انیمیشن سینمایی

نقد و بررسی انیمیشن تارزان (Tarzan)؛ همراه با ویدئوی نقد

استراتژیک ترین داستان عاشقانه سیمنای آمریکا

انیمیشن تارزان محصول 1999 کمپانی والت دیزنی، از شاخص ترین آثار والت دیزنی محسوب می شود. این انیمیشن علاوه بر فرم و کشمکش های جذاب دارای محتواهای مهمی هم هست. در تارزان به مفاهیمی همچون هویت، ابعاد انسان، تفسیر استعمار، نیاز به تمدن سازی و… اشاره می شود. همچنین راه حل برون رفت جامعه جهانی از قانون جنگل را برای ما به صورت عینی ارائه می دهد.

انیمیشن تارزان در ظاهر یک انیمیشن با ایده ای خاص و نه چندان خلاقانه است، برای ساعتی سرگرم شدن. اما در حقیقت دارای مفاهیم عمیق روانشناختی، فطری و جامعه شناسی می باشد. مفاهیمی که همه در رابطه عاشقانه بین تارزان و جین نهفته شده است. برای رسیدن به مفهوم این انیمیشن باید از این رابطه موشکافی کنیم تا به محتوای عمیق انیمیشن تارزان پی ببریم. از طریق ویدئوی زیر می توانید نقد و بررسی کامل این انیمیشن خاطره انگیز را تماشا کنید:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلاصه نوشتاری ویدئوی نقد و بررسی تارزان

مادر و فرزند: مادری که فرزندش را از دست داده و فرزندی که والدینش را از دست داده. از دو دنیای متفاوت. اما چیزی درون همدیگر می بینند که باعث می شود با همدیگر خانواده شوند و همدیگر را به چشم مادر و فرزند حقیقی ببینند. هر چه باشد یکی از اصلی ترین اهداف این انیمیشن نشان دادن عشق مادرانه است.

 

پدر و فرزند: تارزان مادر دارد اما پدر ندارد. به همین دلیل سعی در پیشرفت کردن دارد تا مقبولیت پدرانه کرچاک را به دست آورد. به همین دلیل پلنگ را برای او پیشکش می کند تا اثبات کند برای رسیدن به ریاست پیشرفت نکرده. بلکه برای رسیدن به جایگاهی که شایسته فرزند کرچاک بودن است پیشرفت کرده. یکی از حفره هایی که همیشه در قلب تارزان بود نداشتن پدر بود. به همین دلیل همه کار برای کسب رضایت یک پدر کرد.

 

هویت: اولین مفهومی که در عشق بین جین و تارزان مشهود است، کشف شدن هویت تارزان است. او از طریق جین ماهیت خود را کشف می کند و می فهمد که کیست. با مقایسه مادر و رفیق گوریل تارزان با جین این مفهوم را بهتر درک می کنیم.

 

بعد عاطفی انسان: پس از بعد حیوانی انسان که در طبیعت به آن پاسخ داده می شود، بعد عاطفی انسان است. علاوه بر کشف هویت این بعد والاتر از بعد حیوانی در دیدار با جین برای تارزان کشف می شود و او یک پله در انسان بودن پیشرفت می کند.

 

مقبولیت: یکی از علل تلاش تارزان برای به دست آوردن مقبولیت سایر گوریل ها نیاز انسان به زندگی در اجتماع است. به همین دلیل تارزانِ طرد شده و متفاوت، سعی دارد با تقویت سایر استعداد هایش مقبول شود که با شکار پلنگ این اتفاق رخ می دهد.

 

ساخت تمدن و جامعه: پس از کشف بعد عاطفی انسان، نیاز به پیوستن یا ساخت یک تمدن در انسان زنده می شود. تارزان هم یک تمدن نو پا را با تشکیل خانواده که ستون یک جامعه متمدن است تاسیس می کند.

 

قانون جنگل و راه حل تارزان: همچون جهان تارزان در جهان ما نیز قانون جنگل است که برقرار است. انیمیشن تارزان برای برون رفت جامعه از قانون جنگل و رسیدن به تمدن راستین؛ خارج شدن و بالاتر رفتن از بعد حیوانی است. اگر از بعد حیوانی خود فراتر برویم، جامعه های سالمی بر پایه خانواده تشکیل دهیم، تمام دلبستگی های مادی خود را دور بی اندازیم(همچون جین که تمام دلبستگی هایش به لندن را دور انداخت) آنگاه می توانیم تمدنی بنا کنیم که یکپارچه است و متعالی تر از جامعه ای با قوانین جنگل است.

چیزی که امروزه در دنیا شاهد آن نیستیم. هرگاه در دنیا چنین دیدگاهی شکل گرفت انسان پیشرفت کرد و به جوامع پیشرفته تر دست پیدا کرد. اما امروزه شاهد عقب گرد تمدنی هستیم زیرا مشاهده می شود بنیان های خانواده های سالم در حال فروپاشی است. با توجه به آمار های افسردگی، مصرف مواد مخدر و… نیز متوجه می شویم عرف جامعه جهانی امروزی سالم بودن نیست. با توجه به مصرف گرایی، روابط جنسی و اسراف غذا نیز پی می بریم هر روز بیشتر به ابعاد حیوانی خود بها می دهیم. پس انتظاری نمی رود تا پیشرفت کنیم و سالهاست در بدیهات دوره های قبلی گیر کرده ایم و برخی از مسائل حل شده را مجددا تجربه می کنیم.

 

بعد عبد بودن انسان و نیاز به خدا: پس از بعد حیوانی و عاطفی عبد بودن و نیاز به خالق است. مسئله ای فطری که انتظار می رفت در انیمیشن تارزان که به شدت به فطرت توجه می کند نشان داده شود. اما به دلیل پروتکل سه گانه ای که در هالیوود برقرار است(اینجا کلیک کنید) سازندگان تصمیم گرفتند تا اثری ناقص بسازند و تمام ابعاد وجودی انسان را معرفی نکنند.

 

استعمار: متمدن شدن فقط برای انسان های غربی ممکن است. حتی تارزان هم که یک جنگلی است و متمدن می شود در حقیقت غربی است. این غربی های متمدن برای ارسال تمدن به سایر جوامع بشری که با قانون جنگل زندگی می کنند و چیزی از تمدن سر در نمی آورند، مجبور است بر آنها حکومت کند تا آنها را متمدن کند. جنایت های استعارگران نیز با شخصیت کلیتون و بی ربط نشان دادن هدف او با حقیقت فرضی غرب توجیه می شود.

 

فلاکت سینمای آمریکا: همانطور که بارها اشاره کردیم، اکثر مفاهیم عمیق داستان در رابطه عاشقانه بین جین و تارزان نهفته است. این دیدگاه جذاب سابق سینمای آمریکا به عشق بین زن و مرد بود. اما امروزه شاهد هستیم که آن سنیمایی که در عشق دو انسان چنین مفاهیم عمیقی می کاشت، به فلاکت افتاده و با هر ضرب و زوری تلاش می کند همجنس بازی و موارد مشابه و هنجار شکن را جایگزین کند. یعنی دقیقا همان چیزهایی که در انیمیشن تارزان به عنوان پابرجا ماندن قانون جنگل نشان داده می شود و قصد داشت تا آنها را کنار بگذارد را خودش تبلیغ می کند. از تمام ابزارها و ترفند های اقناع و احساسی کردن مخاطب استفاده می کنند تا این تبلیغات را به نحو احسن انجام دهد. چه شد که سینمای آمریکا که در عشق چنین مفاهیم عمیقی می کاشت به چنین وضعی افتاده؟ نه تنها مفهوم و پاک بودن عشق را نابود کرده بلکه سینمای استراتژیک خود را هم از دست داده!

نوشته های مشابه

‫6 دیدگاه ها

  1. سلام وقت بخیر.
    مطالبی که منتشر می‌کنین خیلی ایراد املایی و ویراستاری داره. اگر مایل باشین من می‌تونم برای ویرایش متن‌ها کمک‌تون کنم.

    1. سلام علیکم
      بله بالاخره بعضی چیز ها از دستمون در میره گاهی اوقات که کم هم نیست. لطف کنید یا راه ارتباطی در اختیارمون بذارید یا با h.abdollahi.k در بخش تماس با ما ارتباط برقرار کنید

  2. سلام
    من چون این تازه ترین مقاله هست
    یک سوال داشتم که اینجا بیان میکنم
    شما در مقاله هاتون جوری صحبت کردید که انگار فیلم های خارجی با هدف فرهنگ های بدی مثل تک والدی بودن رو ترویج میکنن درحالی که فیلم هایی که کشور های خارجی میسازن متناسب با فرهنگ خودشون میسازند و قطعا نمیشه گفت که هدف خاصی دارن

    1. در فرهنگ غربی حیا نبوده ؟ دین نبوده ؟ خانواده نبوده ؟ ازدواج نبوده ؟ معنویت نبوده ؟ اخلاق نبوده ؟ …
      پس چطور دارن تمام اینا رو الان حذف میکنن ؟ واضحه چون حتی کار فرهنگشون هم نیست بلکه کار سرمایه دار ها و پول پرست هاشون است گذشته از این فرهنگ هم درست و غلط داره و باید برای ما حقیقت مهم تر از هر چیز باشه

    2. مستند کوتاه بازگشت گمورا رو تماشا کنید. به خوبی به این سوال پاسخ داده شده و جذابیت دیدنش از پاسخ دهی ما بیشتر خواهد بود

  3. سلام
    سایت خوبی هستش در کل و روحیه حرفه ای و نقادی تا حد زیادی رعایت میشه،این نقد هم کاملا عقلانی صورت گرفته و بی طرف و مطابق با واقعیت اثر.
    باید به مخاطب این قبیل اثار که کودکان هستند بیش از پیش اهمیت بدیم و محور تحلیل هایمان را بر این پایه سوار کنیم.
    ان شاء الله ماجور باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *