بررسی و تحلیل باب اسفنجی SpongeBob SquarePants
7 شخصیت انیمیشن باب اسفنجی براساس 7 گناه اصلی انجیل طراحی شده اند یکی از روانشناسان بزرگ دنیا می گوید کودکی را تا ۷ سالگی در اختیار من قرار دهید و بگویید می خواهید چه انسانی شود تا همان را به شما تحویل دهم. یک قاتل حرفه ای یا یک دانشمند
شهوت (باب اسفنجی)
مقایسه نهایی ما احتمالاً از همه کمتر معلوم است زیرا ما معمولاً شهوت را از دید جنسی در نظر میگیریم. با این وجود، تعریف جایگزین برای شهوت به سادگی ” میل پرشور برای چیزی” است. از این معنای کلمه، این را نمیتوان انکار کرد که دوست زرد جذاب ما موجود بسیار شهوانی است. باب اسفنجی شهوت زندگی کردن دارد که در مقایسه با اکثر شخصیتهای کارتون، او بطور یکسان برای عواطف هر دو دوست و دشمن اشتیاق دارد، مشتاق است که تحسین شود و برای به انجام رساندن یک وظیفه هر کاری میکند
تنبلی ( پتریک)
پسری که زیر یک تخته سنگ برای بلند گریه کردن زندگی میکند. اگر این کافی نیست تا شما را قانع کند، در قسمت “صورتی بزرگ بازنده ” به پتریک جایزه برای انجام ندادن مطلقاً هیچ کاری طولانیتر از هر فرد دیگر” داده میشود. سپس او رهسپار میشود تا برگردد زیر تخته سنگش و از عنوان خود محافظت کند.
خشم (اسکوئیدوارد)
شاخکهای اسکوئیدوارد درباره بیان کردن چشم انداز منفی او درمورد زندگی تردیدی ندارند، که این بوسیله اینکه چقدر او از کارش در کروستی کرب متنفر است یا از طریق تحقیر دو همسایه نفرت انگیز خود تشریح داده میشود. او به عنوان یک شکست معمول به تصویر کشیده شده است، کسی که به اذعان معایب خود امتناع میورزد. این خود انکاری ثابت، خودش را در حس طنز نیشدار و خشم در برابر جامعه که از خلاقیت و مهارت او قدردانی نمیکند، آشکار میکند.
حسادت (پلنکتون)
یک تصمیمگیری آسان دیگر. با تمام ثروت و شانس خوب کربس، یک مقدار برابر از بخت بد و شکست برای رقیب بزرگ او، شلدون پلنکتون وجود داشته است. پلانکتون یک رستوران به نام “سطل دوستی” دارد و با میل به دستیابی به موفقیت دشمنش، از پا درآمده است. هدف زندگی او این است که فرمول کربی پتی را از مال کربس بدزدد و رقیب اصلی خود را از کسب و کار بیرون کند.
طمع ( آقای کرابس)
این تا حد زیادی آشکارترین مقایسه است که میتواند انجام شود. بخل یوجین کربس به طور دردناکی در سراسر مجموعه آشکار است. او دائماً به راههای بدست آوردن سود فکر میکند، حتی اگر شامل بهرهگیری از دوستان خود یا قرار دادن آنها در موقعیتهای مضر باشد. در یک قسمت، او آوازی به نام “اگر میتوانستم با پول صحبت کنم” را میخواند و حتی یک صفحه ویکی وجود دارد که به جمع آوری تمام برنامههای آزمندی او اختصاص داده شده است.
غرور (سندی)
او یک سنجاب است که به قدری به میراث خود بسیار افتخار میکند که در یک قسمت او تقریباً به خانه برمیگردد. سندی همچنین بسیار رضایت دارد که تنها مخلوق زمینی است که در میان گروهی ماهی زندگی میکند. گرچه معمولاً یک فرد خوش مزاج است، سندی به سرعت در مورد عظمت ایالت ستاره تنها صحبت میکند یا در مورد ورزشکاری خود در مسابقه کاراته یا یک مسابقه وزنه برداری خودنمایی میکند.
شکم پرستی (گری)
اکنون این مورد کمی سختتر است. کسانی که تعداد زیادی از این سری را دیدهاند متوجه تعدادی از جوکها درباره باب اسفنجی که باید بیاد داشته باشد که به حلزون خانگی خود غذا دهد، خواهند شد. صادقانه، گری در کنار خوردن و میو کردن کار زیادی انجام نمیدهد، و میو کردن اغلب ناشی از این حقیقت است که او گرسنه است. یک مرتبه وقتی باب اسفنجی به حیوان خانگی خود غذا نداد، گری نشان داده شد که بخشهایی از نیمکت خود را میخورد. در قسمت دیگر، گری از خانه فرار میکند چون باب اسفنجی برای یک مدت فراموش کرده که به او غذا دهد. مرتبه دیگر وقتی باب اسفنجی فراموشی داشت، گری ذخیره یک سال غذای حلزون را خورد و بطور وحشتآوری چاق شد. این بدون شک ثابت میکند که وقتی به اختیار خودش گذاشته شود، گری کاری بجز خوردن انجام نخواهد داد.
شخصیت های باب اسفنجی یکجورهایی مثل شخصیت های انيمه کوروکو نو بسکتبال هستند مثلا آقای خرچنگ مثل آکاشی سيجورو است چرا که آقای خرچنگ از همه قدرتمندتره و آکاشی هم همینطور واینکه هردويشان طمع يه چيزي را دارند که آقای خرچنگ طمع پول و آکاشی سيجورو طمع برنده شدن را داشته است شخصیت پلانگتون هم مثل شینتارو میدوریما است چرا که هردو تاي آنها به شخصیت های آقای خرچنگ و آکاشی حسادت میکنند چرا آنها همیشه برنده هستند و از نظر آنها شخصیت های اصلی داستان (باب اسفنجی و کوروکو تتسویا) از نظر آنها احمق به نظر می آیند و پاتريک و گری هم مثل موراساکیبارا آتسوشی هستند چرا که موراساکیبارا مثل پاتريک یکجوری تنبل و مثل گری که در اکثر قسمت ها مربوط به غذاخودن اوست موراساکیبارا هم در اکثر قسمت های این انيمه چيپس یا پفک بر دست دیده میشود آئومینه دایکی هم همانند سندی چیکس غرور دارد وآنها هم یکجورهایی همیشه برنده هستند ريوتا هم همانند باب اسفنجی سرخوشانه است واسکوئیدوارد هم مثل کاگامی در بعضی مواقع عصبانی می شوند.
اسکل
ویژگی خودت رو به بقیه نسبت نده
اگر یه ذره عقل و فرهنگ داشتی طرز صحبتت هم این نبود
هیچکی اهمیت نمی ده.
به همین خیال باش کسی اهمیت نمیده
سازنده رسما اومده نماد های شیطانی رو تو کارتون گذاشته
و تمام شخصیت ها با ذات گناه رو تو کارتون قرار ده اونوقت تو میگی مشکلی نیست!!!
spongebob در کمپانی نیکلودین پخش شد و در سال۱۹۹۹ این اتفاق افتاد و چون طرفداران زیادی داردتا به امروزه از ساخت او دست بر نداشتند بریم نقد و بررسی فیلمی که برای کودکان زیر سه سال ساخته شده است را بکنیم و استیون هلیلنبرگ ان فیلم را ساخته و باب اسفنجی را خلق کرده است کارگردان او شخصی به نام لوک بروکشیر است و او این فیلم را قبول کرده و پروژه ی باب اسفنجی را به عهده گرفته است بریم شخصیت های باب اسفنجی را نقد و بررسی بکنیم باب اسفنجی مکبعی دوست داشتنی اسک او یک همبرگر سرخ کن ساده است و بسیار به کار یکنواخت خود علاقه دارد او در یک اناناس زندگی میکند و با دو شخص دیگر که همسایه ی او هستند ارتباطی نزدیک دارد یکی از ان ها بختاپوسی بد اخلاق است و در خانه ای زندگی میکند که شکل خود است او در نواختن و کشیدن نقاشی بسیار بی استعداد است ولی خود بسیار با استعداد میبیند و در مرتبه ی مقروری است که باعث میشود دیگران پایین ببیند و بسیار کم صبر و بی حوصله است همسایه دیگر ستاره دریایی بسیار مهربان که بدون هرگونه از رفتار و الایش کودکانه است او خیلی خینگ است و در زیر یک سنگ زندگی میکند ولی بعضی وقت ها حرف هایی میزند که فراتر از عقلش است باب اسفنجی یک حیوان خانگی دارد که به شدت باب را دوست دارد او در رستوران فردی که رعیس او است کار میکند اون یک خرچنگ خسیس و مال اندوز است که فقط به فکر منافع شخصی خودش است در مقابل رستوران خرچنگ رستوراننی به شکل اشغالی است و چام به خورد مردم میده صاحب انجا یک پلانگتون بد جنس است که با خرچنگ رقابتی سخت در میان دارد او دانشمند است و به زن کامپیوتری خود که اسمش کارین بی توجهی میکند در میان انها سنجابی زمینی در توی یک حباب بزرگ زندگی میکند او همواره این پلانگتون یک دانشمند است بریم باب اسفنجی را نقد و بررسی کنیم داستان نامه خنده دار و شخصیت ها شبیه به شخصیت های انیمیشن ابشار جاذبه داستانی جالب همش با راوی داستان شروع میشود این فیلم خنده را برای می اورد و میخواهد به تلقین کند که زندگی روز مره این اسفنج چطور شروع میشود و چقدر خنده داز است که شخصیت ها هر کدام در جاهایی متفاوت خندار میشوند فیلم مثل باب اسفنجی برای خنده یکم تخیل و کلماتی عجیب وارد فیلم میکنند و این جذابیت فیلم نیست جذابیت فیلم در جاهاییست که فیلم را این گونه جذاب میکنند مثلا در جاهایی حساس که اتفاقاتی رخ میدهد ما نمیدانیم در ان لحظه حساس چه اتفاقی قرار است در ان صحنه رخ دهد و ذهن ما فکر میکند و کنجکاو میشود و دوست دارد بفهمد چه اتفاقی رخ میدهد و ما هم میخواهیم بدانیم و کنجکاو هستیم یکی از دلایل معروف شدن این کارتون این است دیگری این است که یم هر کدام از علایق این شخصیت های فیلم,فیلم را تنز کرده که با توجه به علایق خود شخصیت ها حرف هایی با توجه به رفتار و علایقشون میزنند که این یکی از دلایل دیگر تنز کردن این فیلم است مثلا مرد مال اندوز یا زن دانشمند اینا رفتار دو تا از شخصیت عای این فیلم است و یا ۲۵ درصد فیلم به خاطر موضوع فیلم و بخاطر صحنه های فیلم است مثلا موضوع فیلم در داخل صحنه ای اتفاق میفتد که زمینه ی خنده دارد و رفتار هر کدام از انها که روی فیلم و صحبت کردن انها اثری مثبت میگذارد تاثیری خوب دارد و این هم مهم است که علایق هر شخصیت که نشان دهنده ی اوست برای ما ادمها جالب باشد که این فیلم هم شخصیتهای ان علایقی جالب و خنده دار دارند و هم فیلم در محیطی جذاب اتفاق میفتد و واسه ی همین این فیلم از پایه قوی است و در سدر فیلم خوب و کمدی قرار دارد خوب نقد و بررسی کردیم خداحافظ
تمام اینها صحیح اما شما اصل کاری هارو نگفتید!
باب اسفنجی، تجلی ای از دقیقا همون چیزیه که یه جامعه ی لیبرال دموکراسی از شهروندانش انتظار داره. جوان خلاقی که با اینکه حقوق ناچیزی میگیره اما دیوانه وار به گ
کارش علاقه منده و با تمام قدرت کار می کنه. افرادی مثل اختاپوس که از استثمار و فساد سیستم اطلاع دارن و علیه ش اعتراض می کنن تصویر منفی دارن و به انزوا کشیده میشن. فرهنگ غرب در این فیلم موج میزنه. مردم شهر فقط حاضرن برای همبرگر ساعت ها صف بکشن. پاتریک و باب مجردی زندگی می کنن. حتی یه قسمت پدر و مادر پاتریک به دیدنش میان و ازش درخواست میکنن که برگرده ولی اون قبول نمیکنه. شخصیت ها با لباس زیر به تخت خواب میرن و اوقات فراغتشون رو به و
کارهایی مثل اواز خوندن و گشت و گذار تو ساحل می گذرونن.
جناب خرچنگ تجلی ای از غربه و حتی لباس و رنگ پوستش پرچم امریکا رو تشکیل میدن. اون ثروتی افسانه ای جمع کرده و فقط اونه که در بیکینی باتم رستوران موفقی داره که اشاره به انحصار طلبی غرب داره. اون حاضره برای رسیدن به پول بیشتر تمام دوستانش رو فدا کنه(و در بعضی قسمت ها حتی این کارو میکنه). دشمن اون یه تک سلولی سبز رنگ تک چشمه که اشاره به ظهور دجال از خاورمیانه(سرزمینی که اکثریتش دست مسلمانانه) و ضعیف شدن اون تا به حد تک سلولی داره. در فیلم باب اسفنجی بیرون از آب ۲۰۱۶ پلانکتون از قعر ظلمات فراموشی( رستوران چام باکت) رها میشه و از اخرالزمان اظهار خوشحالی میکنه ولی در انتها میگه که قصد داره به مردم کمک کنه!
مرد دریا و پسر صدفی العیاذ بالله فروکاستی تحقیر امیز از امام زمان(عج) و عیسی مسیح(ع) منجیان اخرالزمان هستن که حتی از آزاد کردن خودشون از دست یه قارچ انگلی عاجزن!
در انتها باید بگیم که این انیمیشن اصلا برای گودکان مناسب نیست و دنیای بی سر و ته و لذت گرای اون معنای زندگی رو در ذهن بچه تغییر میده. التماس تفکر. یا حق
واقعا قابل تامل بود دست شما درد نکنه
نویسنده این وبلاگ از جهات اخلاقی فیلم رو بررسی کرده که به نظرم باب اسفنجی و خوده فیلمش دارای چند لایه هست و نیاز به بررسی جامع هست
روی ظاهر سایتتون کار کنید …
css . bootstarp
سایتتون جذابیت بصری نداره تیترهها زشتن . صفحه اصلی سیاهه ….
یادتون باشه ظاهر خیلی خیلی مهمه