مقالات و مطالب مفید
اعیتاد به رسانه ها؛ بررسی انواع و عوارض اعتیاد به رسانه های نوین
با کنترل توده های لومپن در فضای مجازی می توان زامبی های دنباله رو رسانه ها را تولید کرد
اعتیاد به رسانه
یکی از معضلات امروزه خانواده ها چه برای والدین چه برای بچه ها اعتیاد به رسانه های مختلف است. به طوری که خانواده ها زمان زیادی را صرف گذراندن در شبکه های مجازی، فضای سایبر، شبکه های تلویزیونی، اپلیکیشن های آنلاین و آفلاین، بازی های موبایلی، بازی های کامپیوتری، بازی های کنسولی و… می کنند. این مصرف بیش از اندازه از ابزار رسانه ای مخصوصا تلفن همراه باعث و بانی انواع اختلالات رفتاری و تربیتی شده است. به طوری که خانواده ها دائما نگران مصرف رسانه فرزندانشان هستند. برخی خانواده ها نیز کلا آگاهی مناسبی در مورد این نوع از اعتیاد ندارند و این به عینه خطرناک تر است. نا گفته نماند که مصرف رسانه به خودی خود بد نیست، اما اعتیاد پیدا کردن به هر چیزی می تواند آسیب های فراوانی را به همراه داشته باشد که قطعا اعتیاد به رسانه از این قضیه مستثنا نیست. اعتیاد با خود چیزی جز آسیب را به همراه ندارد. حال عوامل شکل گیری اعتیاد به رسانه چیست؟
حفره های شکل گیری اعتیاد به رسانه
همانطور که یک فرد معتاد به مواد مخدر بنا به دلایلی به این مواد روی می آورد، فرد معتاد به مصرف رسانه نیز بنا به دلایلی به مصرف رسانه آن هم بیش از اندازه روی می آورد. این دلایل یا بهتر بگوییم حفره ها عبارتند از:
1.حفره تربیت خانواده: تصور کنید در یک خانواده مادر در حال گشت و گذار در اینستاگرام است، برادر در حال بازی با کنسول است، پدر در حال چت با دوستانش در واتساپ است و خواهر هم در حال تست انواع فیلتر های اسنپ چت می باشد. حال از فرزند کوچک خانواده در چنین محیطی بعید است که به مصرف رسانه اعتیاد پیدا کند؟ قطعا چنین فضایی تاثیر به سزایی در گرایش فرزندان به مصرف رسانه دارد.
بسیاری از خانواده ها به دلیل بی حوصلگی یا مشغول بودن فرزندان خود را با ابزار های رسانه ای سرگرم می کنند. مثلا در مهمانی به او گوشی می دهند تا بازی کند و شیطنت نکند. یا در حین آشپزی برای او انیمیشن پخش می کند تا مشغول باشد. یا از صبح تا شب او را با حجم زیادی اینترنت و یک سرویس اشتراک ویدئو و فیلم امثال فیلیمو تنها می گذارد تا با فیلم دیدن و انیمیشن دیدن سرگرم باشد. خب زمانی که خود والدین فرزندان شان را به استفاده بیش از اندازه به رسانه سوق دهند چه انتظاری می رود تا به این رسانه ها اعتیاد پیدا نکند؟
گاهی اوقات خانواده ها از نظر احساسی فرزندان خود را تغذیه نمی کنند. با آنها گفتگو ندارند، صمیمیت را بین خود و فرزندان تقویت نکرده اند، از علایق و احساسات فرزندان حمایت نمی کنند، به آنها بی محلی می کنند، موضوعات کوچک را بزرگ می کنند، به آنها سر کوفت می زنند، آنها را با دیگران مقایسه می کنند و… . تمام اینها عواملی می شوند تا فرزند به صورت ناخودآگاه متوجه شود که از نظر احساسی حمایت نمی شود. در بسیاری موارد این فرزندان برای ارضای احساسات خود به برخی رسانه ها روی می آورند. نمونه بارز امروزی اش را می توان فیلم های درام_عاشقانه، کیپاپ، کیدراما، پیج های مرتبط با ارتباطات دختر و پسر و… دانست. آثاری که با دنیا هایی فانتزی و بعضا غیر واقعی احساسات مخاطب خود را به بازی می گیرند. از آن جهت که این احساسات پس از عقده بروز پیدا می کنند و از آن جهت که غیر واقعی و غیر ممکن در دنیای واقعی هستند، نوجوانان و جوانان نمی توانند برای ارضای احساسات تازه بروز پیدا کرده خود راهی جز همین رسانه ها پیدا کنند. به همین دلیل روز به روز بیشتر به این رسانه ها اعتیاد پیدا می کنند.
2.حفره رسانه ملی: متاسفانه در کشور ما صیانت به درد بخور از فضای رسانه ای وجود ندارد. همچنین از تولید کنندگان با استعداد حوزه رسانه حمایت کافی نمی شود. به همین دلیل فضای در دسترس کودکان، جوانان، نوجوانان و بزرگسالان یک فضای کنترل نشده و غیر بومی است. همین قضیه باعث می شود تا انواع رسانه ها و بستر های نامناسب که یکی از ویژگی های ذاتی شان اعتیاد آور بودن است به وفور در دسترس همگان باشد.
همچنین زمانی که برای خودمان محتوا تولید نکنیم، برایمان محتوا تولید می کنند. آن هم محتوایی که هدفش درگیر کردن دائمی مخاطبینش است. یعنی یکی از اصلی ترین اهداف برخی مدیوم های رسانه ای معتاد کردن مخاطبانشان است.
در مقاله نقد و بررسی رسانه ملی به طور کامل به وضعیت رسانه ملی پرداخته ایم.
3.حفره کرونا: ویروس کرونا باعث شد تا به دلیل آموزش آنلاین به دست هر کودک و نوجوانانی یک تلفن همراه داده شود. در شرایطی که این مصرف کنندگان جدید و خانواده هایشان سواد رسانه کافی برای بهره برداری از این ابزار رسانه ای را نداشتند. همین باعث شد تا با بهانه درس خواندن بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان به کار های دیگری از جمله تماشای فیلم، چت کردن و بازی های آنلاین بپردازند. کرونا باعث شد تا وسیله ای پر پتانسیل در اختیار کسانی قرار بگیرد که هنوز ظرفیت استفاده از آن را نداشتند. البته که قبل از کرونا هم این قضیه صادق بود اما کرونا باعث شد تا تلفن همراه و سایر ابزار رسانه ای در اختیار تقریبا همه قرار بگیرد. قبل از کرونا صرفا برخی افراد برای فرزندان خود تا سنی خاص این ابزار را تهیه می کردند. برخی نیز با کنترل این ابزار را در اختیار فرزندشان قرار می دادند. اما کرونا باعث شد تا این ابزار تقریبا کنترل نشده و در اختیار همه قرار بگیرد.
انواع اعتیاد به رسانه
در اشخاص مختلف به دلایل پیش زمینه های گوناگون، گرایش به رسانه ها و درگیر شدن با آنها تا حد اعتیاد متفاوت است. همچنین رسانه های مختلف می توانند تاثیرات مشابه یا متفاوتی را به مخاطب خود تحمیل کنند. این تحمیل آسیب ها گاهی عمدی و گاهی سهوی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
اعتیاد به اخبار
بعضی از اشخاص به شدت پیگیر اخبار هستند. چه از طریق تلویزیون و ماهواره و چه از طریق پیام رسان های مختلف. در برخی خانه ها مثلا پدر خانواده اخبار صبح را می بیند و به سر کار می رود. از سر کار که می آید اخبار ساعت 14 را می بیند. اخبار 20:30 ، ساعت 9 و اخبار ساعت 10 شبکه سه را هم از دست نمی دهد. یعنی حدود سه ساعت از زمان خود را در طول روز به تماشای اخباری اختصاص داد که عمدتا هم تکراری بودند. نمونه دیگر اشخاصی هستند که در پیام رسان های خود کانال های خبر مختلف را دنبال می کنند. اخبار بورس، اخبار ورزشی، اخبار سیاسی، اخبار اقتصادی، اخبار فرهنگی، اخبار… . بعضا این کانال ها در طول روز تعداد پیام های بسیار بالایی هم ارسال می کنند و به تنهایی زمان زیادی را از مخاطب خود می گیرند. به طور مصرف بیشتر از دو ساعت اخبار در طول روز می تواند یک نوع اعتیاد به رسانه باشد.
از عوارض اعتیاد به رسانه اخبار می توان به عصبانیت و عدم تمرکز اشاره کرد. چرا که خبر باید پیگیری شود و همین که پارادایم “پیگیری” در ذهن مخاطب شکل می گیرد بخشی از تمرکز ذهن روی آن گذاشته می شود. همین که بخشی از تمرکز به چنین مسئله ای اختصاص بیابد در حین کار یا تحصیل تمام تمرکز معطوف به عمل نیست. همچنین خبرگزاری ها مانند سایر صاحبان رسانه به دنبال جذب مخاطب هستند. عمدتا اخبار منفی مخاطب را جذب خود می کند. پس خبرگزاری ها نیز بیشتر اخبار منفی را منتشر می کنند تا اخبار مثبت. همچنین با تیتر و عکس های گوناگون سعی می کنند جذابیت مضاعفی به فضای خبری خود ببخشند که همین باعث می شود تا تاثیر این اخبار بر مخاطب افزایش پیدا کند. تمام این پیش زمینه ها باعث می شوند تا در دراز مدت مخاطب معتاد به دلیل مصرف حجم بالایی از محتوای منفی بر عصبانیت خود کنترل نداشته باشد.
برخی خبرگزاری ها توانسته اند اعتماد مخاطبین خود را جلب کنند. به همین دلیل مخاطب گاهی بدون چانه زدن هر حرفی را که این خبرگزاری بزند باور می کند. این پیش زمینه می تواند باعث جهت دهی و جریان سازی به صورت فیزیکی شود. مثلا یک تظاهرات را رهبری کند یک اغتشاش ایجاد کند. گاهی این جهت دهی ها مضر و خسارت آفرین و گاهی مفید و آگاهی بخش هستند. تماما به سواد رسانه مخاطب بستگی دارد تا بازیچه دست برخی رسانه ها شود یا به درستی از محتوای مفید این نوع از رسانه ها تغذیه کند.
اعتیاد به بازی
این نوع اعتیاد به رسانه را می توان در هر جنسیتی و در هر سنی مشاهده کرد. در دختر و پسر از خردسالی تا جوانی و حتی بزرگسالی. صنعت بازی(گیم) به شدت گسترش پیدا کرده است و یک دنیای نامحدود را به وجود آورده. در ابزار های رسانه ای مختلف نیز در دسترس است. هم در انواع رایانه ها، هم در کنسول های مخصوص بازی کردن، هم در تلفن های همراه و حتی روی تلویزیون ها. دنیای بازی ها آنقدر بزرگ و پر پتانسیل است که اگر صد سال را بی وقفه به آن اختصاص بدهید باز هم نمی توانید تمام بازی ها را یک دور تمام کنید. بازی ها با سبک ها و ژانر های متنوعی وجود دارند و همین باعث می شود تقریبا تمامی سلیقه ها را پوشش دهند.
بازی های جهان آزاد(freedom cry)، رکوردی و بازی های آنلاین به نوعی بازی های تمام نشدنی هستند. یعنی هر چقدر هم آن ها را بازی کنید باز هم تمام نمی شوند و جا برای ادامه دادن دارند. همین باعث می شود تا این قبیل بازی ها مخاطبین خود را به خود معتاد کنند. همچنین به دلیل آنکه این بازی ها تمام نمی شوند اصطلاحا پرونده آنها در ذهن مخاطب باز می ماند و بخشی از حواس و تمرکز را دائما به خود اختصاص می دهد. به گونه ای که مخاطبین این بازی ها بخشی از تفکرات و روزمرگی خود را کاملا درگیر این بازی ها می شوند. همین که بخشی از حواس معطوف به این بازی های جذاب است باعث می شود تا در یادگیری و آموزش اختلال ایجاد شود. یعنی اگر یک دانش آموز یا دانشجو به این بازی ها معتاد شود نسبت به گذشته خود یادگیری ضعیف تری خواهد داشت. به دلیل وقت زیادی که این قبیل بازی ها از مخاطب تلف می کنند شاهد افت تحصیلی در این مخاطبین هستیم.
ماهیت، محوریت و محتوای بسیاری از بازی های آنلاین و آفلاین باعث بروز برخی اختلالات رفتاری و تربیتی است. مثلا برخی بازی ها محوریتشان کشتن، غارت کردن، تخریب کردن و امثالهم است. همین باعث بروز پرخاشگری در مخاطب این بازی ها می شود. بازی ها تاثیر گذار ترین نوع رسانه بر مخاطبین خود هستند. به این دلیل که مخاطب آنی و عینی در حال نقش آفرینی در داستان بازی است. همین باعث می شود تا کنش پذیری زیادی از رفتار ها، گفتار ها و اتفاقات درون بازی داشته باشد. برای مثال بعد از انجام بازی مبارزه ای، فنون بازی را روی همسالان خود یا خواهر و برادر خود پیاده می کند. به دلیل همن نقش آفرینی آنی و عینی از محتوای بازی نیز می تواند تاثیر بپذیرد. برای مثال بازی جهنم خلیج فارس باعث شد تا مخاطبین آن به شیعیان و ایرانی ها دیدگاهی تروریستی پیدا کنند. چرا که در این بازی شخصیت های دشمن ایرانی های با لباس های مشهور بسیجی بودند و هنگام حمله به شخصیت اصلی می گفتند “یا مهدی”. استفاده از واژه یا مهدی به قدری بود که کسی این بازی را با نام خودش صدا نمی زد. بلکه همگان به آن بازی یامهدی می گفتند. برخی از بازی ها محتوای بسیار خشنی دارند. برخی دیگر از بازی ها صحنه های صریح جنسی یا مبتذل دارند. چنین محتواهایی باعث ترشح دوپامین در بدن می شوند که باعث ایجاد وابستگی به چنین بازی هایی می شود. همچنین الگوی منفی این قبیل بازی ها می تواند در زندگی حقیقی مخاطب بروز پیدا کند.
بازی ها ذاتا هیجان انگیز هستند. اما چون مخاطب برای انجام این بازی ساکن است و تحرکی ندارد این هیجانات سرکوب می شوند و خالی نمی شوند. به نوعی آدرنالین بیش از اندازه در بدن ترشح می شود اما این آدرنالین تولید شده مصرف نمی شود. این هیجانات سرکوب شده به مرور باعث بروز اختلالات رفتاری و روانی در مخاطب خود می شوند. برای تشخیص و مشاهده این هیجانات در بچه ها فقط کافی است حین بازی کردن آنها را تماشا کنید. معمولا آن ها در حال تکان دادن ارتعاشی برخی از اعضای بدنشان هستند یا صدا های خاصی را از خودشان در می آورند. گاهی نیز پس از تمام شدن بازی شروع به بالا و پایین پریدن و جنب و جوش می کنند. بیش فعالی یکی از اختلالاتی است که این بازی ها به وجود می آورند.
باز هم به دلیل نقش آفرینی آنی و عینی در بازی ها الگو پذیری بازی ها برای مخاطبین بسیار بالاست. به گونه ای که برخی مخاطبین خود را در زندگی حقیقی در نقش شخصیت های بازی تصور می کنند یا مدل مو، رفتار، تکه کلام، لباس پوشیدن و… آنها را تقلید می کنند.
اعتیاد به رسانه موسیقی
در این نوع از اعتیاد به رسانه، مخاطب بیش از اندازه زمان خود را صرف گوش دادن به موزیک می کند. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی اعتیاد صرفا به موسیقی نیست بلکه مخاطب گروه های خاص موسیقی را دنبال می کند. علاوه بر اینکه موسیقی آنها را گوش می دهد، کنسرت های آنها را تماشا می کند، پیج طرفداران و اعضای گروه را دنبال می کند، دائما ویدئو کلیپ های اعضای این گروه ها را تماشا می کند و… . یعنی وقت زیادی را صرف گوش دادن موسیقی و زندگی کاری یا شخصی گروه خواننده آن موسیقی می کند. نمونه بارز این گروه های اعتیاد آور را می توان گروه BTS که یک گروه پاپ کره ای است دانست.
شاید دانستنش برایتان جالب باشد، موسیقی می تواند روی شکل مولکول های آب تاثیر بگذارد. نتنها موسیقی بلکه فکر و کلمات نیز می توانند روی حالت مولکول های آب تاثیر بگذارند. این مسئله را آقای ماسارو ایموتو اثبات کرده است. گرچه نقد هایی به آزمایش های این شبه دانشمند ژاپنی وارد است، اما به طور کلی این قضیه مورد قبول قرار گرفته است. حال که موسیقی می تواند روی حالت آب تاثیر بگذارد و از آن سو که بخش اعظمی از بدن انسان از آب تشکیل شده است، پس موسیقی می تواند تاثیر مستقیم بر روی انسان بگذارد. همچنین موسیقی به غذای روح معروف است. به همین دلیل اگر پیام مثبتی با موسیقی منتقل شود تاثیر گذاری بسیار بالایی خواهد داشت. به همین دلیل است که توصیه شده قرآن را با صوت زیبا تلاوت کنید. پس موسیقی هم روی جسم و هم روی روح انسان تاثیر می گذارد. حتما تا به حال تجربه کرده اید که بعد از شنیدن یک موسیقی احساس خاصی به شما دست بدهد. مثلا احساس غرور و افتخار بعد از یک موسیقی حماسی ملی یا احساس شادی یا هر احساس دیگری. همین تجربه اثبات می کند که موسیقی می تواند بر حالات روحی و روانی ما تاثیر بگذارد.
حال تصور کنید شخصی معتاد به موسیقی باشد، پس تاثیر به شدت بالایی از آن می پذیرد. تاثیری هم بر روی جسمش و هم بر روی روحش. با بررسی محتوای تعداد بالایی از سبک های موسیقی متوجه می شویم که اکثر موسیقی هایی که امروزه اعتیاد را به همراه خود می آورند یا بی محتوا هستند یا محتوای مخرب دارند. برای مثال موسیقی های غمگین موسوم به شکست عشقی یا موسیقی هایی از خواننده ها و گروه های شیطان پرستی همانند مدونا که صراحتا شیطان پرست بودن خود را بیان کرده است یا موسیقی هایی با ترجمه مبتذل یا موسیقی هایی که با غنا و رقص همراه هستند یا… . تمام اینها بر روح و جسم مخاطب خود تاثیر می گذارند و وای به روزی که مخاطب چنین محتواهایی به این موسیقی ها معتاد هم باشد و بیش از اندازه آنها را مصرف کند.
همچنین امروزه ترانه سرایان و طراحان موسیقی ها سعی دارند با کنترل بر متن، گفتار و لحن ریورسینگ را نیز رعایت کنند. ریورس کردن یعنی معکوس کردن یک موسیقی. ریورسینگ به معنای معنا دار بودن معکوس یک موسیقی است. یعنی خواننده یک متن را می خواند و زمانی که آن را معکوس می کنیم باز هم معنی می دهد. به عبارت دیگر علاوه بر اینکه در حالت عادی متن ترانه معنا می دهد هنگامی که آن را معکوس می کنیم در برخی نقاط باز هم معنا می دهد. ریورسینگ بر روی ناخودآگاه مخاطب تاثیر می گذارد. با جستجو در وب می توانید به محتواهایی که ریورس ها منتقل می کنند فائق آیید.
از دیگر مشکلات اعتیاد به موسیقی می توان به الگو پذیری اشاره کرد. مخاطب از خوانندگان محبوبش الگو می گیرد و همانند آنها رفتار می کند. همچنین کنش پذیری طرفدار افراطی این خواننده ها بالاست. گاهی پیش آمده که مخاطبین مسلمان و ایرانی شروع به یادگیری رقص کرده اند و فیلم های رقص خود را برای کمپانی های موسیقی ارسال کرده اند تا در استعدادیابی این کمپانی ها شرکت کنند. حتی سابقه داشته چند تن از طرفداران یک خواننده که خودکشی کرده بود مسیر او را ادامه دادند و دست به خودکشی زدند. اتلاف وقت، کاهش تمرکز و افت تحصیلی از دیگر مضرات اعتیاد به رسانه موسیقی است.
جالب است بدانید گروه ها و خواننده های موسیقی از خود اختیاری ندارند و کاملا تحت امر کمپانی های موسیقی هستند. آنها حتی در پوشش، رژیم غذایی، رفت و آمد و خیلی چیز های دیگر آزادی ندارند. برای نمونه گروه های موسیقی کیپاپ را مثال می زنیم. خواننده های این مدیوم تمرینات سنگین روزانه دارند و گاهی تا سیزده ساعت تمرین می کنند. تمرینات آنها در اتاق هایی در بسته و بدون پنجره آن هم به تنهایی انجام می شود. درست مثل زندان. آنها حق رانندگی، رفتن به برخی اماکن، داشتن روابط عاطفی و داشتن پیج و کانال خود گردان را در پیام رسان ها ندارند. مگر آنکه برای سود دهی کمپانی فایده داشته باشد و آن هم با نظارت انجام شود. رژیم های سنگین غذایی و تمارین طاقت فرسا سابقه از هوش رفتن در سن نمایش و حتی خودکشی را هم برای خواننده های کره ای ثبت کرده است. بسیار عجیب است که حتی زندگینامه و گذشته خواننده های کره ای جزو دارایی های کمپانی هاست و هر وقت صلاح بداند هر مقداری که بخواهد را به راست یا دروغ منتشر می کند.
تعدادی از گروه های موسیقی مروج شیطان پرستی و همجنسگرایی هستند. صراحتا موسیقی هایی با مضامین این چنینی می خوانند، دکور و فضا سازی با نماد های این گروه ها و اقلیت ها را به نمایش می گذارند، گاهی رفتار های خواننده ها به شکلی است که مروج همجنسگرای است(مثلا دو مرد همدیگر را از طریق لب می بوسند یا به شیوه ای شهوانی هم را در آغوش می گیرند)، گاهی مردان با لباس های زنانه، با آرایش و زیورآلات زنانه به روی سن نمایش می آیند و گاهی پرچم رنگین کمانی همجنس بازان را در کنسرت های خود به نمایش در می آورند. کنسرت ها و ویدئو کلیپ های این گروه ها با رقص همراه است. رقص هایی شهوانی. برای اینکه جذابیت این نمایش ها برای مخاطب بیشتر باشد منزلت زن نیز پایمال می شود و با نیمه برهنه کردن زنان و مجور کردن آنها به انجام رقص های شهوانی سعی در جذب مخاطب بیشتر دارند. در سبک های زیادی همچون هیپ هاپ، راک، کیپاپ و… اصلا بدون رقص موسیقی بی معنی است.
حال تصور کنید که درصد بالایی از این موسیقی ها که چنین پشتوانه ای را دارند چه تاثیری بر مخاطب خود خواهند گذاشت.
اعتیاد به پیام رسان ها
اعتیاد به پیام رسان ها یک اعتیاد همه گیر است که حتی والدین را هم درگیر خود کرده. ساعت های متوالی را صرف گشت و گذار در کانال ها و پیج های مختلف می کنیم در حالی که هیچ دانشی به ما اضافه نمی شود و واقعا کاربرد مفید این پیام رسان ها برایمان به شدت کمتر از کاربرد مضرشان شده. اتلاف ساعت ها وقت برای دیدن زندگی شخصی بلاگر ها، دیدن ویدئو های طنز، دیدن نظرات سیاسی و اقتصادی برخی افراد، خواندن اخبار سیاسی، اخبار سینما، اخبار ورزشی و… ، کسب اطلاعات عمومی که اکثرا بی فایده هستند، خواندن حقایق عجیب دنیا، دیدن میکس های مختلف از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی، دسترسی و معرفی انبوهی از آلبوم ها و لیست های تماشای موسیقی ها و فیلم های سینمایی، چت کردن با دوستان و فرستادن ویدئو و عکس برای آنها و کلی چیز های دیگر. چقدر جالب است که قبل از ظهور پیام رسان ها مشکل لاینحل خاصی در زندگی مردم وجود نداشت و پس از ظهور این رسانه ها زندگی بشریت ساده تر نشد. حقیقتا پیچیده تر و سخت تر هم شد اما ساده تر نشد. کتمان نمی کنم که فواید زیادی هم دارد. اما عدم داشتن سواد مصرف نسبت به این رسانه های نوین باعث شده تا بیشتر در معرض مضرات آن باشیم تا فواید آن.
از مضرات معمولی پیام رسان ها می توان به اتلاف وقت، از بین رفتن کانون گرم خانواده، هدر رفتن هزینه، به هم ریختن زمان خواب، مشکلات جسمی نظیر کمر درد و ضعف چشم اشاره کرد. اما این رسانه های نوین مضرات و تاثیرات شدیدا منفی و پیچیده تری هم دارند. در بستر آزاد پیام رسان ها رسانه ها می توانند بی پروا تر و آزادانه تر عمل کنند. آنها با جذب اعتماد مخاطب جریان سازی های مختلف سیاسی، فرهنگی و… را می توانند رقم بزنند. همچنین از طریق اثبات عرفی یا تاثیر گذاری ناخودآگاهانه مفاهیم گوناگون را به خورد مخاطب می دهند.
اعتیاد به رسانه فیلم و سریال
فیلم ها و سریال ها از جذاب ترین و نوع رسان ها هستند. برای هر سلیقه ای و در هر موضوعی صد ها محصول وجود دارد. کشور های زیادی به ساخت و تولید فیلم و سریال مشغول هستند. حال اعتیاد به این نوع رسانه چه عوارضی در پی دارد؟ فیلم ها و سریال ها طولانی هستند. فیلم ها به طور استاندارد باید 90 دقیقه باشند و سریال ها هم که بسته به نوعشان هر قسمتشان زمان متفاوتی را دارد اما می توان 45 دقیقه را متوسط زمان سریال ها دانست. این زمان کمی نیست. مخصوصا در سریال ها که با تعداد قسمت هایی که دارند ممکن است حتی ده ها ساعت وقت مخاطب را بگیرند. در فیلم ها و سریال ها همانطور که پیش تر گفتیم می توان مضامین و مفاهیم مضر مختلفی را شامل شود. از عرفان های دروغین گرفته تا تحریف خدا. دنیای سینما و سریال می تواند فرهنگ مردم یک کشور را رفته رفته تغییر دهد. مثلا مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلی و تفریحات شبانه به شدت در این مدیوم به نمایش در می آید و نقش اساسی به گرایش مخاطبین دارد. راهکار های تبلیغاتی زیادی هم دی این میدوم پیاده می شود. مثلا امروزه دغدغه بسیاری از مردم جهان لوکس بودن و خرید اشیای لوکس است. مثل علاقه وافر به خرید گوشی آیفون که گاها خبر های عجیبی مثل فروش کلیه برای خرید گوشی آیفون به گوش می رسد. فکر می کنید اسپانسر شدن شرکت اپل در بسیاری از فیلم ها و سریال ها و نمایش لوگو این شرکت در بسیاری از فیلم ها و سریال ها به چه اندازه در ایجاد این علاقه نقش دارد؟ قدرت این رسانه می تواند دغدغه های کاذب ایجاد کند و الگو های مختلفی را به مخاطب خود ارائه دهد. کنش پذیری از این الگو ها می تواند یکی از عوارض اعتیاد به این مدیوم باشد. سریال ها سعی دارند با تمام کردن هر قسمت در حساس ترین نقطه مخاطب را میخکوب خود کنند تا ادامه سریال را دنبال کند. همین عمل باعث ایجاد اعتیاد به این مدیوم می شود و وقت زیادی را از مخاطب می گیرد. ایجاد علاقه یعنی پذیرش بی چون و چرای محتوای یک محصول که فیلم و سریال ها با استفاده از بهترین موسیقی، بازیگران خوش اندام و فضا سازی باکیفیت تلاش دارند این علاقه را در دل مخاطب بیافرینند. مخاطرات فیلم و سریال ها بیش از اینهاست. اما از آن جهت که در مطالب قبلی و مطالب بعدی سعی شده تا این مخاطرات در قالب های دیگر بیان و تبیین شود پس از روده درازی پرهیز می کنم. در بخش های زیادی این کتاب می توان مخاطراتی را دید که در فیلم ها و سریال ها هم موجود هستند. هنگامی که این مخاطرات را مطالعه می کنید آنها را در فیلم و سریال هایی که دیده اید جستجو کنید.
اعتیاد به رسانه انیمه
یکی از معضلات رو به رشد کشور در حال حاضر اعتیاد به انیمه های ژاپنی است. سرویس های دانلود این انیمه ها روز به روز آرشیو های خود را وسیع تر می کنند و دسترسی خوبی را به درصد بالایی از آثار ژاپنی فراهم کرده اند. انیمه های ژاپنی برای رده سنی 14 تا 20 سال بسیار جذاب هستند. البته که در سایر گروه های سنی هم طرفداران زیادی دارند. از عوامل جذابیت انیمه ها می توان به موضوعات متنوع، مطابقت داشتن با روحیات نوجوانان، استفاده از شخصیت های نوجوان، جذابیت و زیبایی در چهره پردازی، مشخص بودن احساسات در چهره شخصیت ها، داستان های به شدت جذاب و خلاقانه، آزادی فرزندان از طرف والدین، امکان پذیر بودن هر اتفاقی در طول داستان، بها دادن بسیار زیاد به احساسات، تنوع در ژانر و سبک، گرافیک و فضا سازی با کیفیت بالا، وجود انواع تیپ های شخصیتی در یک داستان، نگاه جدید به برخی مسائل، نمایش روابط بین نوجوانان و جوانان به صورت فانتزی و ایده آل، به نمایش گذاشتن روحیات و تفکرات شخصیت ها از جمله نجوای ذهنی، ارائه تجارب جذاب و پند های اخلاقی، نمایش طوفانی امید و مقاومت، موسیقی فوق العاده و دوبله های تراز اشاره کرد.
تمام این عوامل باعث می شود تا مخاطب انیمه به تماشای محصولات این مدیوم معتاد شود. سالانه آثار بسیار زیادی در ژاپن تولید می شوند به همین دلیل مخاطب انیمه هر چقدر هم این مدیوم را دنبال کند باز هم برای ادامه دادن محصولات دیگری وجود دارد. همین لاینتهاهی بودن مدیوم انیمه دلیل دیگری است تا اعتیادآور باشد. عوامل جذابیت انیمه ها باعث می شوند تا تاثیر گذاری محتوای این محصولات بر مخاطبین خود بسیار بالا باشد. برای مثال تعداد زیادی از مخاطبین انیمه خشن، معمایی، جذاب و پر محتوای دفترچه مرگ از شخصیت اصلی این انیمه الگو گرفتند و اسامی کسانی که از آنها متنفر بودند را در دفتر خود می نوشتند تا آنها بمیرند. انیمه ها دوز بالاتری نسبت به فیلم ها و انیمیشن ها برای مخاطبین خود دارند.
شرکت های تولید کننده انیمه های ژاپنی تحت تاثیر دو عامل آثار خود را تولید می کنند. اول شرکت های توزیع کننده و دوم فرهنگشان. شرکت های توزیع کننده که اکثرا آمریکایی هستند مثل فانیمیشن، نتفلیکس، انیپلکس و… انحصار سینمای کره و ژاپن را در دست دارند. یعنی تولید کنندگان ژاپنی برای اینکه محصولاتشان به فروش برسد باید دست به دامان شرکت های توزیع کننده بشوند. شرکت های توزیع کننده بر روی محتوای آثار شرکت های تولید کننده نظارت دارند. یعنی پروتکل های توزیع کننده ها باید در محصولات انیمه ای رعایت شود. بخش زیادی از سود حاصله از محصولات رسانه ای به شرکت های توزیع کننده می رسد نه تولید کننده. برای مثال سریال محبوب و معروف بازی مرکب یک میلیارد دلار سود کرد. از این سود 21 میلیون دلار به شرکت تولید کننده و 979 میلیون دلار به شرکت توزیع کننده این سریال یعنی نتفلیکس رسید. یعنی توزیع کننده ها بازار را در دست دارند، سود را به جیب می زنند و بر محتوا نیز تسلط دارند. همچنین ایدئولوژی های دین بودایی و فرهنگ غربی را می توان در آثار انیمه ای دید. زیرا دین رسمی ژاپنی ها بودا است و به واسطه اتفاقات پس از جنگ جهانی دوم فرهنگ غرب تاثیر به شدت بالایی بر روی مردم ژاپن گذاشته. از سمتی هم به دلیل اینکه برخی اساطیر و سناریو های تاریخی در ادبیات و فلسفه سوژه مناسبی برای ساخت انیمه های مفهومی هستند می توان ایدئولوژی های تمدن های باستان اروپا و دوره رنسانس را در برخی از انیمه های ژاپنی مشاهده کرد. در مقاله نقد و بررسی صنعت انیمه به برخی محتوا های نامناسب در انیمه ها اشاره کرده ایم که با کلیک بر روی کلمات قرمز می توانید آن را مطالعه کنید.
اعتیاد به رسانه انیمیشن
امکان ندارد در یک خانه بچه وجود داشته باشد و کانال تلویزیون دائما روی شبکه پویا و نهال نباشد. این موضوع را والدین به خوبی درک می کنند. این قضیه برای کسانی هم که از ماهواره در خانه هایشان استفاده می کنند صادق است چون فرزندان آنها نیز دائما در حال تماشای شبکه های پخش انیمیشن ماهواره ای هستند. خانواده هایی نیز وجود دارند که با در دسترس گذاشتن اینترنت فراوان و سرویس های اشتراک ویدئو مثل فیلیمو یا نماوا فرزندان خود را در فضای بی نهایت انیمیشنی قرار می دهند. حداقل تلویزیون ملی برای پخش انیمیشن اندک حساب و کتابی دارد و دائما فعال نیست. اما سرویس های اشتراک ویدئو اینگونه نیستند. ولنگاری کودکان و نوجوانان در سرویس های اشتراک ویدئو از صبح تا شب آن هم بدون کنترل و نظارت بر محتوا آسیب های فراوانی را می تواند به همراه داشته باشد. سابقه داشته که پدر و مادر کارمند فرزند خود را از صبح تا شب با فیلیمو مشغول کرده اند تا به کارهایشان برسند. غافل از آنکه چه آسیب هایی در کمین فرزندشان است.
عادی است که بچه ها به انیمیشن علاقه داشته باشند. اما اینکه ساعت های زیاد را صرف تماشای آثار انیمیشنی کنند و حتی گاهی اوقات خودشان در فضا های نامحدود دست به انتخاب انواع انیمیشن ها بزنند عادی نیست. بلکه نوعی اعتیاد به رسانه است. اتلاف وقت، کاهش سوخت و ساز بدن، کاهش خلاقیت، کاهش قوه تعقل، تزریق دوپامین و آدرنالین در بدن بدون مصرف شدن آنها، عدم تمرکز، کنش پذیری، الگو پذیری، سیر و سلوک در دنیاهای خیالی وفانتزی و ضعف در ایجاد روابط عمومی از عوارض اعتیاد به رسانه انیمیشن است. موضوع زمانی خطرناک تر می شود که تمام اینها عموما در سنین کودکی رخ می دهد و بلکل آینده کودک را به قهقرا می برد. همچنین ولنگاری کودکان در فضای نامحدود سرویس های اشتراک ویدئو یا شبکه های ماهواره ای که کنترل خاصی بر محتوای آنها نمی شود و انیمیشن ها با هر رده بندی سنی در اختیار کودکان قرار داده می شود عوارض بیشتر از این را هم به دنبال دارد. زیرا محتوای برخی انیمیشن های برای کودکان نا مناسب است و در آنها از الفاظ نامناسب، صحنه های جنسی و مبتذل، صحنه های عاشقانه، سکانس هایی با خشونت بسیار بالا و… استفاده می شود. این تصاویر انواع انحرافات و آسیب های روحی_روانی را به کودکان تحمیل می کنند. البته که آسیب برخی از آثار انیمیشنی حتی نوجوانان و جوانان را هم تحت تاثیر قرار می دهد.
در حین بیان انواع اعتیاد به رسانه ها و مخاطرات آنها به نکات بسیاری در مورد محتوای نامناسب در رسانه ها اشاره شد. حال سه گانه کنترل ذهن را به یاد آورید. آیا این مخاطرات موجود در محتوای آثار رسانه ای چیزی جز یکی از این سه گانه هستند؟ لازم به ذکر است که همانطور که گفته شد گاهی هویت دینی، سبک زندگی، ملی و جنسیتی مورد هدف قرار می گیرد. موضوع زمانی جلوه پر رنگ تری دارد که در سنین نوجوانی و جوانی این هویت ها در حال شکل گیری هستند و رسانه ها می توانند آنها را جهت دهی کنند. یکی از مهم ترین عوامل در اختلال هویت نوجوانان و سرگشتگی هویتی همین رسانه ها هستند. با در نظر داشتن سه گانه کنترل ذهن می توان فهمید که ایجاد اختلال هویتی یکی از اهداف عمدی رسانه ها است نه سهوی.
بحران های هویتی
اگر با دقت مضاعفی به انواع رسانه هایی که تا به الان از آنها اسم بردیم نگاه کنید، متوجه می شوید که این رسانه ها سعی دارند حدالامکان برای نوجوانان و جوانان جذاب باشند. یعنی بیشترین توان فعالیت خود را بر روی سنین 14 تا 24 سال گذاشته اند. دلیل اینکار چه می تواند باشد؟ این بازه سنی بازه شکل گیری هویت در شخص است. هویت جنسیتی، هویت ملیتی و هویت دینی. هویت جنسیتی همان تشخیص گرایش ها و رفتارهای دخترانه یا پسرانه در یک فرد است. شاید برایتان کمی عجیب باشد. خب یک پسر پسر است و یک دختر دختر است. رفتار ها، علایق، گرایشات و اخلاقیاتشان هم متناسب با جنسیتشان باید باشد. اما متاسفانه باید بگویم که به دلیل تبلیغ شدیدا زیاد اقلیت هایی همچون همجنسگرایان این هویت مورد هدف قرار داده شده است و عرفیات جنسیت ها در حال پایمال شدن است. به تن مردان زیورالات و دامن زنانه می کنند، موی سر زنان را مردانه کوتاه می کنند، از ژن همجنسگرایی و عشق بین همجنس صحبت می کنند و کلی ترفند ها و توجیه های دیگر برای بر هم زدن هویت جنسیتی دختران و پسران. چراکه بر هم زدن هویت جنسیتی می تواند نقطه عطفی برای صنایع فحشا که یکی از زیر مجموعه صنایع سرگرمی هستند باشد. پس هم اهداف درآمد زایی و عدم تفکر پشت این قضیه خوابیده است. تازه بر هم خوردن هویت جنسیتی بین اینکه شخص بین دختر و پسر بودن خود سرگردان باشد هنوز اول کار است. از حوالی سال 2007 میلادی بود که سگوری و حیوان گرایی هم به این انحرافات اضافه شدند. یعنی اشخاص به مدارس خاصی می روند تا حیوان درون خود را پیدا کنند و رفتار آن را تقلید کنند. یا حتی به عنوان حیوان خانگی یک نفر کار کنند.
هویت ملی همان حس وطن دوستی و داشتن فرهنگ بومی است. نظام های سیاسی غربی به واسطه ذات استعمارگرانه خود قرن هاست که در حال استعمار کشور های گوناگون دنیا هستند. زمانی استعمار نظامی می کردند و با اشغال یک کشور و تصاحب آن از منابع انسانی و معدنی و کشاورزی آن بهره برداری ارزان می کردند. در نهایت هم محصولات تولیدی خودشان که از مواد اولیه کشورهای مستعمره به دست آمده اند را با قیمت گزاف به کشور های مستعمره می فروختند. اما به واسطه انواع انقلاب های آزادی خواهانه از جایی به بعد این نوع استعمار جواب گو نبود. به همین دلیل کشور های استعمارگر به استعمار سیاسی روی آوردند. یعنی حکومت هایی را در کشور های مستعمره به روی کار آوردند که دست نشانده خودشان بودند و از دستوراتشان پیروی می کردند. برای مثال در عربستان آل سعود، در بحرین آل خلیفه و در ایران رضا شاه را به سلطنت رساندند. اما باز هم برخی کشور ها انقلاب کردند و اجازه روی کار آمدن حکومت های دست نشانده را ندادند. گاهی استعمارگران توانستند انقلاب ها را منحرف کنند و باز هم به روند استعمار سیاسی خود ادامه دهند همانند انقلاب های کشور های اسلامی و انقلاب مشروطه، اما گاهی هم شکست خوردند و مستعمرشان از دستشان رفت. از جایی به بعد نیز دیدگاه های جامعه جهانی نسبت به استعمارگران به شدت منفی و تهاجمی شد. بنا به این دلایل استعمارگران نقشه ای جدید را برای استعمار پی ریزی کردند. حال که دیگر نمی شود حکومت یک کشور را به دست گرفت چطور است که مردم یک کشور را کنترل کنیم؟ بله استعمار نوین در اینجا ابداع شد. استعمار ذهن یا همان استعمار رسانه ای. استعماری که به کمک رسانه ها شکل می گرفت. استعمارگران با رسانه ها کاری می کنند تا مردم یک کشور، کشورشان را عقب مانده فرض کنند و خودشان را حقیر و ناتوان برای پیشرفت بدانند. در عین حال کشور های استعمارگر را آرمانی و بی عیب و نقص بدانند. استعمار نوین کاری می کند که شما از کوچک ترین مشکلات کشورتان کوه ها بسازید و بزرگترین دستاورد های کشورتان را بی اهمیت ببینید. استعمار رسانه ای کاری می کند که شما فکر کنید با شبیه کردن فرهنگ و رفتارتان به رفتار و فرهنگ غربی می توانید به آزادی و پیشرفت برسید. آنها به شما راه های دستاورد های علمی بزرگ را نشان نمی دهند، آنها به شما هنر های اقتصاد دان ها و سیاسیونشان را برای رسیدن به جامعه ای مثلا آرمانی نشان نمی دهند، آنها با پر رنگ کردن فرهنگ خود سعی می کنند شما را به گونه ای قانع کنند که شما تصور کنید این فرهنگ آزادانه غربی است که باعث تعالی آنها شده. اگرچه همین تعالی هم راست و دروغش زمانی مشخص می شود که بخاطر بسته شدن یک لوله گازی اروپا دو قرن به عقب و به عصر ذغال سنگ باز می گردد و مشخص می شود جامعه آرمانی کشک بوده است. اما کشته مرده های این کشور ها که اصلا این چیز ها را خبر دار نمی شوند. برای آنها حتی فلاکت های غربی هم زیباست. اگر هویت ملی را از بین ببرید، دیگر نیازی نیست حکومت یک کشور را برای اتخاذ سیاست هایی که دوست دارید به دست بگیرید. بلکه مردم کشور مستعمره خودشان جوری فکر می کنند و تصمیم می گیرند که شما بخواهید. استعمار ذهن دقیقا یعنی همین. سیاست غربی ابتدا استعمار نوین را بر روی مردم خودش با سه گانه کنترل ذهن یعنی عدم تفکر، عدم تعهد و عدم تقید پیاده و آزمایش کرد. به اهدافش هم به خوبی رسید. پس چرا همان را روی سایر ملت ها امتحان نکند؟
هویت دینی همان بخشی از هویت است که باعث عرق یک فرد به تدین و احساس وظیفه او به انجام احکام دین دارد. در بخش عدم تقید دستورالعمل سه گانه کنترل ذهن دقیقا همین هویت مورد حمله قرار گرفته است. فرقی نمی کند شما مسیحی باشید، مسلمان باشید یا هر دین دیگری داشته باشید. تقید شما مانعی بزرگ برای صنایع سرگرمی خواهد بود. به همین دلیل باید حذف شود. پس استعمارگران تحقیقات خود را بر روی اصول و پایه های اصلی دین شما پیدا می کنند و تمام تلاششان را برای تخریب آن به کار می گیرند. همچنین وقت و بی وقت به گوشه کنار دین شما ضرباتی وارد می کنند و شبهه افکنی می کنند. مثلا پایه های دین اسلام چیست؟ اصول و فروع دین. پس وقت و بی وقت به این اصول و فروع حمله خواهند کرد. مثلا در ماه رمضان امکان ندارد شبکه های معاند راجع به حلول ماه اظهار فضل های بی مورد نکنند. دیده شدن یا نشدن ماه چیزی نیست که دست ستاد استحلال باشد. موقعیت نجومی ماه تعیین کننده آن است. اما هر ساله روزه مردم به مسخره گرفته می شود. البته که پایه های مهم دیگری هم در جوامع شیعی و اسلامی وجود دارد. مانند حجاب یا عاشورا. هر ساله اقدامات فراوانی علیه حجاب و واقعه عاشورا و به تبع آن اربعین در دستور کار قرار می گیرد. از تحریف تاریخ گرفته تا تمسخر تعذیه ها. از پخش کردن شایعات گرفته تا صحنه سازی. همه کار می کنند تا پایه های تدین را بکوبند.
پس این سه هویت هدف قرار گرفته آن هم در بازه سنی که هویت در حال شکل گیری است. زیرا تربیت هویتی به مراتب ساده تر از عوض کردن هویت در سنین پس از شکل گیری هویت است. همچنین کسانی که با هویت مستعمره بار بیایند نسل بعدشان را هم مثل خودشان تربیت می کنند. یک تیر و دو نشان همین است. همانطور که قبلا هم گفتیم انواع موسیقی ها، فیلم ها، انیمیشن ها، شبکه ها، کانال ها، پیام رسان ها در صدد رقم زدن همین هدف هستند. بحران هویتی و تغییر هویت بر اساس سه گانه کنترل ذهن که همان استعمار نوین است جدید ترین شیوه استعمارگران برای کنترل کشور های دنیاست.
به همین دلایل استعمارگرانه است که در بسیاری از کشور ها برخی رسانه ها به صورت رایگان عرضه می شود یا با عرضه غیرقانونی و رایگان آنها مقابله نمی شود. تا این محصولات در دسترس باشند و همه از آنها استفاده کنند. گرچه یکی از اهداف اولیه صنایع سرگرمی کسب درآمد بود. اما همین پول پرست ها برای استسمار ذهن ملت ها حاضر هستند از بخشی از سود خود بگذرند.
آیا نباید اجازه مصرف هیچ رسانه ای داده شود؟
شاید تا به الان با کسب اصلاعات در مورد انواع اعتیاد به رسانه ها دو نوع سوال برایتان ایجاد شده باشد. اول اینکه یعنی باید فرزندان و خودمان را از تمام رسانه ها دور کنیم و مصرف رسانه را قطع کنیم؟ دوم اینکه با این اوصاف پس از چه چیزی می شود استفاده کرد؟ همه چیز را که مضر کردید.
فرض کنید در زمانه ای زندگی می کنید که روغن های پالم دار و محصولات تراریخته به وفور وجود دارد. غذای ارگانیک و طبیعی به شدت کم است و سخت پیدا می شود. در اینجا باید بگوییم چون محصول مناسبی برای مصرف وجود ندارد یا به شدت کم وجود دارد پس هیچ محصولی مصرف نمی کنیم؟ اینگونه که خواهید مرد. رسانه هم مانند غذاست. چراکه یکی از اولیه ترین نیاز های بشر یعنی ارتباط از طریق رسانه انجام می شود. همچنین یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری تمدن وجود خط که یکی از مهم ترین رسانه هاست بوده است. نمی شود بدون غذا زندگی کرد. اما هر چقدر هم کم اما باز هم غذای طبیعی وجود دارد. همچنین می توان با مطالبه گری و جریان سازی جامعه را به تولید محصولات ارگانیک تشویق کرد. پس به جای اینکه غذا نخورید بیایید غذای خوب و سواد خوب غذا خوردن را کسب کنیم. همچنین وقتی خودسازی کردیم و توانستیم گلیم خود را از آب بیرون بکشیم در حد توانمان دستی هم به جامعه برسانیم و هم خوب غذا خوردن و هم غذای خوب تولید کردن را در جامعه رونق دهیم.
در مقاله بعدی که در مورد اعتیاد به رسانه منتشر خواهیم کرد در مورد روش های ترک اعتیاد رسانه صحبت خواهیم کرد.
مقاله ای عالی از نویسندهای عالی
سلام.وقتتون بخیر و ممنون از نقدها و مطالب عالیتون.میخواستم نظرتون رو راجع به موضوعی بدونم.من مدت تقریبا زیادیه خیلی زیاد به موسیقی های حماسی گوش میدم.حماسی بیکلام مثل آهنگ های گروه two steps from hell.ایا ممکنه اینطور موسیقی ها هم ضرری برای روح و جسم انسان داشته باشه؟
سلام علیکم
گروه بسیار خوبیه… بله موسیقی تاثیرات مختلفی میتونه روی روح و جسم داشته باشه… موسیقی روی حالت آب موثره و ۷۰ درصد بدن ما آبه… موسیقی ضربان قلب و نبض بدن رو تغییر میده… همچنین محتواش روی روان انسان تاثیر میذاره
موسیقی حماسی از اسمش معلومه قرار شور و شعف ایجاد کنه و این شور شعف کاذبه… پس گوش دادن بیش از اندازه کلا میزنه ریتم بدنو داغون میکنه اما میزان معقولش خیر… برخی موسیقی هام مشگلاتی دارن که ژانری نمیشه بررسی کرد بلکه باید دونه دونه بررسی کرد… مثلا برخی موسیقی ها در مورد کشتن، انتقام، افسردگی یا شرارت هستن پس کلا آشغالن و نباید رفت سمتشون
ممنون از پاسخ مفیدتون
سلام. جایی از متن گفتین که اطلاعات عمومی که اکثرا بی فایده ان. منظورتون چه نوع اطلاعاتیه؟ اخه من خوندن هر نوع کتابی یا مقاله ای با هر موضوعی که به رشتم مربوط نباشه رو عمومی میدونم. و یک منتقد آثار مختلف چی؟ اون که حرفش مجابش میکنه بیش از حد با این رسانه ها سر و کار داشته باشه
سلام علیکم
مثلا مخترع خودنویس، در چه سالی آمریکا به استقلال رسید، جنگ ویتنام چند سال طول کشید، در سال ۲۰۰۴ چه تیمی قهرمان چمپیونزلیگ شد، مارادونا در چه سالی بازنشسته شد، پله در کدام تیم ها بازی کرد، چه کسانی سرمایه داران جنرال موتورز هستند، روی اسکنانس کشور لیختن اشتاین چی چاپ شده، سریعترین صخره نورد جهان کیست، چه کسی بیشترین مدال المپیک رو برنده شده، بهترین بازیکن ان بی ای ۲۰۱۶، جنگ پونیک بین کدام کشور ها بود و …