نقد و رمزگشایی بازی ماینکرفت (minecraft)؛ تدریس بی پرده ی کابالا

دیگر کمتر کسی مانده که در عرصه سرگرمی کار کند و نام ماینکرفت را نشنیده باشد. بازی سود آور مایکروسافت که در دهه جدید میلادی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در یوتیوب انواع ویدیو های ساخته طرفداران، بارگذاری می شود . بسیاری از وبسایت های معتبر سرگرمی در ایران و جهان، نظراتی مثبتی درباره ی آن داشته اند.

سالانه چندین بروزرسانی پر ریخت و پاش برای آن منتشر می شود‌. مراسمات و همایش های تبلیغاتی آن نیز همواره برپا هستند.
اما ایا واقعا تمام اینها لازم است؟ چه چیز باعث شده به این بازی این حد توجه شود؟ تجربه تلخ به ما ثابت کرده که نباید از این چنین تبلیغات گسترده ای به سادگی عبور کرد. تجربه به ما می گوید در پس این بزک و دوزک ها، حقایق دیگری نهفته است.

پس همراه باشید با حقایق مهمی که این همایش ها به شما نمی گویند

ماینکرفت چگونه بوجود آمد؟

مارکوس پرسون سوئدی، یکی از کارمندان جویای نام تیم رسانه ای J-albums بود. او با الهام از بازی dwarf fortress و اسباب بازی های lego، اولین نسخه از بازی minecraft را خلق کرد. این نسخه اولیه، فاقد هرگونه جذابیت بود. زمینی صاف بود خالی از هرگونه جزییات و مشخصه.

مارکوس به مرور ایده ی اولیه ی خود را گسترش داد. او اعضای بیشتری را استخدام کرد که باعث تاسیس استودیوی موجانگ mojang شد. کمی بعد، مایکروسافت این استودیو را به قیمت ۲.۵ میلیارد دلار از پرسون خرید. بدین ترتیب مالکیت فکری ماینکرفت به مایکروسافت واگذار شد.

از آن زمان تا کنون تقریبا تمام محتواهایی که در بازی وجود دارد توسط مایکروسافت به بازی اضافه شده است. گسترش بازی همچنان ادامه دارد. دو اسپین آف از آن نیز با نام minecraft dungeons و minecraft earth برای آن منتشر شده است. به تازگی هم خبر هایی مبنی بر تولید یک اقتباس سینمایی از آن به گوش می رسد.

به تازگی هم نسخه ای ویژه مدارس از ماینکرفت ساخته شده و در برخی مدارس استفاده می شود.

اما چرا؟!

اما اخبار مشکوک از همین نقطه شروع می شوند. چرا باید چنین بازی ای در مدارس بکار برده شود؟! مشخص است که این بدلیل ارزش آموزشی ماینکرفت نیست. بازی های دیگری هم وجود دارند که می توانند در تدریس دروس جغرافیا، شیمی و تاریخ بهتر عمل کنند.

تنها پاسخ منطقی برای این سوال یک گزاره است: استفاده از این بازی با برنامه ی قبلی بوده است.

طرح های جدید آموزشی

اگر هنوز خبر ندارید، باید بگوییم که در اروپا و امریکا سبد آموزشی جدیدی در نظر گرفته شده است. آموزش آیین های احضار جن و شیاطین و گرایش های ضاله جنسی مانند شامل آن می شود.

البته شاید در نگاه اول از شنیدن این موضوع تعجب کنید. ولی با کمی مطالعه درباره ی غرب، این اتفاق کاملا قابل پیش بینی می نماید. توصیه می کنیم لینک زیر را مطالعه کنید: زنان و کودکان؛ قربانیان بی‌پناه برده‌داری نوین در جهان

تحلیل محتوای بازی، قدم به قدم

بازی شما را در نقش انسانی معمولی در محیط خود قرار می دهد و به شما آزادی کامل می بخشد. شخصیت ما می تواند ساخت و ساز و کشاورزی کند. از الکتریسیته استفاده کند، با حیوانات و هیولاها روبرو شود و گنج های مخفی را در محیط کشف کند.

با پیشروی بیشتر کم کم محیط های رازآلود بازی هم نمایان می شوند. بیشتر این راز ها به جادو مربوط می شوند. موجودات جادویی که با احضارشان قدرت های مختلفی را به شما پیشکش می کنند. سازه های پنهان زیر دریا و فرقه ای مخفی به نام pillager ها. و حتی با استفاده از جادوهایی که بدست می آوریم، می توانیم به ابعاد موازی سفر کنیم.

در نهایت با دنبال کردن چشم های سبز رنگ معلق در هوا، به دروازه ای باستانی می رسیم. دروازه، ما را به باس نهایی بازی، ender dragon می برد و با کشتن آن، بازی به پایان می رسد.

ماینکرفت و کابالا

با کمی تفکر در این خط داستانی، به سادگی می توان حضور کابالا در آن را تشخیص داد.
کابالیسم ها بر این باور اند که قرن ها قبل از ادیان بر روی زمین رواج داشته اند. طرز فکر آنها نوعی طرز فکر عرفانی است. عرفان یهودی. امروزه به عنوان فرقه و حزبی خاص در بین یهودیان شناخته می شوند. آنها به شدت به امور ماورایی اعتقاد دارند.

کابالیسم ها به کتاب های مقدس یهود به شدت وابسطه اند و می پندارند حرف به حرف آن رمز نگاری شده است. آنها بر این عقیده اند که اگر این رمز ها کشف شوند می توان به علوم مادی و معنوی خاص دست پیدا کرد.

حتی معتقد هستند افلاطون، فیثاغورث و نیوتون با رمز گشایی از کتاب های آنها ( و بعضا با عضویت در فرقه کابالا) توانستند مبانی مهم و حیاتی ای را در فیزیک، ریاضیات و فلسفه مطرح کنند (به جان خودم من اینا رو نمی گم اینا حرفای خودشونه).

آنها بر این عقیده اند که با رمزگشایی از عنصر پایانی یعنی درخت حیات، می توان به مقام خدایی رسید. هدف عرفان یهود یا همان کابالا دقیقا همین است. همان طور که از درخت کابالا مشخص است، هدف آنها رسیدن به مقام خدایی است. رمل، جادو و کیمیا را مقدس می دانند و آنها را ابزار رسیدن به اهدافشان می دانند. ابزار مبارزه با خدا.

از قرن 17 میلادی (همزمان با شکوفایی عثمانی و صفوی) عقاید و ایدئولوژی های کابالایی عملا ضد اسلامی شد. یعنی ایدئولوژی های کنونی کابالیسم ها ایدئولوژی های ضد اسلامی است.
جهت مطالعه بیشتر، میتوانید به مطلب اختصاصی این موضوع در سایت ما مراجعه کنید.

دوره ی زمانی ماینکرفت

با دقت در فضای بازی می توان محدوده تاریخی آن یعنی زمانی بین هزاره های ۸ یا ۹ قبل از میلاد را تشخیص داد. در این زمان انسان های کنونی که نسل هشتم انسان ها هستند، تازه روی زمین وارد شده و هنوز به طور جدی گسترش نیافته اند و انسان های نسل هفتم، هنوز به شکل villager ها و روستاهای کوچک درون بازی حضور دارند.

گولم ها، افسانه های یهودی

در تفکر یهود، گولم ها موجوداتی افسانه ای هستند که با نوشتن طلسم هایی و قرار دادن آنها در موجودات بی جان(مانند مجسمه ها) می توان آنها را به حرکت در آورد و زنده کرد.روستایین درون بازی نیز از گونه ی خاصی از گولم ها به نام iron golem که مانند ربات ها از جنس آهن است بهره می برند که از انها دفاع می کند.

افزون بر این در ماینکرفت و دو اسپین آف آن انواع دیگری از گولم ها، مانند furnace golem,redstone golem,copper golem, snow golem و melon golem هم معرفی می شوند که همه آنها یک وجه مشترک دارند: همگی یا با جادو فعال می شوند، و یا با کدوتنبل تزیین شده ی مراسم هالووین. که باز هم اشاره به جادو دارد.

عید هالووین

در فرهنگ عامه اروپا، در داستان کدوی هالووین اینگونه میخوانیم که روزی آهنگر بسیار خسیسی به نام جک، شیطان را به یک نوشیدنی دعوت می کند اما از آنجایی که فردی بسیار خسیس و حقه باز بود، علاقه ای به حساب کردن نوشیدنی ها نداشت، پس شیطان را گول می زند و او را قانع می کند که خودش را تبدیل به سکه کند تا بتواند پول نوشیدنی ها را حساب کند.

هنگامی که شیطان این کار را انجام می دهد، جک سکه را در کنار صلیبی از جنس نقره در جیب خود قرار می دهد تا شیطان نتواند به حالت اولش برگردد. بعد از مدتی جک شیطان را آزاد می کند اما با دو شرط: اینکه شیطان جک را تا یک سال اذیت نکند و زمانی که جک مرد، شیطان روح او را درخواست نکند.

مدت ها بعد، زمانی که جک مرد، خدا او را موجود ناخوشایندی خواند و جک را به بهشت راه نداد. شیطان هم که از حقه های جک ناراحت بود و قول داده بود که روح جک را هیچ وقت نگیرد، پس شیطان هم درهای جهنم را به روی جک بست. وی جک را به درون شب سیاه فرستاد همراه با یک زغال سنگ در حال سوختن تا جک بتواند راه خود را روشن کند.

جک زغال سنگ را درون شلغم حکاکی شده قرار داد و از آن موقع تا الان بدون هیچ هدفی بر روی زمین آواره شده است. بعد ها مردم سیب زمینی، شلغم یا کدو ها را می تراشیدند و درون آن نوری قرار می دادند تا در روز هالووین جک خسیس یا شیاطین دیگر را از خود دور نگه دارند.

[منبع]

بنابر این می توان استفاده از کدوی هالووین برای فعال کردن گولم ها در بازی را همان ارجاع به جادو دانست.

ماینکرفت و اجنه

همانطور که گفتیم، در بازی موجوداتی به اسم enderman ها وجود دارند که از همه جهت، می توان آنها را مشابه اجنه دانست. ویژگی های مشابه آنها مانند عقل و شعور، حضور در چند بُعد، رفتار مسالمت آمیز با انسان ها(در صورت بروز ندادن رفتار تهدید آمیز) و قدرت طی الارض، این موضوع را تایید می کند.

در کتاب minecraft mobestiary که توسط خود شرکت مایکروسافت منتشر شده است، ما در بخش مربوط به این موجودات، آناتومی داخلی آنها را می بینیم که در شکم آنها، بجای اندام های داخلی شکمی، یک شعله ی آتش بنفش رنگ را می بینیم.

در قرآن کریم نیز آیات مختلفی که به خلقت جن از آتش تاکید دارند، دیده می شوند. در ادامه چند مورد را به عنوان مثال آورده ایم:

وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ • فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ(الرحمن ۱۵ و ۱۶)

وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ(حجر ۲۷)
و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم!» «سموم» باد سوزان و آتشینی است که مانند سم نفوذ می‌کند. آتش شعلهور و آتشی که دود ندارد نیز از جمله معانی دیگر «سموم» است.

و بار ها هم در زمان نقل داستان خلقت آدم ع، شیطان خود را خلق شده از آتش معرفی می کند:
قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ(اعراف ۱۲)

پس می توان بی شک گفت که enderman ها در ماینکرفت، نماینده ی اجنه هستند. این موضوع را پیش خود نگه دارید؛ زمانی که enderman ها در خط داستانی بازی نقش اصلی را ایفا می کنند به کارمان می آید.

فرقه ی مخفی ماینکرفت

بازی به مرور، ما را با فرقه ای مخفی به نام pillager ها یا همان غارتگران آشنا می کند که به روستاهای بازی حمله کرده و اموال آنها را غارت می کنند.

به مرور، مشخص می شود که pillager ها تنها یک تیم راهزن ساده نیستند، بلکه شبکه ی پیچیده ای از جادوگران و شیاطین هستند که در کاخ های بزرگ مخفی و حمله های سازماندهی شده قصد نابودی جمعیت را دارند.

طرز تفکر کلی آنها را مشابه شخصیت تانوس از سری Avengers می توان در این جمله خلاصه کرد:
“جمعیت بیش از حد رشد کرده و نیاز به کم شدن دارد”
سازه های باستانی مخروبه ی موجود در بازی، نشانه ی وجود تمدنی قبل از ما در بازی دارد که توسط اتفاقی نابود شده اند. هیولاها.

 

این هیولاها از طریق سیاهچاله هایی با استفاده از طلسم هایی احضار و به محیط تزریق می شوند. این نشانه این است که pillager ها با استفاده از جادویی که در اختیار داشته اند، نوعی اخرالزمان را در بازی رقم زده و نسل انسان های هوشمند، یعنی ما را نابود کرده اند و تنها نسل هفتم، یعنی روستاییان باقی مانده اند که با استفاده از گولم های آهنی(که آنها هم به جادو می رسند) از خود محافظت کرده اند و همچنان توسط pillager ها مورد حمله های جزئی قرار می گیرند.

احضارگر و جنیان آبی

در میان صفوف ارتش های pillager ها، نوع خاصی از جادوگر به نام evoker یا احضرگر مشاهده می شود که به عنوان نوعی باس فایت در هر بار نبرد با این فرقه ظاهر می شود. احضارگر، می تواند با استفاده از جادوی خود، دندان های مهاجم را از زمین بیرون بیاورد و اجنه ی آبی رنگی به نام vex را احضار کند.

علوم اسلامی به ما می گوید که اجنه، به طور عادی قدرت فعالیت در دنیای فیزیکی را ندارند، مگر آنکه به شکل یک کالبد فیزیکی در آیند. در روزگار سلیمان نبی ع که اجنه در تصرف این پیامبر الهی قرار داشتند، در معبد هیکل، دو ستون با نام های بوآز و جاشین وجود داشت که محل پیوندی میان دنیای اجنه و انسان ها بودند و اجنه با عبور از آنها، در کالبدی آبی رنگ تجسم می یافتند.

در این بازی هم، vex ها به عنوان اجنه ی مهاجم، توسط احصارگر در کالبدی آبی رنگ تجسم می یابند و به ما حمله می کنند. جالب است زمانی که این موجودات خشمگین می شوند، پوستشان ترک بر می دارد و از داخل آن رگه های آتش نمایان می شود. یعنی در زمان خشمشان، پوست آبی رنگ کنار می رود و ظاهر واقعیشان نمایان می شود. باز هم رسیدیم به خلقت جن از آتش.

مجسمه های ضد مرگ!

احضارگر ها، نوع خاصی از طلسم با نام totem of undying را حمل می کنند که به آنها اجازه می دهد دوبار زیست کنند.

به زبان ساده تر، با کشتن آنها، این طلسم به عنوان نوعی پاداش و جایزه به شما داده می شود که اگر از آن استفاده کنید، وقتی ضربه ای دریافت کنید که در حالت عادی باعث مرگ شما می شود، طلسم فعال شده و دوباره شما را زنده می کند.
ظاهر کلی این طلسم، شبیه به یک مجسمه یا بت است. معنای کلمه totem نیز به طور کلی، روح محافظ است.

کاخ جنگلی

اگر به اندازه ی کافی خوش شانس باشید که بتوانید در روستاها، نقشه کش را پیدا کنید و یک نقشه ی خاص را از او خریداری کنید، با تعقیب نقشه، به کاخ woodland mansion می رسید که مرکز فرماندهی pillager ها است و عمده راز های آنها را در خود جا داده است.

در کل woodland mansion کاخ بسیار پت و پهنی است و شامل تعداد بسیار زیادی اتاق می باشد که هرکدام در کاربری خاصی، مانند خوابگاه، گلخانه های کوچک کشت سبزیجات و قارچ، سالن های جلسه، سیاهچال، مجسمه های بت مانند مرغ و گربه و اتاق هایی مانند مکان انجام مراسم مذهبی و تقدیم قربانی دارند.

در یکی از اتاق ها، طرح اولیه ای از دروازه ی ورود به end و باس فایت enderdragon مشاهده می شود که نظریه ی قبلی ما مبنی بر اینکه این فرقه سازنده ی تاسیسات زیرزمینی stronghold و سیاهچال های احضار هیولا ها هستند را تقویت می کند.

 

ارامگاه دریایی

در اعماق دریاهای بازی هم سازه های مختلف مخروبه و کشتی های غرق شده ی فراوان یافت می شوند. اما در میان آنها هم مکان بسیار ویژه ای وجود دارد. ocean monument که زیگوراتی بسیار بزرگ است که توسط ماهی های تک چشمی با نام guardian محافظت می شود. این ماهی ها، همانطور که از اسمشان مشخص است، از آرامگاه دریایی در برابر بازیکن محافظت می کنند.

با مراجعه دوباره به کتاب minecraft mobestiary و بخش مربوط به guardian ها، اندام های داخلی آنها را می بینیم که شامل اجزا و قطعات مکانیکی و رباتیک است. و این به آن معناست که این موجودات هم در واقع ساخته و پرداخته ی pillager ها هستند.

حال به چه منظور و برای چه استفاده ای؟در ابتدا باید به سراغ یکی از افسانه های یونانی برگردیم.

افسانه ی آتلانتیس

افلاطون در کتاب خود از شهر گمشده ای به نام آتلانتیس یا Atlantis یاد می کند به این شرح که در جزیره ی خوش آب و هوایی در اقیانوس اطلس (در واقع نام این اقیانوس هم برگرفته از همین افسانه است) شهری بسیار ثروتمند و پیشرفته وجود داشت که در نهایت به طغیان علیه خدایان روی آورد و توسط طوفانی که زئوس بر آنها فرستاد، به زیر آب فرو رفت و نابود شد.

البته که در اینجا قرار نیست که درباره ی صحت یا عدم صحت این داستان صحبت کنیم. اما در ماینکرفت می توان سازه های بسیار متنوعی در زیر آب کشف کرد که همگی ارجاع به این افسانه ی قدیمی دارند.

پس می توان ocean monument را هم معبدی برای پرستش خدایان باستانی دانست که بت مورد پرستش در آن به شکل تکه سنگ بزرگ یشمی رنگ که از طلا پر شده، نمود پیدا کرده است.
اسفنج های موجود در این معبد هم اشاره به همان عذاب زئوس برای آتلانتیس دارد که گویی قصد داشته اند خود را با این وسایل از مرگ حفظ کنند!

زمانی بیشتر در مورد این معبد تاسف خوردم که طرفداران بازی با یک سری تئوری بی اساس و سرگرم کننده، چند ستون را جمع می زنند و برای این عدد ها فلسفه ها و آسمان ریسمان ها می بافند تا این ساختمان را به بنای کعبه نسبت دهند!
(دقت کنید به هیچ شخص خاصی اشاره نداریم و جمیع طرفداران بازی مخاطب ما هستند)

ماینکرفت و دوزخ

گذار از جهان اولیه ی بازی و end و باس فایت اژدها، جهان سومی نیز به نام nether در بازی وجود دارد که با استفاده از جادو می توان به آن وارد شد.
این جهان، مملو از آتش و مذاب است. ساکنان اصلی آن، ارواح گریان و خوک های انسان نما هستند.

اگر اهل مطالعه باشید، احتمالا می دانید که در قرآن کریم، صفات متفاوتی برا جهنم و دوزخ ابدی مطرح گردیده است. مواردی که نمی توان از شباهت غیرقابل انکارشان با این بُعد در ماینکرفت گذشت.

کلمه nether هم اصولا به معنای پایین و پست است که کاملا می تواند انتقال دهنده ی مفهوم جهنم باشد.
در ماینکرفت، جهنم را به شکل nether فروکاست داده اند و آن را وسیله ی بازی و تمسخر گرفته اند و حتی با در نظر گرفتن نبود جهانی مشابه بهشت در بازی ، این مسئله بدتر هم می شود. گویی که از دید ماینکرفت بهشت دروغی بیش نیست و آخر عاقبت همه جهنم است. البته که از بازی ای که تمام روندش بر اساس آیین کابالا طراحی شده بعید هم نیست.

ماینکرفت و ابلیس

در nether باس انتخابی ای وجود دارد که بازیکن می تواند با استفاده از مجموعه ای از آیتم ها، اقدام به احضار آن بنماید. این باس فایت که wither نام دارد، به شکل اسکلت سیاه رنگ بی دست و پای انسان و دارای سه سر به تصویر کشیده شده است.

جالب است زمانی که این باس فایت احضار می شود، در ابتدا به رنگ آبی است و سپس به شکل سیاه در می آید. یعنی همان فرایند مجسم شده در پوست آبی رنگ در حال انجام است. حتی این آبی رنگ شدن زمانی که سطح سلامت باس فایت به مراحل پایین می رسد تکرار هم می شود.

افکت خاصی که این باس فایت به بازیکن می دهد، رنگ جان های بازیکن را به سیاه تغییر می دهد(باعث قساوت قلب می شود) و این افکت با برخورد گلوله های آبی رنگ او و یا نزدیک شدن به آن ایجاد می شود.

با تمام نتیجه گیری های بالا، می توان او را همان تجسمی از ابلیس دانست. سه سر بودن او هم اشاره به تثلیث مقدس مسیحیان دارد که پس از عیسی، در آیین خود دست بردند و به جای یک خدا، سه خدای پدر، پسر و روح القدس را نشاندند. سازندگان در واقع بآ فرار دادن این تمثیل، زهر دیگر خود را پاشیده اند.

هرم و ارتباط با شیاطین

پس از شکست دادن ویدر، به عنوان جایزه ستاره ی سفید رنگی به بازیکن داده می شود. برای آزاد کردن قدرت ستاره باید هرمی از جنس طلا، الماس یا زمرد(به طور کلی مادیات) ساخت. با قرار دادن ستاره در راس هرم، نوری به سنت آسمان ایجاد می شود و به بازیکن قدرت هایی را پیشکش می کند که حتی با مرگ و دوباره برگشت به بازی همچنان سر جایشان هستند.

حال واقعا این ستاره چه کاری انجام می دهد؟

گفتیم که اجنه قدرت فعالیت فیزیکی را ندارند، مگر آنکه توسط ابزار هایی با آنها ارتباط برقرار کنیم. هرم از این ابزار هاست. اهرام مصر هم برای پرستش هورس ایزد خورشید(که در واقع همان ابلیس است) ساخته شده بودند و برای همین عمل کاربرد داشتند.

این ستاره در ماینکرفت هم در واقع رابطی میان انسان و جن است که کمک های شیاطین را برای بازیکن جلب می کند که به شکل قدرت های هرم نمایان می شوند. جالب است که برای فعال سازی آنها نیاز به زیورآلات و اشیاء قیمتی داریم که در قامت همان قربانی ظاهر می شوند.

باس نهایی ماینکرفت

در نهایت با باز کردن پورتال باستانی با استفاده از تک چشم هایی خاص، وارد end و باس نهایی بازی یعنی ender dragon می شویم.
همانطور که گفتیم در کابالا، هدف و غایت نهایی، رسیدن به درخت حیات و خدا شدن است. خب وقتی بازی در مورد کابالا است، قاعدتا باید باس نهایی آن هم به آن مربوط باشد.

جهان end در واقع تصویر فروکاست یافته ای از عرش اعلی است. در این جهان زمان و مکان بی معنی است و به همین خاطر هم قطب نما و ساعت در این جهان از کار می افتند.
اژدها در فرهنگ چین، سمبل کمال و دانایی و نعمت است. اژدهایان چینی بال ندارند و از دهانشان هم آتش خارج نمی شود. آنها می توانند باران را فرا بخوانند و برکت را به زمین وارد کنند.

در انیمیشن پاندای کنگ فو کار نیز اژدها در همین معنا به کار رفته است.
اژدهای ماینکرفت اما با آنکه در این معنا استفاده شده، بسیار ضعیف و آسیب پذیر است و بدون برج های آتش اطراف لانه اش، به راحتی می میرد. اطراف لانه ی او را enderman ها پر کرده اند که باز هم اشاره به نظریه ی بی اساس دیگری مبنی بر هم جنس بودن ملائکه و جنیان دارد.

پس از اژدها

با شکست دادن اژدها و تبدیل شدن او به “هاله ای از نور”، پورتال دیگری در لانه ی او باز می شود که با ورود به آن تیتراژ بازی نمایش داده می شود که محتوای این تیتراژ هم خالی از توجه نیست.

در آن، ما شاهد گفتگوی دو نفر که با فونت آبی و سبز مشخص شده اند هستیم که در ابتدا از اینکه ما قادر به خواندن نوشته های آنها هستیم اظهار تعجب می کنند(یعنی انگار در گذشته نمی توانستیم آنها را درک کنیم و حالا که اژدها را کشته ایم می توانیم!!!!).

در ادامه ی صحبت های آنها، شاهد بحثشان درباره ی مفهوم زندگی هستیم. مقصود و طرز فکر آنها در این باره شباهت زیادی با سری فیلم های ماتریکس دارد و آن را رویا و توهمی تصور می کند که اعتقادات و اعمال ما در آن مهم نیستند(اگر چه همچنان طرفداران ساده دل بازی مفهوم آن را تنها به عبارت “خب بازی تموم شد، پاشو برو بیرون” محدود کرده اند و کلی مطلب دیگر را کنار گذاشته اند!)

شهر و کشتی معلق

اما اگر وارد لانه ی اژدها نشوید، می توان در کنار برج های آتش، مکان مخفی دیگری را نیز پیدا کنید. این ورودی، شما را وارد endcity و کشتی معلق می کند. این شهر عجیب که بی شباهت به درخت هم نیست، انواع مختلفی از گنجینه ها و پاداش ها را در خود جای داده است.

در کشتی پرنده، برروی دماغه ی کشتی، ما یک سر بریده ی اژدها را می بینیم. وجود سر بریده اژدها نظریه ی اخیرمان مبنی بر سفر pillager ها به این بُعد را تایید می کند. در داخل کشتی هم دو بال وجود دارند که به ما قدرت پرواز را می دهند.

در لانه ی اژدها پس از کشتن او، تخمی نمایان می شود. با نوعی مراسم احضار، می توان آن را به اژدهای جدیدی تبدیل کرد. مانند افسانه ی مشهور ققنوس که می سوزد و از خاکستر خود دوباره بر می خیزد.

الکترسیته یا…؟

در این میان شاید برخی از یک عنصر بازی غافل بمانند.

در بازی، برای فعال کردن سیستم های الکتریکی، به ماده ای به نام redstone نیاز داریم. این ماده در ابتدا به عنوان نماینده ای از مس تصور می شد. اما به تازگی در آپدیت جدیدی، مس بصورت مستقل به بازی اضافه شده است. اگر redstone، مس نیست، پس چیست؟

 

با کمی تحقیق در علم کیمیا، به ماده ای به نام “سنگ فلاسفه” می رسیم. سنگ فلاسفه، سنگی است که با استفاده از ان می توان جاودانه شد. همچنین فرمول گمشده ی تبدیل فلز به طلا، همین سنگ است. در سری فیلم های هری پاتر هم سنگ فلاسفه به عنوان عنصری مهم حضور دارد.

جهت اطلاعات بیشتر درباره ی سنگ فلاسفه

سخن آخر

مطالب محکمی درباره ی ماینکرفت مطرح کردیم که همگی نشان از برنامه ی بسیار دقیق سازندگانش برای آن دارد. احتمالا توسعه ی آن نیز به این زودی ها متوقف نخواهد شد.
حال آیا اینها یعنی باید به کلی دست از بازی و فیلم و سرگرمی بشوییم؟ خیر!

اولا که ما تنها هشدار دهنده ایم و قدرت تعیین تکلیف برای دیگران را نداریم. و ثانیا بازی بکنید، و فیلم هم ببینید. اما دلبسته اش نشوید و آن را الگو قرار ندهید! فراموش نکنید که روح پاک شما ارزشمند تر از آن است که گروهی انسان طماع، آن را به بازی بگیرند.

با تشکر از توجه شما