فیلم سینمایی

نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن (Truman Show)؛ سراسر فریب!

فیلم نمایش ترومن با بودجهٔ شصت میلیون دلاری توانست در سال ۱۹۹۸ حدود دویست و شصت میلیون دلار بفروشد.
این فیلم با مضمون جنجالی‌اش هنوز هم بعد از دو دهه مورد توجه منتقدین است و به عنوان فیلمی فلسفی معرفی می‌شود. ترومن ماجرای فردی به نام ترومن است که در جزیره‌ای به همراه خانواده‌اش زندگی می‌کند. اما هیچ کس جز او زندگی‌اش واقعی نیست و همه فیلم بازی می‌کنند تا ترومن به این جهان تقلبی شک نکند. با چند هزار دوربین دائما از ترومن فیلمبرداری می‌شود و زندگی او به صورت سریال برای کل جهان در حال پخش است. سریالی که همه در آن بازیگرند جز ترومن که زندگی معمول خودش را ادامه می‌دهد.
در کشور ما هم بعضی سخنران‌های سرشناس از این فیلم نام برده و نمایش ترومن را فیلمی قابل تقدیر دانستند چرا که به امتحان الهی پرداخته و می‌تواند مورد توجه دین‌داران باشد.
در ادامه به نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن می‌پردازیم.

نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن (Truman Show)؛ سراسر فریب!

۱. زندگیِ تقلّبی

در سکانس اول فیلم، کارگردان نمایش ترومن (که ترومن را در جزیره نگه داشته و کل جزیره را او اداره می‌کند) مدعی است که دیدن زندگی عادی یک انسان برای مخاطبین جذاب بوده و به همین دلیل حدود سی سال است که مردم از دوران نوزادی تا بزرگسالی ترومن را دنبال می‌کنند. در سکانس بعدی وارد زندگی ترومن می‌شویم و می‌بینیم که زندگی او کاملا مکانیکی، روتین و تکراری است. بیدار می‌شود، از خانه بیرون می‌زند، با همسایه ها خوش و بش می‌کند، به کیوسک می‌رود تا مجله بخرد، سپس می‌رود در بیمه مشغول کار می‌شود و در انتها به خانه باز می‌گردد، با همسرش صحبت می‌کند و می‌خوابد. این زندگی ترومن است.

پوچی زندگی مردم جهان از همین سکانس مشخص می‌شود. ترومن با یک زندگی معمولی و خسته کننده، باعث سرگرمی جهانیان شده و حتی یکی از آقایان مخاطب از درون وان حمام او را دنبال می‌کند! بعضی از مردم همزمان با او می‌خوابند و با او بیدار می‌شوند و خلاصه مخاطب سفت و سخت نمایش ترومن هستند.

نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن (Truman Show)؛ سراسر فریب!

این در حالی است که جذاب‌ترین سریال‌ها و فیلم‌ها هم گاهی شکست می‌خورند و مردم دیگر حاضر به دنبال کردن آن نیستند. زیرا درام و کشمکش و به هم خوردن نظم قبلی و تلاش برای برقراری نظم جدید باعث جذابیت آثار سینمایی می‌شود و نظاره کردن زندگی یک انسان عادی، هیچ جذابیتی ندارد.

نگاه اثر به مردم هم توهین‌آمیز است. چرا که نظاره‌گر فردی در بند هستند که مثل یک زندانی در آن جزیره زندگی می‌کند و همین مخاطبین باعث زندانی ماندن ترومن شده‌اند. البته بعدا همین مردم پس از فرار ترومن خوشحال می‌شوند، اما منفعل هستند و کاری برای کمک به ترومن نمی‌کنند. درواقع تمام جهانیان به منفعل‌ها و دشمنان ترومن تقسیم شده‌اند و تنها خود ترومن است که باید گلیمش را از آب بیرون بکشد.
این در حالی است که انسان بدون کمک نیروهای معنوی و توسل درونی به اولیاء خدا نمی‌تواند از سختی‌های سلوک جام سالم به در ببرد و به آزادی مطلق برسد.

نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن (Truman Show)؛ سراسر فریب!
هر روز ترومن به مغازه می‌رود تا مجله بخرد تا عکس معشوقه‌اش را کامل کند!

۲. بحرانِ شغلیِ پلاستیکی!

ترومن در یک مرکز بیمه کار می‌کند. وقتی در دفتر نشسته همکارش می‌آید و به او پرونده‌ای می‌دهد تا ترومن به جزیره‌ای برود و برای بیمه مشترک جدید جور کند. حتی همکارش او را تهدید می‌کند که اگر این کار را نکند و به جزیره نرود، از کار اخراج می‌شود.

ترومن هم قبول کرده و به سمت دریا می‌رود تا با قایق به جزیرهٔ مذکور سفر کند. اما چون از آب می‌ترسد، پشیمان می‌شود و برمی‌گردد. ناگهان اثر وارد زندگی خانوادگی ترومن شده و به کلی فراموش می‌کند که «اگر نتونی اونا رو جذب بیمه کنی از اینجا می‌ندازنت بیرون». یعنی دیالوگی به این مهمی مطرح می‌شود که ممکن است شغل ترومن از دست برود، اما گویا فیلمساز به کلی این دیالوگ را فراموش کرده و به ادامه فیلم می‌پردازد. این سکانس اگر از فیلم حذف شود، به اثر هیچ لطمه‌ای نمی‌خورد. حتی ترس او از آب هم بعدا چندین بار تاکید می‌شود و نیازی به این سکانس بی‌معنی، نیست.

نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن (Truman Show)؛ سراسر فریب!

نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن (Truman Show)؛ سراسر فریب!
تهدیدی که در فیلم فراموش می‌شود!

۳. تخدیر با خانواده

نمایش ترومن به شدت ضد خانواده است. همسر، مادر و دوست صمیمی ترومن همگی از کارمندان همان شرکت کذایی هستند که ترومن را بازیچه قرار داده و از زندگی او سریال می‌سازد. در سکانس‌های متعددی همسر ترومن رو به دوربین اجناسی را تبلیغ می‌کند تا به ما یادآوری شود تمام این افراد در حال نقش بازی کردن هستند.

اما نگاه توهین آمیز اثر به خانواده در جایی بیشتر مشخص می‌شود که همسر ترومن دائم به او می‌گوید که باید بچه‌دار شوند و ترومن هم نمی‌خواهد! حتی برای اینکه ترومن به ساختگی بودن آن جزیره فکر نکند، سعی می‌کند با زنانگی‌اش او را جذب کند تا ترومن همچنان در این زندگی پر از فریب زیست کند. پدر و مادر ترومن هم واقعا والدین او نیستند و در حال نقش بازی کردن‌اند. نگاه اثر به خانواده بسیار مخرّب است و همسر ترومن هم چیزی جز ابزار فریب نیست.

نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن (Truman Show)؛ سراسر فریب!
تبلیغات اغراق‌شده و زنندهٔ همسر ترومن که باعث می‌شود ما بیشتر از این زن فاصله بگیریم و خیانت ترومن را توجیه کنیم.

۴. کاشتن بذر شکّ

از ابتدای فیلم، اتفاقاتی می‌افتد که باعث شک ترومن به این جزیره می‌شود. یک پروژکتور از آسمان به زمین می‌افتد، پدر قلابی‌اش که چند سال پیش مرده بود ناگهان جلویش سبز می‌شود، درون ساختمانی می‌رود که نباید می‌رفت و می‌بیند که پشت درب آسانسور اتاقی دیگر است و از آسانسور خبری نیست. مجموع این حوادث باعث می‌شود شک کند که در این جزیره همه بازیگر هستند.
حداقل امروز که به نمایش ترومن نگاهی دوباره می‌اندازیم، می‌بینیم که فیلمنامه ناشیانه پرداخت شده است. چگونه ترومن در این سی سال هیچ بویی نبرده و ناگهان با دو سه مورد جزئی می‌‌فهمد که این مردم و این جزیره واقعی نیست؟! حتی ترومن با بازی مثلا کمدی جیم کری، کمی سرخوش و کوته‌فکر به نظر می‌رسد و مشخص نیست چگونه با این شواهد دم دستی، شک می‌کند که کل آن جهان ساختگی است!

در فیلم‌های ماتریکس که یکی دو سال بعد از ترومن ساخته شده، نئو از همان ابتدا شک دارد و فیلمساز با شک شروع می‌کند. اگر ترومن از همان ابتدا شک داشت مطمئنا اثر دقیق‌تر جلو می‌رفت و این گونه تصنّعی نمی‌بود.

نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن (Truman Show)؛ سراسر فریب!
پشت آسانسور اتاق استراحت است

۵. خیانت ترومن و مسألهٔ آزادی

ترومن با همسرش رابطهٔ سردی دارد. در یک فلش بک می‌بینیم که ترومن در ابتدا عاشق دختری می‌شود که شخصی متین و خوش‌چهره است. اما ناگهان همسر فعلی او سر می‌رسد و با جذابیت‌های جنسی او را فریب می‌دهد! ترومن هم که طبق معمول ضریب هوشی‌اش در همان سطح نوزادی مانده، با زنش ارتباط می‌گیرد و آن زن دیگر را کنار می‌گذارد! یعنی سیستم طوری چیده شده که حتی روابط ترومن هم باید جبری پیش برود. البته مشخص نیست چرا باید روابط او جبری باشد و اگر ترومن با آن دختر دیگر ازدواج می‌کرد، با توجه به اینکه او هم بازیگر است، چه اشکالی پیش می‌آمد؟ اما اثر می‌خواهد دوگانه‌ای کاذب بین همسر و معشوقه بسازد برای همین به این رابطهٔ مثلثی نیاز دارد.

نقد و بررسی فیلم نمایش ترومن (Truman Show)؛ سراسر فریب!
معشوقهٔ ترومن که گویا تمام زندگی‌اش وقف نجات دادن ترومن است، اما مشخص نیست چرا کاری نمی‌کند؟ وقتی پدر ترومن توانست به شکل غیر قانونی به آنجا نفوذ کند، چرا این دختر همین کار را نمی‌کند و صرفا در خانه‌اش نظاره‌گر است؟

ترومن با اینکه با همسر فعلی‌اش زندگی می‌کند، تصاویر زنان را از مجله جدا کرده و سال‌هاست پشت عکس همسرش، عکس زنی دیگر (همان معشوقهٔ دوران کالج) را مخفی کرده است! ترومن مردی خائن است که ذهنش پیش زنی دیگر بوده و دائم به او فکر می‌کند. در فلش بک می‌بینیم که همان زنی که ترومن به او نرسید، حقیقت را به ترومن می‌گوید اما مأموران او را دستگیر کردند تا از جزیره اخراج شود. حتی رسیدن ترومن به حقیقت هم بایستی در رابطه‌ای خیانت‌بار اتفاق بیافتد.

البته اثر بویی از عشق نبرده و اصلا نمی‌تواند عشق را بسازد. چند سکانس محدودی که به ترومن و معشوقه‌اش مرتبط است، صرفا با چند خیره شدن چشمی می‌گذرد و اثر در ساختن رابطهٔ احساسی ناتوان است. از طرفی فیلمساز افشای حقیقت را در زبان همان معشوقه گنجانده که این هم نشان می‌دهد فیلمساز کاملا موافق خیانت است و ترومن هم به خاطر همین عشق خائنانه پس از ازدواجش، به همه چیز شک می‌کند. این در حالی است که در هیچ فرهنگی حتی در تمدن مدرن، خیانت به همسر پسندیده نیست و امری مذموم تلقّی می‌شود. اما در نمایش ترومن قهرمان خودش خائن است و با همین خیانت از فریب آن جزیره رها می‌شود. روابط ترومن هم نه با جبر اجتماعی که به خاطر بی‌عرضگی خودش اینگونه پیش می‌رود.

تصویری از معشوقهٔ ترومن که پشت قاب عکس همسرش مخفی شده

۶. باز هم خانوادهٔ پلاستیکی!

ترومن بو برده که جزیره ساختگی است و می‌خواهد از جزیره برود. اما وقتی به خانهٔ مادرش می‌رود، مادر قلابی‌اش که از قصد او با خبر شده، آلبوم عکس‌های ترومن از کودکی تا ازدواجش را می‌آورد و به ترومن نشان می‌دهد. درواقع این هم حربهٔ کارگردان این جزیره است تا ترومن را به خانواده‌اش وابسته کند و در فریب نگه دارد.

اما ترومن باید از این تعلقات خانوادگی خلاص شده و با فرار از جزیره و رفتن پیش معشوقه‌اش، به آزادی برسد! این نگاه به تعلقات بسیار سطحی است. تعلقات مادی امری ناگزیر است و حتی پیامبران در سوگ نزدیکانشان می‌گریستند. اما نکتهٔ مورد تأکید ادیان این است که آیا غم‌ها و شادی‌های این دنیا سدّ راه ما به سمت زندگی جذاب ابدی و رسیدن به خداوند می‌شود یا خیر؟ اتفاقا عرفاء ما بیش از هر کسی به دیگران عشق می‌ورزیدند، اما این عشق به دیگران در پرتو عشق الهی تعریف می‌شود و درواقع «به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست».

اما در نمایش ترومن عشق به خانواده امری مذموم شمرده شده، ترومن باید برای آزادی خانواده‌اش را رها کند و به معشوقه‌اش پناه ببرد! این نگاه ضد خانوادهٔ اثر واقعا آزار دهنده است و در بین فیلم‌های کمدی شاید بی‌نظیر باشد. هر چند به نظر نگارنده نمایش ترومن به هیچ وجه اثری کمدی نیست و بازی کردن یک کمدین درجه یک باعث نمی‌شود فیلمی با این فیلمنامهٔ عجیب و غریب، کمدی شود.

عکس‌های کودکی ترومن که باید او را پایبند به ماندن در جزیره کند. باز هم خانواده و هر نوع پیوندی با دیگران مانع رسیدن به آزادی معرفی می‌شود

۷. فریب رسانه‌ای

وقتی ترومن به دفتر هواپیمایی می‌رود تا به منطقهٔ فوجی (که گمان می‌کند معشوقه‌اش به آنجا سفر کرده) پرواز کند، بر روی دیوار پوستر هایی برای ترساندن او از هواپیما دیده می‌شود. اما ترومن خلاف این عملیات رسانه‌ای عمل کرده و بلیط را می‌گیرد.
اما وقتی سوار اتوبوس می‌شود، اتوبوس روشن نشده، همه پیاده می‌شوند و ترومن هم از سفر هوایی پشیمان می‌شود! مشخص نیست که چرا ترومن که خودش خودروی سواری دارد، پس از روشن نشدن اتوبوس خودش با ماشینش به سفر نمی‌رود!

پوستر بر روی دیوار که بخشی از سیستم اغواء رسانه بوده و می‌خواهد ترومن را از پرواز با هواپیما منصرف کند

۸. قانون‌شکنی برای رسیدن به آزادی

ترومن با رفیق صمیمی‌اش بر روی پل صحبت می‌کند و او می‌گوید که اگر همه فریب‌کار باشند، پس من هم دروغ می‌گویم. اما تو که مرا می‌شناسی و من از کودکی دوست تو بوده‌ام. این در حالی است که ما می‌دانیم او هم دروغ می‌گوید و از ابزارهای فریب کارگردان این نمایش است. درواقع آن مضمون ضدخانواده به دوستان و اطرافیان هم تسرّی پیدا می‌کند.
اما ترومن به رفیقش می‌گوید که احساس دیوانگی می‌کند و برایش باور پذیر نیست که همه بازیگراند. در سکانس قبل از این هم می‌بینیم که با همسر قلابی‌اش از روی پل می‌گذرد و برای اولین بار از شهر با خودروی سواری‌اش خارج می‌شود اما ماموران به بهانهٔ نشت مواد رادیواکتیو، او را به شهر بازمی‌گردانند. همسرش هنگام گذشتن از پل تاکید می‌کند که این کار غیر قانونی است اما ترومن باید برای رسیدن به هدفش از پل بگذرد. درواقع نمایش ترومن پیشنهاد می‌کند که برای رسیدن به حقیقت، بایستی قانون‌‌ها را کنار گذاشت و به قول خود ترومن، مثل دیوانه‌ها رفتار کرد.

البته که مفهوم عمیق شیدایی در مسیر عرفان هم وجود دارد، اما برعکس نگاه این فیلم، آن شیدایی با رعایت حقوق دیگران و قانون‌مداری است که میسور می‌شود. سالک نمی‌تواند با خیانت و سوء ظنّ به همه، قدم از قدم بردارد و بایستی اتفاقا رفتارهایش را با عقلش کنترل کند. بنابراین نمایش ترومن با نگاهی ضد قانون، چیزی جز هرج و مرج طلبی را رواج نمی‌دهد. در سکانسی هم نشان می‌دهد که از کودکی همه تأکید دارند تا ترومن را در محدودیت این جزیره نگه دارند و نمی‌گذارند از یک تپه بالا برود. اما راهکار اثر برای رها شدن از این محدودیت، هنجارشکنی و ایستادن مقابل قانون است و نه راهکاری الهی برای گسستن بندهای دنیا از وجود انسان.

در ترومن شو گذشتن از پل و رسیدن به آزادی در گرو قانون شکنی است

۹. دیدار با پدر

کارگردان تصمیم می‌گیرد پدر ترومن را به او بازگرداند و در یک سکانس طولانی که مربوط به گفت و گوی کارگردان با یک شبکه خبری است، بازگشت ترومن به پدرش خیلی حماسی توضیح داده می‌شود. ترومن هم پس از گفت و گو با رفیق صمیمی‌اش ناگهان با پدرش روبه‌رو می‌شود و این دو همدیگر را به آغوش می‌کشند. جالب توجه است که پدر قلابی ترومن در فیلم هیچ نمودی نداشته و اصلا شخصیت‌پردازی نشده است. به همین دلیل رسیدن او به خانواده‌اش برای ما بی‌معنی است. به نظر می‌رسد این بی‌توجهی به شخصیت پدر عمدی بوده تا ما با بازیگران این جزیره هم‌‌ذات‌پنداری پیدا نکنیم.

در ادامه طبیعتا توقع داریم پدر او که یک بار هم قبلا به صورت اتفاقی وارد صحنه شده بود، کاری کند، اما صحنهٔ رسیدن به پدر آخرین سکانس در مورد پدرش است! متاسفانه باز هم مضمونی در اثر قرار داده شده اما در فیلمنامه رها می‌شود و نتیجه‌اش این است که خانواده بیش از پیش تحقیر می‌شود. زیرا پدر ترومن هم هیچ نقشی در آزادی او ندارد.

دیدار دوباره با پدری که اصلا نمی‌شناسیم و هیچ نقش مثبتی در فیلم ندارد!

۱۰ . فرار از جزیره و رویارویی با خالق قلابی

ترومن می‌خواهد از جزیره فرار کند. او با اینکه از دریا می‌ترسد، اما تصمیم می‌گیرد با ترسش رو به رو شده و با قایق از این جزیره خارج شود. اینکه ترومن بایستی در مقابل ترسش بایستد مضمون خوبی است.
اما کارگردان که پول و شهرتش را مدیون ترومن است، مانع او شده و با ایجاد یک طوفان بزرگ در آب حاضر است او را بکشد اما نگذارد از آب بگذرد و از این جهان ساختگی خارج شود!

این یکی از خبیث‌ترین سکانس‌های فیلم است. بلایی که بر سر اقوام مشرک و کافر آمده، همگی پس از بعثت انبیاء و تذکر آنان بوده است. مثلا در ماجرای حضرت موسی که مورد وفاق ادیان ابراهیمی است، ایشان بار ها با فرعون سخن می‌گویند تا از استکبار و خودپرستی رها شود، اما فرعون توحید را قبول نمی‌کند و با حضرت به مبارزه می‌پردازد. طبیعتا کسی که به مبارزه و جنگ با اولیاء خدا برود، نتیجه‌ای جز نابودی نصیبش نمی‌شود.

در ترومن شو نماهای زیادی به شکل مخفیانه و از دید دوربین‌های مستقرّ در جزیره گرفته می‌شود تا یادآوری کند هزاران دوربین در حال نظارت بر ترومن هستند. مخاطب هم از این نظارت بیش از حد و تحت رصد بودن حس خوبی پیدا نمی‌کند. درواقع اثر یکی از محدودیت‌های جهانِ ترومن را همین دوربین‌های نظاره‌گر می‌داند و باز هم گزاره‌ای ضد دینی مطرح می‌کند که اگر کسی خود را در محضر موجودی ناظر ببیند، یعنی در بند است. در حالی‌که دقیقا برعکس بوده و کسی که خود را در محضر وجود بی‌نهایت جل جلاله می‌بیند، زندگی‌اش سرشار از عشق و انس با طبیعت خواهد شد. زیرا می‌فهمد که طبیعت هم شعور داشته و صدای تسبیح درختان را هنگام سحر می‌شنود و چه چیزی جذاب‌تر از این ارتباط عمیق با هستی

اما در نمایش ترومن کارگردان این نمایش خود را خالق معرفی کرده و می‌خواهد با این ابزارها ترومن را از تخطی از خودش منصرف کند. چرا؟ چون دارد از او پول درمی‌آورد و کسب و کارش وابسته به اوست! این نگاه اثر به خالق و اینکه ترومن هم مثل خالق با او صحبت می‌کند (رو به نوری از آسمان) مشخص می‌کند که فیلمساز بویی از فلسفه نبرده است. خالق در فلسفه به معنی به وجود آورندهٔ اشیاء است. آیا کارگردان نمایش ترومن جز چیدن میزانسن و فیلمبرداری و… کاری می‌کند؟

درواقع اثر با مضمونی گنوسی و ضد خالق، سعی دارد نشان دهد که خالق، ضد انسان‌های آزاد است. این مضمون در فرقه‌های شیطان‌گرا بسیار مورد توجه بوده و یکی از دلایل شیطان‌گرایی مدرن همین است که خالق را موجودی شیطانی ترسیم می‌کنند.

این در حالی است که خدا در ادبیات دینی به معنی وجود بی‌نهایت است. بی‌نهایت هیچ نیازی به دیگری ندارد و وقتی چیزی را بیافریند، اتفاقا یعنی عاشق او است که توجهش را به بند بند وجود او مبذول داشته و لحظه به لحظه دارد او را موجود می‌کند. مضمون خالق شیطانی ریشه در نگاه اسطوره‌های غیر الهی دارد که به جهان، مشرکانه نگریسته، هر بخش از جهان را در اختیار موجودی محدود می‌دانستند که فرق خاصی با انسان ندارد و اتفاقا بی‌اخلاق‌تر از انسان‌ها است! مثلا در اساطیر یونان یا نورس باستان می‌بینیم که خدایان دائم در حال نابودی یکدیگر، خیانت و به بازی گرفتن انسان‌های فانی هستند. نمایش ترومن هم همین نگاه را به کارگردان این نمایش تسرّی داده و همین نگاه اسطوره‌ای را برای ساختن جهان اثرش پذیرفته است.

در پایان هم ترومن به دیواری برخورد می‌کند که شبیه به آسمان است و با بالا رفتن از پله‌ها دری را باز می‌کند که رو به تاریکی است. مشخص نیست چرا ترومن برای آزاد شدن باید درب را به روی تاریکی بگشاید. فیلمساز هم همینجا کات داده و مرحلهٔ پس از آزادی را به ما نشان نمی‌دهد.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری:

نمایش ترومن دربارهٔ آزاد شدن ترومن از چنگ کارگردانی خود خالق‌پندار است. اما مسیر آزادی را در نابودی اخلاقیات و خیانت دنبال می‌کند. نگاه اثر به خالق، مردم، خانواده و جهان پیرامونی با نگاه فلسفی دقیق فاصله دارد و صرفا مضمون «رها شدن از جهان مادّه» را از نگاه معنوی و عرفانی گرفته، راهکاری که ارائه می‌دهد در خیانت و نابودی خانواده خلاصه می‌شود.

البته هدف زندگی ترومن هم در رسیدن به همان دختر چشم آبی خلاصه شده و درواقع این مضمون مهم معنوی را به عشقی خیانت‌بار، تقلیل می‌دهد.
مجموعا می‌توان گفت فیلم نمایش ترومن نه فیلمی اخلاقی است، نه در مورد امتحان الهی صحبت می‌کند و نه اساسا مدافع ادیان است. اتفاقا با نگاهی سطحی، آزادی را در گرو خیانت به خانواده و رسیدن به عشقی زمینی ترسیم می‌کند.

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *