سریال

نقد و رمزگشایی سریال Safe House 2020 (خانه امن)

سریالی کند و قابل پیش بینی!

سریال امنیتی جاسوسی شبکه یک با تمام فراز و نشیب‌ها و ضعف و قوت‌هایش، آنتن را در نقطه حساس ترک کرد و مخاطب را به فصل دوم ارجاع داد.

جدیدترین کار امنیتی تلویزیون در مقایسه با دیگر سریال‌های این روزهای رسانه ملّی نمره خوبی به خودش اختصاص می‌دهد

. این خوبی سریال، به خاطر موضوع و انتخاب سوژه است؛ فیلمنامه‌ای که از اجرا موفق‌تر نشان داد. موضوعاتی که باید دنیای تصویر در اولویت خودش قرار دهد و چندی است تلویزیون سرمایه‌گذاری ویژه‌ای بر روی این نوع آثار کرده است. در تلویزیون پیشتر نمونه‌هایی مثل “گاندو” را داشتیم و  به نوعی تلویزیون ضعفِ چندین ساله سینما را جبران کرد.

تلویزیون , سریال , صدا و سیما , شبکه یک ,

در پسِ همه اتفاقاتِ قابل تقدیر سریال “خانه امن” مثل نمایش تلاش‌های دیده نشده سربازان گمنام امام زمان(عج) برای صیانت از امنیت کشور و افشای حقایق پشت پرده پرورش و تربیت نیروهای تروریستی در دنیا (داعش) و حمایت از سازمان منافقین توسط برخی از ایادی همچون رژیم صهیونیستی، اشکالات فراوانی در فرم و ساختار آن وجود دارد. بسیاری از کش و قوس‌های غیرمؤثر و بیهوده “خانه امن” صرفِ عشق و عاشقی‌هایی شد که به نظر می‌رسد جایشان بیشتر در سریال‌های ملودرام عاشقانه بود تا جاسوسی و امنیتی.

شاید عوامل و دست‌اندرکاران سریال بگویند اینجا باید زندگی روایت شود؛ کاملاً نکته درست و اصولی است. سریال باید باورپذیر باشد و به همه جزئیات باید توجه کرد اما پرداختن به این ابعاد حد و اندازه‌ای دارد، تا جائیکه حرف‌ها و موقعیت‌های مهمِ این مجموعه تلویزیونی،  با اتفاقات خسته‌کننده زیر سؤال رفت. شاید ضعفِ عمده این بیهوده‌پردازی‌ها به عدم پرداخت درست شخصیت‌ها است. باید در داستان‌های پلیسی و جاسوسی حتماً این نکات به خوبی رعایت شود.

تلویزیون , سریال , صدا و سیما , شبکه یک ,

سریال به غیر از چند قسمتِ درگیری و تعقیب و گریز که به قسمت اول طوفانی سریال برمی‌گردد، دستگیری ابوعامر و دیالوگ‌های جنجالی کمالِ داستان (حمیدرضا پگاه)، از جایی به بعد وارد روابط و مناسباتی دم‌دستی می‌شود. شاید به تعبیرِ خیلی از منتقدین و رسانه‌ای‌ها، “خانه امن” مثل طوفانِ قسمت اول، بقیه قسمت‌ها را با همان قوت و قدرت ادامه می‌داد، برای همیشه سریالی ماندگار در قامتِ امنیتی و جاسوسی دیده می‌شد نه اینکه مخاطب تکلیفش با این سریال روشن نباشد؛ امنیتی و جاسوسی است یا عاشقانه و ملودرام با چند صحنه تعقیب و گریز و بازجویی…!

در این روزها که “قلاده‌های طلا” به مناسبت ایام 9 دی و نمایشِ اتفاقات فتنه 88 دوباره از تلویزیون پخش می‌شود و یا حرف و حدیث‌هایی از ساخت فصل جدید “گاندو” به میان می‌آید، “خانه امن” خیلی نتوانست آن موقعیت‌های ژانر خودش را همچون این دو کار و البته برخی از سریال‌ها و فیلم‌های امنیتی تاریخ سینما و تلویزیون، حفظ کند.

تلویزیون , سریال , صدا و سیما , شبکه یک ,

شاید نقطه عطفِ سریال، حمیدرضا پگاه باشد که بهتر از امین زندگانی توانست کاریزمای خودش را حفظ کند و البته پیش از این در “قلاده‌های طلا” این نقش را به گونه‌ای دیگر تجربه کرده بود. بسیاری بر این باورند افشینِ داستان به غیر از آن صحنه معروف ترورِ خاوری، کمتر توانست در ذهنِ مخاطب بماند تا بازجویی‌ها و تلاش‌های مأمور امنیتی که حمیدرضا پگاه از خودش به یادگار گذاشت.

ضعفِ دیگر سریال که بسیاری منتقدش شدند، طولانی بودن صحنه‌ها و به تعبیری آب‌بستنِ برخی از موقعیت‌ها باعث شد تا سریال، مخاطب پروپاقرصِ کمتری داشته باشد. در قسمت‌های ابتدایی همراه شد و در میانه راه، بیشتر سعی می‌کرد از طریق وایرال شدن برخی از تیکه‌های جنجالی سریال به تماشای برخی از صحنه‌های “خانه امن” بنشیند. این موضوع بسیاری از مخاطبین را رنج می‌دهد که سریالی می‌تواند حرف‌های مهم و اساسی خودش را در قسمت‌های کمتری به گوشِ مخاطبینش برساند؛ به عبارتِ‌ بهتر از کمیّت اضافی به سمت کیفیت اصولی برود.

تلویزیون , سریال , صدا و سیما , شبکه یک ,

شاید نکاتی که در این یادداشت به آن پرداخته شده و در ادامه موردنظر خواهد بود نکاتی است که عوامل سازنده در ادامه راه به آن توجه کنند، خالی از لطف نیست. برای واکاوی بیشتر، محمدتقی فهیم از منتقدین تلویزیون هم نکاتی در اختیار خبرنگار تسنیم  قرار داد. به تعبیر او، سریال‌های جاسوسی و امنیتی باید تکلیف‌شان را با بیننده مشخص کنند. یعنی اصلی‌ترین رویکردِ پرداختی و طراحی‌شان، امنیتی جاسوسی باشد و نه معمایی و عاشقانه و یا در بیشترین بخش‌ها عاشقانی و ملودرام! این گونه در دنیا طرفداران بسیاری دارد که ما مدت‌ها است از آن در تلویزیون و سینما غافل شدیم و با تقویت این ژانر حتماً‌ مخاطبین بسیاری توجه‌شان به قابِ تلویزیون جلب خواهد شد.

” اولین نکته‌ای که حائز اهمیت است باید سازندگان این نوع آثار به تعلیق‌ها توجه جدّی داشته باشند. کسی بخواهد کار امنیتی و جاسوسی بسازد باید مولفه‌هایش را بشناسد؛ در طراحی‌اش پلیس قدرتمند، هوشمند، قاطع و کاریزماتیک درنظر بگیرد. همچنان که قطب و یا جبهه مثبتِ این نوع داستان‌‌ها قدرتمند طراحی می‌شوند، نویسنده و کارگردان باید از قدرتِ جبهه شرّ در این نوع داستان‌ها غافل نشوند. چرا که این تقابل‌ها و کشمکش‌ها جذابیت می‌آفریند و تبدیل به نمایش می‌شود.

تلویزیون , سریال , صدا و سیما , شبکه یک ,

اگر با ضدقهرمان‌ها (بدمن‌ها)،کارتونی، کاریکاتوری و دم‌دستی برخورد شود مخاطب آن‌گاه همه آدم‌های داستان را معمولی و زیرمعمولی فرض می‌کند. در این مدارِ، شخصیت‌های خیر و شرّ هرچه عرض‌اندام کنند به جایی نمی‌رسند؛ حداقل به دل نمی‌نشینند. در واقع این تقابل محلی از اعراب پیدا نمی‌کند.

نکته دیگر اینکه در پیرنگ‌های فرعی، پیچیدگی‌ها نباید فراموش شود، هرچه قدر از این پیچیدگی‌ها و فرعیات عدول کنیم و به سمت عشق و عاشقی‌های دم‌دستی و روابط و مناسبات پیش‌پاافتاده برویم شخصیت‌های داستان الکن باقی می‌مانند. متأسفانه در بسیاری از قسمت‌های سریال “خانه امن” با داستان‌های فرعی ضعیفی مواجه شدیم که می‌توانست کارگردان با تمهید بهتری این موقعیت‌ها را به تصویر بکشد. مصداق بارزِِ آن داستان فرعی پسرِ کمال که با بازی ضعیف ارسطو خوش رزم قصه در این قسمت آن‌طور که باید و شاید پیش نرفت. یا در جایی دیگر قصه در درون خانواده قاضیِ داستان (پرویز فلاحی‌پور) افت و به نوعی از فراز و اوج به زمین می‌خورد. این‌ها نکاتی است که باید در کارهای امنیتی و جاسوسی به آن‌ها توجه شود.

در “خانه امن” ما با دو تشکیلات مخوف داعش و سازمان منافقین روبروییم که فارغ از برخی ایادی، اسرائیل را پشتوانه خودشان دارند. چرا که همچنان زیرنویسِ ابتدای سریال، این مجموعه تلویزیونی، به سراغ پرونده‌های واقعی رفته بود. کمال و افشین هر دو از شخصیت‌های واقعی امنیتِ این مرز و بوم بوده‌اند که در این مسیر به شهادت رسیده‌اند. پیش از این مهدویان هم گونه‌ای دیگر از شخصیت کمال را با بازی هادی حجازی‌فر به نمایش درآورده بود. وقتی ما با دو سازمان مخوف طرفیم حتماً نیروهای آن‌ها قدرتمند، باهوش و زیرکند و آدم‌های کارکشته‌ای می‌طلبند. نه اینکه کسی نقشِ داعشی و تروریست را بازی کند که فقط به تغییر لهجه‌اش بسنده شود.

تلویزیون , سریال , صدا و سیما , شبکه یک ,

در سریال‌های امنیتی و جاسوسی حتماً باید شخصیت‌های کاریزماتیک و بدجنسِ داستان به درستی طراحی شوند تا پروژه شکست نخورد. قهرمان و ضدقهرمان است که تعیین‌کننده فراز و فرود یک مجموعه نمایشی‌اند. خیر پیروز شود تحول‌آفرین است و مخاطب از شخصیت شرّ داستان هم حقیقت‌ها دستگیرش می‌شود. وقتی به آثاری همچون “جیمز باند” توجه کنیم می‌بینیم که شخصیت‌های داستانی‌اش در جریان آن کشورِ مورد هدف، نمایندگی می‌کنند. به طور مثال در سریال “خانه امن” شخصیت کمال به عنوان نیروی متعهد و تلاشگر و جبهه‌ای شناخته می‌شود که نماینده تفکر و پراتیکِ حاکمیتی است و همین‌طور قاضی در جایگاه منصبِ عدالت حاکمیت جمهوری اسلامی نشسته و با باندهای فساد سیاسی و اقتصادی ردگیر است.

یعنی باید از هر حیث، پروپاگاندای حاکمیتی به صورت غیرمستقیم نهادینه شود. مثلاً وقتی قاضی یک بچه دارد و کمال همسرش فوت کرده و دو بچه دارد باید به این موارد توجه شود؛ وقتی می‌بینیم حاکمیت 80 میلیون وام فرزندار شدن می‌دهد و برای فرزندآوری تبلیغ می‌کند. شاید مصداقِ بارز آن سریال “ملکه شطرنج” باشد که رویای آمریکایی را تبلیغ و ترویج می‌کند. شخصیتی از یتیم‌خانه می‌آورند و در برابر روسیه و آن جنگ سرد می‌ایستد و تبدیل به قهرمانی می‌شود که همه را با این رویا و سیر تبیین و تفسیر همراه می‌‌کند. یعنی در واقع برای ساختِ این نوع آثار استراتژیک باید وارد بخش‌های محتوایی و اهدافِ کلان شد.

تلویزیون , سریال , صدا و سیما , شبکه یک ,

به نظر می‌رسد اگر “خانه امن” از ریتم نمی‌افتاد و یا به قولی از پرحرفی‌های اضافی و تکراری دست برمی‌داشت بهتر می‌توانستیم این سریال تلویزیونی را با خیلی از آثار امنیتی دنیا مقایسه کنیم. شاید بیشتر این ضعف‌ها به بحث اجرا برگردد؛ چون فیلمنامه و پویایی‌اش در جای‌جای داستان خودش را نشان می‌دهد. شاید پاشنه‌آشیل سریال، بازیگرانِ جوانی باشند که نتوانستند هنرنمایی خوبی از خودشان به جا بگذارند. شاید بیشترین نقطه ضعفِ داستان به پیامِ داستان برگردد که نقش آن را سامان صفاری بازی کرد. می‌توانست خیلی بهتر از این‌ها این کاراکتر مهم را به نمایش درآورد و شخصیتِ ماندگاری بسازد. فقط در اکثر اوقات از او شنیدیم که می‌گفت آقا به من اعتماد نداری! و دائماً این دیالوگ را تکرار می‌کرد.

یکی از نقاط ضعفِ دیگر سریال “خانه امن” به پَرش‌های بی‌مورد آن برمی‌گردد که از اشکالات بدیهی اثر به شمار می‌رود. وقتی مخاطب کمال را هنگامِ عملیاتی در ایران می‌بیند و در چشم به هم‌زدنی فرانسه و موقعیت‌های دیگر! حتماً می‌توانست این موقعیت‌ها بهتر از این، طراحی شود. کات‌ها بسیار اشکال دارند و می‌توانست تقطیع‌های درست‌تری را ببینیم؛ چون در بسیاری از مواقع، پرش‌های غیراصولی به معنی و مفهومِ کار ضربه می‌زنند و مخاطب را از نتیجه‌گیری بهتر دور می‌کنند و یا به ظنِّ خیلی از کاربران، دچار سردرگمی می‌شوند. این انتظار می‌رود سازندگان این آثار برای فصل دوم و فیلمسازان و سریال‌سازان دیگر برای جلبِ بیشتر مخاطب و احیای درستِ ژانر امنیتی و جاسوسی چه در تلویزیون و چه سینما، به این نکات و نقاط ضعف بیشتر توجه کنند.

نکاتی که باید درنقد سریال گفته شود از این قرار است:

1. خود ساخت این ژانر یعنی «امنیتی» یکی از مهم‌ترین کارهای تهیه کنندگان این مجموعه است. اهالی رسانه ملی باید به ساخت بیشتر مجموعه‌های اینچنینی مبادرت بورزند تا مخاطبان خود را حفظ کنند یا بیش از این از دست ندهند. خصوصا اگر ماجراها از داستان‌های واقعی برداشت شده باشد.

2. یکی از زیبایی‌های سریال، معماگونه‌بودن آن است که البته یک سریال امنیتی باید هم دارای چنین خاصیتی باشد. در این سریال مأموران امنیتی نمی‌دانند دقیقا با چه پروژه و چه گروهی از دشمنان درگیرند و سعی در کشف آن دارند. البته جای مأموران نفوذی در سیستم امنیتی ایران در این سریال خالی بود! حتّی قوی‌ترین سیستم‌های امنیتی دنیا نیز گاهی دچار خلل‌های بزرگی می‌شود و نشان‌دادن آن لطمه‌ای به اصل امنیت ملی نمی‌زند البته اگر در فیلمنامه و کارگردانی به درستی هدایت شود. حتّی می‌شود در سریالی دیگر چنین موضوعی را محور اصلی داستان قرار داد. بسیاری از فیلم‌های سینمایی آمریکایی یا اروپایی درباره یکی از موضوعات ضد امنیتی ساخته شده است. مزیت این کار، گوشزدکردن وجود خلل‌های امنیتی یا ضعف‌های دیگر ساختاری و ارگانی به مسئولان است. مثلا می‌شود فیلمی را به همین بهانه درباره شهدای هسته‌ای و شهید فخری‌زاده یا حادثه ورزشگاه آزادی در 5 فروردین 1384 ساخت.

3. کمبود صحنه‌های اکشن یکی از ضعف‌های بزرگ سریال است. فیلم به مدت زیادی، دارای یک صحنه اکشن هم نیست. در حالی که می‌شد داستانک‌های فرعی مناسب با اصل داستان را ایجاد کرده و پیش برد و همراه با آن، صحنه‌های اکشن ایجاد کرد تا فیلم از تکاپو نیفتد. گر چه بسیاری از صحنه‌های اکشن سریال خوب کار شده است. به طور کلی در اینگونه فیلم ها، سریال باید به صورت مرتب و البته با فواصل مناسب دارای صحنه‌های زیبای پلیسی یا رزمی باشد.

4. قابل پیش‌بینی نبودن یکی از معیارهای مهم زیبایی برای هر فیلم اعم از سینمایی یا سریال است. فاکتوری که در سریال خانه امن گاهی به خوبی رعایت شده و گاهی نیز رعایت نشده است. مثلا در حالی که همه چیز به خوبی پیش می‌رود ناگهان «پیام» که مهره سازمان اطلاعات ایران است عاشق خواهر «ثمین هدایت» شده و باعث می‌شود ثمین توسط پلیس دستگیر و به فرانسه منتقل شود و در آنجا نیز به قتل برسد. در نهایت، همه برنامه‌های سازمان اطّلاعات ایران به هم می‌ریزد. به هم خوردن عروسی «محسن» با ربایش همسرش نیز یکی از آن غافلگیری‌هاست. اما در کمال تأسف می‌بینیم که فیلمساز از برخی فرصت‌ها برای غافلگیرکردن مخاطب استفاده نکرده است. مثلا در حالی که می‌شد خنثی‌شدن بمب «سعید» در هاله‌ای از ابهام باقی بماند، فیلم دستش را رو می‌کند و همه بینندگان می‌دانند که بمب خنثی شده سعید در مترو به احتمال قریب به یقین منفجر نخواهد شد. در این حال، موسیقی هیجانی نیز تأثیر خاصی بر مخاطب ندارد. نویسنده حتّی می‌توانست در این زمینه از فلش بک استفاده کند تا هیجان کافی همچنان وجود داشته باشد ولی این کار را نکرد.

5. شوخی‌کردن شخصیت‌ها نباید به حدّ افراط برسد. اما دو شخصیت اصلی داستان یعنی «کمال» و «افشین» بیش از حد با هم شوخی می‌کنند به طوری که مخاطب را دلزده می‌کنند. گاهی هم یک شوخی بی مزه را در موقعیت‌های مختلف تکرار کرده و بدین صورت شخصیت خود را سبک می‌کنند.

6. نمایش‌ندادن درست یا کامل برخی صحنه‌ها یکی از ضعف‌های سریال است. مثلا در سریال شاهدیم که سه یا چهار نفر به منطقه منافقین در عراق نفوذ می‌کنند و یک فرد را ربوده و به کشور برمی‌گردانند. آیا اردوگاه اشرف اینقدر از جهت حفاظتی دچار ضغف بوده یا اینکه مأموران وابسته به ایران حرفه‌ای بوده‌اند؟ این موارد باید در متن سریال گوشزد می‌شد تا تعجّب بینندگان برطرف شود. همچنین، صحنه‌ای که در آن گاو صندوق «داود» باز شد به طور کلّی نمایش داده نشد. بدیهی است که اینگونه اهمال‌ها به کیفیت فیلم ضربه می‌زند.

7. درگیرشدن خانواده یک مأمور اطلاعاتی و یک قاضی با وقایعی که به خاطر آن دو رخ می‌دهد یکی از محاسن بزرگ سریال است که پیشتر در فیلم سینمایی «قلاده‌های طلا» نیز به تصویر کشیده شده بود. در این سریال وضعیت آنقدر برای «کمال» وخیم می‎شود که او ناچار می‌شود به خانواده خود توضیح دهد یک مأمور اطلاعاتی است! همچنین او درگیر اختلاف بین پسر و عروس زخم‌خورده‌اش می‌شود. دختر قاضی (عباس قوامی) نیز برای پیشبرد اهداف گروه‌های امنیتی ربوده شده و همین سبب می‌شود بین او و همسرش اختلاف ایجاد شود.

8. رونمایی از یک قاضی فاسد که البته نقش محوری در داستان ندارد یکی از مزیت‌های فیلم برای ایجاد تمایل به ادامه فیلمسازی در این عرصه است. فیلم‌سازان دیگری باید در این زمینه دست به کار شوند و سعی کنند با نشان‌دادن خلأهای قانونی و نظارت‌نداشتن کافی، جلوی فساد برخی از قاضیان را بگیرند.

9. یکی از اتفاقات عجیب سریال این بود که طراحان اطلاعاتی ایران یا همان مغز متفکّرها همزمان در عملیات‌های نظامی خطرناک بر علیه تروریست‌ها هم شرکت می‌کردند! بدیهی است که این عملیات‌ها جان آنان را به شدّت به خطر می‌اندازد در حالی که طرّاحان و نقشه‌کش‌ها قاعدتا نباید در این عملیات‌ها شرکت کنند. اصولا این سریال، سازمان اطلاعات ایران به این بزرگی را جوری به تصویر می‌کشد انگار در کل کشور، تنها چند تن به عنوان هسته مرکزی وجود دارند که عملیات‌ها را در سرتاسر ایران طراحی و سپس اجرایی می‌کنند!

10. خونسردی بیش از اندازه «کمال» بعد از بلاهایی که سر عروسش آمده یکی از نقاط ضعف شخصیتی او محسوب می‌شود. در حالی که عروس کمال ربوده شده ناگهان او را می‌بینیم که در حال طراحی عملیات به یکی از شهرهای ایران سفر کرده است. نشان دادن این درجه از اهمیت‌دادن به امنیت کشور توسط یک مأمور اطلاعاتی البته که شایان توجه است اما اینکه بلافاصله پس از این اتفاق تلخ هنگام عملیات در چهره او کمترین اثری از ناراحتی ببینیم طبیعی نیست! همین ماجرا تا حدودی برای «عباس قوامی» نیز رخ می‌دهد. در حالی که می‌شد مثلا با نشان‌دادن کلافگی زیاد کمال در هنگام عملیات، داستان را دارای پیچیدگی بیشتری کرد و ارزش کار او را نیز بالاتر برد.

نوشته های مشابه

‫2 دیدگاه ها

    1. وقتی صفحه رو باز میکنید…چندبار رفرش کنید…بعد روی نمایش بیشتر کلیک کنید…براتون نمایش داده میشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *