انیمه سینمایی

بررسی علل پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن

بمب هایی که هیولا به ارمغان آوردند

پس از حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناکازاکی، کشور ژاپن علاوه بر تلفات انسانی بالا و نابودی زیرساخت های شهری، خسارات جبران ناپذیر دیگری را نیز متحمل شد که از جمله مهم ترین آن ها بروز بیماری های عجیب و غریب در افرادی که در معرض تشعشعات رادیواکتیو قرار گرفته بودند و تولد کودکان ناقص الخلقه ای بود که تقریباً نسلی از مردم ژاپن را شامل می شدند.

پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد
پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد

پیدایش Monster!ترس از تکرار این فاجعه و درگیری وسیع کشور با معضل بازماندگان فاجعه بمباران اتمی از یک سو و اشغال کشور توسط آمریکایی ها از سوی دیگر، باعث ایجاد تفکری خاص در فرهنگ مردم ژاپن شد که بر اساس آن دنیای خود را دنیایی همواره در حال تهدید از سوی نیروهای شر و بیگانه می دیدند و بر این باور بودند که در سایه غفلت و روزمرگی، عده ای از این بیگانگان در میان آن ها نفوذ کرده و به تدریج در حال نابودی آن ها هستند!

پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد
پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد

در این دنیای ترسناک، انسان هایی که عمدتاً به دور از خدا و مذهب بودند، خود را موجودی بی سرپناه و محکوم به فنا می دیدند و از این رو برای تعدیل اوضاع و احیاناً نجات از ترس، دست به دامن اساطیر و افسانه ها شدند و بدین ترتیب شخصیت های ابرقهرمانی با گرایش های بودایی، شینتویی و… خلق شوند

پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد
پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد

حاصل چنین تفکری را می توان سال ها بعد، در خلق آثاری همچون گودزیلا (Godzilla) در سینمای ژاپن دید. موجودی خیالی که نمادی از ترس مردم ژاپن از فاجعه اتمی بود و قرار بود به عنوان یک خداگونه (الهه) نقش ناجی را برای مردم ایفا نماید، که البته این منجی بعدها توسط رسانه های آمریکا، غصب، دچار استحاله و به هجو کشیده شد.
البته گودزیلا تنها واکنش رسانه ای به این جریان فکری-فرهنگی نبود و سیل عظیمی از انیمه ها و مانگاهای ژاپنی هم به این حوزه ورود کردند. هیولاهای مخوف و ابرقهرمان های عجیب و غریبی که به جنگ آن ها می روند، دنیاهای موازی و هیولاهایی که با ظاهری انسانی در میان مردم زندگی می کنند، تنها بخشی از این واکنش رسانه ای به شمار می روند. این روند، سال های سال از طرف گردانندگان رسانه های ژاپنی ادامه داشت تا اینکه در سال های اخیر این رویکرد دستخوش تغییرات بنیادین شد و خط فکری تازه ای در آن نمود پیدا کرد. نسل جدید این دست از محصولات با یک تغییر رویکرد عجیب، مانیفست و مسیر جدیدی را سرلوحه تولیدات خود قرار دادند و در این راستا، مفهوم منجی و لزوم خلوص وجودی (پاکی) و ارتباط او با نیروهای خیر (اصولاً اساطیر مذهبی شینتو و بودیسم به طور خاص) تغییر اساسی پیدا کرده و منجی به موجودی دورگه و بعضاً به دور از هر گونه وابستگی دینی (آیین های رایج ژاپنی) تبدیل شد! در واقع این تفکر تازه، القاء کننده این باور بود که برای نابود کردن شر، باید شر زاده و یا لااقل بخشی از موجودیت شر بود. تفکری که در غرب از آن به عنوان دجال یاد می شود. موجودی دورگه که بخشی از وجود او ریشه در انسانیت و بخش دیگر آن ریشه در شر (شیطان) دارد

پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد
پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد

مثلاً در انیمه Claymore دنیا گرفتار موجوداتی به نام یوما (Yoma) شده است. یوماها موجوداتی با ظاهر انسانی هستند که در باطن، شر مطلق به شمار می روند. آن ها از گوشت انسان تغذیه می کنند و تهدیدی جدی برای نسل بشر محسوب می شوند. در این بین، تنها نیروهایی که می توانند علیه یوماها اقدام کنند، موجوداتی دورگه به نام کلیمورها هستند. شکارچیان بی رحمی که ماهیتی نیم انسان-نیم یوما دارند.

پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد
پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد

برخورد انسان ها با کلیمورها هم بسیار جالب توجه است؛ آن ها این موجودات را هیولا می دانند، اما در عین حال لزوم وجودشان برای بقای نسل بشر را انکار نمی کنند. هیچ انسانی با هیچ کلیموری ازدواج نمی کند، اما در طول داستان کم کم این قانون شکسته شده و پسری از نسل انسان دلبسته دختری از کلیمورها (شماره 47) می شود (البته همه کلیمورها زن هستند) و در ادامه همین پسر انگیزه ای برای درگیری نهایی میان کلیمور شماره 47 و یوماها و همقطارانشان می شود.

چنین رویکردی در انیمه Parasyte: The Maxim هم دیده می شود. در اثر اتفاقی ناشناس، تعدادی از انگل های جهش یافته به دنبال یافتن میزبان، وارد زمین شده و عده زیادی از مردم را تسخیر خود می کنند. در این بین، پسر جوانی به نام شینیچی ایزومی (Izumi Shin’ichi) هم به عنوان یکی از میزبان ها انتخاب می شود، اما انگل مهاجم موفق به تسخیر مغز وی نمی شود و فقط دست او را تسخیر می کند. بدین ترتیب ایزومی تبدیل به موجودی دورگه می شود و از آن پس می تواند به جنگ سایر انگل ها برود. در اینجا هم انگل ها از گوشت انسان ها تغذیه می کنند و تهدیدی برای نسل بشریت محسوب می شوند. همچنین همانند انیمه کلیمور، در این انیمه هم در ادامه دختری به نام ساتومی مورانو (Murano Satomi) عاشق ایزومی شده و به انگیزه ای جدی برای درگیری وی با سایر انگل ها تبدیل می شود.

پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد
پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد

انیمه پرطرفدار Tokyo Ghoul هم از این فرمول پیروی می کند. موجوداتی به نام غول که از گوشت انسان تغذیه می کنند، مناطق مختلف توکیو را اشغال کرده اند. در این بین، پسری به نام کن کانکی (Ken Kaneki) توسط یکی از این غول ها به عنوان طعمه انتخاب می شود، اما در اثر اتفاقی هم شکارچی و هم طعمه به شدت آسیب می بینند. کانکی به بیمارستان برده می شود و طی یک عمل جراحی، با پیوند اعضای غول، او نیز به یک موجود دورگه انسان-غول تبدیل می شود. در ادامه، کانکی به یکی از مهره های مهم برای مقابله با افراطی گری غول ها و انسان ها تبدیل می شود و نقشی منجیگرایانه خود را ایفا می کند

پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد
پیدایش هیولا یا Monster در فرهنگ رسانه ای ژاپن آی نقد

در اینجا هم دختری از جنس غول ها به نام توکا کریشیما (Touka Kirishima) عاشق کانکی شده و حفاظت از او به انگیزه ای برای ایفای نقش وی به عنوان منجی تبدیل می شود.
نظیر این روند را می توان در بسیاری از انیمه و مانگاهای دیگر هم مشاهده کرد، روندی که در آن به ضرورت وجود نفیلیم ها (دورگه ها) به عنوان منجی اشاره می شود

منبع
vgpostmortem

نوشته های مشابه

‫5 دیدگاه ها

  1. توی انیمه ی attack on titan هم همینطوره
    همه ی مردم توی شهری زندگی میکنن که با دیوار احاطه شده این دیوار سه لایه داره و از اونا دربرابر غولها(تایتانها)محافظت میکنه ولی یه روز غولها به این دیوار حمله میکنن. این وسط شخصیت اصلی فیلم که اسمش ارنه به خاطر اینکه مادر توسط غولها کشته شده میخواد انتقام بگیره این وسط متوجه میشه که خودشم میتونه به غول تبدیل بشه و دوباره بعدتر تیمی از مسئول ازبین بردن غول ها هستن میفهمن غولها ماهیت انسانی دارن که تبدیل میشن.
    نکته ی دیگه ای هم که هست اینه که غولها از انسانها تغذیه میکنن ولی برای رفع نیاز نیست بلکه برای سرگرمیه.

  2. این نکاتی که شما بهش اشاره کردید کاملا درسته. ولی یه دقیقه بیاین منطقی بهش فکر کنیم، این انیمه ها لزوما نمی خوان به اون نتیجه ای که شما رسیدید برسن، مثلا انیمه انگل، فقط می خواد این سوال رو به وجود بیاره که اگه شما یهنیم انسان انگل بود چه می کردید.
    انیمه توکیوغول هم که یکی از کامل ترین انیمه هایی که من دیدم، فقط می خواد این رو بیان کنه که در دنیا شر مطلق وججود نداره و حتی هیولا ها هم(غول ها) احساس ارن و شاید بازنده این بازی و قربانی داستان، این بار غول ها هستن. شما اول طرف انسان ها رو میگیرید ولی بعد میبینید غول ها هم در بعضی موارد حق دارن، کامل تر از این انیمه من برای بحث در زمینه سیاه و سفید ندیدم.
    راستش رو بخواید، گاهی اوقات لازمه که انسان ها برای به کمال رسیدن(غلبه بر شر) خودشون شربیافرینن، چون عملا آدم نمی تونه با فقط کار درست انجام دادن مشکلات دنیا رو حل کنه.

    1. گندم از گندم بروید جو ز جو

      با شرارت نمیشه به کمال و خوبی رسید چون راه و هدف باید با هم انطباق داشته باشند
      واضحه چقدر این آثار خب ذهن شما رو به دست گرفتند

    2. این کی فرمودید گاهی لازمه انسان ها شر بی آفرینند چون نمیشه همه اش کار خوب کرد
      باید بگم که این نظر جناب عالی کاملا بر خلاف هدف و حکمت خداوند از خلق انسان بوده است

  3. این چه ربطی به جنگ جهانی دوم و پمباران ژاپن داره هیولا یا غول یا هر اسم دیگری هیولا در ژانر های فانتزی هالیوود هم وجود دارد در واقع این یکی از زیر ژانر های فانتزی است و نه فقط در انیمه در مدیوم سینما و بازی ها هم استفاده میشود پس این ظهور هیولا ها یا مانستر هیچ ربطی به فرهنگ ژاپن ندارد یک ژانر فراگیر است اگر میخواهید هیولا ها را بررسی کنید بهتره ژانر فانتزی را خوب مطالعه و بررسی کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *