فیلم هزارتوی پن اثر گیرمو دل تورو، از هنریترین فیلم های سینمایی تاریخ سینماست. این فیلم علاوه بر موفقیت چشمگیر در گیشه و فروش حدود هشتاد میلیونی با بودجهی بیست میلیون دلاری، توانست رتبهی چهاردهم از بهترین فیلم های سایت متاکریتیک را کسب کند. در ادامه به بررسی این فیلم خواهیم پرداخت.
علاوه بر مطالعه ادامه مقاله، می توانید نقد این فیلم را از طریق ویدئوی زیر تماشا کنید:
۱.فاشیسم و جنگ داخلی
فیلم هزارتوی پن دو جنبه دارد؛ نظامی و متافیزیکی. در برههای از تاریخ اسپانیا، یک جنگ داخلی رخ داد. جنگی که حاصل آن حکومت شبه فاشیستی فرانکوییست ها شد. در فیلم دل تورو نیز نزاع بین چریک های مردمی و نظامیان سنگدل و فاشیست اسپانیایی نشان داده میشود.
کاپیتان این گروه نظامی، شخصی سنگدل است که برای پیروزی هر کاری میکند. بازنمایی فاشیست ها و نازیست ها به عنوان موجوداتی حیوانصفت و ضد انسان، در هالیوود رونق دارد. دل تورو هم در آثار متعددی مثل استرین یا پسر جهنمی، به این موضوع پرداخته است.
در هزارتوی پن اتحاد بین کشیش های مسیحی با قدرت فاشیست نشان داده میشود تا دین مسیحیت در این فیلم، نمونهای از مخدر های مردم باشد. جدال بین فاشیست ها با مردم، همزمان با سلوک اوفلیا، پیش میرود تا اینکه در پایان فیلم با کشته شدن کاپیتان، جنگ نیز در این منطقه خاتمه مییابد. اما جنبهی دیگر فیلم، بخش متافیزیکی ماجراست.
۲. اوفلیا، سالک یا متوهم؟
در قسمت های مختلف فیلم، ما شاهد شهود باطنی و غیببینی اوفلیا هستیم. از ابتدای فیلم اوفلیا با گذاشتن چشم مجسمه، به نوعی بینایی ماورائی دست پیدا میکند و میتواند پری ببیند. این پری بعد از خوابیدن اوفلیا، به سراغش میآید و وی را به یک هزارتوی قدیمی میبرد. اوفلیا در هزارتو با فاون یا پان، دیدار میکند.
فاون با پَن متفاوت است. فاون از اساطیر یونانی رومی است که نیمه انسان-نیمه بز است. اما پَن، خدای یونانی است که کاملا بزی با دو دست و دو پاست.
در فیلم به زبان اسپانیایی، به این موجود فاون میگویند؛ اما در انگلیسی پَن ترجمه شده است.
به نظر میرسد فاون اسم مناسبتری باشد. فاون علیرغم ظاهر ترسناکش، مهربان است و اوفلیا را مورد محبت و نوازش خود قرار میدهد. اوفلیا که خانوادهی مناسبی ندارد، به فاون پناه برده و همراهی با سه پری و فاون را به زندگی معمول خودش، با یک خانوادهی بیاحساس، آن هم در جنگ، ترجیح میدهد.
ما تا اواخر فیلم دقیق متوجه نمیشویم که اوفلیا در حال رویا و خیال دیدن است یا این موجودات، واقعی هستند. حتی هنگامی که مادرش طلسم فاون را به درون آتش میاندازد، ممکن است مادر به خاطر حرص و جوش حالش به هم بریزد و نه ابطال سحر.
اما در پایان فیلم مشخص میشود که اوفلیا حقیقت را دیده و حتی پس از مرگ نیز وارد یک محیط شبه بهشت میشود.
پس فیلم وجود این مخلوقات و غریب را میپذیرد؛ هر چند فقط اوفلیا میتواند این ها را ببیند و در جهان موازی سیر کند.
۳. فاون، پری و قربانی انسان
سنت آگوستین قدیس مسیحی دربارهی فاون و شیاطین شبیه آن، میگوید:
این شیطان هرزه و شهوانی است و به زنان حمله کرده و آن ها را زخمی میکند.
(Encyclopedia of demons and demonology, rosemary ellen guiley, p119)
اما در کمال تعجب، فاون در فیلم هزارتوی پن راهنمای اوفلیا به سمت سعادت میشود.
اهل علوم غریبه اقسامی را برای جنیان میشمرند که یک قسم آن، جنیان شاخ قوچی است. فاون نیز از همین قسم بوده و درواقع در فیلم ما شاهد رفاقت دخترک معصوم با یک شیطان جنی هستیم.
همراه فاون، سه پری نیز وجود دارد. این موجودات فِیری (Fairie) نام دارند. گفته شده است بعضی از فیری ها با شیاطین خط و ربطی داشته و نباید در جهان آنان، غذایشان را تناول کرد. چرا که باعث گیر افتادن در آن جهان و بهرهکشی این فرومایگان از انسان خواهد شد. این موجودات قادرند شکل خود را نیز عوض کنند. (104&Ibid, p103)
در هزارتوی مارپیچ هم فیری ها حضور دارند. جدای از سه فیری همراه فاون، یک موجود نابینا در مسیر اوفلیا قرار میگیرد و اوفلیا نباید از غذای وی بخورد.
باطن شیطانی فاون در پایان فیلم نمود پیدا میکند. در جایی که برای بازگشت اوفلیا نزد پدر و مادرش، میگوید یک انسان باید قربانی شود و اوفلیا نیز برادر نوزاد خود را به قربانگاه میبرد. اما خودش به ضرب گلوله کشته شده و قربانی میشود.
فیلم با صحه گذاشتن بر قربانی انسانی، علاوه بر تبلیغ ارتباط با موجودات شیطانی، از قربانی انسانی نیز قبحزدایی میکند.
۴. پایان هزارتوی پن با تثلیث غیر مسیحی
در پایان فیلم، اوفلیا خود را قربانی کرده و دوباره به عنوان شاهزاده، به خانوادهی سلطنتی زیرزمینی خود باز میگردد. در سکانس پایانی شاهد خدمتگزاری فاون برای پدر و مادر اوفلیا هستیم که نشان دهندهی خیرخواهی فاون برای دخترک است. فاون فریبکار نبود و واقعا قصد نجات وی را داشت.
همراه فاون، سه پری نیز وجود دارد. این موجودات فِیری (Fairie) نام دارند. گفته شده است بعضی از فیری ها با شیاطین خط و ربطی داشته و نباید در جهان آنان، غذایشان را تناول کرد. چرا که باعث گیر افتادن در آن جهان و بهرهکشی این فرومایگان از انسان خواهد شد. این موجودات قادرند شکل خود را نیز عوض کنند. (104&Ibid, p103)
در هزارتوی مارپیچ هم فیری ها حضور دارند. جدای از سه فیری همراه فاون، یک موجود نابینا در مسیر اوفلیا قرار میگیرد و اوفلیا نباید از غذای وی بخورد. گفته شده است در بین شیاطین، عدهای کور و بیزار از نور هستند. (Ibid,216)
اوفلیا با نشستن بر روی صندلی مخصوصش، در یک محیط کاملا قُدسی، تثلیث را کامل میکند. اما نه آن تثلیث مسیحی را. بلکه تثلیثی که با اوفلیا و پدر و مادری که امثال فاون به وی خدمت میکنند، تکمیل میشود.
دقت شود که تثلیث در مسیحیت از اصول اعتقادی دینداران بوده و این همسانسازی برای معتقد به دیانت مسیحی، توهینآمیز است.
جمعبندی هزاتوی پن
به صورت کلی، فیلم های دل تورو در صدد نشان دادن جلوهای مطلوب و جذاب از موجودات شیطانی و شیطان نشان دادن انسان ها، علی الخصوص دشمنان امریکاست. در این هزارتوی پن نیز شاهد همین کلیشه هستیم. پیام کلی فیلم برای مخاطبین این است که برای رهایی و سعادت، به موجودات شیطانی دست دهید و حتی به قربانی انسانی متوسل شوید؛ در فیلم هم شاهد سیر معنوی اوفلیا، نه به سمت خداوند بلکه به سمت تثلیث غیر الهی و خدا شدن هستیم. در حالیکه در تجربیات اهل علوم غریبه، ارتباط با این موجودات جز ضرر چیزی را عائد جادوگران و کاهنان، نخواهد کرد.
سلام و عرض ادب
ممنون بابت چنین مقاله خوبی جناب آقا عرفان ولی همواره باید توجه داشت که تنها اعتقادات کلی یک فیلم شیطانی انسان را در مسیر باطل قرار نمی دهد بلکه بیش از آن باید به زیست و سبک زندگی این آثار توجه کرد که ناخودآگاه حتی افراد آگاه و متعهد و متدین را می تواند به کمین خود بکشاند و تصوراتی خرافی را در دل انسان نهادینه کند از طریق این نگرش عملی و متعهد به شریعت است که می تواند بطلان تک تک عقاید و گفته های فیلم را حس و درک کرد
اونجایی که گفتید نباید از غذا اونا بخوره یاد شهر اشباح افتادم
بله درسته. توی اسطوره های ژاپنی هم اومده اگر از غذای جهان موازی بخورید مثل جهان مردگان مثلا، اونجا گیر می افتید و دیگه نمی تونید برگردید
ایزانامی ایزاناگی
سلام و عرض ادب
ممنون بابت چنین مقاله خوبی جناب آقا عرفان ولی همواره باید توجه داشت که تنها اعتقادات کلی یک فیلم شیطانی انسان را در مسیر باطل قرار نمی دهد بلکه بیش از آن باید به زیست و سبک زندگی این آثار توجه کرد که ناخودآگاه حتی افراد آگاه و متعهد و متدین را می تواند به کمین خود بکشاند و تصوراتی خرافی را در دل انسان نهادینه کند از طریق این نگرش عملی و متعهد به شریعت است که می تواند بطلان تک تک عقاید و گفته های فیلم را حس و درک کرد
سلام عزیز، مخلصم لطف دارین
حتما همینطوره، خود دلتورو در شکل آب مروج انحرافات جنسی میشه، از این تفکر شیطانی اون سبک زندگی درمیاد