن سینمایی

نقد و بررسی انیمیشن درون و بیرون ۲ (Inside Out 2)؛ من کیستم؟

انیمیشن درون و بیرون ۲ یا همان اینساید اوت 2، در سال ۲۰۲۴ جزو پرفروش ترین آثار سینما شد. این انیمیشن بعد از چند سال و شکست های پیاپی پروژه های والت دیزنی توانست سود زیادی را نصیب سازندگانش کند. این انیمیشن ادامه دهنده راه قسمت اول خودش می باشد. دنیای درون و بیرون 1 کمی گسترش پیدا کرده و با حفظ سناریو، کاراکترهای جدیدی در قالب احساسات رایلی به داستان اضافه شده اند.

در این مقاله که ادامه بررسی قسمت اول انیمیشن درون و بیرون(اینجا) است، به بررسی محتوایی، فروش و داستانی این انیمیشن خواهیم پرداخت.

علت فروش زیاد انیمیشن درون و بیرون ۲

برخی آثار سینمایی دنباله دار فروش خوبی دارند و برخی هم با مغز به زمین می خورند و عملا خاطره خوب قسمت قبلی خود را نابود می کنند. والت دیزنی معمولا دنباله های بسیار ضعیفی می سازد. نمونه اش عصر یخبندان 6 است که تنها سینمایی عصریخبندان با امتیاز دیزنی محسوب می شود. یا دنباله های آثار پرنسسی دیزنی که عموما آثار کم کیفیت و دارای داستان ضعیف هستند. جز برخی موارد محدود مثل رالف خرابکار و داستان اسباب بازی ها، دیزنی در عموم دنباله های خود خرابکاری کرده.

در استودیوهایی مثل دریم ورکس و ایلومینیشن به خوبی به دنباله آثار پرداخته می شود. حتی مشخص است که برخی انیمیشن ها مثل پاندای کونگ فو کار، از قبل چند قسمتی طراحی شده اند و هدف اصلی استودیو ساخت یک دنباله بوده. اما والت دیزنی دفعات محدودی توانسته خوب عمل کنه و در امر سریال سازی از سینمایی های موفق خود، ابدا به پای استودیویی مثل دریم ورکس نمی رسد.

در این بین خبر انتشار انیمیشن درون و بیرون 2 و البته موانا 2، هم می تواند مخاطب را جذب و هم دفع کند. والت دیزنی با هدف بازگرداندن پول های از دست رفته و حیثیتش دست به تولید این آثار بعد از حدود یک دهه زده. پس قاعدتا هم باید از نظر داستانی، هم از نظر کیفی و هم از نظر تبلیغاتی به خوبی روی این آثار مانور دهد. پخش و انتشار شایعات، تئوری ها، تبلیغات واقعا جذاب، ایده پردازی در مورد احتمال حضور احساسات خاص و… آن هم تقریبا 6 ماه مانده به پخش این انیمیشن، از تکنیک های موفق تبلیغاتی دیزنی بود. در کنار اینها با پخش انیمیشن که کیفیت خوبی در داستان و انیماتوری داشت و البته جهان خود را وسعت داده بود، از این انیمیشن استقبال چشمگیری شد.

البته که هالیوود در جذب مخاطب و تعیین اینکه چه فیلم یا انیمیشنی را ببیند و کدام یک را نبیند، ید طولایی دارد. با مطالعه کتاب نبرد بر سر فیلم ها به نویسندگی جاناتان روزنبام، می توانید بفهمید چگونه هالیوود و رسانه ها تعیین می کنند چه فیلم هایی تماشا کنیم.

نقد و بررسی انیمیشن درون و بیرون ۲ (Inside Out 2)؛ من کیستم؟
شباهت راز تاریک رایلی به شخصیت تاریکی در انیمیشن اوریون و تاریکی

فرم انیمیشن درون و بیرون ۲

اگر حس نوستالژی انیمیشن درون و بیرون را که 9 سال قبل از اکران قسمت دوم تماشا کرده ایم کنار بگذاریم و کمی داستان قسمت اول را مرور کنیم، می فهمیم از نظر سناریوی داستانی با چیز جدیدی مواجه نیستیم. در قسمت اول شاهد هستیم که به یک احساس بها داده نمی شود و این بها ندادن باعث رخداد یک فاجعه می شود. همچنین دو احساس از پایگاه اصلی بیرون می افتند و مجبور می شوند سفری را در ذهن رایلی برای بازگشت به پایگاه اصلی از سر بگذرانند. در آخر علاوه بر پیشرفت رایلی در زندگی اش، احساسات نیز به درک و فهم جدیدی می رسند و پایگاه ذهن رایلی دگرگون می شود.

ماجرای قسمت دوم تقریبا همین است. احساس جدید اضطراب به احساسات قبلی بها نمی دهد و آنها را از پایگاه بیرون می اندازد. احساسات تبعید شده سفری را برای بازگشت به پایگاه آغاز می کنند و با ابعاد جدید ذهن رایلی آشنا می شوند. فاجعه ای که در قسمت اول رخ داد در اینجا هم رخ می دهد، رایلی پیشرفت می کند و احساسات به درک و فهم جدیدی در مورد هویت رایلی و نقش خود می رسند. در آخر هم پایگاه ذهن رایلی و ریشه های هویت او دگرگون می شوند.

اگر دقت کنید برخی لوکیشن ها و حتی دیالوگ ها در هر دو قسمت یکسان هستند. تولید کننده به جهان درون ذهن رایلی وسعت داده و موارد جدید اضافه کرده. اما به هر دلیلی برخی قسمت ها و لوکیشن های قبلی را نگه داشته. دیالوگ پایانی تکراری “الان رایلی فلان سالشه، مثلا چه اتفاقی می خواد بی افته”، چند بار در قسمت اول و دوم تکرار می شود.

فرق قسمت اول و دوم انیمیشن درون و بیرون در اتفاقات بیرون ذهن رایلی و اضافه شدن چند بخش جدید به مغز مثل دره طعنه زدن و یا تارهای هویت ساز رایلی می باشد. پس ذهن و احساسات جدید هم جای خود دارند.

نقد و بررسی انیمیشن درون و بیرون ۲ (Inside Out 2)؛ من کیستم؟

بررسی محتوای درون و بیرون ۲

از نظر محتوایی ما به نکاتی همچون تعبیر اسم این انیمیشن، بها دادن افراطی به احساسات و حذف منطق، عدم توجه به معنویات و فطرت، مسئله ادراک و روح، جبرگرایی، فردگرایی افراطی، نقش کم والدین در تربیت رایلی، بلوغ احساسی و فروپاشی درونی در قسمت اول پرداختیم.

در قسمت دوم به چند سوال جا مانده از قمست اول و همچنین بررسی موارد اضافه شده به جهان رایلی خواهیم پرداخت. چند مسئله که در این انیمیشن تکمیل تر شده اند نیز مورد بررسی بیشتر قرار خواهند گرفت.

آیا خاطرات هویت ما را می سازند؟

مسئله مهمی که از نظر فلسفی و شناختی در انیمیشن درون و بیرون 2 مطرح می شود، ساخته شدن هویت بر اساس خاطرات است. در قسمت اول از اهمیت خاطرات در شکل گیری جزیره ها با خبر شده بودیم. اما در این قسمت خاطرات اهمیت بیشتری دارند و برخی از آنها تارهایی را تولید می کنند که بهم پیوستن این تارها باعث تشکیل هویت و شخصیت رایلی می شود. پس ادعای انیمیشن درون و بیرون این است که خاطرات، هویت و شخصیت ما را شکل می دهند.

قطع به یقین خاطرات در شکل گیری هویت و شخصیت ما دخیل هستند. اما تمام هویت و شخصیت ما توسط خاطرات شکل نمی گیرد. یعنی خاطرات بخشی از هویت ما به شمار می آیند نه تمام آن. ادراک و درک ما از مسائل است که باعث می شود هویت ما شکل بگیرد. برداشت های شخص از خاطرات و اتفاقات، آموزش، مطالعه و سایر عوامل در شکلگیری شخصیت دخیل هستند. سابقه داشته که دیده ایم دوقلوها یا خواهر و برادر ها با اینکه در یک محیط بوده اند و خاطرات تقریبا مشابهی داشته اند، اما هویت و شخصیتشان تفاوت بسیار زیادی با هم دارد. نا گفته نماند که ژنتیک و عوامل وراثتی هم در شکل گیری هویت و شخصیت نقش دارند.

بر اساس پژوهش ها و تجریبات نمی توان شکل گیری هویت را صرفا وابسته به خاطرات دانست. به عبارتی کاملا نظر انیمیشن درون و بیرون پوچ است. همچنین هویت و شخصیت آدمی چیزی نیست که طی چند روز شکل بگیرد. اما اضطراب می تواند طی سه روز فشاری که به رایلی وارد می کند، هویت او را کاملا تغییر دهد.

نقد و بررسی انیمیشن درون و بیرون ۲ (Inside Out 2)؛ من کیستم؟

کدام خاطرات هویتی هستند؟

در انیمیشن درون و بیرون، شخصیت رایلی خودش روی شکل گیری هویتش کنترلی ندارد. شکل گیری هویت او وابسته به تصمیم احساسات درون ذهنش است. این خودش نوعی جبرگرایی محسوب می شود. احساسات درون سر رایلی به این نتیجه می رسند که هیچکدام از دو هویتی که احساسات قبلی(من آدم خوبی هستم) و احساسات جدید(من ناکافی ام) به وجود آورده اند مناسب نیستند و ذهن رایلی همه آنها را پس می زند.

به همین دلیل تمام خاطرات بدی که پس ذهن رایلی ذخیره شده اند به صورت یک سونامی وارد ریشه ذهنش می شوند و هویت های جدیدی برایش می سازند. احساسات نیز با در آغوش کشیدن رایلی و خودشان باعث می شوند تا رایلی در شرایطی قرار بگیرد که توان درک و تفکیک تمام احساسات و هویت هایش را یکجا داشته باشید. به همین دلیل به آرامش می رسد.

اما سوال این است، کدام خاطرات رایلی باعث شدند تا او به آرامش و هویت های جدید برسد؟ ما تعدادی خاطره از قبل داریم اما سیلی از خاطرات خجالت آور و بد از او داریم که باعث تشکیل هویت های جدید رایلی می شوند. یعنی انیمیشن ادعا می کند که باید در کنار خاطرات خوب یا هیجانی برای خاطرات بد و خجالت آور هم بها و ارزش قائل شد. اما انیمیشن در این زمینه بسیار بد و افراطی عمل می کند. شاید خاطرات بد هم بعضا مهم باشند و درسی که از آنها می گیریم باعث شکل گیری هویت ما شوند، اما نسبیت خاطرات بد و خوب در انیمیشن ناموزون است. ما تعدادی خاطره خوب داریم و یک سیل خاطره بد که باعث تولد رایلی جدید می شوند.

سیل خاطرات بد و خجالت آور به تعداد کم خاطرات خاص رایلی می پیوندد و هویت های جدیدی برای او تولید می کند

نظریه آلپورت

طبق نظریه آلپورت، شخصیت سازمان پویا و قوام یافته ای است که از ترکیب سیستم های روانی و جسمی فرد که رفتار ویژه و بی همتا او را در جهت سازش با محیط تعیین می کند، تشکیل شده است. به طور کلی شخصیت بر اساس عوامل موروثی و محیطی شکل می گیرد. شرایط محیطی تجارب شخص از نظر فیزیکی، خانواده، اجتماع و فرهنگ می باشد.

پس بر طبق نظر این روانشناس معروف و البته سایر روانشناسان حوزه روانشناسی رشد و مکاتب روانشناسی، خاطرات خالی نقشی در شکل گیری هویت یا شخصیت شخص ندارند. پس انیمیشن درون و بیرون با کمک از عناصر روانشناسی، توانسته در خود مباحث روانشناسی نیز تحریفاتی را وارد کند و باور غلطی را به مخاطب ارائه دهد. طبق نظریات روانشناسان، عوامل موروثی، محیطی و تجارب(برداشت و تحلیل شخص از خاطرات) در شکل گیری هویت تاثیر دارند نه فقط خاطرات.

چه بر سر رایلی آمد؟

جالب ترین اتفاق داستان به بلوغ رسیدن رایلی است که سوژه اصلی داستان هم هست. رایلی شب می خوابد و صبح پا می شود و یکهو به بلوغ می رسد. اندک تحرکات احساسی او باعث بروز افراطی احساسات در دنیای بیرون ذهن رایلی می شود. بخاطر بلوغ احساس اضطراب در وی فعال می شود و کل کنترل ذهن او را در سه روز اردو به دست می گیرد. هیجان مفرط و اضطراب شدید باعث بروز رفتار ناهنجار در رایلی می شود به قدری که او را تا مرز فروپاشی می برد.

این قضیه و این نوع نگاه به بلوغ که دیدگاهی بیشتر فلسفی و روانشناسی است، بسیار جذاب تر از بلوغ جنسی در انیمیشن قرمز شدن می باشد. ما شاهد هستیم که یک نوجوان چگونه تغییراتی درونی و ناشناخته را تجربه می کند و به مرز فروپاشی می رسد. با این حال نتیجه ای که در نهایت این فروپاشی گرفته می شود بسیار ظریف است.

فروپاشی رایلی به این دلیل رخ می دهد که به شدت مضطرب و نگران آینده است. در آخر با سیل هویت ها و خاطرات و البته اتحاد و همبستگی احساسات آرام می شود و نگرانی اش را کنار می گذارد. او نمی تواند آینده را در سه روز رقم بزند پس تصمیم می گیرد از لحظه لذت ببرد. ما پیش تر در انیمیشن روح هم مفهوم در لحظه زندگی کردن را دیده بودیم. در انیمیشن درون و بیرون در قالب دیگری دوباره همین مفهوم را شاهد هستیم.

نقد و بررسی انیمیشن درون و بیرون ۲ (Inside Out 2)؛ من کیستم؟

به عبارتی انیمیشن درون و بیرون نگاه فردگرایانه افراطی به مسائل درون انسان دارد. رایلی خودش باید با خودش(خود به معنای تمام احساسات درون ذهن رایلی است) کنار بیاید. فقط خودش است که در این شرایط می تواند خودش را نجات دهد و از فروپاشی با بهره ای جدید خارج شود. نتیجه ای که رایلی می گیرد و برآمده از هیچ کتاب، آموزش، نصیحت یا… نیست، این است که از لحظه لذت ببرد و اینقدر نگران آینده نباشد. او به مرحله ای می رسد که تمام خوبی ها و بدی هایش را می پذیرد و کمال گرایی اش را کنار می گذارد.

بعد از کنار رفتن کمال گرایی و اضطراب شدید، رایلی به این نتیجه می رسد که از لحظه لذت ببرد. چیزی که اهمیت دارد این اردوی سه روزه و لحظات شادش است. لذت بردن باعث می شود نتیجه خوبی هم بگیرد و شرایط هاکی اش هم خوب به پیش برود. یعنی اینبار احساس شادی برنده شد و توانست اضطراب را سر جایش بنشاند تا در مواقع خاص از او استفاده کند.

در قسمت اول شادی با بی محل کردن غم باعث فروپاشی ذهنی شد و در این قسمت اضطراب همین کار را با او کرد. اما شادی توانست اهمیت جایگاه خودش را اثبات کند و خود را در راس امور به نمایش بگذارد. شادی توانست مفهوم “از لحظه لذت ببر” را با سیل خاطرات رایلی رقم بزند و رایلی جدید را متولد کند.

احساس گرایی

احساس گرایی فلسفه‌ای که در آن هدف پیگیری بیش از حد از لذات و علایق نفسانی است. فلسفه‌ای که دکترین اخلاقی آن بر مبنای این است که احساس تنها معیار شناخت خوبی است. در شناخت‌شناسی تنها راه شناخت واقعی توسط احساس ایجاد می‌گردد. پیشینه این مکتب به فلسفه یونان بازمی‌گردد. اصالت احساس باور کسانی است که می‌گویند منشأ تمام معارف انسانی احساس است.

گرچه در انیمیشن درون و بیرون شاهد لذات نفسانی شهوانی نیستیم(چون رایلی هنوز بچه اس)، اما اینکه احساسات به عنوان معیار شناخته شده اند را شاهدیم. به همین دلیل است که احساسات کنترل رایلی را در دست دارند. جبرگرایی که انیمیشن دارد و تماما کنترل رایلی را به احساساتش می دهد، از همین فلسفه نشات می گیرد. یعنی می توان گفت که فلسفه احساس گرایی که ریشه های باستانی دارد، از اصلی ترین ارکان انیمیشن درون و بیرون است.

نقد و بررسی انیمیشن درون و بیرون ۲ (Inside Out 2)؛ من کیستم؟

نظریه اریکسون

در روانشناسی رشد نظریات معتبر و متفاوتی برای دسته بندی سنین مختلف انسان وجود دارد. نظریه اریکسون یکی از معتبرترین نظریات در حوزه روانشناسی رشد است. وی دوره بلوغ را دوره “احساس هویت در برابر آشفتگی” می داند.

در این دوره تغییرات جسمی، هورمونی و روانی باعث گیجی و سرگشتگی می شود. کشش جنسی و تخیل در مورد آن سایر فعالیت ها را تحت تاثیر قرار می دهد. در این سن نوجوان با سوالات من کیستم؟ نقشم چیست؟ بچه ام یا بزرگ؟ همسر آینده ام کیست؟ شغل آینده ام چیست؟ در کدام قشر قرار خواهم گرفت؟ مواجه می شود تا به تثبیت برسد. اگر نقش او مشخص نشود دچار تزلزل و سردرگمی شده و دوره نوجوانی اش طولانی تر می شود. اما اگر بتواتد هویت خود را بیابد، به هماهنگی درونی و وحدت شخصیتی می رسد.

پس مشاهده می کنیم که انیمیشن درون و بیرون 2 از نظریه رشد اریکسون پیروی می کند. رایلی دچار تغییرات جسمی، هورمونی و روانی شده و گیج شده. همچنین رایلی با سوالات من کیستم(گم شدن هویت رایلی)، نقشم چیست(نگرانی برای آینده) و در کدام قشر قرار خواهم گرفت(اضطراب از دست دادن دوستان و تقلی برای یافتن دوستان جدید)، مواجه می شود که برآمده از نظریه اریکسون هستند. ما تزلزل و سردرگمی رایلی هنگامی که تکلیفش را با خودش روشن نکرده و همچنین وحدت و هماهنگی درونی او را هنگامی که هویت خود را پیدا می کند می بینیم که این هم برآمده از نظریه اریکسون می باشد.

تا زمانی که رایلی هویتی ندارد و خودش را کشف نکرده دچار تزلزل و سرگشتگی است. هنگامی که هویت های جدیدش متولد می شوند به آرامش و وحدت درونی می رسد

نکات روانشناسی

جزیره پدر و مادر در قسمت دوم بسیار کوچک شده و جزیره دوستان عملا جایش را گرفته. در روانشناسی مطرح می شود که در این سن، نوجوانان تاثیر پذیری و صمیمیت بیشتری با همسالان خود دارند تا خانواده شان. پس این عمل در انیمیشن درست است. گرچه در قسمت قبل نیز با اینکه جزیره پدر و مادر بزرگ بود، چندان نقش تربیتی خاصی از طرف آنها ندیدیم و رایلی خودش مراحل خودسازی و خودشناسی اش را طی کرد(اینجا).

از طرف دیگر در محدود جاهایی که شاهد وسعت بخشیدن به ذهن رایلی نسبت به قسمت اول هستیم(طعنه زدن، طراحی افکار خوب و بد و…)، شاهدیم که همانند قسمت اول، بسیار عالی مفاهیم انتزاعی به تصویر کشیده شده و قابل درک شده است. همین اندک تصویرگری مفاهیم انتزاعی در انیمیشن درون و بیرون باعث شده تا مفاهیم باطنی و مهم تر این اثر از چشم مخاطبین پنهان بماند.

نقد و بررسی انیمیشن درون و بیرون ۲ (Inside Out 2)؛ من کیستم؟
این سبک نظارت بر کارمندان را در آثار مختلفی از جمله بازی ویکتور، عصر جدید چاپلین و وی فور وندتا دیده ایم

آیا رایلی همجنسباز است؟

بخاطر همجنسباز بودن یکی از تولیدکننده های اصلی انیمیشن درون و بیرون و وجود چند شی رنگین کمانی در قسمت اول، این تئوری مطرح شد که در قسمت دوم رایلی تمایلات همجنسبازانه از خود نشان می دهد. همچنین اینکه دو احساس رایلی مذکر و سه تای آنها مونث بودند باعث شد تا برخی مخاطبین رایلی را بی جنسیت بدانند. اما اینها صرفا تئوری هایی هستند که نمی توان در داستان آن را پیدا کرد.

در قسمت اول در ذهن رایلی یک پسر به عنوان دوست تولید شده بود و این نشان می دهد که رایلی با اینکه لباس رنگین کمانی پوشیده بود، اما در ذهنش به پسرها گرایش داشت. در قسمت دوم رایلی با پسرها ارتباطی ندارد چون هم تازه به بلوغ رسیده و هم در اردویی حضور دارد که همگی دختر هستند. همچنین در انتهای قسمت اول ما شاهد جزیره پسران خواننده هستیم که یعنی رایلی به خواننده های پسر علاقه دارد. پس بر اساس چیزی که در انیمیشن می بینیم، گرایش رایلی به دخترها ابدا قابل دفاع نیست.

در مورد جنسیت احساسات هم باید گفت که احساسات فقط در ذهن رایلی با این جنسیت ها حضور ندارند. در ذهن بقیه شخصیت های انیمیشن، ما همین احساسات را می بینیم که صرفا ظاهر متفاوتی با احساسات رایلی دارند(مثلا سیبیل دارند یا کلاه به سر گذاشته اند یا…). یعنی رایلی به عنوان مرجع با ظاهر عادی احساسات وارد می شود و انیمیشن برای جذاب تر شدن ظاهر احساسات سایر شخصیت ها را فانتزی تر می کند. احساسات بقیه هم تک جنسیتی نیستند.

اینکه چطور جنسیت احساسات در این انیمیشن انتخاب می شود را می توان در کتاب و دوره آموزشی قصه گویی به سبک پیکسار جستجو کرد. این کار دلیل فرمی دارد و به محتوا بی ربط است.

مرد ها در این انیمیشن بیشتر توسط احساسات مذکرشان کنترل می شوند و زن ها توسط احساسات مونثشان. همانگونه که احساس خشم و ترس کنترل پدر رایلی را هنگام دعوا با رایلی در قسمت اول به دست دارند و مادر رایلی که نفر اصلی پشت میز کنترلش احساس غم است. خود رایلی هم به عنوان یک دختر بیشتر توسط احساس مونث شادی کنترل می شود.

جمعبندی و نتیجه گیری از انیمیشن درون و بیرون

انیمیشن درون و بیرون 2 با اینکه فروش بالایی داشت، اما در داستان پردازی و وسعت بخشیدن به جهان پیشین خودش کار خاصی انجام نداد. سناریوی داستانش نیز شباهت زیادی با قسمت اولش دارد. به همین دلیل بخش عظیمی از تحلیل محتوای این انیمیشن همان چیزی است که در قسمت اول بیان شده. قسمت دوم در چند مسئله، مفهوم جدیدی را رقم زد و می خواست هویت انسان را برآمده از خاطرات انسان بداند و در آخر نتیجه بگیرد که در لحظه زندگی کنید و از لحظاتتان لذت ببرید.

در کل از نظر روانشناسی، برخی نظریات این انیمیشن درست نیستند و علاوه بر نتیجه گیری اشتباهش، سعی دارد تا انسان را پیرو احساسات درون ذهنش معرفی کند. تمام این کارها با توسل به کیفیت فنی، جذابیت داستانی، نکات ریز و ملموس روانشناسی، ساخت جهان انتزاعی به صورت بصری و تبلیغات، انجام می شود. رسانه ها سعی دارند با تمام تکنیک های اقناع، مخاطب را قانع کنند تا جوری که صاحبان رسانه دوست دارند، تفکر کنند. در این بین داشتن اطلاعات و دانش روانشناسی به علاوه تفکر نقادانه، کمک می کند تا والدین و مربیان، فرزندان خود را از این آسیب های برآمده از رسانه ها حفظ کنند.

خوب است بخوانید:

نقد و بررسی انیمیشن درون و بیرون (Inside Out)؛ آیا ذهن همان مغز است؟

نوشته های مشابه

‫9 دیدگاه ها

  1. خب، این موضوع در لحظه زندگی کردن، مفهومی هست که زیاد توی آثار مختلف نشون داده میشه
    به نظر شما هدفشون چیه که این موضوع رو زیاد نشون میدن؟

    1. سلام علیکم
      تا الان طبق مطالعاتمون از مصرف گرایی و ذات جامعه لیبرال میاد. بنا به دلایلی توی بازه زمانی خاص، طول زندگی مهم نبود براشون عرض و کیفیتش مهم بود. هیپ هاپ ها میگفتن ۳۰ سال زندگی کن اما کل لذت هارو ببر. قاعدتا آخرت، دین و… کلا حذف میشه اینجوری

    2. به نظرم برای اینه که جهان مدرنیته این رو القا کرد که انسان بعد مرگ تموم میشه برای همین بخاطر اینکه حس پوچ گرایی سراغش نیاد هی بهش القا میکنه آینده و مرگ و ول کن و در لحظه زندگی کن

    1. سلام
      ما منظور تولیدکننده رو بررسی می کنیم. بخواد حرف مثبت بزنه مثبته، اگر حرف منفی بزنه منفیه. اگرم قاطی باشه قاطیه

  2. بنظرم این جمله که “در لحظه زندگی کن” از انیمیشن برنمیاد.
    نتیجه گیری انیمیشن بسشتر بنظرم “خودت را بپذیر و واقع بین باش” هست.
    در لحظات آخر فیلم که خاطرات بد وارد شخصیت رایلی میشن، شاهد هستیم که شخصیت رایلی تبدیل به یک شخصیت چند بعدی میشه که متوجه خود واقعیش می‌شه، دیگه شخصیتی رو به خودش تحمیل میکنه.
    در اون لحظه به آغوش کشیده شدن شخصیت رایلی توسط شادی، به معنای قبول کردن تمام این شخصیت ها و عشق ورزیدن به اونها هست.

  3. نظر بنده در خصوص داستان انیمیشن کمی متفاوت با شماست ؛ بنظرم شما داستان رو از نگاهی که مد نظر خودتون بوده نگاه کردین و داستان اینگونه نبوده.
    در قسمت اول موضوع این هست که انسان به تمام احساسات خودش نیازمنده و در لحظاتی که باید غمگین باشه ، باید غمگین باشه.
    اما داستان قسمت دوم درمورد خود احساس اضطراب و کنترل اون هست که در قالب این داستان ، قبول کردن آنچه که هستیم رو دنبال میکنه. که دقیقا برعکس اختلال اضطراب هست( نه البته اضطراب مفید که ما مثالش رو در آخر انیمیشن در موضوع امتحان داشتن رایلی مشاهده میکنیم).
    اگر قسمت اول در مورد نیاز به احساسات به ظاهر ناخوشاینده، قسمت دوم درمورد قبول کردن شخصیته.
    یک تفاوت داستانی دیگری که بین قسمت اول و دوم وجود داره، این هست که در قسمت اول ما شاهد عواقب سرکوب احساسات هستیم ، و در قسمت دوم شاهد بهای بیش از حد به یک احساس. انیمیشن در دو قسمت خودش به دو ور بام میپردازه و افتادن از دو طرف رو بررسی میکنه که این در نوع خودش جالبه.

    1. نظر شما هم جالب بود؛
      ممنون از شما و همچنین تیم آی نقد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *